میرزا کوچک‌ خان جنگلی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۵: خط ۷۵:
قوای قزاق تحت فرماندهی ایّوب خان میرپنج، از راه رشت و ماسوله و شَفت با پشتیبانی هوایی هواپیماهای انگلیسی قوای میرزا کوچک­‌خان را که در جنگهای آن نواحی مستقر بودند، به محاصره درآوردند و ضربات سنگینی بر آن‌ها وارد کردند.
قوای قزاق تحت فرماندهی ایّوب خان میرپنج، از راه رشت و ماسوله و شَفت با پشتیبانی هوایی هواپیماهای انگلیسی قوای میرزا کوچک­‌خان را که در جنگهای آن نواحی مستقر بودند، به محاصره درآوردند و ضربات سنگینی بر آن‌ها وارد کردند.


در ۱۱فروردین ۱۲۹۸ (۳۱مارس ۱۹۱۹) نیروهای مهاجم انگلیسی طی اولتیماتومی از میرزا کوچک خان و یارانش خواستند تا ۴۸ ساعت دیگر تسلیم شوند و در غیر این صورت به تمام مراکز استقرار آن‌ها حمله خواهند کرد. با پایان یافتن زمان اولتیماتوم، حمله‌ی ۲۰هزار قزّاق ايراني با پشتيباني هواپيماهاي انگليسي در روز ۱۳فروردين ۱۲۹۸ (۲آوريل۱۹۱۹) به پايگاههاي مجاهدين جنگل آغاز شد.  
در ۱۱فروردین ۱۲۹۸ (۳۱مارس ۱۹۱۹) نیروهای مهاجم انگلیسی طی اولتیماتومی از میرزا کوچک خان و یارانش خواستند تا ۴۸ ساعت دیگر تسلیم شوند و در غیر این صورت به تمام مراکز استقرار آن‌ها حمله خواهند کرد. با پایان یافتن زمان اولتیماتوم، حمله‌ی ۲۰هزار قزّاق ايراني با پشتيباني هواپيماهاي انگلیسی در روز ۱۳فروردين ۱۲۹۸ (۲آوريل۱۹۱۹) به پايگاههاي مجاهدين جنگل آغاز شد.  


اين حمله‌ها ماهها به طول انجاميد. در اين مدت نيروهاي مستقر در جنگل، در اثر فقدان آذوقه، جنگ و گريزهاي طولاني و نداشتن تسليحات كافي، در موقعيّت بسیار دشواري قرارگرفتند و یکپارچگی نیروهای رزمنده‌ی مستقر در جنگلهای گیلان به هم ریخت. عده‌یی از آنان راه رشت را در پیش گرفتند و عده یی هم تصمیم گرفتند فومنات را که محل استقرار آن‌ها بود، ترک کنند و به لاهیجان بروند و به نیروهای دکتر حشمت، از پایه گذاران جنبش جنگل بپیوندند. نیروی قزاق در تعقیب میرزا کوچک خان و یارانش به لاهیجان حمله کردند و آن‌ها مجبورشدند به کوههای لنگرود و رودسر و تنکابن عقب‌نشینی کنند. 
اين حمله‌ها ماهها به طول انجاميد. در اين مدت نيروهاي مستقر در جنگل، در اثر فقدان آذوقه، جنگ و گريزهاي طولاني و نداشتن تسليحات كافي، در موقعيّت بسیار دشواري قرارگرفتند و یکپارچگی نیروهای رزمنده‌ی مستقر در جنگلهای گیلان به هم ریخت. عده‌یی از آنان راه رشت را در پیش گرفتند و عده یی هم تصمیم گرفتند فومنات را که محل استقرار آن‌ها بود، ترک کنند و به لاهیجان بروند و به نیروهای دکتر حشمت، از پایه گذاران جنبش جنگل بپیوندند. نیروی قزاق در تعقیب میرزا کوچک خان و یارانش به لاهیجان حمله کردند و آن‌ها مجبورشدند به کوههای لنگرود و رودسر و تنکابن عقب‌نشینی کنند. 
خط ۹۴: خط ۹۴:


== ورود ناوگان شوروی به انزلی ==
== ورود ناوگان شوروی به انزلی ==
حدود ۹ماه پس از بسته شدن قرارداد  ۱۷مرداد ۱۲۹۸ (۹ اوت ۱۹۱۹) میان انگلستان و وثوق الدوله، گاردهای سرخ شوروی در ۲۵ اردیبهشت ۱۲۹۹ (۱۵مه ۱۹۲۰) براي دستگيري دنيكين، كه عليه حكومت نوپاي شوروي مي‌جنگيد، وارد بندر انزلي شدند. دنيكين بعد از شكست در پطروفسك (اوكراين)، در استحكامات انگليسيها در غازيان پناه گرفته بود. انگليسيها بعد از چند ساعت مقاومت غازيان را رها كرده به رودبار منجيل عقب نشستند.
حدود ۹ماه پس از بسته شدن قرارداد  ۱۷مرداد ۱۲۹۸ (۹ اوت ۱۹۱۹) میان انگلستان و وثوق الدوله، گاردهای سرخ شوروی در ۲۵ اردیبهشت ۱۲۹۹ (۱۵مه ۱۹۲۰) براي دستگيري دنيكين، كه عليه حكومت نوپاي شوروي مي‌جنگيد، وارد بندر انزلي شدند. دنيكين بعد از شكست در پطروفسك (اوكراين)، در استحكامات انگلیسیها در غازيان پناه گرفته بود. انگلیسیها بعد از چند ساعت مقاومت غازيان را رها كرده به رودبار منجيل عقب نشستند.


در همان ابتداي ورود ارتش سرخ به انزلي، به درخواست راسكولنيكُف، فرمانده ناوگان شوروي در درياي خزر، ميرزا كوچك خان براي مذاكره با سران قواي اعزامي شوروي وارد انزلي شد.  
در همان ابتداي ورود ارتش سرخ به انزلي، به درخواست راسكولنيكُف، فرمانده ناوگان شوروي در درياي خزر، ميرزا كوچك خان براي مذاكره با سران قواي اعزامي شوروي وارد انزلي شد.  
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
به جز اين سه، چند تن دیگر  ازجمله ابوكف، از شاهزادگان پيشين روسيه، فرمانده ارتش سرخ گيلان و نمايندۀ حزب كمونيست شوروي از عاملان اجراي كودتاي رشت بودند.  
به جز اين سه، چند تن دیگر  ازجمله ابوكف، از شاهزادگان پيشين روسيه، فرمانده ارتش سرخ گيلان و نمايندۀ حزب كمونيست شوروي از عاملان اجراي كودتاي رشت بودند.  


ويكتور سِرژ، از مسئولان برجستۀ كمينترن، سياست جديد شوروي درقبال جنبش جنگل را چنين توضيح مي‌دهد: <blockquote>«نيروهاي شوروي در گيلان تحت فرماندهي ياكوف بلومكين قرار داشتند… روزي وي در گرماگرم نبرد دستور يافت جنبش را متوقف سازد… كميته مركزي لنين عقيده داشت كه بروز مشكلات بين المللي نزديك شده است و لذا برخورد مسالمت آميز درمقابل انگليس و فرانسه را اتخاذ كرد و در اين شرايط انقلاب به نظرشان زائد و موجب دردسر مي‌رسيد. كوچك‌خان و دوستان ايراني وي از اين فرمان اطاعت نكردند… از دهان بلومكين شنيدم كه تصميم گرفته شد كه اگر وي (ميرزا) در رد منحل كردن جنبش اصرار ورزد او را به قتل برسانند»<ref>اسناد تاریخی جنبش کارگری - به کوشش خسرو شاکری- ص ۳۵۸</ref></blockquote>حدود سه هفته پیش از كودتاي رشت، «رئيس ديوان محاكمات انقلاب گيلان» به ميرزا كوچك خان خبر داده بود كه طبق اطلاعلاتی كه به دست آورده، قرار است در ميتينگي كه روز ۹مرداد ۱۲۹۹ در سبزه ميدان رشت برگزار ميشود، او را ترور كنند.  
ويكتور سِرژ، از مسئولان برجستۀ كمينترن، سياست جديد شوروي درقبال جنبش جنگل را چنين توضيح مي‌دهد: <blockquote>«نيروهاي شوروي در گيلان تحت فرماندهي ياكوف بلومكين قرار داشتند… روزي وي در گرماگرم نبرد دستور يافت جنبش را متوقف سازد… كميته مركزي لنين عقيده داشت كه بروز مشكلات بين المللي نزديك شده است و لذا برخورد مسالمت آميز درمقابل انگلستان و فرانسه را اتخاذ كرد و در اين شرايط انقلاب به نظرشان زائد و موجب دردسر مي‌رسيد. كوچك‌خان و دوستان ايراني وي از اين فرمان اطاعت نكردند… از دهان بلومكين شنيدم كه تصميم گرفته شد كه اگر وي (ميرزا) در رد منحل كردن جنبش اصرار ورزد او را به قتل برسانند»<ref>اسناد تاریخی جنبش کارگری - به کوشش خسرو شاکری- ص ۳۵۸</ref></blockquote>حدود سه هفته پیش از كودتاي رشت، «رئيس ديوان محاكمات انقلاب گيلان» به ميرزا كوچك خان خبر داده بود كه طبق اطلاعلاتی كه به دست آورده، قرار است در ميتينگي كه روز ۹مرداد ۱۲۹۹ در سبزه ميدان رشت برگزار ميشود، او را ترور كنند.  


ميرزا كوچك خان در روز ۱۸تيرماه، به محض وصول دعوتنامه ميتينگ، بعد از مشورت با سران جنگل، به حالت اعتراض به فومن رفت و از ادامۀ همكاري با نيروهاي شوروي سرباز زد.
ميرزا كوچك خان در روز ۱۸تيرماه، به محض وصول دعوتنامه ميتينگ، بعد از مشورت با سران جنگل، به حالت اعتراض به فومن رفت و از ادامۀ همكاري با نيروهاي شوروي سرباز زد.
خط ۱۶۶: خط ۱۶۶:
كابينۀ احسان الله خان برنامه خود را بر محور «ايجاد تشكيلات ارتش شبيه ارتش سرخ و حمله به تهران، لغو اختيارات مالكان و اِلغاي اصول ملوك الطوايفي و رفع احتياجات اصلي كارگران» اعلام كرد<ref name=":1">سرادر جنگل- ص ۲۷۲-۲۰۴-۲۷۳</ref>  
كابينۀ احسان الله خان برنامه خود را بر محور «ايجاد تشكيلات ارتش شبيه ارتش سرخ و حمله به تهران، لغو اختيارات مالكان و اِلغاي اصول ملوك الطوايفي و رفع احتياجات اصلي كارگران» اعلام كرد<ref name=":1">سرادر جنگل- ص ۲۷۲-۲۰۴-۲۷۳</ref>  


آن‌ها در اعلاميه يي كه روز ۱۴مرداد خطاب به مردم گيلان منتشركردند، ميرزا كوچك خان را به «بيكفايتي» در مبارزه با انگليس، حيف و ميل اموال عمومي، «دزدي و خيانت» متهم كردند.  
آن‌ها در اعلاميه يي كه روز ۱۴مرداد خطاب به مردم گيلان منتشركردند، ميرزا كوچك خان را به «بيكفايتي» در مبارزه با انگلستان، حيف و ميل اموال عمومي، «دزدي و خيانت» متهم كردند.  


كابينه كودتا پس از چيره شدن بر رشت، به تبليغات ضدمذهبي خود شدت بيشتري بخشيد و به زعم خود براي تحت فشار قراردادن «بورژوازي»، در ۱۵مرداد ۱۲۹۹ اقدام به سوزاندن بازار رشت  كرد كه در  اثر آن حدود صدهزار تومان به تجّار زيان وارد شد<ref name=":1" />
كابينه كودتا پس از چيره شدن بر رشت، به تبليغات ضدمذهبي خود شدت بيشتري بخشيد و به زعم خود براي تحت فشار قراردادن «بورژوازي»، در ۱۵مرداد ۱۲۹۹ اقدام به سوزاندن بازار رشت  كرد كه در  اثر آن حدود صدهزار تومان به تجّار زيان وارد شد<ref name=":1" />
خط ۲۱۴: خط ۲۱۴:
مواد برنامۀ دولت جديد «تقويت بنيۀ نظامي براي جلوگيري از سقوط گيلان به دست قواي شاه، ايجاد روابط دوستانه با  شوروي، آذربايجان و گرجستان و اجازه ندادن به اين كه بيگانگان در امور داخلي ايران دخالت كنند»، اعلام شد.
مواد برنامۀ دولت جديد «تقويت بنيۀ نظامي براي جلوگيري از سقوط گيلان به دست قواي شاه، ايجاد روابط دوستانه با  شوروي، آذربايجان و گرجستان و اجازه ندادن به اين كه بيگانگان در امور داخلي ايران دخالت كنند»، اعلام شد.


==سياست انگلستان درقبال شوروي ==
==رابطه انگلستان و شوروي و تأثیر آن بر جنبش جنگل ==
 بعد از انقلاب اكتبر ۱۹۱۷، به ويژه پس از صلح برست ليتوفسك بين شوروي و آلمان در سوم مارس ۱۹۱۸، كه باعث شد شوروي راه خود را از راه متفقين جدا كند، تضاد بين شوروي و انگلستان، كه از نظر گستردگي مستعمرات در رأس كشورهاي امپرياليست قرار داشت، به اوج خود رسيد. حمايت اين كشور از مخالفان دولت شوروي (ارتش سفيد)، كه عامل ايجاد جنگ داخلي در شوروي بودند، تا زمان شكست ژنرال ورانژل از ارتش سرخ (نوامبر۱۹۳۰)، ادامه داشت. در همين راستا، انگلستان از حكومت‌هاي فدرال قفقاز (مساواتي‌ها)، گرجستان (منشويك‌هاي ملي) و ارمنستان (داشناك‌ها) حمايت مي‌كرد و در  پي ايجاد دولت تركمنستان نيز برآمد.
 بعد از انقلاب اكتبر ۱۹۱۷، به ويژه پس از صلح برست ليتوفسك بين شوروي و آلمان در سوم مارس ۱۹۱۸، كه باعث شد شوروي راه خود را از راه متفقين جدا كند، تضاد بين شوروي و انگلستان، كه از نظر گستردگي مستعمرات در رأس كشورهاي امپرياليست قرار داشت، به اوج خود رسيد. حمايت اين كشور از مخالفان دولت شوروي (ارتش سفيد)، كه عامل ايجاد جنگ داخلي در شوروي بودند، تا زمان شكست ژنرال ورانژل از ارتش سرخ (نوامبر۱۹۳۰)، ادامه داشت. در همين راستا، انگلستان از حكومت‌هاي فدرال قفقاز (مساواتي‌ها)، گرجستان (منشويك‌هاي ملي) و ارمنستان (داشناك‌ها) حمايت مي‌كرد و در  پي ايجاد دولت تركمنستان نيز برآمد.


هم چنين براي جلوگيري از نفوذ شوروي در خليج فارس و هند، با دولت وثوق‌الدّوله قرارداد اوت ۱۹۱۹ را منعقد کرد.  
هم چنين براي جلوگيري از نفوذ شوروي در خليج فارس و هند، با دولت وثوق‌الدّوله قرارداد اوت ۱۹۱۹ را منعقد کرد.  


وقتي جنگ جهاني اول به پايان رسيد، در انگلستان دو ميليون بيكار وجود داشت و اين كشور ۴ميليارد و ۷۰۰ ميليون دلار به آمريكا بدهكار بود. صنايع انگليس در نهايت ضعف و مالياتها كمرشكن بودند. صاحبان صنايع استدلال ميكردند اگر شوروي بازارهاي خود را بر روي توليدات صنعتي انگليس بازكند، بيكاري ازميان خواهد رفت و رونقي در كار صنعت به وجود خواهد آمد.
وقتي جنگ جهاني اول به پايان رسيد، در انگلستان دو ميليون بيكار وجود داشت و اين كشور ۴ميليارد و ۷۰۰ ميليون دلار به آمريكا بدهكار بود. صنايع انگلستان در نهايت ضعف و ماليات‌ها كمرشكن بودند. صاحبان صنايع استدلال مي‌كردند اگر شوروي بازارهاي خود را بر روي توليدات صنعتي انگلستان باز كند، بيكاري ازميان خواهد رفت و رونقي در كار صنعت به وجود خواهد آمد.


آثار زيانبار اقتصادي جنگ جهاني بر مردم انگليس باعث شده بود كه ادامۀ حمايت انگليس از ضدّانقلابيان شوروي براي مردم و روشنفكران انگليس غيرقابل تحمّل شود.
آثار زيان‌بار اقتصادي جنگ جهاني بر مردم انلگستان باعث شده بود كه ادامۀ حمايت انگلستان از ضدانقلابیون براي مردم و روشنفكران انگستان غيرقابل تحمل شود.


بِرتراند راسِل در يادداشتهاي سفرش به شوروي كه در سپتامبر ۱۹۲۰منتشر شد، نوشت: «اگر ما همچنان با صلح و تجارت مخالفت ورزيم، فكر نميكنم بلشويكها سرنگون شوند… اگر ما به برانگيختن دشمنی بلشويكها ادامه دهيم، نيرويي نمي بينيم كه قادر به جلوگيري از  تسلّط آن‌ها بر تمام آسيا ظرف ده  سال آينده باشد… سياست خُردكردنِ بُلشويسم از ابتدا احمقانه و تباهكارانه بود، اكنون غيرممكن و فاجعهبار شده است»(۱۴).
بِرتراند راسِل در يادداشتهاي سفرش به شوروي كه در سپتامبر ۱۹۲۰منتشر شد، نوشت:  


پيش از راسل، سياستگردانان انگليس، خود به اين نتيجه رسيده بودند.  لويد جرج، نخست وزير آن كشور، در جلسۀ ده نفرۀ سران دولتهاي بزرگ جهان در زمينۀ اتّخاذ سياست مشترك در رابطه با شوروي، در ۱۶ژانويه ۱۹۱۹، گفته بود: «اميدواري به اين جنابان (منظور ژنرالهاي مخالف شوروي نظير دنيكين، كلچاك و… است) مثل اين خواهد بود كه بنايي بر ريگ روان بسازيم. به محض اين كه پيشنهاد كنيم قشون انگليس به روسيه اعزام شود، در ارتش طغيان خواهد شد… تصوّر اضمحلال بلشويسم به  وسيلۀ قواي نظامي ديوانگي محض است»..
«اگر ما همچنان با صلح و تجارت مخالفت ورزيم، فكر نمي‌كنم بلشويكها سرنگون شوند… اگر ما به برانگيختن دشمنی بلشويك‌ها ادامه دهيم، نيرويي نمي‌بينيم كه قادر به جلوگيري از  تسلّط آن‌ها بر تمام آسيا ظرف ده  سال آينده باشد… سياست خُردكردنِ بلشويسم از ابتدا احمقانه و تباهكارانه بود، اكنون غيرممكن و فاجعه‌بار شده است».<ref>عمل و تئوری بلشویزم - برتراند راسل - ترجمه احمد صبا- صو۶۴</ref>


وي به عنوان راه حل واقعي پيشنهاد كرده بود كه با  بلشويكها مذاكره به عملآيد. ويلسون، رئيس جمهوري آمريكا، و سران كانادا و استراليا نيز با او همعقيده بودند. در دهم فوريه ۱۹۱۹، لويد جرج همين نظر را در مجلس عوام انگليس به  اين شكل بيان كرد: «براي آن كه روسيه را دوباره به سرِ عقل رهبري كنيم، توسّل به قوّة قهريّه نتيجه يي نداده است… من معتقدم كه ميتوانيم به كمك دادوستد آن كشور را نجات دهيم. بازرگاني خاصيّتي دارد كه انسان را هوشيار ميسازد»(۱۵).
پيش از راسل، سياستگردانان انگلستان، خود به اين نتيجه رسيده بودند.  لويد جرج، نخست وزير آن كشور، در جلسۀ ده نفرۀ سران دولتهاي بزرگ جهان در زمينۀ اتّخاذ سياست مشترك در رابطه با شوروي، در ۱۶ژانويه ۱۹۱۹، گفته بود:  


==  نياز شوروي به رابطه با انگليس ==
«اميدواري به اين جنابان (منظور ژنرالهاي مخالف شوروي نظير دنيكين، كلچاك و… است) مثل اين خواهد بود كه بنايي بر ريگ روان بسازيم. به محض اين كه پيشنهاد كنيم قشون انگلستان به روسيه اعزام شود، در ارتش طغيان خواهد شد… تصوّر اضمحلال بلشويسم به  وسيلۀ قواي نظامي ديوانگي محض است»
 شوروي نيز در اثر زيانهاي اقتصادي ناشي از جنگ جهاني اول و جنگهاي سه سالۀ داخلي، در وضع اقتصادي بسيار نگرانكننده يي به سرميبرد. در آن شرايط اسفبار و بحراني، مصالحه با انگليس از دو جهت براي شوروي مفيد بود: از سويي امكان مييافت از كالاهاي صنعتي آن كشور براي احياي صنعتِ ازكارمانده خود، استفاده كند و از سوي ديگر، ميتوانست نيروهاي نظامي مخالف را كه به طوردائم مرزهاي جنوبي آن كشور را تهديد ميكردند و بر منابع نفت باكو دست يافته بودند، از پيشروي بازدارد و به ترميم ويرانيهاي داخلي ناشي از جنگهاي متمادي بپردازد.


بر مبناي اين ضرورتها، چيچرين، وزير خارجه شوروي، در ۲۰نوامبر ۱۹۱۹ (۲۹آبان۱۲۹۸)، در پاسخ به سخنان صلحجويانه لويد جرج در نامه يي به او نوشت: «ايجاد روابط با روسيه، با وجود اختلاف عميق ميان دولتهاي روس و انگليس، كاملاً، ممكن است… خريداران و فروشندگان انگليسي همانقدر براي ما ضروري هستند كه ما براي آن‌ها. ما نه فقط خواستار صلح و امكان براي رشد در كشورمان هستيم بلكه به كمكهاي اقتصادي كشورهاي پيشرفته تري مانند بريتانياي كبير نيز احتياج داريم. براي ايجاد روابط اقتصادي با انگلستان، حتّي حاضر به فداكاريهايي نيز هستيم. بنابراين، من صميمانه از اعلامية نخست وزير انگلستان، به عنوان قدم اول يك سياست سالم و عاقلانه بر اساس منافع دو كشور، استقبال ميكنم».
وي به عنوان راه حل واقعي پيشنهاد كرده بود كه با بلشويك‌ها مذاكره به عمل آيد. ويلسون، رئيس جمهوري آمريكا، و سران كانادا و استراليا نيز با او هم‌عقيده بودند. در دهم فوريه ۱۹۱۹، لويد جرج همين نظر را در مجلس عوام انگلستان به  اين شكل بيان كرد:


در پي اين تمايل دو جانبه، كراسين، وزير تجارت خارجي شوروي، در ۲۶مه ۱۹۲۰ (۵خرداد۱۲۹۹) براي مذاكرات اقتصادي به لندن رفت. در اين مذاكرات با وجود پيشرويهايي كه حاصل شد، توافقي به دست نيامد.  
«براي آن كه روسيه را دوباره به سرِ عقل رهبري كنيم، توسل به قوة قهريه نتيجه‌يي نداده است… من معتقدم كه مي‌توانيم به كمك دادو ستد آن كشور را نجات دهيم. بازرگاني خاصيتي دارد كه انسان را هوشيار مي‌سازد»<ref>روسه و غرب در زمان لنین و استالین- ژرژکنان- ترجمه ابوالقاسم طاهری - ص ۱۷۵</ref>


   همزمان با برگزاري كنگره ملتهاي شرق در باكو، در شهريور ۱۲۹۹ (سپتامبر۱۹۲۰)، چيچرين در تلگرامي تهديدآميز اعلام كرد: «پس از قطع مذاكرات با روسيه، آقاي لويد جرج نبايد تعجّب كند اگر در آسيا جنبشي بزرگ عليه بريتانياي كبير به وجود آيد».
===نياز شوروي به رابطه با انگلستان ===
 شوروي نيز در اثر زيانهاي اقتصادي ناشي از جنگ جهاني اول و جنگهاي سه سالۀ داخلي، در وضع اقتصادي بسيار نگران‌كننده‌يي به سرمي‌برد. در آن شرايط اسفبار و بحراني، مصالحه با انگلستان از دو جهت براي شوروي مفيد بود: از سويي امكان مي‌يافت از كالاهاي صنعتي آن كشور براي احياي صنعتِ ازكارمانده خود، استفاده كند و از سوي ديگر، مي‌توانست نيروهاي نظامي مخالف را كه به طوردائم مرزهاي جنوبي آن كشور را تهديد ميكردند و بر منابع نفت باكو دست يافته بودند، از پيشروي بازدارد و به ترميم ويراني‌هاي داخلي ناشي از جنگ‌هاي متمادي بپردازد.  


سه ماه بعد، در ۲۱دسامبر۱۹۲۰، لنين در هشتمين كنگره حزب كمونيست شوروي گفت: «در ماه ژوييه… انگلستان متن كامل قرارداد را ارائه داد. در اين قرارداد آمده است شما بايد به طور اصولي اعلام كنيد كه رسماً هيچ تبليغ و  اقدامي عليه منافع انگلستان در شرق نخواهيد كرد… ما جواب داديم حاضريم. حالا هم ميگوييم  كه حتماً اين قرارداد را امضا ميكنيم… ما هم منافع مشخّصي در شرق داريم. به نفع ماست كه يك قرارداد تجارتي ببنديم و هرچه سريعتر مقداري از آن چه را كه براي اِحياي حمل و نقل (مانند لكوموتيو)، اِحياي صنايع و توسعه شبكه برق لازم و غيرقابل صرفنظركردن هستند، بخريم. اين امر براي ما مهمترين مسأله است… سياست ما در كميته مركزي، اتّخاذ روش حدّاكثر گذشت دربرابر انگلستان است… ما به هيچ وجه، فكر لطمه زدن به منافع انگلستان در شرق را نداريم»(۱۶).
بر مبناي اين ضرورت‌ها، چيچرين، وزير خارجه شوروي، در ۲۰ نوامبر ۱۹۱۹ (۲۹ آبان ۱۲۹۸)، در پاسخ به سخنان صلح‌جويانه لويد جرج در نامه‌يي به او نوشت: <blockquote>«ايجاد روابط با روسيه، با وجود اختلاف عميق ميان دولتهاي روس و انگلستان، كاملاً، ممكن است…خريداران و فروشندگان انگلیسی همان‌قدر براي ما ضروري هستند كه ما براي آن‌ها. ما نه فقط خواستار صلح و امكان براي رشد در كشورمان هستيم بلكه به كمك‌هاي اقتصادي كشورهاي پيشرفته‌تري مانند بريتانياي كبير نيز احتياج داريم. براي ايجاد روابط اقتصادي با انگلستان، حتي حاضر به فداكاري‌هايي نيز هستيم. بنابراين، من صميمانه از اعلاميه‌ی نخست وزير انگلستان، به عنوان قدم اول يك سياست سالم و عاقلانه بر اساس منافع دو كشور، استقبال ميكنم».</blockquote>در پي اين تمايل دو جانبه، كراسين، وزير تجارت خارجي شوروي، در ۲۶مه ۱۹۲۰ (۵خرداد۱۲۹۹) براي مذاكرات اقتصادي به لندن رفت. در اين مذاكرات با وجود پيشروي‌هايي كه حاصل شد، توافقي به دست نيامد.  


== مناسبات ايران و شوروي ==
همزمان با برگزاري كنگره ملت‌هاي شرق در باكو، در شهريور ۱۲۹۹ (سپتامبر۱۹۲۰)، چيچرين در تلگرامي تهديدآميز اعلام كرد: «پس از قطع مذاكرات با روسيه، آقاي لويد جرج نبايد تعجب كند اگر در آسيا جنبشي بزرگ عليه بريتانياي كبير به وجود آيد».
 روابط ديپلوماتيك ايران و شوروي، «تابعي از متغيّرِ» سياست خارجي انگليس بود. در تمام دوراني كه انگليس با شوروي روابط خصمانه داشت، ايران نيز به شوروي روي خوش نشان نميداد، با اين كه شوروي به طوررسمي، تمام قراردادهاي استعماري تزاري با ايران را لغو كرده بود.


همزمان با مذاكرات آشتيجويانه بين شوروي و انگليس، دولت شوروي سياست نزديكي با ايران را درپيش گرفت و ۲۹شهريور۱۲۹۹ (۲۰سپتامبر۱۹۲۰) به هنگام برگزاري كنگره ملتهاي شرق در باكو، پلنوم كميته مركزي حزب كمونيست شوروي به وزارت خارجه آن كشور توصيه كرد كه مذاكره با ايران را آغاز كند.
سه ماه بعد، در ۲۱ دسامبر۱۹۲۰، لنين در هشتمين كنگره حزب كمونيست شوروي گفت: <blockquote>«در ماه ژوييه… انگلستان متن كامل قرارداد را ارائه داد. در اين قرارداد آمده است شما بايد به طور اصولي اعلام كنيد كه رسماً هيچ تبليغ و  اقدامي عليه منافع انگلستان در شرق نخواهيد كرد… ما جواب داديم حاضريم. حالا هم ميگوييم  كه حتماً اين قرارداد را امضا ميكنيم… ما هم منافع مشخّصي در شرق داريم. به نفع ماست كه يك قرارداد تجارتي ببنديم و هرچه سريعتر مقداري از آن چه را كه براي اِحياي حمل و نقل (مانند لكوموتيو)، اِحياي صنايع و توسعه شبكه برق لازم و غيرقابل صرف‌نظركردن هستند، بخريم. اين امر براي ما مهمترين مسأله است… سياست ما در كميته مركزي، اتخاذ روش حداكثر گذشت دربرابر انگلستان است… ما به هيچ وجه، فكر لطمه زدن به منافع انگلستان در شرق را نداريم».<ref>نهضت میرزا کوچک خان جنگلی- صفحات ۲۴۶ و ۲۴۹</ref></blockquote>


در آذر ۱۲۹۹ مشاورالملك انصاري، سفير ايران در شوروي، براي مذاكره پيرامون روابط اقتصادي بين دو كشور با لنين ديدار کرد و همزمان با اين ديدار، در ۶آذر۱۲۹۹ (۲۷نوامبر۱۹۲۰)، كميته مركزي حزب كمونيست شوروي سياست شوروي نسبت به ايران را مبني بر «حدّاكثر صلحجويي» اعلام نمود. پلنوم مركزي اين حزب، در ۱۶آذر (۷دسامبر) اصول پيشنهادي ايران را براي مصالحه بين دو كشور تأييد كرد.  
== روابط ايران و شوروي ==
 روابط ديپلوماتيك حکومت مرکزی ايران و شوروي، «تابعي از متغيّرِ» سياست خارجي انگلستان بود. در تمام دوراني كه انگلستان با شوروي روابط خصمانه داشت، ايران نيز به شوروي روي خوش نشان نمي‌داد، با اين كه شوروي به طوررسمي، تمام قراردادهاي استعماري تزاري با ايران را لغو كرده بود.


 در هشتمين كنگره سراسري شوروي كه از اول تا هشتم دي ۱۲۹۹ (۲۲تا ۲۹دسامبر ۱۹۲۰) برگزارشد، لنين درباره ايران گفت: «ما ميتوانيم امضای قراردادي را كه با ايران در پيش است، تبريك بگوييم. روابط دوستانه با ايران به علّت نزديكشدن و درآميختن منافع اساسي تمام خلقهايي كه از فشار امپرياليسم رنج ميبرند، تضمين شده است»(۱۷).
همزمان با مذاكرات آشتي‌جويانه بين شوروي و انگلستان، دولت شوروي سياست نزديكي با ايران را درپيش گرفت و ۲۹ شهريور ۱۲۹۹ (۲۰سپتامبر۱۹۲۰) به هنگام برگزاري كنگره ملت‌هاي شرق در باكو، پلنوم كميته مركزي حزب كمونيست شوروي به وزارت خارجه آن كشور توصيه كرد كه مذاكره با ايران را آغاز كند.


==   کودتای سوم اسفند۱۲۹۹ ==
در آذر ۱۲۹۹ مشاور الملك انصاري، سفير ايران در شوروي، براي مذاكره پيرامون روابط اقتصادي بين دو كشور با لنين ديدار کرد و همزمان با اين ديدار، در ۶ آذر ۱۲۹۹ (۲۷نوامبر۱۹۲۰)، كميته مركزي حزب كمونيست شوروي سياست شوروي نسبت به ايران را مبني بر «حدّاكثر صلح‌جويي» اعلام نمود. پلنوم مركزي اين حزب، در ۱۶ آذر (۷دسامبر) اصول پيشنهادي ايران را براي مصالحه بين دو كشور تأييد كرد.  
   روز سوم اسفند۱۲۹۹ (۲۲فوریه۱۹۲۱) «رضاخان میرپنج» به فرماندهی نیروهای نظامی تحت امرش کودتا کرد و تهران را به تصرف درآورد.


   روز ۴اسفند فرمان «رئیس الوزرایی» سیدضیاءالدین طباطبایی، مدیر روزنامه «رعد» توسط احمدشاه، پادشاه قاجار، صادر شد. در همان روز «رضاخان میرپنج» از سوی احمدشاه با لقب «سردار سپه» به فرماندهی قزاقخانه منصوب شد.
در هشتمين كنگره سراسري شوروي كه از اول تا هشتم دي ۱۲۹۹ (۲۲تا ۲۹دسامبر ۱۹۲۰) برگزار شد، لنين درباره ايران گفت: «ما ميتوانيم امضای قراردادي را كه با ايران در پيش است، تبريك بگوييم. روابط دوستانه با ايران به علّت نزديك شدن و درآميختن منافع اساسي تمام خلق‌هايي كه از فشار امپرياليسم رنج ميبرند، تضمين شده است».


در روز ۸اسفند ۱۲۹۹ (۲۷فوريه۱۹۲۱) قرارداد اوت ۱۹۱۹ وثوق الدّوله با انگليس لغو شد و قرارداد معروف ايران و شوروي به امضارسید.  
===[[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹|کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹]] ===
روز سوم اسفند ۱۲۹۹ (۲۲فوریه۱۹۲۱) «[[رضا شاه|رضاخان میرپنج]]» به فرماندهی نیروهای نظامی تحت امرش کودتا کرد و تهران را به تصرف درآورد. روز ۴اسفند فرمان «رئیس الوزرایی» سیدضیاءالدین طباطبایی، مدیر روزنامه «رعد» توسط احمدشاه، پادشاه قاجار، صادر شد. در همان روز «رضاخان میرپنج» از سوی احمدشاه با لقب «سردار سپه» به فرماندهی قزاقخانه منصوب شد.


   انگلستان، خود، خواهان لغو اين قرارداد شده بود، هم از اين جهت كه مخالفتهاي گسترده داخلي و خارجي مانع از اجراي آن شده بود و لغو آن وجهه مردمي براي كودتاگران (رضاخان ـ سيّدضياءالدّين) به وجود ميآورد و از سوي ديگر مفاد همين قرارداد به گونه يي ديگر در دست اجرا بود.  
در روز ۸ اسفند ۱۲۹۹ (۲۷فوريه۱۹۲۱) قرارداد اوت ۱۹۱۹ وثوق‌الدّوله با انگلستان لغو شد و قرارداد معروف ايران و شوروي به امضا رسید. انگلستان خود، خواهان لغو اين قرارداد شده بود. هم از اين جهت كه مخالفت‌هاي گسترده داخلي و خارجي مانع از اجراي آن شده بود. همچنین لغو آن وجهه مردمي براي كودتاگران (رضاخان ـ سيّدضياءالدّين) که از عوامل انگلستان بودند به وجود مي‌آورد. از سوي ديگر مفاد همين قرارداد به گونه يي ديگر در دست اجرا بود.  


   با کودتای انگلیسی سوم اسفند۱۲۹۹، که چند روز پیش از آن صورت گرفته بود، دیگر نیازی به قرارداد غوغابرانگیز اوت ۱۹۱۹ نبود.
با کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹، که چند روز پیش از آن صورت گرفته بود، دیگر نیازی به قرارداد غوغابرانگیز اوت ۱۹۱۹ نبود. شوروي پيش از بسته شدن قرارداد و انگلستان پس از آن، اعلام كردند كه هرچه سريعتر نيروهاي خود را از ايران خارج خواهند كرد. پس از امضاشدن اين قرارداد، چيچرين اعلام كرد كه با اين قرارداد «زمينه دوستي برادرانه دو ملتِ روسيه و ايران فراهم شد»(۱۸).  روز ۵ارديبهشت ۱۳۰۰ (۲۵آوريل۱۹۲۱) روتشتاين، سفير جديد شوروي، به ايران آمد تا اقدامات لازم را براي اجراي اين قرارداد انجام دهد.


   شوروي پيش از بسته شدن قرارداد و انگليس پس از آن، اعلام كردند كه هرچه سريعتر نيروهاي خود را از ايران خارج خواهندكرد. 
== وَجه المُصالحه ==
 
 مصالحه شوروی با ايران و انگلستان و حمايت از جنبش جنگل با هم ناسازگار بود. براي اين مصالحه لازم بود كه شوروي، هم از حمايت جنبش جنگل دست بكشد و هم در جهت نفي آن اقدام كند.  
پس از امضاشدن اين قرارداد، چيچرين اعلام كرد كه با اين قرارداد «زمينه دوستي برادرانه دو ملتِ روسيه و ايران فراهم شد»(۱۸).
 
روز ۵ارديبهشت ۱۳۰۰ (۲۵آوريل۱۹۲۱) روتشتاين، سفير جديد شوروي، به ايران آمد تا اقدامات لازم را براي اجراي اين قرارداد انجام دهد.


== وَجه المُصالحه ==
 اولّين گام شوروي، پس از توافق، دست كشيدن از كارهاي تبليغي عليه انگلستان و ايران و تعطيل «شوراي تبليغات و عمليات خلقهاي شرق» بود. اين شورا از طرف اولين كنگره ملت‌هاي شرق در باكو، براي هماهنگي و توسعه فعاليت‌هاي ضداستعماري، به ويژه عليه انگلستان، به وجود آمده بود. اقدام بعدي شوروي، پايان‌بخشيدن به مقاومت مجاهدين جنگل بود كه تهديدي بسيار جدي براي پيشرفت سياست استعماري انگلستان و استبداد دربار به شمار ميرفت. 
 مصالحه با ايران و انگليس و حمايت از جنبش جنگل با هم ناسازگار بود. براي اين مصالحه لازم بود كه شوروي، هم از حمايت جنبش جنگل دست بكشد و هم در جهت نفي آن اقدام كند.  


 اولّين گام شوروي، پس از توافق، دستكشيدن از كارهاي تبليغي عليه انگليس و ايران و تعطيل «شوراي تبليغات و عمليات خلقهاي شرق» بود. اين شورا از طرف اولين كنگره ملتهاي شرق در باكو، براي هماهنگي و توسعه فعاليتهاي ضداستعماري، به ويژه عليه انگليس، به وجود آمده بود. اقدام بعدي شوروي، پايانبخشيدن به مقاومت دليرانه مجاهدين جنگل بود كه تهديدي بسيار جدّي براي پيشرفت سياست استعماري انگليس و استبداد دربار به شمار ميرفت. 
روز ۶ ارديبهشت ۱۳۰۰ (۲۶آوريل ۱۹۲۱)، حدود دو ماه پس از بسته شدن قرارداد۱۹۲۱، روتشتاين، وزیر مختار شوروي، وارد تهران شد. او، در مراسم سلام به مناسبت تاج‌گذاري احمدشاه در روز ۱۶ ارديبهشت، درباره جنبش جنگل گفت:


  روز ۶ارديبهشت ۱۳۰۰ (۲۶آوريل ۱۹۲۱)، حدود دو ماه پس از بستهشدن قرارداد۱۹۲۱، روتشتاين، وزیر مختار شوروي، وارد تهران شد. او، در مراسم سلام به مناسبت تاجگذاري احمدشاه در روز ۱۶ارديبهشت، درباره جنبش جنگل گفت: «… خاطر اعليحضرت همايوني را مطمئن ميسازد كه دولت متبوعه دوستدار، نظر به تعهداتي  كه در موقع انعقاد قرارداد نموده است، با نهايت صميميت، اقدامات لازمه را در تسريع تصفيه مسألة گيلان اتخاذ خواهد كرد… دولت متبوعه اينجانب ذات اقدس همايوني را مظهر تماميّت ايران ميداند»(۱۹).
«… خاطر اعليحضرت همايوني را مطمئن مي‌سازد كه دولت متبوعه دوستدار، نظر به تعهداتي  كه در موقع انعقاد قرارداد نموده است، با نهايت صميميت، اقدامات لازمه را در تسريع تصفيه مسأله گيلان اتخاذ خواهد كرد… دولت متبوعه اين‌جانب ذات اقدس همايوني را مظهر تماميّت ايران مي‌داند»<ref>سردار جنگل - ص ۳۵۴</ref>


   طبيعي است كه وقتي «ذات اقدس همايوني، مظهر تماميّت ايران» باشد، جنبش مقاومت در گيلان نيز در حدّ يك «مسأله» نزول خواهد نمود.   
   طبيعي است كه وقتي «ذات اقدس همايوني، مظهر تماميّت ايران» باشد، جنبش مقاومت در گيلان نيز در حدّ يك «مسأله» نزول خواهد نمود.   
خط ۲۷۸: خط ۲۷۴:


== نامۀ روتشتاین به میرزا کوچک خان ==
== نامۀ روتشتاین به میرزا کوچک خان ==
روتشتاين براي حل سياسي «مسألة» گيلان، نامه يي براي ميرزا کوچک خان فرستاد. او در آغاز نامه تأكيدکرد: «تنها امنيّت ميتواند ايران را از چنگ امپرياليستهاي خارجي كه نسبت به ايران نظريات طمعكارانه دارند، خلاص كند». سپس، به اعلام سياست جديد شوروي در قبال ايران ميپردازد و براساس آن «نه تنها عمليّات انقلابي را بي فايده، بلكه مضرّ» ميداند و پس از تجليل از توافق ۱۹۲۱، كه «نفوذ معنوي انگليسيها را در شمال، بلكه تا اندازه يي در جنوب متزلزل كرده است»، غرض اصلي از نوشتن نامه را عنوان ميكند: «… از روي مواد قرارداد ما مجبوريم دولت را از وجود انقلابيون و عمليّات آن‌ها راحت كنيم… برطبق همان قرارداد، ما مكلّف نشده ايم كه درمقابل دولت از قواي انقلابي ايران حمايت كنيم». سپس، با تأكيد مجدّد بر  «ضرر عمليّات انقلابي در شمال»، براي حلِ «فرخنده» مسألۀ گيلان، به ميرزا کوچک خان پيشنهاد ميكند كه «پس از… صدور تأمين نامه براي شما به وسيله من، شما يا خلع سلاح شده و يا به نقطه يي خودتان را كنار ميكشيد». آنگاه، از موضع طرفداري از قوام السّلطنه، نخستوزير وقت، «مجزّاشدن ايالتي مانند گيلان» از ايران را براي آزادي و ترقّي مردم اين كشور مضرّ ميشمارد و از ميرزا ميخواهد از ايجاد «صحنه خونين و يك برادركشي كه لطمه به آزادي ملّت ايران ميزند» دست بردارد(۲۱).
روتشتاين براي حل سياسي «مسألة» گيلان، نامه يي براي ميرزا کوچک خان فرستاد. او در آغاز نامه تأكيدکرد: «تنها امنيّت ميتواند ايران را از چنگ امپرياليستهاي خارجي كه نسبت به ايران نظريات طمعكارانه دارند، خلاص كند». سپس، به اعلام سياست جديد شوروي در قبال ايران ميپردازد و براساس آن «نه تنها عمليّات انقلابي را بي فايده، بلكه مضرّ» ميداند و پس از تجليل از توافق ۱۹۲۱، كه «نفوذ معنوي انگلیسیها را در شمال، بلكه تا اندازه يي در جنوب متزلزل كرده است»، غرض اصلي از نوشتن نامه را عنوان ميكند: «… از روي مواد قرارداد ما مجبوريم دولت را از وجود انقلابيون و عمليّات آن‌ها راحت كنيم… برطبق همان قرارداد، ما مكلّف نشده ايم كه درمقابل دولت از قواي انقلابي ايران حمايت كنيم». سپس، با تأكيد مجدّد بر  «ضرر عمليّات انقلابي در شمال»، براي حلِ «فرخنده» مسألۀ گيلان، به ميرزا کوچک خان پيشنهاد ميكند كه «پس از… صدور تأمين نامه براي شما به وسيله من، شما يا خلع سلاح شده و يا به نقطه يي خودتان را كنار ميكشيد». آنگاه، از موضع طرفداري از قوام السّلطنه، نخستوزير وقت، «مجزّاشدن ايالتي مانند گيلان» از ايران را براي آزادي و ترقّي مردم اين كشور مضرّ ميشمارد و از ميرزا ميخواهد از ايجاد «صحنه خونين و يك برادركشي كه لطمه به آزادي ملّت ايران ميزند» دست بردارد(۲۱).


== پاسخ میرزا به نامه روتشتاین ==
== پاسخ میرزا به نامه روتشتاین ==
خط ۳۳۸: خط ۳۳۴:
با شهادت ميرزا کوچک خان جنگلي جنبش جنگل به زانو درآمد و رضاخان حكومت سياه خود را بر گيلان نيز گسترد.
با شهادت ميرزا کوچک خان جنگلي جنبش جنگل به زانو درآمد و رضاخان حكومت سياه خود را بر گيلان نيز گسترد.


جنبش جنگل پس از هفت سال مبارزۀ بي وقفه با انگليس و دربار قاجار، سرانجام، خسته جان و خونين پيكر ازپاي درآمد. 
جنبش جنگل پس از هفت سال مبارزۀ بي وقفه با انگلستان و دربار قاجار، سرانجام، خسته جان و خونين پيكر ازپاي درآمد. 


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۵۵: خط ۳۵۱:
۱۴ـ «عمل و تئوري بلشويسم»، برتراند راسل، ترجمه احمد صبا، ص۶۴.
۱۴ـ «عمل و تئوري بلشويسم»، برتراند راسل، ترجمه احمد صبا، ص۶۴.


۱۵ـ «روسيه و غرب در زمان لنين و استالين»، ژرژ کنان، ترجمه ابوالقاسم طاهری، تهران، انتشارات فرانکلین، ۱۳۴۴، ص۱۷۵.
۱۸ـ «مأموریت آمریکاییها در ایران»، آرتور میلیسپو، ترجمه ابوترابیان، ص۱۰۹.
 
۱۶ و۱۷ـ «نهضت میرزا کوچک خان جنگلی»، صفحات ۲۴۶ و۲۴۹.
 
۱۸ـ «مأموریت آمریکاییها در ایران»، آرتور میلیسپو، ترجمه ابوترابیان، ص۱۰۹.  
 
۱۹ـ «سردار جنگل»، ص۳۵۴. 


۲۰ـ «تاريخ بيستساله ايران»، حسین مکّی، تهران، ۱۳۲۳، جلد اول، ص۳۶۳).  
۲۰ـ «تاريخ بيستساله ايران»، حسین مکّی، تهران، ۱۳۲۳، جلد اول، ص۳۶۳).  

منوی ناوبری