انقلاب ضد سلطنتی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
خلاصه
(حزب توده)
جز (خلاصه)
خط ۱۰: خط ۱۰:
|نتیجه=بیروزی انقلاب ضد سلطنتی در۲۲ بهمن ۱۳۵۷ -سرنگونی نظام سلطنتی پهلوی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران
|نتیجه=بیروزی انقلاب ضد سلطنتی در۲۲ بهمن ۱۳۵۷ -سرنگونی نظام سلطنتی پهلوی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران
}}
}}
'''انقلاب ضد سلطنتی ایران''' در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۱ فوریه ۱۹۷۹ میلادی) با قیام مردم ایران علیه [[محمدرضا پهلوی|حکومت پهلوی]] به پیروزی رسید و طی آن نظام شاهنشاهی سرنگون شد. سازمان مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی خلق ایران و مبارزان دیگر در به ثمر رسیدن انقلاب ضدسلطنتی نقشی فعال داشتند. با این‌حال [[روح‌الله خمینی]] پس از انقلاب ضدسلطنتی با در دست گرفتن‌ قدرت در ایران، استبداد دیگری را با سرکوب تمامی جریانات سیاسی و دگراندیشان شکل داد و [[رژیم ولایت فقیه]] را که یک دیکتاتوری مذهبی بود جایگزین دیکتاتوری سلطنتی ساخت.  
'''انقلاب ضدسلطنتی ایران''' در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ (۱۱ فوریه ۱۹۷۹) با قیام مردم علیه [[محمدرضا پهلوی|حکومت پهلوی]] به پیروزی رسید و نظام شاهنشاهی سرنگون شد. سازمان‌هایی مانند مجاهدین خلق، چریک‌های فدایی خلق ایران و دیگر مبارزان، نقشی کلیدی در این انقلاب داشتند. بااین‌حال، [[روح‌الله خمینی]] پس از انقلاب با قبضه قدرت، استبداد دیگری را جایگزین کرد و [[رژیم ولایت فقیه]] به‌عنوان یک دیکتاتوری مذهبی، جایگزین دیکتاتوری سلطنتی شد.  


ریشه‌های انقلاب ضدسلطنتی را می‌توان در مبارزات آزادی‌خواهانه‌ از دوران مشروطه جستجو کرد. جنبش مشروطه با رهبری بورژوازی ملی علیه دربار فئودال قاجار و سپس دربار پهلوی ایجاد شده بود، اما نتوانست اهداف خود را محقق کند. بورژوازی ملی در ایران با کودتای [[رضاشاه پهلوی|رضاخان]] و حمایت انگلستان تضعیف شد و اجازه‌ی رشد نیافت.  
ریشه‌های این انقلاب به مبارزات آزادی‌خواهانه دوران مشروطه بازمی‌گردد. جنبش مشروطه، که با رهبری بورژوازی ملی علیه دربار فئودالی قاجار و سپس پهلوی آغاز شده بود، به‌دلیل کودتای [[رضاشاه پهلوی|رضاخان]] و حمایت انگلستان از او، تضعیف شد و از تحقق اهداف خود بازماند. در دهه ۱۳۲۰، هم‌زمان با درگیری قدرت‌های استعماری در جنگ جهانی دوم، فضایی از آزادی نسبی ایجاد شد که زمینه‌ساز روی کار آمدن دولت مردمی دکتر محمد مصدق بود. بااین‌حال، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که با حمایت آمریکا و انگلستان انجام شد، به سرنگونی مصدق و پایان بورژوازی ملی انجامید و سلطه ۲۵ ساله دیکتاتوری محمدرضا پهلوی آغاز شد.


در  سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ در حالی که دولت‌های استعماری در اروپا درگیر جنگ جهانی دوم و تبعات آن بودند و حکومت نوپای محمدرضا پهلوی هنوز نتوانسته بود سلطه‌ی خود را در ایران تحکیم بخشد، آزادی نسبی احزاب و فعالیت سیاسی در ایران ایجاد شد. در همین دوران بود که حکومت مردمی دکتر مصدق در ایران به قدرت رسید. با کودتای محمدرضا پهلوی با حمایت دولت‌های استعماری علیه دولت مصدق آخرین بقایای بورژوازی ملی در ایران از میان رفت و به مدت ۲۵ سال دیکتاتوری سلطنتی بر ایران حاکم شد. بسیاری از مردم در حاشیه‌ی‌ شهرهای کوچک و بزرگ در فقر و بیکاری به سر می‌بردند. در دوران حکومت محمدرضا پهلوی، آزادی احزاب و آزادی بیان وجود نداشت و سانسور کتاب‌ها و روزنامه‌ها و سرکوب روشنفکران و دگراندیشان همواره به نارضایتی عمومی دامن می‌زد.
فقر و بیکاری گسترده، سرکوب روشنفکران و آزادی‌خواهان، و محدودیت شدید آزادی بیان در دوران پهلوی، نارضایتی عمومی را تشدید کرد. سال ۱۳۴۲ به‌دلیل سرکوب خونین اعتراضات مردمی و دستگیری فعالان سیاسی، به "گورستان رفرمیسم" مشهور شد. در این دوره، سازمان‌هایی مانند [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] و [[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران|چریک‌های فدایی خلق]]، با مشی مسلحانه علیه رژیم پهلوی مبارزه کردند و بسیاری از اعضای آن‌ها جان باختند.


سال ۱۳۴۲ در ایران به گورستان رفرمیسم مشهور است. با سرکوب خونین تظاهرات مردم و دستگیری تمامی فعالان و اعضای احزابی که فعالیت‌ مسالمت‌آمیز و پارلمانتاریستی داشتند، امکان مبارزه‌ی سیاسی از میان رفت. پس از آن بود که سازمان‌هایی با مشی مسلحانه چون [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] و [[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران|سازمان چریک‌های فدایی]] تأسیس شدند که در سال‌های بعد عملیات مسلحانه بسیاری را علیه شاه انجام دادند. همچنین تعداد قابل توجهی از آنان زیر شکنجه، یا در جوخه‌های اعدام یا صحنه‌ی عملیات جان باختند. در سال ۱۳۵۶ جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا که تهدید سرنگونی حکومت سلطنتی به دست نیروهای انقلابی را درک کرده بود، شاه را وادار به اجرای «سیاست حقوق بشر» کرد تا بتواند از رادیکال شدن جنبش جلوگیری کند. این سیاست به دلیل شدت نارضایتی توده‌های مردم از  حکومت سلطنتی بی‌نتیجه ماند و گشایش نسبی سیاسی منجر به  افزایش اعتراضات و شکسته شدن طلسم اختناق شد. دولت‌های آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان که از نجات حکومت سلطنتی ناامید شده بودند در [[کنفرانس گوادلوپ]] تصمیم‌گرفتند زمینه‌ی یک تغییر آرام را در ایران فراهم کنند تا با حفظ منافع خود در ایران از روی‌کار آمدن نیروهای انقلابی جلوگیری‌ نمایند. آن‌ها طی مذاکراتی با [[روح‌الله خمینی|خمینی]] که در نوفل لوشاتو به سر می‌برد با گرفتن تضمین‌هایی از وی، زمینه‌ی‌ حضور او را در ایران فراهم ساختند و شاه را از ایران فراخواندند. سرانجام توده‌های ناراضی با تظاهرات گسترده در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ حکومت محمدرضا پهلوی را سرنگون کردند.  
در سال ۱۳۵۶، جیمی کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا، شاه را به اجرای سیاست حقوق بشر واداشت تا از رادیکال شدن جنبش جلوگیری کند، اما این سیاست، به‌دلیل نارضایتی عمیق مردم، نتیجه‌ای نداشت. شکست این سیاست و افزایش اعتراضات مردمی باعث شد که دولت‌های غربی در [[کنفرانس گوادلوپ]]، به ناتوانی شاه در حفظ قدرت اذعان کنند. در همین راستا، آن‌ها با [[روح‌الله خمینی]]، که در نوفل‌لوشاتو اقامت داشت، مذاکره کردند و پس از دریافت تضمین‌هایی، بازگشت او به ایران را ممکن ساختند. درنهایت، در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، تظاهرات گسترده مردم منجر به سرنگونی حکومت محمدرضا پهلوی شد و انقلاب ضدسلطنتی ایران به پیروزی رسید.


== پیشینه‌ی تاریخی انقلاب ضدسلطنتی ==
== پیشینه‌ی تاریخی انقلاب ضدسلطنتی ==
۱٬۳۵۰

ویرایش

منوی ناوبری