کاربر:Khosro/صفحه تمرین
الگو:جعبه اطلاعات سیاستمدار میرزا جواد خان سعدالدوله، (متولد سال ۱۲۵۷ ه. ق، خوی - درگذشته آذر ۱۳۰۸ ه. ش، تهران) سیاستمدار، دیپلمات و از رجال برجسته دوران قاجار و مشروطه، نمادی از پیچیدگیهای سیاسی ایران در گذار از استبداد به مشروطیت است. سعدالدوله زاده خوی یا تبریز از خانوادهای اشرافی آذربایجانی، فرزند میرزا جبار ناظم مهام (امین تذکره آذربایجان و مباشر روزنامه وقایع اتفاقیه)، تحصیلات ابتدایی را در خوی و تبریز گذراند و زبان فرانسه را نزد مبلغین مسیحی آموخت. در ۲۲ سالگی به تفلیس رفت و فن تلگراف مورس را فرا گرفت، سپس به عنوان تلگرافچی تبریز بازگشت و لقب سعدالدوله را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. فعالیتهای اولیهاش شامل ریاست تلگرافخانه تبریز و تهران، تأسیس اولین مدرسه دارالفنون تبریز، و متصدی امور تجاری وزارت خارجه بود. او در سال ۱۳۱۰ ه.ق به عنوان وزیر مختار ایران در بلژیک منصوب شد و ۱۲ سال در این پست ماند، جایی که قرارداد استخدام مستشاران بلژیکی گمرک (مانند ژوزف نوز) را منعقد کرد، کارخانههای قند و بلورسازی کهریزک و تهران را با سرمایه بلژیکی بنیان گذاشت، و دو کشتی جنگی از هلند خریداری نمود. بازگشتش به ایران با وزارت تجارت همراه بود، اما مخالفت با سیاستهای استبدادی عینالدوله و حمایت از تجار در ماجرای قندسازی، منجر به عزل و تبعید به یزد شد – اقدامی که وجهه مشروطهطلبانهای برای او ساخت.
میرزا جواد سعدالدوله در جنبش مشروطه، به عنوان نماینده صنف اعیان به مجلس شورای ملی راه یافت و نقش کلیدی در تدوین قانون اساسی و متمم آن ایفا کرد؛ ترجمه قانون اساسی بلژیک و پیشنهاد مسئولیت وزرا در برابر مجلس از دستاوردهای اوست. نطقهایش مجلس را متحول کرد و مردم لقب «ابوالمله» (پدر ملت) بر او نهادند. با این حال، اختلاف با مشروطهخواهان بر سر مسائل مانند حضور مستشاران بلژیکی و کاندیداتوری ریاست مجلس، منجر به استعفایش شد. او پس از استعفاء، به اردوگاه محمدعلی شاه پیوست و او را به مقابله با مشروطه تشویق کرد. در استبداد صغیر، سعدالدوله وزیر خارجه شد و پس از برکناری مشیرالسلطنه، به نیابت ناصرالملک دو بار نخستوزیر گردید. او حقوق عقبافتاده دولتیان را پرداخت، ابنیه مجلس را تعمیر کرد، و قانون انتخابات دور دوم را تنظیم نمود. با فتح تهران توسط مشروطهخواهان در ۲۲ تیر ۱۲۸۸ ه. ق، به سفارت انگلیس پناه برد، سپس به اروپا (سوئیس) رفت و تا ۱۳۳۰ ه.ق آنجا ماند.
پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، سعدالدوله صد روز در زندان سیدضیاءالدین بود. بقیه عمر را دور از سیاست گذراند و در آذر ۱۳۰۸ ه.ش در ۸۳–۸۸ سالگی در تهران درگذشت. میراث او دوگانه است: پیشگام نوسازی (تلگراف، آموزش، صنعت) و دیپلماسی، اما انتقادها بر فرصتطلبی، تغییر جبهه از مشروطه به استبداد، و روابط پیچیده با قدرتها (بلژیک، انگلیس، روس) تمرکز دارد. احمد کسروی در «تاریخ مشروطه ایران» او را رجلی بحثبرانگیز توصیف میکند که خدمات اولیهاش (مانند اخراج مستشاران بلژیکی) ستودنی اما چرخش سیاسیاش مشکوک است.[۱][۲][۳][۴][۵]
زندگی اولیه و فعالیتها
میرزا جواد خان سعدالدوله در سال ۱۲۵۷ ه.ق در شهر خوی متولد شد. پدرش، میرزا جبار ناظم مهام، امین تذکره آذربایجان، مباشر روزنامه وقایع اتفاقیه، و از اشراف و تجار برجسته خوی و نوهی حاج صفرعلی خوئی، ثروتمند تبریزی و سازنده تیمچه صفرعلی در بازار بود. خانوادهی سعدالدوله از بازرگانان و رجال آذربایجانی بودند. در جوانی با دختر علیقلی خان مخبرالدوله (وزیر تلگراف) ازدواج کرد، اما به دلیل اختلافات، به طلاق انجامید و فرزند هشتسالهشان درگذشت؛ این جدایی روابط با مخبرالدوله را تیره کرد.
تحصیلات و فعالیتهای اولیه
میرزا جواد سعدالدوله تحصیلات ابتدایی را در خوی گذراند و پس از مهاجرت خانواده به تبریز، به علوم حوزوی مانند: صرف، نحو عربی و ادبیات فارسی پرداخت. او زبان فرانسه را نزد مبلغین مسیحی فرانسوی آموخت. در مدرسه دارالفنون تهران تحصیل کرد و در ۲۲ سالگی (حدود ۱۲۷۹ ه. ق) برای یادگیری تلگراف مورس به تفلیس (قفقاز) فرستاده شد و ظرف یک سال فن را فرا گرفت.[۱][۲][۳][۴]
فعالیتهای حرفهای و دیپلماتیک
نقش در تلگراف و آموزش
سعدالدوله پس از بازگشت از تفلیس، تلگرافچی تبریز شد و مأمور سیمکشی تلگراف تبریز به جلفا گردید؛ ریاست تلگرافخانه تبریز را بر عهده گرفت و تلگراف مورس را در ایران معمول کرد. او نخستین مدرسه دارالفنون تبریز را پایهگذاری نمود. در سال ۱۲۹۶ ه.ق به سرتیپی تلگرافخانه تهران رسید و تحت ریاست مخبرالدوله قرار گرفت.
ورود به وزارت خارجه و مأموریتهای خارجی
سعدالدوله در سال ۱۳۰۰ ه.ق به وزارت خارجه وارد شد، متصدی امور تجاری گردید و به نیابت وزارت رسید؛ تا ۱۳۰۷ ه.ق در این سمت ماند و در جمعیتهای انقلابی تهران فعالیت کرد. در ۱۳۱۰ ه.ق نشان شیر و خورشید دریافت کرد و به مدت ۱۲ سال وزیر مختار ایران در بلژیک (بروکسل) شد و سفارتخانه مستقلی تشکیل داد. او همچنین مأمور استخدام بلژیکیها برای گمرک ایران (ژوزف نوز و همکاران) گردید، قرضه از بلژیک پیگیری کرد که ناموفق ماند، دو کشتی جنگی از هلند برای نیروی دریایی خرید، و ضرابخانه را از مقاطعه به اداری تغییر داد. سعدالدوله غرفه ایران را در نمایشگاههای پاریس و وین نمایندگی کرد. او در ۱۳۲۱ ه.ق به تهران بازگشت و وزیر تجارت شد و وزارتخانهای به سبک اروپایی بنیان گذاشت.
اصلاحات اقتصادی و صنعتی
سعدالدوله در بلژیک، کارخانههای قندسازی و بلورسازی کهریزک و تهران را با سرمایه بلژیکی تأسیس کرد. در وزارت تجارت، نظامنامه گمرکی را بر اساس مطالعات اروپایی تنظیم نمود. او همچنین مستشاری سفارت ایران در تاجگذاری الکساندر سوم روسیه (۱۳۰۰ ه. ق) را بر عهده داشت.[۱][۲][۳][۴]
ورود به جنبش مشروطه و نقش پارلمانی
میرزا جواد سعدالدوله در صدارت عینالدوله، با دخالت علاءالدوله در ماجرای قند اختلاف یافت و تجار را به مقاومت تشویق کرد. او در تحصن تجار در حرم عبدالعظیم، گفت:
«آقا تمنّا دارم در این موضوع دخالت نکنید و موضوع را سیاسی نکنید، ما کار با سیاست نداریم و تجار هم در امر سیاست دخالت نمیکنند. اینگونه سخنان مقاصد مشروع تجار را رنگ سیاسی خواهد داد و نتیجه معکوس خواهد بخشید».
سعدالدوله به دلیل حمایت از تجار و مخالفت با ژوزف نوز (رئیس گمرک بلژیکی)، از وزارت عزل و به یزد تبعید شد. او به کنسولگری انگلیس پناهنده شد و تا صدور فرمان مشروطیت آنجا ماند. تبعید سعدالدوله وجهه مشروطهطلبانهای برایش ساخت.
نمایندگی مجلس و دستاوردها
پس از فرمان مشروطیت (۱۲۸۵ ه. ق)، میرزا جواد سعدالدوله از صنف اعیان و مالکین تهران به مجلس شورای ملی راه یافت؛ با شکوهی خاص استقبال شد و کاندیدای ریاست مجلس گردید، اما ناموفق ماند. او قانون اساسی بلژیک را ترجمه و در متمم قانون اساسی ایران وارد کرد و پیشنهاد مسئولیت وزرا در برابر مجلس را داد. سخنرانیهایش تأثیرگذار بود و مجلس را جلب کرد؛ سخنرانیهایش طوری بود که سید حسن تقیزاده نطقهایش را به دکتر محمد مصدق شبیه دانست و نوشت:
«من هر روز به تماشا میرفتم. میرزا جواد معرکه میکرد. او نفوذ عجیبی داشت، تمام مجلس را زیر دستش گرفته بود… سعدالدوله طرف پنجره ناظر به باغ روبهروی رئیس مینشست… نظر مردم را جلب کرده بود».
مردم لقب «ابوالمله» (پدر ملت) به سعدالدوله دادند. سعدالدوله نقش عمده در عزل ژوزف نوز داشت و گفت:
«هشت سال است در ایران حکومت میکند… او رشوه میدهد، نمیگذارد دولتیان با ما همراه باشند. نظامنامه را دادند موسیو نوز تصحیح کرد… ببینید یک گمرکی باید در مملکت ما مصحح نظامنامه مجلس ما باشد».
سعدالدوله همچنین پیشنهاد تأسیس بانک ملی را مطرح کرد و در شکلگیری آن کوشید.[۱][۲][۳][۴]
چرخش سیاسی و نقش در استبداد صغیر
استعفا از مجلس
میرزا جواد خان سعدالدوله با اختلاف بر سر مستشاران بلژیکی و کاندیداتوری ریاست، در صفر ۱۳۲۶ ه.ق استعفا داد. در بخشی از استعفانامهاش نوشته بود:
«… به عقیده قاصر راه سعادت و نجات ملت را میپیمودم غافل از این که به عادت معموله مملکتی حدت و شدت خدمتم تولید حقد وحسد و مورد طعن وضرب وشتم وتوبیخ وملامت وتهمت وافتراء خواهم شد. چنان پنداشته خواهد شد که خدمات من نه فقط منتج به نتایج حسنه و فواید عامه نخواهد بود، بلکه در لباس اسبابچینی مانع پیشرفت مقاصد مجلس محترم خواهد بود. چاره رعایت مصالح عالیه مجلس را در کنارهجوئی خود دیده، در شهر صفر استعفای خود را نوشته به مجلس فرستادم …».
محمدعلی شاه از او دلجویی کرد و به اردوگاه حکومتی کشاند و سعدالدوله نیز شاه را به مقابله با مشروطه تشویق نمود.
وزارت خارجه و نخستوزیری
در استبداد صغیر، سعدالدوله وزیر خارجه در کابینه مشیرالسلطنه شد، اما کارکنان وزارت به دلیل سختگیریاش اعتصاب کردند. پس از برکناری مشیرالسلطنه، به نیابت ناصرالملک نخستوزیر گردید که در دوره اول کوتاه بود. او حقوق عقبافتاده دوایر دولتی را پرداخت، ابنیه مجلس را تعمیر، و مخارج لشکر ضد مشروطه تبریز و اصفهان را تأمین کرد. او قانون انتخابات دور دوم را در جمادیالثانیه ۱۳۲۷ ه.ق تنظیم نمود. دوره دوم نخستوزیری سعدالدوله با فشار انگلیسیها بود، اما با اصرار آلمان و عثمانی عزل شد. احمد کسروی در «تاریخ مشروطه ایران» خدمات اولیهاش مانند اخراج مستشاران را ستود، اما چرخش به استبداد را مشکوک دانست.[۱][۲][۳][۴][۵]
پس از مشروطه و درگذشت
پناهندگی و تبعید به اروپا
با فتح تهران توسط مشروطهخواهان (۲۲ تیر ۱۲۸۸ ه. ق)، سعدالدوله به سفارت انگلیس پناهنده شد و سپس به سفارت هلند رفت و اجازه سفر به اروپا گرفت و ۳ سال در سوئیس اقامت گزید.
بازگشت به ایران و سالهای پایانی
سعدالدوله در زمان وزیرالوزرایی صمصامالسلطنه به ایران بازگشت و برای نیابتالسلطنت به جای ناصرالملک کوشید که ناکام ماند. او پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ ه. ش، قریب صد روز در زندان سید ضیاءالدین بود و سپس آزاد شد و بقیه عمر را دور از سیاست گذراند.
درگذشت
میرز جواد خان سعدالدوله سرانجام در آذرماه ۱۳۰۸ هجری شمسی (نوامبر-دسامبر ۱۹۲۹ میلادی) در تهران، در سن ۸۳ سالگی درگذشت.[۱][۲][۳]
میراث
دستاوردها و انتقادها
سعدالدوله پیشگام نوسازی بود: تلگراف، آموزش، صنعت، دیپلماسی. اما انتقادها بر فرصتطلبی، تغییر جبهه از مشروطه به استبداد، و روابط با قدرتهای خارجی (بلژیک، انگلیس) تمرکز دارد. مخبرالسلطنه هدایت به دلیل اختلافات خانوادگی، حملات شخصی به او کرد. کسروی او را رجلی مؤثر اما متناقض توصیف میکند.
تأثیر بر تاریخ مشروطه
تاریخنگاران سعدالدوله را به دلیل نقش دوگانهاش (حمایت اولیه از جنبش مشروطه و سپس مخالفت) رجلی بحثبرانگیز، خدماتش در قانونگذاری ستودنی، اما حمایت از محمدعلی شاه را منفی ارزیابی کردهاند.[۲][۴][۵]