کاربر:Safa/3صفحه تمرین
نهضت آزادی ایران | |
---|---|
دبیرکل | محمد توسلی |
شعار | دموکراسی و آزادی برای ایران |
بنیانگذاری | ۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰ |
پیشین | مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی |
کشور | ایران |
نهضت آزادی ایران در ۱۴ می۱۹۶۱ (۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰) توسط مهدی بازرگان، یدالله سحابی و سیدمحمود طالقانی تأسیس شد. این تشکل به حکومت شاه نگاهی انتقادی داشت.نهضت آزادی با گرایشات ملی و مذهبی در برگیرندهٔ طیفهای روشنفکر و ملی - مذهبی بود. بسیاری از بنیانگذاران این نهضت از فعالان سابق جبهه ملی ایران و حزب ایران بودند. این گروه فعالیتهای سیاسی خود را به شکل مسالمت آمیز آغاز کرد. در سال ۱۳۴۲ جمعی از فعالین آن، مانند: مهدی بازرگان، محمود طالقانی و یدالله سحابی به زندان افتادند و هر کدام به ۴ تا ۱۰ سال زندان محکوم شدند. نهضت آزادی پس از انقلاب سفید و بستهشدن فضای سیاسی که امکان هر گونه فعالیت مسالمت آمیز را منتفی میکرد، از بسیاری از فعالیتهای خود عقب نشینی کرده و حداکثر در سطح بنیانگذارانش به انتقادهای محدود در محافل خصوصی خود ادامه داد. از میان اعضای نهضت آزادی تنها آیتالله محمود طالقانی و شمار اندکی از رهبران جنبش دانشجویی بودند که پس از انقلاب سفید همچنان مبارزه و فعالیت سیاسی خود را ادامه دادند. در این دوران فعالیتهای نهضت آزادی بیشتر در خارج از ایران با کمک علی شریعتی، ابراهیم یزدی و مصطفی چمران ادامه پیدا کرد. در این میان ابراهیم یزدی و برخی دیگر در بحبوحهی انقلاب ضدسلطنتی دیدارهای زیادی با خمینی در پاریس داشت و به وی در پیشبرد امور یاری میرساندند.
پس از پیروزی انقلاب، خمینی، مسئولیت نخستوزیری دولت موقت را به مهدی بازرگان، دبیرکل وقت نهضت آزادی سپرد. همچنین پستهای مهم دیگری به سایر اعضای نهضت داده شد. دولت موقت تنها نه ماه به طول انجامید سرانجام در اثر فشارها مهدی بازرگان از سمت خود استعفا داد.
پس از «استعفای دولت موقت»، نهضت آزادی تلاش کرد با شرکت در انتخابات وارد مجلس شود. اغلب نامزدهای نهضت آزادی چون مهدی بازرگان (نفر سوم)، یدالله سحابی، احمد صدرحاجسیدجوادی، ابراهیم یزدی، هاشم صباغیان و مصطفی چمران همگی وارد مجلس شدند. این موضوع به رغم آن بود که تمامی کاندیداهای احزابی چون سازمان مجاهدین خلق ایران از انتخابات حذف شدند. مهدی بازرگان پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مقاومت مسلحانه مجاهدین خلق در برابر جمهوری اسلامی از سمت رسمی خود برکنار و خانه نشین شد. همچنین روزنامه میزان که «منعکسکننده نظرات نهضت» بود، در سال ۱۳۶۱ توقیف گشت. مهدی بازرگان در مصاحبهای از این دوره از زندگی سیاسی خود به عنوان «حیات خفیف خائنانه» نام برده است.
پس از فوت مهدی بازرگان در ۳۰ دی ۱۳۷۳، شورای مرکزی نهضت آزادی ابراهیم یزدی را به عنوان جانشین او انتخاب کرد. در تمامی این سالها نهضت آزادی یک گروه بسیار کمشمار و بیاثر در ایران بود که از اغلب فعالیتهای معمول نیز منع میشد. ایفای نقش و ابراز ندامت عزتاله سحابی در برنامه تلویزیونی هویت وزارت اطلاعات در دوره سعید امامی به عنوان نشانهی دیگری از افول تمام عیار این جریان در برابر جمهوری اسلامی تلقی شد. در شامگاه دوشنبه ۶ شهریور ماه ۱۳۹۶، دکتر ابراهیم یزدی در ازمیر ترکیه درگذشت. کمی پیش از آن شورای مرکزی نهضت آزادی ایران با توجه به وخامت حال ابراهیم یزدی و شرایط خاص با نظر و حضور وی در جلسه مورخ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، طی مصوبهای با اجماع، محمد توسلی از اعضای قدیمی خود را به عنوان «دبیرکل نهضت آزادی ایران» برگزید.
تاریخچهی نهضت آزادی
پیش از انقلاب
نهضت آزادی ایران در ۱۴ می۱۹۶۱ (۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۰) توسط مهدی بازرگان، یدالله سحابی و سیدمحمود طالقانی در مخالفت با شاه تأسیس شد. این تشکل از ابتدا گرایشهای ملی و مذهبی داشت و در برگیرندهٔ طیفهای روشنفکر و ملی - مذهبی بود. بسیاری از بنیانگذاران این نهضت از فعالان سابق جبهه ملی ایران و حزب ایران بودند. این گروه فعالیتهای سیاسی خود را به شکل مسالمت آمیز آغاز کرد و سرانجام در سال ۱۳۴۲ جمعی از فعالین آن، مانند: مهدی بازرگان، محمود طالقانی و یدالله سحابی به زندان افتادند و هر کدام به ۴ تا ۱۰ سال زندان محکوم شدند.
نهضت آزادی در بهمنماه سال ۱۳۴۱ با انتشار بیانیهای به تحلیل شرایط ایران و محکوم کردن «انقلاب سفید» پرداخت.
نهضت آزادی در برابر حرکت تاکتیکی شاه برای کاستن از پتانسیل انقلابی جامعه ایران که در پروژه موسوم به «انقلاب سفید» و بویژه اصلاحات ارضی متجلی شده بود، شعار «اصلاحات آری، دیکتاتوری نه» را مطرح کرد که در قیاس با واکنش جبهه ملی و حزب توده، اصولیتر بود اما در عمل پس از آنکه شاه پایههای دیکتاتوریاش را محکمتر کرد، از پافشاری عملی در برابر دیکتاتوری کوتاه آمد و به همان مشی سیاسی ـ رفرمیستی خود که پس از ۱۵ خرداد ۴۲ اساسا منتفی شده بود، ادامه داد و حاضر نشد بهای عملی شعار ضد دیکتاتوری خود را بپردازد. در حالیکه با کشتار ۱۵ خرداد، امکان هر گونه اقدام رفرمیستی در دیکتاتوری شاه از بنیاد منتفی شده بود و سیر بعدی وقایع هم صحت این ادعا را اثبات کرد. نهضت آزادی حداکثر در سطح بنیانگذارانش به انتقادهای محدود در محافل خصوصی خود ادامه دادند و نه بیشتر! امری که در دیکتاتوری یکپایه شده شاه پس از حذف اتوریته ملاکان از حاکمیت و جلوداری سرمایهداران وابسته دیگر اساسا مجال و میدانی برای بقای شرافتمندانه سیاسی نداشت. زیرا دیکتاتوری تکپایه شده شاه دیگر تحمل حتی انتقادهای جزیی ناراضیان را هم نداشت،
به همین علت بود که حکومت شاه رهبران نهضت، از جمله مهدی بازرگان، سید محمود طالقانی، یدالله سحابی و شماری از مسئولان آن از جمله عزتالله سحابی را بازداشت و به زندان انداخت و از فعالیت این حزب جلوگیری و آن را غیرقانونی اعلام کرد.
مواضع بازداشت شدگان نهضت پس از این واقعه یکدست نبودن آنها را هم علنی کرد، از میان تمامی بنیانگذاران و اعضای نهضت تنها طالقانی و شماری از رهبران جنبش دانشجویی وابسته به نهضت بودند که مبارزه در دوران پس از رفرم شاه را انتخاب کردند، از همان نقطه بود که محمد حنیفنژاد و سعید محسن به پایهگذاری سازمانی متناسب با وضعیت جدید دیکتاتوری پرداخته و سازمان مجاهدین خلق ایران را بهوجود آوردند، سیدمحمود طالقانی برجسته ترین رهبر نهضت آزادی بود که به حمایت از مجاهدین پرداخت، گرچه که بازرگان و یداله سحابی هم هرکدام به درجاتی به مجاهدین سمپاتی داشته و از آنها به طرق مختلف حمایت میکردند.
پس از آن فعالیت نهضت آزادی در اروپا و آمریکا با تلاش علی شریعتی، مصطفی چمران و ابراهیم یزدی و شماری دیگر تا سال ۱۳۵۷ ادامه یافت. این افراد با همکاری در انتشار روزنامههای «ایران آزاد» و «راه مجاهد»، در خارج از کشور نقش مؤثری در تبلیغ اهداف نهضت آزادی داشتند. فعالان نهضت در خارج کشور در ابتدای کار تلاش می کردند خود را نماینده و سخنگوی مجاهدین خلق معرفی کنند، انتشار نشریهای به اسم «راه مجاهد» نیز در همین راستا بود، اقدامی که بعدا و با حضور نمایندگان رسمی مجاهدین در خارج کشور، بیاثر شد.
پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب، خمینی، مسئولیت نخستوزیری دولت موقت را به مهدی بازرگان، دبیرکل وقت نهضت آزادی سپرد. همچنین پستهای مهم دیگری به سایر اعضای نهضت داده شد. در دوران مسئولیت دولت موقت، به علت اشتغال شدید مسئولین نهضت آزادی در امور اجرائی دوران انقلاب، این نهضت فعالیت گستردهای نداشت. دولت موقت تنها نه ماه به طول انجامید و با اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و کارشکنیها و دخالتهای مکرّر مراجع قدرت و رادیو و تلویزیون در امور اجرائی، مهدی بازرگان از سمت خود استعفا داد و خمینی هم بلافاصله متن استعفای وی را پذیرفت.
پس از «استعفای دولت موقت»، فعالیتهای نهضت آزادی برای «انتخابات ریاست جمهوری» و نمایندگی مجلس آغاز گردید؛ مهدی بازرگان به عنوان نماینده نهضت آزادی، پیشنهاد شرکت گروههای ملی و اسلامی در انتخابات مجلس را مطرح کرد و ائتلاف موسوم به «ائتلاف همنام» را که در برگیرنده کلیه گروههای ملی و مذهبی بود، ایجاد و پشتیبانی نمود. این هیئت، ۱۵ نامزد برای شرکت در انتخابات مجلس معرفی کرد که اغلب آنها به مجلس راه یافتند که مهدی بازرگان (نفر سوم)، یدالله سحابی، احمد صدرحاجسیدجوادی، ابراهیم یزدی، هاشم صباغیان، مصطفی چمران از جمله آنها بودند. در جریان انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی، شخص بازرگان از کاندیداتوری مسعود رجوی حمایت کرد و در فردای ۳۰ خرداد ۶۰ هم در مجلس رژیم، سخنانی در مورد درگیریهای خونین پس از ۳۰ خرداد گفت و مجاهدین خلق را بر خلاف رسم رایج حکومتی، همچنان «مجاهدین» نامید و سرانجام از سیاست رسمی کنار گذاشته شد و خانهنشین شد. جلسه شورای مرکزی نهضت آزادی ایران، منزل احمد صدر حاج سیدجوادی، سال ۱۳۵۶ دستگاه حاکمیت روزنامه میزان را که «منعکسکننده نظرات نهضت» بود، در سال ۱۳۶۱ توقیف و ادعا کردند «پرونده آن در دادگاه گم شدهاست.» مهدی بازرگان در مصاحبهای از این دوره از زندگی سیاسی خود به عنوان «حیات خفیف خائنانه» نام برده است.
پس از فوت مهدی بازرگان در ۳۰ دی ۱۳۷۳، شورای مرکزی نهضت آزادی تشکیل جلسه داد و ابراهیم یزدی را به عنوان جانشین او انتخاب کرد.
اعضای نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۸۱ به صورت دسته جمعی بازداشت و از یک هفته تا یازده ماه به صورت موقت زندانی شدند. دادگاههای جمهوری اسلامی شماری از اعضای این حزب را به صورت انفرادی محاکمه و تا ده سال حبس محکوم کردند..
در شامگاه دوشنبه ۶ شهریور ماه ۱۳۹۶، دکتر ابراهیم یزدی پس از سالها دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان در سن ۸۶ سالگی در ازمیر ترکیه درگذشت. به گفته نزدیکان او، این سفر به دنبال مخالفت آمریکا با درخواست ویزای درمانی به منظور انجام عمل جراحی انجام گرفت.
پس از درگذشت بازرگان، و یداله سحابی، موجودیت سیاسی این گروه کمشمار در صحنه سیاسی ایران از بنیاد بیاثر شد، ابراهیم یزدی نام نیکی در جامعه ایران نداشت.
در تمامی سالهای پس از درگذشت بازرگان به بعد، این گروه هیچ تاثیری در وقایع سیاسی ایران نداشت و صرفا هرازگاهی با صدور یک اطلاعیه قابل انتشار در دیکتاتوری حاکم بر ایران، تلاش میکرد وجود خود را یادآوری کند. در حالیکه بازرگان به هر حال در برخی مواقع با استفاده از وزن سیاسی و سابقه خود عرض اندام میکرد به عنوان نمونه پس از قیام خونین مردم قزوین، بازرگان به یک رسانه آلمانی گفت تنها ۵ درصد مردم ایران طرفدار رژیم هستند. اما جانشینان وی هرگز وارد هیچ عرصهای حتی در انتشار یک بیانیه حزبی که اندک حساسیتی در رژیم برانگیزد، نشدند و در همان کادری به «حیات حفیف خائنانه» خود ادامه دادند که جمهوری اسلامی به آنها دیکته کرده بود.
ابراز ندامت عزتاله سحابی در برنامه تلویزیونی هویت وزارت اطلاعات دوره سعید امامی نشانی از درهمشکستگی تمام عیار جریانی بود که حتی در بالاترین نقطه رهبری خود نیز توان دفاع از هویت سیاسی و کرامت شخصی خود را نداشت.
شورای مرکزی نهضت آزادی ایران با توجه به وخامت حال ابراهیم یزدی و شرایط خاص با نظر و حضور وی در جلسه مورخ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶، طی مصوبهای با اجماع، محمد توسلی از اعضای قدیمی خود را به عنوان «دبیرکل نهضت آزادی ایران» برگزید.
هرم تشکیلاتی نهضت آزادی
دبیرکل
دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران: مهمترین مرکز تصمیمگیریهای سیاسی نهضت آزادی است. مهندس محمد توسلی در حال حاضر مسئولیت این دفتر را بر عهده دارد.
هیئت اجرایی نهضت آزادی ایران: مسئول هماهنگیهای اجرایی نهضت آزادی است. مهندس ابوالفضل بازرگان در حال حاضر مسئولیت این هیئت را بر عهده دارد.
شورای مرکزی، شورای مرکزی نهضت آزادی ایران: از نمایندههای شاخههای شهرستانها و تهران تشکیل میشود. مهمترین وظیفه این شورا انتخاب دبیرکل و مسئولان دفتر سیاسی و هیئت اجرایی است. شورای مرکزی به صورت ماهانه تشکیل جلسه میدهد.
مجمع عمومی سالانه که تا به حال متوسط هر چهار سال برگزار شدهاست که کنگره دوازدهم، یادبود دکتر یدالله سحابی، در سال ۱۳۸۲ برگزار شد و وزارت اطلاعات از برگزاری سیزدهمین کنگره تا به حال دو بار جلوگیری کردهاست. مهمترین وظیفه کنگره سالانه بررسی گزارشهای شاخههای شهرستانها و انتخاب اعضای شورای مرکزی است.
شاخه جوانان نهضت آزادی ایران: یکی از ارکان نهضت آزادی ایران است. در سال ۱۳۸۲ به سرپرستی مهندس امیر خرم دوباره راهاندازی شد و در حال حاضر عماد بهاور سرپرستی آن را بر عهده دارد.
حوزه(ها): هر حوزه کوچکترین رکن سیاسی نهضت آزادی ایران شمرده میشود.
اعضا و بنیانگذاران نهضت آزادی ایران
مهدی بازرگان عضو مؤسس و نخستین دبیرکل (متوفی به سال ۱۳۷۳)
یدالله سحابی عضو مؤسس
سیدمحمود طالقانی عضو مؤسس
محمدرحیم عطایی عضو مؤسس
عباس رادنیا عضو مؤسس
منصور عطائی عضو مؤسس
عباس سمیعی عضو مؤسس
حسن نزیه عضو مؤسس
احمد صدر حاجسیدجوادی عضو مؤسس
مصطفی چمران مؤسس نهضت آزادی در خارج از ایران
علی شریعتی مؤسس نهضت آزادی در خارج از ایران
صادق قطبزاده مؤسس نهضت آزادی در خارج از ایران
شهریار روحانی مؤسس نهضت آزادی در خارج از ایران
ابراهیم یزدی دومین دبیرکل و مؤسس نهضت آزادی در خارج از ایران (متوفی به سال ۱۳۹۶)
اعضای فعال فعلی
عبدالعلی بازرگان خارج از کشور
هاشم صباغیان عضو شورای مرکزی
محمد توسلی دبیرکل کنونی
ابوالفضل بازرگان عضو شورای مرکزی
محمدحسین بنیاسدی عضو شورای مرکری
ابوالفضل حکیمی عضو شورای مرکزی
سید علیاصغر غروی رئیس شاخه اصفهان نهضت آزادی و عضو شورای مرکزی
احد میرمحمد رضایی رئیس شاخه زنجان نهضت آزادی و عضو شورای مرکزی
غفار فرزدی رئیس شاخه آذربایجان نهضت آزادی و عضو شورای مرکزی
مهدی معتمدی مهر عضو شورای مرکزی
خسرو منصوریان عضو شورای مرکزی
عماد بهاور عضو شورای مرکزی
محمد(فرید) طاهری عضو شورای مرکزی
محسن محققی عضو شورای مرکزی
صفا بیطرف عضو شورای مرکزی
محمد هادی هادی زاده یزدی رئیس شاخه خراسان نهضت آزادی و عضو شورای مرکزی
علی گرجی عضو شورای مرکزی
تاریخچه نهضت آزادی ایران
نهضت آزادی ایران در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۴۰ تأسیس شد. یک روز پیش از برگزاری میتینگ جبهه ملّی درمیدان جلالیه تهران، جلسه افتتاحیه و اعلام موجودیت نهضت آزادی دربعد از ظهر چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت با حضور حدودپانصد تن ازمدعوین درمنزل صادق فیروزآبادی، فرزند آیتالله سیدرضا فیروزآبادی، تشکیل گردید.
مهندس بازرگان، اولین سخنران جلسه افتتاحیه، چنین گفت:
جبهه ملّی یک اتحادیه و ترکیبی از احزاب و جمعیتهای حزبی و احیاناً از افرادی میباشد که هنوز در اجتماعی متشکل نشدهاند... نهضت آزادی ایران به هیچوجه منالوجوه درصدد ایجاد دکانی در مقابل جبهه ملّی ایران و در عرض آن نیست. بلکه در طول آن و در حکم یکی از عناصر تشکیل دهنده و تکمیل کننده آن است.
مهندس بازرگان،که مؤسس اصلی این جمعیت تازه تأسیس محسوب میشد و نامه دعوت در مقام اولین دبیرکل نهضت، در مصاحبه برای شرکت در جلسه افتتاحیه را امضا کرده بود، میگوید که:
«اعضای هیأت مؤسس نهضت در حدود ۴۲ نفر بودهاند که تشکیلات و پایه اصلی نهضت را با کسب نظر از آقای دکتر مصدق ریختهاند. آقایان سیدمحمود طالقانی، دکتر یدالله سحابی، مهندس منصورعطایی وزیر کشاورزی کابینه آقای دکتر مصدق، آیهالله سید رضا زنجانی، حسن نزیه، رحیم عطایی، عباس سمیعی و اینجانب جزء هیأتی هستیم که از طرف هیأت مؤسس مأمورتهیه مرامنامه و اصول کارنهضت شدیم»
حسن نزیه، عضو مؤسس و هیأت اجرائیه و کمیته سیاسی و تبلیغات، در جلسه اعلام تأسیس چنین گفت:
ده ماه قبل در همین خانه و در محفلی نظیر این مجلس بود که به اینجانب مأموریت داده شد تا خبر تجدید فعالیت جبهه ملّی را اعلام کنم... شاید مقدر بود که تأسیس نهضت آزادی ایران هم در این خانه اعلام شود تا انشاءالله به سهم خویش پیروزیهای جبهه ملّی را تکمیل و تقویت نماید.
در ارديبهشت سال ۱۳۴۰، شماری از اعضای جبهه ملی ايران كه جناح مذهبی بودند، از جبهه شاخه زدند و نهضت آزادی ايران را تشكيل دادند. بنيانگذاران نهضت آزادی ۲۵ نفر از جمله مهدی بازرگان، يدالله سحابی، محمد رحيم عطايی، عباس سميعی، احمد صدر حاج سيد جوادی، عباس رادنيا و حسن نزيه و آيت الله طالقانی بودند. نهضت آزادی خود دارای دو جناح بود، جناح مذهبي شامل طالقانی، يدالله سحابی و عباس شيبانی، و جناح سياسی شامل حسن نزيه و عطايی. مهندس بازرگان به هر دو جناح نزديك بود و میتوان او را سياسی – مذهبی خواند. این آقایان همه عضو جبهه ملی ایران بودند، ولی ریشه اعتقادات سیاسی آنها در مذهب بود. آنان میگفتند كه جبهه ملی به جدایی مذهب از حكومت عقیده دارد، در صورتیكه مذهب یك ایدئولوژی است و می تواند راهنمای ما در سیاست باشد. افزون بر این، باور داشتند كه جبهه ملی در مبارزه برای آزادی كند عمل میكند و پویایی لازم را ندارد، ولی آنها میتوانند در قالب یك حزب مذهبگرا بهتر و فعالتر مبارزه كنند. حسن نزیه و محمد رحیم عطایی، با وجود اینكه جنبه سیاسی آنان بر جنبه مذهبی میچربید، به عنوان ایدئولوگ نهضت عمل میكردند كه چگونه میتوان با كاربرد مذهب در سیاست موفقتر بود.
نهضت آزادی خود را عضو جبهه ملی میدانست و حتی از جبهه درخواست كرده بود كه به عنوان یك سازمان وابسته به عضویت جبهه در آید. در كنگره ۱۳۴۱، اعضای نهضت آزادی، مانند طالقانی، بازرگان، نزیه و دیگران، در حالیكه درخواست عضویت حزب نهضت آزادی ایران در دست بررسی بود، به عنوان اعضای جبهه ملی ایران حضور داشتند. در آنجا حسن نزیه در هیئت رئیسه كنگره انتخاب شد. مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی جزو ۳۵ نفر شورای مركزی جبهه ملی ایران انتخاب شدند، ولی یدالله سحابی و حسن نزیه نفر ۳۶ و ۳۸ شدند. بنابراین، كل عضویت نهضت آزادی نسبت به جبهه ملی ایران وفادار بود. پس از تشكیل نهضت آزادی، مهندس بازرگان نامهای به مصدق در احمدآباد نوشت كه در آن تشكیل نهضت آزادی و وفاداری آن را به اصول نهضت ملی و شخص مصدق اعلام نموده درخواست تایید كرده بود. بنابراین، تفاوت چندانی میان جبهه و نهضت بجز جنبه مذهبی آن نبود. البته در اواخر دهه چهل، جنبه مذهبگرایی نهضت آزادی كمی تعدیل شد. باید توجه كرد كه در مرامنامه نهضت آزادی پیروی از بیانیه جهانی حقوق بشر و منشور سازمان ملل متحد آمده بود؛ بنابراین، در اصول سیاسی فاصله بسیار زیادی با روحانیت سنتی و محافظه كار داشتند. افزون بر آن، پس از كودتای ۲۸ امرداد ۳۲، و پشت كردن جامعه روحانی به دولت ملی مصدق و پشتیبانی قدرتمند آنها از كودتا و حكومت محمدرضا شاه، روابط جبهه ملی با جامعه روحانیت تیره شده بود و بی اعتمادی ژرفی در جبهه ملی نسبت به روحانیان سنتی حكمفرما بود. نهضت آزادی كه جنبشهایی در میان روحانیان، سربازگیری و سازماندهی بخش رادیکال مذهبیون را میدید، میخواست فاصله خود را با آنان كمتر كند و بدون اینكه همراه شود، در جادهای كه آنان صاف میكنند گام بردارد. نهضت آزادی معتقد به مبارزه سیاسی با رژیم شاه بود تا مبارزه خشونت آمیز.
مهدی بازرگان، معروف به مهندس بازرگان، که فرزند یک بازاری متمول و بسیار مذهبی بود، پس از تحصیل در پاریس، برای تدریس در دانشکده فنی به ایران بازگشت. او نظریه جدایی امور معنوی و دنیوی را رد میکرد و بر این باور بود که سیاست باید توسط مذهب، هدایت شود. بازرگان در ابتدا مخالف دخالت در سیاست بود اما با تشکیل دولت محمد مصدق وارد فعالیت سیاسی شد. او در ابتدا به عنوان معاون وزیر فرهنگ کابینه اول مصدق برگزیده شد و سپس از طرف دکتر محمدمصدق به عنوان رئیس هیئت خلع ید از شرکت نفت انگلیس انتخاب شد. وی سپس به ریاست سازمان آب تهران منصوب و اولین شبکه آبرسانی تهران را راهاندازی کرد. پس از سقوط دولت محمد مصدق در جریان کودتای ۲۸ مرداد، فعالیتهای سیاسی مهدی بازرگان گسترش بیشتری یافت. در نهضت مقاومت ملی به رهبری سید رضا زنجانی بازرگان نیز پس از عزل از سمت ریاست سازمان اب اقدام به فعالیت کرد. در آن سازمان بسیاری از طرفداران محمد مصدق برای مبارزه سیاسی سازماندهی شده بودند. بعد از شکست نهضت مقاومت ملی، بازرگان به همراه الهیار صالح، باقر کاظمی، غلامحسین صدیقی و کریم سنجابی، از مؤسسان جبهه ملی دوم بود.
سیدمحمود طالقانی، معروف به آیتالله طالقانی، به خاطر مخالفت با حکومت رضاشاه پهلوی، سابقه زندانی شدن داشت، پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، بر خلاف دیگر روحانیون، به عنوان روحانی سرشناس پشتیبان جبهه ملی در تهران شناخته میشد. او به عنوان رابط و حلقه ارتباطی دو گروه مخالف متفاوت، یعنی روحانیون و جبهه ملی نقش مهمی ایفا کرد و شاید به دلیل همبند بودن با انقلابیون غیرمذهبی در دوران حبسهای طولانیش، قادر به درک آنان بود. سیدمحمود طالقانی در آثارش بر این هدف بود تا نشان دهد که تشیع اساساً با استبداد مغایر و با دموکراسی و همچنین سوسیالیسم موافق و سازگار است. وی در دوران نهضت ملی شدن نفت به همراه سید رضا زنجانی به حمایت از محمد مصدق برخاست و پس از کودتای ۲۸ مرداد که در نتیجه آن، دولت مصدق سقوط کرد، به نهضت مقاومت ملی پیوست. وی به همراه مهدی بازرگان، شاپور بختیار و دیگر سیاستمداران ملیگرا، در تشکیل جبهه ملی دوم نقش مهمی داشت.[۱]
نهضت آزادی همواره با پا فشاری بر اعتقادات ملی و مذهبی خود طرفدار دموکراسی بودهاست و خود را پیرو اندیشههای مصدق میداند. مهندس بازرگان در میهمانی تأسیس نهضت آزادی در معرفی مرامنامه نهضت آزادی گفت:
ما مسلمان، ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدقی هستیم
در مرامنامه این حزب آمدهاست:
مسلمانیم نه به این معنی که یگانه وظیفه خود را روزه و نماز بدانیم. بلکه ورود ما به سیاست و فعالیت اجتماعی منباب وظیفه ملی و فریضه دینی بوده دین را از سیاست جدا نمیدانیم و خدمت به خلق و اداره امور ملت را عبادت میشماریم. آزادی را به عنوان موهبت اولیه الهی و کسب و حفظ آن را از سنن اسلامی و امتیازات تشیع میشناسیم. مسلمانیم باین معنی که به اصول عدالت و مساوات و صمیمیت و سایر وظایف اجتماعی و انسانی قبل از آنکه انقلاب کبیر فرانسه و منشور ملل متحد اعلام نماید معتقد بودهایم…
ایرانی هستیم ولی نمیگوییم که هنر نزد ایرانیان است و بس. ایران دوستی و ملی بودن ما ملازم با تعصب نژادی نیست و بالعکس مبتنی بر قبول نواقص و معایب خود و احترام به فضائل و حقوق دیگران است. نسبت به حیثیت و استقلال و تعالی کشورمان فوقالعاده پافشاری میکنیم ولی مخالف ارتباط و تعادل با سایر ملل و زندگی در جهانی که روز بروز پیوندها و احتیاجات متقابله شدیدتر میشود نیستیم.
تابع قانون اساسی ایران هستیم ولی منافی (نؤمن ببعض و نکفر ببعض) نبوده از قانون اساسی به صورت واحد جامع طرفداری میکنیم و اجازه نمیدهیم اصول و اساس آن که آزادی عقاید و مطبوعات و اجتماعات، استقلال قضات، تفکیک قوا و بالاخره انتخابات صحیح است فراموش و فدا شود و اما فروع و تشریفات قانون با سوء تعبیر آن مقام اصلی را احراز نماید و بالنتیجه حکومت ملی و حاکمیت قانون پایمال شود.
مصدقی هستیم و مصدق را از خادمین بزرگ افتخارات ایران و شرق میدانیم ولی نه به آن معنی و مقصدی که از روی جهل و غرض تهمت زده مکتب او را مترادف با هرج و مرج و تقویت کمونیسم و تعصب ضد خارجی و جدائی ایران از جهان معرفی کردهاند. ما مصدق را به عنوان یگانه رئیس دولتی که در طول تاریخ ایران محبوب و منتخب اکثریت مردم بود و قدم در راه خواستههای ملت برداشته، توانست پیوند بین دولت و ملت را برقرار سازد و مفهوم واقعی دولت را بفهماند و به بزرگترین موفقیت تاریخ اخیر ایران یعنی شکست استعمار نائل گردد تجلیل میکنیم و به این سبب از تز و راه مصدق پیروی میکنیم. از خدا میخواهیم پیمان ما با او و با شما پیوسته برقرار بوده در راه حق و خدمت به ایران همگام و مقضی المرام باشیم.[۲]
با توجه به اختناق شدید بعد از رخداد ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و ممانعت و سرکوب فعالیتهای سیاسی در داخل کشور و بازداشت و زندانی شدن رهبران و فعالان نهضت آزادی به تدریج اعضای نهضت که برای ادامه تحصیل به خارج رفته بودند فعالیت نهضت آزادی را در خارج از کشور ادامه میدهند. از این رو وضعیت و فعالیتهای نهضت در سالهای ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۷ به دو بخش تقسیم میگردد.
گروهی از جوانان كه در كلاسهای آموزش اسلام انقلابی كه آنروزها معمول شده بود، شركت میكردند و اسلام انقلابی را با اندیشههای ماركسیستی و مبارزه مسلحانه همساز میدیدند، روش مبارزه مسالمتآمیز نهضت را نمیپسندیدند. بهمین دلیل، پنج نفر از این جوانان، از جمله محمد حنیف نژاد، علی اصغر بدیع زادگان و سعید محسن، از نهضت آزادی جدا شدند و سازمان مجاهدین خلق را برای انجام مبارزه مسلحانه تشكیل دادند.[۳]
فعالیتهای نهضت آزادی در داخل ایران
شهربانی کل کشورنیز دراردیبهشت ۱۳۴۲ درباره نهضت آزادی به دادرسی ارتش چنین اطلاع میدهد:
...جمعیت نهضت آزادی ایران در اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۰ وسیله آقایان مهندس مهدی بازرگان- حسن نزیه- مهندس عباس روافیان- رحیم عطایی- مهندس منصور عطایی- سیدمحمود طالقانی- دکتر یدالله سحابی- عباس سمیعی، تأسیس شد...[۴]
درآخرین تغییر، سایت رسمی نهضت آزادی، چهارنفر از امضا کنندگان اعلامیه تأسیس را، به اضافه فرد دیگری که نامش درذیل اعلامیه تأسیس نبود، به عنوان بنیانگذاران، معرفی کرده است؛که به ترتیب عبارتاند ازبازرگان، یدالله سحابی، آیتالله طالقانی، محمدرحیم عطایی،
یکی ازگزارشهای ساواک درمورد جلسه اعلام تأسیس نهضت آزادی به شرح ذیل میباشد: شماره: ۷۹۱/س ت تاریخ: ۱۳۴۰/۲/۲۸
موضوع: جلسه عمومی انجمن مرکزی نهضت آزادی ایران روز چهارشنبه ۴۰/۲/۲۷ ساعت ۱۷۳۰ جلسه عمومی انجمن مرکزی نهضت آزادی ایران در منزل آقای فیروزآبادی واقع در دروازه شمیران خیابان هدایت خیابان خیام کوچه درویش دست چپ در دوم تشکیل گردید.
جلسه در ساعت ۱۸۱۰ رسمیت یافت. ابتدا مهندس بازرگان پس از فرستادن درود و ثنا به دکتر مصدق رشته سخن را به دست گرفته و پیرامون اتحاد و همبستگی و یگانگی و ایجاد انجمنهای مفید و تشکیل احزاب ملّی و تشویق مردم به این احزاب صحبت کرد و برای مثال تعویض دولت شریف امامی و همچنین نیل بسوی هدفهای خود از خدمات و انجمنها قبل از جبهه ملّی بیان نمود و مدت یک ساعت روی این موضوع صحبت کرد.
سپس حسن نزیه عضو انجمن نهضت آزادی شروع به صحبت نمود و اظهار داشت که در ده ماه پیش توسط اعضای منتخب جبهه ملّی در این محل طی یک جلسه به اینجانب مأموریت داده شد تا تشکیالت جبهه ملّی را تقویت نموده و به طور محرمانه انجمن را تشکیل دهم و این کار را کردم و شعباتی نیز در دانشگاه و سایر مناطق شروع به فعالیت نمود و در نتیجه یک دولت نیمانقلابی بوجود آمد. سپس مظفریان شروع به صحبت نموده و درباره انجمن نهضت آزادی صحبت نمود و مرامنامه انجمن را برای مدعوین که در حدود ۵۰۰ نفر بودند قرائت نمود و یک نسخه اعلامیه نیز بین حضار توزیع نمود. بعد علی خالقی دانشجوی سال دوم پزشکی پیام آقای آیتالله زنجانی و آیتالله طالقانی را که به مناسبت تشکیل انجمن مزبور فرستاده بودند قرائت کرد و در خاتمه آقای فیروزآبادی ضمن تشکر از حضار از آنها دعوت نمود که در میتینگ پنجشنبه ۴۰/۲/۲۸ در میدان جلالیه شرکت نمایند و در ضمن همبستگی انجمن مزبور را به جبهه ملّی اعلام داشت و اظهار نمود که در صورت موافقت جبهه ملّی انجمن مزبور با جبهه همکاری خواهد کرد و در غیر اینصورت بطور آزاد خود دست به فعالیت خواهد زد. و در ضمن در آخر جلسه از حضار مبلغ یکصد ریال جهت تشکیل حزب نهضت آزادی دریافت شد و جلسه در ساعت ۲۰۱۵ با ابراز احساسات و کف زدن حضار و درود به دکتر مصدق پایان پذیرفت و در ضمن تراکتها و اعلامیههایی پخش گردید.
بازرگان درهمان زمان تأسیس نهضت درمصاحبه با هفتهنامه روشنفکر تأکید کرد:
نهضت آزادی ایران در مبارزات سیاسی آینده خط مشی و روش جبهه ملّی را دنبال خواهد کرد... ما در اصول، هیچگونه اختلاف نظر و عقیده با جبهه ملّی نداریم. البته بازرگان درابتدای دهه هفتاد،درباره وجود عناصری بسیارمحافظهکار و فرصتطلب دررهبری جبهه ملّی دوم چنین اذعان کرده است: دستگاه رهبری جبهه ملی دربرگیرنده عناصری بود که در مجموع دچار تضاد و تناقض میشد، در نهایت عناصری بسیار محافظهکار و فرصتطلب توانستند در سطوح بالای رهبری جبهه قرار گیرند. با این حال، بازرگان نهضت آزادی را برآمده ازدرون جبهه ملی میداند.
در مهر و آبان ۱۳۴۶، همزمان با جشنهای تاجگذاری شاه، مهندس بازرگان و عده دیگری از اعضای نهضت از زندان آزاد شدند. چون محدودیتها و فضای سیاسی- امنیتی جامعه اجازه فعالیت مجدد و علنی را نمیداد، فعالیتهای آن به طور غیر علنی و یا در قالب فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی ادامه یافت. عدهای از اعضای جوان نهضت که ادامه فعالیت سیاسی در جهت اهداف نهضت را میسر نمیدانستند به فعالیتهای مخفی و مسلحانه روی آوردند و سازمان مجاهدین خلق را بنیان نهادند. عده دیگری از مبارزین و یا اعضا و علاقهمندان نهضت روی به فعالیتهای فرهنگی آوردند. با وجودی که نهضت آزادی هنوز فعالیت رسمی خود را آغاز نکرده بود، «جمعی از اعضای نهضت همراه با چند تن از برادران همفکر که در بسیاری از فعالیتهای اجتماعی – فرهنگی سالها همکاری داشتند. از اوائل تابستان سال ۱۳۵۶ با ایجاد هسته مخفی دست به اقداماتی در جهت روشنگری مردم زدند. یکی از اقدامات آنان انتشار نشریات تحلیلی با عنوان «جنبش مسلمانان ایران» بود. با اوج گیری جنبش انقلابی مردم و تشدید فشار و اعتصاب مطبوعات و رسانهها از یک سو و ضرورت آگاهسازی مردم از اخبار تحولات سریع جامعه، نهضت دست به انتشار نشریهای خبری با عنوان «اخبار جنبش اسلامی» زد. این نشریه از ۲۶ آبان ۵۷ تا ۱۸ دی ۵۷ جمعاً یازده شماره منتشر شد. این نشریات تنها منبع اخبار انقلاب در این دوره است. در تشکیل «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» در سال ۱۳۵۵ که نقش اساسی ایفا کردند. مهندس بازرگان ریاست هیات اعزامی به تاسیسات نفت جنوب جهت مصرف داخلی را عهدهدار گردید. دکتر سحابی مسئولیت کمیته اعتصابات را بر عهده داشت. اعضای نهضت در خارج سرپرستی سفارت و کنسولگریهای ایران در آمریکا را بعهده گرفتند و در تهران نیز نقش فعال در ستاد برگزاری نمازهای عید فطر و راهپیمایی میلیونی (تاسوعا و عاشورا) را به عهده داشتند.
شروع فعالیت گسترده پس از انقلاب
در تیرماه ۱۳۵۹ نهضت آزادی با توجه به شرایط جدید و ضرورت فعالیت گسترده سیاسی برای جلوگیری از انحراف انقلاب از اهداف آن، اولین کنگره خود پس از پیروزی انقلاب را با جمع کثیری از اعضاء و علاقهمندان تشکیل داد و مرامنامه و اصول برنامه و خطمشی خود برای فعالیت در دوران پس از انقلاب را مطرح ساخت و اصول و رئوس آن را به تصویب رساند.
درخواست فعالیت رسمی
پس از اولین کنگره نهضت آزادی بعد از انقلاب و تصویب اصول و رئوس فعالیت، نهضت آزادی در سال ۱۳۶۰ برای اخذ پروانه رسمی از کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب اقدام کرد و مدارک لازم را برای کمیسیون ارسال داشت. کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب بدون ارائه هرگونه توضیح قانونی، از صدور پروانه رسمی برای نهضت آزادی ایران امتناع کرد.علیرغم استمرار فشارها و محروم ساختن از پروانه رسمی، نهضت آزادی همچنان به فعالیتهای خویش ادامه داد و بر اساس اصل ۲۶ قانون اساسی که فعالیت احزاب را آزاد اعلام میدارد، دارای دفتر مرکزی و روزنامهی ارگان خود به نام «روزنامه میزان» بود. نهضت در این دوره علیرغم فشارهای مستقیم بر نمایندگان خود در مجلس، به نقد حاکمیت و سیاستهای آن پرداخت.
نقش نهضت آزادی در دوران خمینی از زبان بازرگان
در سال ۶۷ آقای مهندس بازرگان، رهبر «نهضت آزادی ایران» که در اذهان، «استحالهطلب» تلقی میشد، در نامة سرگشادة مفصلی به خمینی، برای شکایت از فشارهایی که بر او و همکارانش وارد میآمد، نوشت که «مدعیان [یعنی همان اوباش هوادار خمینی] او را مخیر کردهاند که میان حیات خفیف خائنانه یا توقف داوطلبانه و تعطیل شرافتمندانة فعالیت سیاسی، یکی را انتخاب کند». او انگیزة «مدعیان» را چنین بیان کرده بود که «اولاً نهضت آزادی با فلجشدن از داخل و لکهدار شدن در خارج اسماً در صحنه سیاست و خدمت باقی بماند ولی عملاً منشأ اثر مثبتی نبوده حیات و حرکت چندانی جز در زیر ذرهبین اطلاعاتی آنها نداشته باشد، ثانیاً با تظاهر به این که در جمهوری اسلامی ایران، حزب قانونی مخالف... حضور و فعالیت و امنیت دارد، بتوانند به تبلیغات نادرست سیاسی و انتخاباتی و خلافکاریهای اقتصادی و سیاسی خود جامة حق بهجانب بپوشانند و نهضت آزادی وسیلهیی برای فریبهای سیاسی و خیانت بشود». او هشدار داده بود که اگر این وضع ادامه یابد، نهضت آزادی فعالیتش را متوقف خواهد کرد؛ اما در عمل چنین نکرد و به همان حیات خفیف خائنانه تن داد. بعدها شایع شد که او در ایام آخر عمر، با نتیجهگیری از تجربة شخصی خود، بهفکر جدایی دین از دولت تمایل پیدا کرده بود.[۵]
نامه محرمانهی خمینی
در انتخابات مجلس دوم اغلب چهرههای منتسب به نهضت آزادی رد صلاحیت شدند اما با این وجود نهضت به فعالیت سیاسی خود ادامه میداد و این موضوع باعث ایجاد تناقض شده بود. به همین خاطر وزیر کشور وقت در آستانه انتخابات مجلس سوم در نامهای به خمینی نظر وی را دربارهٔ این موضوع جویا شد. وی در جواب سید علی اکبر محتشمیپور نوشت:
«نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تاویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.» نهضت آزادی این نامه را قابل خدشه و نوشته شده توسط اعضای دفتر رهبر ایران دانست.
فعالیتهای نهضت آزادی در خارج کشور
شاخه نهضت آزادی ایران در خارج از کشور در اوائل سال ۱۳۴۱، حدود یکسال پس از تاسیس نهضت در ایران، تشکیل گردید. شاخه مذکور فعالیت خود را از اوائل سال ۱۳۴۲ در سه زمینه آغاز کرد.
اول تقویت انجمنهای اسلامی در خارج بویژه در آمریکا و کانادا
دوم توسعه تشکیلاتی نهضت
سوم سازماندهی مبارزه مسلحانه بود. بُعد سوم (مبارزه مسلحانه) که با آموزشهای نظامی در مصر آغاز شده بود به علت انتظارات خلاف منافع ملی ایران از سوی مقامات مصری در سال ۱۳۴۵ متوقف گردید و فعالیتهای نهضت در خارج از کشور در دو زمینهی دیگر ادامه یافت.
صدور اعلامیهها، بیانیهها، نامهها و تحلیلهای سیاسی بود که به مناسبتهای مختلف منتشر گردیده و ۳۸ مورد آن در اسناد منعکس است. از مهمترین اسنادی که بین سالهای ۴۱ تا ۵۷ منتشر شده است میتوان اطلاعیه مربوط به دستگیری کادر رهبری و فعالان مجاهدین خلق در مهرماه ۱۳۵۰ و آگاهسازی و بسیج مردم و سازمانهای بینالمللی برای دفاع از آنان اشاره کرد.
انتشار ماهنامه «پیام مجاهد» بود که انتشار آن از سال ۱۳۵۱ آغاز گردید و تا آستانه پیروزی انقلاب ادامه یافت. انتشار منظم این نشریه در ۶۲ شماره از مهمترین فعالیتهای نهضت خارج از کشور به شمار میآید. انتشار خبرنامهای از اروپا به نام «آخرین اخبار جنبش بوده که رویدادهای سیاسی کشور را در ماههای قبل از انقلاب به آگاهی دانشجویان و ایرانیان خارج از کشور میرساند. چاپ و انتشار حدود ۷۰ جلد کتاب و جزوه برای آموزش اعضا و دانشجویان و ارتقاء آگاهی آنان از تاریخ و تحولات ایران و سایر آگاهیهای اجتماعی بود.
فعالیتهایی در دفاع از زندانیان سیاسی داخل کشور که شامل اعزام ناظرین بینالمللی و دریافت و انتشار گزارش مشاهدات و اقدامات آنان در ایران از آن جمله بود
شمهای از مواضع نهضت آزادی
رد ولایت مطلقهی فقیه
نهضت آزادی با انتشار تحقیقی دربارهٔ ولایت مطلقهی فقیه، «ضعف مبانی اسلامی، سیاسی و اجتماعی ولایت (مطلقه) فقیه» را مبتنی بر «اصول اسلامی و علمی» نشان داد و «آثار سوء حاکمیت ولایت فقیه» را پیشبینی کرد. این اقدام نهضت آزادی عامل جدیدی برای «افزایش فشارها و سرکوب بیشتر» آن گردید.
مخالفت با ادامه جنگ و عواقب آن
پس از فتح خرمشهر و آمادگی عراق و کشورهای حامی آن، برای مذاکره و گفتگوی صلح و پرداخت غرامت به ایران، نهضت آزادی با سیاست ادامه جنگ تا فتح عراق و قدس از طریق کربلا موافق نبود و آن را مشروع و عملی نمیدانست. رهبران نهضت آزادی در بیانیهای با عنوان “پایان عادلانه جنگ بیپایان” که در تاریخ ۱ دیماه ۱۳۶۴ صادر شد، در مورد ادامه جنگ عراق و ایران اعلام کردند که :”آیا هر ناظر بیطرف به این جمعبندی نمیرسد که جنگ میان عراق و ایران، که بنا به قول و قبول خود آقایان جنگی است تحمیلی، چون از هر جهت به سود ابرقدرتهای غرب و شرق و اسرائیل جریان داشتهاست، همگی با میل و رغبت تمام آتش بیار معرکه و خواهان سرسخت ادامه آن شدهاند؟” در نتیجه این مخالفتها «فشارهای سنگینی» به نهضت آزادی وارد شد و به «بازداشت و محاکمه غیرقانونی و زندانی» ساختن گسترده تعدادی از اعضای آن در سال ۱۳۶۹ انجامید. در این سالها «گروههای فشار» بارها به «دفتر مرکزی نهضت حمله» کردند و «وسائل و تجهیزات را تخریب و دفتر را پلمپ» کردند. نمایندگان عضو و علاقهمند به نهضت در مجلس مورد فشار دائم بودند و سخنرانیهای پیش از دستور آنها با «ممانعت یا مزاحمت و در مواردی به ضرب و شتم» آنان منتهی میشد «از جمله مضروب شدن مهندس هاشم صباغیان و مهندس معین فر». مراسم اجتماعی و مذهبی نهضت نیز مانند «دعای کمیل» و «مراسم شبهای احیاء ماه رمضان» به کرّات مورد تهاجم بود و به تعطیل کشانده میشد.
در اردیبهشتماه سال ۱۳۶۷ نهضت آزادی با صدور بیانیهٔ مبسوطی تحت عنوان «هشدار»، دربارهٔ خسارات ناشی از جنگ و عدم پذیرش قطعنامه شورای امنیت، مستقیماً رهبری انقلاب را مورد سؤال و انتقاد قرار داد و در نتیجه عدهای از اعضای شورای مرکزی آن در خردادماه بازداشت شدند.
دوران خاتمی
در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری سه نامزد نزدیک به این حزب عزتالله سحابی، علیاکبر معینفر و ابراهیم یزدی رد صلاحیت شدند و نهضت آزادی در این انتخابات، که به روی کار آمدن سیدمحمد خاتمی منجر شد رای سفید داد. اما پس از انتخاب شدن سیدمحمد خاتمی به ریاست جمهوری در ۲ خرداد ۱۳۷۶ و شروع جنبش اصلاحطلبی در ایران، نهضت آزادی همواره از طرفداران این جنبش بودهاست؛ و همچون سایر گروهها و احزاب سعی کرد فعالیت خود را در این دوره گسترش دهد، ولی همچنان با تهدیدات و حملات گروههای فشار مواجه میگردید.
در انتخابات مجلس ششم (۱۳۷۸) پنج کاندیدای نزدیک این حزب تأیید صلاحیت شدند و نهضت آزادی با فهرستی ۱۶ نفره (به همراه ۱۱ نامزد دوم خردادی) در این انتخابات شرکت کرد. علیرضا رجایی کاندیدای نیروهای ملی-مذهبی که با ۷۷۱ هزار رأی به مجلس راه یافته بود، پس از بازشماری آراء و ابطال برخی از صندوقها توسط شورای نگهبان جای خود را به غلامعلی حداد عادل داد. در انتخابات ریاستجمهوری هشتم (۱۳۸۰) از سیدمحمد خاتمی حمایت کرد و در انتخابات شوراهای شهر و روستای دوم (۱۳۸۱) با فهرست مستقلی در شهر تهران شرکت کرد. در این انتخابات آبادگران پیروز شدند.
نهضت آزادی به منظور حمایت از نامزدی خاتمی برای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، تصمیم به ائتلاف با برخی گروههای همفکر ملی- مذهبی گرفت. این تصمیم حاکمیت را برآن داشت تا دست به گستردهترین دستگیری اعضای نهضت و گروههای ملی- مذهبی بزند. به این ترتیب بیش از۵۰ نفر از اعضای نهضت و گروههای ملی- مذهبی در تهران و شهرستانها در اسفند ۱۳۷۹ و فروردین ۱۳۸۰ دستگیر شدند و دفتر مرکزی نهضت مورد تهاجم واقع شد و به وسیله دادگاه انقلاب لاک و مُهر گردید. محاکمه اعضای نهضت در دادگاه انقلاب و پشت درهای بسته و بدون حضور مردم و خبرنگاران انجام شد و اغلب اعضاء به محکومیتهای بلند مدت تا ۱۱ سال محکوم گردیدند. دادگاه انقلاب رأی بر غیرقانونی بودن نهضت داد و آن را از همه حقوق خود محروم ساخت.
پس از اصلاح طلبان
ابراهیم یزدی دبیرکل حزب برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ نامزد شد ولی صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان مورد تأیید قرار نگرفت و این حزب از مصطفی معین، کاندیدای طیف اصلاح طلبان حمایت کرد اما او موفق به کسب آرای لازم نشد.
با روی کار آمدن دولت اصولگرا محمود احمدینژاد، نهضت آزادی با فشارهای زیادی روبرو بودهاست که جلوگیری از برگزاری مراسم نمازهای عید فطر و عید قربان سال ۱۳۸۶، جلوگیری از برگزاری مراسم چهلوششمین سالگرد تأسیس، جلوگیری از برگزاری دوازدهمین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان، جلوگیری از برگزاری ششمین سالگرد درگذشت دکتر یدالله سحابی، دستور لغو اردوی آموزشی برای اعضای جوان حزب و جلوگیری از برگزاری کنگره سالانه، از جمله آنهاست.
در سال ۱۳۸۸ اعضای جوان نهضت آزادی برای استعفا از نهضت، تحت فشار وزارت اطلاعات قرار گرفتند و عدهای از آنها زندانی شدند. علاوه بر آن، رئیس دفتر سیاسی نهضت (محمد توسلی) را بازداشت کرده و در زندان انفرادی، توقف و انحلال نهضت را از وی مطالبه کردند. همچنین از طریق فشار به اعضاء و مسئولین نهضت سعی کردند دفتر سیاسی، هیئت اجرائیه، شورای مرکزی و حوزههای نهضت را تعطیل و فعالیت آن را متوقف سازند و از هرگونه فعالیت عادی و جاری نهضت جلوگیری کنند.
توقف فعالیت در دیماه سال ۱۳۸۸
در پی فشار دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی و احضار پنج تن از اعضای رهبری نهضت توسط وزارت اطلاعات و تهدید آنها به برخورد، شورای مرکزی نهضت آزادی تصمیم به توقف موقتی فعالیتهای سیاسی این گروه گرفت. امیر خرم از اعضای رهبری نهضت آزادی در مصاحبهای، زندانی شدن ابراهیم یزدی با وجود کهولت سن، مناسب ندانستن فضای موجود و وارد شدن فشارهایی به نهضت آزادی و اعضای آن را دلایل توقف فعالیت نهضت آزادی اعلام کرد.
علاوه بر ابراهیم یزدی (دبیرکل)، چندین نفر از اعضای دیگر نهضت آزادی و بستگان آنها از جمله، امیر خرم، محمدفرید طاهری، محسن محققی، غفار فرزدی همگی از اعضای شورای مرکزی، محمود نعیمپور، معتمدی مهر، مهدی قلیزاده، کیوان مهرگان و عبدالرضا تاجیک از روزنامهنگاران نزدیک به نهضت آزادی وسارا توسلی و لیلا توسلی فرزندان محمد توسلی (رئیس دفتر سیاسی) بازداشت شدند.
در پی این اقدام جامعه بزرگ اسلامی هیوستون که شامل سیصد هزار نفر از مسلمانان است، در نامهای به سید علی خامنهای، محمود احمدینژاد، علی لاریجانی و محمد خزاعی (نمایندهُ ایران در سازمان ملل متحد)، خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط دکتر ابراهیم یزدی و دیگر مخالفان مسلمان شد.[۶]
ابرچالش آب یکی از اصلیترین بحرانها و چالشهایی است که نظام جمهوری اسلامی مسبب آن میباشد. و هر روز به جای حل مشکل، بیشتر به ابعاد فاجعه اضافه میشود
یکی از مهمترین و پایهایترین اشکالاتی که باعث بروز بسیاری بحرانهای معیشتی، اقتصادی و اجتماعی شده و حتی راه به بحران سیاسی برده، به کارگیری نفرات بر مبنای وابستگی به حکومت و نه توان مدیریت و تعهد، نادانی و کم سوادی، رانتخواری و اجتناب دولتمردان جمهوری اسلامی از انتخاب یک الگوی رشد اقتصادی مشخص و تنظیم دخل و خرج منابع آبی کشور بر اساس آن الگو، شرایطی را به وجود آورده که اینک ایران از معدود کشورهای جهان است که هیچ الگوی رشد اقتصادی مشخصی ندارد!
از طرفی گسترش فساد دولتی و اختلاس و دزدی در ردههای مختلف حکومتی باعث خالی شدن خزانه کشور و منابع نقدی برای حل معضلات کشور گردیده است.
خشک شدن دریاچهی ارومیه، بزرگترین دریاچهی آب شور خاورمیانه و ششمین دریاچهی آب شور بزرگ جهان از دیگر فجایعی است که دولت ایران مسبب آن است.
کمآبی، بیآبی یا خشکسالی؟
مصادره کردن هر مشکلی در این زمینه به بیعرضگی یا خیانت حکومت البته اولین و سادهترین کار در بیان یا توجیه مشکل عمومی «آب» در ایران است که گرچه در ذات خود، اشتباه نیست اما «حل واقعی و عملی مسئله» به جوابی فراتر و عمیقتر از یک جواب کلیشهای و ساده به ظاهر سیاسی نیاز دارد. بویژه هنگامی که صورت مسئله، یک معضل طبیعی در عرصه محیط زیست است که با اولین جواب در حوزه کارشناسی (یعنی معضل تاریخی «خشکسالی» در فلات ایران) هر جواب سیاسی درستی را هم در پایه تأیید، تقویت و مستند خواهد کرد. اما بدون جواب کارشناسانه به این مشکل، همان جواب درست سیاسی هم بلافاصله در ذهن شنونده و خواننده، بلوکه و بی اثر میشود. از اینرو ضروری است در این زمینه، کارشناسانهتر به مسئله نگریست.
خشکسالی در ایران
این نوشته نگاهی است کلی به مسئله آب و معضل کمآبی در ایران که طبعاً به مواردی همچون مشکل خشک شدن دریاچهها و رودهای ایران هم میپردازد و پس از درک صورت مسئله واقعی «آب» بر روی زمین، به دنبال «سیاست»های اعمال شده حکومتی در این زمینه و تأثیر آن در بروز بحران اخیر آب در ایران میپردازد
تاریخچه خشکسالی در ایران
تعریف خشکسالی
خشکسالی یعنی تهی شدن مستمر منابع آب مصرفی مردم.
به بیان دیگر، خشکسالی یعنی وضعیتی اقلیمی که ناشی از «کمشدن» آب «مورد نیاز» مردم به نسبت میزان «مصرف» ضروری آن است
این «کمشدن» آب میتواند ناشی از افزایش مصرف صنعتی کنترل نشده آب، افزایش کنترل نشده زمینهای زیرکشت (کشاورزی)، یا حتی افزایش کنترل نشده جمعیت و بالا رفتن میزان مصرف آب به نسبت ذخایر آن باشد.
اما علل دیگری نیز در بروز کمآبی مؤثر هستند از جمله:
کم شدن میزان بارش سالانه، افزایش مصرف آب، و افزایش تبخیر آبهای سطحی به علت بالا رفتن درجه گرمای اقلیم.
به این ترتیب، میتوان پدیده خشکسالی را تا حد زیادی، درشمار بلاهای طبیعی نامحسوس ، قرار داد.
نمایش خشکسالی در ایران
اما نباید از بررسی علل غیرطبیعی آن غفلت کرد.
مراحل خشکسالی
خشکسالی دارای چهار مرحله است.
مرحله نخست کم شدن باران سالانه
مرحله دوم خشکسالی هیدرولیکی به علت کاهش آب سدها
مرحله سوم، بروز خشکسالی اقتصادی که با کمبود محصولات کشاورزی خود را نمایان میکند
مرحله چهارم، بروز قحطی است که نام دیگر آن خشکسالی اجتماعی است.
به این ترتیب، کم شدن آب، استفاده بیرویه از آب، نابودی تدریجی مراتع و کشتزارها، فرسایش خاک، فرونشست زمین، برخاستن ریزگردها و نهایتاً کمشدن محصولات کشاورزی منجر به مشکلات اجتماعی جدی میشود.
با توجه به این نکات میتوان گفت این بلای نامحسوس، با دقت بسیار بالایی قابل پیشبینی و پیشگیری است. بهعنوان نمونه میتوان روند نوبهای بروز خشکسالی در ایران را با نگاهی به تاریخچه خشکسالیهای این منطقه از جهان دریافت و برای مقابله با آن برنامهریزی کرد.
خشکسالیهای معروف ایران
از خشکسالیهای معروف تاریخ سدههای اخیر ایران به این موارد میتوان اشاره کرد:
خشکسالی سال ۱۲۵۰- ۱۲۴۹ خورشیدی ( دوره حاکمیت ناصرالدینشاه قاجار) این خشکسالی، یک قحطی بزرگ نیز به دنبال داشت
قحط سالی ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری خورشیدی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد.(مصادف با جنگ جهانی اول)
خشکسالی ۱۳۴۶ – ۱۳۴۵
خشکسالی در سالهای اخیر
جزئیات ۱۰ دوره خشکسالی در ایران به نقل از خبرگزاری حکومتی مهر، توصیف رسمی وضعیت فعلی در ایران است.
فرود شریفی قائم مقام «ستاد توسعه فناوری آب، خشکسالی، فرسایش و محیط زیست» در معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری درگفتگو با خبرگزاری حکومتی مهر (۸ مهر ۱۳۹۳) با اشاره به تحلیلهای هواشناسی انجام شده از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۸۳ در ایران گفت: در این دوران، کشور با ده دوره خشکسالی مواجه بودهاست:
خشکسالی ۶۳-۱۳۴۷ (سه مرحله و کاهش بارندگی ۲۶٪)
خشکسالی ۷۲-۱۳۶۳ ( سه مرحله و کاهش بارندگی ۴۴٪)
خشکسالی ۷۶—۱۳۷۲ (دو مرحله و کاهش بارندگی ۵/۱۷٪)
خشکسالی ۸۰-۱۳۷۷ ( ۳۴٪ کاهش بارندگی نسبت به میانگین سی ساله )
خشکسالی ۸۳-۱۳۸۰ ( ادامه خشکسالی در بعضی مناطق کشور نظیر مناطق جنوب و جنوب شرقی و تا حدودی جنوب غرب کشور)
خشکسالی آینده
در گزارش پاییز ۱۳۹۶ ناسا نیزآمده است بعید نیست بین ۳۰ تا ۴۰ سال آینده، بخشهای وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شوند. ناسا هشدار داده: تأثیرات گرمایش زمین و عواقب آن همچون خشکسالی بسیار جدی است
علت اصلی خشکسالی کنونی ایران
برای ریشهیابی این موضوع ابتدا از منابع آبی ایران آغاز میکنیم:
منابع آبی ایران
منابع آبی ایران عبارتند از:
آبهای زیرسطحی (سفرههای آبی زیرزمینی)
آبهای سطحی (رودها، دریاچهها و ...)
آبهای حاصل از نزول برف و باران (که به نوعی تأمین کننده آبهای سطحی و زیرسطحی هستند و زیرمجموعه آنها میباشند)
این منابع با همه کاستیهای خود و دستتنگی آسمان میهنمان در بارندگی، تا دو سه دهه پیش، اگر نه بهراحتی اما به هرحال جوابگوی مصارف آبی مردممان بودهاند. اینک باید دید در دو سه دهه اخیر چه اتفاقی افتاده که با مشکل جدی بی آبی و خشکسالی روبرو شدهایم.
ساخت صنایع آببر در کنار رودخانهها
ساخت صنایعی که به آب کلان نیاز دارند، آنهم در مناطق کمآب یکی دیگر ازعلل نابودی منابع آب در ایران است. یک مورد آن را در اصفهان دیدید که چگونه بزرگترین کارخانه ذوب آهن ایران را در یک منطقه کویری ساختند آنهم کارخانهای که به حجم مستمر آب فراوانی نیاز حیاتی دارد! همچنین کارخانه فولاد مبارکه در زرینشهر اصفهان و تاسیسات اتمی در شهر اصفهان از دیگر موارد مصرف حجیم آب از زاینده رود میباشند.
مشابه همین اشکال در مورد یک کارخانه ذوب فلز دیگر درشمال خراسان نیز بوقوع پیوسته و کسی جوابگو نیست.
از دیگر علل کمآبی در ایران، افزایش بیرویه زمینهای زیرکشت در ایران است. با توجه به نابودی مشاغل و حرف و اساساً تولید ملی و بازار داخلی، مردم بویژه در شهرستانها به کشاورزی روی آوردند. در حالیکه آب موجود در ایران، آن اندازه نیست که جوابگوی کشاورزی موجود باشد.
یکی دیگر از علل کمآبی در ایران، کشاورزی بیرویه است.
کاشت محصولاتی که ضرورت درجه یک و اهمیت غذایی پایه برای عموم مردم ندارند اما میزان آب لازم برای آبیاریشان نیز زیاد است (مانند کیوی به جای برنج و گندم ) از دیگر علل بروز کمآبی در ایران است.
برخی علل دیگر:
افزایش سریع و بیرویه جمعیت ایران که با تشویق سران جمهوری اسلامی، بویژه درسالهایی که جنگ ایران و عراق جریان داشت، همراه بود جمعیت ایران از سال ۵۷ تا ۹۷ تقریباً ۲ برابر شده! این میزان رشد جمعیتی برای کشوری مانند ایران با منابع آبی محدود فاجعه بار است.
اما یکی از مهمترین و پایهایترین اشکالاتی که باعث بروز بسیاری بحرانهای معیشتی، اقتصادی و اجتماعی شده و حتی راه به بحران سیاسی برده، سرگردانی، جهالت، ندانمکاری و اهمال حاکمیت در انتخاب یک الگوی رشد اقتصادی مشخص و تنظیم دخل و خرج منابع آبی کشور بر اساس آن الگو است به نحوی که اینک ایران از معدود کشورهای جهان است که هیچ الگوی رشد اقتصادی مشخصی ندارد! نظامی توتالیتر که تمامی امکانات عمومی و خصوصی اعم از شرکتهای تولیدی، صنعتی و مصرفی را با اتکا به سپاه پاسداران به انحصار خود و عواملش درآورده که این خود مهمترین عامل فروپاشی اقتصادی و معاش مردم ایران است.
یک عامل دیگر در این مورد این است که ایران از معدود کشورهای جهان است که در ایجاد تعادل بین کشاورزی و صنعت، هنوز سرگردان است.
علت دیگر: ایران از نظر فساد دولتی در شمار اولین کشورهای جهان است. حفر چند صد هزار چاه عمیق و نیمه عمیق آب، یکی از دستاوردهای این فساد دولتی است که مروج، بانی و عامل آن دولت و سپاه پاسداران است.
همانطور که پیشتر اشاره شد حاکمیت جهل در حد حماقت، در تعیین محل برخی صنایع سنگینی که به آب زیاد نیاز دارند نیز یکی دیگر از علل نابودی منابع آبی برخی نقاط کشور شده. مانند مجتمع فولاد خراسان که باعث نابودی حجم بالایی از ذخایر آبی منطقه شده در حالیکه همین مجتمع در نوار ساحلی شمالی یا جنوبی کشور اساساً با چنین ضایعاتی همراه نمیشد. این قبیل صنایع در شمار اولین صنایعی خواهند بود که در اولین مراحل بارز شدن خشکسالی شدید، تعطیل خواهند شد، کارگرانش بیکار و سرمایههای به کار رفته در آن، هدر خواهد شد.
نابودی آبخیزداری سنتی ایران، که به نابودی قناتها، نابودی زهکشیهای طبیعی و ساخته شده طی دههها و سدهها مشکل آب مملکت را با وجود همین کمآبی و خشکسالیهای فراوان تضمین کرده بودند نیز از دیگر علل وضعیت موجود و بروز بحران شدید آب در ایران است .
یکی دیگر از علل بروز بحران کمآبی با این شدت، حاکمیت سیاست خصمانه در مراوده با کشورهای همسایه بویژه اعراب است که تمامی قراردادهای زیستمحیطی مشترک فیما بین را نیز در کنار دیگر قراردادهای حسن همجواری به هم زده که از جمله میتوان به نابودی طرح تثبیت شنهای روان بین کشورهای ایران، عربستان، عراق، کویت و ... اشاره کرد. مشکلی که اینک خود به یکی از علل به هم خوردن تعادل آب و هوایی منطقه تبدیل شده.
این طرح در ایران تماماً به دست فراموشی سپرده شده و پیشروی کویر در شهرهای ایران به یکی دیگر از مشکلات اقلیمی بالغ شده.
مدیریت آب کشور
آب در ایران تا حدود دهه ۴۰ خورشیدی مدیریت متمرکز دولتی نداشت. مالکیت آب در نظام فئودالی اساساً متعلق به خان و مالک منطقه بود. مدیریت آب نیز با رعایت حقوق مالکانه آن، در دست اهالی هر منطقه بود که به شیوه کدخدا منشی، مسئله آب و تقسیم آبهای موجود و نوبت استفاده ازآن را خودشان حل میکردند. منازعات مربوطه نیز در همان کادر ارباب و رعیتی حل میشد.
با «اصلاحات ارضی» شاه و انهدام مدیریت فئودالی روستا اولین عامل حکومتی که همان سپاه ترویج و آبادانی و خانههای انصاف حکومتی باشند، وارد این محدوده شدند.
تا اواسط دهه ۴۰ خورشیدی، جمعیت شهرها نیز حدود ۳۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدادند و مصرف آب شهرها مثل امروزه نبود و اساس مصرف شهری، هم کم بود و هم عمدتاً به مصرف آشامیدن و بهداشت میرسید و مصرف تجملی آن در استخرها یا شستشوی ماشینها و ... آنچنان کم بود که به حساب نمیآمد
با «اصلاحات» ارضی و ویرانی روستاها و نابودی کشاورزی بود که تعادل جمعیتی شهر و روستا در ایران آرام آرام به نفع شهرها تغییر کرد اما باز در مصرف آب، افزایش جدی بوجود نیامده بود تا حکومت به فکر استفاده از امتیاز آب و پول درآوردن از آن بیفتد.
اولین بار در سالهای پیش از سقوط دیکتاتوری سلطنتی بود که حکومت از مردم، چیزی به عنوان «بهای» حقآبه گرفت و به این ترتیب اولین نقطه اعمال مدیریت دولتی جدی در امر تقسیم و توزیع آبهای کشور، به همان سالها بر میگردد.
حفر چاه عمیق و نیمه عمیق نیز که تا آنزمان آزاد بود، مشروط به مجوز دولتی و پرداخت میزان پول مشخص به نرخ دولتی شد.
ایجاد سد نیز اساساً و از ابتدا در انحصار دولت و در ید قدرت و امکانات حکومت بود و پیش و پس از سقوط سلطنت نمیشناسد.
وضعیت کشاورزان شرق اصفهان که با مشکل جدی آب روبرو هستند و کارشان با حکومت جمهوری اسلامی به درگیری نیز کشیده شده، نمونه خوبی برای سردر آوردن از کم و کیف مدیریت آب در ایران است
مدیریت آب کشور در نظام ولایت فقیه
شرکت مدیریت منابع آب ایران ( متعلق به وزارت نیرو) مالک انحصاری آب در ایران است. مدیرعامل این شرکت، مشاور وزیر نیروست و کرسی مدیریت این شرکت از مناصب نان و آب داری است که به ندرت تغییر میکند.
به عنوان نمونه مدیرعامل این شرکت علی نورزاد از آغاز دولت خاتمی مدیر عامل این شرکت و مشاور وزیر نیرو بوده، با پایان یافتن دوران اصلاحطلبان و آمدن احمدینژاد، کماکان علی نورزاد در شغل خود باقی ماند.
مدیر بعدی این شرکت محمد حاجرسولیهاست که سال ۹۴ مجدداً درسمت خود ابقا شد.
شرکت حفاری چاههای آب ایران نیز یکی از شرکتهای اقماری شرکت مدیریت منابع آب ایران است که انحصار حفاری چاه آب در ایران را در مالکیت خود دارد.
به این ترتیب در دوران حاکمیت آخوندها، مدیریت آب کشور تماماً به دست وزارت نیرو (ابتدا وزارت آب و برق سابق و وزارت جهاد کشاورزی که از زیرمجموعههای سپاه پاسداران است)
وزیر آن با پیشنهاد و موافقت سپاه معرفی و تعیین میشود) افتاد.
درحال حاضر، مدیریت آبهای زیرسطحی کشور در تیول وزارت نیروست
و مدیریت آبهای سطحی کشور با سپاه پاسداران است.
این دو نهاد، با بدست گرفتن مالکیت تمامی آبهای سطحی و زیر سطحی کشور، حفرچاه و ساخت سد، تمامی آبهای موجود در رو و زیرزمین و عواید ناشی از آن در محدوده ارضی ایران، را به انحصار خود درآوردند.
نگاهی به کارکرد وزارت نیرو و سپاه پاسداران در حوزه آب و مدیریت آب کشور
تا پیش از سقوط دیکتاتوری سلطنتی، تعداد چاههای عمیق ایران ۵۵ هزار حلقه چاه بود( در فاصله ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۵)
از۱۳۵۵ تا ۱۳۶۰ تعداد چاهها به ۱۰۵ هزار حلقه رسید.[1]
آمار چاههای عمیق ایران تا سال۱۳۹۳ خورشیدی برابر با ۲۰۵ هزار و ۵۱۱ حلقه بود.
آمار تعداد چاههای نیمه عمیق ایران تا همانسال ۵۵۳ هزار و ۸۷ حلقه شمارش شد.
حبیب اله بیطرف وزیر نیروی رفسنجانی روز۲۴ مرداد ۹۴ در گفتگو با سایت تجارت گفت تعداد چاههای حفر شده به ۷۶۰ هزار حلقه رسیده که نزدیک به ۳۰۰ هزار حلقه آن غیرمجاز به این ترتیب، در ایران یک سیستم «انحصار دولتی» بوجود آوردند که اساساً در دست سپاه پاسداران و دولت است.
بر اساس آماری که مدیرکل دفتر حفاظت و بهرهبرداری منابع آبی ایران درسال ۱۳۹۴ اعلام کرده، تعداد ۱۵۰ هزار حلقه چاه عمیق غیرمجاز درکشورحفر شد.
و تعداد چاههای نیمه عمیق غیرمجاز نیز ۱۵۰ هزار حلقه، اعلام شد.
به نوشته خبرگزاری مهر ۱۱ اسفند ۱۳۹۵ تنها در استان آذربایجان غربی ۵۹ هزار حلقه چاه غیرمجاز حفر شدهاست.
تنها هنگامی که آمار مشابه در سایراستانها نیز به آمار بالا اضافه گردد میتوان دریافت تعداد چاههای حفر شده مجاز و غیرمجاز در این مملکت چندحلقه است!
تعداد سدهای اصلی ایران نیز، با توجه به تعاریف موجود، قبل از سقوط دیکتاتوری سابق تنها ۴ سد بوده اما پس از رویکار آمدن جمهوری اسلامی به ۱۸ سد بزرگ ارتقاء یافته در حالیکه روزنامه دنیای اقتصاد در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ هنگامی که خبر از کمآبی در ۱۷۷ سد بزرگ کشور میدهد! میتوان دریافت آمار رسمی چه میزان با آمار حقیقی در این زمینه فاصله دارد.
پاپی زاده عضو مجلس از استان خوزستان
«...الان بعضی از مسئولین پذیرفتهاند که ۶۰ درصد بحران ریزگردها مربوط به حوزه داخلی ست تا دو سال قبل هیچ دستگاهی در داخل کشور به صراحت حاضر نبود این رو بپذیره و مرتب بهانه خارج از کشور رو میآوردند میگفتند صد در صد این ریزگردها مربوط به خارج از کشور هست در کشور عراق داعش هست عربستان با ما نمیسازه و بسیاری ازمسائل دیگه و عملاً این رو از گردن خودشون باز میکردند این مسئله و اقدام اساسی صورت نگرفت...
الان بحرانی که اتفاقی افتاده ناشی از این هست که ما سیلابهای طبیعی که بصورت فصلی در دهههای گذشته اتفاق میافتاد رو آمدیم دخالت کردیم سد سازی کردیم اجازه ندادیم این سیلاب در سطح وسیع پخش بشه و پشت سد این آب رو ذخیره کردیم سد سازیهایی که الان هزینه بزرگی رو رودست کشور گذاشته یعنی مطالعات سد سازی که در کشور اتفاق افتاد مطالعات اشتباهی بود باید این رو بپذیریم
همانطور که متن سخنان این دو نشان میدهد، حتی کارشناسهای حکومتی هم با کمی پیچ و خم سرانجام به اینجا رسیدند که بحران ریزگردها نه از عراق که اساساً مربوط به داخل کشور است و علت آن هم سدسازیهای اشتباهی بوده که در کشور انجام شده.
سؤال اصلی این است که: این سدسازیهای اشتباه کار چه کسی یا چه ارگانی بوده؟
واقعاً یک سواله چرا مسئولین از این بزرگواری مردم خجالت زده نمیشوند؟ موضوعی که به راحتی قابل حل هست رو سالها به تأخیر انداختند و الان تبدیل به یک بحران زیستمحیطی جدی شده و بصورت متوسط ۲۲ تا استان کشور درگیر ریزگردها هستند».[2]
جمالی استاد دانشکده محیط زیست :
واقعیت مطلب اینه که این پدیده تقریباً ۲۰ ساله شکل گرفته یعنی بیش ازبیست سال گذشته گزارشهای سازمانهای بینالمللی در کشور عراق نشان میده که پدیده گرد و غبار یا ریزگرد شروع شده کانونهای بحرانی شروع شده چند سالی طول کشید تاوارد کشور ایران بشه اول از دو استان مرزی شروع شد جایی رسید که در سال ۱۳۸۹
فاجعهای که ایران را همزمان با دو پدیده اقلیمی مرگبار روبرو کرد:
یکی نابودی منابع آبی کشور
دیگری، پیدایش بحران جدیدی به اسم «ریزگردها» و آلودگی هوای کشور
چگونگی انحصار مالکیت آب در ایران
طبق قانون مصوب ۲۲ اسفند سال ۱۳۶۱ مالکیت تمامی آبهای سطحی و زیر سطحی کشور به انحصار دولت و از طریق دولت و وزارت نیرو به شرکتهای سهامی متعلق به دولت (شرکتهای تأمین کننده آب آشامیدنی شهرها مانند آبفا و ...) و سپاه پاسداران در پروژه سدسازیهای کشوری درآمد.
این قانون که انتشار عام یافته نشان میدهد مالکیت تمامی آبهای سطحی و زیرسطحی کشور طبق قانون توزیع عادلانه آب مصوب ۱۶ اسفند ۶۱ به وزارت نیرو واگذار شد تا طبق همان قانون، امتیاز حفر چاههای عمیق را به هرکس که خواست بفروشد.
به عنوان نمونه، آب آشامیدنی خوزستان در انحصار ۱۹ شرکت خصولتی است که تماماً متعلق به سران حکومتی است .
شرکتهای فروش آب در خوزستان
۱ - شرکت آب معدنی کیانی در باغملک،
۲ - صنایع بهداشتی آشامیدنی نوید آناهیتا در اهواز،
۳ - شرکت تعاونی آرش آبنوش در شادگان،
۴ - خدمات بازرگانی صنعتی نخل آب اروند در خرمشهر
۵ - کارخانه آب شیرین کن نور ویژه، تهران خ پاسداران خ شهید کاظمی گلستان هشتم پ ۵۲، تولید آب شیرین
۶ - دزنوش دزفول،کیلومتر ۵ جاده سردشت رو به روی پارک جنگلی شهرداری، نوشابه گازدار آب معدنی
۷ - راه و ساختمان سازه سازان،تهران – بلوار صدر – بهار جنوبی – بنبست نیک سخت، تولید آب شیرین و تصفیه آب آشامیدنی
۸ - کارخانه یخ آب شیرین کن، تهران- خ پاسداران خ شهید کاظمی پلاک ۵۲، آب شیرین
۹ - شرکت راه ساختمان سازه سازان، خرمشهر بلوار شهدا، آب شیرین
۱۰ - کوثر آب،آبادان شهرک صنعتی، بستهبندی آب، ظرف پت
۱۱ - آبساران آب آبادان، آبادان شهرک صنعتی، دوغ گازدار، بطری پت، بستهبندی آب شیرین
۱۲ - نسیم آب زاگرس، آب آشامیدنی
۱۳ - توسعه فنون خوزستان، اهواز شهرک صنعتی شماره ۲، آب آشامیدنی و بستنی یخی
۱۴ - شرکت دانش بنیان ثریا بانو، اهواز -بلوار گلستان جنب بیمارستان شهید بقایی،آب آشامیدنی
۱۵ - شرکت بهنوش ایران، خرمشهر - بلوار یادگار امام کوت شیخ، انواع آب آشامیدنی نوشابه گاز دارمالشعیر
۱۶ - شرکت نخل بستان، شوشتر- شهرک صنعتی شماره یک، نوشابه غیرالکلی دوغ گازدار ، بدون گاز
۱۷ - شرکت نخل بستان، شوشتر- شهرک صنعتی شماره یک، آبلیمو- شربت- مربا
۱۸ - کوثر آب، آبادان شهرک صنعتی، بستهبندی آب ظروف پت
۱۹ - شرکت صنعتی بازرگانی یخسازان شایسته، آبادان کیلومتر ۵ جاده اهواز شهرک صنعتی فاز یک، آب شیرین
نگاهی به دریاچه ارومیه
چند سالی است که مردم ایران در هراس از نابودی قطعی دومین دریاچه بزرگ سرزمینشان، مبارزه میکنند، دریاچه ارومیه! در حالیکه دریاچه پریشان، بزرگترین دریاچه آب شیرین داخلی ایران نیز مدتهاست خشک شده و سایر دریاچهها و بسیاری رودها نیز به همین بلا دچار شدهاند. بلایی که همگان میدانند چیزی فراتر از یک «خشکسالی طبیعی» است.
آنچنانکه پنداری در این نقطه از جهان، نبردی بین مرگ و زندگی در تمامی ابعاد آن در جریان است.
در یک سو حکومتی که منابع و ذخایر طبیعی مملکت را نابود میکند. و در سوی دگر، مردمی که همزمان باید هم از فرزندان خود و هم از آب و خاک خویش، آنهم نه در برابر تهاجم خارجی که دربرابر حکومتی ظاهراً خودی! دفاع کنند. فاجعهای که مصداق هلاک «حرث و نسل» است.
همانطور که در چند خط بالاتر خواندید خبرگزاری مهر در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۳۹۵ خبر از حفر ۵۹ هزار حلقه چاه غیرمجاز در استان آذربایجانغربی (ارومیه) داد.
خشک شدن دریاچه ارومیه
از تعداد چاههای غیرمجازی که در استان آذربایجان شرقی و کلا در حوزه آبریز دریاچه ارومیه حفر شده آماری در دست نیست.
اما از تعداد سدهایی که در دو استان آذبایجان شرقی و غربی در سالهای اخیر ساخته شدهاند، اطلاعات تقریباً کاملی وجود دارد که نشان میدهد چرا دریاچه ارومیه اینچنین خشک شد؟!
تنها نگاهی به فهرست اسامی این سدها و حجم آبی که پشت خود نگهداشتهاند، میتواند اندکی از عظمت فاجعهای که اتفاق افتاده را نشان دهد.
مالک انحصاری آب درایران یعنی دولت تمامی آبهای سطحی و زیرسطحی ایران و از جمله آبهای حوزه آبریز دریاچه ارومیه را یا توسط فروش امتیاز حفر چاه یا به وسیله ضبط آب رودخانهها و نهرها در پشت سدها، به روشهای مجاز و غیرمجاز به فروش رسانده؛ مراتع و زمینهای کشاورزی را خشک و بایرکرده، کشاورزی و دامداری را از بین برده، موجی از بیکاری روستاییان بوجود آورده و به این شکل، اولا دریاچه ارومیه را نابود کرد و ثانیاً مشکلی به اسم بحران اجتماعی آب بوجود آورد.
نتیجهگیری
اینک و با توجه به مباحث فوق، میتوان از دیدگاهی کارشناسانه گفت: بحران آب در ایران قابل کنترل بود به شرطی که این حاکمیت و سیاستهایش وجود نمیداشت!
منابع
- ↑ ایسنا تاریخ شفاهی نهضت آزادی
- ↑ سایت نهضت آزادی - سخنرانی بازرگان در روز تاسیس نهضت آزادی ایران
- ↑ سایت کوروش زعیم مصاحبه با تلویزیون رسا ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
- ↑ نامه شهربانی کل کشور شماره ۱۰۶۳۱/۵ مورخ ۱۳۴۲/۲/۱۱ آرشیو موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
- ↑ منوچهر هزار خانی: مقاومت و انواع گوناگون حیات خفیف خائنانه
- ↑ یوتیوب افشاگری حسن داعی در ارتباط با پایان فعالیت نهضت آزادی
==