بهرام عالیوندی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ابرابزار)
 
(۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:
| اندازه تصویر      =
| اندازه تصویر      =
| عنوان تصویر      =
| عنوان تصویر      =
| زادروز            = ۱۳۰۷ خورشیدی
| زادروز            = ۱۵ بهمن ۱۳۰۶ خورشیدی
| زادگاه            = کازرون
| زادگاه            = کازرون
| مکان ناپدیدشدن    =
| مکان ناپدیدشدن    =
خط ۲۲: خط ۲۲:
| آرامگاه          =
| آرامگاه          =
| بناهای یادبود    =
| بناهای یادبود    =
| محل زندگی        = [[کازرون]]، [[شیراز]]، [[ممسنی]]، [[وین]]
| محل زندگی        = [[کازرون]]، [[شیراز]]، [[ممسنی]]، [[تهران]]، [[وین]]
| ملیت              =
| ملیت              =
| نام‌های دیگر      =
| نام‌های دیگر      =
| نژاد              =
| نژاد              =
| تابعیت            =
| تابعیت            =
| تحصیلات            =
| تحصیلات            = لیسانس نقاشی تزیینی
| دانشگاه          =
| دانشگاه          = دانشکده هنرهای تزیینی در تهران
| پیشه              = نقاش
| پیشه              = نقاش
| سال‌های فعالیت    =
| سال‌های فعالیت    =
خط ۷۵: خط ۷۵:
| پانویس            =
| پانویس            =
}}
}}
'''بهرام عالیوندی''' (زاده ۱۳۰۷ در کازرون - درگذشته ۱ خرداد ۱۳۹۱ در وین) از پیش‌کسوتان نقاشی مدرن در ایران و از پرکارترین هنرمندان ایرانی در تبعید است.
'''بهرام عالیوندی،''' (زاده‌ی ۱۵ بهمن ۱۳۰۶ در کازرون - درگذشته ۱ خرداد ۱۳۹۱ در وین) از پیش‌کسوتان نقاشی مدرن در ایران و از پرکارترین هنرمندان ایرانی و اعضای [[شورای ملی مقاومت ایران]] در تبعید است.


او سالها پیش در اتریش به سر می‌برد و چندین نمایشگاه در کشورهای آلمان و اتریش برگزار کرد.<ref name=":1">همبستگی ملی - [https://www.hambastegimeli.com/%DA%AF%D8%B2%D9%8A%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/64124-%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85-%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%88% گرامیداشت زنده یاد بهرام عالیوندی، استاد چیره‌دست نقش‌ها و رنگ‌ها]</ref>
او بعد از مهاجرت از کشور سالها در اتریش به سر برد و چندین نمایشگاه در کشورهای آلمان و اتریش برگزار کرد.<ref name=":1">همبستگی ملی - [https://www.hambastegimeli.com/%DA%AF%D8%B2%D9%8A%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/64124-%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85-%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%88% گرامیداشت زنده یاد بهرام عالیوندی، استاد چیره‌دست نقش‌ها و رنگ‌ها]</ref>  


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
وی در در ۱۳۰۷ خورشیدی در شهر کازرون در استان فارس به دنیا آمد و در دو سالگی به دلیل این‌که مادرش اهل شیراز بود به آنجا نقل مکان کردند. خانواده‌اش سپس از شیراز به ممسنی رفتند و بهرام تا کلاس ۶ ابتدایی در آنجا درس خواند.
وی در ۱۳۰۶ خورشیدی در شهر کازرون در استان فارس به دنیا آمد. خانواده‌اش در دو سالگی به دلیل این‌که مادرش اهل [[شیراز]] بود به آنجا نقل مکان کردند. سپس از شیراز به ممسنی رفتند و بهرام تا کلاس ۶ ابتدایی در آنجا درس خواند.


او آموزش‌های هنری خود را در تهران و در ابتدا در مدرسه هنرهای زیبای تهران و سپس موفق به گرفتن مدرک دیگری از کالج هنرهای دکور از یکی از کالج‌های تهران شد.
پدربزرگش ازخوانین ممسنی بود، مردی تصویرگر نقاشی‌های ساده ابتدایی اما زیبای کتاب دکامرون اثر معروف بوکاچیو با ترجمه احمد دریابیگی.<ref name=":3" /> حتی گفته‌اند کلمه الله را روی دانه برنج نوشته بود. پدرش نیز نقشه خطه ممسنی را دقیقاً ترسیم کرده و آنرا در اداره دولتی مرکز ممسنی، نورآباد، آویخته بودند.


او از کودکی به نقاشی علاقمند بود، اما، به قول خودش، تا ۲۷سالگی در شیراز آثار دیگران را کپی می‌کرد و در کار دکور تئاتر و ساختن پلاکاردهای رنگی برای سینماها بود. در هنرستان کمال الملک تعلیم نقاشی گرفت و به خاطر استعداد درخشانش در این رشته بورس تحصیل در خارج کشور به او تعلق گرفت، امّا ساواک مانع خروج او از کشور شد.
بهرام عالیوندی از کودکی به نقاشی علاقمند بود، در مدرسه نقشه جغرافی می‌کشید که آنها را به دیوار کلاس یا دفتر مدرسه نصب می‌کردند. بعد از شش سال دبستان، دبیرستان را در شیراز شروع می‌کند و طبق گفته خود برای امرار معاش از روی نقاشی‌های دیگران کپی می‌کند و برای تأتر دکور می‌زند و پلاکارد سینما می‌سازد اما در هیچ‌کدام موفقیتی نداشته‌است.<ref name=":3">نقاشی که در زمستان آمد و در بهار رفت - [https://bahramalivandi.org/index.php/بیوگرافی بیوگرافی استاد بهرام عالیوندی]</ref>


وی سپس در ادارهٌ هنرهای سنتی وزارت فرهنگ و هنر به عنوان طرّاح مشغول کار شد. بعد از تأسیس دانشکدهٌ هنرهای تزیینی، عالیوندی در این دانشکده، در رشتهٌ نقاشی تزیینی به تحصیل پرداخت و دورهٌ تخصصیش را زیر نظر یک استاد فرانسوی به پایان رساند. طی دورانی که اداره هنرهای ملی کار می‌کرد، آموزش هنرهای سنّتی را به هنرجویان رشته نقاشی به عهده داشت و هنرجویان را به موزهٌ ایران باستان می‌برد و رمز و رازهای خطوط و نقوش آثار هنری قدیمی ایران را به آنان می‌آموخت.<ref name=":1" />
بهرام عالیوندی با [[ناهید همت‌آبادی]] ازدواج کرد. آنها صاحب دو فرزند به نامهای شهرام  و بهنام می‌باشند.ناهید همت‌آبادی خواننده اپرا و عضو [[شورای ملی مقاومت ایران]] می‌باشد.


== فعالیت‌های هنری ==
== فعالیت‌های هنری ==
کارهای عالیوندی در مقر اصلی سازمان ملل در وین به نمایش درآمده‌است.
پس از پایان دبیرستان و خدمت سربازی به [[تهران]] آمد و یک‌سالی به کارهای مختلف پرداخت و عصرها به هنرستان [[کمال الملک]] رفت. پس از [[کودتای ۲۸ مرداد]] باحمایت برادر بزرگ که کارمند عالیرتبه دولت بود، در هنرستان زیبای پسران نام‌نویسی کرد، جایی که خود بعداً در آنجا و نیز هنرستان نقاشی دختران هنرآموز نقاشی گردید. در آنجا [[جلال آل احمد]] مربی ادبیات و مشوق او بود و تا آخرین روزهای حیات وی را زیر نظر داشت. در همین دوره بورسی ۴ ساله برای فرانسه نصیبش شد اما ساواک اجازه خروج از کشور به او نداد. جلال آل احمد هم به او گفت «در اروپا که به تو آمپول هنر تزریق نمی‌کنند همین‌جا بمان و خود را بساز».<ref name=":4">فصلنامه هنر شماره 4 پاییز ۱۳۶۲ - [https://www.noormags.ir/view/en/articlepage/171926/پای-صحبت-بهرام-عالیوندی-نقاش-معاصر--یادبودهائی-در-پس-غبار پای صحبت بهرام عالیوندی نقاش معاصر]</ref>


«هنر در تبعید»، نمایشگاه فردی او در وین در ژوئن ۲۰۰۷ میلادی شامل ۷۳ کار آبرنگ، رنگ روغن روی کنوس و کاغذ بود.
وی سپس در سال ۱۳۳۶ در ادارهٌ هنرهای سنتی وزارت فرهنگ و هنر به عنوان طرّاح در کارگاه کاشی‌سازی مشغول کار شد. مدتی حدود سه سال ازروی اشیاء باستانی ایران کپی برداری می‌کند تا به گفته خودش با رموز نور و سایه روشن رشته‌های هنر قدیم ایران بیشتر آشنا شود.
[[پرونده:یکی از آثار بهرام عالیوندی.jpg|بندانگشتی|یکی از آثار بهرام عالیوندی]]
بعد از تأسیس دانشکدهٌ هنرهای تزیینی در سال ۱۳۳۹، عالیوندی در این دانشکده، در رشتهٌ نقاشی تزیینی به تحصیل پرداخت و دورهٌ تخصصی‌اش را زیر نظر یک استاد فرانسوی به پایان رساند و در رشته نقاشی تزیینی لیسانس گرفت. پس از آن مدتی در هنرستانهای نقاشی به تعلیم پرداخت و سپس برای چندمین مرتبه راهی اروپا شد و از موزه‌های بزرگ آنجا دیدن کرد.<ref>پای صحبت بهرام عالیوندی نقاش معاصر - [http://www.ensani.ir/storage/Files/20101222091458-پای%20صحبت%20بهرام%20عالیوندی%20نقاش%20معاصر%20%DB%8C%D8%A7% یادبودهایی در پس غبار]</ref>


در دسامبر ۲۰۰۷ میلادی در پاریس، عالیوندی همراه با دو هنرمند فرانسوی در گالری انت پرسنت نمایشگاهی برگزارکردند. محل نمایشگاه یکی از معروفترین گالری‌های پاریس در هنر مدرن می‌باشد. بدنبال این نمایشگاه یک مقاله فرانسوی با عنوان «یک نقاش بزرگ در تبعید» نوشت که “کارهای عالیوندی ترکیب آموزش‌های اروپا همراه با تجربه ۶۰ ساله هنری می‌باشد که از دانش عمیق از هنر ایرانی و معنوی سر چشمه گرفته‌است و منجر به خلق آثار جدیدی شده‌است که منحصربه فرد خود اوست. نقاشی‌های عالیوندی بیان کننده و نماینده یک بهشت نقطه‌ها می‌باشد.
او در سال ۱۳۳۸ به عنوان مدرس در کارگاه‌های آموزشی مؤسسه هنرهای ملی و کمال‌الملک برگزیده شد و به مدت ۲۰ سال این کار را ادامه داد. در طول این مدت، او به انجام و تمرین دامنه وسیعی از هنرهای پارسی از قبیل مینیاتور و سرامیک سازی روی آورد.<ref name=":5">بنیاد توس - [http://toosfoundation.com/fa/category/iranian-paintersfa/ نقاشان ایرانی]</ref>طی دورانی که اداره هنرهای ملی کار می‌کرد، آموزش هنرهای سنّتی را به هنرجویان رشته نقاشی به عهده داشت و هنرجویان را به موزهٌ ایران باستان می‌برد و رمز و رازهای خطوط و نقوش آثار هنری قدیمی ایران را به آنان می‌آموخت.<ref name=":1" />


در سال ۲۰۰۸ میلادی در وین، نمایشگاه عالی که توسط یونسکو بنیان‌گذاری شد شاهد کارهای عالیوندی بود از جمله تابلو فردوسی که یکی از مهمترین کارهای عالیوندی است و شاهنامه را به تصویر کشانده‌است.<ref name=":2">برای شما - [http://intnetonline.link/تقویم-تاریخ-1خرداد-ماه-1396/ تقویم تاریخ ۱ خرداد ماه ۱۳۹۶]</ref>
طی حدود ۲۶ سال خدمت در وزارت فرهنگ و هنر، هزاران طرح عالیوندی درکارگاه‌های میناسازی، گلیم‌بافی، کاشی‌کاری، منبت‌سازی، خاتم‌کاری، نقره‌سازی، معرق‌کاری و … توسط استادکاران رشته‌های فوق به اجرا درآمد و در موزه فرهنگ و هنر جمع‌آوری یا به سران کشورها هدیه گردید.<ref name=":3" />
 
== نمایشگاه‌ها ==
کارهای عالیوندی در مقر اصلی سازمان ملل در وین به نمایش درآمده است. [[پرونده:ناهید همت‌آبادی.gif|بندانگشتی|ناهید همت‌آبادی همسر عالیوندی در نمایشگاه آثارش در اورسوراواز]] «هنر در تبعید»، نمایشگاه فردی او در وین در ژوئن ۲۰۰۷ میلادی شامل ۷۳ کار آبرنگ، رنگ روغن روی کنوس و کاغذ بود.
در دسامبر ۲۰۰۷ میلادی در پاریس، عالیوندی همراه با دو هنرمند فرانسوی در گالری انت پرسنت نمایشگاهی برگزار کرد.. محل نمایشگاه یکی از معروفترین گالری‌های پاریس در هنر مدرن می‌باشد. بدنبال این نمایشگاه یک مقاله فرانسوی با عنوان «یک نقاش بزرگ در تبعید» نوشت که “کارهای عالیوندی ترکیب آموزش‌های اروپا همراه با تجربه ۶۰ ساله هنری می‌باشد که از دانش عمیق از هنر ایرانی و معنوی سرچشمه گرفته‌است و منجر به خلق آثار جدیدی شده‌است که منحصربه خود اوست. نقاشی‌های عالیوندی بیان‌کننده و نماینده یک بهشت نقطه‌ها می‌باشد.
 
در سال ۲۰۰۸ میلادی در وین، نمایشگاه عالی که توسط یونسکو بنیان‌گذاری شد شاهد کارهای عالیوندی بود از جمله تابلو [[فردوسی]] که یکی از مهمترین کارهای عالیوندی است و شاهنامه را به تصویر کشانده‌است.<ref name=":2">برای شما - [http://intnetonline.link/تقویم-تاریخ-1خرداد-ماه-1396/ تقویم تاریخ ۱ خرداد ماه ۱۳۹۶]</ref>
 
در خرداد۱۳۹۶ به‌مناسبت پنجمین سال درگذشت وی نمایشگاهی از آثار او در شهر اورسوراواز در پاریس برگزار شد.<ref>ایران آزاد - [http://iranazadfarda.com/اخبار/اور-سور-اواز-نمایشگاه-آثار-استاد-عالیو/ اور سور آواز: نمایشگاه آثار استاد عالیوندی: جلوه و جاذبه‌های هنر]</ref>


== سبک هنری ==
== سبک هنری ==
عالیوندی به نسلی از ایرانیان هنرمند تعلق دارد که چهره‌های شناخته شده و مهمی چون مسعود عربشاهی، ناصر اویسی، و پرویز تناولی جز آنها بشمار می‌آیند. آثار عالیوندی در زمینه‌های سمبولیسم و سمبل‌های شرقی می‌باشد، مانند ماهی، فلس ماهی، و اسب که سمبول‌های مینیاتور پارسی می‌باشند. نقاشی‌های عالیوندی از فرهنگ پارسی تأثیر و الهام گرفته و به تصویر کشنده داستانها و افسانه‌های اسطوره ایی و شعرهای شعرای معروفی چون فردوسی و عطار نیشابوری هستند. کارهای برجسته او شامل یک سری نقاشی در مقیاس بزرگ که در دهه ۱۳۶۰ تولید شده‌اند می‌باشند. این شامل تصویر میترا، عیسی مسیح و فردوسی می‌باشد. برخی از کارهای او از زمان جنگ و سرکوب در ایران الهام می‌گیرند و درد و رنج مردم خود را به تصویر می‌کشد.<ref name=":2" />
کارهای هنری عالیوندی الهام گرفته از افسانه‌های ادبیات فارسی و ایرانی و شرقی است.<ref name=":5" />


کارهای هنری عالیوندی بیشتر روی ادبیات و افسانه‌های ادبیات فارسی و ایرانی و شرقی تکیه داشت. علاوه بر نقاشی، کارهای هنری روی پرده‌های نقش دار و کنوس نیز هنر عالیوندی را از بقیه جدا می‌نمود.<ref name=":2" />
عالیوندی، خانم شکوه ریاضی را به‌عنوان یگانه استاد برجسته خود در زمینه آموزش طراحی و نقاشی مدرن با متد آکادمی بوزار پاریس که تحصیل کرده آنجا بود، می‌دانست.


او در آثارش هنر شرق را با تکنیک‌های مدرن درهم آمیخته بود، میراث گرانبهای هنری او گنجینه‌ای از بیش از سه هزار اثر متنوع در ابعاد گوناگون (از پانزده در هجده سانتیمتر تا دو متر و نیم در سه متر) می‌باشد.
به گفته خودش اگر اثر سبک کوبیسم درکارهایش مشهود است به دلیل کار روی کاشی‌های معرق و تقسیم‌بندی ناگزیر آنها این توهم را ایجاد کرده‌است.<ref name=":3" />


روحیه تسلیم ناپذیری، آزادیخواهی، عشق به رزمندگان و شهیدان راه آزادی، در آثار استاد خود را گاه در انعکاس نور امید و گاه در شعله‌های فروزان نمایان می‌ساخت.
عالیوندی به نسلی از ایرانیان هنرمند تعلق دارد که چهره‌های شناخته شده و مهمی چون مسعود عربشاهی، ناصر اویسی، و پرویز تناولی جز آنها به‌شمار می‌آیند. آثار عالیوندی در زمینه‌های سمبولیسم و سمبل‌های شرقی می‌باشد، مانند ماهی، فلس ماهی، و اسب که سمبول‌های مینیاتور پارسی می‌باشند. نقاشی‌های عالیوندی از فرهنگ پارسی تأثیر و الهام گرفته و به تصویر کشنده داستانها و افسانه‌های اسطوره‌ایی و شعرهای شعرای معروفی چون فردوسی و عطار نیشابوری هستند. کارهای برجسته او شامل یک سری نقاشی در مقیاس بزرگ که در دهه ۱۳۶۰ تولید شده‌اند می‌باشند. این شامل تصویر میترا، عیسی مسیح و فردوسی می‌باشد. برخی از کارهای او از زمان جنگ و سرکوب در ایران الهام می‌گیرند و درد و رنج مردم خود را به تصویر می‌کشد.<ref name=":2" />


انزجار از فاشیسم دینی و بشردوستی و عدالت‌خواهی در همه جای آثار او به چشم می‌خورد. او یک بار در مورد آثارش گفته بود: <blockquote>«زندگی من در خاطرات گذشته نمی‌گذرد. به‌کهنگی عمرم هم اصلاً نمی‌اندیشم. همان‌طور که برای ادامه زندگی به غذا نیاز دارم، نقاشی کردن هم برای من نیاز زندگی ست. آنچه هم که روح مرا جوان و زنده نگه‌می‌دارد همین بازی با رنگ و خط و نقطه و فلس است که دور از واقعیتهای تلخ ملموس، دنیایی از فانتزی را مجسم می‌کند، شخصاً تابع لحظات زودگذر روز هستم. اکتشافات فضایی در ماورای کهکشان و حوادث زمینی طی روز همه برایم اثرگذار است، اگر هم ردپایی از گذشته‌های هنری دور در کارهایم به چشم می‌خورد، نتیجه مطالعات و بازسازی آثار گوناگون هنرهای باستانی ایران مثل مینیاتور، نقش برجسته، سرامیک، نقره‌سازی، منبت‌کاری، میناسازی و غیره است که محفوظات ذهنی مرا تشکیل می‌دهد».</blockquote>بهرام عالیوندی تسلط به تکنیک نقاشی غرب و شناخت عمیق هنر و فرهنگ شرق را در آثارش با هم درآمیخت و موفق به خلق سبکی گردید که در آن به زبان ویژه هنری خود اندیشه‌ها، تخیلات و آرمانهای والای انسانیش را بازگو می‌کرد.
از لحاظ تکنیکی، کارهای او در برخی اوقات بسیار سنتی و برخی اوقات بسیار خلاقانه و اصیل می‌باشند. نقاشی‌های اولیه عالیوندی شامل آنهایی که در دهه ۱۳۶۰ بودند معمولاً از رنگ و روغن سنتی روی کانواس می‌باشد که یادآور شیشه‌های رنگی و طرحهای کلیساهای قرون وسطی می‌باشد که کاملا نشان دهنده خلاقیت‌های شخصی او می‌باشند. در طی سالهای دهه ۱۳۷۰ عالیوندی کارهای رنگ و روغنی را ادامه داد اما کنواس سنتی کنار گذاشته شد و او کارهای خود را مستقیماً به روی کاغذ منتقل نمود، روشی که توسط کوبیستها در سده ۱۹۰۰ بنیان‌گذاری شده بود.<ref>نقاشی که در زمستان آمد و در بهار رفت - [https://bahramalivandi.org/index.php/سبک-هنری سبک هنری]</ref>


او در کارهایش فرهنگ غنی ایران را از مذاهب تا عرفان شعر تا حماسه‌سرایی را تجربه کرد و این زمینه‌ساز بیان و زبان زیبای هنری نقاشی او شد.<ref name=":0">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/5575/سالگرد-درگذشت-استاد-بهرام-عالیوندی-هنرمند-مقاومت-و-از-پیش-کسوتان-نقاشی-مدرن-ایران سالگرد درگذشت استاد بهرام عالیوندی، هنرمند مقاومت و از پیش‌کسوتان نقاشی مدرن ایران]</ref>
کارهای هنری عالیوندی بیشتر روی ادبیات و افسانه‌های ادبیات فارسی و ایرانی و شرقی تکیه داشت. علاوه بر نقاشی، کارهای هنری روی پرده‌های نقش‌دار و کنوس نیز هنر عالیوندی را از بقیه جدا می‌نمود.<ref name=":2" />


وی گفته‌است: «من مدتهای طولانی در ادارهٌ هنرهای ملی وزارت فرهنگ و هنر به عنوان طرّاح کار کردم. طرّاحی در ادارهٌ هنرهای ملی و آشنایی با هنرهای قدیمی و سنتی ایران فرصتی بسیار گرانبها برای من بود که راز این هنرها را بشناسم و تجربیات گرانبهایی به دست آورم. در همین سالها بود که ضمن کشیدن طرح برای طرّاحان قلمزن روی نقره، با شگفتی متوجه نقشهای فلس بر روی سینیها، گلدانها و ساغرهای نقره شدم و سخت شیفتهٌ آنها شدم، تا آن جا که همهٌ فکر و کوششم این بود که روزی بتوانم این فلسها را در تابلوهای خود پیاده کنم. حالا بیش از ۲۵سال است که ضمن کار، این فلسها را زیرورو می‌کنم و با آنها چون کودکی به بازی نشسته‌ام، تا آن جا که امروز دیگر این فلسها ـ بدون آن که ادعای صاحب سبک بودن داشته باشم ـ چه در آثار رنگی و چه سیاه و سفید، بیانگر هویت هنری من و به قول اکثر منتقدان، «امضا» ی من است. البته مدتهای طولانی تابلوهای فیگوراتیو با فلس می‌ساختم، ولی امروزه از آنها به فلسهای آبستره رسیده‌ام، و با همین فلسهای آبستره است که در اعماق کائنات به دنبال حیات دیگری هستم.
او در آثارش هنر شرق را با تکنیک‌های مدرن درهم آمیخته بود، میراث گرانبهای هنری او گنجینه‌ای از بیش از سه هزار اثر متنوع در ابعاد گوناگون (از پانزده در هجده سانتیمتر تا دو متر و نیم در سه متر) می‌باشد.
[[پرونده:بهرام عالیوندی در کنار یکی از تابلوهایش.JPG|جایگزین=بهرام عالیوندی در کنار یکی از تابلوهایش|بندانگشتی|بهرام عالیوندی در کنار یکی از تابلوهایش]]
روحیه تسلیم‌ناپذیری، آزادی‌خواهی، عشق به رزمندگان و شهیدان راه آزادی، در آثار وی، خود را گاه در انعکاس نور امید و گاه در شعله‌های فروزان نشان می‌دهد.
انزجار از سرکوب دینی و بشردوستی و عدالت‌خواهی در همه جای آثار او به چشم می‌خورد. او یک بار در مورد آثارش گفته بود: <blockquote>«زندگی من در خاطرات گذشته نمی‌گذرد. به‌کهنگی عمرم هم اصلاً نمی‌اندیشم. همان‌طور که برای ادامه زندگی به غذا نیاز دارم، نقاشی کردن هم برای من نیاز زندگی ست. آنچه هم که روح مرا جوان و زنده نگه‌می‌دارد همین بازی با رنگ و خط و نقطه و فلس است که دور از واقعیتهای تلخ ملموس، دنیایی از فانتزی را مجسم می‌کند، شخصاً تابع لحظات زودگذر روز هستم. اکتشافات فضایی در ماورای کهکشان و حوادث زمینی طی روز همه برایم اثرگذار است، اگر هم ردپایی از گذشته‌های هنری دور در کارهایم به چشم می‌خورد، نتیجه مطالعات و بازسازی آثار گوناگون هنرهای باستانی ایران مثل مینیاتور، نقش برجسته، سرامیک، نقره‌سازی، منبت‌کاری، میناسازی و غیره است که محفوظات ذهنی مرا تشکیل می‌دهد».</blockquote>بهرام عالیوندی تسلط به تکنیک نقاشی غرب و شناخت عمیق هنر و فرهنگ شرق را در آثارش با هم درآمیخت و موفق به خلق سبکی گردید که در آن به زبان ویژه هنری خود اندیشه‌ها، تخیلات و آرمانهای والای انسانی‌اش را بازگو می‌کرد.


تحقیقات و کشفیات فضایی اخیر، به فلسهای رنگی، خطوط سیاه منحنی و نقطه‌پردازیها و آبرنگهای من، شور و زندگی دیگری بخشیده‌است.
او در کارهایش فرهنگ ایران را از مذاهب تا عرفان شعر تا حماسه‌سرایی را تجربه کرد و این زمینه‌ساز بیان و زبان هنری نقاشی او شد.<ref name=":0">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/5575/سالگرد-درگذشت-استاد-بهرام-عالیوندی-هنرمند-مقاومت-و-از-پیش-کسوتان-نقاشی-مدرن-ایران سالگرد درگذشت استاد بهرام عالیوندی، هنرمند مقاومت و از پیش‌کسوتان نقاشی مدرن ایران]</ref>


او به اسطوره‌شناسی علاقه داشت و این علاقه روی کار او اثر گذاشته بود. اسطوره‌های ایرانی و هندی و به طور عام اسطوره‌های شرقی مایه الهام آثار او بودند. تم اصلی نقاشی او جنگ بین نور و ظلمت و پیروزی نور بر ظلمت است. به همین خاطر منتقدان او را نقاشی نامیده‌اند که از تاریکی‌ها نور و امید می‌آفرید.
او به اسطوره‌شناسی علاقه داشت و این علاقه روی کار او اثر گذاشته بود. اسطوره‌های ایرانی و هندی و به طور عام اسطوره‌های شرقی مایه الهام آثار او بودند. تم اصلی نقاشی او جنگ بین نور و ظلمت و پیروزی نور بر ظلمت است. به همین خاطر منتقدان او را نقاشی نامیده‌اند که از تاریکی‌ها نور و امید می‌آفرید.<ref>شورای ملی مقاومت ایران - [https://iranncr.org/یادواره‌ها/454-یاد-و-خاطرۀ-استاد-بهرام-عالیوندی-نگارگر-امیدها-و-پایداریها.html یاد و خاطرۀ استاد بهرام عالیوندی: نگارگر امیدها و پایداریها]</ref>


در هزارهٌ [[فردوسی]]، نمایشگاهی از نقاشی‌های او در مرکز یونسکو در وین به نمایش گذاشته شد که ۳۳ تابلو آن به اساطیر شاهنامه مربوط می‌شد.<ref name=":1" />
در هزارهٌ [[فردوسی]]، نمایشگاهی از نقاشی‌های او در مرکز یونسکو در وین به نمایش گذاشته شد که ۳۳ تابلو آن به اساطیر شاهنامه مربوط می‌شد.<ref name=":1" />


او درباره شیوه کار خود می‌گوید:<blockquote>«من در نقاشی هیچ‌گاه از قبل فکر نمی‌کنم که چه چیز می‌خواهم بکشم، بلکه کاملاً تابع احساسم هستم. البته معتقدات و تفکرات من در این آفرینش تأثیر دارند، ولی اگر بخواهم روی چیزی از قبل فکر کنم و طرح بریزم و بعد روی آن کار کنم، این را دیگر اثر هنری نمی‌دانم. در واقع به نظر من، هنر تبلور احساس هنرمند، یعنی تبلور احساس جامعه است. این تقسیم‌بندی هنر برای هنر و هنر برای مردم را هم قبول ندارم. اصلاً موضوع این نیست. هر هنرمندی بار زمان خودش را دارد».<ref name=":1" /></blockquote>
او دربارهٔ شیوه کار خود می‌گوید:<blockquote>«من در نقاشی هیچ‌گاه از قبل فکر نمی‌کنم که چه چیز می‌خواهم بکشم، بلکه کاملاً تابع احساسم هستم. البته معتقدات و تفکرات من در این آفرینش تأثیر دارند، ولی اگر بخواهم روی چیزی از قبل فکر کنم و طرح بریزم و بعد روی آن کار کنم، این را دیگر اثر هنری نمی‌دانم. در واقع به نظر من، هنر تبلور احساس هنرمند، یعنی تبلور احساس جامعه است. این تقسیم‌بندی هنر برای هنر و هنر برای مردم را هم قبول ندارم. اصلاً موضوع این نیست. هر هنرمندی بار زمان خودش را دارد».<ref name=":1" /></blockquote>


== فعالیت‌های سیاسی ==
== فعالیت‌های سیاسی ==
[[پرونده:تابلو اعدام اثر بهرام عالیوندی.jpg|بندانگشتی|تابلو اعدام اثر بهرام عالیوندی]]
[[پرونده:تابلو اعدام اثر بهرام عالیوندی.jpg|بندانگشتی|تابلو اعدام اثر بهرام عالیوندی]]
وی فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۲۲ شروع کرد و وارد احزاب سیاسی شد. در سال ۱۳۲۷ دستگیر و به زندان افتاد. در زندان روحیه مقاومی داشت.
عالیوندی در دوران دبیرستان و از حوالی سال ۱۳۲۲ با [[حزب توده ایران|حزب توده]] و اهداف تبلیغاتی آن آشنا می‌شود و به گفته خودش از آنجا که ظلم خوانین، جنگ‌های قبیله‌ای و آشفتگی روحی پدر و فقر خانواده را پس از تقسیم اراضی به چشم دیده، آرمان عدالت‌خواهی وعدالت‌جویی را در حزب یاد شده می‌یابد.


عالیوندی ۲۰سال در ایران به تعلیم نقاشی و آشنا ساختن شاگردان خود با هنر ایران و میراث اساتید نقاشی مرز و بوم‌مان پرداخت. رژیم هنرکش، وجود چنین هنرمند برجسته و آزادیخواهی را در خاک ایران تاب نمی‌آورد. آثار او که پیش از این در سراسر دنیا به‌نمایش درآمده بودند، در ایران ممنوع شدند. در سال۶۴ به‌علت سرکوب و سانسور فعالیتهای فرهنگی و هنری از سوی حکومت آخوندی، ناچار از جلای وطن شد و در تبعید تمام هنر و خلاقیت برجسته خود را در خدمت مقاومت و جنبش آزادیخواهانه مردم ایران به‌کار گرفت.<ref name=":0" />
ابتدا عضو سازمان جوانان حزب و سپس به‌عنوان مسئول درجه‌داران هوادار در شیراز گزیده می‌شود. انواع فعالیت‌های حزبی و تظاهرات، ساختن پلاکاردها برای انواع همین تظاهرات، دستگیری در سال ۱۳۲۷، سالهای پرماجرای زندان، خاطرات آشنایی با سران و مسئولان حزب در شیراز و خیانت آنان، از وی فردی باتجربه ساخت.


وی دربارهٔ حجم فعالیتها و ارتباط آثارش با موضوعات سیاسی گفته‌است:
پس ازکودتای ۲۸ مرداد با کمک برادر بزرگتر از شیراز به تهران گریخت، درجنوب تهران درخانه ای محقر مخفی گردید و برای تامین زندگی، به انواع کارهای سخت پرداخت.


«من در ۲۶–۲۷ سالی که در خارج کشور هستم تابلوهایم از مرز ۳۰هزار گذشته‌است. تابلوهایی به عرض سه متر در دو متر. آنها را تابلوبندی کرده‌ام. شب عید نوروز گذشته تابلوی ۶–۷ مرداد دو سال قبل اشرف را کشیدم. حمله دست نشاندگان رژیم در عراق به اشرف که ۱۱مجاهد را به شهادت رساندند. در آن تابلو ۱۱شهید به کهکشان شهدا وصل می‌شدند. همچنین تابلوی ندا حسنی و ندا آقا سلطان را کشیدم که در ابعاد ۲متر در یک متر بودند. ۶ماه روی آنها کار کرده بودم.
وی دربارهٔ خیانت حزب توده در جریان کودتا گفته‌است:<blockquote>«گروهان زرهی با تانک و زره‌پوش بر سرتاسر شیراز مسلط بود و درجه‌داران همه از هواداران عضوگیری شده حزب بودند و مرتب می‌پرسیدند چه کنیم، تانک‌ها را رو به کی و کدام سمت بگردانیم و شلیک کنیم؟ [[مردم قشقایی|ایل قشقایی]] هم پیغام فرستاده و برای کمک و همکاری اعلام آمادگی کرده بود که عازم شهر شوند اما… شهر قرق اوباش و اراذل شده بود که جولان می‌دادند و ما مبهوت و بلاتکلیف، سرخورده از قطع رابطه مسئولان که نمی‌دانستیم چرا بی هیچ عکس‌العملی دست گذاشته‌اند روی دست و هیچ دستوری نمی‌دهند و بی‌خبر از این‌که آقایان واداده و به فرمان ارباب شمالی بدون کمترین مقاومتی به همه پشت کرده و شهر را در دست اوباش و اراذل رها کرده‌اند تا کودتاچیان بعداً و به‌تدریج همه آنهایی را که نگفتند (جاودان شهریارا) یک‌جا به مسلخ ببرند.»<ref name=":3" /></blockquote>عالیوندی تا سالهای طولانی به‌علت عدم همکاری با [[ساواک]] هم ممنوع‌الخروج و هم از استخدام رسمی او ممانعت می‌شد. اما چون به‌دنبال کسب شهرت هنری که عالیوندی به‌تدریج و به‌علت آغاز سبک ویژه کارش به آن دست یافته و نام او در زمره نقاشان مدرن ایران بر زبان اهل این هنر افتاده بود، هربار که در نمایشگاه‌های جمعی اثری از او نیز به معرض تماشا گذاشته می‌شد اگر فرح نیز برای افتتاح یا دیدار از این نمایشگاه‌ها شرکت داشت، ساواک از حضور عالیوندی در نمایشگاه و در کنار تابلوهایش ممانعت می‌کرد اما روز بعد روزنامه‌های تهران عکس فرح را در کنار تابلویی از او به چاپ می‌رساندند.<ref name=":3" />


علاوه بر اینها طرح‌های کوچک بطور مستمر می‌کشم که برای سایت همبستگی ملی می‌فرستم. در جریان شهادت مجاهد خلق علی صارمی طرحی کشیدم که در آن یک طناب دار برگردن جبار ستمگر می‌افتد وقتی طناب دار را برگردن علی صارمی می‌اندازد. روی این طرح که بر روی سایت گذاشتم هشتصد هزار کلیک شده‌است.»<ref>گلچین - [http://golchin2.blogspot.al/2011/07/blog-post_3577.html گفتگو با استاد بهرام عالیوندی]</ref>
بعد از [[انقلاب ۱۳۵۷ ایران|انقلاب ضدسلطنتی]] هم جمهوری اسلامی وجود چنین هنرمند برجسته و آزادیخواهی را در خاک ایران تاب نمی‌آورد. آثار او که پیش از این در سراسر دنیا به نمایش درآمده بودند، در ایران ممنوع شدند.<ref name=":0" />


وی پس از انقلاب ضدسلطنتی ۵۷ به اتریش پناهنده شد که تا آخر عمر در همان کشور زندگی کرد.
عالیوندی از مهرماه سال ۱۳۶۰ تا پاییز ۱۳۶۳ که از ایران خارج گردید و به اتریش پناهنده شد، در سخت‌ترین شرایط پلیسی و امنیتی آن دوران، خانه و زندگی و همه امکانات مادی و معنوی خود را با ریسک‌پذیری بسیار در اختیار نیروهای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] قرار داد و حتی با جابجایی مدارک و اسناد سازمان، خطرات فراوان به جان خرید. طی تهاجم پاسداران به یکی از پایگاه‌های مسئولان و فرماندهان مجاهدین در شمال تهران، ۳ تا ۴ تابلوی نقاشی که عالیوندی برای تزئین و عادی سازی پایگاه به آنان اهدا کرده بود نیز طی مصادره اموال پایگاه، بدست پاسداران افتاد و موضوع مورد سوء‌ظن و پیگیری قرار گرفت اما او با هوشیاری و ضمن اظهار بی اطلاعی از خریدار تابلو توانست از مهلکه جان به در برد. پس ازخروج عالیوندی از ایران و سپس حمایت علنی او از مقاومت ایران ضمن اهدای تابلوی عظیم شهادت مجاهد خلق فرهاد پاکزاد به [[مسعود رجوی]] مسئول شورای ملی مقاومت ایران، اکثر تابلوهای نقاشی عالیوندی از موزه‌ها، موسسات دولتی و گالری‌ها جمع‌آوری و ممنوع‌ شد و حتی از ذکر نام او نیز در کتابهایی که دربارهٔ پیشکسوتان نقاشی مدرن ایران چاپ گردید، ممانعت به عمل آمد.<ref name=":3" />
[[پرونده:نمایش روحیه تسلیم ناپذیری و آزادیخواهی در یکی از تابلوهای عالیوندی.jpg|بندانگشتی|نمایش روحیه تسلیم ناپذیری و آزادیخواهی در یکی از تابلوهای عالیوندی]]
با این وجود از همان ابتدای اقامت عالیوندی در خارج از کشور و طی سالهای طولانی، بخصوص چندسال اخیر که جمهوری اسلامی پس از بارها تلاش برای جذب او ناامید شده، برای استفاده از نام و شهرت هنری او، بعضی آثار نقاشی وی را درچندین نمایشگاه گروهی به معرض تماشا گذاشته و ضمن نقد هنری تکنیک و سبک کار وی، به چاپ عکس رنگی یکی از تابلوهای بزرگ او در نشریات ویژه خارج از کشور اقدام نمود.<ref name=":3" />


عالیوندی در سال ۱۳۷۳ به شورای ملی مقاومت ایران پیوست و تا زمان درگذشت در سال ۱۳۹۱عضو این شورا بود. او در بین سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۹۱ در وین زندگی و کار می‌کرد.<ref name=":2" />
عالیوندی دربارهٔ حجم فعالیت‌ها و ارتباط آثارش با موضوعات سیاسی گفته‌است:<blockquote>«من در ۲۶–۲۷ سالی که در خارج کشور هستم تابلوهایم از مرز ۳۰هزار گذشته‌است. تابلوهایی به عرض سه متر در دو متر. آنها را تابلوبندی کرده‌ام. شب عید نوروز گذشته تابلوی ۶–۷ مرداد دو سال قبل [[قرارگاه اشرف|اشرف]] را کشیدم. حمله دست نشاندگان رژیم در عراق به اشرف که ۱۱مجاهد را به شهادت رساندند. در آن تابلو ۱۱شهید به کهکشان شهدا وصل می‌شدند. همچنین تابلوی ندا حسنی و ندا آقا سلطان را کشیدم که در ابعاد ۲متر در یک متر بودند. ۶ماه روی آنها کار کرده بودم.</blockquote><blockquote>علاوه بر اینها طرح‌های کوچک بطور مستمر می‌کشم که برای سایت همبستگی ملی می‌فرستم. در جریان شهادت مجاهد خلق [[علی صارمی]] طرحی کشیدم که در آن یک طناب دار برگردن جبار ستمگر می‌افتد وقتی طناب دار را برگردن علی صارمی می‌اندازد. روی این طرح که بر روی سایت گذاشتم هشتصد هزار کلیک شده‌است.»<ref>گلچین - [http://golchin2.blogspot.al/2011/07/blog-post_3577.html گفتگو با استاد بهرام عالیوندی]</ref></blockquote>عالیوندی در سال ۱۳۷۳ به [[شورای ملی مقاومت ایران]] پیوست و تا زمان درگذشت در سال ۱۳۹۱ عضو این شورا بود. او در بین سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۹۱ در وین زندگی و کار می‌کرد.<ref name=":2" /> وی دربارهٔ تعهد در هنر گفته‌است:<blockquote>«تعهد در هنر را باید از این زاویه نگاه کرد، نه به شکل مبتذلی که مثلاً امروز رژیم آخوندی برای هنرمندان نسخه می‌پیچد. این یک نوع سانسور و خودسانسوری است. در واقع به نظر من بحث بر سر هنرمند متعهّد است و نه هنر متعهد؛ هنرمندی که زیر بار رژیمهای دیکتاتوری نمی‌رود. طبعاً مردم انتظار دارند که هنرمندی که سالها حمایت و تشویقش کرده‌اند به رژیمهایی مثل دیکتاتوری تروریستی [[روح‌الله خمینی|خمینی]] «نه» بگوید؛ دوست دارند که به چنین رژیمی مشروعیت ندهد و اگر توانست تلنگری هم به آن بزند. هنرمندی که انگیزه‌اش را از مردم می‌گیرد و از آنها تغذیه می‌کند، نباید و نمی‌تواند به مردم پشت کند. وقتی فلان هنرمند از ایران می‌آید این‌جا و دوباره برمی گردد به کشوری که زیر حاکمیت آخوندهاست و می‌گوید بله من این‌جا هستم در کنار «ملت» می‌خواهد به این رژیم مشروعیت بدهد. در حالی که صدها و هزاران هنرمند ایرانی شرایط سخت غربت و زندگی در تبعید را به ننگ تسلیم و زندگی در حاکمیت آخوندها ترجیح داده‌اند.</blockquote><blockquote>من سال ۱۳۶۳ از کشور خارج شدم و با آن که بیماری قلبی، سخت آزارم می‌داد، اما دلگرمی پیوستن به مقاومت، آن هم در چنین غربت جانکاهی، به من انگیزه و توان می‌داد. طی این سالها کار بسیار سنگین و فشرده‌یی در زمینهٌ نقاشی داشته‌ام؛ گاه در روز ۱۲ تا ۱۸ساعت کار می‌کنم. اگر چه غربت خیلی سخت و ناگوار است، به خصوص برای کسی که کار هنری می‌کند، اما انگیزه و شوری که از بودن در کنار مقاومت مردم ایران می‌گیرم، برایم بسیار دلنشین و امیدوارکننده است. همین است که مرا زنده نگه می‌دارد و به من نیرو می‌دهد، تا رنج دوری از یار و دیار را تحمّل کنم. طبعاً مجموع این عوامل به طور ناخودآگاه عمیقاً بر آثار من تأثیر می‌گذارد.»<ref name=":1" /></blockquote><blockquote>«در کنار مقاومت بودن، با جریان روز به پیش تاختن، پشت به بنیادگرایی کردن و نه به جنایتکاران دینفروش گفتن که اقسام دامها را پیش پایمان پهن می‌کنند و به خصوص وجود رزم آوران دلیر ارتش شرف و آزادی و حمایت از آنها به من روح و زندگی می‌بخشد».</blockquote>دو فرزند وی «بهنام» و «شهرام» سالهاست عضو سازمان مجاهدین خلق ایران هستند و علیه جمهوری اسلامی مبارزه می‌کنند.<ref>بگو نه - [https://begoonah.wordpress.com/2013/05/23/به-یاد-استاد-و-هنرمند-گرانقدر-و-متعهد-،/#more-7280 به یاد استاد و هنرمند گرانقدر و متعهد ، عضو شورای ملی مقاومت ایران،استاد بهرام عالیوندی]</ref>


بهرام عالیوندی روز سه‌شنبه اول فروردین ۱۳۷۴، یکی از آثار خود را به‌نام «پرندهٌ رها» بود، به مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیدهٌ مقاومت ایران، اهدا نمود.<ref>نشریه ایران زمین ش ۴۴ - مقاله «دیدارهای نوروزی»</ref>
همسر وی «ناهید همت‌آبادی» نیز از هنرمندانی است که عضو شورای ملی مقاومت هستند.
 
وی گفته‌است:
 
«تعهد در هنر را باید از این زاویه نگاه کرد، نه به شکل مبتذلی که مثلاً امروز رژیم آخوندی برای هنرمندان نسخه می‌پیچد. این یک نوع سانسور و خودسانسوری است. در واقع به نظر من بحث بر سر هنرمند متعهّد است و نه هنر متعهد؛ هنرمندی که زیر بار رژیمهای دیکتاتوری نمی‌رود. طبعاً مردم انتظار دارند که هنرمندی که سالها حمایت و تشویقش کرده‌اند به رژیمهایی مثل دیکتاتوری تروریستی خمینی «نه» بگوید؛ دوست دارند که به چنین رژیمی مشروعیت ندهد و اگر توانست تلنگری هم به آن بزند. هنرمندی که انگیزه اش را از مردم می‌گیرد و از آنها تغذیه می‌کند، نباید و نمی‌تواند به مردم پشت کند. وقتی فلان هنرمند از ایران می‌آید این‌جا و دوباره برمی گردد به کشوری که زیر حاکمیت آخوندهاست و می‌گوید بله من این‌جا هستم در کنار «ملت» می‌خواهد به این رژیم مشروعیت بدهد. در حالی که صدها و هزاران هنرمند ایرانی شرایط سخت غربت و زندگی در تبعید را به ننگ تسلیم و زندگی در حاکمیت آخوندها ترجیح داده‌اند.
 
من سال ۱۳۶۳ از کشور خارج شدم و با آن که بیماری قلبی، سخت آزارم می‌داد، اما دلگرمی پیوستن به مقاومت، آن هم در چنین غربت جانکاهی، به من انگیزه و توان می‌داد. طی این سالها کار بسیار سنگین و فشرده یی در زمینهٌ نقاشی داشته‌ام؛ گاه در روز ۱۲ تا ۱۸ساعت کار می‌کنم. اگر چه غربت خیلی سخت و ناگوار است، به خصوص برای کسی که کار هنری می‌کند، اما انگیزه و شوری که از بودن در کنار مقاومت مردم ایران می‌گیرم، برایم بسیار دلنشین و امیدوارکننده است. همین است که مرا زنده نگه می‌دارد و به من نیرو می‌دهد، تا رنج دوری از یار و دیار را تحمّل کنم. طبعاً مجموع این عوامل به طور ناخودآگاه عمیقاً بر آثار من تأثیر می‌گذارد.»<ref name=":1" />
 
دو فرزندش سالهاست عضو سازمان مجاهدین خلق ایران هستند و علیه جمهوری اسلامی مبارزه می‌کنند.<ref>بگو نه - [https://begoonah.wordpress.com/2013/05/23/به-یاد-استاد-و-هنرمند-گرانقدر-و-متعهد-،/#more-7280 به یاد استاد و هنرمند گرانقدر و متعهد ، عضو شورای ملی مقاومت ایران،استاد بهرام عالیوندی]</ref>


== درگذشت ==
== درگذشت ==
وی در اتریش بدرود حیات گفت و در همان‌جا به خاک سپرده شد.<ref name=":2" />
استاد بهرام عاليوندی، از پیش کسوتان نقاشی مدرن ایران و نقاش صاحب‌سبک و هنرمند عضو شورای ملی مقاومت ايران، روز دوشنبه اول خرداد ۱۳۹۱ در بيمارستانی در وين درگذشت. و در گورستان مرکزی وین به خاک سپرده شد.<ref name=":2" />
 
[[مریم رجوی]] در پیام تسلیت خود پس از درگذشت استاد بهرام عالیوندی گفت:<blockquote>«برای یاران شورایی و برای همه حامیان مقاومت ایران، حضور پرشور استاد بهرام عالیوندی در اجلاسیه‌های شورا، در همه تظاهرات و تحصنها، درگرما و سرما و در سخت‌ترین مقاطع کارزار جهانی برای افشاء و محکومیت دیکتاتوری آخوندی و برای حفاظت از مجاهدان اشرفی، پیوسته انگیزاننده و آموزنده بود و خاطره درخشانش هرگز فراموش نخواهد شد.»<ref>هنر مقاومت - [https://honaremoghavemat.wordpress.com/2012/05/23/پیام-تسلیت-خانم-مریم-رجوی-به-مناسبت-درگ/ پیام تسلیت خانم مریم رجوی به مناسبت درگذشت استاد بهرام عالیوندی]</ref></blockquote>بهرام عالیوندی علیرغم مشکلات جسمی در اغلب تظاهرات‌ها و تحصن‌های مقاومت ایران شرکت داشت و راز این توانمندی و سرشاری را اینگونه توضیح می‌دهد:
مریم رجوی بعد از درگذشت وی گفت:<blockquote>«درگذشت دریغ انگیز نقاش بزرگ ایران، بهرام عالیوندی، روح نا آرام و معترض هنر ایران علیه دیکتاتوری آخوندی نقاش بزرگ ایران، بهرام عالیوندی، عضو گرامی شورای ملی مقاومت که روح ناآرام و معترض هنر ایران علیه دیکتاتوری و فاشیسم دینی بود، چشم از جهان فروبست. باشد که مردم ا یران در روز پیروزی او را در آزادی و رهایی خود و در شکوفایی هنر ایران آزاد فردا بازیابند.»</blockquote>استاد عالیوندی، در فردای سی خرداد ۱۳۶۰ با شجاعت بسیار به یاری فرزندان مجاهدش شتافت که به نبرد با پاسداران خمینی برخاسته بودند.
[[پرونده:مراسم تشیع جنازه زنده یاد بهرام عالیوندی در فرانسه.JPG|جایگزین=مراسم تشیع جنازه زنده یاد بهرام عالیوندی دروین |بندانگشتی|مراسم تشیع جنازه زنده یاد بهرام عالیوندی در وین ]]
 
<blockquote>«همه فرزندانم در شهر اشرف اسطوره‌های زنده هستند نه‌خیالی! و ساخته و پرداخته ذهنیاتی که به دروغ برای تقویت روحیه ملی و هیجانات وطنپرستانه کاذب و بیداری در مقابل دشمن ساخته باشند. همه این فرزندان اعتماد و قوت دیگری به زندگی و احساس جوان بودن در من در آغاز هفتاد و هشت‌سالگی‌ام داده‌اند که حالا هم روزانه می‌توانم بین ۱۰ تا ۱۲ساعت و گاهی حتی ۱۵ساعت مشغول بازی با خط و رنگ و نقطه و فلس باشم که حتی در ایام بستری در بیمارستان هم مثل این‌که داروی نجات‌بخشی برایم باشد باز نقاشی می‌کنم. در کنار مقاومت بودن، با جریان روز به‌پیش‌تاختن، پشت به [[بنیادگرایی اسلامی|بنیادگرایی]]<nowiki/>کردن و نه به جنایتکاران دین‌فروش گفتن که اقسام دامها را پیش پایمان پهن می‌کنند و به‌خصوص وجود رزم‌آوران دلیر ارتش شرف و آزادی و حمایت از آنها به من روح و زندگی می‌بخشد و ایدئال من می‌باشد و گرچه روزگار با بودن رژیم و دشمنان و نبش قبرکنندگان در کمین، سخت و پر مخاطره است اما مبارزه نیز پرهیجان و شیرین است».<ref name=":0" /></blockquote>مزار وی در گورستان مرکزی وین اتریش است.<ref>وطنم ایران - [http://vatanamiran94.blogspot.com/2015/05/blog-post_798.html][http://vatanamiran94.blogspot.al/2015/05/blog-post_798.html سالگرد استاد بهرام عالیوندی در سومین سالگرد رحلتشان در گورستان مرکزی وین اتریش]</ref>
سپس تا آخرین روزهای حیات پربارش، به عنوان عضو شورای ملی مقاومت و مدافع سرسخت و استوار مجاهدان آزادی در اشرف، پیوسته در تلاش و پیکار علیه دیکتاتوری حاکم بود.
 
آقای عالیوندی از استادان به نام نقاشی مدرن ایران که هنر شرق را با تکنیک‌های مدرن درهم آمیخته بود، گنجینه‌ای از هزاران تابلو متنوع خلق کرد که انعکاس نور امید بود و شعله‌های خون شهیدان. کما اینکه لبریزاز انزجار شدید به فاشیسم دینی بود و سرشار از بشردوستی و عدالت‌خواهی.
 
و شخصیت بی‌پیرایه او و سادگی و صفا و خلوص و محبت‌اش به راستی که هر کس را تحت تأثیر قرار می‌داد؛ و حیات‌اش همچون هنرش قرین مناعت و تسلیم‌ناپذیری بود.
 
برای یاران شورایی و برای همه حامیان مقاومت ایران، حضور پرشور استاد بهرام عالیوندی در اجلاسیه‌های شورا، در همه تظاهرات و تحصنها، درگرما و سرما و در سخت‌ترین مقاطع کارزار جهانی برای افشاء و محکومیت دیکتاتوری آخوندی و برای حفاظت از مجاهدان اشرفی، پیوسته انگیزاننده و آموزنده بود و خاطره درخشانش هرگز فراموش نخواهد شد.<ref>هنر مقاومت - [https://honaremoghavemat.wordpress.com/2012/05/23/پیام-تسلیت-خانم-مریم-رجوی-به-مناسبت-درگ/ پیام تسلیت خانم مریم رجوی به مناسبت درگذشت استاد بهرام عالیوندی]</ref>
 
استاد دو سال پیش از درگذشتش، در گفتگویی راز این توانمندی و سرشاری را این‌گونه بازگشود:
 
بهرام عالیوندی علیرغم مشکلات جسمی در اغلب تظاهرات‌ها و تحصن‌های مقاومت ایران شرکت داشت و راز این توانمندی و سرشاری را اینگونه توضیح می‌دهد:<blockquote>«همه فرزندانم در شهر اشرف اسطوره‌های زنده هستند نه‌خیالی! و ساخته و پرداخته ذهنیاتی که به دروغ برای تقویت روحیه ملی و هیجانات وطنپرستانه کاذب و بیداری در مقابل دشمن ساخته باشند. همه این فرزندان اعتماد و قوت دیگری به زندگی و احساس جوان بودن در من در آغاز هفتاد و هشت‌سالگی‌ام داده‌اند که حالا هم روزانه می‌توانم بین ۱۰ تا ۱۲ساعت و گاهی حتی ۱۵ساعت مشغول بازی با خط و رنگ و نقطه و فلس باشم که حتی در ایام بستری در بیمارستان هم مثل این‌که داروی نجات‌بخشی برایم باشد باز نقاشی می‌کنم. در کنار مقاومت بودن، با جریان روز به‌پیش‌تاختن، پشت به‌بنیادگرایی‌کردن و نه به جنایتکاران دینفروش گفتن که اقسام دامها را پیش پایمان پهن می‌کنند و به‌خصوص وجود رزم‌آوران دلیر ارتش شرف و آزادی و حمایت از آنها به من روح و زندگی می‌بخشد و ایدئال من می‌باشد و گرچه روزگار با بودن رژیم و دشمنان و نبش قبرکنندگان در کمین، سخت و پر مخاطره است اما مبارزه نیز پرهیجان و شیرین است».<ref name=":0" /></blockquote>مزار وی در گورستان مرکزی وین اتریش است.<ref>وطنم ایران - [http://vatanamiran94.blogspot.com/2015/05/blog-post_798.html][http://vatanamiran94.blogspot.al/2015/05/blog-post_798.html سالگرد استاد بهرام عالیوندی در سومین سالگرد رحلتشان در گورستان مرکزی وین اتریش]</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
== نگارخانه ==
نمونه‌هایی از آثار نقاشی بهرام عالیوندی<gallery mode="packed">
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (14).jpg|
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (13).jpg|
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (6).jpg|
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (5).jpg|
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (4).jpg|
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (3).jpg|
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (2).jpg|
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (7).jpg|
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (12).jpg|
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (11).jpg|
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (10).jpg|
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (9).jpg|
پرونده:نقاشی بهرام عالیوندی (8).jpg|
</gallery>
[[رده:نقاشان اهل ایران]]
[[رده:نقاشان معاصر]]
[[رده:اعضای شورای ملی مقاومت ایران]]
[[رده:اهالی شیراز]]
[[رده:هنرمندان در تبعید]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۹

بهرام عالیوندی
بهرام عالیوندی.jpg
زادروز۱۵ بهمن ۱۳۰۶ خورشیدی
کازرون
درگذشت۱ خرداد ۱۳۹۱ خورشیدی
وین، اتریش
محل زندگیکازرون، شیراز، ممسنی، تهران، وین
تحصیلاتلیسانس نقاشی تزیینی
از دانشگاهدانشکده هنرهای تزیینی در تهران
پیشهنقاش
شناخته‌شده براینقاشی
جنبشعضو شورای ملی مقاومت ایران
همسرناهید همت‌آبادی
فرزندانبهنام و شهرام

بهرام عالیوندی، (زاده‌ی ۱۵ بهمن ۱۳۰۶ در کازرون - درگذشته ۱ خرداد ۱۳۹۱ در وین) از پیش‌کسوتان نقاشی مدرن در ایران و از پرکارترین هنرمندان ایرانی و اعضای شورای ملی مقاومت ایران در تبعید است.

او بعد از مهاجرت از کشور سالها در اتریش به سر برد و چندین نمایشگاه در کشورهای آلمان و اتریش برگزار کرد.[۱]

زندگی‌نامه

وی در ۱۳۰۶ خورشیدی در شهر کازرون در استان فارس به دنیا آمد. خانواده‌اش در دو سالگی به دلیل این‌که مادرش اهل شیراز بود به آنجا نقل مکان کردند. سپس از شیراز به ممسنی رفتند و بهرام تا کلاس ۶ ابتدایی در آنجا درس خواند.

پدربزرگش ازخوانین ممسنی بود، مردی تصویرگر نقاشی‌های ساده ابتدایی اما زیبای کتاب دکامرون اثر معروف بوکاچیو با ترجمه احمد دریابیگی.[۲] حتی گفته‌اند کلمه الله را روی دانه برنج نوشته بود. پدرش نیز نقشه خطه ممسنی را دقیقاً ترسیم کرده و آنرا در اداره دولتی مرکز ممسنی، نورآباد، آویخته بودند.

بهرام عالیوندی از کودکی به نقاشی علاقمند بود، در مدرسه نقشه جغرافی می‌کشید که آنها را به دیوار کلاس یا دفتر مدرسه نصب می‌کردند. بعد از شش سال دبستان، دبیرستان را در شیراز شروع می‌کند و طبق گفته خود برای امرار معاش از روی نقاشی‌های دیگران کپی می‌کند و برای تأتر دکور می‌زند و پلاکارد سینما می‌سازد اما در هیچ‌کدام موفقیتی نداشته‌است.[۲]

بهرام عالیوندی با ناهید همت‌آبادی ازدواج کرد. آنها صاحب دو فرزند به نامهای شهرام و بهنام می‌باشند.ناهید همت‌آبادی خواننده اپرا و عضو شورای ملی مقاومت ایران می‌باشد.

فعالیت‌های هنری

پس از پایان دبیرستان و خدمت سربازی به تهران آمد و یک‌سالی به کارهای مختلف پرداخت و عصرها به هنرستان کمال الملک رفت. پس از کودتای ۲۸ مرداد باحمایت برادر بزرگ که کارمند عالیرتبه دولت بود، در هنرستان زیبای پسران نام‌نویسی کرد، جایی که خود بعداً در آنجا و نیز هنرستان نقاشی دختران هنرآموز نقاشی گردید. در آنجا جلال آل احمد مربی ادبیات و مشوق او بود و تا آخرین روزهای حیات وی را زیر نظر داشت. در همین دوره بورسی ۴ ساله برای فرانسه نصیبش شد اما ساواک اجازه خروج از کشور به او نداد. جلال آل احمد هم به او گفت «در اروپا که به تو آمپول هنر تزریق نمی‌کنند همین‌جا بمان و خود را بساز».[۳]

وی سپس در سال ۱۳۳۶ در ادارهٌ هنرهای سنتی وزارت فرهنگ و هنر به عنوان طرّاح در کارگاه کاشی‌سازی مشغول کار شد. مدتی حدود سه سال ازروی اشیاء باستانی ایران کپی برداری می‌کند تا به گفته خودش با رموز نور و سایه روشن رشته‌های هنر قدیم ایران بیشتر آشنا شود.

یکی از آثار بهرام عالیوندی

بعد از تأسیس دانشکدهٌ هنرهای تزیینی در سال ۱۳۳۹، عالیوندی در این دانشکده، در رشتهٌ نقاشی تزیینی به تحصیل پرداخت و دورهٌ تخصصی‌اش را زیر نظر یک استاد فرانسوی به پایان رساند و در رشته نقاشی تزیینی لیسانس گرفت. پس از آن مدتی در هنرستانهای نقاشی به تعلیم پرداخت و سپس برای چندمین مرتبه راهی اروپا شد و از موزه‌های بزرگ آنجا دیدن کرد.[۴]

او در سال ۱۳۳۸ به عنوان مدرس در کارگاه‌های آموزشی مؤسسه هنرهای ملی و کمال‌الملک برگزیده شد و به مدت ۲۰ سال این کار را ادامه داد. در طول این مدت، او به انجام و تمرین دامنه وسیعی از هنرهای پارسی از قبیل مینیاتور و سرامیک سازی روی آورد.[۵]طی دورانی که اداره هنرهای ملی کار می‌کرد، آموزش هنرهای سنّتی را به هنرجویان رشته نقاشی به عهده داشت و هنرجویان را به موزهٌ ایران باستان می‌برد و رمز و رازهای خطوط و نقوش آثار هنری قدیمی ایران را به آنان می‌آموخت.[۱]

طی حدود ۲۶ سال خدمت در وزارت فرهنگ و هنر، هزاران طرح عالیوندی درکارگاه‌های میناسازی، گلیم‌بافی، کاشی‌کاری، منبت‌سازی، خاتم‌کاری، نقره‌سازی، معرق‌کاری و … توسط استادکاران رشته‌های فوق به اجرا درآمد و در موزه فرهنگ و هنر جمع‌آوری یا به سران کشورها هدیه گردید.[۲]

نمایشگاه‌ها

کارهای عالیوندی در مقر اصلی سازمان ملل در وین به نمایش درآمده است.

ناهید همت‌آبادی همسر عالیوندی در نمایشگاه آثارش در اورسوراواز

«هنر در تبعید»، نمایشگاه فردی او در وین در ژوئن ۲۰۰۷ میلادی شامل ۷۳ کار آبرنگ، رنگ روغن روی کنوس و کاغذ بود.

در دسامبر ۲۰۰۷ میلادی در پاریس، عالیوندی همراه با دو هنرمند فرانسوی در گالری انت پرسنت نمایشگاهی برگزار کرد.. محل نمایشگاه یکی از معروفترین گالری‌های پاریس در هنر مدرن می‌باشد. بدنبال این نمایشگاه یک مقاله فرانسوی با عنوان «یک نقاش بزرگ در تبعید» نوشت که “کارهای عالیوندی ترکیب آموزش‌های اروپا همراه با تجربه ۶۰ ساله هنری می‌باشد که از دانش عمیق از هنر ایرانی و معنوی سرچشمه گرفته‌است و منجر به خلق آثار جدیدی شده‌است که منحصربه خود اوست. نقاشی‌های عالیوندی بیان‌کننده و نماینده یک بهشت نقطه‌ها می‌باشد.

در سال ۲۰۰۸ میلادی در وین، نمایشگاه عالی که توسط یونسکو بنیان‌گذاری شد شاهد کارهای عالیوندی بود از جمله تابلو فردوسی که یکی از مهمترین کارهای عالیوندی است و شاهنامه را به تصویر کشانده‌است.[۶]

در خرداد۱۳۹۶ به‌مناسبت پنجمین سال درگذشت وی نمایشگاهی از آثار او در شهر اورسوراواز در پاریس برگزار شد.[۷]

سبک هنری

کارهای هنری عالیوندی الهام گرفته از افسانه‌های ادبیات فارسی و ایرانی و شرقی است.[۵]

عالیوندی، خانم شکوه ریاضی را به‌عنوان یگانه استاد برجسته خود در زمینه آموزش طراحی و نقاشی مدرن با متد آکادمی بوزار پاریس که تحصیل کرده آنجا بود، می‌دانست.

به گفته خودش اگر اثر سبک کوبیسم درکارهایش مشهود است به دلیل کار روی کاشی‌های معرق و تقسیم‌بندی ناگزیر آنها این توهم را ایجاد کرده‌است.[۲]

عالیوندی به نسلی از ایرانیان هنرمند تعلق دارد که چهره‌های شناخته شده و مهمی چون مسعود عربشاهی، ناصر اویسی، و پرویز تناولی جز آنها به‌شمار می‌آیند. آثار عالیوندی در زمینه‌های سمبولیسم و سمبل‌های شرقی می‌باشد، مانند ماهی، فلس ماهی، و اسب که سمبول‌های مینیاتور پارسی می‌باشند. نقاشی‌های عالیوندی از فرهنگ پارسی تأثیر و الهام گرفته و به تصویر کشنده داستانها و افسانه‌های اسطوره‌ایی و شعرهای شعرای معروفی چون فردوسی و عطار نیشابوری هستند. کارهای برجسته او شامل یک سری نقاشی در مقیاس بزرگ که در دهه ۱۳۶۰ تولید شده‌اند می‌باشند. این شامل تصویر میترا، عیسی مسیح و فردوسی می‌باشد. برخی از کارهای او از زمان جنگ و سرکوب در ایران الهام می‌گیرند و درد و رنج مردم خود را به تصویر می‌کشد.[۶]

از لحاظ تکنیکی، کارهای او در برخی اوقات بسیار سنتی و برخی اوقات بسیار خلاقانه و اصیل می‌باشند. نقاشی‌های اولیه عالیوندی شامل آنهایی که در دهه ۱۳۶۰ بودند معمولاً از رنگ و روغن سنتی روی کانواس می‌باشد که یادآور شیشه‌های رنگی و طرحهای کلیساهای قرون وسطی می‌باشد که کاملا نشان دهنده خلاقیت‌های شخصی او می‌باشند. در طی سالهای دهه ۱۳۷۰ عالیوندی کارهای رنگ و روغنی را ادامه داد اما کنواس سنتی کنار گذاشته شد و او کارهای خود را مستقیماً به روی کاغذ منتقل نمود، روشی که توسط کوبیستها در سده ۱۹۰۰ بنیان‌گذاری شده بود.[۸]

کارهای هنری عالیوندی بیشتر روی ادبیات و افسانه‌های ادبیات فارسی و ایرانی و شرقی تکیه داشت. علاوه بر نقاشی، کارهای هنری روی پرده‌های نقش‌دار و کنوس نیز هنر عالیوندی را از بقیه جدا می‌نمود.[۶]

او در آثارش هنر شرق را با تکنیک‌های مدرن درهم آمیخته بود، میراث گرانبهای هنری او گنجینه‌ای از بیش از سه هزار اثر متنوع در ابعاد گوناگون (از پانزده در هجده سانتیمتر تا دو متر و نیم در سه متر) می‌باشد.

بهرام عالیوندی در کنار یکی از تابلوهایش
بهرام عالیوندی در کنار یکی از تابلوهایش

روحیه تسلیم‌ناپذیری، آزادی‌خواهی، عشق به رزمندگان و شهیدان راه آزادی، در آثار وی، خود را گاه در انعکاس نور امید و گاه در شعله‌های فروزان نشان می‌دهد.

انزجار از سرکوب دینی و بشردوستی و عدالت‌خواهی در همه جای آثار او به چشم می‌خورد. او یک بار در مورد آثارش گفته بود:

«زندگی من در خاطرات گذشته نمی‌گذرد. به‌کهنگی عمرم هم اصلاً نمی‌اندیشم. همان‌طور که برای ادامه زندگی به غذا نیاز دارم، نقاشی کردن هم برای من نیاز زندگی ست. آنچه هم که روح مرا جوان و زنده نگه‌می‌دارد همین بازی با رنگ و خط و نقطه و فلس است که دور از واقعیتهای تلخ ملموس، دنیایی از فانتزی را مجسم می‌کند، شخصاً تابع لحظات زودگذر روز هستم. اکتشافات فضایی در ماورای کهکشان و حوادث زمینی طی روز همه برایم اثرگذار است، اگر هم ردپایی از گذشته‌های هنری دور در کارهایم به چشم می‌خورد، نتیجه مطالعات و بازسازی آثار گوناگون هنرهای باستانی ایران مثل مینیاتور، نقش برجسته، سرامیک، نقره‌سازی، منبت‌کاری، میناسازی و غیره است که محفوظات ذهنی مرا تشکیل می‌دهد».

بهرام عالیوندی تسلط به تکنیک نقاشی غرب و شناخت عمیق هنر و فرهنگ شرق را در آثارش با هم درآمیخت و موفق به خلق سبکی گردید که در آن به زبان ویژه هنری خود اندیشه‌ها، تخیلات و آرمانهای والای انسانی‌اش را بازگو می‌کرد.

او در کارهایش فرهنگ ایران را از مذاهب تا عرفان شعر تا حماسه‌سرایی را تجربه کرد و این زمینه‌ساز بیان و زبان هنری نقاشی او شد.[۹]

او به اسطوره‌شناسی علاقه داشت و این علاقه روی کار او اثر گذاشته بود. اسطوره‌های ایرانی و هندی و به طور عام اسطوره‌های شرقی مایه الهام آثار او بودند. تم اصلی نقاشی او جنگ بین نور و ظلمت و پیروزی نور بر ظلمت است. به همین خاطر منتقدان او را نقاشی نامیده‌اند که از تاریکی‌ها نور و امید می‌آفرید.[۱۰]

در هزارهٌ فردوسی، نمایشگاهی از نقاشی‌های او در مرکز یونسکو در وین به نمایش گذاشته شد که ۳۳ تابلو آن به اساطیر شاهنامه مربوط می‌شد.[۱]

او دربارهٔ شیوه کار خود می‌گوید:

«من در نقاشی هیچ‌گاه از قبل فکر نمی‌کنم که چه چیز می‌خواهم بکشم، بلکه کاملاً تابع احساسم هستم. البته معتقدات و تفکرات من در این آفرینش تأثیر دارند، ولی اگر بخواهم روی چیزی از قبل فکر کنم و طرح بریزم و بعد روی آن کار کنم، این را دیگر اثر هنری نمی‌دانم. در واقع به نظر من، هنر تبلور احساس هنرمند، یعنی تبلور احساس جامعه است. این تقسیم‌بندی هنر برای هنر و هنر برای مردم را هم قبول ندارم. اصلاً موضوع این نیست. هر هنرمندی بار زمان خودش را دارد».[۱]

فعالیت‌های سیاسی

تابلو اعدام اثر بهرام عالیوندی

عالیوندی در دوران دبیرستان و از حوالی سال ۱۳۲۲ با حزب توده و اهداف تبلیغاتی آن آشنا می‌شود و به گفته خودش از آنجا که ظلم خوانین، جنگ‌های قبیله‌ای و آشفتگی روحی پدر و فقر خانواده را پس از تقسیم اراضی به چشم دیده، آرمان عدالت‌خواهی وعدالت‌جویی را در حزب یاد شده می‌یابد.

ابتدا عضو سازمان جوانان حزب و سپس به‌عنوان مسئول درجه‌داران هوادار در شیراز گزیده می‌شود. انواع فعالیت‌های حزبی و تظاهرات، ساختن پلاکاردها برای انواع همین تظاهرات، دستگیری در سال ۱۳۲۷، سالهای پرماجرای زندان، خاطرات آشنایی با سران و مسئولان حزب در شیراز و خیانت آنان، از وی فردی باتجربه ساخت.

پس ازکودتای ۲۸ مرداد با کمک برادر بزرگتر از شیراز به تهران گریخت، درجنوب تهران درخانه ای محقر مخفی گردید و برای تامین زندگی، به انواع کارهای سخت پرداخت.

وی دربارهٔ خیانت حزب توده در جریان کودتا گفته‌است:

«گروهان زرهی با تانک و زره‌پوش بر سرتاسر شیراز مسلط بود و درجه‌داران همه از هواداران عضوگیری شده حزب بودند و مرتب می‌پرسیدند چه کنیم، تانک‌ها را رو به کی و کدام سمت بگردانیم و شلیک کنیم؟ ایل قشقایی هم پیغام فرستاده و برای کمک و همکاری اعلام آمادگی کرده بود که عازم شهر شوند اما… شهر قرق اوباش و اراذل شده بود که جولان می‌دادند و ما مبهوت و بلاتکلیف، سرخورده از قطع رابطه مسئولان که نمی‌دانستیم چرا بی هیچ عکس‌العملی دست گذاشته‌اند روی دست و هیچ دستوری نمی‌دهند و بی‌خبر از این‌که آقایان واداده و به فرمان ارباب شمالی بدون کمترین مقاومتی به همه پشت کرده و شهر را در دست اوباش و اراذل رها کرده‌اند تا کودتاچیان بعداً و به‌تدریج همه آنهایی را که نگفتند (جاودان شهریارا) یک‌جا به مسلخ ببرند.»[۲]

عالیوندی تا سالهای طولانی به‌علت عدم همکاری با ساواک هم ممنوع‌الخروج و هم از استخدام رسمی او ممانعت می‌شد. اما چون به‌دنبال کسب شهرت هنری که عالیوندی به‌تدریج و به‌علت آغاز سبک ویژه کارش به آن دست یافته و نام او در زمره نقاشان مدرن ایران بر زبان اهل این هنر افتاده بود، هربار که در نمایشگاه‌های جمعی اثری از او نیز به معرض تماشا گذاشته می‌شد اگر فرح نیز برای افتتاح یا دیدار از این نمایشگاه‌ها شرکت داشت، ساواک از حضور عالیوندی در نمایشگاه و در کنار تابلوهایش ممانعت می‌کرد اما روز بعد روزنامه‌های تهران عکس فرح را در کنار تابلویی از او به چاپ می‌رساندند.[۲]

بعد از انقلاب ضدسلطنتی هم جمهوری اسلامی وجود چنین هنرمند برجسته و آزادیخواهی را در خاک ایران تاب نمی‌آورد. آثار او که پیش از این در سراسر دنیا به نمایش درآمده بودند، در ایران ممنوع شدند.[۹]

عالیوندی از مهرماه سال ۱۳۶۰ تا پاییز ۱۳۶۳ که از ایران خارج گردید و به اتریش پناهنده شد، در سخت‌ترین شرایط پلیسی و امنیتی آن دوران، خانه و زندگی و همه امکانات مادی و معنوی خود را با ریسک‌پذیری بسیار در اختیار نیروهای سازمان مجاهدین خلق ایران قرار داد و حتی با جابجایی مدارک و اسناد سازمان، خطرات فراوان به جان خرید. طی تهاجم پاسداران به یکی از پایگاه‌های مسئولان و فرماندهان مجاهدین در شمال تهران، ۳ تا ۴ تابلوی نقاشی که عالیوندی برای تزئین و عادی سازی پایگاه به آنان اهدا کرده بود نیز طی مصادره اموال پایگاه، بدست پاسداران افتاد و موضوع مورد سوء‌ظن و پیگیری قرار گرفت اما او با هوشیاری و ضمن اظهار بی اطلاعی از خریدار تابلو توانست از مهلکه جان به در برد. پس ازخروج عالیوندی از ایران و سپس حمایت علنی او از مقاومت ایران ضمن اهدای تابلوی عظیم شهادت مجاهد خلق فرهاد پاکزاد به مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران، اکثر تابلوهای نقاشی عالیوندی از موزه‌ها، موسسات دولتی و گالری‌ها جمع‌آوری و ممنوع‌ شد و حتی از ذکر نام او نیز در کتابهایی که دربارهٔ پیشکسوتان نقاشی مدرن ایران چاپ گردید، ممانعت به عمل آمد.[۲]

نمایش روحیه تسلیم ناپذیری و آزادیخواهی در یکی از تابلوهای عالیوندی

با این وجود از همان ابتدای اقامت عالیوندی در خارج از کشور و طی سالهای طولانی، بخصوص چندسال اخیر که جمهوری اسلامی پس از بارها تلاش برای جذب او ناامید شده، برای استفاده از نام و شهرت هنری او، بعضی آثار نقاشی وی را درچندین نمایشگاه گروهی به معرض تماشا گذاشته و ضمن نقد هنری تکنیک و سبک کار وی، به چاپ عکس رنگی یکی از تابلوهای بزرگ او در نشریات ویژه خارج از کشور اقدام نمود.[۲]

عالیوندی دربارهٔ حجم فعالیت‌ها و ارتباط آثارش با موضوعات سیاسی گفته‌است:

«من در ۲۶–۲۷ سالی که در خارج کشور هستم تابلوهایم از مرز ۳۰هزار گذشته‌است. تابلوهایی به عرض سه متر در دو متر. آنها را تابلوبندی کرده‌ام. شب عید نوروز گذشته تابلوی ۶–۷ مرداد دو سال قبل اشرف را کشیدم. حمله دست نشاندگان رژیم در عراق به اشرف که ۱۱مجاهد را به شهادت رساندند. در آن تابلو ۱۱شهید به کهکشان شهدا وصل می‌شدند. همچنین تابلوی ندا حسنی و ندا آقا سلطان را کشیدم که در ابعاد ۲متر در یک متر بودند. ۶ماه روی آنها کار کرده بودم.

علاوه بر اینها طرح‌های کوچک بطور مستمر می‌کشم که برای سایت همبستگی ملی می‌فرستم. در جریان شهادت مجاهد خلق علی صارمی طرحی کشیدم که در آن یک طناب دار برگردن جبار ستمگر می‌افتد وقتی طناب دار را برگردن علی صارمی می‌اندازد. روی این طرح که بر روی سایت گذاشتم هشتصد هزار کلیک شده‌است.»[۱۱]

عالیوندی در سال ۱۳۷۳ به شورای ملی مقاومت ایران پیوست و تا زمان درگذشت در سال ۱۳۹۱ عضو این شورا بود. او در بین سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۹۱ در وین زندگی و کار می‌کرد.[۶] وی دربارهٔ تعهد در هنر گفته‌است:

«تعهد در هنر را باید از این زاویه نگاه کرد، نه به شکل مبتذلی که مثلاً امروز رژیم آخوندی برای هنرمندان نسخه می‌پیچد. این یک نوع سانسور و خودسانسوری است. در واقع به نظر من بحث بر سر هنرمند متعهّد است و نه هنر متعهد؛ هنرمندی که زیر بار رژیمهای دیکتاتوری نمی‌رود. طبعاً مردم انتظار دارند که هنرمندی که سالها حمایت و تشویقش کرده‌اند به رژیمهایی مثل دیکتاتوری تروریستی خمینی «نه» بگوید؛ دوست دارند که به چنین رژیمی مشروعیت ندهد و اگر توانست تلنگری هم به آن بزند. هنرمندی که انگیزه‌اش را از مردم می‌گیرد و از آنها تغذیه می‌کند، نباید و نمی‌تواند به مردم پشت کند. وقتی فلان هنرمند از ایران می‌آید این‌جا و دوباره برمی گردد به کشوری که زیر حاکمیت آخوندهاست و می‌گوید بله من این‌جا هستم در کنار «ملت» می‌خواهد به این رژیم مشروعیت بدهد. در حالی که صدها و هزاران هنرمند ایرانی شرایط سخت غربت و زندگی در تبعید را به ننگ تسلیم و زندگی در حاکمیت آخوندها ترجیح داده‌اند.

من سال ۱۳۶۳ از کشور خارج شدم و با آن که بیماری قلبی، سخت آزارم می‌داد، اما دلگرمی پیوستن به مقاومت، آن هم در چنین غربت جانکاهی، به من انگیزه و توان می‌داد. طی این سالها کار بسیار سنگین و فشرده‌یی در زمینهٌ نقاشی داشته‌ام؛ گاه در روز ۱۲ تا ۱۸ساعت کار می‌کنم. اگر چه غربت خیلی سخت و ناگوار است، به خصوص برای کسی که کار هنری می‌کند، اما انگیزه و شوری که از بودن در کنار مقاومت مردم ایران می‌گیرم، برایم بسیار دلنشین و امیدوارکننده است. همین است که مرا زنده نگه می‌دارد و به من نیرو می‌دهد، تا رنج دوری از یار و دیار را تحمّل کنم. طبعاً مجموع این عوامل به طور ناخودآگاه عمیقاً بر آثار من تأثیر می‌گذارد.»[۱]

«در کنار مقاومت بودن، با جریان روز به پیش تاختن، پشت به بنیادگرایی کردن و نه به جنایتکاران دینفروش گفتن که اقسام دامها را پیش پایمان پهن می‌کنند و به خصوص وجود رزم آوران دلیر ارتش شرف و آزادی و حمایت از آنها به من روح و زندگی می‌بخشد».

دو فرزند وی «بهنام» و «شهرام» سالهاست عضو سازمان مجاهدین خلق ایران هستند و علیه جمهوری اسلامی مبارزه می‌کنند.[۱۲]

همسر وی «ناهید همت‌آبادی» نیز از هنرمندانی است که عضو شورای ملی مقاومت هستند.

درگذشت

استاد بهرام عاليوندی، از پیش کسوتان نقاشی مدرن ایران و نقاش صاحب‌سبک و هنرمند عضو شورای ملی مقاومت ايران، روز دوشنبه اول خرداد ۱۳۹۱ در بيمارستانی در وين درگذشت. و در گورستان مرکزی وین به خاک سپرده شد.[۶]

مریم رجوی در پیام تسلیت خود پس از درگذشت استاد بهرام عالیوندی گفت:

«برای یاران شورایی و برای همه حامیان مقاومت ایران، حضور پرشور استاد بهرام عالیوندی در اجلاسیه‌های شورا، در همه تظاهرات و تحصنها، درگرما و سرما و در سخت‌ترین مقاطع کارزار جهانی برای افشاء و محکومیت دیکتاتوری آخوندی و برای حفاظت از مجاهدان اشرفی، پیوسته انگیزاننده و آموزنده بود و خاطره درخشانش هرگز فراموش نخواهد شد.»[۱۳]

بهرام عالیوندی علیرغم مشکلات جسمی در اغلب تظاهرات‌ها و تحصن‌های مقاومت ایران شرکت داشت و راز این توانمندی و سرشاری را اینگونه توضیح می‌دهد:

مراسم تشیع جنازه زنده یاد بهرام عالیوندی دروین
مراسم تشیع جنازه زنده یاد بهرام عالیوندی در وین

«همه فرزندانم در شهر اشرف اسطوره‌های زنده هستند نه‌خیالی! و ساخته و پرداخته ذهنیاتی که به دروغ برای تقویت روحیه ملی و هیجانات وطنپرستانه کاذب و بیداری در مقابل دشمن ساخته باشند. همه این فرزندان اعتماد و قوت دیگری به زندگی و احساس جوان بودن در من در آغاز هفتاد و هشت‌سالگی‌ام داده‌اند که حالا هم روزانه می‌توانم بین ۱۰ تا ۱۲ساعت و گاهی حتی ۱۵ساعت مشغول بازی با خط و رنگ و نقطه و فلس باشم که حتی در ایام بستری در بیمارستان هم مثل این‌که داروی نجات‌بخشی برایم باشد باز نقاشی می‌کنم. در کنار مقاومت بودن، با جریان روز به‌پیش‌تاختن، پشت به بنیادگراییکردن و نه به جنایتکاران دین‌فروش گفتن که اقسام دامها را پیش پایمان پهن می‌کنند و به‌خصوص وجود رزم‌آوران دلیر ارتش شرف و آزادی و حمایت از آنها به من روح و زندگی می‌بخشد و ایدئال من می‌باشد و گرچه روزگار با بودن رژیم و دشمنان و نبش قبرکنندگان در کمین، سخت و پر مخاطره است اما مبارزه نیز پرهیجان و شیرین است».[۹]

مزار وی در گورستان مرکزی وین اتریش است.[۱۴]

جستارهای وابسته

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ همبستگی ملی - گرامیداشت زنده یاد بهرام عالیوندی، استاد چیره‌دست نقش‌ها و رنگ‌ها
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ نقاشی که در زمستان آمد و در بهار رفت - بیوگرافی استاد بهرام عالیوندی
  3. فصلنامه هنر شماره 4 پاییز ۱۳۶۲ - پای صحبت بهرام عالیوندی نقاش معاصر
  4. پای صحبت بهرام عالیوندی نقاش معاصر - یادبودهایی در پس غبار
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ بنیاد توس - نقاشان ایرانی
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ برای شما - تقویم تاریخ ۱ خرداد ماه ۱۳۹۶
  7. ایران آزاد - اور سور آواز: نمایشگاه آثار استاد عالیوندی: جلوه و جاذبه‌های هنر
  8. نقاشی که در زمستان آمد و در بهار رفت - سبک هنری
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ سازمان مجاهدین خلق ایران - سالگرد درگذشت استاد بهرام عالیوندی، هنرمند مقاومت و از پیش‌کسوتان نقاشی مدرن ایران
  10. شورای ملی مقاومت ایران - یاد و خاطرۀ استاد بهرام عالیوندی: نگارگر امیدها و پایداریها
  11. گلچین - گفتگو با استاد بهرام عالیوندی
  12. بگو نه - به یاد استاد و هنرمند گرانقدر و متعهد ، عضو شورای ملی مقاومت ایران،استاد بهرام عالیوندی
  13. هنر مقاومت - پیام تسلیت خانم مریم رجوی به مناسبت درگذشت استاد بهرام عالیوندی
  14. وطنم ایران - [۱]سالگرد استاد بهرام عالیوندی در سومین سالگرد رحلتشان در گورستان مرکزی وین اتریش

نگارخانه

نمونه‌هایی از آثار نقاشی بهرام عالیوندی