کاربر:Khosro/صفحه تمرین اردشیر زاهدی
اردشیر زاهدی، (متولد ۲۴ مهر ۱۳۰۷، تهران - درگذشته ۲۷ آبان ۱۴۰۰، مونترو سوئیس) دیپلمات و سیاستمدار ایرانی، یکی از چهرههای برجسته و در عین حال مناقشهبرانگیز دوره پهلوی بود. او به عنوان داماد محمدرضا شاه پهلوی، وزیر امور خارجه (۱۳۴۵–۱۳۵۰) و آخرین سفیر ایران در ایالات متحده، نقش مهمی در تثبیت رژیم پهلوی ایفا کرد. زاهدی، فرزند سپهبد فضلالله زاهدی، از عوامل کلیدی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با بهرهگیری از نفوذ خانوادگی و ارتباطات بینالمللی، به یکی از مهرههای اصلی دربار تبدیل شد. زندگی شخصی و سیاسی او اما مملو از فساد اخلاقی و مالی، روابط نامشروع، و تصمیمات سیاسی زیانبار برای منافع ملی ایران بود. ازدواج او با شهناز پهلوی، که به جدایی به دلیل عیاشیهای زاهدی انجامید، و روابط جنجالیاش با چهرههایی چون ژاکلین کندی و الیزابت تایلور، تصویری از بیبندوباری را ترسیم میکند. در سالهای پایانی عمر، حمایت او از برنامه هستهای جمهوری اسلامی و تمجید از قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که به سرکوب مردم ایران و جنایات در سوریه متهم است، او را به چهرهای منفور در میان مخالفان هر دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی تبدیل کرد. این مقاله با استناد به اسناد ساواک، منابع تاریخی، و تحلیلهای معاصر، به بررسی زندگی، اقدامات، و میراث زاهدی میپردازد و نشان میدهد چگونه او با سوءاستفاده از قدرت، به منافع ملی ایران آسیب رساند و چهرهای بدنام در تاریخ معاصر باقی ماند.[۱][۲][۳][۴][۵]
مقدمه
اردشير زاهدي، زاده ۲۴ مهر ۱۳۰۷ در تهران، از برجستهترین چهرههای سیاسی دوره پهلوی بود که با نفوذ خانوادگی و پیوند با خاندان سلطنتی، به یکی از بازیگران اصلی سیاست خارجی ایران تبدیل شد. پدرش، فضلالله زاهدی، از عوامل کودتای ۲۸ مرداد و نخستوزیر وقت، و مادربزرگ مادریاش، از خاندان مشيرالدوله، او را از همان ابتدا در حلقه قدرت قرار دادند. زاهدی با تحصیل در رشته کشاورزی در دانشگاه ایالتی یوتا و ورود به دربار پهلوی از طریق ازدواج با شهناز پهلوی، مسیر ترقی را به سرعت پیمود. با این حال، زندگی او با فساد مالی، روابط نامشروع، و تصمیمات سیاسی بحثبرانگیز گره خورده است. در دهههای بعد، حمایت او از برنامه هستهای جمهوری اسلامی و تمجید از قاسم سلیمانی، او را به چهرهای مناقشهبرانگیز و منفور در میان گروههای مختلف سیاسی تبدیل کرد.[۲][۴][۶][۷]
زندگی اولیه و ورود به سیاست
خاندان و تحصیلات
اردشیر زاهدی در خانوادهای با پیشینه نظامی و سیاسی به دنیا آمد. پدرش، فضلالله زاهدی، از نظامیان بلندپایه دوره رضاشاه و محمدرضا شاه بود که در کودتای ۲۸ مرداد نقش کلیدی داشت. زاهدی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران، اصفهان، و بیروت گذراند و در سال ۱۳۲۶ برای تحصیل در رشته کشاورزی به دانشگاه ایالتی یوتا در آمریکا رفت. او در سال ۱۳۲۹ با مدرک معادل لیسانس به ایران بازگشت و به دلیل ارتباطات خانوادگی، به سرعت وارد حلقههای قدرت شد. اسناد ساواک نشان میدهند که او در آمریکا با افرادی مرتبط با سرویسهای اطلاعاتی غرب در تماس بود، که نشانهای از وابستگی زودهنگام او به قدرتهای خارجی است. ورود زاهدی به سیاست با استخدام در وزارت کشاورزی و همکاری در پروژه اصل ۴ ترومن آغاز شد، که نشاندهنده ارتباط نزدیک او با آمریکاییها بود.[۴][۶][۷]
نقش در کودتای ۲۸ مرداد
زاهدی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، که با حمایت سیا و امآی۶ برای سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق طراحی شده بود، نقش فعالی ایفا کرد. او به عنوان رابط میان دربار، پدرش، و عوامل خارجی عمل کرد و با اسامی مستعار «مصطفی» و «ویسی» در اسناد کودتا شناخته شد. اسناد ساواک و خاطرات زاهدی تأیید میکنند که او در هماهنگی عملیات، از جمله توزیع پول و سازماندهی گروههای حامی شاه، نقش داشت. پس از کودتا، زاهدی نشان درجه یک رستاخیز دریافت کرد و در آبان ۱۳۳۲ به عنوان آجودان کشوری محمدرضا شاه منصوب شد. این نقش او را به حلقه نزدیکان دربار وارد کرد و زمینهساز ترقیهای بعدیاش شد. کودتا نه تنها دیکتاتوری پهلوی را تثبیت کرد، بلکه جنبش ملیگرایی ایرانی را سرکوب و منافع ملی را به نفع قدرتهای خارجی قربانی کرد، که زاهدی را به چهرهای منفور در میان ملیگرایان تبدیل کرد.[۱][۴][۵]
ازدواج با شهناز پهلوی و فساد اخلاقی
پیوند با خاندان پهلوی
در سال ۱۳۳۶، زاهدی با شهناز پهلوی، دختر بزرگ محمدرضا شاه و فوزیه، ازدواج کرد. این ازدواج سیاسی با موافقت ملکه مادر و مخالفتهایی از سوی ثریا اسفندیاری و تیمسار تیمور بختیار همراه بود. پیوند با شهناز، زاهدی را به یکی از نزدیکترین افراد به شاه تبدیل کرد و موقعیت او را در دربار تثبیت نمود. حاصل این ازدواج، دختری به نام مهناز بود، اما زندگی مشترک آنها تنها هفت سال دوام آورد. اسناد ساواک نشان میدهند که این ازدواج بیش از آنکه عاطفی باشد، ابزاری برای تحکیم قدرت زاهدی بود.[۲][۴][۷]
جدایی و اتهامات فساد
در سال ۱۳۴۳، شهناز پهلوی به دلیل «عیاشی» و رفتارهای غیراخلاقی زاهدی، درخواست طلاق داد. روابط نامشروع زاهدی با چهرههایی چون ژاکلین کندی و الیزابت تایلور در محافل بینالمللی جنجالآفرین شد. روزنامه دیلی اکسپرس زاهدی را به عنوان برگزارکننده «پارتیهای جنگلوار» در واشینگتن توصیف کرد که با حضور ژاکلین کندی برگزار میشد. این رفتارها به وجهه دیپلماتیک ایران آسیب رساند و تصویری از یک دیپلمات بدون پرنسیبهای اخلاقی را ترسیم کرد. اسناد ساواک به روابط گسترده زاهدی با زنان در محافل دیپلماتیک اشاره دارند، که حتی در دربار حاشیهساز شد و به جدایی او از شهناز انجامید.[۱][۴][۸]
فعالیتهای دیپلماتیک و فساد مالی
سفارت در آمریکا و بریتانیا
زاهدی در سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۰ سفیر ایران در ایالات متحده و از ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۵ سفیر در بریتانیا بود. او به عنوان پل ارتباطی میان محمدرضا شاه و سازمان سیا عمل کرد و سیاستهای وابسته به غرب را پیش برد. اما اسناد نشان میدهند که او از موقعیتش برای کسب ثروت شخصی استفاده کرد. حراج مجموعه شخصیاش در سوئیس، شامل آثار هنری و جواهرات میلیونی، نشاندهنده انباشت ثروت غیرقانونی اوست. زاهدی در معاملات تجاری و رانتهای دیپلماتیک دست داشت، که او را به نمادی از فساد رژیم پهلوی تبدیل کرد.[۱][۹][۱۰][۱۱]
وزارت امور خارجه
زاهدی از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۰ وزیر امور خارجه بود. او معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) را در سال ۱۳۴۷ امضا کرد، اما بعدها از برنامه هستهای جمهوری اسلامی حمایت نمود، که نشاندهنده تناقض در مواضعش بود. تصمیمات او در مذاکرات جزایر سهگانه و جدایی بحرین، که تحت فشار بریتانیا انجام شد، به زیان تمامیت ارضی ایران تمام شد. این اقدامات زاهدی را به دیپلماتی ضعیف و وابسته معرفی کرد که منافع دربار را بر منافع ملی ترجیح میداد.[۱][۲][۱۲]
حمایت از جمهوری اسلامی و تمجید از قاسم سلیمانی
تغییر مواضع در سالهای پایانی
در دهه آخر عمر، زاهدی مواضعی در حمایت از برخی سیاستهای جمهوری اسلامی اتخاذ کرد که با پیشینه پهلویگرایانهاش در تضاد بود. او در مصاحبههایی با بیبیسی فارسی، از برنامه هستهای ایران دفاع کرد و آن را «حق مسلم» دانست. این اظهارات، که در تضاد با امضای NPT بود، تلاشی فرصتطلبانه برای جلب توجه در فضای سیاسی جدید ایران تلقی شد. حمایت او از سیاستهای منطقهای رژیم، از جمله حضور نظامی در سوریه، خشم فعالان حقوق بشر را برانگیخت و او را به چهرهای جنجالی تبدیل کرد.[۱][۳]
تمجید از قاسم سلیمانی
در مصاحبهای با بیبیسی در سال ۱۳۹۹، زاهدی قاسم سلیمانی را «سرباز وطنپرست» خواند و او را با ژنرال دوگل و آیزنهاور مقایسه کرد. سلیمانی به دلیل سرکوب اعتراضات مردمی در ایران و جنایات جنگی در سوریه، به «کودککش» ملقب بود. این موضعگیری، چهرهی فرصتطلب او را به نمایش گذاشت.[۳][۴]
ضدیت با مجاهدین برای خوشایند جمهوری اسلامی
چرخش زاهدی به سمت حمایت از جمهوری اسلامی تلاشی برای سفیدسازی وجههی خود در این حکومت و امدادرسانی به آن در قبال جایگزین دموکراتیک شورای ملی مقاومت بود. اظهاراتش در حمایت از رژیم و سلیمانی او را در بین ایرانیان منفورتر کرد. این چرخش نشاندهنده فقدان اصول سیاسی و تأییدی بر انتقادات علیه او به عنوان سیاستمداری فرصتطلب بود.[۸][۱۰][۵]سید حسین موسویان، دیپلمات سابق ایرانی و مذاکرهکننده هستهای، در گفتوگویی که در ۱ آذر ۱۴۰۰ توسط وبسایت خبرآنلاین منتشر شد، به افشای مواضع اردشیر زاهدی، آخرین سفیر رژیم پهلوی در آمریکا، پرداخت. این گفتوگو که شش ساعت به طول انجامید و شامل صرف ناهار بود، به موضوعاتی از جمله نفرت شدید زاهدی از سازمان مجاهدین خلق ایران اختصاص داشت.
زاهدی، برای خوشایند جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین خلق را «مزدوران خارجی» و «خائنین به ایران» خوانده و از تنفر عمیق خود نسبت به آنان سخن گفته بود. زاهدی حتی پیشنهاد داده بود که با استفاده از ارتباطات و نفوذ خود در آمریکا و اروپا، علیه این سازمان اقدام کند.
در این گفتوگو، همچنین فاش شد که زاهدی برای انتشار مقالهای در حمایت از برنامه هستهای ایران در روزنامه نیویورک تایمز، پیشنهاد پرداخت ۱۰۰ هزار دلار از جیب خود را داده بود. این موضوع، نمونهای از همکاریهای پشتپرده بین برخی چهرههای حامی و وابسته به سلطنت با جمهوری اسلامی را نشان میدهد. نقطه تلاقی آنان ضدیت با سازمان مجاهدین خلق ایران است.
پس از درگذشت زاهدی، برخی رسانههای جمهوری اسلامی به ستایش از او پرداختند. وبسایت جوان در ۲۹ آبان ۱۴۰۰، زاهدی را بخشی از اپوزیسیون «باوجدان» خواند که در کنار انتقاد از نظام، نکات مثبتی نیز درباره آن بیان میکند. همچنین، نویسندهای در اعتمادآنلاین، زاهدی را «عاشق ایران» نامید و خواستار فراهم شدن امکان دفن او در ایران شد.
این مواضع و واکنشها، بهویژه در زمینه دشمنی مشترک با سازمان مجاهدین خلق، نشاندهنده اتحاد برخی چهرههای سیاسی، از جمله عوامل رژیم سابق و نظام کنونی، در برابر مخالفان آزادیخواه است.[۱۳]
میراث و ارزیابی
فساد مالی و انباشت ثروت
زاهدی نمونهای از فساد مالی در رژیم پهلوی بود. حراج مجموعه شخصیاش در سوئیس، شامل آثار هنری و جواهرات میلیونی، نشاندهنده ثروت غیرقانونی اوست. او از رانتهای سیاسی و قراردادهای تجاری، از جمله معاملات نفتی و تسلیحاتی، سود برد. این ثروت، که به خارج منتقل شد، او را به نمادی از غارت منابع ملی تبدیل کرد.[۱۰][۱۱]
نقش در سیاست خارجی و زیان به منافع ملی
عملکرد زاهدی در مذاکرات بحرین و جزایر سهگانه با انتقاد مواجه شد. او تحت فشار بریتانیا به جدایی بحرین رضایت داد، که به زیان تمامیت ارضی ایران بود. تناقض در مواضعش درباره NPT و حمایت از برنامه هستهای رژیم، فقدان استراتژی منسجم او را نشان داد. این اقدامات وجهه ایران را مخدوش کرد و زاهدی را دیپلماتی وابسته جلوه داد.[۱]
چهرهای منفور در تاریخ ایران
زاهدی به دلیل نقش در کودتای ۲۸ مرداد، فساد، و حمایت از رژیمهای سرکوبگر، چهرهای منفور شد. حامیان پهلوی او را به دلیل حمایت از جمهوری اسلامی سرزنش کردند و مخالفان رژیم، تمجیدش از سلیمانی را محکوم نمودند. این دوگانگی نشاندهنده شخصیتی بود که برای قدرت و ثروت، هر سازشی کرد. اسناد اهدایی او به مؤسسه هوور نمیتواند چهره مخدوش او را پاک کند.[۱][۲][۳][۴][۵]
مرگ و واکنشها
اردشیر زاهدی در ۲۷ آبان ۱۴۰۰ (۱۸ نوامبر ۲۰۲۱) در ۹۳ سالگی در ویلای شخصیاش در مونترو، سوئیس درگذشت. او در سالهای آخر عمر در انزوای سیاسی و اجتماعی زندگی میکرد، اما همچنان با اظهارات جنجالیاش در رسانهها حضور داشت. مرگ او در رسانههای بینالمللی و ایرانی بازتاب گستردهای داشت. بیبیسی و دویچهوله به نقش او به عنوان آخرین سفیر پهلوی در آمریکا و داماد شاه اشاره کردند، ولی بر حاشیههای زندگیاش، از جمله فساد و حمایت از سلیمانی، تأکید نمودند. ایران وایر مرگ او را فرصتی برای افشای رازهای بیشتر درباره فساد مالیاش، بهویژه حراج مجموعه شخصیاش، دانست. در ایران، رسانههای حکومتی مانند مرکز بررسی اسناد تاریخی، سعی کردند او را به عنوان چهرهای ملیگرا جلوه دهند، اما این تلاش با انتقاد مخالفان رژیم مواجه شد که زاهدی را خائن به منافع ملی میدانستند. فعالان سیاسی و کاربران شبکههای اجتماعی، بهویژه در X، مرگ او را پایان زندگی یک فرصتطلب خواندند که بین رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی نوسان کرد. این واکنشها تأییدی بر میراث مخدوش زاهدی بود که تا پایان عمر نتوانست از اتهامات فساد و خیانت رهایی یابد.[۲][۹][۸][۴][۱۰]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ اردشیر زاهدی؛ مردی با کفشهای بزرگتر از پا - سایت رادیو فردا
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ اردشیر زاهدی، سیاستمدار ایرانی، داماد سابق شاه و آخرین سفیر او در آمریکا، درگذشت - سایت بیبیسی
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ اردشیر زاهدی؛ داماد شاه که به قاسم سلیمانی افتخار کرد - سایت بیبیسی
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ ۴٫۷ ۴٫۸ مروری بر زندگی اردشیر زاهدی وزیر خارجه و سفیر ایران در آمریکا به روایت اسناد ساواک - مرکز بررسی اسناد تاریخی
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ کتاب: «خاطرات اردشیر زاهدی»، نوشته اردشیر زاهدی، نشر کتابسرا، ۱۳۸۵
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ نگاهی به اردشیر زاهدی داماد شاه - مرکز بررسی اسناد تاریخی
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ بیوگرافی اردشیر زاهدی و همسرش شهناز پهلوی - سایت نمنمک
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ اردشیر زاهدی؛ چند برش از رازهایی که پس از مرگ منتشر شد - سایت ایران وایر
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ اردشیر زاهدی، آخرین سفیر ایران در واشینگتن درگذشت - سایت دویچهوله
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ اردشیر زاهدی؛ حراج میلیونی مجموعه شخصی دیپلمات ایرانی در سوییس - سایت ایران وایر
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ خاندان پهلوی، چهقدر سرمایه از ایران خارج کردند؟ - سایت حوزه
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ کتاب: «تمامیت ارضی ایران در دوران پهلوی»، نوشته محمدعلی بهمنی قاجار، انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۹۸
- ↑ مجاهدین خط قرمز شاه و شیخ - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران