رومن رولان
رومن رولان، (زادهی ۲۹ ژانویه ۱۸۶۶، کلامسی بورگوندی فرانسه - درگذشتهی ۳۰ دسامبر ۱۹۴۴، وزلی فرانسه) نویسندهی فرانسوی و برندهی جوایزی شامل نشان لژیوندونور ۱۹۱۰، جایزهی بزرگ آکادمی فرانسه (فرهنگستان فرانسه ۱۹۱۳)، نوبل ادبیات ۱۹۱۵، و نشان گوته ۱۹۳۳ بود. (او از پذیرفتن نشان گوته در اعتراض به آلمان نازی سر باز زد)
وی در شهر کلامسی در ایالت بورگوندی فرانسه از پدر و مادری پروتستان و جمهوریخواه در خانوادهای بورژوا و مرفه به دنیا آمد. نخستین بار در ۱۸۹۲ با کلوتیلد برئال ازدواج کرد، اما این ازدواج نه سال بیشتر دوام نیاورد. بار دیگر پس از سی و سه سال تنهایی در ۱۹۳۴ با ماری کوادچف ازدواج کرد که این ازدواج تا پایان عمر رومن ادامه یافت.
در ۱۴ سالگی به پاریس رفت و در مهد ادبیات آن زمان، با مطالعهی آثار اسپینوزا و تولستوی پایههای نویسندگی در وی شکل گرفت. جامعهی زمان خویش را در آشفتگی معنوی دید، از افکار مذهبی فاصله گرفت و فلسفه و تاریخ و هنر خواند، سپس با دکترای هنر فارغالتحصیل شد. وی پیانو مینواخت و شیفتهی موسیقی بتهوون بود. دو سال را در رم گذراند، به پاریس بازگشت و مدت کوتاهی به تدریس تاریخ هنر در مدرسهی عالی فرانسه و تاریخ موسیقی در دانشگاه سوربن پرداخت.
پس از نگارش چندین نمایشنامهی نه چندان موفق، شاهکار مشهور خود، رمان «ژان کریستف» را در ۱۰ جلد منتشر کرد و نویسندگی را تا آخرین روزهای حیات پرمشغلهاش ادامه داد. شاهکار دیگرش در دنیای رمان به نام «جان شیفته» هنوز هم از مشهورترین رمانهای بشریت بهشمار میآید. رولان سالهای دو جنگ جهانی را دید و نافی جنگ و مبلغ بزرگ صلح باقیماند و این در تمامی آثارش موج میزند. او حتی برای دریافت جایزه «گوته» تسلیم فاشیسم دولت نازی پیش از جنگ جهانی دوم نشد؛ به رغم حمایت اولیه از استالین، اما روشهای حکومتی او را نیز به زیر انتقاد برد. به دلیل روح عاطفی و بشردوست خودش به شرق و به ویژه به هند متمایل شد و در کنار زندگینامههایی که از قهرمان موسیقیاش بتهوون نوشت، زندگینامههای گاندی و راما کریشنا و ویو کاناندا را نیز به رشته تحریر در آورد؛ با دقت و وسواس حاصل از مطالعات تاریخی و هنری خود، زندگینامههای مشهوری از میکل آنژ و لئو تولستوی نوشت.
روز ۳۰ دسامبر سال ۱۹۴۴ رومن رولان که از کودکی با مشکلات ریوی دست و پنجه نرم میکرد، در اثر بیماری سل درگذشت. پیکر او در نزدیکی زادگاهش کلامسی، در مقبرهای کوچک کنار کلیسای بریوز در بورگوندی فرانسه به خاک سپرده شد.
جدا از تجلیلهایی که در فرانسه از او شده و خیابان شهر زادگاهش و نیز خیابانی در شهر مارسی به نام اوست، به خاطر نوشتن زندگینامه تولستوی، تمبر یادبودی به افتخار صدمین سال تولد رومن رولان در سال ۱۹۶۶ در اتحاد جماهیر شوروی منتشر شد.
زندگینامه رومن رولان
رومن رولان در شهر کلامسی ایالت بورگوندی فرانسه، در یک خانوادهی بورژوای مرفه به دنیا آمد. پدر و مادر وی پروتستانهایی جمهوریخواه بودند. پس از آرامش دوران کودکی، در چهارده سالگی به همراه خانوادهاش برای تحصیل راهی پاریس شد و به عقیدهی خودش، جامعه را در آشفتگی معنوی دید. او سپس در مدرسهی عالی نرمال در پاریس پذیرفته شد، ایمان مذهبی خود را از دست داد و اشتیاق بسیاری به موسیقی پیدا کرد. در نوجوانی با افکار باروخ اسپینوزا آشنا شد و لئو تولستوی را کشف کرد. زندگی در پاریس سبب شیفتگی او به ادبیات شد و مسیر زندگی آیندهاش را روشن کرد. ابتدا در ۱۸۸۶ تصمیم گرفت فلسفه بخواند، ولی پس از یک سال به سراغ تاریخ رفت. در ۱۸۸۹ در رشته ی تاریخ ادامه تحصیل داد و در ۱۸۹۵ به رم رفت و در رشته ی هنر مدرک دکترا گرفت.
در همانسالها به نوشتن مشغول شد، در ابتدا چند نمایشنامه نوشت، اما تلاشهایش برای جلب مخاطبان گسترده ناموفق بود. اولین کتاب خود را در سال ۱۹۰۲ و زمانی که ۳۵ سال سن داشت منتشر کرد.
رولان سپس به فرانسه بازگشت و شروع به تدریس تاریخ هنر در مدرسهی عالی فرانسه و تاریخ موسیقی در دانشگاه سوربن کرد.
او با چارلز پگی در مجلهی Les Cahiers de la Quinzaine همکاری کرد؛ جایی که برای نخستین بار مشهورترین رمان خود، ژان کریستف را در ۱۰ جلد و بین سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۲ منتشر کرد.
در سال ۱۹۱۲ پس از مدت کوتاهی تدریس هنر و موسیقیشناسی، از دانشگاه استعفا داد و تصمیم گرفت تا زندگیاش را صرفاً از طریق نوشتن بچرخاند.
در سال ۱۹۱۴ و همزمان با آغاز جنگ جهانی اول، به سوئیس رفت تا بتواند راحتتر به کار اصلی خود، یعنی نوشتن بپردازد.
رولان اشتیاق خود به قهرمانها و داستانهایشان را در مجموعهای از زندگینامههای نوابغ ابراز کرد. این مجموعه شامل کتابهای دیدار با بتهوون (۱۹۰۳) که محبوبترین موسیقیدان برای رولان محسوب میشد، دیدار با میکل آنجلو (۱۹۰۵)، دیدار با تولستوی (۱۹۱۱) و برخی زندگینامههای دیگر است.
رومن رولان رمان دومین مجموعه رمان خود یعنی جان شیفته را در ۷ جلد و بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۳ منتشر کرد. رولان در این مجموعه به تأثیرات بیرحمانهی فرقهگرایی سیاسی پرداخت.
در دههی ۱۹۲۰، رولان به آسیا، به ویژه هند پرداخت و به دنبال قابل درک ساختن فلسفهی عرفانی موجود در آثار افرادی مانند مهاتما گاندی برای غرب بود. مکاتبات گستردهی رولان با چهرههایی مانند آلبرت شوایتزر، آلبرت انیشتین، برتراند راسل و رابیندرانات تاگور نیز در کتاب دفترچهی رومن رولان (۱۹۴۸) منتشر شد.
رولان در آخرین سالهای زندگی خود در ویزلی زندگی میکرد و روی نوشتن زندگینامهی دوست شاعر و مقالهنویس خود، چارلز پگی (۱۸۷۳–۱۹۱۴) کار میکرد.
رومن رولان در سال ۱۹۳۵ با دعوت ماکسیم گورکی به شوروی رفت و در این سفر با استالین نیز دیدار کرد. مخالفتهای اصولی رولان با نازیسم و دیدار با استالین و همچنین اندیشههای متمایل به مارکسیستی وی سبب حمایت از استالین شد؛ اما این حمایتها بعداً با مقالاتی که علیه استالین نوشت، در عمل پس گرفته شد.
وی در ۱۹۴۰ به فرانسه بازگشت و در طول دورهی اشغال فرانسه توسط آلمان، به انزوایی خودخواسته تن داد و با تمرکز بسیار بر روی نوشتن خاطرات خود و کتاب «زندگی بتهوون (Life of Beethoven)» کار کرد. او همچنین کتاب «زندگی میکلآنژ (Life of Michelangelo)» و کتاب «زندگی تولستوی (Life of Tolstoy)» را نیز نوشت و منتشر کرد.
او در تمام طول زندگیاش از مخالفان جدی و معترضان سرسخت نسبت به جنگ بود. صلحطلبی او را میتوان در تکتک نوشتههایش نیز مشاهده کرد.
روز ۳۰ دسامبر ۱۹۴۴، رومن رولان در سن ۷۸ سالگی در اثر ابتلا به بیماری سل که از کودکی درگیرش بود، چشم از جهان فروبست. زندگینامهی دو جلدی رولان نیز پس از مرگش در سال ۱۹۴۵ منتشر شد.[۱][۲][۳][۴]
به خاطر نوشتن زندگینامه نویسندهی مشهور روس، لئو تولستوی، تمبر یادبودی به افتخار صدمین سال تولد رومن رولان در سال ۱۹۶۶ در اتحاد جماهیر شوروی منتشر شد.[۵]
افتخارات
رومن رولان، نویسندهای پرکار و افتخارآفرین بود. مهمترین جوایز او به شرح زیر است:
در سال ۱۹۱۰ برندهی مدال لژیون دونور شد؛ این مدال، بالاترین مدال افتخار فرانسه است.
در سال ۱۹۱۳ جایزهی بزرگ آکادمی فرانسه (جایزهی فرهنگستان فرانسه) به رومن رولان تعلق گرفت.
در سال ۱۹۱۵ برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد.
دولت آلمان نازی در سال ۱۹۳۳ مدال گوته را به رومن رولان اعطا کرد؛ اما رولان به دلیل باورهای صلحطلبانهاش این مدال را از آنها نپذیرفت.
خیابانی که محل زندگی رومن رولان در شهر کلامسی فرانسه بود، امروز به اسم او نامگذاری شده است. همچنین یکی از بلوارهای مارسی را نیز به اسم این نویسندهی بزرگ نامیدهاند.[۲]
برگزیدهی آثار رومن رولان
کتاب ژان کریستف، (Jean-Christophe) در فاصلهی بین سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۲ منتشر شد. داستان دربارهی موسیقیدانی به نام ژان کریستف کرافت است و ما در کتاب، داستان زندگی او را از تولد تا مرگش پیگیری میکنیم. در این اثر مشهور ادبیات فرانسه، دربارهی بحرانهای مختلفی میخوانیم که زندگی این موسیقیدان و مسیرش در دنیای موسیقی را شکل دادهاند.
کتاب جان شیفته، (The Enchanted Soul) در سال ۱۹۲۲ چاپ شد. داستان دربارهی زندگی پرفراز و نشیب دختری به نام آنت است که همواره عشق را جستوجو میکند و آن را در تمام روابط خود مییابد. شخصیت اصلی در این اثر کلاسیک، به عنوان زنی از نسل زنان پیشروی آن روزگار نیز شناخته میشود.[۲]
آمار نشان میدهد که ۶۳۵ جلد از نوشتههای مختلف رومن رولان [تا سال ۱۳۵۸ ش/ ۱۹۷۹ م] به بیش از ۲۵ زبان ترجمه شده است.[۶]
اندیشه و دیدگاههای رومن رولان
رومن رولان را باید نویسندهای صلحطلب و صلحجو دانست که در تمام عمر و همچنین در تمام آثارش، این ویژگی را حفظ کرد. این نگاه صلحطلبانه، زمینهی آشنایی او با مهاتما گاندی و نیز عرفان شرق را فراهم کرد و به این ترتیب، رولان را به یکی از مهمترین طرفداران گاندی تبدیل کرد. او در طول زندگی خود شاهد یکی از بزرگترین و فجیعترین جنگهای تاریخ، یعنی جنگ جهانی اول بود. به همین دلیل نیز مقالات ضدجنگ بسیار زیادی نوشت که به زبانهای بسیاری ترجمه شدند.
رومن رولان با دولت نازی مخالف بود و از سوی دیگر، به اندیشهها و باورهای کارل مارکس تمایل داشت. او در فرانسه به عنوان یکی از حامیان ژوزف استالین فعالیت میکرد.[۲]
صرف نظر از ژانر، نوشتههای رولان حول جستوجوی بشر برای خوشبختی، معنا و حقیقت میگردد. او برای توصیف ماهیت توالی میان رمانهایش، اصطلاح «رمان-فلیو» (به معنای رود-رمان) را ابداع کرد.
رولان عارف و صلحطلبی بود که به فلسفه و معنویت هندی علاقهمند بود. در سال ۱۹۲۹، او انجمن بینالمللی بیوژنتیک را تأسیس کرد که در پی رواج صلح و زندگی پایدار است. او از طریق مکاتبه، زیگموند فروید، روانکاو مشهور را تحت تأثیر مفهوم احساس اقیانوسی قرار داد که به احساس یکی بودن با جهان اشاره دارد.
رولان در جستوجوی تحقق صلح جهانی، مبارزه با فاشیسم و تحلیل نبوغ هنری بود.[۳]
او از معدود نویسندگان بزرگ فرانسوی بود که ارزشهای فراملیگرایی صلحطلبانه خود را حفظ کرد. طرفدار تمامعیار صلح بود و در تمام آثارش، این اعتقاد به چشم میخورد.
اندیشههای صلحطلبانهی رومن رولان باعث مخالفت او با اندیشههای نازیسم شده بود؛ بهطوریکه در سال ۱۹۳۳، مدال گوته که از سوی دولت نازی به او اعطا شده بود را نپذیرفت.
اگر چه به اندیشههای کمونیسم گرایش داشت و حتی در سال ۱۹۳۵، به شوروی رفت و با استالین دیدار کرد، اما این باعث نشد که در سالهای بعدی به انتقاد از استالین نپردازد. به نحوی که به رغم حمایتهای اولیه از استالین، بعداً مقالههای متعددی علیه استالین و حکومت دیکتاتوری کمونیستی او منتشر کرد.[۴]
رومن رولان در نامهای به لوئی ژیّه در ۱۹۰۱ مینویسد:
«من بههر حال شاید فردا بمیرم، لیکن طوری عمل میکنم که انگار باید پنجاه سال دیگر زنده باشم.»[۷]
بسیاری از نوشتههای رومن رولان تاریخنویسیهای بسیاری هم انجام داده و دربارهی صداقت و امانتداریاش در این کار نوشته است:
«قریحه تاریخنویسی در من ممکن نیست هیچگاه دستخوش هوسهای شخصی و ترس و بیم بشود. این ذوق مشاهده میکند، مطالعه میکند، میسنجد، و تا وقتی که همه اسناد و مدارک مربوطه را بهدست نیاورده است بهداوری نمینشیند.»[۸]
رولان در نامهای در ۹ جولای ۱۹۰۶ در چهل سالگیاش به السا ولف نوشته است:
«آری من در سوربُن هستم. امسال چهل سالم شده است. من پدر خوشبختی برای خانواده خود نیستم. بسا چیزها دیده و بسیار غمهای بزرگ داشتهام. یکی دو بار در زندگی نزدیک بود قایقم در آب غرق شود؛ و اگر نشده برای این است که بدنه آن قرص و محکم بوده است؛ و بهعلاوه شما که میدانید، من بهناخدای آن ایمان دارم؛ و این ناخدا خدا نیست بلکه «من» درونی است، در اندرون من خسته دل است که من خود تکان میخورم و حرکت میکنم ولی او بهراهم میبرد. اشخاص زیادی را میشناسم لیکن در خانه کوچکی در نزدیکی لوکزامبورگ تنها زندگی میکنم.»[۹]
دیدگاه دیگران دربارهی رومن رولان
اشتفان تسوایگ، نویسندهی اتریشی در سال ۱۹۲۱ کتابی به نام «رومن رولان: مرد و آثارش» را منتشر کرد. این کتاب درواقع زندگینامهی رولان است و به بررسی آثار و نیز فعالیتهای مختلفی که او در طول زندگیاش انجام داده میپردازد. اشتفان تسوایگ، رولان را از ته دل تحسین میکرد و در کتاب زندگینامهی خودش با نام «دنیای دیروز» هم دربارهی دوستی و فعالیتهای مشترکش با رومن رولان، خاطراتی را نقل کرده است.
ویکتور سرژ، نویسنده و فعال سیاسی اهل روسیه، از رومن رولان ممنون بود که به نفع او با استالین صحبت کرده، در دوران حبسش به آثار او رسیدگی کرده و مسئولیت چاپ آنها را در فرانسه پذیرفته بود. البته از سوی دیگر، ویکتور سرژ از اینکه رولان از رژیم سرکوبگر استالین جدا شود، ناامید شده بود و نسبت به او انتقادات تندی را بیان داشت.
هرمان هسه، نویسنده و خالق کتابهای «دمیان»، «گرگ بیابان» و «سیدارتا»، رومن رولان را دوست عزیز خود میدانست. او کتاب مشهورش، سیدارتا را به رولان تقدیم کرده است.[۲]
آندره ژید، یکی از بزرگان ادب زمان رومن رولان در اظهار نظری دربارهی کتاب ژان کریستف گفته بود:
«چیزی که مرا سخت متعجب کرده این است که چگونه نویسنده بهاین راحتی از قهرمان خود (ژان کریستف) یک آلمانی تمام عیار ساخته است.»[۱۰]
دربارهی آثار رومن رولان
اندیشههای رومن رولان در زمان خودش و تا مدتها مرکز و دلیل مناقشههای خشونتآمیز بود و نوشتههای او تا سال ۱۹۵۲ که سال انتشار ژورنال سالهای جنگ، ۱۹۱۹–۱۹۱۴ بود، به طور کامل درک نشدند.[۳]
برخی از رمان ژان کریستف به عنوان یک رمان موزیکال یاد میکنند و از شنیده شدن موسیقی در میان کلمات وسطرهای این کتاب لذت برده و معتقدند که در واقع نویسنده در این اثر با زبان موسیقی با مخاطبانش سخن گفته است و هیجان، شور و تأثر را از طریق زبانی بینالمللی موسیقی به خوانندگان خود منتقل کرده است.[۲]
این شاهکار مشهور رولان، یکی از طولانیترین رمانهای بزرگی است که تا به امروز نوشته شده است و به نوعی نمونهی اولیهی رمان چرخهی زمان در فرانسه محسوب میشود. ژان کریستف حماسهای در ساختار و سبک و سرشار از احساسات شاعرانه است. این رمان بحرانهایی پیدرپی را به تصویر میکشد که منجر به شکلگیری یک نابغهی خلاق میشوند: «آهنگساز موسیقی آلمانی، ژان کریستف کرافت»؛ نیمی از شخصیت ژان کریستف گویی از بتهوون و نیم دیگرش از خود رولان الگوبرداری شده است که با وجود دلسردی و اضطرابهای شخصیت متلاطم خود، تحت تأثیر عشق به زندگی قرار میگیرد. دوستی بین ژان کریستف آلمانی و یک جوان فرانسوی به نوعی نماد هارمونی تضادها است که خود رولان معتقد بود در نهایت میتواند میان ملل سراسر جهان برقرار شود.[۳]
رولان «ژان کریستف» را بین سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۲، در ده جلد و با عناوین مختلف، منتشر کرد. این رمان موزیکال زندگی موسیقیدان بلژیکی نابغهای را از گهواره تا گور به تصویر میکشد. در این مجموعه کتابها، کشفها، سختیها، مبارزات روحی، مشکلات تأمین معاش، بیعدالتیها و… به تصویر کشیده شدهاند، تا آنکه سرانجام، او در گوشهای دورافتاده در سوئیس به آرامش میرسد و پس از چند سال به پاریس بازمیگردد.
چهار جلد اول این رمان با عنوان «ژان کریستف» و سه جلد بعد با عنوان «ژان کریستف در پاریس» و سه جلد آخر با عنوان «پایان سفر» گروهبندی میشوند. کتابهای ژان کریستف، با عناوین «سپیدهدم»، «بامداد» و «نوجوانی» در سال ۱۹۰۴، «طغیان» در سال ۱۹۰۵، «بازار»، «آنتوانت» و «در خانه» در سال ۱۹۰۸، «دوستان» در سال ۱۹۱۰، «بوته آتشین» در سال ۱۹۱۱ و «روز نو» در سال ۱۹۱۲ منتشر شد.
همچنین کتاب جان شیفته نیز یکی از بهترین کتابهای رومن رولان و از شاهکارهای ادبیات جهان است که اوضاع سیاسی و اجتماعی فرانسه را از قرن بیستم تا بعد از جنگ جهانی اول حکایت میکند. داستان در مورد دختری از طبقهی مرفه به نام” آنت” است. او پدرش که برایش بسیار عزیز بوده را از دست میدهد. بعد از مرگ پدر، آنت متوجه خواهر ناتنی خود میشود که تا آن زمان از او خبر نداشته است. اکنون که آنت تنهاست به دنبال خواهرش میرود و میان آن دو ماجراهایی رخ میدهد. در این میان آنت طعم عشق را میچشد و فرزندی به دنیا میآورد که قصد دارد او را با جان و دل بزرگ کند؛ اما تک و تنها! و این تنهایی اوست که موجب طغیان جامعهاش میشود…
اولین نکتهی حائز اهمیت در خصوص داستان این است که ماجرا، در مورد استقامت زنی است در جامعهای که مردان خواهان سقوط او هستند، زنی که برای استقلال و هویت خویش ناگزیر به مبارزه و طی کردن فراز و نشیبهایی است که با روحیهی لطیف او سازگار نیست ولی به ناچار به آنها تن میدهد.[۴]
کتاب مهاتما گاندی، (Mahâtmâ Gandhi) در سال ۱۹۲۴ انتشار یافت. رومن رولان در این اثر به شرح و تفسیر دقیق و صریحی از ایدهآلها و باورهای مهاتما گاندی، رهبر سیاسی و معنوی اهل هندوستان، پرداخته است.[۲]
رولان در سال ۱۹۳۶ کتابی نوشت به نام «سفر درونی». این کتاب اتوبیوگرافی شاعرانهای است در وصف اندیشهها، افکار و احساسات رومن رولان؛[۱۱]
اگر چه این کتاب توان رقابت با ژان کریستف و جان شیفته را نداشت، اما همچنان یکی از پرفروشترین کتابها در میان آثار رومن رولان بود.[۱۲]
آثار
نمایشنامه
- مجموعه نمایشنامههای تراژدیهای ایمان (۱۹۰۹) شامل:
- سن لوئی (۱۸۹۷)
- آئرت (۱۸۹۸)
- پیروزی خرد (۱۸۹۹)
- مجموعه نمایشنامههای تئاتر انقلاب (۱۹۰۹) شامل:
- ۱۴ ژوئیه (۱۹۰۲)
- دانتون (۱۹۰۰)
- گرگها (۱۸۹۸)
- زمان آن خواهد رسید (۱۹۰۳)
- لیلولی (۱۹۱۹)
- بازی عشق و مرگ (۱۹۲۴)
- دیکه دوندن
زندگینامهها
- بتهوون (۱۹۰۳)
- هندل (۱۹۱۰)
- زندگی میکلآنژ (۱۹۰۶)
- زندگانی تولستوی (۱۹۱۱)
- روبسپیر
- گاندی (۱۹۲۴)
- زندگی راما کریشنا (۱۹۲۹)
- زندگی ویوکاناندا و انجیل جهانی (۱۹۳۰)
تاریخ موسیقی
- تاریخ اپرای اروپا پیش از ژان باتیست لولی و آلساندرو اسکارلتی
- موسیقیدانان دیروز و موسیقیدانان امروز
- از «هروئیک» به «آپاسیوناتا» (تدوین مطالعاتی دربارهی اصطلاحات موسیقی و از قطعات اجرائی بتهوون) (۱۹۲۸)
رمان
- ژان کریستف (۱۹۰۴)
- کولا برونیون (۱۹۱۹)
- جان شیفته (۱۹۲۳)
- سفر درونی (۱۹۳۶)
- پییر و لوسی
- جزیرهای در توفان (۱۹۲۰)
سایر
- فراتر از جنگ (نیز با نامهای ماورای جنگ، فراتر از معرکه، فراتر از غوغا و ماورای جدالها به فارسی ترجمه شده)
- پیامبران هند جدید
- داستانهای زیبای من
- پیشگامان (مقالهها)
- یادداشتهای زمان جنگ
- خاطرات روزهای جوانی[۱۳]
از جملات قصار
- تاریخ، روزی به حساب یکایک ملتهای درگیر جنگ خواهد رسید و مجموع اشتباهها، دروغها و دیوانگیهای نفرتبار آنها را بر کفهی ترازو خواهد گذاشت. (از درون متن کتاب فراتر از جنگ)
- بیرون از عمل، جز دروغ چیزی نیست. تنها عمل است که دروغ نمیگوید. مردم را، آن جا و اینجا، باید در عملشان قضاوت کرد.
- من جز آنچه تواناییاش را دارم نباید چیزی بخواهم؛ ولی همه آنچه را که میتوانم باید بخواهم و میخواهم.
- پس از من دیگران نبرد خواهند کرد. دستور ما این است که هرگز تسلیم نشویم؛ تا آخرین نفر!
ـ چه معجزهای است، موجود انسانی را دوست داشتن!
ـ سادگی، که نام دیگرش حماقت است، بدتر از جنایت است.
ـ آنچه هست، چنانکه هست. هرگاه خوب است، جز این نیست که از آن لذت ببریم. هرگاه بد است، بکوشیم که خوبش کنیم. در هر دو حال، جای آن نیست که چشم ببندیم.
ـ مبارزه هرچند هم که امید پیروزی در آن نباشد، باز خود امیدی است.
- مرا با حقیقت بیازار. اما هرگز با دروغ. آرامم نکن!
- جرأت کنید راست و حقیقی باشید. جرات کنید زشت باشید! اگر موسیقی بد را دوست دارید. رک و راست بگویید. خود را همان که هستید نشان دهید. این بزک تهوعانگیز دوروئی و دو پهلویی را از چهره روح خود بزدایید. با آب فراوان بشویید!
- عشق در سینه آن کسی است که دوست دارد. نه آن کسی که دوستش دارند.
- هیچ رنجی بالاتر از رنج كودكی نیست كه برای اولین بار طعم ستم و سنگدلی را چشیده باشد.
- اگر هنر و حقیقت نمیتوانند با هم زنده بمانند. بگذار هنر بمیرد.
- ما بسیار تواناتر از آنیم که میپنداریم.[۱۴]
- آه؛ رنج کشیدن با دوست، شادیست…
ـ تسلیم؟ هیچ نمیدانم که این کلمه چه معنا دارد. نه؛ دندان برهم میفشارم و دردی را که مرا رنج دهد خوار میشمرم…
- ایمان داشته باش به فردایی که بعد از یک شب تاریک میآید…[۱۵]
منابع
- ↑ رومن رولان ـ سایت ایران کتاب
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای رومن رولان ـ سایت کتابراه
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ رومن رولان ـ سایت طاقچه
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ رومن رولان ـ سایت کتابانه
- ↑ Romain Rolland ـ Grave of Romain Rolland
- ↑ مجله کتاب جمعه- سال اول- شماره ۱۴- صفحه۸۶
- ↑ کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۳ / نوشته محمد قاضی
- ↑ کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۶ / نوشته محمد قاضی
- ↑ کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۹ / نوشته محمد قاضی
- ↑ کتاب جمعه سال اول شماره ۱۴- صفحه۹۸ / نوشته محمد قاضی
- ↑ سفر درونی - سایت وینش
- ↑ نگاهی به زندگینامه و آثار رومن رولان ـ بلاگفا
- ↑ کتابهای رومن رولان ـ سایت کارآ کتاب
- ↑ جملات و سخنان رومن رولان ـ سایت روزانه
- ↑ جملات رومن رولان ـ سایت چگفت