اپورتونیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(بازبینی مقاله و افزودن نظریات لنین و رزا لوکزامبورگ برای غنی‌تر کردن آن)
خط ۷۷: خط ۷۷:
'''اپورتونیسم،''' به عنوان یک مفهوم چندوجهی در علوم اجتماعی، اقتصاد، زیست‌شناسی و به‌ویژه سیاست، به رفتاری اطلاق می‌شود که در آن فرد یا گروه با بهره‌گیری از شرایط موجود و بدون پایبندی به اصول ثابت، به دنبال کسب منفعت شخصی یا جمعی است. در حوزه سیاست، اپورتونیسم سیاسی به تغییر مواضع، ائتلاف‌ها یا اقدامات استراتژیک با هدف دستیابی به قدرت، نفوذ یا بقای سیاسی اشاره دارد، اغلب به قیمت نادیده گرفتن ارزش‌ها یا تعهدات اخلاقی. این مقاله به بررسی ریشه‌های تاریخی، تعاریف نظری، مصادیق عملی و پیامدهای اپورتونیسم با تمرکز بر بُعد سیاسی آن می‌پردازد. با استفاده از رویکردی تحلیلی و استناد به منابع آکادمیک معتبر، تلاش می‌شود تا این پدیده در چارچوب‌های تئوریک و تجربی مورد کاوش قرار گیرد. بخش‌های مختلف مقاله شامل تعریف و مفهوم‌شناسی، زمینه‌های تاریخی، نظریه‌ها و دیدگاه‌ها، اپورتونیسم سیاسی در عمل، و در نهایت تأثیرات و نقدهای آن خواهد بود. هدف این است که درک جامعی از این مفهوم و نقش آن در پویایی‌های قدرت ارائه شود.
'''اپورتونیسم،''' به عنوان یک مفهوم چندوجهی در علوم اجتماعی، اقتصاد، زیست‌شناسی و به‌ویژه سیاست، به رفتاری اطلاق می‌شود که در آن فرد یا گروه با بهره‌گیری از شرایط موجود و بدون پایبندی به اصول ثابت، به دنبال کسب منفعت شخصی یا جمعی است. در حوزه سیاست، اپورتونیسم سیاسی به تغییر مواضع، ائتلاف‌ها یا اقدامات استراتژیک با هدف دستیابی به قدرت، نفوذ یا بقای سیاسی اشاره دارد، اغلب به قیمت نادیده گرفتن ارزش‌ها یا تعهدات اخلاقی. این مقاله به بررسی ریشه‌های تاریخی، تعاریف نظری، مصادیق عملی و پیامدهای اپورتونیسم با تمرکز بر بُعد سیاسی آن می‌پردازد. با استفاده از رویکردی تحلیلی و استناد به منابع آکادمیک معتبر، تلاش می‌شود تا این پدیده در چارچوب‌های تئوریک و تجربی مورد کاوش قرار گیرد. بخش‌های مختلف مقاله شامل تعریف و مفهوم‌شناسی، زمینه‌های تاریخی، نظریه‌ها و دیدگاه‌ها، اپورتونیسم سیاسی در عمل، و در نهایت تأثیرات و نقدهای آن خواهد بود. هدف این است که درک جامعی از این مفهوم و نقش آن در پویایی‌های قدرت ارائه شود.


اپورتونیسم در تحلیل جنبش‌های انقلابی، از منظر نظریه‌پردازان مارکسیست نظیر ولادیمیر لنین و روزا لوکزامبورگ، به انحراف از اصول سوسیالیستی به نفع منافع کوتاه‌مدت یا سازش با نظم موجود اشاره دارد.  
اپورتونیسم در تحلیل جنبش‌های انقلابی، از منظر نظریه‌پردازان مارکسیست نظیر ولادیمیر لنین و روزا لوکزامبورگ، به انحراف از اصول سوسیالیستی به نفع منافع کوتاه‌مدت یا سازش با نظم موجود گفته می‌شود.


لنین در «چه باید کرد؟» و «امپریالیسم، بالاترین مرحله سرمایه‌داری»، اپورتونیسم را نتیجه نفوذ ایدئولوژی بورژوایی و خیانت اشرافیت کارگری به آرمان‌های پرولتاریا می‌داند و آن را با فقدان آگاهی انقلابی و تسلیم به خودبه‌خودی جنبش‌ها مرتبط می‌بیند. او در «دولت و انقلاب»، سازش با پارلمانتاریسم بورژوایی را مصداقی از این انحراف معرفی کرده و بر ضرورت حزب پیشتاز برای مقابله با آن تأکید دارد. در مقابل، لوکزامبورگ در «رفرم یا انقلاب»، اپورتونیسم را در قالب رفرمیسم نقد می‌کند و آن را تلاشی برای جایگزینی انقلاب با اصلاحات تدریجی می‌داند که به حفظ سرمایه‌داری منجر می‌شود. او در «انقلاب روسیه»، از تمرکز بیش از حد بلشویک‌ها بر قدرت حزبی انتقاد کرده و بر نقش دموکراسی انقلابی و خودجوشی توده‌ها در جلوگیری از انحرافات تأکید دارد. این دو دیدگاه، اگرچه در هدف مشترک هستند، در روش‌شناسی و راهکارها تفاوت‌هایی دارند که چارچوبی غنی برای تحلیل اپورتونیسم فراهم می‌کنند.
لنین در «چه باید کرد؟» و «امپریالیسم، بالاترین مرحله سرمایه‌داری»، اپورتونیسم را نتیجه نفوذ ایدئولوژی بورژوایی و خیانت اشرافیت کارگری به آرمان‌های پرولتاریا می‌داند و آن را با فقدان آگاهی انقلابی و تسلیم به خودبه‌خودی جنبش‌ها مرتبط می‌بیند. او در «دولت و انقلاب»، سازش با پارلمانتاریسم بورژوایی را مصداقی از این انحراف معرفی کرده و بر ضرورت حزب پیشتاز برای مقابله با آن تأکید دارد. در مقابل، لوکزامبورگ در «رفرم یا انقلاب»، اپورتونیسم را در قالب رفرمیسم نقد می‌کند و آن را تلاشی برای جایگزینی انقلاب با اصلاحات تدریجی می‌داند که به حفظ سرمایه‌داری منجر می‌شود. او در «انقلاب روسیه»، از تمرکز بیش از حد بلشویک‌ها بر قدرت حزبی انتقاد کرده و بر نقش دموکراسی انقلابی و خودجوشی توده‌ها در جلوگیری از انحرافات تأکید دارد. این دو دیدگاه، اگرچه در هدف مشترک هستند، در روش‌شناسی و راهکارها تفاوت‌هایی دارند که چارچوبی غنی برای تحلیل اپورتونیسم فراهم می‌کنند.
خط ۹۹: خط ۹۹:
لنین در «امپریالیسم، بالاترین مرحله سرمایه‌داری» (۱۹۱۷) ریشه‌های اپورتونیسم را در تحولات اقتصادی و سیاسی عصر امپریالیسم جستجو می‌کند. او استدلال می‌کند که سودهای کلان ناشی از استعمار و غارت مستعمرات، بخشی از طبقه کارگر در کشورهای پیشرفته را به «اشرافیت کارگری» تبدیل کرده است که به جای مبارزه انقلابی، به دنبال سازش با بورژوازی است. این اشرافیت، که از امتیازات مادی برخوردار می‌شود، به ابزاری برای ترویج اپورتونیسم در جنبش کارگری تبدیل می‌شود و وحدت طبقاتی را تضعیف می‌کند. لوکزامبورگ نیز در تحلیل انقلاب ۱۹۰۵ روسیه و نقدهایش به سوسیال‌دموکراسی آلمان، اپورتونیسم را نتیجه ضعف سازمانی و فقدان پویایی انقلابی می‌داند. او معتقد است که جنبش‌هایی که به رهبری توده‌ای و آگاهی طبقاتی متکی نباشند، به‌راحتی در دام رفرمیسم و سازش می‌افتند. علاوه بر این، او بر نقش بحران‌های اقتصادی و سیاسی در تشدید اپورتونیسم تأکید دارد، زیرا این شرایط اغلب رهبران را به سوی تصمیمات کوتاه‌مدت و غیراصولی سوق می‌دهد. این تحلیل‌ها نشان می‌دهند که اپورتونیسم یک انتخاب فردی نیست، بلکه محصول تعامل پیچیده شرایط عینی (مانند امپریالیسم) و ذهنی (مانند ضعف ایدئولوژیک) است که در بسترهای مختلف به اشکال گوناگون ظاهر می‌شود.<ref>[https://www.marxists.org/archive/lenin/works/1916/imp-hsc/index.htm Imperialism, the Highest Stage of Capitalism]</ref>
لنین در «امپریالیسم، بالاترین مرحله سرمایه‌داری» (۱۹۱۷) ریشه‌های اپورتونیسم را در تحولات اقتصادی و سیاسی عصر امپریالیسم جستجو می‌کند. او استدلال می‌کند که سودهای کلان ناشی از استعمار و غارت مستعمرات، بخشی از طبقه کارگر در کشورهای پیشرفته را به «اشرافیت کارگری» تبدیل کرده است که به جای مبارزه انقلابی، به دنبال سازش با بورژوازی است. این اشرافیت، که از امتیازات مادی برخوردار می‌شود، به ابزاری برای ترویج اپورتونیسم در جنبش کارگری تبدیل می‌شود و وحدت طبقاتی را تضعیف می‌کند. لوکزامبورگ نیز در تحلیل انقلاب ۱۹۰۵ روسیه و نقدهایش به سوسیال‌دموکراسی آلمان، اپورتونیسم را نتیجه ضعف سازمانی و فقدان پویایی انقلابی می‌داند. او معتقد است که جنبش‌هایی که به رهبری توده‌ای و آگاهی طبقاتی متکی نباشند، به‌راحتی در دام رفرمیسم و سازش می‌افتند. علاوه بر این، او بر نقش بحران‌های اقتصادی و سیاسی در تشدید اپورتونیسم تأکید دارد، زیرا این شرایط اغلب رهبران را به سوی تصمیمات کوتاه‌مدت و غیراصولی سوق می‌دهد. این تحلیل‌ها نشان می‌دهند که اپورتونیسم یک انتخاب فردی نیست، بلکه محصول تعامل پیچیده شرایط عینی (مانند امپریالیسم) و ذهنی (مانند ضعف ایدئولوژیک) است که در بسترهای مختلف به اشکال گوناگون ظاهر می‌شود.<ref>[https://www.marxists.org/archive/lenin/works/1916/imp-hsc/index.htm Imperialism, the Highest Stage of Capitalism]</ref>


== اپورتونیسم در آثار لنین- مبارزه با رویزیونیسم ==
== اپورتونیسم در آثار لنین؛ مبارزه با رویزیونیسم ==
لنین اپورتونیسم را یکی از بزرگ‌ترین تهدیدات علیه انقلاب پرولتری می‌دانست و در آثار متعدد خود به مبارزه با آن پرداخت. در «چه باید کرد؟»، او رویزیونیسم ادوارد برنشتاین را که اصلاحات تدریجی را به جای انقلاب پیشنهاد می‌کرد، به‌عنوان نمونه‌ای از اپورتونیسم مورد نقد قرار داد. لنین استدلال می‌کند که این رویکرد، با پذیرش پارلمانتاریسم بورژوایی، جنبش کارگری را به ابزاری برای حفظ نظم سرمایه‌داری تبدیل می‌کند. او در «دولت و انقلاب» (۱۹۱۷) این ایده را گسترش داد و نشان داد که اپورتونیست‌ها با کنار گذاشتن هدف نابودی دولت بورژوایی، عملاً به خدمتگزاران نظام موجود درمی‌آیند. لنین همچنین در جریان انقلاب ۱۹۰۵ و پس از آن، بر ضرورت ایجاد حزب پیشتاز تأکید کرد که بتواند با انضباط انقلابی، جلوی نفوذ اپورتونیسم را بگیرد. او معتقد بود که بدون چنین حزبی، جنبش کارگری به دام «اکونومیسم» (تمرکز صرف بر مطالبات اقتصادی) و سازش با بورژوازی می‌افتد. این دیدگاه، اپورتونیسم را نه‌تنها یک انحراف تاکتیکی، بلکه خیانتی استراتژیک به اصول مارکسیسم می‌داند که نیازمند مبارزه‌ای بی‌امان است. لنین همچنین در نقدهایش به احزاب سوسیال‌دموکرات اروپا در جنگ جهانی اول، اپورتونیسم را نتیجه تسلیم به ناسیونالیسم بورژوایی دانست که کارگران را به حمایت از جنگ امپریالیستی سوق داد. این تحلیل، عمق دیدگاه لنین در مورد پیوند اپورتونیسم با شرایط تاریخی را نشان می‌دهد. <ref>[https://www.marxists.org/archive/lenin/works/1917/staterev/index.htm The state and revolution]</ref>
لنین اپورتونیسم را یکی از بزرگ‌ترین تهدیدات علیه انقلاب پرولتری می‌دانست و در آثار متعدد خود به مبارزه با آن پرداخت. در «چه باید کرد؟»، او رویزیونیسم ادوارد برنشتاین را که اصلاحات تدریجی را به جای انقلاب پیشنهاد می‌کرد، به‌عنوان نمونه‌ای از اپورتونیسم مورد نقد قرار داد. لنین استدلال می‌کند که این رویکرد، با پذیرش پارلمانتاریسم بورژوایی، جنبش کارگری را به ابزاری برای حفظ نظم سرمایه‌داری تبدیل می‌کند. او در «دولت و انقلاب» (۱۹۱۷) این ایده را گسترش داد و نشان داد که اپورتونیست‌ها با کنار گذاشتن هدف نابودی دولت بورژوایی، عملاً به خدمتگزاران نظام موجود درمی‌آیند. لنین همچنین در جریان انقلاب ۱۹۰۵ و پس از آن، بر ضرورت ایجاد حزب پیشتاز تأکید کرد که بتواند با انضباط انقلابی، جلوی نفوذ اپورتونیسم را بگیرد. او معتقد بود که بدون چنین حزبی، جنبش کارگری به دام «اکونومیسم» (تمرکز صرف بر مطالبات اقتصادی) و سازش با بورژوازی می‌افتد. این دیدگاه، اپورتونیسم را نه‌تنها یک انحراف تاکتیکی، بلکه خیانتی استراتژیک به اصول مارکسیسم می‌داند که نیازمند مبارزه‌ای بی‌امان است. لنین همچنین در نقدهایش به احزاب سوسیال‌دموکرات اروپا در جنگ جهانی اول، اپورتونیسم را نتیجه تسلیم به ناسیونالیسم بورژوایی دانست که کارگران را به حمایت از جنگ امپریالیستی سوق داد. این تحلیل، عمق دیدگاه لنین در مورد پیوند اپورتونیسم با شرایط تاریخی را نشان می‌دهد. <ref>[https://www.marxists.org/archive/lenin/works/1917/staterev/index.htm The state and revolution]</ref>


منوی ناوبری