بهمن رجبی
بهمن رجبی، (زاده ۷ اسفند ۱۳۱۸، رشت – درگذشته ۱۹ شهریور ۱۴۰۴)، نوازنده، مدرس و مؤلفِ صاحبسبکِ تمبک بود که با نگرشِ «تکنوازیِ مستقل» برای این ساز، سهمی تعیینکننده در تاریخ موسیقی معاصر ایران گذاشت. او با گسترش چشمگیرِ واژگان اجراییِ تمبک—از جمله افزودن گونههای تازهای از «ریز»—و با طراحی تمرینها و قطعاتی هدفمند، تمبک را از نقش صرفاً همراهیکننده بیرون کشید و به سازِ توانایِ بیانِ فردی نبدیل کرد.
مجموعه کتابهای «آموزش تمبک» (جلد ۱: دورههای ابتدایی و متوسطه؛ جلد ۲: دورههای عالی و فوقعالی) نظام آموزشی یکپارچهای پدید آورد که دهههاست مبنای تربیت هنرجویان و مدرّسان فراوان است. قطعهٔ مشهور «گفتوگوی چپ و راست» نمادی از نگاه خلاقانهٔ او به فرم، جملهپردازی و توزیع نیروهای حرکتیِ دستهاست.
رجبی از دههٔ ۱۳۵۰ با مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی و هنرمندانِ همدورهاش—از جمله مرتضی اعیان و پرویز مشکاتیان—رفتوآمد و همکاری داشت و با سخنرانیها و نوشتههای پرشورِ انتقادی، بر کیفیتِ سازسازی، شیوهٔ آموزش و رفتار حرفهای در موسیقی ایرانی تأکید میکرد.
در کنار انتشار آلبومها و کنسرتهای متعدد، او در نوشتهها و سخنرانیهایش با نگاهی ترقیخواهانه، نظامهای سیاسی اقتدارگرا (سلطنت پهلوی و نظام ولایت فقیه) را نقد میکرد و بهویژه در حوزهٔ فرهنگ و موسیقی، خواستار آزادی و استقلال هنری بود. روایتهایی از فعالیتهای او در کنفرانسهای هنری خارج از کشور، از جمله در آلمان، وجود دارد که در آنها به افشای محدودیتها و سیاستهای ضدفرهنگیِ حاکمیت در ایران پرداخت.
به دنبال این رویکرد صریح، رجبی پس از بازگشت به کشور بازداشت و مدتی را در زندان اوین گذراند. منابع نزدیک به او از بیش از پنج سال حبس یاد کردهاند که بخشی از زندگی هنری و اجتماعی او را تحت تأثیر قرار داد.
استواری بهمن رجبی بر معیارهای موسیقایی، او رامرجعی اثرگذار برای چند نسلِ تمبکنوازان کرد. این هنرمند بزرگ در ۱۹ شهریور ۱۴۰۴ در ۸۶سالگی درگذشت و ۲۴ شهریور ۱۴۰۴ با بدرقهٔ گستردهٔ جامعهٔ موسیقی از مقابل خانهٔ هنرمندان ایران تشییع و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. دستآوردهای هنری او امروز در مکتبهای آموزشی، ضبطهای آرشیوی و ذهن و دستِ شاگردانش زنده است.
زندگینامه و سالهای آغازین
بهمن رجبی در ۷ اسفند ۱۳۱۸ در رشت به دنیا آمد. او از نوجوانی با حمایت خانواده به فراگیری موسیقی روی آورد و بهتدریج تمبک را به محور فعالیت هنری خود بدل کرد. روایتهای مربوط به دوران جوانیاش، از جمله حضور و سخنرانی در اواسط دههٔ ۱۳۵۰ و نیز آشناییها و اجراهای مشترک بعدی، تصویری از هنرمندی خودآموخته، جستوجوگر و پرانرژی به دست میدهد.
شکلگیری نگاه مستقل به تمبک
در زمانی که تمبک اغلب ساز همراهی تلقی میشد، رجبی بر ظرفیتهای بیانگرانهٔ آن در قالب تکنوازی پافشاری کرد؛ تصمیمی که به خلق ریپرتوار و تکنیکهای تازه و ارائهٔ کنسرتهای تکنوازی انجامید. قطعهٔ «گفتوگوی چپ و راست»—که در کتابهای آموزشی او نیز ثبت شده—نمونهای شاخص از این رویکرد است و بهسبب تقسیم هوشمندانهٔ نقشها میان دو دست و ساختار واریاسیونیاش شهرت یافته است.[۱]
نوآوریهای تکنیکی: ریزها و توسعهٔ واژگان اجرایی
یکی از شناختهشدهترین جنبههای کار رجبی، مدونکردن و افزودن گونههای تازهای از «ریز» در تمبکنوازی است؛ ابتکاری که دامنهٔ ظرافتهای رنگی و حرکتیِ ساز را گسترش داد و در آموزشِ نسلهای بعدی اثر گذاشت. در برخی منابع به «افزودن یازده نوع ریز» و در برخی دیگر به دستهبندیهای گستردهتر اشاره شده است؛ اما بنمایهٔ همه، توسعهٔ سیستماتیک «ریز» بهعنوان واحد بنیادین حرکت است. [۲]
نظام آموزشی و کتابها
رجبی برای تثبیت روش خویش، مجموعهٔ «آموزش تمبک» را در دو جلد تالیف کرد: جلد اول (دورههای ابتدایی و متوسطه) و جلد دوم (دورههای عالی و فوقعالی). این کتابها با نتنویسی خطی و تمرینهای هدفمند، از دههٔ ۱۳۶۰ بهبعد بهعنوان متون مرجع به بازار کتاب عرضه شدهاند.[۳]
ریپرتوار آموزشی و قطعات شاخص
تمرینهای مرحلهبهمرحلهٔ کتابها—از تمرینهای مقدماتی تا قطعات پیچیدهٔ واریاسیونی—بهگونهای طراحی شده که «حس ریتم»، استقلال حرکتی دستها و کنترل دینامیک را تقویت کند. اجرای عمومی و ویدئوییِ برخی درسها و قطعاتِ داخل همین کتابها—از جمله قطعهٔ یازدهم جلد اول—در آرشیوهای آنلاین موجود است و به سنجهای برای سنجش پیشرفت هنرجویان بدل شده است.
کنسرتها، ضبطها و همنوازیها
از دههٔ ۱۳۵۰ تا ۱۳۷۰ و بعد از آن، رجبی در برنامههای متعدد بهعنوان تکنواز یا همنواز حضور یافت. از جمله، اجرای دونوازی در پیوند با مرکز حفظ و اشاعه و همکاری با چهرههایی چون مرتضی اعیان و پرویز مشکاتیان در اسناد صوتی و روایتهای همدورهایها دیده میشود. برخی اجراهای آرشیوی او—از تکنیکهای ریز تا ریتمهای نمایشی—در فضای مجازی ثبت و بازنشر شده است.[۴]
شخصیت هنری
رجبی در گفتار و نوشتار نیز سرسخت و صریح بود. یادداشتها و سخنرانیهایش—چه در نقد کیفیت سازسازی و آموزش، چه در طرح معیارهای اجرایی—نشان میدهد که او هنر را با «مسئولیت حرفهای» گره میزد.
رجبی روحی سرکش و منتقد داشت، از ریا و تعارف بیزار بود و زندگی را «بهمنگونه» پیش میبرد. شیفته احمد شاملو بود و شعر نیز میسرود. در سالهای پایانی عمر، تنها با حلقه محدودی از هنرمندان ارتباط داشت و زندگیاش را با تدریس در خانهای اجارهای میگذراند. او از عنوان «استاد» برای خود پرهیز میکرد و تنها خود را «تنبکنواز» میدانست.[۱]
روششناسی آموزشی: از تمرین تا اندیشهٔ ریتمیک
طراحی تمرینهای مرحلهای (از «الگوهای پایه» تا «بسط موتیفهای ریتمیک») در کتابهای رجبی با هدف تربیتِ کنترل، استقلال و خلاقیت هنرجو تنظیم شده و به تربیت شنیداری، «نظم وزن» و جملهپردازی میانجامد. این رویکرد در معرفی دورهها و کلاسهای مبتنی بر مکتب او نیز بازتاب یافته است. armisacademy.com+1
رجبی تمبک را سازِ گفتوگوگر میدید: گفتوگوی دست چپ و راست، گفتوگوی رنگها و بافتهای صوتی، و گفتوگوی ریتم با سکوت. قطعهٔ «گفتوگوی چپ و راست»—که در اجراهای صحنهای و ویدیوییِ متعدد ثبت شده—بیانی از همین نگاه است و همچنان بهعنوان قطعهای مرجع در کلاسها و آزمونها شنیده میشود.[۲]
آثار مکتوب و منابع دسترسی
افزون بر کتابهای اصلی آموزش، نسخهها و چاپهای گوناگون این آثار با مشخصات فنی در فروشگاهها و بانکهای اطلاعاتی در دسترس است؛ از جمله اشاره به شابک جلد اول و اطلاعات نشر جلد دوم. این دسترسپذیری، چرخهٔ آموزش مبتنی بر مکتب رجبی را برای نسلهای تازه استمرار بخشیده است.
جایگاه در تاریخ تمبکنوازی
حضور پررنگ آثار و گفتارهای رجبی در رسانههای اینترنتی—از کانالها و آرشیوهای ویدیوییاش تا برنامههای گفتوگومحور—دسترسی پژوهشگران و هنرجویان را به روایت دستاول از شیوهٔ او آسان کرده است. این منابع نشان میدهد که او همواره نگاهی «توضیحمحور» به تکنیک داشته و تلاش کرده است زبان مشترکی برای تحلیل حرکت در تمبک پدید آورد.
تحلیلگران موسیقی ایرانی، رجبی را از چهرههایی میدانند که تمبکنوازی را از همراهیِ صرف به پهنهٔ «بیان فردی و تکنوازی» ارتقا داد. مجموعهٔ نوآوریهای او—از تعریف سطوح دینامیک و رنگهای صوتی تا تبیین ریزهای متکثر—مبنای بحثهای آموزشی و پژوهشی فراوانی شده است. [۵]
میراث آموزشی و نسل شاگردان
گسترهٔ نفوذ رجبی را میتوان در کلاسهای خصوصی و عمومیِ مبتنی بر کتابها و شیوهٔ او دید. معرفی دورهها و تدریسهای برگرفته از مکتبش، نشان میدهد که زبان آموزشیاش به «روش» بدل شده و از استاد به مدرس و از مدرس به هنرجو منتقل میشود.
فهم ریتم
با اتکا به معیارهای سختگیرانهٔ هنری و اخلاق حرفهای، رجبی نقشهٔ راهی برای «فهم ریتم» در موسیقی ایرانی ترسیم کرد: ریتمی که نه فقط همراه ملودی، که خود روایتگر باشد. اگرچه صراحت کلام و تکرویاش گاه محل مناقشه بود، اما فراوردهٔ نهاییِ کار او—زبان آموزشی، ریپرتوار تکنوازی و گسترش واژگان اجرایی—چنان ژرف است که فراتر از موافقت و مخالفتهای مقطعی، به سرمایهای پایدار برای موسیقی ایران بدل شده است. [۵]
سالهای پایانی، درگذشت و تشییع
این استاد بزرگ موسیقی در صبح ۱۹ شهریور ۱۴۰۴ در ۸۶سالگی درگذشت. مراسم بدرقه و تشییع او روز ۲۴ شهریور ۱۴۰۴ با حضور گستردهٔ هنرمندان و دوستداران موسیقی از مقابل خانهٔ هنرمندان ایران برگزار و پیکرش در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
فعالیتهای سیاسی، سخنرانیها و نگاه انتقادی
بهمن رجبی افزون بر نوازندگیِ ممتاز، بهعنوان سخنوری دانا و پژوهشگری جدی نیز شناخته میشد. او در نوشتهها و سخنرانیهایش با نگاهی ترقیخواهانه، نظامهای سیاسی اقتدارگرا (سلطنت پهلوی و نظام ولایت فقیه) را نقد میکرد و بهویژه در حوزهٔ فرهنگ و موسیقی، خواستار آزادی و استقلال هنری بود. روایتهایی از فعالیتهای او در کنفرانسهای هنری خارج از کشور، از جمله در آلمان، وجود دارد که در آنها به افشای محدودیتها و سیاستهای ضدفرهنگیِ حاکمیت در ایران پرداخت.
به دنبال این رویکرد صریح، رجبی پس از بازگشت به کشور بازداشت و مدتی را در زندان اوین گذراند. منابع نزدیک به او از بیش از پنج سال حبس یاد کردهاند که بخشی از زندگی هنری و اجتماعی او را تحت تأثیر قرار داد.[۶]
با وجود فشارها و چالشهای سیاسی، رجبی همچنان به فعالیتهای آموزشی و هنری ادامه داد. او با برگزاری کنسرتهای تکنوازی، ارائهٔ کنفرانسهای هنری و انتشار کتابهای آموزشی و تحلیلی دربارهٔ تکامل ریتم و جایگاه تمبک در موسیقی ایران، میراثی ماندگار از خود برجای گذاشت. این میراث نهتنها در آثار منتشرشده و ضبطهای صوتیاش بلکه در نظام آموزشیای که بنیان گذاشت، برای نسلهای بعدی هنرمندان همچنان زنده است.
وجه برجستهٔ کارنامهٔ بهمن رجبی، پیوندِ کمنظیرِ «زیباشناسیِ اجرا» با «روشمندیِ آموزش» است: او نشان داد که میتوان همزمان، خالقِ زبانِ شخصیِ اجرا و معمارِ یک نظام آموزشیِ فراگیر بود. نسلهای پس از او اگر بخواهند به توسعهٔ بیانِ ریتمیک در موسیقی ایرانی ادامه دهند، ناگزیر باید از این میراث آغاز کنند؛ میراثی که نشانههایش در کتابها، ضبطها، آرشیوها و خاطرهٔ جمعیِ جامعهٔ موسیقی باقی است.