رضا رضایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:


== فرار از زندان و فعالیت‌های بعد از آن ==
== فرار از زندان و فعالیت‌های بعد از آن ==
رضارضایی از همان آغاز دستگيري بفكر فرار افتاد و با زيركي تمام آنطور كه از يك انقلابي چون او انتظار ميرفت با یک طرح دقیق توانست  اين برنامه را با مهارت انجام دهد .ساواک بعد از دستگیری رضا وی را تحت فشار گذاشته بود که بتواند به برادرش احمد دسترسی پیدا کرده و وی را دسگیر کند . رضا برای اینکه بتواند طرح فرارش را پیاده کند ؛چند روز آنها را در خیابانها میگرداند . ولی
رضارضایی از همان آغاز دستگيري بفكر فرار افتاد و با زيركي تمام آنطور كه از يك انقلابي چون او انتظار ميرفت با یک طرح دقیق توانست  اين برنامه را با مهارت انجام دهد .ساواک بعد از دستگیری رضا وی را تحت فشار گذاشته بود تا بتواند به برادرش احمد دسترسی پیدا کرده و وی را دسگیر کند . رضا برای اینکه بتواند طرح فرارش را پیاده کند ؛چند روز آنها را در خیابانها میگرداند . یکروز در حین ترددها وارد حمامی میشود که از قبل آنرا شناسایی کرده بود . وی به مامورین ساواک میگوید که جلوی درب منظر بمانند تا او چک کند آیا احمد که معمولا به آنجا تردد دارد ؛داخل هست یا نه . به این ترتیب وی داخل شده و از درب دیگر حمام خارج میشود 
 
 اورا براي لو دادن قرارهاي برادرمجاهدش مامورین پلیس را در خيابان ميگرداندند و  به دنبال فرصتي ميگشت تا بتواند طرحش را پیاده کند، به همین منظور
 
رضا تونست ساواك شاه رخام بكنه و براي با صطلاح پيدا كردن برادرش احمد به خيابونها بياد. ولي يك روز در يكي از همين ترددات و تحركاتي كه توي خيابونهاي تهران داشتند ، رضا وارد يك حمامي ميشه و ميگه كه به ساواكي ها كه همراهش بودند شما وارد نشين. احمد معمولا اينجا مياد حموم بذاريمن متنن برم از صاحب اين حموم بپرسم و ببينم احمد اصلا اومده اينجا يا مياد اينجا يانه. ساواكي ها هم دم در حموم منتطر مي شن كه رضا بره تو. و اين سوالها رو بكنه و بياد بيرون. ولي بعد از مدتي مي بينند. كه رضا نيومد بيرون. درحقيقت اينجا طرح اجرا شده بود. رضا از در ديگهٌ حموم كه مي دونست  اين حموم دو تا در داره، در حقيقت از دست ساواك شاه فرار كرده بود. فرار رضا براي سازمان خيلي با ارزش بود. چون بسرعت تونستيم كه با توجه به اخبار و اطلاعاتي كه رضا آورده بود با توجه به تحليل ضربه ، بياد و خودش  در راس كارها قرار بگيره.، و ضربه رو جمع و جور بكنه. مدت بسيار كوتاهي بعد از فرار رضا ضربه متوقف و جمع و جور شد و 


رضارضایی از آذرماه سال۵۰ که از زندان شاه گریخت، تا خرداد سال۵۲، در رأس تشکیلات مجاهدین قرار داشت و علاوه بر کار فرماندهی نظامی و هدایت امور تشکیلاتی سازمان، چندین کتاب و جزوه مهم نیز منتشر کرد و آنها را درمیان جوانان و دانشجویان توزیع کرد،<ref name=":0">سایت سازمان مجاهدین خلق [https://event.mojahedin.org/events/5327 ایران]-سالگرد شهادت رضا رضائی</ref>
رضارضایی از آذرماه سال۵۰ که از زندان شاه گریخت، تا خرداد سال۵۲، در رأس تشکیلات مجاهدین قرار داشت و علاوه بر کار فرماندهی نظامی و هدایت امور تشکیلاتی سازمان، چندین کتاب و جزوه مهم نیز منتشر کرد و آنها را درمیان جوانان و دانشجویان توزیع کرد،<ref name=":0">سایت سازمان مجاهدین خلق [https://event.mojahedin.org/events/5327 ایران]-سالگرد شهادت رضا رضائی</ref>

نسخهٔ ‏۱ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۴۹

رضا
زادروز۱۳۲۴
تهران
درگذشت۲۵ خرداد ۱۳۵۲
درگیری با عوامل ساواک
پیشهعضوکمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق
نقش‌های برجستهفرار از زندان شاه
تأثیرپذیرفتگاناعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران
حزب سیاسیسازمان مجاهدین خلق ایران

رضا رضایی (زاده ۱۳۲۶- درگذشته ۲۵ خرداد ۱۳۵۲) در سال 1320در خانواده اي متوسط در يكي از محلات جنوبي تهران بدنيا آمد واز دروان كودكي با درد ها و رنجهاي مردم فقير دوروبرش ، باتلاش روزانه آنها وبا مبارزاتشان آشنائي داشت .[۱]

 دانش آموز دبيرستان بود كه جنبش مردمي 15 خرداد 42 پيش آمد واو بچشم خود تحرك و خشم مردم و نيز ددمنشي رژيم را ديد .رضا با جوانان همسن وسال خودش بر سر موضوعاتي كه آنروزها مطرح بود ـ از نوع فعاليتهاي جبهه ملي و نهضت آزادي و مبارزات روحانيت و اعتصابهاي بازار ـ غالباً به بحث پرداخته ودر تشكيل جلساتي علني ومخفي شركت داشت و بدين ترتيب با مسائل جدي سياسي آشنا شد .[۱]

 با گروهاي مختلفي از مردم آشنائي يافت و علل واقعي دردهاي مردم را به بتدريج شناخت .تماس داشتن با جواناني كه در انجمنهاي اسلامي يا دانش آموزي گرد هم ميآمدند موجب شد كه قدرت او براي كار جمعي كردن رشد يابد .به دانشگاه كه رفت محيط مناسبتر بود . درك او سبب شد كه از محيط دانشگاه براي يافتن همفكران بيشتر استفاده كند .[۱]

آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران

رضارضایی از اولین انقلابیونی بود که بدنبال تشکیل هسته اولیه سازمان مجاهدین درسال ۱۳۴۴ بدان پیوست و به دلیل شایستگی و صلاحیتی که نشان داد، بسرعت مراحل ترقی خود را طی نمود. رضا ازجمله عناصر ی بود که طی این دوران و درجریان آموزش‌ها و تعالیم بنیانگذاران سازمان، به کسب صلاحیت‌های لازم نایل آمد و بعنوان کادری کار آمد ازسال ۴۹ به عضویت کمیته مرکزی سازمان درآمد.[۲]

اعزام به فلسطین

رضا درتابستان ۴۹ در یک گروه ۴ نفری ازبرادران مجاهدش راهی پایگاه‌های انقلاب فلسطین شد و درجنگ خونین سپتامبر۷۰ شرکت جست. دوران اقامت درپایگاه‌های مقاومت فلسطینی، تجارب ارزنده ای برای او و سایر کادرها داشت. پس از بازگشت ازفلسطین و درمرحله ای که سازمان مجاهدین درپی کسب آمادگی‌های لازم برای شروع عمل بود، رضا نیز که علاوه برتسلط کافی بردیدگاه‌ها و دستاوردهای ایدئولوژیک سازمان، بلحاظ عملی و کارآئی تکنیکی و نظامی نیز ازتوانمندی‌های بسیاری برخوردار بود، دراین مرحله نقش مهمی ایفا نمود.[۲]

دستگیری و زندان

درجریان یورش ساواک به سازمان دراول شهریور ۵۰، رضا رضائی دستگیرشد. او درزندان توانست ضمن تماس باسایر اعضای مرکزیت و مسئولان سازمان، اطلاعات و تجارب آنان را درزمینه‌های بازجوئی و تاکتیک‌های دشمن و نیزاخبار و اطلاعات مربوط به سازمان را جمع‌آوری نمایدو بدنبال فرار قهرمانانه اش از چنگ زبده‌ترین مأموران ساواک، آنها را دراختیار همرزمانش قراردهد. او طی چند ماهی که درزندان بود چندین بار با خارج زندان ارتباط گرفت و درهمان زمان نیزاطلاعات باارزشی را به بیرون منتقل ساخت.[۲]

فرار از زندان و فعالیت‌های بعد از آن

رضارضایی از همان آغاز دستگيري بفكر فرار افتاد و با زيركي تمام آنطور كه از يك انقلابي چون او انتظار ميرفت با یک طرح دقیق توانست اين برنامه را با مهارت انجام دهد .ساواک بعد از دستگیری رضا وی را تحت فشار گذاشته بود تا بتواند به برادرش احمد دسترسی پیدا کرده و وی را دسگیر کند . رضا برای اینکه بتواند طرح فرارش را پیاده کند ؛چند روز آنها را در خیابانها میگرداند . یکروز در حین ترددها وارد حمامی میشود که از قبل آنرا شناسایی کرده بود . وی به مامورین ساواک میگوید که جلوی درب منظر بمانند تا او چک کند آیا احمد که معمولا به آنجا تردد دارد ؛داخل هست یا نه . به این ترتیب وی داخل شده و از درب دیگر حمام خارج میشود

رضارضایی از آذرماه سال۵۰ که از زندان شاه گریخت، تا خرداد سال۵۲، در رأس تشکیلات مجاهدین قرار داشت و علاوه بر کار فرماندهی نظامی و هدایت امور تشکیلاتی سازمان، چندین کتاب و جزوه مهم نیز منتشر کرد و آنها را درمیان جوانان و دانشجویان توزیع کرد،[۳]

فرار قهرمانانه رضا که بر اساس یک طرح دقیق و حساب شده توسط سازمان و به مدد هوشیاری و کارآئی بالای او به مرحله اجرا درآمد، ثمرات ارزنده وگرانبهائی برای جنبش دربرداشت زیرا باعث انتقال تجارب گرانبهائی دربارهٔ درگیری‌ها و بازجوئی‌ها و شیوه‌ها و تاکتیک‌های دشمن شد که در زندان عمدتاً توسط برادران جمعبندی شده بود.[۲]

طراحی آرم سازمان مجاهدین خلق ایران

هنگامی که ضربه سال۵۰ تمام مرکزیت سازمان را دربرگرفت و همه به‌زندان افتادند، مجاهدین هنوز نام و نشان و آرم رسمی اعلام‌شده‌ای نداشتند. رضا مأموریت ترسیم و اعلام آن را برعهده گرفت. رضا در این طرح باصرف انرژی و دقتی تحسین‌برانگیز توانست ارزشها و محتوای ایدئولوژیک و نقطه نظرهای اقتصادی‌ـ اجتماعی و سیاسی مجاهدین را با نهایت اختصار و گویایی تمام با زبان سمبلهایی که در آرم سازمان به کار برده‌است، مجسم سازد.[۴]

خاطرات رضارضایی با بنیانگذاران سازمان مجاهدین

رضارضایی یکی از خاطراتی را که با بنیانگذاران سازمان داشت را چنین بیان میکند.

آن روز را به ياد مي‌آورم كه تابستان سال44 بود. با سعيد (محسن) و محمد (حنيف‌نژاد) و احمد (رضائي) به كوه رفته بوديم. هنوز سازماني دركار نبود. محمد و سعيد و احمد روي «مسئوليتِ» (انسانهاي آگاه) تكيه مي‌كردند. و من در آن روز محصل بودم و زياد از كار سر در نمي‌آوردم. برايشان آتش روشن كردم؛ هيزم جمع كردم؛ چاي درست كردم و ظهر كه شد برايشان غذا درست كردم. محمد برايمان قرآن مي‌خواند و من تمام تنم مي‌لرزيد. براي اولين بار بود كه در آن روز احساس كردم كه مسلمانان صدر اسلام چه احساسي در مقابل قرآن داشتند. من افتخار مي‌كنم كه از اولين روزهاي تشكيل سازمان به آن پيوستم و از اولين اعضاي آن بودم. براي من زندگي جديدي بود و من بي‌هيچ ترديد‌و‌هيچ ماجراجويي آن را پذيرفتم. با كمال اشتياق...»

نامه های رضارضایی

رضا رضايي بعد از فرار از رندان در نامه ای به مادرش چنين نوشت:

« جنبش به جادهٌ اصلي خودش افتاده است و سرانجام پيروزي حتمي از آن ماست. … اگر بنا باشد كه در جهان ستم پيروز شود ، اگر بنا باشد كه در جهان اين همه شهامت و انسانيت پوچ باشد ، پس بايد فاتحهٌ اين جهان را خواند. ولي حركت تاريخ درست عكس اين مساله را نشان مي دهد. نشان مي دهد كه پيروزي در لفاف سختي ها و رنج ها و فداكاري ها و شهادت ها پيچيده شده است. ما هم از روز اول انتظار نداشتيم كه دشمن در يك صبح روشن با دست خودش تسليم شود و در مقابل ارادهٌ انقلابي خلق زانو بزند. ما زماني انتظار پيروزي داريم و شاهد آن خواهيم بود كه همهٌ سرزمين ما از خون پاكترين و فداكارترين فرزندانش سرخ و سيراب شود. امروز ديگر اميد ما به پيروزي اميد موهوم و دروغ نيست. درست خلاف آنچه كه عافيت طلبان تصور مي كنند، دشمن با تمام وحشي گري هايش و جناياتي كه در اين مدت مرتكب شده، نه قدرتش را، بلكه ضعف و زبوني اش را نشان داده است. رفقاي مجاهد ما همچون شير غران بر دشمن يورش مي برند

درگذشت

رضارضایی درجریان یک حادثه تصادفی، در محل استقرار خود در خانه‌ای در خیابان غیاثی (جنوب‌شرقی تهران) توسط ساواک مورد حمله قرار گرفت، از طبقه دوم ساختمان به پایین پرید و بااین‌که پایش شکسته بود، برای شکستن حلقه محاصره، با مأموران ساواک درگیر شد. ساواک تعداد زیادی از مأموران خود را برای دستگیری وی وارد صحنه کرد. سرانجام پس‌از جنگ و گریزی ۲ساعته به‌خاک افتاد.[۳]

تاثیرشهادت رضا رضایی روي همه انقلابيون جهان و منطقه

*خبرگذاری فلسطینی وفا شرح حال و اقدامات انقلابی رضا رضایی و سازمان مجاهدین رانقل کرد ودرپایان چنین نوشت :

”خبرگزاری فلسطین احساسات گرم وآتشین خلق فلسطین ومبارزین فلسطینی رانسبت به شهادت مجاهد ایرانی رضا رضایی که درراه انقلاب مشترک خلق  های منطقه[۵] ودرنبرد با توطئه  ی دشمن سه جانبه یعنی امپریالیسم ،صهیونیسم و ارتجاع به شهادت رسید اعلام می دارد .انقلابیون فلسطین درحالی که برادروهمرزم خود را وداع می گویند با تاکید اعلام می دارند که مبارزه ی خلق ایران وپیشگامان مسلح او روز به روز اوج بیشتری خواهد گرفت و به طور قطع  مبارزة کلیه ی خلق های تحت ستم پیروزی حتمی ونهایی را به دنبال خواهد داشت “

·       الثوره :_ ارگان سازمان آزادی بخش فلسطین دوبارعکس رضا را به عنوان تجسم مبارزه ی جهانی علیه امپریالیسم چاپ کرد ومطالبی درباره ی جنبش مسلحانه ی خلق ایران نوشت .[۵]

*الهدف – ارگان جبهه ی خلق برای آزادی فلسطین –رضا را شهید انقلاب ایران و فلسطین خواند.

*انقلابیون عمان (ظفار) شهادت رضا را تسلیت گفتند وروز نامه های ملی و مترقی دربیروت بغداد و عدن ونیز جراید مختلفی دراروپا درباره ی شهادت او مطالبی نوشتند .[۵]

* روزنامه ژاپنی ”شین سایوکو: که بین کارگران ژاپن نفوذ زیادی دارد درشماره ی 20اوت 1973 همراه با عکسی از رضا شرح حال ونامه ی او را خطاب به افکار عمومی جهان چاپ کرد.[۵]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ از انتشارات سازمان مجاهدين خلق ايران فروردين 1353-اززندگي انقلابيون درس بگيريم
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ نشریه مجاهد شماره ۲۰۷–۲۴ خرداد ۱۳۶۳
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ سایت سازمان مجاهدین خلق ایران-سالگرد شهادت رضا رضائی
  4. نشریه مجاهد شماره ۴۰۵–۱۷ شهریور ۱۳۷۷
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ هفتمین سالگرد شهادت رضا رضایی نشریه مجاهد شماره 88-25 خرداد 1359