۱٬۰۰۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
| data31 = | | data31 = | ||
}} | }} | ||
'''یعقوب لیث''' (زاده ۲۰۶ یا ۲۰۷ هجری قمری، روستای قرنین در سیستان - درگذشته ۲۶۵ هجری قمری، جندیشاپور) یا '''یعقوب لیث صفاری''' یا '''رادمان پسر ماهک سیستانی''' یکی از پادشاهان [[ایران]] و از دودمان صفاری بود که در سیستان حکومت میکرد و مرکز آن در زرنج بود که اکنون در افغانستان امروزی قرار دارد. یعقوب لیث صفار نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از ورود اسلام به ایران، به عنوان زبان رسمی ایران اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی غیر از پارسی سخن بگوید.<ref name=":4" /> اگر یعقوب لیث صفاری چنین کار عظیمی برای زبان و ادب پارسی انجام نمیداد کشور ما هم امروز مانند تمامی کشورهای شمال آفریقا عرب زبان بودند.<ref name=":2">گرگینه - [http://gorgineh.ir/2017/09/03/قیام-یعقوب-لیث-صفاری،-سردار-شجاع-ایران/ قیام یعقوب لیث صفاری، سردار شجاع ایران]</ref> | '''یعقوب لیث''' (زاده ۲۰۶ یا ۲۰۷ هجری قمری، روستای قرنین در [[سیستان]] - درگذشته ۲۶۵ هجری قمری، جندیشاپور) یا '''یعقوب لیث صفاری''' یا '''رادمان پسر ماهک سیستانی''' یکی از پادشاهان [[ایران]] و از دودمان صفاری بود که در سیستان حکومت میکرد و مرکز آن در [[زرنج]] بود که اکنون در [[افغانستان]] امروزی قرار دارد. یعقوب لیث صفار نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از ورود اسلام به ایران، به عنوان زبان رسمی ایران اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی غیر از پارسی سخن بگوید.<ref name=":4" /> اگر یعقوب لیث صفاری چنین کار عظیمی برای زبان و ادب پارسی انجام نمیداد کشور ما هم امروز مانند تمامی کشورهای شمال آفریقا عرب زبان بودند.<ref name=":2">گرگینه - [http://gorgineh.ir/2017/09/03/قیام-یعقوب-لیث-صفاری،-سردار-شجاع-ایران/ قیام یعقوب لیث صفاری، سردار شجاع ایران]</ref> | ||
او کوشش کرد خلافت عباسی را سرنگون کند و حتی تا نزدیکی بغداد نیز پیش رفت، ولی در ماه شوال ۲۶۵ هجری قمری به بیماری قولنج مبتلا و در سرانجام در گندیشاپور درگذشت.<ref name=":4">سایت گردشگری ایران - [http://tripyar.com/iran/خوزستان/دزفول/گردشگری/باستانی-و-تاریخی/ابنیه-های-تاریخی/آرامگاه-یعقوب-لیث-صفاری.html آرامگاه یعقوب لیث صفاری]</ref> | او کوشش کرد [[عباسیان|خلافت عباسی]] را سرنگون کند و حتی تا نزدیکی [[بغداد]] نیز پیش رفت، ولی در ماه شوال ۲۶۵ هجری قمری به بیماری قولنج مبتلا و در سرانجام در [[گندیشاپور]] درگذشت.<ref name=":4">سایت گردشگری ایران - [http://tripyar.com/iran/خوزستان/دزفول/گردشگری/باستانی-و-تاریخی/ابنیه-های-تاریخی/آرامگاه-یعقوب-لیث-صفاری.html آرامگاه یعقوب لیث صفاری]</ref> | ||
== دربارهٔ واژه «صفار» == | == دربارهٔ واژه «صفار» == | ||
یعقوب لیث مردی از توابع سیستان بود که برای اولین بار توانست دولتی ایرانی ایجاد کند که نه از خلیفه عباسی و نه از دیگری پیروی میکرد. | یعقوب لیث مردی از توابع سیستان بود که برای اولین بار توانست دولتی ایرانی ایجاد کند که نه از خلیفه عباسی و نه از دیگری پیروی میکرد. | ||
اصطلاح و واژه صفار بهزودی به این سلسله اطلاق شد. در روزگار لیث در سیستان تعداد زیادی رویگر بودند و در بقایا و ویرانههای شهرهای باستانی | اصطلاح و واژه صفار بهزودی به این سلسله اطلاق شد. در روزگار لیث در سیستان تعداد زیادی رویگر بودند و در بقایا و ویرانههای شهرهای باستانی اسباب و آلات زندگی و خانگی و نیز تزئینات مختلف مورد نیاز مردم دیده شده که عموماً از مس خالص و یا ترکیبات آن ساخته شده و نشانگر آنست که در آنزمان حرفه و شغل رویگری از مشاغل پر سود بهشمار میرفتهاست. | ||
هرچند در زمان حال نیز تعدادی این شغل و حرفه را دنبال میکنند اما واژه رویگر بعنوان لقب ویژه و اختصاصی پسران لیث و سلسله ای که توسط آنها تأسیس شد باقی ماندهاست. | هرچند در زمان حال نیز تعدادی این شغل و حرفه را دنبال میکنند اما واژه رویگر بعنوان لقب ویژه و اختصاصی پسران لیث و سلسله ای که توسط آنها تأسیس شد باقی ماندهاست. | ||
در مدت ۱۵ سال او قلمرو پهناوری که از عراق تا حدود هندوستان امتداد داشت برپا | در مدت ۱۵ سال حاکمیت او قلمرو پهناوری که از عراق تا حدود هندوستان امتداد داشت برپا ساخت که به میراث برای برادرش رسید.<ref name=":3">مهر میهن - [http://www.mehremihan.ir/iranian-history/2570-خیزش-عیاران-به-فرماندهی-یعقوب-لیث.html خیزش عیاران به فرماندهی یعقوب لیث]</ref> | ||
== اصل و نسب و زندگینامه یعقوب لیث == | == اصل و نسب و زندگینامه یعقوب لیث == | ||
دربارهٔ اصل و نسب یعقوب لیث در کتابهای تاریخی، روایات متفاوتی است. | دربارهٔ اصل و نسب یعقوب لیث در کتابهای تاریخی، روایات متفاوتی است. | ||
حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده، | [[حمدالله مستوفی]] در تاریخ گزیده، او را بچه سیستانی مینامد که چون در خود نخوتی میدید به رویگری ملتفت نشد و به سلاحورزی و عیاری افتاد. | ||
با وجود اینکه بعضی از تاریخنویسان یعقوب لیث را رویگرزادهای بیش ندانستهاند اما نویسندهٔ ناشناختهٔ تاریخ سیستان او را از پشت ساسانیان میداند و نسب وی را پس از ده واسطه به انوشیروان و پس از پنجاه و پنج واسطه به کیومرث میرساند. | با وجود اینکه بعضی از تاریخنویسان یعقوب لیث را رویگرزادهای بیش ندانستهاند اما نویسندهٔ ناشناختهٔ تاریخ سیستان او را از پشت ساسانیان میداند و نسب وی را پس از ده واسطه به انوشیروان و پس از پنجاه و پنج واسطه به کیومرث میرساند. | ||
== زندگینامه یعقوب لیث == | == زندگینامه یعقوب لیث == | ||
یعقوب لیث | یعقوب لیث به سال ۲۰۶ یا ۲۰۷ هجری قمری در خانوادهٔ رویگری بهنام لیث در روستای قرنین، نزدیک شهر زرنگ (زرنج) زاده شد. پسران لیث نیز چون خود او شغل رویگری داشتند اما چون روستایی کوچک به چند نفر رویگر در یک زمان احتیاج نداشت بخشی از اوقات یعقوب و برادرانش به سرگرمیهای دیگری مانند: کاردکشی، کمدافکنی، تیراندازی، نیزهاندازی، سوارکاری و عیاری سپری میشد. یعقوب و برادرانش در [[عیاری]] به کمال رسیدند و چون پدرشان درگذشت، یعقوب ناگزیر کارهای وی را ادامه داد تا خانوادهاش را تأمین کند اما در عین عیاری، همت بالایی نیز داشت. از اینرو فرمانده و سردستهٔ گروهی عیارپیشه شد که در فرصتهای مناسب به قافلهها و کاروانها میتاختند و کالاهای نفیس را که برای [[خلیفه]] فرستاده میشد، به غنیمت میبردند تا میان نیازمندان تقسیم کنند.<ref name=":0">ایران بوم - [http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11438-negahi-be-khizesh-yaghob-layth.html نگاهی به خیزش یعقوب لیث صفاری اسطورهی رویگرزادهی سیستانی]</ref> | ||
یعقوب با محبوبیتی که میان مردم به خاطر جنگ با [[خوارج]] به دست آورده بود، توانست به قدرت برسد. مرکز حکومت او شهر زرنگ (زرنج) در افغانستان امروزی بود. در زمان به قدرت رسیدن صفار حکومت [[عباسیان|بنیعباس]] در ایران قدرت بسیاری داشتند و یعقوب لیث صفاری که از به قدرت رسیدن اعراب در ایران ناراضی بود، از ابتدای حکومت خود رؤیای سرنگونی حکومت بنی عباس را در سر میپروراند.[[پرونده:تندیس یعقوب لیث صفاری.jpg|بندانگشتی|تندیس یعقوب لیث در [[زابل]]]] | |||
[[پرونده:تندیس یعقوب لیث صفاری.jpg|بندانگشتی|تندیس یعقوب لیث در [[زابل]]]] | |||
== شورش یعقوب لیث علیه خلیفه عباسی == | == شورش یعقوب لیث علیه خلیفه عباسی == | ||
از اواخر خلافت مأمون، حکومت خراسان و سیستان در دست خاندان طاهری بود و آنها کسانی را به حکومت سیستان فرستاده و بیشتر نمایندگان آنان با سرکشان محلی به زد و خورد میپرداختند. از کسانی که در سیستان علیه طاهریان و خلیفه «المتوکل علیالله» قیام نمود صالح بن نصر بود. در اوایل سال ۲۳۲ یعقوب به همراه جمعی از یاران خود به صالح پیوست. وی در پنجم محرم ۲۳۷ شهر تاریخی بُست را از چنگ نمایندهٔ خلیفه درآورد و به صالح داد و به پاس این خدمت، مقام سرهنگی بُست را بهدستآورد. یعقوب در نتیجهٔ همکاری با صالح، کارش بالا گرفت و یاران و فداییان بسیاری پیدا کرد. صالح که به کمک یعقوب بر دشمنانش پیروز شده بود پس از مدتی، به مردم ستم نمود و شهرها را غارت کرد. از اینرو یعقوب با او مخالفت کرد و در ۲۴۴ به جنگ با وی پرداخت و او را شکست داد. از آن پس لشگریان سیستان با درهم بن نصر برادر صالح بیعت کردند و یعقوب یکی از کسانی بود که به سپهسالاری آن نیروها برگزیده شد. | از این رو بعد از فتح کرمان و نیشابور و بعد از آن فتح خراسان و سرنگونی حکومت طاهریان به جهت سرنگونی بنی عباس به خوزستان لشکر کشید و از آنجا به بغداد رفت، اما در جنگ با خلیفه شکست خورد و از ناحیهٔ گلو به شدت زخمی و مجبور به عقبنشینی شد. دوباره به شوش بازگشت تا لشکر خود را احیا و به بغداد لشکرکشی کند که در میانهٔ راه و بر مبنای اسناد تاریخی در نزدیکی دزفول کنونی (جندی شاپور) به طور ناگهانی بیمار شد و کمی بعد از دنیا رفت. همهٔ مورخان بر اینکه یعقوب دلاوری شجاع و باهوش و بسیار سیاستمدار بود اتفاق نظر دارند.<ref name=":1">کجارو - [https://www.kojaro.com/2016/6/9/119684/tomb-jacob-laith-safari/ آرامگاه یعقوب لیث صفاری ؛ نخستین شهریار ایرانی بعد از اسلام]</ref>از اواخر خلافت مأمون، حکومت خراسان و سیستان در دست خاندان طاهری بود و آنها کسانی را به حکومت سیستان فرستاده و بیشتر نمایندگان آنان با سرکشان محلی به زد و خورد میپرداختند. از کسانی که در سیستان علیه طاهریان و خلیفه «المتوکل علیالله» قیام نمود صالح بن نصر بود. در اوایل سال ۲۳۲ یعقوب به همراه جمعی از یاران خود به صالح پیوست. وی در پنجم محرم ۲۳۷ شهر تاریخی بُست را از چنگ نمایندهٔ خلیفه درآورد و به صالح داد و به پاس این خدمت، مقام سرهنگی بُست را بهدستآورد. یعقوب در نتیجهٔ همکاری با صالح، کارش بالا گرفت و یاران و فداییان بسیاری پیدا کرد. صالح که به کمک یعقوب بر دشمنانش پیروز شده بود پس از مدتی، به مردم ستم نمود و شهرها را غارت کرد. از اینرو یعقوب با او مخالفت کرد و در ۲۴۴ به جنگ با وی پرداخت و او را شکست داد. از آن پس لشگریان سیستان با درهم بن نصر برادر صالح بیعت کردند و یعقوب یکی از کسانی بود که به سپهسالاری آن نیروها برگزیده شد. | ||
درهم که از شجاعت و قدرت روزافزون یعقوب و محبوبیت وی در میان عیاران سیستان ترسیده بود به نزدیکان خود دستور قتل یعقوب را داد ولی یعقوب که آگاه شده بود با پیشدستی، او را دستگیر و روانهٔ زندان کرد و شماری از یاران وی را بکشت. | درهم که از شجاعت و قدرت روزافزون یعقوب و محبوبیت وی در میان عیاران سیستان ترسیده بود به نزدیکان خود دستور قتل یعقوب را داد ولی یعقوب که آگاه شده بود با پیشدستی، او را دستگیر و روانهٔ زندان کرد و شماری از یاران وی را بکشت. | ||
خط ۲۶۷: | خط ۲۶۴: | ||
[[رده:شخصیتها]] | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده:اهالی سیستان]] | [[رده:اهالی سیستان]] | ||
[[رده:ملیگرایان اهل ایران]] |