۲٬۶۴۰
ویرایش
Alireza k h (بحث | مشارکتها) (ایجاد صفحه تمرین فدریکو گارسیا لورکا) |
Alireza k h (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
این غزل با تکرار "سبز" (نماد مرگ و امید) و تصاویر سوررئال، عشق نافرجام و مرگ را روایت میکند.<ref name="gibson" /><ref name="britannica" /> | این غزل با تکرار "سبز" (نماد مرگ و امید) و تصاویر سوررئال، عشق نافرجام و مرگ را روایت میکند.<ref name="gibson" /><ref name="britannica" /> | ||
== تأسیس لا باراکا و فعالیت تئاتری اولیه == | == تأسیس لا باراکا و فعالیت تئاتری اولیه == | ||
در ۱۹۳۲، لورکا با کمک جمهوری دوم اسپانیا، گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس | در ۱۹۳۲، لورکا با کمک جمهوری دوم اسپانیا، گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد؛ گروه سیاری که نمایشنامههای کلاسیک اسپانیایی (لوپه ده وگا، کالدرون) را به روستاهای دورافتاده برد. لورکا کارگردان، طراح صحنه و بازیگر بود و هدفش "تئاتر برای مردم" بود. نمایشنامههای اولیه مانند جادوی پروانه (El maleficio de la mariposa, ۱۹۲۰ – شکست تجاری) و ماریانا پیندا (۱۹۲۷) تمهای عشق، سرکوب زنان و عدالت اجتماعی را کاوش کردند.<ref name="stainton"/><ref name="maurer"/> | ||
نمایشنامههای اولیه مانند جادوی پروانه (El maleficio de la mariposa, ۱۹۲۰ – شکست تجاری) و ماریانا پیندا (۱۹۲۷) تمهای عشق، سرکوب زنان و عدالت اجتماعی را کاوش کردند.<ref name="stainton"/><ref name="maurer"/> | |||
== سفر به نیویورک و کوبا (۱۹۲۹–۱۹۳۰) و بحران وجودی == | == سفر به نیویورک و کوبا (۱۹۲۹–۱۹۳۰) و بحران وجودی == | ||
در ۱۹۲۹، لورکا با بحران عاطفی | در ۱۹۲۹، لورکا با بحران عاطفی روبرو شد و به نیویورک رفت – به دعوت دانشگاه کلمبیا برای سخنرانی. او انگلیسی بلد نبود، اما ۹ ماه در نیویورک و سپس ۳ ماه در کوبا ماند. نیویورک لورکا را شوکه کرد: وال استریت، آسمانخراشها، نژادپرستی، فقر و سرمایهداری بیرحم. او شعرهای شاعر در نیویورک را نوشت؛ مجموعهای سوررئال و خشمگین که مدرنیته را نقد میکند. شعرها پر از تصاویر کابوسوار هستند: "وال استریت مرده است"، "کودکان سیاهپوست در هارلم" و "فریاد علیه ماشین". نمونه از "فریاد به سمت رم" (از برج کرایسلر): ای شهر بدون خواب! هیچکس نمیخوابد در آسمان. هیچکس، هیچکس. ماه میمیرد، سگها پارس میکنند. | ||
نمونه از "فریاد به سمت رم" (از برج کرایسلر): | |||
ای شهر بدون خواب! | در کوبا، لورکا با موسیقی آفرو-کوبایی آشنا شد و شعرهای شادتری نوشت. سفر آمریکا لورکا را رادیکالتر کرد و از سمبولیسم به سوررئالیسم سوق داد.<ref name="gibson" /><ref name="stainton" /><ref name="maurer" /> | ||
هیچکس نمیخوابد در آسمان. هیچکس، هیچکس. | |||
ماه میمیرد، سگها پارس میکنند. | |||
در کوبا، لورکا با موسیقی آفرو-کوبایی آشنا شد و شعرهای شادتری نوشت. سفر آمریکا لورکا را رادیکالتر کرد و از سمبولیسم به سوررئالیسم سوق داد.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/><ref name="maurer"/> | |||
== بازگشت به اسپانیا و سهگانه روستایی (۱۹۳۱–۱۹۳۶) == | == بازگشت به اسپانیا و سهگانه روستایی (۱۹۳۱–۱۹۳۶) == | ||
با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا (۱۹۳۱)، لورکا بازگشت و لا باراکا را گسترش داد. او نمایشنامههای سهگانه روستایی را نوشت – تراژدیهای زنانه در جامعه سنتی اندلس: | با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا (۱۹۳۱)، لورکا بازگشت و لا باراکا را گسترش داد. او نمایشنامههای سهگانه روستایی را نوشت – تراژدیهای زنانه در جامعه سنتی اندلس: | ||
| خط ۶۸: | خط ۶۴: | ||
== آخرین سالها و فعالیت در جمهوری دوم (۱۹۳۱–۱۹۳۶) == | == آخرین سالها و فعالیت در جمهوری دوم (۱۹۳۱–۱۹۳۶) == | ||
با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا در ۱۹۳۱، لورکا به عنوان نماد فرهنگی چپگرا مورد استقبال قرار گرفت. او لا باراکا را گسترش داد و به دهها روستا سفر کرد تا تئاتر کلاسیک را برای مردم عادی اجرا کند. لورکا با مانوئل د فایا (آهنگساز) همکاری کرد و کنسرتهای کانته خوندو برگزار نمود. | با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا در ۱۹۳۱، لورکا به عنوان نماد فرهنگی چپگرا مورد استقبال قرار گرفت. او لا باراکا را گسترش داد و به دهها روستا سفر کرد تا تئاتر کلاسیک را برای مردم عادی اجرا کند. لورکا با مانوئل د فایا (آهنگساز) همکاری کرد و کنسرتهای کانته خوندو برگزار نمود. | ||
در ۱۹۳۴، به بوئنوس آیرس سفر کرد و نمایشنامههایش با موفقیت اجرا شد – تجربهای که او را به ستاره بینالمللی تبدیل کرد. در بازگشت، لورکا با تنشهای سیاسی روبرو بود: اسپانیا بین چپ (جبهه خلق) و راست (فالانژ و ارتش) تقسیم شده بود. | در ۱۹۳۴، به بوئنوس آیرس سفر کرد و نمایشنامههایش با موفقیت اجرا شد – تجربهای که او را به ستاره بینالمللی تبدیل کرد. در بازگشت، لورکا با تنشهای سیاسی روبرو بود: اسپانیا بین چپ (جبهه خلق) و راست (فالانژ و ارتش) تقسیم شده بود. لورکا دیدگاههای لیبرال داشت، از جمهوری دفاع میکرد و با فاشیسم مخالف بود، اما مستقیماً به حزب خاصی نپیوست. در تابستان ۱۹۳۶، با پیروزی جبهه خلق، لورکا به گرانادا رفت تا از خانواده دور باشد، اما این تصمیم سرنوشتساز شد.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/> | ||
لورکا دیدگاههای لیبرال داشت، از جمهوری دفاع میکرد و با فاشیسم مخالف بود، اما مستقیماً به حزب خاصی نپیوست | |||
== جنگ داخلی اسپانیا و مرگ تراژیک (۱۹۳۶) == | == جنگ داخلی اسپانیا و مرگ تراژیک (۱۹۳۶) == | ||
در ۱۷–۱۸ ژوئیه ۱۹۳۶، کودتای نظامی علیه جمهوری آغاز شد و جنگ داخلی شروع گردید. گرانادا سریع به دست ملیگرایان (فرانکو) افتاد. لورکا به دلیل شهرت، دیدگاههای | در ۱۷–۱۸ ژوئیه ۱۹۳۶، کودتای نظامی علیه جمهوری آغاز شد و جنگ داخلی شروع گردید. گرانادا سریع به دست ملیگرایان (فرانکو) افتاد. لورکا به دلیل شهرت، دیدگاههای لیبرال و دوستی با چپگرایان هدف بود. در ۱۶ اوت ۱۹۳۶، نیروهای فالانژ خانه خانوادگی لورکا در گرانادا را محاصره کردند و او را دستگیر کردند. لورکا به زندان منتقل شد و در ۱۹ اوت (یا ۱۸) به همراه یک معلم و دو آنارشیست به نزدیکی ویزنار یا آلفاکار برده شد و توسط جوخه آتش اعدام گردید. جسدش در گور جمعی دفن شد و تاکنون یافت نشده. | ||
در ۱۶ اوت ۱۹۳۶، نیروهای فالانژ خانه خانوادگی لورکا در گرانادا را محاصره کردند و او را دستگیر کردند. لورکا به زندان منتقل شد و در ۱۹ اوت (یا ۱۸) به همراه یک معلم و دو آنارشیست به نزدیکی ویزنار یا آلفاکار برده شد و توسط جوخه آتش اعدام گردید. جسدش در گور جمعی دفن شد و تاکنون یافت نشده. | |||
مرگ لورکا نماد سرکوب فرهنگی فاشیستی شد. فرانکو نام او را ممنوع کرد، اما آثارش در تبعید زنده ماند. پابلو نرودا، رافائل آلبرتی و دیگران مرگ او را محکوم کردند.<ref name="gibson"/><ref name="britannica"/> | مرگ لورکا نماد سرکوب فرهنگی فاشیستی شد. فرانکو نام او را ممنوع کرد، اما آثارش در تبعید زنده ماند. پابلو نرودا، رافائل آلبرتی و دیگران مرگ او را محکوم کردند.<ref name="gibson" /><ref name="britannica" /> | ||
== میراث جهانی و تأثیر پایدار لورکا == | == میراث جهانی و تأثیر پایدار لورکا == | ||
مرگ نابههنگام لورکا در ۳۸ سالگی، او را به اسطوره تبدیل کرد. آثارش پس از جنگ در تبعید منتشر شد و به دهها زبان ترجمه گردید. رومانسرو خیتانو و سهگانه روستایی شاهکارهای ادبیات اسپانیایی هستند و روی صحنههای جهان اجرا میشوند. | مرگ نابههنگام لورکا در ۳۸ سالگی، او را به اسطوره تبدیل کرد. آثارش پس از جنگ در تبعید منتشر شد و به دهها زبان ترجمه گردید. رومانسرو خیتانو و سهگانه روستایی شاهکارهای ادبیات اسپانیایی هستند و روی صحنههای جهان اجرا میشوند. لورکا بر شاعرانی مانند [[پابلو نرودا]]، اوکتاویو پاس و نسل بیت (جک کرواک) تأثیر گذاشت. در موسیقی، فلامنکو و آهنگسازانی مانند مایلز دیویس و پاکو د لوسیا از او الهام گرفتند. در تئاتر، کارگردانانی مانند پیتر بروک و اینگمار برگمان آثارش را اجرا کردند. | ||
لورکا بر شاعرانی مانند پابلو | در قرن ۲۱، لورکا نماد مبارزه با فاشیسم است. جستجو برای جسدش ادامه دارد و خانههایش در گرانادا و مادرید موزه هستند. لورکا صدای اندلس، عشق، مرگ و آزادی باقی ماند؛ شاعری که با تصاویر زنده، موسیقی و درد انسانی، قلب میلیونها نفر را تسخیر کرد.<ref name="stanford"/><ref name="maurer"/><ref name="britannica"/> | ||
در قرن ۲۱، لورکا نماد | |||
== منابع == | == منابع == | ||
=== بیوگرافیها === | === بیوگرافیها === | ||