پرویز یاحقی

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پرویز یاحقی
یاحقی6.JPG
پرویز صدیقی پارسی معروف به پرویز یاحقی
اطلاعات
نام اصلیپرویز صدیقی پارسی
نام مستعارپرویز یاحقی
تولدمتولد تهران ۳۱ شهریور ۱۳۱۴
ملیتایرانی
مرگدرگذشت ۱۳ بهمن ۱۳۸۵
علت مرگایست قلبی
ساز(ها)ویولن
علت معروف‌شدننوازنده نابغه ویولون

پرویز یاحقی با نام اصلی پرویز صدیقی پارسی، (زاده‌ی ۳۱ شهریور ۱۳۱۴ تهران - درگذشته‌ی ۱۳بهمن ۱۳۸۵) موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز و نوازنده ویولن بود. مادرش توران، از خواهران حسین یاحقی و پدرش، دیپلمات و کارمند وزارت امور خارجه بود. پرویز یاحقی از کودکی پیش دایی خود حسین یاحقی زندگی می‌کرد و موسیقی را نزد او آموخت. وی از کودکی با هنرمندان نام‌داری مانند ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، امین ذاکری و علی‌اکبر شهنازی آشنا شد. پرویز یاحقی مدتی نزد ابوالحسن صبا موسیقی آموخت. او در ۹ سالگی در رادیو نوازندگی کرد. پرویز یاحقی در ۱۱ سالگی دوره آموزش ردیف‌های پنجگانه را گذراند و سپس وارد برنامه گل‌ها شد. وی در سن ۱۸ سالگی نخستین آهنگش را برای غلام‌حسین بنان در برنامه‌ی گل‌های رنگارنگ اجرا کرد و سپس با پیشنهاد استاد ابوالحسن صبا رهبری ارکستر را به عهده گرفت. پرویز یاحقی در ده سال پایانی عمرش انزوا گزید و با رژیم جمهوری اسلامی همکاری نکرد. پرویز یاحقی در ۱۳ بهمن‌ماه ۱۳۸۵، در آپارتمانش در خیابان آفریقای تهران درگذشت.

زندگی هنری

استاد پرویز یاحقی
استاد پرویز یاحقی

پرویز یاحقی از کودکی علاقه‌مند به موسیقی بود. در ۷ سالگی وارد کلاس موسیقی شد. دایی او استاد حسین یاحقی علاقه‌مندی پرویز را دریافت و او را تحت نظر خود آموزش داد. پرویز یاحقی در ۱۱ سالگی دوره آموزش ردیف‌های پنجگانه که شامل پیش‌درآمدها، چهار مضراب‌ها، آهنگ‌های ضربی و دستگاه‌های موسیقی ایرانی‌است را گذراند. استاد ابولحسن صبا در یک مهمانی به نبوع و توانایی پرویز یاحقی پی‌برد و برای ادامه فراگیری بیشتر، او را پذیرفت و پس از گذراندن این دوره‌ها بود که به دعوت داوود پیرنیا وارد برنامه گل‌ها شد. وی در ۱۸ سالگی یکی از ساخته‌هایش به نام امید دل من کجایی، را با صدای استاد غلامحسین بنان در برنامه گل‌ها اجرا کرد و به پیشنهاد استاد ابوالحسن صبا پرویز یاحقی رهبری ارکستر را به عهده گرفت. استعداد موسیقی در خانواده یاحقی‌ها موروثی بود. خانواده مادری او همه با موسیقی و هنر آشنایی داشتند. پدر پرویز دیپلمات بود که از مشاغل سطح بالای آن زمان محسوب می‌شد و گاهی به مأموریت‌های خارج از کشور نیز می‌رفت. پدرش با موسیقی نواختن پرویز موافق نبود و علاقه‌ی او را سرکوب می‌کرد. جنب و جوش کودکانه پرویز را محدود می‌ساخت و سازهایش را که با زحمت زیادی به دست می‌آورد، می‌شکست. زندگی بی سروسامان و انباشته از خشونت پدرسالاری در دوره‌ی کودکی پرویز یاحقی، لطمه‌هایی به روح و روان او وارد کرد. در برابر خشونت محیط زندگی خانه‌ی پدری، مهربانی و رأفت محیط زندگی خانه‌ی داییش، استاد حسین یاحقی هنرمند مشهور زمانه، پناه‌گاه او شد. حسین‌خان یاحقی هرچه داشت به خواهرزاده‌ی بااستعدادش بخشید. معلومات موسیقی، معاشرت با انسان‌های بزرگ و هنرمند.[۱]

قسمتی از متن مصاحبه با پرویز یاحقی

پرویز یاحقی خودش در مصاحبه‌ای شرح دوران کودکی و علاقه‌مندیش به موسیقی و مشقت‌هایی که کشیده بود را چنین بیان می‌کند:

یاحقی10.JPG

«من از کودکی علاقه زیادی به موسیقی نشان می‌دادم. مرحوم حسین یاحقی به خوبی به این نکته رسیده بود، ولی پدرم مخالف سرسخت موسیقی‌دان شدن من بود و همین اختلاف باعث می‌شد که ساعت‌ها، آن دو با همدیگر مذاکره کنند. پدرم هم دریافته بود که قضیه به این آسانی‌ها نیست. مبارزه و کشمکش بین پدرم و حسین یاحقی و ابوالحسن صبا شکل جدی‌تری به خود گرفت. نه این که با موسیقی بیگانه باشد، خیر، فقط نمی‌خواست که فرزندش موسیقی‌دان شود. می‌خواست من دکتر یا مهندس شوم. اما دایی بدون توجه به خواست پدرم، دست از راهنمائی و آموزش من برنمی داشت. کار به‌جایی رسید که پدرم برای این‌که من را از محیط دور کند، تصمیم گرفت به بهانه‌ی مأموریت اداری مرا از کشور خارج کند. چشم باز کردم خودم را در بیروت یافتم. زمانی که از حسین یاحقی، صبا و … دور شدم به سختی بیمار شدم. کاخ آرزوهایم را که همان هم‌نشینی با موسیقی‌دانان بود، فرو ریخته دیدم. یادم رفت بگویم فلوت کوچکی داشتم که با آن نغمه‌های موسیقی را تقلید می‌کردم و پدرم حتی اجازه نداد فلوت را همراه بیاورم. بیماری من هر روز شکل جدی‌تری به خود می‌گرفت. پدرم که بسیار مرا دوست داشت، هر روز مرا نزدیک پزشک می‌برد. بعد از مدتی نزد این پزشک و آن پزشک رفتن، عاقبت یک دکتر فرانسوی، پس از معاینات زیادی به پدرم گفت، فرزند خردسال شما از دوری چیزی رنج می‌برد. از او خواست که هرچه زودتر آن چیز را که از من دور کرده، به من بازگرداند. او به پدرم گفت اگر غیر از این باشد کودک تو از بین می‌رود. دور شدن از کانون موسیقی، من را تا آستانه مرگ پیش‌برد. پدرم خیلی نگران بود؛ ولی از طرفی نمی‌خواست که من را بازگرداند. خلاصه، خبر بیماری من به گوش مادرم رسید. مادرم در نامه‌ای خطاب به پدرم نوشت: «تو می‌خواهی پرویز را بکشی تا حرف خودت را به کرسی بنشانی». سه یا چهار سال به سختی گذشت. تا این که در آستانه ده سالگی، با پول توجیبی که جمع کرده بودم از خانه پدری فرار کردم و به ایران بازگشتم. به محض رسیدن به ایران، خانواده‌ام مرا در بیمارستان بستری کردند. ابتدا بیماری من را سل تشخیص دادند، ولی بعد از مدت کوتاهی علت اصلی بیماری‌ام را تشخیص دادند و در نامه‌ای خطاب به پدرم گفتند که اگر بیش از این پافشاری کنی فرزندت از بین می‌رود… من در ایران ماندم و نزد استاد حسین یاحقی تعلیم موسیقی را به صورت جدی ادامه دادم».[۲]

تشویق‌ها و سفارش‌های استاد ابوالحسن صبا به دوستش استاد حسین یاحقی درباره‌ی پرورش استعداد خارق‌العاده پرویز یاحقی، در آینده او تأثیر زیادی داشت و خاطره‌ای ژرف و پر از احترام در ذهن پرویز یاحقی تا آخر عمرش باقی گذاشته بود.

داوود پیرنیا برای او هرگونه قید و بند و تشریفات و موانع اداری را برای ورود و خروج او در رادیو، حذف کرده و استودیویی شبانه روزی برای ورود استاد پرویز یاحقی مهیا کرده بود تا هر وقت بخواهد بیاید و بنوازد و ضبط شود و به یادگار بماند، داوود پیرنیا همیشه او را به‌عنوان شخصیتی بی‌نظیر یاد می‌کرد. در سال‌های پس از انقلاب ضدسلطنتی چنین امکانی را در منزلش درست کرد. دوستان و حامیان و هوادارانش برای او پیشرفته‌ترین دستگاه‌ها و وسایل را از خارج آوردند؛ و برایش شرایطی را مهیا کردند که با خیال راحت بتواند آنچه را که فی‌البداهه در شبانه روز به او الهام می‌شود را آزادانه و با کیفیت عالی ضبط کند.[۱]

شخصیت پرویز یاحقی

حسن کسایی، پرویز یاحقی و منوچهر همایون‌پور
حسن کسایی، پرویز یاحقی و منوچهر همایون‌پور

پس از استاد ابوالحسن صبا، در ۵۰ سال گذشته، چهره‌ای تأثیرگذارتر از پرویز یاحقی در زمینه ویولون‌نوازی وجود نداشته است و گذشته از نبوغ ذاتی در موسیقی، از هوش جامع و استعدادهای شگفت‌آوری برخوردار بود که به زندگی و شخصیت او جنبه‌ای جذاب و افسانه‌ای می‌داد. پرویز یاحقی شخصیتی داشت که در اصطلاح رایج امروزه به آن کاریزماتیک می‌گویند. شخصیت اجتماعی او و صدای دلکش ویولونش، افسانه‌ی شخصی او را در این شصت سال ساختند.[۱]

هم‌کاری برخی از هنرمندان با پرویز یاحقی

پرویز یاحقی و اکبر گلپایگانی ۱۳۳۸
پرویز یاحقی و اکبر گلپایگانی، ۱۳۳۸

استاد پرویز یاحقی در طول زندگی با شعرا، خوانندگان و نوازندگان زیادی کار کرد؛ از جمله ترانه‌سرایانی چون سید اسماعیل نواب صفا، بیژن ترقی، رهی معیری، تورج نگهبان، رحیم معینی کرمانشاهی و… و آوازخوانانی چون داریوش رفیعی، هوشنگ شوکتی، منوچهر همایون‌پور، قاسم جبلی، غلامحسین بنان، حسین خواجه‌امیری معروف به ایرج، علی‌اکبر گلپایگانی، محمدرضا شجریان، کوروس سرهنگ‌زاده، محمود محمودی‌خوانساری، عبدالوهاب شهیدی، سیدجواد بدیع‌زاده، ادیب خوانساری و…[۳]

او هم‌چنین با هنرمندانی مانند فضل‌الله توکل، آهنگ‌ساز و نوازنده‌ی سنتور، جلیل شهناز نوازنده‌ی تار، فرهنگ شریف نوازنده‌ی تار، سیمین آقارضی نوازنده‌ی چیره‌دست قانون، جواد معروفی نوازنده‌ی پیانو که نتظیم کننده‌ی بیشتر آهنگ‌های او بود همکاری کرد. پرویز یاحقی برای خوانندگانی همچون حمیرا که مدتی همسر او بود، دلکش و مرضیه آهنگ‌ ساخت.[۴]

هنر بداهه نوازی

پرویز یاحقی تا حدود ۲۲ سالگی در ارکسترهای مختلفی ساز زد. از جمله در ارکستر مجید وفادار، ویولونیست صاحب سبک و آهنگ‌ساز نابغه ایران، در همان ارکستر با داریوش رفیعی آشنا شد. از سال ۱۳۳۵، به طور رسمی آهنگ‌سازی را برای رادیو تهران، که به تازگی سازمان شده بود، شروع کرد و در یک دوره ۸ ساله، تعدادی از شنیدنی‌ترین آهنگ - ترانه‌های خود را با هم‌کاری دوست شاعرش بیژن ترقی و افراد دیگر آفرید. پرویز یاحقی در ۲۲ سالگی همان نام و شهرتی را یافت که آهنگ‌سازان هم دوره‌ی او با ۵ تا ۲۰ سال سن بیشتر از او یافته بودند. هنر اصلی پرویز یاحقی در بداهه نوازی به شیوه‌ی خاص خودش بود. او بدون این که از قبل متن آماده و از پیش حاضر شده‌ای داشته باشد، می‌نواخت.[۱]

سبک پرویز یاحقی

یاحقی8.JPG

سبک استاد پرویز یاحقی بر خلاقیت بسیار زیاد و ابتکارهای فراوان در نواختن ویولن، به‌کاربری ظرافت و تکنیک با هم در نواختن ویولن که اولی را از دایی خود استاد حسین یاحقی و دومی را از استاد ابوالحسن صبا آموخته بود؛ و استفاده از سیم‌های کم‌کاربرد ویولن استوار بود. کارشناسان و اساتید موسیقی با بررسی سبک استاد پرویز یاحقی و تحلیل آن، سبک او را دارای سه بخش و مرحله دانسته‌اند. سبک اول استاد یاحقی از شروع نوازندگیش تا سال ۱۳۴۴، سبک دوم از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۶۰، و سبک سوم از سال ۱۳۶۰ تا پایان عمر (سال ۱۳۸۵).

استاد پرویز یاحقی خالق خلاقیت در نواختن ویولن بود؛ چون هیچ‌کس مانند او به خلاقیت در نواختن این ساز دست نزده است. او هم‌چنین مبتکر ابتکارات بی‌شمار در سُلفِـژ و اجرای دستگاه‌های مختلف با ویولن بود. خلاقیت و ابتکار او در نواختن دستگاه‌های موسیقی ایرانی شامل رعایت نکردن ترتیب همیشگی نوازندگان در نواختن پیش‌درآمد، گام‌ها و گوشه‌های یک دستگاه از اول به آخر بود. این جسارت او خود موجب نوعی تغییر و دگرگونی در اجرای دستگاه‌های موسیقی شد؛ به‌طور مثال اگر نواختن در سه گاه با هر سازی ازجمله ویولن، در یک گوشه خاص، به یک شکل مدون بوده است، او می‌خواست ترتیب موجود در این جریان را عوض کند؛ و نظمی نوین به نواختن در آن ببخشد. یعنی برای یک دستگاه باید ابتدا پیش‌درآمدش را زد، سپس گوشه‌های مرتبط به آن با همان ترتیب تعریف شده از قبل را اجرا کرد؛ اما استاد پرویز یاحقی این سنت را شکست و یک دستگاه را از هر گوشه‌ای که دل‌خواهش بود می‌نواخت؛ و با عوض کردن جای گام‌ها و مقام‌ها با هم، به یک ابتکار جالب و شیرین دست زد. البته این ابتکار بعدها دارای جنبه‌های گسترده‌تری شد تا جایی که مثلاً یک دستگاه را از گوشه دستگاه دیگر می‌نواخت. کار ارزشمند دیگر استاد پرویز یاحقی در نواختن ویولن، خلق و اجرای چهار مضراب‌های مختلف در دستگاه‌های موسیقی ایرانی بود. به‌ویژه چهارمضراب‌های سه گاه و دشتی او که شهرتی بسیار داشت. استاد پرویز یاحقی در ساختن اورتور، یعنی پیش نوا که قبل از شروع ریتم کلی یک آهنگ توسط نوازنده اجرا می‌شود و مبتکرش درویش‌خان است، نیز مهارتی خاص داشت. اورتورها را مثل بیشتر آهنگ‌هایش در مدتی کوتاه، گاه چند دقیقه و گاه حتی چند ثانیه فی‌البداهه خلق می‌کرد. هم‌چنین او نیز مثل بیشتر نوازندگان بزرگ که برای ساز یا سازهای تخصصی خود، کوک‌های خاصی دارند، در ویولن کوک‌هایی مختص خود داشت که از لحاظ فنی بسیار سخت و تخصصی بودند. وی به کوک‌های رایج در ویولن بسنده نکرد و با خلاقیت ذاتی خود یک سری کوک جدید نیز در این ساز برای دستگاه‌های مختلف خلق و ایجاد کرد. به‌ویژه در چهارمضراب‌ها در هر گوشه‌ای کوک تازه‌ای به وجود آورد.

جوانی پرویز یاحقی
جوانی پرویز یاحقی

به‌قول شادروان بیژن ترقی که گفت:

«پرویز یاحقی در زنده کردن گوشه‌های موسیقی ایرانی و نشان دادن نقش ویولن و ساز سلو و تکنوازی که دارای سبکی ابتکاری و بدیع بود، در موسیقی سهم چشم‌گیری داشته است».

استاد بدیع‌زاده درباره‌ی پرویز یاحقی گفته است:

«طبیعت هر چندین سال یا چندین قرن به ساختن آدم‌های خارق‌العاده دست می‌زند. اما پرویز یاحقی یکی از آن آدم‌هایی است که کمتر از دست طبیعت هم ساخته است که نظیر او با چنین استعداد عجیبی خلق کند.»

استاد پرویز یاحقی موفقیت در موسیقی را فقط ماحصل نبوغ و تلاش نمی‌دانست بلکه موهبت خاص الهی را هم از ملزومات این امر می‌دانست.[۳]

نقش پرویز یاحقی در موسیقی ایرانی

پرویز یاحقی

استاد پرویز یاحقی تغییر، تحول و انقلابی در اجرای دستگاه‌های موسیقی ایرانی ایجاد کرد. از موسیقی قدیم ایرانی، امروزه فقط ۳۰ لحن باربد باقی مانده است که البته آن هم سینه به سینه حفظ شده است. موسیقی ایرانی درحال حاضر هفت دستگاه اصلی دارد که عبارت‌اند از شور، سه گاه، چهار گاه، همایون، ماهور، نوا، راست پنجگاه،[۳]

خاطرات بیژن ترقی

بیژن ترقی در کتاب خاطرات خود درباره‌ی استاد پرویز یاحقی و نقش وی در موسیقی ایرانی می‌نویسد:

«پرویز یاحقی در احیای هنر موسیقی اصیل و سنتی ایران و زنده کردن گوشه‌های پربار و غنی دستگاه‌های آن سهم چشم‌گیر و بسیار مؤثری را به خود تخصیص داده است. چرا که در اجرای موسیقی ملی، از ویولن تنها در ارکسترها و کارهای دسته جمعی استفاده می‌شد؛ اما او توانست با استفاده از سیم‌های بم و مهجور ویولن، به قدرت تأثیر و وسعت هرچه بیشتر آن بیفزاید. از شاهکارهای دیگر این هنرمند خلاق، ساختن و اجرای چهار مضراب‌های مختلف در قطعات موسیقی ایرانی است. چیره دستی او در هنر آهنگ‌سازی و تنظیم ارکستر برای آهنگ‌های ایرانی که در طول ۲۵ سال اخیر، مؤثرترین و شیواترین ترانه‌ها و قطعات آهنگین را از خود به یادگار گذاشته است که هیچ‌گاه با گذشت زمان فراموش نخواهد شد». [۵]

همین ویژگی‌ها سبب شده است تا از وی به عنوان نوازنده وآهنگ‌سازی صاحب سبک یاد شود که ذوق و ابتکار را با عشق و شور در آمیخت و آثار متفاوتی پدید آورد. پرویز یاحقی از تکنیک‌های مختلف نوازندگی مانند ویبر، گلیساندو، مالش، به نحوی دقیق و کامل و در خدمت موسیقی ایرانی استفاده می‌کرد و البته به دلیل آشنایی عمیق با موسیقی نواحی ایران و ملودی‌های مهجور و استفاده از پوزیسیون‌های مختلف و تازه در نواختن، توانست وسعتی شگفت‌انگیز به نوازندگی ساز ویولن ببخشد.[۵]

پرویز یاحقی در سال ۱۳۴۲، دختری جوان را به جامعه‌ی موسیقی ایران معرفی کرد. همان که بعدها مهستی نام گرفت. او افراد بسیاری را به جامعه‌ی هنری شناساند اما هیچ‌گاه معلمی نکرد. نوازندگانی چون جهان‌شاه برومند و شهرام خسروی بسیار از سبک او آموختند.[۶]

انزوا و گوشه‌نشینی

پرویز یاحقی

از سال ۱۳۵۰ به بعد برنامه‌های موسیقی رادیو دیگر شکوه گذشته را نداشت. با ادغام رادیو و تلویزیون و رفتن داوود پیرنیا از رادیو، برنامه گل‌های تازه دیگر آن طراوت گل‌ها را نداشت. این شرایط نیز رفته‌رفته بر شیوه‌ی کاری استاد پرویز یاحقی تأثیر منفی گذاشت و به قول خودش وجود صداهای ناساز از همه طرف و خارج شدن کار از موازین اصولی و غلبه‌ی رابطه بر ضابطه؛ موجب کم‌کاری او در عرصه موسیقی شد. او در اکثر برنامه‌های گل‌هایی که بعد از رفتن پیرنیا شرکت داشت، دیگر کمتر به‌عنوان آهنگ‌ساز بلکه بیشتر به‌عنوان سولیست حضور می‌یافت. به‌ویژه از سال ۱۳۵۷، و به بعد در اثر همین معضلات و هم‌چنین وقوع انقلاب ضدسلطنتی و شرایط متفاوت و سختی که پس از آن، هم برای پرویز یاحقی و هم برای اکثر هنرمندان پیش آمد، استاد از کم‌کاری به عزلت و عملاً به بی‌کاری رسید. این به معنی آن نیست که وی از آن‌زمان تا آخر عمر فعالیت نداشت، او بعد از انقلاب به طور خصوصی به فعالیت هنری پرداخت ولی کارهای او بازتاب عملی نداشت. او پس از انقلاب ضدسلطنتی با همه ناملایمات سوخت و ساخت. استادپرویز یاحقی باوجود همه‌ی محدودیت‌ها و محرومیت‌ها، پس از مدتی با شرایط ناساز کنار آمد و آرام‌آرام فعالیت‌هایش را دوباره از سر گرفت. او مجبور شد در منزل آقای طباطبایی به فعالیت بپردازد. اما بعد به کمک آقای طباطبایی وسایل صوتی، ضبط صدا و میکروفون‌های بسیار پیشرفته و حساس تهیه و منزل خود را به یک استودیوی پیشرفته با قابلیت استریو و کیفیت آگوستیک تبدیل کرد. او در این مدت برنامه‌های خصوصی زیادی اجرا کرد.

ممنوعیت کاری و از دست دادن دوستان و اساتید موسیقی به ویژه دایی‌اش استاد حسین یاحقی که نخستین استادش بود؛ و همچنین مرگ اساتیدی مانند حبیب‌الله بدیعی و احمد عبادی در دهه‌ی ۱۳۷۰، مرگ مادرش، طلاق همسرش و درگذشت تنها خواهرش فاطمه (پروین) که مونس تنهایی‌های برادرش بود؛ و امور منزل او را برعهده داشت، در روحیه پرویز یاحقی اثر منفی گذاشت و صدمات جبران‌ناپذیری بر روح و روان استاد موسیقی ایران پدید آورد. استاد پرویز یاحقی در سال ۱۳۸۴، دچار یک سانحه رانندگی شد که طی آن دست چپ او دچار شکستگی شدید شد. وی برای عمل جراحی به کشور آلمان رفت. اما پس از عمل و بازگشت به ایران دیگر نتوانست مثل قبل ویولن بنوازد، چون دقیقاً همان دستی که با آن آرشه می‌کشید دچار سانحه شده بود. این بزرگترین و آخرین ضربه‌ای بود که به استاد پرویز یاحقی وارد آمد. انزوا و گوشه گیری رفته رفته به افسردگی تبدیل شد به‌طوری‌که دیگر اواخر، کمتر کسی را به حضور می‌پذیرفت. همه‌ی این‌ها دست به دست هم داد تا استاد شهیر ویولن و نابغه دوران و موسیقی‌دان بزرگ ایران در عزلت و تنهایی رحلت کند.[۳]

نیمی از ۶۰ سال کار هنری پرویز یاحقی، یعنی نوجوانی و جوانی او، در منازل و محافل بسیار دوستان و آشنایان و علاقه‌مندانش گذشت. نیم دیگر آن، که از حدود سال‌های ۱۳۵۵ یا ۵۶، شروع شده بود، آرام آرام به انزوا و گوشه‌گیری گذشت؛ و تنهایی او در ۱۰ سال آخر عمرش، به نهایت رسید. پرویز یاحقی برای همه‌ی مردم، از عوام تا هنرمندان، غیرقابل دسترس شد و تنها افراد انگشت‌شماری به منزل او راه داشتند. حوادث روزگار، ارتباط او با زندگی را به‌تدریج بریده بود و تنها علاقه و عشق به موسیقی و نوازندگی باقی مانده‌بود که با فاجعه تصادف اتومبیل، رشته آن هم قطع شد.[۱]

پرویز یاحقی

استاد پرویز یاحقی پس از انقلاب ضد سلطنتی به حاشیه رانده شد. طبع زودرنج و صراحت گفتار و کردارش نیز عاملی مضاعف شد تا این گوشه‌نشینی و عزلت استمراری دو دهه‌ای یابد. از اواسط دهه ۷۰، نخست برخی از آثار گذشته وی مجوز انتشار گرفت؛ و در دهه ۸۰، نیز برخی از کارهای تازه‌اش به بازار موسیقی عرضه شد؛ اما با دستگاه‌های رسمی موسیقی ایران هم‌کاری نداشت. پرویز یاحقی در سال‌های اخیر قبل از فوت، در منزلش استودیویی مجهز ترتیب داده بود؛ و با توجه به آشنایی عمیقش با صدابرداری موسیقی، برخی از کارهای خود و دیگران را به شکلی مناسب تنظیم و ضبط کرد. از جمله این آثار که می‌تواند گنجینه‌ای برای موسیقی ایرانی باشد، ردیف موسیقی ایرانی به روایت ویولن پرویز یاحقی است که سال‌ها برای ضبط آن تلاش صرف شد.[۷]

این هنرمند متعهد به هنر، هم‌زمان با روی کار آمدن جمهوری اسلامی در اوج بالندگی و درخشش خود قرار داشت. حکومت ایران در اعتراض او به هنرستیزی این رژیم، وی را خانه‌نشین کرد و از هرگونه فعالیت هنری ممنوع نمود. پرویز یاحقی نیز سکوت پیشه‌کرد؛ و هرگز تن به خواسته‌های جمهوری اسلامی نداد. او در درون و در حیطه‌ی هنردوستان و یارانش، از پای ننشست و عالی‌ترین آثار خود را در همین دوران خلق‌کرد. آثاری فوق‌العاده به‌صورت تکنوازی ویولن و هم‌نوازی با سازهای دیگر، این آثار که مخفیانه اجرا و ضبط شده بود، در میان مردم، به همین صورت دست به دست گشت؛ استاد پرویز یاحقی به این شکل وفاداریش را به مردمی که عاشق شنیدن سازش بودند، به هنر و فرهنگ میهنش ابراز کرد؛ و در عین حال بدین‌وسیله مخالفت خویش را با رژیم جمهوری اسلامی نشان داد.[۸]

آثار پرویز یاحقی

آثار باقی مانده از استاد پرویز یاحقی دقیقاً معلوم نیست، به دلیل این‌که شمار زیادی از کارهای ایشان در برنامه‌های گل‌ها، تکنوازان و برنامه‌های خصوصی بود؛ اما اکنون بخشی از این‌ها نابود شده یا در دسترس نیست، به‌ویژه برنامه‌ی گل‌ها که بی‌شک تعداد زیادی از این برنامه‌ها حتماً برنامه خود استاد بود. با این حال آهنگ‌های ساخته شده توسط استاد پرویز یاحقی را بیش از ۶۰۰ آهنگ دانسته‌اند؛ و برنامه‌های خصوصی او را حدود ۵۰۰ برنامه عنوان کرده‌اند. مانند برنامه‌هایی که با محمدرضا شجریان از سال ۱۳۵۸، شروع به ضبط و اجرا نمود. پرویز یاحقی پس از انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۸، دو نوار باعنوان سلوهای یاحقی آلبوم شماره ۱۱۱ عرضه کرد. از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۸، برنامه‌های خصوصی با اساتید جلیل شهناز و فرهنگ شریف اجرا کرد؛ و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱، با استاد احمد عبادی هم‌کاری داشت. در سال ۱۳۷۳، با انتشار آلبوم طُـره ۱و۲ (بازپخش آلبوم ۱۱۱) و طراوت ۱و۲ به جامعه موسیقی، سکوت ۱۵ سال‌اش را شکست. در سال ۱۳۷۴، آلبوم طوبی ۱و۲ و هم‌چنین آلبوم کیمیا که بداهه‌نوازی بود را باز با وقفه‌ای ۸ ساله در سال ۱۳۸۳، انتشار داد. در همین سال با مؤسسه‌ی آوای باربد، قراردادی بلندمدت برای نشر آثارش بست؛ و در سال ۱۳۸۵، اجازه‌ی مکتوب نشر آثارش را به مؤسسه‌ی باربد داد. آلبوم بعدی پرویز یاحقی به‌نام نیاز بود که بلافاصله پس از آلبوم کیمیا در سال ۱۳۸۴، منتشر شد، آخرین آلبوم استاد پرویز یاحقی در ۱۱ دی‌ماه ۱۳۸۵، به نام مهر و مهتاب ۱و۲ منتشر گردید که دقیقاً یک ماه پس از آن استاد یاحقی از دنیا رفت.

مراسم خاکسپاری استاد پرویز یاحقی

کنسرتی که اجرا نشد عنوان فیلمی مستند بود که آقای بهمن فرمان‌آرا، کارگردان مشهور سینما، در مورد بخشی از زندگی استاد پرویز یاحقی ساخته و پس از مرگ ایشان منتشر کرد. بستر اصلی و شاید حدود ۸۰ درصد از فیلم، جز مصاحبه‌ها و عکس‌های مربوط به موضوع، توسط خود استاد یاحقی در مرداد ۱۳۷۲، و نوروز ۱۳۷۷، از فعالیت‌های روزانه‌اش در منزل فیلم‌برداری شده بود. بهمن فرمان‌آرا هم به علت مشغله کاری در زمان حیات استاد یاحقی، کاری نکرد و پس از مرگ او این فیلم را تکمیل و منتشر کرد. شاید این از معدود آثار ویدیوئی درباره استاد باشد که باقی مانده‌است.[۳]

درگذشت پرویز باحقی

مزار استاد پرویز یاحقی در قطعه هنرمندان، بهشت زهرا
مزار استاد پرویز یاحقی در قطعه هنرمندان، بهشت زهرا

استاد پرویز یاحقی، نوازنده‌ی ویولون و آهنگساز، ۱۳ بهمن ۱۳۸۵، درآپارتمان خود واقع در تهران، خیابان آفریقا، کوچه نیلوفر درگذشت. هنگام مرگ در خانه، تنها بود. ۳۰ ساعت پس از درگذشتش، دو تن از دوستانش که ازغیبت او نگران شده بودند، به خانه او سرزدند. همسایه گفته بود که ۲ روز است از منزل آقای یاحقی صدای ساز نمی‌آید. دوستان پرویز یاحقی را در منزل در حالی که درگذشته بود پیدا کردند. علت مرگ، ایست قلبی اعلام شد. ظهر جمعه، خبر درگذشت یا حقی از طریق اس‌ام‌اس و تلفن به‌سرعت در شهر پیچید. او که هنگام مرگ ۷۱ سال داشت، ۶۳ سال پیش در اولین اجرایش از ایستگاه بی‌سیم رادیو تهران، در ۸ سالگی از چنان کیفیت هنری تأثیرگذاری برخوردار بود که مردم فکر کردند استاد حسین یاحقی است که می‌نوازد. طی این ۶۳ سال، مردم با ساز پرویز یاحقی زیستند، گریستند، عاشقی کردند و خاطره اندوختند. مرگ او حادثه‌ای بود که روان دوستدارانش را تکان داد. با درگذشت پرویز یاحقی، یکی از مهم‌ترین ارکان موسیقی شهری ایران و برنامه‌ی گل‌ها فرو ریخت. اکنون از بزرگان آن دوره، چند تن بیشتر باقی نمانده است.[۱]

محمدرضا شجریان استاد آواز ایران از او با مهر و احترام یاد کرد و پری زنگنه در جمله زیبایی گفت:

«ویولونش را با خودش به خاک بسپارید چون هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند آن را مانند خود پرویز بنوازد».

قاسم رفعتی، ترانه‌ی به رهی دیدم برگ خزان را در آن سرمای زمستان با دردی در گلو و فریادی در اوج خواند.[۱]

منابع