۲٬۳۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸۹: | خط ۲۸۹: | ||
==== جنگ قدرت در نظام ولایت فقیه ==== | ==== جنگ قدرت در نظام ولایت فقیه ==== | ||
حکومت ولایت فقیه در ظاهر دارای مجلس و احزاب و جناههایی است که در مسائل متعددی با هم اختلاف نیز دارند. این موضوع باعث شده که افرادی در غرب این رژیم را یک حکومت دارای درجاتی از دموکراسی تلقی کنند. این اختلافات در واقع نوعی جنگ قدرت ناشی از تضاد منافع باندهای حاکم است. این خصوصیت در واقع ویژگی خاصی نیز به سرکوب در رژیم ولایت فقیه میدهد. جناحهای حاکم در رژیم ولایت فقیه درمورد سرکوب مخالفان هیچ تردیدی به خود راه نمیدهند و در این موضوع کاملا توافق دارند. در زمان حکومت خمینی جنگ قدرت بین جناحهای حاکم بسیار کمتر بود. در آنزمان نهضت آزادی فعالیت بسیار محدودی داشت اما بعدها به رغم اختلافات بسیار بین جناحهای حاکمیت، نهضت آزادی نیز کاملا ممنوع شد.<ref name=":7" /> | حکومت ولایت فقیه در ظاهر دارای مجلس و احزاب و جناههایی است که در مسائل متعددی با هم اختلاف نیز دارند. این موضوع باعث شده که افرادی در غرب این رژیم را یک حکومت دارای درجاتی از دموکراسی تلقی کنند. این اختلافات در واقع نوعی جنگ قدرت ناشی از تضاد منافع باندهای حاکم است. این خصوصیت در واقع ویژگی خاصی نیز به سرکوب در رژیم ولایت فقیه میدهد. جناحهای حاکم در رژیم ولایت فقیه درمورد سرکوب مخالفان هیچ تردیدی به خود راه نمیدهند و در این موضوع کاملا توافق دارند. در زمان حکومت خمینی جنگ قدرت بین جناحهای حاکم بسیار کمتر بود. در آنزمان نهضت آزادی فعالیت بسیار محدودی داشت اما بعدها به رغم اختلافات بسیار بین جناحهای حاکمیت، نهضت آزادی نیز کاملا ممنوع شد.<ref name=":7" /> | ||
== پایههای حکومت ولایت فقیه == | |||
نظام ولایت فقیه بر دو پایه اصلی سرکوب داخلی و صدور بنیادگرایی یا [[صدور بحران]] بنا شده است. این ویژگی در فرهنگ سیاسی با نامهای دیگری از جمله، صدور ارتجاع، صدور بحران، جنگ طلبی و صدور تروریسم نامگذاری میشود. در فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی از این موضوع با اصطلاح «صدور انقلاب» نام برده میشود و در واقع هستهی اولیهی ایده تشکیل «خلافت اسلامی» یا «حکومت جهانی اسلام» است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | |||
=== سرکوب در نظام ولایت فقیه === | === سرکوب در نظام ولایت فقیه === | ||
[[پرونده:سرکوب تظاهرات توسط لیاس شخصیها.JPG|جایگزین=لباس شخصیهای بینادگرای وابسته به ولی فقیه تظاهرات را سرکوب میکنند|بندانگشتی|300x300پیکسل|سرکوب تظاهرات در سال ۱۳۸۸ توسط لباس شخصیهای وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی]] | [[پرونده:سرکوب تظاهرات توسط لیاس شخصیها.JPG|جایگزین=لباس شخصیهای بینادگرای وابسته به ولی فقیه تظاهرات را سرکوب میکنند|بندانگشتی|300x300پیکسل|سرکوب تظاهرات در سال ۱۳۸۸ توسط لباس شخصیهای وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی]] | ||
خط ۲۹۶: | خط ۲۹۸: | ||
وجه دیگر سرکوب در حکومت ولایت فقیه سرکوب اقلیتهای مذهبی است. در یک نظام دیکتاتوری کلاسیک، اقلیتهای مذهبی تهدیدی برای نظام نیستند، اما در نظام بنیادگرای مذهبی ولایت فقیه، آنها تهدید به شمار میروند زیرا تفکر انحصارطلبانهی این تفکر را که بر ایجاد جهان وطنی اسلامی و هلال شیعی استوار است، زیر سوال میبرند. به این ترتیب اگر اقلیتهای مذهبی در تبلیغ و رفتارها و مناسک مذهبی خود آزاد باشند، تمامیت نظام بنیادگرای اسلامی دچار تتنش میشود. <ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه ـ انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | وجه دیگر سرکوب در حکومت ولایت فقیه سرکوب اقلیتهای مذهبی است. در یک نظام دیکتاتوری کلاسیک، اقلیتهای مذهبی تهدیدی برای نظام نیستند، اما در نظام بنیادگرای مذهبی ولایت فقیه، آنها تهدید به شمار میروند زیرا تفکر انحصارطلبانهی این تفکر را که بر ایجاد جهان وطنی اسلامی و هلال شیعی استوار است، زیر سوال میبرند. به این ترتیب اگر اقلیتهای مذهبی در تبلیغ و رفتارها و مناسک مذهبی خود آزاد باشند، تمامیت نظام بنیادگرای اسلامی دچار تتنش میشود. <ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه ـ انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
=== صدور بنیادگرایی در حکومت ولایت فقیه === | === صدور بنیادگرایی در حکومت ولایت فقیه === | ||
حکومت جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت بنیادگرای خود قادر به حل مشکلات واقعی جامعهی مدرن امروزی نیست. در سال ۱۳۵۷ بعد از سقوط یک رژیم دیکتاتوری نیروهای زیادی درجریان آن انقلاب آزاد شدند. نیروهایی که تشنهی آزادی و برابری بودند. خمینی میدانست که یا باید این نیروها را در راه ساختن یک نظام دموکراتیک و یک پیشرفت اقتصادی - اجتماعی به کار بگیرد و از سویی به مطالبات آنها پاسخ گوید یا آن که این نیرو رادر راستای توسعه طلبی و صدور انقلاب و بنیادگرایی به کشورهای دیگر بر اساس تئوری گسترش حکومت اسلامی بکار بندد. خمینی با بهکار گیری روش دوم نه تنها میتوانست از پاسخ به مطالبات مردمی به بهانهی جنگ خودداری کند بلکه با سرکوب هرگونه آزادیخواهی در کشور و از سویی تهییج نیروهای جبههی خود، حکومت خود را تضمین نماید. به این ترتیب جنگطلبی و صدور بحران یکی از مبانی اصلی حکومت ولایت فقیه از ابتدای انقلاب ضدسلطنتی بوده است. <ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | حکومت جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت بنیادگرای خود قادر به حل مشکلات واقعی جامعهی مدرن امروزی نیست. در سال ۱۳۵۷ بعد از سقوط یک رژیم دیکتاتوری نیروهای زیادی درجریان آن انقلاب آزاد شدند. نیروهایی که تشنهی آزادی و برابری بودند. خمینی میدانست که یا باید این نیروها را در راه ساختن یک نظام دموکراتیک و یک پیشرفت اقتصادی - اجتماعی به کار بگیرد و از سویی به مطالبات آنها پاسخ گوید یا آن که این نیرو رادر راستای توسعه طلبی و صدور انقلاب و بنیادگرایی به کشورهای دیگر بر اساس تئوری گسترش حکومت اسلامی بکار بندد. خمینی با بهکار گیری روش دوم نه تنها میتوانست از پاسخ به مطالبات مردمی به بهانهی جنگ خودداری کند بلکه با سرکوب هرگونه آزادیخواهی در کشور و از سویی تهییج نیروهای جبههی خود، حکومت خود را تضمین نماید. به این ترتیب جنگطلبی و صدور بحران یکی از مبانی اصلی حکومت ولایت فقیه از ابتدای انقلاب ضدسلطنتی بوده است. <ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> |
ویرایش