کاربر:Omid/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
=== جوانی و سوابق کاری فریدون مشیری ===
=== جوانی و سوابق کاری فریدون مشیری ===
فریدون مشیری در سن ۱۸ سالگی هم‌زمان با تحصیل در اداره پست و تلگراف آغاز به کار کرد. در سال ۱۳۲۳، شعر فردای ما از فریدون مشیری در روزنامه ایران چاپ شد. یک سال بعد، در ۲۸ خرداد ۱۳۲۴ مادر وی که تنها ۳۹ سال داشت، فوت کرد. فریدون سپس در آموزشگاه فنی وزارت پست مشغول تحصیل گردید. هم کار کرد و هم به تحصیل ادامه داد. در روزنامه‌ها و مجلات نیز کارهای خبرنگاری و نویسندگی را به عهده گرفت. بعدها در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. بعد از مدتی کارهای اداری و مطبوعاتی وی در ادامه تحصیلش مشکل ایجاد کرد. فریدون به کار در مطبوعات ادامه داد. در سال ۱۳۲۸ کار مطبوعاتی را در روزنامه «شاهد» جبهه ملی، در مجلس شورای ملی به عنوان خبرنگار آغاز کرد. از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود. این صفحات که بعدها به نام «هفت تار چنگ» نامیده شد، به تمام زمینه‌های ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر می‌پرداخت. فریدون مشیری در سال‌های پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله «سپید و سیاه» و «زن روز» را بر عهده داشت. وی طی همان سال ها همکاری خود را با مجله ی سخن به سردبیری دکتر پرویز ناتل خانلری آغاز کرد. فریدون مشیری در سال ۱۳۵۰ مدیرکل روابط عمومی شرکت مخابرات شد و در فروردین سال ۱۳۵۷ از خدمت دولتی بازنشسته شد.   
فریدون مشیری در سن ۱۸ سالگی هم‌زمان با تحصیل در اداره پست و تلگراف آغاز به کار کرد. در سال ۱۳۲۳، شعر فردای ما از فریدون مشیری در روزنامه ایران چاپ شد. یک سال بعد، در ۲۸ خرداد ۱۳۲۴ مادر وی که تنها ۳۹ سال داشت، فوت کرد. فریدون سپس در آموزشگاه فنی وزارت پست مشغول تحصیل گردید. هم کار کرد و هم به تحصیل ادامه داد. در روزنامه‌ها و مجلات نیز کارهای خبرنگاری و نویسندگی را به عهده گرفت. بعدها در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. بعد از مدتی کارهای اداری و مطبوعاتی وی در ادامه تحصیلش مشکل ایجاد کرد. فریدون به کار در مطبوعات ادامه داد. در سال ۱۳۲۸ کار مطبوعاتی را در روزنامه «شاهد» جبهه ملی، در مجلس شورای ملی به عنوان خبرنگار آغاز کرد. از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود. این صفحات که بعدها به نام «هفت تار چنگ» نامیده شد، به تمام زمینه‌های ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر می‌پرداخت. فریدون مشیری در سال‌های پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله «سپید و سیاه» و «زن روز» را بر عهده داشت. وی طی همان سال ها همکاری خود را با مجله ی سخن به سردبیری دکتر پرویز ناتل خانلری آغاز کرد. فریدون مشیری در سال ۱۳۵۰ مدیرکل روابط عمومی شرکت مخابرات شد و در فروردین سال ۱۳۵۷ از خدمت دولتی بازنشسته شد.   
فریدون مشیری در سال ۱۳۷۷ به آلمان و آمریکا سفر کرد و در شهرهای کلن، لیمبورگ و فرانکفورت و همچنین در ۲۴ ایالت آمریکا از جمله در دانشگاه های برکلی و نیوجرسی مراسم شعرخوانی برگزار کرد. همچنین در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعر خوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتبرگ شرکت کرد. 


== آغاز فعالیت ادبی ==
== آغاز فعالیت ادبی ==
فریدون مشیری حدودا از ۱۵ سالگی سرودن شعر را آغاز کرد. اولین شعری که مشیری سروده است تحت تاثیر شاهنامه‌خوانی پدر و انگیزه‌اش واقعه شهریور ۱۳۲۰ بود:
فریدون مشیری حدودا از ۱۵ سالگی سرودن شعر را آغاز کرد. اولین شعری که مشیری سروده است تحت تاثیر شاهنامه‌خوانی پدر و انگیزه‌اش واقعه شهریور ۱۳۲۰ بود:
«چرا كشور ما شده زيردست


چرا رشته ملک از هم گسست
«چرا رشته ملک از هم گسست


چرا هر كه آيد ز بيگانگان
چرا هر كه آيد ز بيگانگان
خط ۳۶: خط ۳۷:
همه ديده‌ها پر ز شبنم شود»
همه ديده‌ها پر ز شبنم شود»


در آن زمان قالب اشعار فریدون مشیری غزل بود. غزل‌هایی عاشقانه و به قول خودش از آن اشعار، دیوانكی درست كرده بود.<blockquote>«بیا كه تیر نگاهت هنوز در پر ماست / گواه ما پر خونین و دیده تر ماست</blockquote><blockquote>دلی كه رام محبت نمی شود دل تست / سری كه در ره مهر و وفا رود سر ماست</blockquote><blockquote>به پادشاهی عالم نظر نیندازیم / گدای درگه عشقیم و عشق افسر ماست»</blockquote>بعد از چاپ شعر فردای ما در روزنامه ایران کم کم با شعرایی چون محمد حسین شهریار، نادر نادر پور و هوشنگ ابتهاج آشنا شد. نخستین دفتر شعری فریدون مشیری «تشنه‌‌ طوفان» نام داشت که در ۲۸ سالگی سرود و  محمدحسین شهریار و علی دشتی بر آن مقدمه نوشتند. نیمی از آن اشعار کلاسیک و نیم دیگر شعر نو بود. وی درباره‌ی این مجموعه می گوید:<blockquote>«چهارپاره‌هایی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه کوتاه داشت، و هم وزن داشت، هم قافیه و هم معنا، آن زمان چندین نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سایه)، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث و محمد زهری بودند که به همین سبک شعر می‌گفتند و همه شاعران نامدار شدند، زیرا به شعر گذشته بی‌اعتنا نبودند. اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قدیم احاطه کامل داشتیم، یعنی آثار سعدی و حافظ و فردوسی را خوانده بودیم، در مورد آن ها بحث می‌کردیم و بر آن تکیه می‌کردیم.»</blockquote>فریدون مشیری در ۱۳۳۵ دومین دفتر شعرش را با عنوان «گناه دریا» منتشر كرد، اما «عبدالحمید آیتی» نویسنده و نظریه پرداز، انتقاد تندی از اشعار و سبك شعری او كرد كه موجب شد مشیری تا چندین سال هیچ اثری چاپ نكند.
در آن زمان قالب اشعار فریدون مشیری غزل بود. غزل‌هایی عاشقانه و به قول خودش از آن اشعار، دیوانكی درست كرده بود.
 
بعد از چاپ شعر فردای ما در روزنامه ایران کم کم با شعرایی چون محمد حسین شهریار، نادر نادر پور و هوشنگ ابتهاج آشنا شد. نخستین دفتر شعری فریدون مشیری «تشنه‌‌ طوفان» نام داشت که در ۲۸ سالگی سرود و  محمدحسین شهریار و علی دشتی بر آن مقدمه نوشتند. نیمی از آن اشعار کلاسیک و نیم دیگر شعر نو بود. وی درباره‌ی این مجموعه می گوید:<blockquote>«چهارپاره‌هایی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه کوتاه داشت، و هم وزن داشت، هم قافیه و هم معنا، آن زمان چندین نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سایه)، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث و محمد زهری بودند که به همین سبک شعر می‌گفتند و همه شاعران نامدار شدند، زیرا به شعر گذشته بی‌اعتنا نبودند. اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قدیم احاطه کامل داشتیم، یعنی آثار سعدی و حافظ و فردوسی را خوانده بودیم، در مورد آن ها بحث می‌کردیم و بر آن تکیه می‌کردیم.»</blockquote>فریدون مشیری در ۱۳۳۵ دومین دفتر شعرش را با عنوان «گناه دریا» منتشر كرد، اما «عبدالحمید آیتی» نویسنده و نظریه پرداز، انتقاد تندی از اشعار و سبك شعری او كرد كه موجب شد مشیری تا چندین سال هیچ اثری چاپ نكند.


«کوچه» معروف‌ترین شعر فریدون مشیری است که در اردیبهشت ماه ۱۳۳۹ در مجله روشنفکر منتشر شد. همچنین مجموعه‌ای از ۱۰۰ ماجرا منسوب به شیخ ابوسعید ابوالخیر را با عنوان «یکسو نگریستن و یکسان نگریستن» و با مقدمه‌ای به قلم دکتر جواد نوربخش در اوایل دهه ۱۳۴۰ منتشر کرد.
«کوچه» معروف‌ترین شعر فریدون مشیری است که در اردیبهشت ماه ۱۳۳۹ در مجله روشنفکر منتشر شد. همچنین مجموعه‌ای از ۱۰۰ ماجرا منسوب به شیخ ابوسعید ابوالخیر را با عنوان «یکسو نگریستن و یکسان نگریستن» و با مقدمه‌ای به قلم دکتر جواد نوربخش در اوایل دهه ۱۳۴۰ منتشر کرد.
سرانجام مشیری پس از چند سال معروفترین شعر خود را در 1339خورشیدی به نام «كوچه» در مجله روشنفكر به چاپ رساند. این شعر از زیباترین و عاشقانه ترین شعرهای نو زبان فارسی است.
بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم


== آشنایی فریدون مشیری با موسیقی ==
== آشنایی فریدون مشیری با موسیقی ==
۱٬۶۵۱

ویرایش

منوی ناوبری