۱۳٬۱۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
== بازجویی از آیتالله شریعتمداری == | == بازجویی از آیتالله شریعتمداری == | ||
ری شهری همچنین درباره نحوه بازجویی از آیتالله شریعتمداری مینویسد: <blockquote>«ایشان حاضر نمیشد که در ارتباط با اتهامات خود به بازجویان رسمی پاسخ گویند البته شاید هم کمتر کسی جرات بازپرسی از او را داشت… احترام به شخصیت وی اقتضا میکرد که اینجانب برای تحقیق از وی به قم بروم، از این رو به منزل ایشان رفتم و در قسمت بیرونی منزل ایشان نشستم و پیغام دادم که به این قسمت بیاید، آمد و نشست. | ری شهری همچنین درباره نحوه بازجویی از آیتالله شریعتمداری مینویسد: <blockquote>«ایشان حاضر نمیشد که در ارتباط با اتهامات خود به بازجویان رسمی پاسخ گویند البته شاید هم کمتر کسی جرات بازپرسی از او را داشت… احترام به شخصیت وی اقتضا میکرد که اینجانب برای تحقیق از وی به قم بروم، از این رو به منزل ایشان رفتم و در قسمت بیرونی منزل ایشان نشستم و پیغام دادم که به این قسمت بیاید، آمد و نشست. | ||
به ایشان گفتم آقای قطبزاده تصمیم داشت حرکتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهد شما را هم در جریان گذاشت، آیا شما این مطلب را قبول دارید؟ آقای شریعتمداری پاسخ داد: این نسبت دروغ است من هیچ اطلاعی از این ماجرا ندارم. گفتم بسیار خوب شما همین مطلب را بنویسد که آنچه به من نسبت دادهاند دروغ است، در این هنگام من ورقه بازجویی را به ایشان دادم سوالهایی را به تدریج به صورت کتبی مطرح کردم و ایشان پاسخ داد.» </blockquote>در پی این ماجرا احمد عباسی (داماد آیتالله شریعتمداری)، دکتر جواد مناقبی و مهدی مهدوی نیز بازداشت شدند. اندکی بعد آیتالله شریعتمداری از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که طرفدار خمینی بودند از مرجعیت خلع شد. بسیاری بر این باور هستند که آقای خمینی با این عمل مرجع بالاتر زمان خود را از دور خارج ساخت تا خود به تنهایی در قدرت بماند. آیتاللّه شریعتمداری در سال ۱۳۴۲ درجهء مرجعیت را به خمینی اعطاء کرد تا جان او را در برابر حکومت وقت نجات دهد.<ref>روزنامه اعتماد صادق قطبزاده که بود و چرا دستگیر شد؟[https://etemadonline.com/content/243605/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%82%D8%B7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%AF]</ref>در خاطرات آیتللّه [[حسینعلی منتظری]] در همین رابطه آورده شده است: <blockquote>«وقتی که آقای قطبزاده را بازداشت کردند، ما شنیدیم که ایشان سوء قصدی راجع به مرحوم امام داشته و در چاهی نزدیک محل سکونت ایشان موادی کار گذاشتهاند که کشف شده و آقای شریعتمداری هم از این موضوع اطلاع داشتهاند. روزی آقای احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالی که آقای حاج سید هادی نیز حضور داشت، با نحوه تهدیدآمیز گفت: امشب قطبزاده در تلویزیون مطالبی را راجع به آقای شریعتمداری میگوید. | به ایشان گفتم آقای قطبزاده تصمیم داشت حرکتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهد شما را هم در جریان گذاشت، آیا شما این مطلب را قبول دارید؟ آقای شریعتمداری پاسخ داد: این نسبت دروغ است من هیچ اطلاعی از این ماجرا ندارم. گفتم بسیار خوب شما همین مطلب را بنویسد که آنچه به من نسبت دادهاند دروغ است، در این هنگام من ورقه بازجویی را به ایشان دادم سوالهایی را به تدریج به صورت کتبی مطرح کردم و ایشان پاسخ داد.» </blockquote>در پی این ماجرا احمد عباسی (داماد آیتالله شریعتمداری)، دکتر جواد مناقبی و مهدی مهدوی نیز بازداشت شدند. اندکی بعد آیتالله شریعتمداری از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که طرفدار خمینی بودند از مرجعیت خلع شد. بسیاری بر این باور هستند که آقای خمینی با این عمل مرجع بالاتر زمان خود را از دور خارج ساخت تا خود به تنهایی در قدرت بماند. آیتاللّه شریعتمداری در سال ۱۳۴۲ درجهء مرجعیت را به خمینی اعطاء کرد تا جان او را در برابر حکومت وقت نجات دهد.<ref>روزنامه اعتماد صادق قطبزاده که بود و چرا دستگیر شد؟[https://etemadonline.com/content/243605/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%82%D8%B7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%AF]</ref>در خاطرات آیتللّه [[حسینعلی منتظری]] در همین رابطه آورده شده است: <blockquote>«وقتی که آقای قطبزاده را بازداشت کردند، ما شنیدیم که ایشان سوء قصدی راجع به مرحوم امام داشته و در چاهی نزدیک محل سکونت ایشان موادی کار گذاشتهاند که کشف شده و آقای شریعتمداری هم از این موضوع اطلاع داشتهاند. روزی آقای احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالی که آقای حاج سید هادی نیز حضور داشت، با نحوه تهدیدآمیز گفت: امشب قطبزاده در تلویزیون مطالبی را راجع به آقای شریعتمداری میگوید. | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
اما بالاخره او را اعدام کردند؛ و باز بعدها از طریق موثقی شنیدم که جریان ریختن مواد منفجره در چاه نزدیک محل سکونت مرحوم امام، به کلّی جعلیست و واقعیت نداشته است و منظور، فقط پروندهسازی برای مرحوم شریعتمداری بوده است.»</blockquote> | اما بالاخره او را اعدام کردند؛ و باز بعدها از طریق موثقی شنیدم که جریان ریختن مواد منفجره در چاه نزدیک محل سکونت مرحوم امام، به کلّی جعلیست و واقعیت نداشته است و منظور، فقط پروندهسازی برای مرحوم شریعتمداری بوده است.»</blockquote> | ||
== صادق قطبزاده از زبان نامزدش == | === صادق قطبزاده از زبان نامزدش === | ||
[[پرونده:کارول جروم نامزد صادق قطب زاده.JPG|جایگزین=کارول جروم نامزد صادق قطب زاده|بندانگشتی|250x250پیکسل|کارول جروم نامزد صادق قطب زاده]] | [[پرونده:کارول جروم نامزد صادق قطب زاده.JPG|جایگزین=کارول جروم نامزد صادق قطب زاده|بندانگشتی|250x250پیکسل|کارول جروم نامزد صادق قطب زاده]] | ||
روزنامههای جمهوری اسلامی در آن روزگار به صادق قطبزاده تهمت فساد اخلاقی نیز زدهاند که طبق گزارشها استنادشان به خانم کارول جروم اهل کانادا بود. کارول جروم نامزد صادق قطبزاده بود، هنگام آمدن به ایران به همراه وی در همان هواپیمای حامل خمینی به ایران آمد. او خبرنگار شبکه سی بی اس نیوز بود. کارول جروم بعدها کتابی در مورد صادق قطبزاده به نام «مردی در آینه» نوشت. کارول جروم میگوید: | روزنامههای جمهوری اسلامی در آن روزگار به صادق قطبزاده تهمت فساد اخلاقی نیز زدهاند که طبق گزارشها استنادشان به خانم کارول جروم اهل کانادا بود. کارول جروم نامزد صادق قطبزاده بود، هنگام آمدن به ایران به همراه وی در همان هواپیمای حامل خمینی به ایران آمد. او خبرنگار شبکه سی بی اس نیوز بود. کارول جروم بعدها کتابی در مورد صادق قطبزاده به نام «مردی در آینه» نوشت. کارول جروم میگوید: | ||
<blockquote>«صادق میدانست که به سراغش خواهند آمد. به او گفتم: من و دوستانم تو را از کشور خارج خواهیم کرد. اما او جواب داد: نه. این انقلاب کابوسی بود که من برای این ملت رقم زدم. من مقصر هستم. میمانم و با سرنوشتم روبرو میشوم. وقتی که سوار ماشین شد که برود، هرگز نمیدانستم که دیگر او را نخواهم دید. باور نمیکردم که آقای خمینی پسر خود را خواهد کشت.»</blockquote>کارول جروم همچنین پرده از اختلاف نظر میان قطبزاده و آیتالله خمینی برمیدارد و درباره دیدگاه صادق قطبزاده درباره حکومت میگوید: | <blockquote>«صادق میدانست که به سراغش خواهند آمد. به او گفتم: من و دوستانم تو را از کشور خارج خواهیم کرد. اما او جواب داد: نه. این انقلاب کابوسی بود که من برای این ملت رقم زدم. من مقصر هستم. میمانم و با سرنوشتم روبرو میشوم. وقتی که سوار ماشین شد که برود، هرگز نمیدانستم که دیگر او را نخواهم دید. باور نمیکردم که آقای خمینی پسر خود را خواهد کشت.»</blockquote>کارول جروم همچنین پرده از اختلاف نظر میان قطبزاده و آیتالله خمینی برمیدارد و درباره دیدگاه صادق قطبزاده درباره حکومت میگوید: <blockquote>«قطبزاده انتظار داشت که خمینی … یک پیشوای اخلاقی فراگیر باشد، نه یک رهبر سیاسی.» </blockquote>تفسیر کارول جروم از صادق قطبزاده در آن زمان این بود که وی در تلاش بوده از تاریخ استثمار ایران سخن بگوید و از لزوم هماهنگی بین سیاست و مذهب در یک فرهنگ اسلامی. جروم میگوید قطب زاده همواره میخواست این را اثبات کند که اسلام یک نیروی پیشرو در حال تغییر است. | ||
کارول جروم او را در لحظه خاکسپاری دیده بود: «وقتی بهخاکش میسپردند، دیدم که ریشاش سفید شده بود.» خلاصه زندگی قطبزاده را هم میتوان در جملهای از نامزد او پیدا کرد: <blockquote>«مبارزه در سراسر زندگی برای یک رؤیا و در غلتیدن به یک کابوس.» </blockquote> | |||
کارول جروم او را در لحظه خاکسپاری دیده بود: «وقتی بهخاکش میسپردند، دیدم که ریشاش سفید شده بود.» خلاصه زندگی قطبزاده را هم میتوان در جملهای از نامزد او پیدا کرد: «مبارزه در سراسر زندگی برای یک رؤیا و در غلتیدن به یک کابوس.» | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<span dir="RTL"></span> | <span dir="RTL"></span> | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش