کاربر:Safa/3صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۲ توسط Ehsan (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

طلسم اختناق، مرکب از دو کلمه طلسم و اختناق است. طلسم به معنی جادو، افسون یا قفل کردن بکار می‌رود. طلسم کردن، جادو کردن و افسون کردن، از همین ریشه است. کلمه دوم یعنی اختناق، به معنی خفگی در اثر مسدود شدن راه نفس تحت تاثیر عامل بیرونی است.

در دنیای سیاست معنی آن، ایجاد رعب و وحشت در جامعه از طرف حکومت برای جلوگیری از آزادی مردم و انسداد فضای جامعه از نظر آزادی‌های فردی و اجتماعی در یک نظام دیکتاتوری و سرکوب‌گر است.[۱]وقتی در کشوری از طلسم اختناق سخن می‌گوییم، یعنی در آن سرزمین با سرکوبی تمام عیار مواجه هستیم.

یک نمونه‌ی آن در ایران در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی بود. حکومت او یک دیکتاتوری فردی و وابسته‌گرا به شمار می‌رفت. محمدرضا پهلوی هیچ صدای مخالفی را برنمی‌تابید. از جمله پس از سرکوب قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ به‌دست نظامیان شاه اختناقی کامل در ایران حکم‌فرما شد. البته با قیام مردم شاه دو بار ناچار شد از کشور بگریزد. بار اول در جریان کودتای ناموفق ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ و بار دوم در انقلاب سال ۱۳۵۷ که سفری بی‌بازگشت بود.[۲]

نمونه‌ی دیگر از حاکم شدن اختناق بر ایران در دوران جمهوری اسلامی است. فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران با انسداد سیاسی پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که تمام شئون زندگی مردم را در بر می‌گرفت، اختناق را به‌طور کامل بر ایران حاکم کرد و تمامی آزادی‌های به وجود آمده پس از انقلاب ضدسلطنتی را از میان برد. به طوری که کسی را یارای مخالفت با دیکتاتوری ولایت فقیه نبود. روح‌الله خمینی صراحتاٌ‌ اظهار تأسف می‌کرد که چرا در همان فردای انقلاب چوبه‌های دار را بر پا نکرده و قلم‌ها را نشکسته است.[۳]

چگونگی اِعمال اختناق توسط دیکتاتورها

اختناق در دیکتاتوری‌های کلاسیک

در دیکتاتوری‌های کلاسیک و پلیسی - نظامی، دیکتاتور با تاسیس سازمانهای امنیتی و پلیسی، سیستم سرکوب خود را به پیش می‌برد. مانند: دیکتاتوری حکومت پهلوی و ساواک شاه.

معنی فضای پلیسی-نظامی این است که حکومت بیشتر با سیستم‌های پلیسی و مخفی و امنیتی سرکوب را برقرار می‌کند و برای سرکوب به نیروهای نظامی آشکار تکیه نمی‌کند.

در سال ۱۳۳۳ شاه با تاسیس ساواک و گسترش آن با کمک کشورهای غربی پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به مدت ۲۵ سال با ایجاد فضای اختناق و سرکوب مردم و نیروهای ترقی‌خواه و با اعمال شکنجه و ترور به حکومت خود ادامه داد. در آن دوران شایع کرده بودند که از هر ۴ ایرانی یک نفر مامور ساواک است.

اما همین حاکمیت به‌دلیل وابستگی وقتی کارتر با سیاست حقوق بشر وارد میدان شد و از شاه خواست که شکنجه و اعدام را کنار بگذارد، دوام نیاورد و طلسم اختناق آریامهری شکست. توده های مردم دست به اعتراضات سراسری زده و شاه را سرنگون کردند.

در فضای پلیسی-نظامی معمولا سازمان‌های انقلابی با انجام عملیات چریک شهری حاکمیت پلیسی را به چالش کشیده و فضای رعب و وحشت را می‌شکنند و به این ترتیب سلطه‌ی حاکمیت را سست کرده و زمینه را برای قیام عمومی فراهم می‌نمایند. کاری که سازمان مجاهدین و چریک‌های فدایی نیز در زمان شاه دست به آن زدند.

شکستن طلسم اختناق در زمان شاه

قیام سیاهکل تنها شکستن سکوت و غرش مسلسل‌ها در فضای رعب و خفقان نبود. بلکه ماهیت سازمان‌یافته این حرکت مسیر پیش رو را شاخص‌گذاری می‌کرد. مبارزان سیاهکل با تحلیل مشخص از شرایط مشخص، شکستن طلسم اختناق را در دستور کار قرار داده بودند. جنبش سیاهکل توانست پتانسیل سازمان‌یافته‌ی خود را گسترش دهد و جامعه را از چنگ تاثیرات روانی اختناق آزاد کند. با گسترش حرکت‌های مسلحانه در زمان شاه توسط سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران، افسانه‌ی ژاندارم منطقه‌ای شاه شکست خورد. به این ترتیب راه برای بروز و ظهور گسترده عنصر اجتماعی باز شد. امری که پس از سرنگونی شاه با خیانت حاکمیت استبداد مذهبی به رهبری روح‌الله خمینی به غارت رفت.

تعریف طلسم اختناق

این ترم ابتدا توسط سازمان مجاهدین خلق ایران برای توصیف شرایط سیاسی ایران پس از حاکمیت ولایت مطلقه فقیه توسط روح‌الله خمینی وارد فرهنگ سیاسی ایران شد. طلسم اختناق به این معناست که نظام ولایت فقیه هر گونه منفذی را به روی مردم و روشنفکران و نیروهای ترقی‌خواه ایران و طرح مطالبات مشروع آن‌ها در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی بسته است. امکان تجمع و سازماندهی که ساده‌ترین و مشروع‌ترین ابزار بیان عمومی در مورد سیاست‌های یک حاکمیت است به‌طور مطلق وجود ندارد. برای تضمین این اختناق سیستم حاکم دستگاه عریض و طویلی برای سرکوب هر حرکت اعتراضی به وجود آورده است و آن را تحت شعار «النصر بالرعب» تئوریزه کرده است. به گونه‌ای که جامعه را بطور مستمر تحت یک ترس و وحشت دائمی نگه می‌دارد، تا آنها را مسلوب الاراده کرده و تحت اختیار خود و امیالش بگیرد. از جمله سرکوب رژیم ایران به سرکوب سیاسی محدود نشده و با دخالت در خصوصی‌ترین امور زندگی مردم سعی در ایجاد این رعب و هراس و گسترش آن در جامعه دارد.

حال برای تغییر فضای سیاسی و به حرکت درآوردن مردم باید این طلسم را شکست. شکستن طلسم اختناق وظیفه‌ی نیروی پیشتاز است، تا  بتواند با آزاد کردن نیروی عظیم اجتماعی و به میدان آوردن آن حاکمیت استبدادی مستقر را ساقط کند.

هر نیروی پیشتازی هر قدر هم که قوی باشد برای تغییر بنیادی نیاز به مشارکت گسترده‌ترین اقشار اجتماعی برای رقم زدن آن دارد. هنر هر انقلابی در فراهم کردن چنین شرایطی است. با تحقق این شرایط می‌توان گفت که دیگر طلسم اختناق شکسته است. معنی آن این است که دیگر حاکمیت استبدادی قادر به کنترل خروش اجتماعی مردم و جوانان عاصی نیست و در تقابل نفرت اجتماعی و نیروهای سرکوبگر، شیرازه سازماندهی نیروهای سرکوبگر از هم پاشیده شده و دچار ریزش و فروپاشی مستمر می‌شوند. در استمرار این ریزش‌ها و فروپاشی‌ها نهایتا حکومت استبدادی کنترل خود را با از دست دادن ابزار سرکوبش از دست می‌دهد و سرانجام سرنگون می‌شود.

پس شکستن طلسم اختناق، یعنی از میان بردن فضای ترس و وحشت و تأثیرات روانی آن بر جامعه در راستای عمومی کردن مبارزه آزادی‌‌خواهانه مردم به صورتی که حکومت دیگر قادر به سرکوب سیستماتیک با تکیه بر ابزار اجرایی خود نیست. اواخر دوران شاه نمونه‌ی شکستن طلسم اختناق است. با منحل شدن ساواک شیرازه رژیم شاه از هم فروپاشید.

اختناق در حاکمیت ولایت فقیه

سه عنصر اساسی، سرکوب و اختناق، نظام ولایت فقیه را از سایر نظام‌های دیکتاتوری در جهان متمایز می‌کند.

  1. تکیه برعنصر مذهب به عنوان دینامیزم درونی نیروهای سرکوبگر که وظیفه‌ی ایدئولوژیک خود می دانند که نیروهای مخالف ولایت رو سرکوب و قلع و قمع کنند.همان‌گونه که ولی فقیه خودش را نماینده‌ی به اصطلاح امام زمان می داند و با تحریک توده‌های نا آگاه و نیروهای سرکوبگر خود، پایه‌های اختناق را هر روز گسترده‌تر می کند.
  2. سرکوب نظامی-پلیسی (بجای پلیسی-نظامی) : این سخن به این معناست که در نظام ولایت فقیه در سرکوب اولویت بر عنصر نظامی در قالب سپاه پاسداران است. بر خلاف زمان شاه که تکیه بر عنصر ساواک و سازمان‌های امنیتی بود. استفاده فریبکارانه‌ی خمینی از جنگ ایران و عراق به عنوان سرپوشی در جهت مشروع کردن اختناق تمام عیار و ایجاد مرحله به مرحله سازمان‌های سرکوب در همین راستا بود. خمینی یک مجموعه‌ی گسترده نظامی تحت عنوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و زیر مجموعه‌های سرکوبگر آن ایجاد کرد و آن‌ها را تحت کنترل خود به مثابه ابزار اعمال حاکمیت در آورد. سپس با توجیهات مذهبی و سیاسی به این سرکوب عریان در تمام عرصه‌های زندگی اجتماعی مشروعیت داد.
  3. در جمهوری اسلامی ارگان‌های متعددی برای سرکوب با بودجه‌ی هنگفت وجود دارد که بالغ بر ۸۰ ارگان است. برخی از این ارگان‌ها چون سپاه پاسداران رسمی و برخی چون انصار حزب‌الله غیررسمی هستند.

شکستن طلسم اختناق در جمهوری اسلامی

حاکمیت ولایت فقیه یک حاکمیت فاشیستی و مذهبی است که با نظام‌های توتالیتار متفاوت است. یعنی فراتر از هر دیکتاتوری جنایات خود را تبلیغ هم می‌کند و به آن مشروعیت مذهبی می‌دهد. این حکومت هر اعتراضی را با انگ‌های مذهبی از دور خارج می‌کند. معترضین دهه شصت را با منافق می‌نامید و معترضین قیام‌های اخیر را تحت عنوان فتنه و فتنه‌گر سرکوب می‌نماید. سرکوب در جمهوری اسلامی چنان‌چه گفته شد یک سرکوب پلیسی-نظامی نیست بلکه یک سرکوب سازمان‌یافته‌ی نظامی- پلیسی به شمار می‌رود و در آن عنصر نظامی برجسته‌ تر است. در چنین حالتی دیگر عملیات چریک شهری پاسخگوی شدت سرکوب نیست و شکستن طلسم اختناق تنها از طریق یک ارتش آزادی‌بخش امکان پذیر است.

سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۶ به همین منظور ارتش آزادی‌بخش را تأسیس کرد و در گسترش خود با تاسیس کانون‌های شورشی و حضور جوانان در سازمان رزم مشخص در شهرها و نقاط مختلف ایران با تجزیه ماشین سرکوب سپاه پاسداران به مقابله می‌پردازد. این استراتژی نیز در نهایت بر حضور ارتش آزادی‌بخش در رویارویی نهایی تکیه دارد. نتیجه اینکه طلسم اختناق در جمهوری اسلامی نیز با استفاده از استراتژی صحیح، شکستنی است.

منابع