۲٬۶۴۰
ویرایش
Alireza k h (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Alireza k h (بحث | مشارکتها) (ایجاد صفحه تمرین فدریکو گارسیا لورکا) |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه | {{جعبه زندگینامه | ||
| اندازه جعبه = ۳۰۰px | | اندازه جعبه = ۳۰۰px | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
| عنوان ۲ = شاعر، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر اسپانیایی | | عنوان ۲ = شاعر، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر اسپانیایی | ||
| نام = فدریکو گارسیا لورکا | | نام = فدریکو گارسیا لورکا | ||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
'''فدریکو گارسیا لورکا''' با نام کامل '''فدریکو دل ساگرادو کورازون ده خسوس گارسیا لورکا''' (۵ ژوئن ۱۸۹۸ – ۱۹ اوت ۱۹۳۶)، شاعر، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و یکی از برجستهترین چهرههای فرهنگی اسپانیا در قرن بیستم بود. او عضو کلیدی نسل ۲۷ (Generación del 27) – گروهی از شاعران و هنرمندان آوانگارد اسپانیایی – بود که سنتهای فولکلور اندلسی را با مدرنیسم، سوررئالیسم و سمبولیسم ترکیب کرد. لورکا با آثارش مانند مجموعه شعر رومانسرو خیتانو (غزلهای کولی، ۱۹۲۸)، نمایشنامههای سهگانه روستایی عروسی خونین (۱۹۳۳)، یرما (۱۹۳۴) و خانه برناردا آلبا (۱۹۳۶)، و مجموعه شاعر در نیویورک (۱۹۴۰، پس از مرگ منتشر شد)، به شهرت جهانی رسید. لورکا تمهای مرگ، عشق نافرجام، سرکوب زنان، هویت جنسی، طبیعت اندلسی و عدالت اجتماعی را با زبانی پر از تصاویر زنده، موسیقی فولکلور و نمادهای عمیق کاوش کرد. او گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد تا تئاتر کلاسیک اسپانیایی را به روستاها ببرد. در آغاز جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶)، لورکا به دلیل دیدگاههای لیبرال و شهرتش به عنوان نماد جمهوری، توسط نیروهای ملیگرای فرانکو در گرانادا اعدام شد؛ مرگ او یکی از نمادهای تراژدی جنگ داخلی و سرکوب فاشیستی گردید. لورکا تأثیر عمیقی بر ادبیات اسپانیایی و تئاتر جهانی گذاشت. آثارش به دهها زبان ترجمه شده و نمایشنامههایش همچنان روی صحنه میروند. او نماد آزادی هنری، مبارزه با سرکوب و زیبایی اندلس است، و مرگ نابههنگامش در ۳۸ سالگی، او را به اسطورهای ابدی تبدیل کرد. زندگی و آثار لورکا نه تنها بازتاب فرهنگ غنی اسپانیا، بلکه کاوش عمیق در روان انسانی، عشق، مرگ و آزادی هستند؛ تمهایی که در شعرها و نمایشنامههایش با شدت و زیبایی بینظیری بیان شدهاند. از کودکی در جلگه حاصلخیز گرانادا تا دوستی با دالی و بونوئل، سفر به نیویورک و بازگشت به اسپانیا، لورکا همیشه بین سنت و مدرنیته، روستا و شهر، عشق و مرگ در نوسان بود. مرگ او در آغاز جنگ داخلی، پایان تراژیکی برای یکی از درخشانترین استعدادهای ادبی قرن بود، اما آثارش زنده ماندند و نسلهای بعدی را الهام بخشیدند. لورکا نه تنها شاعر اندلس، بلکه صدای سرکوبشدگان، عاشقان نافرجام و کسانی بود که در جستجوی آزادی بودند.<ref name="britannica">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.britannica.com/biography/Federico-Garcia-Lorca|عنوان=Federico García Lorca|وبگاه=Encyclopædia Britannica|تاریخ بازبینی=۱۳ دسامبر ۲۰۲۵}}</ref><ref name="stanford">{{یادکرد وب|نشانی=https://plato.stanford.edu/entries/garcia-lorca/|عنوان=Federico García Lorca|وبگاه=Stanford Encyclopedia of Philosophy|تاریخ بازبینی=۱۳ دسامبر ۲۰۲۵}}</ref><ref name="gibson">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Gibson|نام=Ian|عنوان=Federico García Lorca: A Life|ناشر=Faber & Faber|سال=۱۹۸۹}}</ref><ref name="stainton">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Stainton|نام=Leslie|عنوان=Lorca: A Dream of Life|ناشر=Farrar, Straus and Giroux|سال=۱۹۹۹}}</ref> | |||
'''فدریکو دل ساگرادو کورازون ده خسوس گارسیا لورکا''' (۵ ژوئن ۱۸۹۸ – ۱۹ اوت ۱۹۳۶)، | |||
لورکا تمهای مرگ، عشق نافرجام، سرکوب زنان، هویت جنسی، طبیعت اندلسی و عدالت اجتماعی را با زبانی پر از تصاویر زنده، موسیقی فولکلور و نمادهای عمیق کاوش کرد. او گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد تا تئاتر کلاسیک اسپانیایی را به روستاها ببرد. در آغاز جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶)، لورکا به دلیل دیدگاههای | |||
لورکا تأثیر عمیقی بر ادبیات | |||
[[پرونده:Federico García Lorca signature.svg|بندانگشتی|چپ|۲۰۰پیکسل|امضای فدریکو گارسیا لورکا. منبع: Wikimedia Commons.<ref name="britannica" />]] | [[پرونده:Federico García Lorca signature.svg|بندانگشتی|چپ|۲۰۰پیکسل|امضای فدریکو گارسیا لورکا. منبع: Wikimedia Commons.<ref name="britannica" />]] | ||
== زندگی اولیه و کودکی در اندلس == | == زندگی اولیه و کودکی در اندلس == | ||
فدریکو گارسیا لورکا در ۵ ژوئن ۱۸۹۸ در روستای فوئنته واکروس (Fuente Vaqueros)، نزدیک گرانادا، در خانوادهای متوسط متولد شد. پدرش فدریکو گارسیا رودریگز زمیندار مرفه و مادرش ویسنتا لورکا رومرو معلم مدرسه بود – زنی فرهنگی که عشق به موسیقی و ادبیات را به پسرش منتقل کرد. لورکا بزرگترین فرزند بود و سه خواهر و برادر داشت. | فدریکو گارسیا لورکا در ۵ ژوئن ۱۸۹۸ در روستای فوئنته واکروس (Fuente Vaqueros)، نزدیک گرانادا، در خانوادهای متوسط متولد شد. پدرش فدریکو گارسیا رودریگز زمیندار مرفه و مادرش ویسنتا لورکا رومرو معلم مدرسه بود – زنی فرهنگی که عشق به موسیقی و ادبیات را به پسرش منتقل کرد. لورکا بزرگترین فرزند بود و سه خواهر و برادر داشت. | ||
کودکی لورکا در جلگه حاصلخیز وگا ده گرانادا | کودکی لورکا در جلگه حاصلخیز وگا ده گرانادا گذشت؛ مکانی پر از باغهای میوه، رودخانهها، کولیها و فولکلور اندلسی که بعدها منبع اصلی الهامش شد. او از کودکی به موسیقی علاقه نشان داد و پیانو نواخت، گیتار یاد گرفت و با آوازهای فلامنکو (کانته خوندو) آشنا شد. مادرش داستانهای فولکلور و افسانههای محلی برایش میگفت و پدرش او را به طبیعت برد. در ۱۹۰۹ خانواده به گرانادا نقل مکان کرد و لورکا در مدرسه مقدس قلب تحصیل کرد. او دانشآموزی متوسط بود، اما در موسیقی و نقاشی استعداد داشت. در نوجوانی با مرگ برادر کوچکش روبرو شد – تجربهای که تم مرگ را در آثارش عمیق کرد. لورکا به دانشگاه گرانادا رفت و حقوق و ادبیات خواند، اما بیشتر وقتش را به موسیقی، شعر و دوستی با هنرمندان صرف کرد.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/> | ||
در ۱۹۰۹ خانواده به گرانادا نقل مکان کرد و لورکا در مدرسه مقدس قلب تحصیل کرد. او دانشآموزی متوسط بود، اما در موسیقی و نقاشی استعداد داشت. در نوجوانی با مرگ برادر کوچکش روبرو شد – تجربهای که تم مرگ را در آثارش عمیق کرد. لورکا به دانشگاه گرانادا رفت و حقوق و ادبیات خواند، اما بیشتر وقتش را به موسیقی، شعر و دوستی با هنرمندان صرف کرد.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/> | |||
== دوران رزیدنسیا ده استودیانتس و ورود به مادرید (۱۹۱۹–۱۹۲۸) == | == دوران رزیدنسیا ده استودیانتس و ورود به مادرید (۱۹۱۹–۱۹۲۸) == | ||
در ۱۹۱۹، لورکا به مادرید رفت و در رزیدنسیا ده استودیانتس (اقامتگاه دانشجویی مشهور) ساکن شد – مرکزی برای روشنفکران جوان اسپانیا. آنجا با نسل درخشان همعصرش آشنا شد: سالوادور دالی (نقاش)، لوئیس بونوئل (کارگردان)، رافائل آلبرتی، خورخه گیلن، پدرو سالیناس و داماسو آلونسو – گروهی که بعداً نسل ۲۷ نامیده شد. | در ۱۹۱۹، لورکا به مادرید رفت و در رزیدنسیا ده استودیانتس (اقامتگاه دانشجویی مشهور) ساکن شد – مرکزی برای روشنفکران جوان اسپانیا. آنجا با نسل درخشان همعصرش آشنا شد: سالوادور دالی (نقاش)، لوئیس بونوئل (کارگردان)، رافائل آلبرتی، خورخه گیلن، پدرو سالیناس و داماسو آلونسو – گروهی که بعداً نسل ۲۷ نامیده شد. رزیدنسیا محیطی آزاد و خلاق بود: بحثهای شبانه در مورد سوررئالیسم، فروید، مارکس و ادبیات کلاسیک اسپانیایی. لورکا با پیانو نواختن، شعر خواندن و داستانگویی، مرکز توجه بود. دوستی عمیق با دالی (که عشقی نافرجام بود) و بونوئل او را به آوانگارد سوق داد. لورکا در ۱۹۲۸ با دالی و بونوئل فیلم کوتاه تجربی کار کرد و تحت تأثیر سوررئالیسم قرار گرفت.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/><ref name="maurer">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Maurer|نام=Christopher|عنوان=Federico García Lorca y su generación|ناشر=Ediciones Akal|سال=۱۹۸۶}}</ref> | ||
رزیدنسیا محیطی آزاد و خلاق بود: بحثهای شبانه در مورد سوررئالیسم، فروید، مارکس و ادبیات کلاسیک اسپانیایی. لورکا با پیانو نواختن، شعر خواندن و داستانگویی، مرکز توجه بود. دوستی عمیق با دالی (که عشقی نافرجام بود) و بونوئل او را به آوانگارد سوق داد. لورکا در ۱۹۲۸ با دالی و بونوئل فیلم کوتاه تجربی کار کرد و تحت تأثیر سوررئالیسم قرار گرفت.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/><ref name="maurer">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Maurer|نام=Christopher|عنوان=Federico García Lorca y su generación|ناشر=Ediciones Akal|سال=۱۹۸۶}}</ref> | |||
== نخستین آثار و شهرت اولیه == | == نخستین آثار و شهرت اولیه == | ||
لورکا نخستین مجموعه شعرش کتاب شعرها (Libro de poemas, ۱۹۲۱) را منتشر | لورکا نخستین مجموعه شعرش کتاب شعرها (Libro de poemas, ۱۹۲۱) را منتشر کرد؛ شعرهایی رمانتیک با تأثیر گونگورا و روبن داریو. سپس شعر کانته خوندو (Poema del cante jondo, ۱۹۳۱، نوشتهشده ۱۹۲۱) را نوشت که زیبایی و درد فلامنکو را جشن گرفت. در ۱۹۲۸، شاهکار رومانسرو خیتانو (Romancero gitano – غزلهای کولی) منتشر شد؛ مجموعهای از ۱۸ غزل که زندگی، عشق، مرگ و سرکوب کولیهای اندلس را با تصاویر سوررئال و موسیقی فولکلور روایت میکند. کتاب موفقیت فوری داشت و لورکا را به شهرت رساند، اما او از تفسیر صرفاً فولکلوریک ناراحت بود و گفت: "کولیها نماد تمام اندلس سرکوبشده هستند." | ||
در ۱۹۲۸، شاهکار رومانسرو خیتانو (Romancero gitano – غزلهای کولی) منتشر | نمونهای از "رومانسرو خیتانو" – غزل "رومانسه خوابگرد" (Romance sonámbulo): | ||
نمونهای از "رومانسرو خیتانو" – غزل "رومانسه خوابگرد" (Romance sonámbulo): | |||
سبز که دوستت دارم سبز | سبز که دوستت دارم سبز | ||
باد سبز | |||
کشتی بر | باد سبز | ||
این غزل با تکرار "سبز" (نماد مرگ و امید) و تصاویر سوررئال، عشق نافرجام و مرگ را روایت میکند.<ref name="gibson"/><ref name="britannica"/> | شاخههای سبز | ||
کشتی بر دریاو اسب بر کوه | |||
این غزل با تکرار "سبز" (نماد مرگ و امید) و تصاویر سوررئال، عشق نافرجام و مرگ را روایت میکند.<ref name="gibson" /><ref name="britannica" /> | |||
== تأسیس لا باراکا و فعالیت تئاتری اولیه == | == تأسیس لا باراکا و فعالیت تئاتری اولیه == | ||
در ۱۹۳۲، لورکا با کمک جمهوری دوم اسپانیا، گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد – گروه سیاری که نمایشنامههای کلاسیک اسپانیایی (لوپه ده وگا، کالدرون) را به روستاهای دورافتاده برد. لورکا کارگردان، طراح صحنه و بازیگر بود و هدفش "تئاتر برای مردم" بود. | در ۱۹۳۲، لورکا با کمک جمهوری دوم اسپانیا، گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد – گروه سیاری که نمایشنامههای کلاسیک اسپانیایی (لوپه ده وگا، کالدرون) را به روستاهای دورافتاده برد. لورکا کارگردان، طراح صحنه و بازیگر بود و هدفش "تئاتر برای مردم" بود. | ||
نمایشنامههای اولیه مانند جادوی پروانه (El maleficio de la mariposa, ۱۹۲۰ – شکست تجاری) و ماریانا پیندا (۱۹۲۷) تمهای عشق، سرکوب زنان و عدالت اجتماعی را کاوش کردند.<ref name="stainton"/><ref name="maurer"/> | نمایشنامههای اولیه مانند جادوی پروانه (El maleficio de la mariposa, ۱۹۲۰ – شکست تجاری) و ماریانا پیندا (۱۹۲۷) تمهای عشق، سرکوب زنان و عدالت اجتماعی را کاوش کردند.<ref name="stainton"/><ref name="maurer"/> | ||
== سفر به نیویورک و کوبا (۱۹۲۹–۱۹۳۰) و بحران وجودی == | == سفر به نیویورک و کوبا (۱۹۲۹–۱۹۳۰) و بحران وجودی == | ||
در ۱۹۲۹، لورکا با بحران عاطفی (جدایی از دالی و فشارهای اجتماعی به دلیل همجنسگرایی) روبرو شد و به نیویورک رفت – به دعوت دانشگاه کلمبیا برای سخنرانی. او انگلیسی بلد نبود، اما ۹ ماه در نیویورک و سپس ۳ ماه در کوبا ماند. | در ۱۹۲۹، لورکا با بحران عاطفی (جدایی از دالی و فشارهای اجتماعی به دلیل همجنسگرایی) روبرو شد و به نیویورک رفت – به دعوت دانشگاه کلمبیا برای سخنرانی. او انگلیسی بلد نبود، اما ۹ ماه در نیویورک و سپس ۳ ماه در کوبا ماند. نیویورک لورکا را شوکه کرد: وال استریت، آسمانخراشها، نژادپرستی، فقر و سرمایهداری بیرحم. او شعرهای شاعر در نیویورک را نوشت – مجموعهای سوررئال و خشمگین که مدرنیته را نقد میکند. شعرها پر از تصاویر کابوسوار هستند: "وال استریت مرده است"، "کودکان سیاهپوست در هارلم" و "فریاد علیه ماشین". | ||
نیویورک لورکا را شوکه کرد: وال استریت، آسمانخراشها، نژادپرستی، فقر و سرمایهداری بیرحم. او شعرهای شاعر در نیویورک را نوشت – مجموعهای سوررئال و خشمگین که مدرنیته را نقد میکند. شعرها پر از تصاویر کابوسوار هستند: "وال استریت مرده است"، "کودکان سیاهپوست در هارلم" و "فریاد علیه ماشین". | |||
نمونه از "فریاد به سمت رم" (از برج کرایسلر): | نمونه از "فریاد به سمت رم" (از برج کرایسلر): | ||
ای شهر بدون خواب! | ای شهر بدون خواب! | ||
| خط ۶۹: | خط ۵۸: | ||
ماه میمیرد، سگها پارس میکنند. | ماه میمیرد، سگها پارس میکنند. | ||
در کوبا، لورکا با موسیقی آفرو-کوبایی آشنا شد و شعرهای شادتری نوشت. سفر آمریکا لورکا را رادیکالتر کرد و از سمبولیسم به سوررئالیسم سوق داد.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/><ref name="maurer"/> | در کوبا، لورکا با موسیقی آفرو-کوبایی آشنا شد و شعرهای شادتری نوشت. سفر آمریکا لورکا را رادیکالتر کرد و از سمبولیسم به سوررئالیسم سوق داد.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/><ref name="maurer"/> | ||
== بازگشت به اسپانیا و سهگانه روستایی (۱۹۳۱–۱۹۳۶) == | == بازگشت به اسپانیا و سهگانه روستایی (۱۹۳۱–۱۹۳۶) == | ||
با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا (۱۹۳۱)، لورکا بازگشت و لا باراکا را گسترش داد. او نمایشنامههای سهگانه روستایی را نوشت – تراژدیهای زنانه در جامعه سنتی اندلس: | با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا (۱۹۳۱)، لورکا بازگشت و لا باراکا را گسترش داد. او نمایشنامههای سهگانه روستایی را نوشت – تراژدیهای زنانه در جامعه سنتی اندلس: | ||
| خط ۷۸: | خط ۶۶: | ||
این سهگانه با زبان شعری، نمادها و موسیقی، سرکوب زنان، افتخار و مرگ در جامعه سنتی را کاوش کرد و شاهکارهای تئاتر اسپانیایی شدند.<ref name="stainton"/><ref name="britannica"/> | این سهگانه با زبان شعری، نمادها و موسیقی، سرکوب زنان، افتخار و مرگ در جامعه سنتی را کاوش کرد و شاهکارهای تئاتر اسپانیایی شدند.<ref name="stainton"/><ref name="britannica"/> | ||
== آخرین سالها و فعالیت در جمهوری دوم (۱۹۳۱–۱۹۳۶) == | == آخرین سالها و فعالیت در جمهوری دوم (۱۹۳۱–۱۹۳۶) == | ||
با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا در ۱۹۳۱، لورکا به عنوان نماد فرهنگی چپگرا مورد استقبال قرار گرفت. او لا باراکا را گسترش داد و به دهها روستا سفر کرد تا تئاتر کلاسیک را برای مردم عادی اجرا کند. لورکا با مانوئل د فایا (آهنگساز) همکاری کرد و کنسرتهای کانته خوندو برگزار نمود. | با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا در ۱۹۳۱، لورکا به عنوان نماد فرهنگی چپگرا مورد استقبال قرار گرفت. او لا باراکا را گسترش داد و به دهها روستا سفر کرد تا تئاتر کلاسیک را برای مردم عادی اجرا کند. لورکا با مانوئل د فایا (آهنگساز) همکاری کرد و کنسرتهای کانته خوندو برگزار نمود. | ||
در ۱۹۳۴، به بوئنوس آیرس سفر کرد و نمایشنامههایش با موفقیت اجرا شد – تجربهای که او را به ستاره بینالمللی تبدیل کرد. در بازگشت، لورکا با تنشهای سیاسی روبرو بود: اسپانیا بین چپ (جبهه خلق) و راست (فالانژ و ارتش) تقسیم شده بود. | در ۱۹۳۴، به بوئنوس آیرس سفر کرد و نمایشنامههایش با موفقیت اجرا شد – تجربهای که او را به ستاره بینالمللی تبدیل کرد. در بازگشت، لورکا با تنشهای سیاسی روبرو بود: اسپانیا بین چپ (جبهه خلق) و راست (فالانژ و ارتش) تقسیم شده بود. | ||
لورکا دیدگاههای لیبرال داشت، از جمهوری دفاع میکرد و با فاشیسم مخالف بود، اما مستقیماً به حزب خاصی نپیوست. او همجنسگراییاش را پنهان میکرد، اما در محافل خصوصی آزاد بود. در تابستان ۱۹۳۶، با پیروزی جبهه خلق، لورکا به گرانادا رفت تا از خانواده دور باشد، اما این تصمیم سرنوشتساز شد.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/> | لورکا دیدگاههای لیبرال داشت، از جمهوری دفاع میکرد و با فاشیسم مخالف بود، اما مستقیماً به حزب خاصی نپیوست. او همجنسگراییاش را پنهان میکرد، اما در محافل خصوصی آزاد بود. در تابستان ۱۹۳۶، با پیروزی جبهه خلق، لورکا به گرانادا رفت تا از خانواده دور باشد، اما این تصمیم سرنوشتساز شد.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/> | ||
== جنگ داخلی اسپانیا و مرگ تراژیک (۱۹۳۶) == | == جنگ داخلی اسپانیا و مرگ تراژیک (۱۹۳۶) == | ||
در ۱۷–۱۸ ژوئیه ۱۹۳۶، کودتای نظامی علیه جمهوری آغاز شد و جنگ داخلی شروع گردید. گرانادا سریع به دست ملیگرایان (فرانکو) افتاد. لورکا به دلیل شهرت، دیدگاههای لیبرال، دوستی با چپگرایان و همجنسگرایی، هدف بود. | در ۱۷–۱۸ ژوئیه ۱۹۳۶، کودتای نظامی علیه جمهوری آغاز شد و جنگ داخلی شروع گردید. گرانادا سریع به دست ملیگرایان (فرانکو) افتاد. لورکا به دلیل شهرت، دیدگاههای لیبرال، دوستی با چپگرایان و همجنسگرایی، هدف بود. | ||
| خط ۱۱۴: | خط ۹۷: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||