کاربر:Alireza k h/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
افزودن لینک داخلی
جزبدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن لینک داخلی)
خط ۱: خط ۱:


'''قانون'''، یکی از بنیادی‌ترین مفاهیمی بود که در جریان [[انقلاب مشروطه]] (۱۲۸۵ش) وارد فرهنگ سیاسی ایران شد. تا پیش از آن، «فرمان شاه» منبع اصلی نظم سیاسی بود؛ اما مشروطه‌خواهان با الهام از اندیشه‌های نوین، خواستار حاکمیت «قانون» شدند. [[احمد کسروی]] در ''تاریخ مشروطه ایران'' (۱۳۲۵ش) قانون را «روح مشروطه» می‌خواند. پژوهشگرانی چون آدمیت، ناطق و آبراهامیان نیز قانون را نماد گذار ایران از سلطنت مطلقه به نظام مشروطه دانسته‌اند.
'''ملت'''، یکی از واژگانی بود که در [[جنبش مشروطه ایران|انقلاب مشروطیت]] (۱۲۸۵ش) وارد فرهنگ ایران شد. در واقعی یکی از مهم‌ترین دگرگونی‌های زبانی و مفهومی در این انقلاب، گذار از واژهٔ «رعیت» به «ملت» بود. در نظام سیاسی سنتی، مردم «رعیت» نامیده می‌شدند؛ یعنی فرمان‌برداران شاه. اما در گفتمان مشروطه، برای نخستین بار مردم «ملت» نام گرفتند؛ به معنای صاحبان حق و ارادهٔ جمعی. [[احمد کسروی]] در ''تاریخ مشروطه ایران'' (۱۳۲۵ش) این تحول را «انقلابی در زبان و اندیشهٔ سیاسی ایرانیان» می‌خواند. پژوهشگرانی چون آدمیت، ناطق و آبراهامیان نیز آن را نشانهٔ پیدایش هویت سیاسی مدرن در ایران معرفی کرده‌اند.


== پیشینهٔ واژه ==
== رعیت در نظام قدیم ==
واژهٔ «قانون» در زبان فارسی از یونانی ''κανών'' (kanon) به معنای «قاعده» آمده است. در فرهنگ اسلامی پیشامشروطه، قانون بیشتر به متون علمی (مانند ''قانون ابن‌سینا'') یا به قواعد فقهی اشاره داشت. اما در عصر مشروطه، قانون معنای سیاسی ـ حقوقی نوینی یافت: مجموعه‌ای از قواعد عام برای ادارهٔ کشور.
واژهٔ «رعیت» در زبان فارسی از ریشهٔ عربی «رعی» (به معنای شبانی و نگاهبانی) آمده و در نظام سلطنتی به مردم تحت فرمان شاه اطلاق می‌شد. رعیت در این معنا تابع بی‌چون‌وچرای سلطان بود و حقوقی مستقل نداشت (آدمیت، ''فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت''، ۱۳۵۶).
----


== قانون در گفتمان مشروطه ==
== ملت در گفتمان مشروطه ==
کسروی می‌نویسد:<blockquote>«از روزی که مجلس برپا شد، مردم همه دم از قانون می‌زدند و آن را درمان همه دردها می‌دانستند» (''تاریخ مشروطه ایران''، ۱۳۲۵).</blockquote>در نگاه آزادی‌خواهان، قانون یعنی:
با پیروزی مشروطه، واژهٔ «ملت» جایگزین «رعیت» شد. کسروی توضیح می‌دهد:<blockquote>«مردم ایران تا دیروز خود را رعیت می‌شمردند، از آن روز که مجلس برپا شد، خود را ملت خواندند» (''تاریخ مشروطه ایران''، ۱۳۲۵).</blockquote>ملت به معنای نوین، برابر با «شهروند» یا «مردم صاحب حق» بود. این تغییر واژه، دگرگونی در نگرش به قدرت سیاسی را بازتاب می‌داد.


* محدودیت قدرت شاه و درباریان.
== بازتاب در قانون اساسی ==
* تضمین آزادی فردی و اجتماعی.
در اصول قانون اساسی مشروطه (۱۲۸۵–۱۲۸۶ش)، واژهٔ ملت بارها به‌کار رفت. اصل نخست متمم قانون اساسی اعلام می‌کرد که «سلطنت موهبتی است الهی که از طرف ملت به شخص شاه تفویض می‌شود.» این جمله، برتری ملت بر شاه را نشان می‌داد.
* برابری همه در برابر قواعد عمومی.


== قانون اساسی ==
== پیامدهای اجتماعی و سیاسی ==
بزرگ‌ترین نمود قانون در مشروطه، تصویب [[قانون اساسی مشروطیت|قانون اساسی]] (دستورنامهٔ مشروطه) در ۱۲۸۵ و متمم آن در ۱۲۸۶ بود. این قانون، اصولی دربارهٔ مجلس، حقوق ملت، مسئولیت وزرا و حدود سلطنت تعیین کرد. اصل مهمی در متمم قانون اساسی تصریح داشت که «هیچ حکمی بدون تصویب مجلس و امضای وزیران نافذ نیست.»


== تقابل قانون و شریعت ==
* '''تغییر هویت سیاسی:''' مردم خود را نه رعیت بلکه ملت دانستند.
مخالفان مشروطه، به‌ویژه [[شیخ فضل‌الله نوری]]، بر این باور بودند که تنها «شریعت» باید مبنای حکم باشد و قانون‌گذاری انسانی بدعت است. به همین دلیل او مفهوم «مشروطه مشروعه» را مطرح کرد. این تقابل نشان‌دهندهٔ دشواری پیوند میان سنت فقهی و مفهوم مدرن قانون بود.
* '''آگاهی جمعی:''' مفهوم ملت موجب بیداری و انسجام مردم شد.
* '''مشروعیت نوین:''' قدرت سیاسی به ارادهٔ ملت منسوب گردید، نه به خواست فردی شاه.


== تحلیل پژوهشگران ==
== تحلیل پژوهشگران ==


* '''کسروی''': قانون را روح مشروطه و خواستهٔ اصلی ملت می‌نامد (۱۳۲۵).
* '''کسروی''': این تحول زبانی را مهم‌ترین دستاورد مشروطه می‌داند (۱۳۲۵).
* '''آدمیت''': قانون را «نقطهٔ آغاز اندیشهٔ مدرن سیاسی در ایران» می‌داند (''فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت''، ۱۳۵۶).
* '''آدمیت''': گذار از رعیت به ملت را «انقلاب در اندیشهٔ سیاسی ایرانیان» می‌نامد (۱۳۵۶).
* '''هما ناطق''': تأکید می‌کند که ملت برای نخستین بار خود را مقید به قانونی دانست که فراتر از فرمان شاه بود (''ایرانیان و اندیشه تجدد''، ۱۳۷۷).
* '''هما ناطق''': ملت در برابر رعیت نشانگر پیدایش مفهوم «شهروند» در ایران بود (''ایرانیان و اندیشه تجدد''، ۱۳۷۷).
* '''آبراهامیان''': قانون اساسی را عرصهٔ کشمکش طبقات اجتماعی بر سر قدرت معرفی می‌کند (''ایران بین دو انقلاب''، ۱۳۷۷).
* '''آبراهامیان''': این تغییر را پایه‌ای برای شکل‌گیری جامعهٔ مدنی در ایران معرفی می‌کند (''ایران بین دو انقلاب''، ۱۳۷۷).
* '''آجودانی''': قانون را مفهومی دوگانه می‌داند که همزمان درگیر شریعت و مدرنیته بود (''مشروطه ایرانی''، ۱۳۷۷).
* '''آجودانی''': ملت در مشروطه ترکیبی از معنای سنتی (امت دینی) و معنای مدرن (مردم صاحب حق) داشت (''مشروطه ایرانی''، ۱۳۷۷).


== جمع‌بندی ==
== جمع‌بندی ==
«قانون» در انقلاب مشروطه مفهومی کلیدی بود که بنیاد نظام سیاسی جدید را گذاشت. این واژه نماد گذار از فرمان فردی به قواعد عمومی و آغاز تفکر حقوق شهروندی در ایران شد. هرچند اجرای آن با موانع فراوان روبه‌رو شد، اما در تاریخ سیاسی ایران به‌عنوان یادگار اصلی مشروطه باقی ماند.
گذار از «رعیت» به «ملت» در مشروطه تحولی بنیادین در فرهنگ سیاسی ایران بود. این تغییر زبانی نشان داد که مردم دیگر فرمان‌برداران شاه نیستند، بلکه صاحبان اصلی قدرت و مشروعیت‌اند. چنین دگرگونی‌ای زمینه‌ساز پیدایش حقوق شهروندی و نهادهای دموکراتیک در ایران شد.


== منابع ==
== منابع ==

منوی ناوبری