کاربر:Khosro/صفحه تمرین NOINDEX
حسن سرخوش، (۱۳۴۲-۱۳۶۰)، فعال سیاسی و عضو سازمان مجاهدین خلق ایران، در جریان مبارزات علیه رژیم جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۰ اعدام شد. وی در تبریز متولد شد و پس از مرگ پدر، تحت سرپرستی مادرش بزرگ شد. در نوجوانی به قیام ضدسلطنتی پیوست و پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، به دلیل مخالفت با سیاستهای رژیم جدید، به سازمان مجاهدین خلق ایران ملحق شد. او فرمانده یکی از واحدهای عملیاتی گردان مهدی رضایی بود و در تظاهرات ۵ مهر ۱۳۶۰، پس از درگیری با نیروهای حکومتی، دستگیر، شکنجه و سپس اعدام شد. وصیتنامه او بر تعهدش به آرمانهای سازمان مجاهدین تأکید دارد.[۱]
زندگینامه اولیه
حسن سرخوش در سال ۱۳۴۲ در تبریز، در خانوادهای کمدرآمد به دنیا آمد. در کودکی پدر خود را از دست داد و مادرش سرپرستی او و برادرش، محسن سرخوش، را بر عهده گرفت. اطلاعات بیشتری درباره جزئیات زندگی خانوادگی یا تحصیلات اولیه او در دسترس نیست.
ورود به فعالیتهای سیاسی
حسن سرخوش در نوجوانی، در آستانه انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، به جنبش ضدسلطنتی پیوست. او که در آن زمان ۱۴ سال داشت، با آرمانهای سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و پس از پیروزی انقلاب، با درک آنچه او «ماهیت انحصارطلب» رژیم جمهوری اسلامی مینامید، به صفوف این سازمان پیوست. وی آموزشهای سیاسی و ایدئولوژیک را در این سازمان آغاز کرد و به سرعت به یکی از اعضای فعال تبدیل شد.
فعالیتهای انقلابی و فرماندهی
پس از انقلاب ۱۳۵۷ و شکلگیری میلیشیای سازمان مجاهدین خلق ایران، حسن سرخوش بهعنوان مسئول یکی از تیمهای عملیاتی این سازمان انتخاب شد. او توانایی خود را در انجام وظایف محوله نشان داد و توانست دیدگاههای سیاسی بسیاری از همرزمانش را به خط مشی سازمان هدایت کند. سرخوش در گفتوگویی با دوستانش اظهار داشت:
«تنها نیرویی که در مقابل رژیم جمهوری اسلامی ایستاده و ضربات نیرومندی بر آن وارد کرده و با اتکاء به ایدئولوژی خود قصد سرنگونی آن را دارد، مجاهدین خلق هستند».
فعالیتهای پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰
پس از رویدادهای ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، حسن سرخوش فعالیتهای خود را بهصورت مستمر ادامه داد و مسئولیت یکی از واحدهای عملیاتی گردان مهدی رضایی، که به نام یکی از شهدای دوران پهلوی نامگذاری شده بود، به او سپرده شد. او در این جایگاه به همرزمان خود تأکید میکرد:
«هرگز، هرگز نگذارید شهر به خاموشی فرو رود. دشمنان خدا و خلق را امان ندهید».
حسن سرخوش در فاصله ۳۰ خرداد تا زمان دستگیریاش، در بیش از ۲۰ عملیات علیه نیروهای حکومتی مشارکت داشت و کارنامهای برجسته در این گردان به جا گذاشت. این عملیاتها اغلب علیه افرادی بود که در سرکوب و اعدام فعالان سیاسی نقش داشتند.
وصیتنامه و شهادت
حسن سرخوش در بامداد ۵ مهر ۱۳۶۰، پیش از شرکت در تظاهرات بزرگ تهران، وصیتنامه خود را نوشت و به تظاهراتی اشاره کرد که به گفته او، برای مقابله با رژیم جمهوری اسلامی طراحی شده بود. او در وصیتنامهاش به برادرش، محسن سرخوش، که پیشتر در تیرماه ۱۳۶۰ اعدام شده بود، اشاره کرد. متن کامل وصیتنامه او به این شرح است:
«فضلالله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما. بنام خدا و بهنام خلق قهرمان ایران.
(یوم المظلوم علی الظالم اشد من یوم الظالم علی المظلوم) روز ستمکشیده بر ستمگر بسی سختتر از روز ستمگر بر ستمکشیده است.
و بهنام شهدای عزیزی که بیباکانه از جان خود گذشتند و خونهایشان هموارکننده راه آزادی خلقها شد. چیزی به سپیده صبح، به آزادی تودهها، به پاره شدن زنجیرهای اسارت نمانده است. این نیکیها و هموار شدن راه مبارزه را مدیون شهدایی هستیم که با جان خود رژیم را چند قدم به زبالهدانی تاریخ نزدیکتر نمودند. راه شهدای عزیزی همچون سید سعادتیها، محسن سرخوشها و... راه این فرزندان غیور خلق ایران. فردا یکشنبه (۵ مهر ۱۳۶۰) روزی است تا انسانهای آزاده و حقطلب ضربات خود را بر پیکر رژیم بزنند و آن را در هم بریزند. فردا عاشورایی دگر است، انقلابی تکاملیتر از انقلابات جهان، عصیان خلقی دربند.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.
به امید پیروزی. جاودان باد راه شهدای پرافتخار خدا و خلق. نابود باد رژیم. پاینده باد راه سرخ مجاهدین خلق ایران.
حسن سرخوش. ساعت ۰۴:۳۰ صبح یکشنبه ۵ مهر ۱۳۶۰».
دستگیری و شهادت
در تظاهرات ۵ مهر ۱۳۶۰، حسن سرخوش پس از درگیری مسلحانه با نیروهای حکومتی، مجروح و دستگیر شد. او به زندان اوین منتقل شد و تحت شکنجه قرار گرفت. سرخوش در برابر این فشارها مقاومت کرد و سرانجام در ۶ مهرماه ۱۳۶۰ اعدام شد. برادرش، محسن سرخوش، نیز چند ماه پیشتر در تیرماه ۱۳۶۰ به دست نیروهای حکومتی اعدام شده بود.[۱]
منابع: