کاربر:Safa/4صفحه تمرین

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
قرارداد کنسرسیوم نفت
توضیح=
مذاکره علی امینی با هیات آمریکایی در مورد قرارداد کنسرسیوم
جایگاهایران
تاریخ۷ آبان ۱۳۳۳
هدففروش منافع ملی به بیگانگان
قربانیمردم ایران
مرتکب(ها)شاه و دولت علی امینی و بوروکرات‌های ایران

حوزه‌ی علمیه، به مکانی گفته می‌شود که جمعی از طلاب و آخوندها بصورت پانسیون شبانه‌روزی مشغول تحصیل علوم دینی هستند. و رده‌ی آنها بر مبنای تعداد دروسی که می‌خوانند تعیین می‌گردد و از طلبه ساده شروع می‌گردد تا به آیت‌الله العظمی، ختم می‌شود. در فرهنگ سیاسی ایران به این قشر با دیده شک و به صورت موجوداتی طفیلی نگریسته می‌شد و اصلی‌ترین نیروی حامی این قشر همیشه عقب‌مانده‌ترین و محروم‌ترین اقشار جامعه بودند. در جریان پیروزی انقلاب ضد سلطنتی این مراکز تامین کننده اصلی نیروی پیشران حکومت دینی در ایران گردیدند، در بسیاری از شهرهای بزرگ ایران، مانند: تهران، تبریز، مشهد، اصفهان، یزد و... نیز به تناسب حوزه‌های علمیه وجود دارد اما معروفترین این حوزه‌ها حوزه‌ی علمیه قم و نجف است. در حوزه‌ی علمیه‌ی قم مدارس مختلفی وجود دارد که هر کدام به یک آیت‌الله و مقلدین و محصلین آنها مربوط می‌شود، بدنام‌ترین این مدارس مدرسه‌ی حقانی قم است که تامین کننده اصلی نیروی مرگ در حکومت جمهوری اسلامی بصورت قضات دادگاه‌ها و دادستان‌های شهرهای مختلف و حاکمان شرع می‌باشد.

تاریخچه حوزه‌های علمیه

تاریخچه شکل‌گیری طبقه روحانیت در ایران معاصر به دوران آغاز سلطنت صفویه باز‌می‌گردد. با آغاز سلطنت صفویه دو تغییر عمده در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران شکل گرفت.

یکم - گسترش قدرت سیاسی در سراسر کشور

دوم - استفاده از مذهب شیعه برای مشروعیت حاکمیت

شاه اسماعیل برای تضمین حکومت خود ناچار بود آن را به یک منبع مافوق طبیعی وابسته کند تا همزمان هم مشروعیت سیاسی کسب کند و هم مشروعیت مذهبی، برای اینکار اقدام به وارد کردن آخوندها از نقاط مختلف به مراکز شهرها کرد، در این دوران تبلیغ اصول شیعه با کمک حکومت براه افتاد. پس از سقوط صفویه قدرت این روحانیون تا زمان حکومت نادر شاه برقرار بود ولی با آمدن نادر شاه و قتل مجتهد معروف اصفهان «صدرالصدور» روحانی ارشد شیعه و ممنوع کردن آخوندها از استفاده از درآمدهای وقفی این جریان دچار وقفه شد. با اجرای دستور نادر شاه حدود هیجده کرور تومان درآمد سالیانه اوقاف قطع گردید. پس از مرگ نادر شاه جانشین وی عادلشاه مجددا این صنف را بکار گرفت. کریمخان زند (۱۱۹۳ -۱۱۶۳) سیاستی بینا‌بینی داشت، آغا‌محمد‌خان قاجار مجددا ایران را به سیاست مذهبی دوران صفویه برگرداند.[۱]

در دوره فتحعلی‌شاه که مذهبی‌ترین پادشاه قاجار بود تعداد شیخ الاسلام‌ها و امام جمعه‌ها رشد چشمگیری کرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم تعداد مجتهدین ۲ الی ۳ نفر بود. در ابتدای سلطنت ناصر‌الدین شاه تعداد مجتهدین به ۱۲ نفر هم نمی‌رسید اما به نوشته اعتماد‌السلطنه در «المعاذیروالآثار» در سالهای آخر سلطنت ناصر‌الدین شاه تعداد علما به ۳۵۹ نفر رسیده بود که ۱۷۵ نفر آنها مجتهد بودند.[۲]

مرکزیت مدارس دینی در این دوران در نجف و شهر اصفهان بود اما با نفوذ انگلستان در ایران از قرن ۱۹ حوزه‌ی علمیه قم به موازات نجف راه‌اندازی شد.

پس از اشغال ایران توسط روس و انگلیس، در یک طراحی استعماری انگلیسی‌ها مرکزیت مدارس دینی را از اصفهان به قم منتقل کردند.

نگرانی موسس حوزه قم از سلطه انگلیس در ایران

محسن صدرالاشراف که سابقه نخست وزیری در دوران محمدرضا شاه را نیز داشت، در بخشی از خاطرات خود، به دیداری که با شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزه علمیه قم داشته اشاره کرده و می‌نویسد:

«در سال ۱۳۰۷ عموی من حاج سید احمد امام جمعه در محلات فوت شد و من در اوائل سال ۱۳۰۷ برای دلجویی اعقاب او در ایام تعطیل عید نوروز به محلات رفته برگشتم و در مراجعت از محلات در قم به دیدن حاج شیخ عبدالکریم یزدی موسس هیئت علمیه قم که مرد بزرگواری بود رفتم. مرا در اطاق اندرونی خود پذیرفت و به خاطر دارم از اوضاع وقت به طوری گریه کرد که مثل باران اشک می‌بارید و گفت انگلیسی‌ها حلقوم اسلام را گرفته‌اند و تا آن را خفه نکنند دست بردار نیستند.»[۳]

حوزه‌ی علمیه نجف

تا پیش از شهادت حضرت علی (ع) نجف شهر پر رونقی نبود، این شهر پیش از سکونت شیخ طوسی، سرزمینی بود که برخی از شیعیان را در خود جای داده بود. ولی با حضور شیخ طوسی، طلاب، نجف اشرف را به مرکز ثقلی برای دروس مذهبی تبدیل کردند و حوزه علمیه نجف اشرف را بنا کردند.

دوران شیخ طوسی

نخستین دوره از حوزه علمیه نجف اشرف با رفتن شیخ طوسی از بغداد به نجف آغاز و تا قرن ششم هجری ادامه می‌یابد.

در سال ۴۴۸ هجری فعالیت‌هایی بر ضد شیعیان صورت گرفت. اذان گویان از گفتن «حی علی خیرالعمل» منع شدند، در شهر کاظمین که بر اساس تفاهم قبلی این امر مجاز بود، به صورتی جدی مانع شدند و به جای آن «الصلاه خیر من النوم» گفته شد.

وقتی یکی از آخوندهای مرجع به نام «ابن الجلاب» راکشتند. خانه‌ شیخ طوسی به یغما رفت. طوسی پس از ۲۲ سال مرجعیت در بغداد به نجف اشرف رفت و پس از ۱۲ سال درگذشت.

پس از مرگ شیخ طوسی در سال ۴۶۰ هجری فرزندش «شیخ ابوعلی طوسی» سال ۵۱۵ هجری جانشینش گردید و «ابونصر محمد بن ابی علی الحسن بن ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی» فرزند ابوعلی پس از پدرش حوزه‌ای را که جدش دایر کرده بود اداره نمود.

دوره دوم از قرن ششم تا نهم هجری

در این دوره که از قرن ششم تا نهم هجری به طول انجامیده حوزه علمیه کربلا از مرکزیت بیشتری برخوردار بود و کسانی چون «ابوالعباس احمد بن علی نجاشی»، «عماد الدین، ابی حمزه طوسی»، «سید فخار موسوی حائری»، «رضی الدین علی بن طاووس»، «شمس الدین محمد بن مکی» (شهید اول)، «ابن خازن حائری» و «ابن فهد حلّی» در آن به تدریس برای دانشجویان علوم دینی مشغول بوده‌اند. از این رو حوزه علمیه نجف در آن برهه از رونق چندانی برخوردار نبود.

دوره سوم از قرن نهم تا یازدهم هجری

دوره سوم حوزه علمیه نجف اشرف از قرن نهم هجری آغاز می‌شود و تا قرن یازدهم هجری ادامه می‌یابد. پس از این دوره که عصر حضور فقهای اصولی است، علمای اخباری در این مرکز فعالیت بیشتری داشته‌اند.

جمال‌الدین و شرف المعتمدین ابوعبدالله مقداد بن عبدالله بن محمد بن حسین بن محمد سیوری حلّی اسد غروی، معروف به «فاضل مقداد» از فقهای شیعه این دوره است که در روستای «سیور» حلّه متولد گردیده و از شاگردان شهید اول است. وی نه تنها در فقه برجسته است، بلکه متکلمی ورزیده به حساب می‌آید.

وی با نگارش شرحی بر آثار استادش، استمرار تفکر شهید اول را ممکن ساخت و حوزه فقه استدلالی را وسعت داد و با تألیف کتابی در فقه القرآن مبانی قرآنی فقه شیعی را توضیح داد. از جمله شاگردان وی افراد زیر هستند:

۱. شمس الدین محمد بن شجاع قطان انصاری حلی که کتاب «معالم الدین فی فقه آل یاسین» را نوشته است.

۲. حسن بن راشد حلی

فاضل مقداد در حوزه علمیه نجف و مرجع تقلید در آن عصر بود وی با تأسیس مدرسه‌ای به نام «مدرسه سیوری» طلاب را آموزش می‌داد.

پس از فاضل مقداد که در سال ۸۲۶ هجری از دنیا رفت، شاگرد او «علی بن هلال جزایری» جانشینش شد.

احمد بن محمد اردبیلی معروف به «مقدس اردبیلی» از دیگر مراجع قرن دهم هجری و معاصر شاهان صفوی است. شاه عباس اصرار داشت که وی به اصفهان رود، ولی او حاضر نشد.

پس از مرگ مقدس اردبیلی در سال ۹۹۳ ه. ق. در نجف اشرف «سید محمد بن علی الموسوی الجبعی» نویسنده کتاب مدارک‌الاحکام، جایگزین وی شد. وی در سال ۹۹۸ هجری شرحی بر «شرائع الاسلام» نوشت. وی در سال ۱۰۰۹ هجری از دنیا رفته است.

کتاب «معالم الدین» هم در این دوره حوزه علمیه نجف نوشته شد. «مؤلف آن جمال‌الدین حسن بن زین الدین» (۹۵۹۱۰۱۱ ه. ق.) فرزند شهید ثانی و از شاگردان مقدس اردبیلی است. این کتاب تا دوره‌های اخیر در حوزه‌ها مورد بحث و تدریس بوده است.

علاوه بر فقه و اصول در علومی چون منطق، آیات الاحکام، تفسیر و عقاید و رجال نیز کتابهایی نوشته شد که محصول حوزه نجف در این دوره است. برخی از این کتب عبارتند از:

۱. حاشیه بر تهذیب المنطق، ملأ عبدالله یزدی

۲. مجمع البحرین، شیخ فخرالدین طریحی (درگذشته ۱۰۸۵ ه. ق.)

۳. آیات الاحکام، شیخ احمد بن اسماعیل جزایری (درگذشته ۱۱۵۱ ه. ق.)

۴. مرآه الانوار، شیخ ابوالحسن فتونی عاملی نجفی (درگذشته ۱۱۳۸ ه. ق.)

۵. ضیا‌العالمین، شیخ ابوالحسن فتونی

۶. تنقیح المقال فی علم الرجال، شیخ حسن بن عباس بن محمدعلی بلاغی

دوره چهارم

این دوره از اوایل قرن یازدهم شروع شد تا آخر آن ادامه داشت و به اخباریونی اختصاص داشت که در حوزه علمیه نجف نفوذ داشتند. در این دوران رکود مباحث اصولی مشهور است تا زمانی که وحید بهبهانی از ایران به کربلا و نجف رفت.

دوره پنجم از قرن ۱۲ تا ۱۵ هجری

این دوره که از قرن دوازدهم تا قرن پانزدهم هجری را در بر می‌گیرد که از فعالترین دوران حوزه علمیه نجف است.

شروع دوره پنجم حوزه نجف با رفتن وحید بهبهانی و شاگردان وی از ایران به نجف آغاز می‌گردد. «سید محمد مهدی بحرالعلوم» (۱۱۵۵/۱۱۵۴۱۲۱۲ ه.) از شاگردان وحید بهبهانی پس از او، در سن ۳۰ سالگی مدیریت حوزه علمیه نجف را برعهده گرفت.

شیخ محمد حسن نجفی با تألیف کتاب «جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام» که سی سال به طول انجامید، این کتاب در حوزه‌های علمیه به عنوان یکی از منابع اولیه فقها شناخته می‌شود. پس از صاحب جواهر، شیخ مرتضی انصاری، آخوند خراسانی، میرزای شیرازی، میرزای نایینی و شیخ الشریعه اصفهانی و… یکی پس از دیگری مرجعیت را برعهده گرفتند.

شیخ انصاری دارای تألیفات عدیده ای در فقه و اصول است که «رسائل» و «مکاسب» وی در شمار کتب درسی حوزه‌های علمیه است.

با مرگ شیخ انصاری در سال ۱۲۸۱ هجری، مرجعیت شیعه به سه تن از شاگردان او رسید:

۱. میرزای شیرازی (متوفی ۱۳۱۲ ه. ق.)

۲. آیت الله کوه کمره‌ای (متوفی ۱۲۹۱ ه. ق.)

۳. میرزا حبیب الله رشتی (متوفی ۱۳۱۲ ه. ق.)

آخوند مولی محمد کاظم خراسانی با سبکی نوین به تدوین اصول فقه پرداخت. پس از آخوند خراسانی آیت الله محمد حسین نایینی (متوفی ۱۳۵۵ ه. ق.) به مرجعیت رسید. وی در حوزه‌های علمیه اصفهان، سامرا و نجف اشرف به تحصیل پرداخته بود و آخوند خراسانی را در کارهای مهم سیاسی اجتماعی یاری می‌کرد. کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» نائینی کتاب مبنای تشکیل حکومت مشروطه است.

شیخ الشریعه اصفهانی (۱۲۶۶۱۳۳۹ ه. ق.) پس از وفات میرزای دوم به مرجعیت رسید.

اساتید فقه

آخوند خراسانی اصلی‌ترین مباحث اصولی را در کتاب «کفایه» سرجمع کرد. شیخ محمد حسین اصفهانی، آقا ضیا الدین عراقی و دیگر شاگردان آخوند خراسانی با تدوین کتب و تدریس اصول فقه با اسلوب جدید، این تحول را تداوم بخشیدند. علامه نایینی بر محتوای مباحث اصولی افزود.

سید محمد کاظم یزدی (۱۲۴۷۱۳۳۸ ه. ق.) با تألیف «عروه الوثقی» و سید ابوالحسن اصفهانی (۱۲۷۷۱۳۶۵ ه. ق.) با نگارش «وسیله النجاه» مسائل شرعی را با جامعیتی فراگیر تدوین کردند.

«العروه الوثقی» با ۳۲۶۰ مسأله فقهی کتاب مرجع شد، و مراجع را به تقلید از آن واداشت. فروع فقهی این کتاب در حوزه‌های درس خارج مورد بحث و بررسی قرار گرفت. تاکنون ده‌ها حاشیه و شرح بر آن نگاشته شده است.

خمینی کتابهای خود را با کپی‌برداری از وسیله النجاه نوشت. اصفهانی پس از مرگ میرزا محمدتقی شیرازی در سال ۱۳۳۸ به عنوان مرجع تقلید معرفی شد همزمان با او علامه نایینی نیز مرجع تقلید بود تا اینکه در سال ۱۳۵۵ علامه نایینی در نجف و شیخ عبدالکریم حائری در قم از دنیا رفتند و مرجعیت عامه به آیت‌الله اصفهانی رسید.

سید محسن حکیم (۱۲۶۴۱۳۹۰ ه. ق.) در عصر سید ابوالحسن اصفهانی یکی از مراجع تقلید شناخته می‌شد. پس از فوت اصفهانی و بروجردی در حوزه علمیه نجف مرجعیت عامه به وی رسید. حکیم در دروس فقه و اصول آخوند خراسانی، آقاضیاء الدین عراقی شرکت می‌کرد. کتابهای وی عبارتند از:

۱. مستمسک العروه الوثقی

۲. حقایق الاصول فی شرح کفایه الاصول

۳. نهج الفقاهه

۴. دلیل الناسک

۵. شرح تبصره المتعلمین

۶. منهاج الصالحین

۷. شرح النافع

۸. منهاج الناسکین

۹. شرح تشریح الافلاک، در علم هیأت

۱۰. شرح کتاب المراح، در علم صرف

۱۱. رساله‌ای در علم درایه

حکیم از جمله مراجع فعال در فقه سیاسی است. وی در یکی از نامه‌هایش می‌نویسد:

اگر سیاست به معنای اصلاح امور مردم و تلاش برای بالا بردن و پیشرفت آنها و نیک‌تر ساختن کارهایشان باشد… پس دین مقدس اسلام جز برای پرداختن بدین امور نیامده است و طبیعی است که مؤمنان باید با همه توان و قدرت خویش به آن پرداخته، آن را واجب بدانند.

حکیم در سال ۱۳۴۸ ش. فوت کرد. خمینی پس از تبعید به عراق، سیزده سال به تدریس در حوزه علمیه نجف و در مسجد شیخ انصاری (ره) پرداخت.

خمینی سلسله درس‌های خارج فقه خویش را در آبان ۱۳۴۴ در این مسجد آغاز کرد که تا زمان رفتن به پاریس ادامه داشت. خویی از دیگر مراجعی است که در حوزه علمیه نجف مرجعیت شیعه را برعهده داشت. سید ابوالقاسم خویی در اعتراضات شیعیان عراق در رمضان ۱۴۱۲ ه. ق. نقش داشت تا اینکه از سوی صدام به کوفه تبعید شد و در سال ۱۴۱۳ ه. ق. از دنیا رفت. پس از مرگ خویی سید عبدالاعلی سبزواری (ره) و سید علی سیستانی مراجع اصلی نجف هستند.

مدارس حوزه نجف

مدارسی که در حوزه نجف دایر است عبارتند از:

۱. مدرسه علوم اسلامی

۲. مدرسه دینی خواهران

۳. مدرسه عاملی‌ها

۴. مدرسه سید محمد کاظم یزدی

۵. مدرسه مجدد شیرازی

۶. مدرسه شیخ انصاری

۷. مدرسه‌های آیت الله بروجردی

۸. مدرسه شوشتری

۹. مدرسه هندی

۱۰. مدرسه متوسط آخوند خراسانی

۱۱. مدرسه بزرگ خلیلی

۱۲. مدرسه قزوینی

۱۳. مدرسه قوام

۱۴. مدرسه بادکوبه ای

۱۵. مدارس آیت الله سید عبدالله شیرازی

۱۶. مدرسه جامعه النجف

۱۷. مدرسه مقداد سیوری سلیمیه

۱۸. مدرسه شیخ عبدالله

۱۹. مدرسه صحن شریف غرویّه

۲۰. مدرسه صحن شریف بزرگ

۲۱. مدرسه صدر

۲۲. مدرسه معتمد، کاشف الغطا

۲۳. مدرسه مهدیه

۲۴. مدرسه ایروانی

۲۵. مدرسه بخاری

۲۶. مدرسه شربیانی

۲۷. مدرسه بزرگ خراسانی

۲۸. مدرسه کوچک خلیلی

۲۹. مدرسه کوچک آخوند خراسانی

۳۰. مدرسه بزرگ بروجردی

۳۱. مدرسه طاهریه

۳۲. مدرسه کوچک بروجردی

۳۳. مدرسه جوهرچی

۳۴. مدرسه رحباوی

۳۵. مدرسه عبدالعزیز بغدادی

۳۶. مدرسه افغانی‌ها

۳۷. مدرسه یزدی

۳۸. مدرسه حکیم

۳۹. مدرسه کلباسی[۴]

حوزه‌ی علمیه قم

حوزه‌ی علمیه قم در سال ۱۳۰‍۱ شمسی توسط حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی تاسیس شد.

حائری در سال ۱۳۴۰ ه ق. و چند روز مانده به نوروز با هدف زیارت وارد قم شد و با سکونت در قم محل درس خود را از اراک به آنجا منتقل کرد. پس از آن بسیاری از شاگردان وی نیز از اراک به قم آمدند. استقرار شیخ عبدالکریم در قم موجب شد تا بسیاری از آخوندها نیز همین رویه را در پیش بگیرند. با درگذشت حائری (ره) در سال ۱۳۱۵ ش. حوزه قم از ریاستی برخوردار نبود. در سال ۱۳۲۳ش. سید حسین بروجردی (ره) به قم وارد و پس از مدتی ریاست آن را بر عهده گرفت. وی تا سال ۱۳۴۰ در این منصب بود، بروجردی با اعزام سرپرست برای شیعیان و نماینده به شهرها و مناطق مختلف دنیا، حمایت از فلسطین، پیشنهاد تدریس درس تعلیمات دینی در مدرسه، توسعه فضای آموزشی حوزه، احیا و چاپ کتاب­ های فقهی، حدیثی و رجالی شیعه و تشویق طلاب به ادامه تحصیل باعث شد که حوزه علمیه قم، با حوزه علمیه نجف، هم طراز شود.

سال ۱۳۳۶ از سالهای ِ اوج قدرت روحانیت به مرجعیت حاج سید‌حسین طباطبایی‌بروجردی بود، او در ایران و لبنان و عراق و پاکستان و افغانستان و هرجا که شیعیان حضور داشتند مسلط بود. سیدمحمود طالقانی و حاج میرزا‌خلیل کمره‌ای جزو هیئتی بودند که از طرف بروجردی به دیدار رئیس دانشگاه الازهر یعنی شیخ محمود شلتوت به مصر رفتند.

بروجردی در هامبورگ مسجدی ساخت که در آنجا محمد محققی‌لاهیجی او را نمایندگی می‌کرد. بعدها پس از درگذشت بروجردی با تأیید سید‌محمدکاظم شریعتمداری، به ترتیب سید‌محمد حسینی‌بهشتی (۴۹-۱۳۴۳)، محمد مجتهد‌شبستری (۵۶-۱۳۴۹) و سید‌محمد خاتمی (۵۹ـ۱۳۵۷) سرپرست مرکز اسلامی هامبورگ شدند. بروجردی کودتای ۲۸ مرداد را تأیید کرده و به شاه تبریک گفته بود.

نخستین ”رسالە َعَملیه“ به نام ”جامع عباسی“را به زبان فارسی شیخ بهاءالدین عاملی می‌نویسد. با این‌که شیخ مرتضی انصاری یا میرزای قمی، میرزا ابوالقاسم گیلانی وجود داشتند، تا زمان تأسیس ”حوزه علمیه قم“ به دست شیخ عبدالکریم حائری، روحانیت شیعه، دارای مؤسسه واحد و سازمان‌یافته‌ای نبود. در دورە رضا‌شاه مؤسسه روحانیت ً تقریبا تحت کنترل دولت قرار داشت.

مدارس حوزه‌ی علمیه قم

حوزه‌ی علمیه قم از بدو تاسیس دارای مدارسی وابسته به هر کدام از مجتهدین داشته که معروفترین آنها عبارتند از:

مدرسه‌ی فیضیه، مدرسه‌ی حجتیه، مدرسه‌ی آیت‌الله گلپایگانی، مدرسه‌ی آیت‌الله نجفی، مدرسه‌ی آیت‌الله بروجردی، مدرسه‌ی حقانی و... بود اما پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی مدارس حوزوی برای استفاده از رانتهای دولتی مانند قارچ از زمین روییدند.

منتدی جبل عامل الاسلامی، بروجردی، جواد الائمه، امامین الجوادین، دارالشفاء، امام کاظم، آیت‌الله گلپایگانی، لنگرودی، فیضیه، امام هادی (پاکستانیها)، امام مهدی، امام حسن عسگری، رسالت، جامعه‌الثقلین، سیدالشهدا، امام حسین (ع)، مدیریت بنیاد فقهی، مرکز آموزش مبانی اندیشه اسلامی طرح ولایت، مدرسه جهانگیر‌خان، مجمع العالمی الاهل البیت علیهم السلام، عترت آل‌محمد، آیت‌الله حائری یزدی (ره)، شهید صدوقی ۴، مکتب زینب‌الکبری، امام المهدی، شهید صدوقی ۲، صدوق، موسسه بنت الهدی علوی فاطمی، ولی عصر، امام سجاد، فقه امام خمینی، صافی گلپایگانی، امام کاظم(ع)، المهدی، الظجار التدخلیه اباصالح (عج)، حوزه الاطهار التخصصیه، امام حسین، امام علی، جامعه العلوم ابا جعفر(ع)، باقرالعلوم، حضرت ابوالفضل (ع)، امام عصر (عج)، کرمانیها، شهابیه، امام خمینی(ره)، شهیدین، فاضل مالکی، مرعشیه، امام حسین(ع)، امام صادق پاکستانیها، مدرسه فقهی امام محمد باقر(ع)، امیرالمؤمنین امام مجتبی (ع)، جامعه القرآن الکریم الاهل البیت، موسسه امام خمینی (ره)، معصومیه، امیرالمؤمنین(ع)، الغدیر، رضویه، علی بن موسی الرضا (ع)، مبارکه حجتیه، جامعه المصطفی، مدرسه قرآنی ثقلین، حجتیه، زینبیه، فاطمیات، مؤمنیه، مهدیه، عسگرین، دارالصدیقه الشهیده، جامعه المصطفی العالمیه، علی بن موسی الرضا (ع)، امام سجاد، مرکز شیعه شناسی، رشد، شهیدین، حقانی، جامعه الزهرا، مکتب القرآن الکریم، مدینه العلم علوی، مکتب الزهرای فاطمیه، علی بن ابیطالب (ع)، وحیدیه، امام صادق(ع)، آیت الله مجتهدی (ره)، امام صادق(ع)، امام مهدی موعود (عج)، الهادی، امام محمد باقر (ع)، حسنیه، مکتب القرآن الکریم، جامعه القرآن قدیری     

مدرسه‌ی فیضیه

مدرسه‌ی حجتیه

مدرسه‌ی حقانی

حاج‌علی حقانی، پدر آخوند حسین حقانی، درصدد بود مدارسی برای طلاب حوزه‌ی علمیه‌ی قم احداث کند. به همین منظور زمینی خرید و بخشی از آن را به ساختمان مدرسه اختصاص داد. پس از آنکه مدرسه آماده بهره‌برداری شد، حسین حقانی، از سیدمحمد بهشتی که طرح جدیدی برای دوره‌های آموزشی حوزه تدوین کرده بود خواست که این طرح را در مدرسه آنان اجرا کند.

مدرسه حقانی در اول فروردین ۱۳۳۹ به وسیله سید محمد بهشتی، مهدی حائری تهرانی، علی مشکینی و حسین حقانی با هدف تحول در نظام آموزشی حوزه و کادر سازی برای فعالیت‌های آینده آن در قم تأسیس شد. سیدهادی میلانی از همان ابتدا از مدرسه حمایت مالی و معنوی کرد که این حمایت‌ها تا ۱۳۵۷شمسی ادامه داشت.

مدرسه‌ی حقانی در قم

نام رسمی و وقف‌نامه آن، مدرسه منتظریه است با این معنا و مفهوم که این مدرسه و افراد آن از منتظرین ظهور حضرت مهدی می‌باشند‌. در آ‌‌ن زمان، هیئت مدیره مدرسه، علی مشکینی، حائری تهرانی، بهشتی و حسین حقانی بودند. همچنین مدیران مدرسه از ابتدا تا پیروزی انقلاب ضد سلطنتی به ترتیب حسین حقانی، میرزا محمد مجتهد شبستری و شیخ‌زاده و قدوسی بودند.

دانش‌آموختگان مدرسه حقانی

چند نفر از وزرای اطلاعات همچون علی فلاحیان، علی یونسی و محسنی‌اژه‌ای، دانش‌آموخته مدرسه حقانی بوده‌اند.

مصطفی پورمحمدی دراین‌باره به خبرگزاری مهر گفته بود:

«علت برجسته‌شدن این موضوع این است که مرحوم آیت‌الله قدوسی که دادستان انقلاب شدند از تعدادی از ما‌ دعوت کرد و یک تیم ١٥ - ٢٠ نفره‌ای به دادستانی کل رفتیم و حاکم شرع  و دادستان شدیم یا مقامات قضائی را برعهده گرفتیم. وقتی وزارت اطلاعات تشکیل شد و آقای ری‌شهری وزیر اطلاعات شدند، پنج یا شش نفر از مدرسه حقانی به وزارت اطلاعات رفتیم».

علی یونسی، وزیر اطلاعات دولت اصلاحات، نیز درباره چگونگی انتخاب‌شدن خود برای این وزارتخانه به «شرق» گفته بود:

«دوستان آقای خاتمی مثل کروبی و موسوی‌خوئینی‌ها به ایشان پیشنهاد کرده بودند که من را معرفی کند. آقای خاتمی به حساب اینکه من یکی از طلاب مدرسه حقانی هستم و طلاب مدرسه حقانی هم به تندروی معروف هستند بنده را معرفی نکرد؛ اما بعد از مشکلی که برای وزیر اطلاعات پیش آمد؛ با مقام معظم رهبری تبادل‌نظر و توافق کردند و من معرفی شدم».

بودجه‌های حوزه علمیه

امور مالی این حوزه‌ها ظاهراٌ با خمس و زکات مسلمانان و یا موقوفات تامین می‌شود اما منابعی هم خارج از حوزه هست که تحت پوش وقف انجام می‌شود که در قسمت دارایی‌های وقف شده ثبت گردیده است. پس از شکل‌گیری جمهوری اسلامی بودجه‌های کلانی به حوزه‌ها اختصاص داده شد و با جذب هزاران طلبه‌ خارجی این مراکز بصورت محل آموزش و تامین کلان نیروی مذهبی و تبلیغات دولتی جمهوری اسلامی در‌آمده است.

منابع درآمدی حوزه‌‌های علمیه از این قسمت‌ها است.

خمس،‌ یعنی یک پنجم از درآمد سالانه هر مسلمان که به مرجع تقلید مربوطه پرداخت می‌شود.

زکات، یعنی ده درصد از درآمد سالانه کشاورزان

رد مظالم،

تصرف در اوقاف،

نکاح و طلاق،

خرید و فروش عبادت،

دعا فروشی برای برآورده کردن نیاز[۵]

تجارت و ربا

حامد‌الگار از قول «سپسیس» می‌نویسد: بعضی از آخوندهای کم اهمیت به تجارت می‌پردازند و درحالیکه قران صراحتا ربا را منع کرده است، بعضی از آنها به قرض دادن پول و ربا‌خواری می‌پردازند و حتی تا ۴۰ الی ۵۰ درصد بهره می‌گیرند.[۶]

«ریس» کنسول بریتانیا در اصفهان در گزارش خود می‌نویسد: سابقه‌ای وجود دارد که آقا‌نجفی، مجتهد طراز اول اصفهان، قصد داشت بانکی تاسیس کرده و با نرخ ۱۸ درصد به مردم پول قرض بدهد و سالیانه ۱۲ درصد سود سهام را بپردازد.

کسروی می‌نویسد: در نیمه دوم قرن نوزدهم علمای بسیار مشهوری از قبیل حاج‌ملا‌علی کنی و میرزاآقا جواد به احتکار غله می‌پرداختند.[۷]

پیش از انقلاب ضد سلطنتی در قم به تقریب ۱۵۰۰۰ طلبه بود که مراجع تا ماهی ۳۰۰ تومان شهریه به هر نفر می‌دادند که برخی از طلاب از چندین مرجع شهریه می‌گرفتند علاوه بر درآمدهای جانبی که برای خود دست و پا می‌کردند. همین شرایط را طلاب مشهد داشتند که تعداد آنها تا ۴۰۰۰ نفر در پیش از انقلاب برآورد می‌شود.

تعداد طلاب در سال ۱۴۰۰ شمسی ۸۰ هزار نفر برآورد می‌شود.

بودجه سال ۱۴۰۱

  • مرکز خدمات حوزه های علمیه از 1000 شده 2800
  • جامعه المصطفی العالمیه از 465 شده 580
  • شورای سیاست گذاری حوزه های علمیه خواهران از 325 شده 460
  • شورای عالیه حوزه های علمیه از 650 شده 880
  • سازمان تبلیغات اسلامی از 360 شده 742
  • سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از 330 شده 500
  • دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم از 200 شده 230
  • شورای برنامه ریزی مدیریت حوزه های علمیه خراسان از 147 شده 168

مراحل درسی حوزه

سیستم آموزشی حوزه علمیه قم دارای سه مرحله اصلیِ مقدمات، سطح و خارج است.

دانش آموزان پس از تکمیل دوره اول یا دوم متوسطه در حوزه پذیرفته می‌شوند.

مقدمات

دوره ی مقدمات از آغاز طلبگی است که معمولا در شش سال به پایان می‌رسد.

عناوین کتابهای مطالعاتی این دوره عبارتند از:

البهجة المرضیه سیوطی، شرح الالفیه ابن عقیل، شرح الالفیه ابن ناظم، مغنی اللبیب ابن هشام، شرح النظام در صرف، حاشیه ملا عبدالله بر تهذیب المنطق تفتازانی، المنطق مظفر، تبصرة المتعلمین علامه حلی و شرائع الاسلام محقق حلی

در دوره‌ی مقدمات طلاب ادبیات عرب شامل (صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع، لغت)

احکام

تجوید

کلام

منطق

اخلاق

تفسیر

تاریخ

را آموزش می‌گیرند

سطح

در این دوره طلاب سه کتاب فرائدالاصول معروف به رسائل و کفایة الاصول را که در علم اصول نوشته شده است به همراه کتاب مکاسب می‌خوانند. این کتب شامل فقه و اصول استدلالی است که بر اساس متون مکتوب تدریس می‌شود و معمولاً چهارسال به طول می‌انجامد. در این مرحله بیشتر کتاب‌های معالم الدین، شرح اللمعة الدمشقیه (شرح لمعه) شهید ثانی، کفایة الاصول آخوند خراسانی، رسائل و مکاسب شیخ انصاری تدریس می‌شود. تفاوت مرحله سطوح با مقدمات در این است که در مرحله سطوح کتب بیشتری جهت تعمیق و استدلال خوانده می‌شود.

سطح۲

در سطح ۲ اصول فقه و فقه و فلسفه، رجال، تفسیر و کلام خوانده می‌شود.

سطح ۳

در این سطح آموزش فقه با مطالعه‌ی (مکاسب مرتضی انصاری) و اصول فقه (فرائد الاصول مرتضی انصاری و کفایة الاصول آخوند خراسانی) و فلسفه (نهایه الحکمه) ادامه پیدا می‌کند. و در ادامه با اموزش کلام، رجال، تفسیر و درایه (مصطلح‌الحدیث) تکمیل می‌شود.

سطح ۴

در این دوره طلاب کتابی را نمی‌خوانند و بیشتر تمرین عملی برای استنباط و نظریه‌پردازی در احکام و آمادگی برای اجتهاد است و در ۴ دوره مصاحبه درس خارج شرکت می‌کنند.

خارج

دوره‌ی خارج ادامه دوره‌ی سطح است و در آن فقه و اصول به صورت مفصل و استدلالی بحث می‌شود با این تفاوت که متن محور نیست و استاد کتاب خاصی را محور درس قرار نمی‌دهد و بحث آزاد است. البته سیر درس و فهرست آن معمولاَ منطبق با یکی از کتب معروف است. برای نمونه بحث اصول غالباَ مطابق با سیر کتاب کفایه است، که در سالیان اخیر برخی در صدد تکمیل این سیر بودند مانند شیخ محمدحسین اصفهانی که الاصول علی نهجه الحدیث را با ترتیب نو نگاشت و پس از وی به سید محمدباقر صدر نیز می‌توان اشاره کرد. سیر خارج فقه نیز غالباَ بر اساس کتاب عروة الوثقی یا شرایع است. فاضل لنکرانی تحریرالوسیلهِ خمینی را محور سیر درس خارج فقه قرار داده بود.

درجات حوزوی

طلبه

به افراد مبتدی در حوزه علمیه گفته می‌شود

ثقه‌الاسلام

به معنی«مورد وثوق و اطمینان برای اسلام» است.

این عنوان در گذشته بار علمی بالایی برای حامل آن داشت اما امروزه چنین کاربردی ندارد

این عنوان برای نخستین بار در سده ۴ قمری برای محمد بن یعقوب کلینی به کار رفت. محمد بن یعقوب کلینی را شیعه و سنی قبول داشتند و به همین دلیل به ثقه الاسلام شهرت یافت اما امروزه این عنوان به کسانی داده می‌شود نو طلبه هستند و  حتی  لباس روحانی هم به تن ندارند.

حجت‌الاسلام

به معنی «دلیل و برهان اسلام»؛

از لقب "حجت الاسلام و المسلمین" مقداری  پایین‌تر است. به طلابی که لباس آخوندی می‌پوشند گفته می‌شود. خمینی از این عنوان برای تخفیف و تحقیر رقبا استفاده می‌کرد مثلا به آیه‌الله سید محمود طالقانی که کتاب تفسیر در قران دارد و خمینی فاقد چنین استعدادی بود خطاب حجت‌الاسلام بکار می‌برد. عنوان «حجه الاسلام» برای نخستین بار برای امام محمد غزالی به کار رفته  بود.

آیت‌الله

به کسانی که به درجه‌ی اجتهاد رسیده‌اند و می‌توانند رساله و مقلد داشته‌ باشند.

در سده هشت هجری قمری عنوان علامه و "آیت الله" برای حسن بن یوسف حلی به کار رفت که معروف به علامه حلی است. تا قرن چهاردهم هجری، فقط علامه حلی را آیت‌الله می‌نامیدند. در اوایل قرن چهاردهم هجری نخستین بار سید محمدمهدی بحرالعلوم آیت‌الله خوانده شد. چند دهه پس از آن شیخ مرتضی انصاری و سید محمدحسن شیرازی آیت‌الله خوانده شدند. مورخان مشروطه، «آیت‌الله» را بر آخوند ملا کاظم خراسانی و دیگران اطلاق کردند. پیش از این همه مراجع را حجه‌الاسلام می‌نامیدند. امروزه به روحانیونی گفته می‌شود که سطوح عالی حوزوی را به اتمام رسانده و در یک یا چند باب فقهی صاحب‌نظر شده‌‌اند و به اصطلاح به درجه اجتهاد رسیده‌اند. این افراد در فروع دین مجاز به تقلید از مرجع تقلید نیستند و باید از خودشان تقلید کنند اما کسی هم نمی‌تواند از آنان تقلید کند.

آیت‌الله العظمی

به صاحب رساله‌ی اعلم و محل مراجعه‌ی بیشتر گفته می‌شود.

پس از تشکیل حوزه علمیه قم توسط شیخ عبدالکریم حائری، به آخوندهایی که در قم جمع شدند لقب آیت‌الله دادند و به تدریج معدودی از آنها آیت‌الله العظمی نامیده شدند. امروزه مقصود از اصطلاح "آیت الله العظمی" علمایی است که مدتی پس از رسیدن به درجه اجتهاد، به مقام مرجعیت شیعیان جهان می‌رسند و به عنوان مرجع تقلید شناخته می‌شوند.

علامه

به افرادی گفته می‌شود که تحقیقات عمیقی در رشته‌ای از علوم حوزوی انجام داده و تخصصی در آن رشته دارند مانند: علامه طباطبایی، علامه حلی، علامه میلانی، علامه محمد تقی جعفری که همین عنوانین را هم برخی از آخوندها در رقابت قبول ندارند.

امام

این عنوان بیشتر در میان علمای اهل سنت رایج است مانند: امام محمد غزالی، امام احمد حنبل و غیرو اما در قرهنگ شیعه نخستین بار توسط حسن روحانی در مسجد ارک تهران در سال ۱۳۵۶ نسبت به خمینی در یک چاپلوسی آشکار بکار برده شد که بقیه هم از آن استقبال کردند.

استعمار انگلیس و حوزه‌های علمیه

مدارس دینی به شکل امروزی و با تشکیلات منظم در گذشته‌ی تاریخ ادیان نبوده است و تحصیلات در دانشگاه‌ها در همه‌ی علوم از جمله علوم دینی مرسوم بود اما از قرن ۱۹ به بعد پس از کشف پتانسیل جهت‌دهی جامعه توسط روحانیون، حوزه‌های علمیه از حمایت استعمار‌گران و مخصوصا انگلستان برخوردار شدند. در این زمینه کتابهای لرد کرزن و اشارات مستدلی دارند.

سرجان ملکم و سرهارد فوردجونز دو دیپلمات انگلیسی در گزارش‌ها و خاطرات خود آورده‌اند که غیر از درباریان و ماموران دولتی قاجار دسته متنفذ دیگری هم در ایران هستند که همیشه باید انها را حفظ کرد. اینان علما و روحانیون مذهبی عالم تشیع هستند. موقوفات سرشار و فراوان و سهم امام و نذورات مختلف که مرکز تشیع ایران دراصفهان در اختیار دارد علما و روحانیون را از مال دنیا و گرفتن رشوه و مقرری بی‌نیاز کرده است. و از خارجیان و در‌آمدهای نامشروع انها در امان هستند.

جونز در یکی از گزارش‌های خود می‌نویسد:

اگر ما بخواهیم در این طبقه از دستگاه حاکم ایران نفوذ کنیم باید مرکز دینی اصفهان را متلاشی سازیم و سپس با اعزام عده‌ای درویش سید وملا از هندوستان به مراکز دینی و اماکن مقدس و متبرکه بتدریج دستگاه عالیه مذهبی این افراد را بر طبق دلخواه خود اداره نمائیم.

کرزن در سال ۱۸۹۸ در کتاب خود نوشته است:

«برتری و تسلط نفوذ روسیه در شمال ایران باید با تفوق و تسلط بریتانیا در جنوب کشور ایران در حال تعادل و توازن باشد. الزامی وجود ندارد که به تقسیم ارضی کشور ایران بین دو قدرت بیندیشیم و به نظر می‌رسد که هیچ‌کدام از دو قدرت بریتانیا و روسیه تمایلی ندارند تا باری دیگر بر مسئولیت‌های خود بی‌فزایند. اما تقسیم ایران به مناطق نفوذ و کنترل و نظارت بر آن مسئله‌ای است که با وجود چنین ملت وامانده و فرسوده و حکومتی رو به زوال در آینده غیرقابل اجتناب به نظر می‌رسد.»

ساختن مدرسه طلبگی در قم نیز برای دور نگهداشتن مردم ایران و ترساندن از سیاست های سوسیالیستی دولت روسیه بود چون منافع بریتانیا دچار خطرات جدی می‌شد. حوزه علمیه قم در سال ۱۳۰۱ خورشیدی توسط شیخ عبدالکریم حائری یزدی پا گرفت. او از سیاست‌های روس و دولت‌های بیگانه در ایران، ناراحت بود. اما از دخالت مستقیم در امور سیاسی پرهیز داشت. خمینی در ستایش شیخ عبدالکریم حائری یزدی گفت:

«اگر مرحوم حاج شیخ در حال حاضر بودند، همان کاری را انجام می‌دادند که من انجام دادم و تأسیس حوزه علمیه قم در آن روز از جهت سیاسی، کمتر از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران امروز نبود.»

دارایی وقف شده اود

موقوفه «اود» (Avadh) هندوستان

منطقه اَوَد یا ایالت اوتارپرادش سرزمین ثروتمندی بود که بخشی از املاک و عواید آن وقف طلاّب و روحانیون عتبات عالیات شده بود که در توسعه و تحکیم حوزه‌های دینی عراق تأثیر بسیاری داشت. اما سلطه تدریجی کمپانی هند شرقی بر هندوستان و انقراض امپراتوری اسلامی هند، اوضاع این موقوفات و عایدات را دگرگون کرد.

در قرون‌ ۱۲ و ۱۳ قمری‌، مرکز حکومت سلسله‌ای از سادات شیعه مذهب که هم وزیران و رجال اصلی امپراتوری تیموریان در هند بودند و هم خود پس از‌آن، سالها پادشاهی مستقلی داشتند. برخی‌ از اعضای‌ این‌ سلسله، از دیرباز مبلغی‌ هنگفت‌ را وقف‌ عتبات‌ عالیات‌ کرده‌ بودند که‌ تحت‌ نظارت‌ فقها به‌ مصرف‌ طلاب‌ و روحانیون‌ برسد. از این‌ پول، در تواریخ‌ با تعابیر گوناگون: «وثیقة‌ هندی»، «خیریه هندیه»، «پول‌ هند»، «تنخواه‌ هند»، «موقوفة‌ اَوَد» و غیره‌ یاد می‌شود.

انگلیسیها پس‌ منقرض‌ ساختن‌ حکومت‌ اود (۱۲۷۳ ق‌ / ۱۸۵۶ م) و سرکوب‌ قیام‌ مردم‌ آن‌ سرزمین‌، موقوفه‌ را در اختیار گرفته‌ و بر توزیع‌ آن‌ در عراق‌ چنگ‌ انداختند. و بدین‌ جهت‌ نیز هر از گاه‌ از مُفاد وقفنامه‌ تفسیری‌ جدید کرده‌ و بالاخره‌ نیز چون‌ از طریق‌ مجتهدان‌ به‌ مقصود خود نرسیدند، پس‌ از اشغال‌ نظامی‌ عراق‌ در جنگ‌ جهانی‌ اول‌ (به‌ نوشته آقا نجفی‌ قوچانی):

«با این‌ بهانه‌ که‌ پول‌ مزبور را، مجتهدین‌ به‌ فقرای‌ طلاب‌ نمی‌دهند و ما به‌ دست‌ خود تقسیم می‌کنیم! اداره‌ای‌ باز کرده‌ و خود مستقیماً‌ به‌ پخش‌ وجوه‌ پرداختند»!

درسال ۱۸۵۰م ( ۱۲۶۶ه) شعبه اوفاف هندوستان در کنسولگری انگلیس در بغداد که زیر نظر سفارت انگلیس در تهران کار می‌کرد دایر شد. یکسال بعد ناگهان شهرت یافت که راجه اود فرمانروای هندوستان قسمتی از موقوفات خود و سایران را در اختیار کنسولگری انگلیس در بغداد و سفارت ان دولت در تهران گذاشته است...ودر همان هنگام شهرت دادند که غازی الدین حیدر هندی پادشاه صوبه اود و فرمانروای لکنهو نیز قسمتی از دارائی خود را وقف مراکز دینی شیعیان کردند. اولین موقوفه‌ای که در اختیار شعبه اوقاف هند در بغداد برای تقسیم در ایران و بین النهرین قرار داده شد قریب یکصد لک روپیه (معادل سیصد میلیون قران معادل یکصد میلیون ریال) بود.

نایب السلطنه هندوستان این موقوفه را که ظاهرا متعلق به صوبه اود فرمانروای لکنهو بود به نام سپرده ثابت در بانک دولتی انگلیس در لندن به امانت گذاشت تا سود و ربح ان همه ساله به تهران منتقل شود. از میان علما و روحانیون بودند کسانی که وجوه موقوفه را قبول نکردند از جمله مرحوم شیخ مرتضی انصاری و مرحوم اقا حسین نجم‌ابادی و هنگامی دولت انگلیس از شیخ انصاری نا امید شد حق‌السهم آن مرحوم که پنج هزار روپیه در سال می‌شد بین سید بحر‌العلوم و میرزا‌علی نقی طباطبایی (این دو خانواده ازخدمت‌گذاران دولت انگلیس بودند) تقسیم کرد.

تقسیم وجوه موقوفه هند در دوران یک صد ساله قرن گذشته به چهار مرحله تقسیم می‌گردد.

۱- از ابتدای تاسیس و ایجاد ان تا سال ۱۳۱۸هجری قمری هر سه ماه یکبار هزار روپیه در بین النهرین و ایران توسط محمد حسن‌خان کابلی تقسیم می‌شد.

۲- از سال ۱۳۱۸ ق فوت آخوند ملا محمدکاظم خراسانی در سال ۱۳۳۰ ه ق در وقف‌نامه تغییراتی دادند و وقف را شامل پرداخت بین ۱۰ نفر مجتهد مقیم کربلا و ۱۰ نفر مجتهد مقیم نجف معرفی کردند.

۳- از ۱۳۳۰ه ق تا موقع استقلال هند وپاکستان، در این سال مانند سال ۱۳۱۸ ه نیز تغییراتی در اصل وقف‌نامه شد که کلمه وقف را شامل دراویش و فقرا و همه اهل علم مسلمان معرفی کرد و هنوز شش ماه از این قانون نگذشته بود که جواسیس و عمال اطلاعاتی انگلستان مقیم ایران و بین النهرین و سایر ممالک خاورمیانه در لباس فقر و درویشی و اهل علم در کشورهای اسلامی براه افتادند و از جمله ۱۲ درویش معروف هندی از راه بلوچستان و خراسان بطرف ایران و بین النهرین سرازیر شدند که ۷ نفر در ایران و بقیه در دیگر کشورها ماندند.

۴- پس از استقلال هند

اخرین مرحله از ۱۳۴۶ هجری شروع شد موقوفه زیر نظر دو کمیته بیست نفری (۴۰ نفر) مرکب از علما و روحانیون ایران و عراق انجام می‌گردد و مقرری ماهانه ۲۵۰ روپیه تنزل داده شد و بدین ترتیب عده دیگری از روحانیون بی‌نصیب نماندند.

در این هنگامه ملاقات چرچیل با ایت‌اله شربیانی (در مورد نفوذ روسیه) اتفاق افتاد و همچنین با روحانی معروف دیگر ایت‌اله ممقانی از آذربایجان (این روحانی همان شخصی بود که با یک عده زوار که در میان ان عده‌ای درویش و فقیر و بینوا بودند به ایران امد و با خود بیماری وبا به ایران اورد و در مشهد فوت کرد).

تقسیم موقوفه هند تا پایان جنگ جهانی دوم جهانی ادامه داشت و از سال ۱۹۴۷ به بعد انگلیس موافقت کرد که وجوه موقوفه تحت نظر هندیها بین مسلمانان تقسیم شود.

در سالهای خیلی نزدیک گذشته سیاستمداران انگلیس در شرق بخصوص ایران در موقع لزوم مقدار قابل توجهی از وجوه موقوفه را به اشکال مختلف در اختیار علما و روحانیون که ریشه خانوادگی انها در هند بوجود امده بود گذاردند.

موقوفات دیگری نیز در خاور‌میانه می‌باشد که از ان برای پرداخت مقرری به بعضی افراد در لباس روحانی و سیاستمدار استفاده می‌شود که از همه معروفتر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

موقوفه زندیه

پول زندیه و درآمد ان فقط دو هزار روپیه می‌شود و این وجوه نیز با نظر کنسول انگلیس توسط خانواده طباطبایی مقیم کربلا میرزا علی‌نقی حاج سید ابوالقاسم حجت سید محمد‌باقر سید حجت و ... باید در کاظمین و کربلا بمصرف برسد.

موقوفاتی که در اختیار رئیس الخلیج می باشد.

رئیس الخلیج نام عربی نماینده سیاسی انگلیس در خلیج فارس است که تا قبل از تقسیم هندوستان کنسول انگلیس مقیم بوشهر این سمت را داشت ولی اکنون رئیس الخلیج در بحرین اقامت دارد و بر اعمال همه ماموران سیاسی انگلیس در سواحل عربی خلیج فارس نظارت می‌کند.

و در پایان جمله معروف و مشهور از کتاب یک دیپلمات در شرق به قلم سر ارتور هاردینگ وزیر مختار انگلیس:

«اختیار تقسیم وجوه موقوفه اود هند در دستان من مانند اهرمی بود که با ان می‌توانم همه چیز را در بین‌النهرین و ایران بلند کنم و هر مشکلی را حل و تصفیه نمایم.»

حوزه و طلاب خارجی

جامعه المصطفی العالمیه

حوزه‌های لوکس

در سالهای اخیر ساخت و بهره‌برداری از پنج مدرسه علمیه مجلل با جنجال‌ها و حواشی بسیاری همراه بوده که همگی آنها متعلق به روحانیون بلند‌پایه و سرشناس حکومتی است.

تعدادی از این مدارس مجلل در تهران ساخته شده‌اند. یک امار رسمی می‌گوید که تنها در تهران ۶۳ مدرسه علمیه ساخته شده که پشت سر آنها مقام‌های اطلاعاتی و امنیتی هم دیده می‌شود. در سایر شهر‌های ایران به خصوص در قم هم مدارس مجلل دیگری ساخته شده که متولی و صاحب آنها مراجع تقلید یا روحانیون بلند‌پایه این شهر هستند.[۸]

پنج مدرسه‌ علمیه‌ای مجللی که ساخت آنها با جنجال‌های زیادی همراه شده به این شرح هستند:

۱- مدرسه خوانساری

مدرسه آیت‌الله خوانساری با زیربنای هشت هزار متر در سال ۱۳۹۲ افتتاح شد.

هاشم حسینی بوشهری، از مُدرسان حوزه علمیه قم در پاسخ به چگونگی تامین منابع مالی این مدرسه گفت: «پولش را حضرت ولی عصر رساند.»

از این مدرسه به عنوان یکی از مدرن‌ترین و مجلل‌ترین مدارس علمیه جهان نام برده می‌شود. این مدرسه در خیابان «جمهوری» شهر قم در حد فاصل میدان «سپاه» و خیابان «صفاییه» واقع شده است. در مراسم افتتاح این مدرسه محمدکاظم خوانساری که تولیت مدرسه و قائم‌مقامي آیت‌الله خوانساری را عهده‌دار است، گفته بود که «این مدرسه به آخرین فناوری‌ها برای ساختمان مجهز است.»

۲- مدرسه امام کاظم (ناصر مکارم شیرازی)

ناصر مکارم شیرازی مدرسه مجلل علمیه امام کاظم را ذر دی ماه سال ۱۳۹۳ در قم راه‌اندازی کرد.

مکارم شیرازی در مراسم افتتاح این مدرسه هم گفت: «بخش قابل توجهی از هزینه‌های خرید زمین و ساخت این مدرسه از سوی خیرین تامین شده است.»

مدرسه‌ی علمیه مجلل لاریجانی در قم

این مرجع تقلید هیچ نامی از این خیرین نبرد و همچنین نگفت که در ساخت این مدرسه مجلل چقدر پول خرج شده است؟ مجمتع فرهنگی و مدرسه علمیه امام کاظم در زمینی به مساحت ۱۰ هزار متر مربع و بالغ بر ۲۳ هزار متر مربع زیربنا احداث شده است. این مدرسه شامل ۱۰۰ مدرس و شبستانی با هزار و ۶۰۰ متر مربع است،.

سالن همایش‌های این مدرسه ۹۵۰ نفر ظرفیت دارد که به نمادی از اشرافی‌گری حوزه در ایران تبدیل شده است.

مکارم شیرازی از جمله مراجع تقلیدی است که به واسطه نزدیکی به حاکمیت در حال حاضر مسئولیت اداره مراکز گوناگون آموزشی، پژوهشی، رفاهی، مذهبی و رسانه‌ای در شهر‌های مختلف ایران را برعهده دارد که از گردش مالی آنها اطلاعاتی در دست نیست.

۳- مدرسه ولی‌عصر (صادق لاریجانی)

صادق لاریجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دارای مدرسه‌ای در قم به نام «ولی‌عصر» است.

این مدرسه پیش از سال ۹۲ مدرسه محقری بود که گروهی از طلاب در آن درس می‌خواندند، اما سال ۱۳۹۲ به یک‌باره تبدیل به کاخ شد.

از جزئیات ساخت این مدرسه و منابع مالی آن، هم‌چون سایر مدارس علمیه تاکنون اطلاعاتی منتشر نشده است.

اما در جریان محاکمه طبری مشخص شد که تخلفات بی‌شماری در ۶۰ حساب میلیاردی قوه‌ی قضاییه صورت گرفته است.[۹]

۴- مدرسه امام حسن (علی‌اکبر ناطق نوری)

مدرسه علمیه امام حسن مجتبی (ع) در منطقه لواسان تهران، حوزه‌ای با قدمت ۳۰ ساله در شهرلواسان است.

حوزه علمیه لوکس ناطق نوری

مدرسه علمیه لواسان متعلق به اکبر ناطق نوری از مدارسی مجللی است که ساخت و راه‌اندازی آن با منابع حکومتی و رانتهای دولتی انجام شده است.

این مدرسه علمیه در سال ۱۳۷۲ به صورت رسمی افتتاح و زیر نظر مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه کشور قرار گرفت و گزارش شده که حبیب‌الله عسگراولادی هم در ساخت آن مشارکت داشته است. کلنگ این مدرسه سال ۱۳۶۵ توسط محمد‌رضا مهدوی کنی و اکبر ناطق نوری در زمینی که «حاج رضا کیانی وقف» کرده بود، به زمین زده شد.

در سال‌های اخیر برخی گفته‌اند که این مدرسه روی زمین‌های غصبی ساخته شده است و منابع مالی ساخت آن نیز مشکوک است.

ناطق نوری هم در پاسخ به این مطالب هم گفته :«این زمین، نه جزء اموال منابع طبیعی است، نه از بنیاد گرفته شده؛ ملک ارثی یک معلم بازنشسته است.»

۵- مدرسه خمینی (کاظم صدیقی)

حوزه علمیه خمینی تحت اشراف کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران

کاظم صدیقی یکی از امامان جمعه موقت تهران است که رابطه بسیار نزدیکی با خامنه‌ای دارد.

صدیقی در منطقه ازگل تهران مدرسه‌ علمیه مجللی به نام «امام خمینی» دارد.

از صدیقی نقل شده است: «پول این حوزه را حضرت حجت رساند و حتی یک زمانی ۱۸۰ میلیون چک داشتم که با رفتن به جمکران، جور شد».

روح الله حسینیان در یک گفتگو درباره اعدام‌های دهه شصت گفته بود «به صدیقی که رئیس دادگاه بود گفتم پرونده‌هایت را دیدم، ماشاءالله خیلی قاطعانه بود. گفت اگر چیزی هم ما برای خدا داشته باشیم برای قیامت‌مان همین‌ها است»[۱۰]

منابع

تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس تالیف محمود محمود

حقوق بگیران انگلیس درایران تالیف اسماعیل رائین

دست پنهان سیاست انگلیس در ایران تالیف خان ملک ساسانی

  1. تاریخ انقلاب مشروطیت ایران از احمد مجد‌الاسلام کرمانی صفحات ۵۳۱ تا ۵۳۶
  2. کتاب المعاذیر‌والآثار از اعتماد‌السلطنه صفحه ۱۳۷
  3. خاطرات سید محسن صدر‌الاشراف ص ۲۹۳
  4. کتاب العراق بین الماضی و الحاضر و المستقبل و موسوعه العتبات المقدسه ج ۷ صفحه ۳۳۸
  5. کتاب خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی ص ۶۵ تا ۷۵
  6. حامد‌الگار کتاب دین و دولت در ایران صفحه ۱۷۸۵ تا ۱۹۰۶
  7. کتاب زندگانی من از احمد کسروی صفحات ۱۷۳ و ۲۲۰
  8. سایت مدیریت حوزه‌‌ی علمیه تهران
  9. سایت روزنامه انتخاب ۳۱ شهریور ۱۳۹۸
  10. خبرگزاری مهر ۱۶ فروردین ۱۳۹۹