۱۳٬۱۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
موسولینی دراکتبر سال ۱۹۲۲ با ترتیب دادن یک تظاهرات فاشیستی در رم ، ویکتور امانوئل سوم پادشاه ایتالیا را وادار به واگذاری پست نخستوزیری به خود نمود. او پس از رسیدن به قدرت اقدام به احداث جاده، راه آهن و خشک کردن باتلاقها کرد. موسولینی در اندیشه احیای امپراطوری روم باستان بود. | موسولینی دراکتبر سال ۱۹۲۲ با ترتیب دادن یک تظاهرات فاشیستی در رم ، ویکتور امانوئل سوم پادشاه ایتالیا را وادار به واگذاری پست نخستوزیری به خود نمود. او پس از رسیدن به قدرت اقدام به احداث جاده، راه آهن و خشک کردن باتلاقها کرد. موسولینی در اندیشه احیای امپراطوری روم باستان بود. | ||
در سال ۱۹۲۶ با اعزام ژنرال گراتزیانی، (رودولفو گراتزیانی یکی از ژنرالهای موسولینی که در پایان جنگ جهانی دوم به ارتکاب جنایات جنگی متهم شد و در دو جنگ ایتالیا برای استعمار شمال آفریقا در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی، به «قصاب» معروف شد.) به لیبی نسبت به آغاز استعمار آن کشور اقدام نمود و در ماه می سال ۱۹۳۶ با حمله به اتیوپی و فتح آدیسآبابا پایتخت آن کشور و حمله به اریتره و سومالی، مستعمرات شرق آفریقای ایتالیا را بنا نهاد. در جنگ داخلی اسپانیا موسولینی و هیتلر بصورت مشترک با ارسال کمکهای تسلیحاتی و مستشاران نظامی به تجهیز ژنرال فرانکو اقدام نمودند. او و هیتلر در بحرانهای سودتلند، آنشلوس ( الحاق اتریش به آلمان )، چکسلواکی، و لهستان و با ایجاد پیمان محور رم – برلین اروپا را بسوی جنگ هدایت کردند. | در سال ۱۹۲۶ با اعزام ژنرال گراتزیانی، (رودولفو گراتزیانی یکی از ژنرالهای موسولینی که در پایان جنگ جهانی دوم به ارتکاب جنایات جنگی متهم شد و در دو جنگ ایتالیا برای استعمار شمال آفریقا در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی، به «قصاب» معروف شد.) به لیبی نسبت به آغاز استعمار آن کشور اقدام نمود و در ماه می سال ۱۹۳۶ با حمله به اتیوپی و فتح آدیسآبابا پایتخت آن کشور و حمله به اریتره و سومالی، مستعمرات شرق آفریقای ایتالیا را بنا نهاد. در جنگ داخلی اسپانیا موسولینی و [[هیتلر]] بصورت مشترک با ارسال کمکهای تسلیحاتی و مستشاران نظامی به تجهیز ژنرال فرانکو اقدام نمودند. او و هیتلر در بحرانهای سودتلند، آنشلوس ( الحاق اتریش به آلمان )، چکسلواکی، و لهستان و با ایجاد پیمان محور رم – برلین اروپا را بسوی جنگ هدایت کردند. | ||
با گسترش جنگ، ایتالیا با حمله به آلبانی، یونان، و یوگسلاوی و در شمال آفریقا با حمله به نیروهای انگلیسی در مصر، تقریبا در تمام جبههها با ناکامی مواجه شد. پس از نبرد العلمین نیروهای محور قابلیتهای رزمی خود را از دست دادند و سرانجام با حمله به سیسیل، خاک ایتالیا مورد حمله مستقیم ارتش متفقین قرار گرفت جنگ در خاک ایتالیا و شکستهای پی در پی، نارضایتی عمومی را در این کشور افزایش داد و نبردهای آنزیو و مونت کاسینو که از شدیدترین نبردهای جنگ ایتالیا بودند هرج و مرج و افزایش نفرت از دیکتاتور را به همراه آورد. او از کار برکنار شد و در یک منطقه کوهستانی واقع در شمال ایتالیا به نام «لانه عقاب» در کوه «گران ساسو» تحت نظر قرارگرفت. اما اتو اسکورزینی و تیم کماندوی آلمانی در یک عملیات ماجراجویانه او را ربودند و یک دولت دستنشانده آلمان در شمال ایتالیا به رهبری دوچه تشکیل دادند. | با گسترش جنگ، ایتالیا با حمله به آلبانی، یونان، و یوگسلاوی و در شمال آفریقا با حمله به نیروهای انگلیسی در مصر، تقریبا در تمام جبههها با ناکامی مواجه شد. پس از نبرد العلمین نیروهای محور قابلیتهای رزمی خود را از دست دادند و سرانجام با حمله به سیسیل، خاک ایتالیا مورد حمله مستقیم ارتش متفقین قرار گرفت جنگ در خاک ایتالیا و شکستهای پی در پی، نارضایتی عمومی را در این کشور افزایش داد و نبردهای آنزیو و مونت کاسینو که از شدیدترین نبردهای جنگ ایتالیا بودند هرج و مرج و افزایش نفرت از دیکتاتور را به همراه آورد. او از کار برکنار شد و در یک منطقه کوهستانی واقع در شمال ایتالیا به نام «لانه عقاب» در کوه «گران ساسو» تحت نظر قرارگرفت. اما اتو اسکورزینی و تیم کماندوی آلمانی در یک عملیات ماجراجویانه او را ربودند و یک دولت دستنشانده آلمان در شمال ایتالیا به رهبری دوچه تشکیل دادند. | ||
موسولینی پس از فرار از زندان به کمک آلمانها چند تن از سران رژیم سابق فاشیسم از جمله داماد خودش، کنت چیانو وزیر امور خارجه ایتالیا را اعدام کرد. سرانجام با پیشروی متفقین او در حالی که تلاش میکرد به کشور سویس پناهنده شود همراه با معشوقهاش کلارا پتاچی توسط | موسولینی پس از فرار از زندان به کمک آلمانها چند تن از سران رژیم سابق فاشیسم از جمله داماد خودش، کنت چیانو وزیر امور خارجه ایتالیا را اعدام کرد. سرانجام با پیشروی متفقین او در حالی که تلاش میکرد به کشور سویس پناهنده شود همراه با معشوقهاش کلارا پتاچی توسط پارتیزانهای ایتالیا به رهبری لوئیجی لونگو دستگیر، محاکمه و روز ۲۸ آوریل ۱۹۴۵ اعدام شد. جسد آن دو را بطور وارونه در میلان از سیم خاردار آویزان نمودند. | ||
== گاهشمار زندگی موسولینی == | == گاهشمار زندگی موسولینی == | ||
بنیتو موسولینی، در ۲۹ جولای ۱۸۸۳ در روستای دوویادی پرداپیو متولد شد. نام پدر او آلساندرو موسولینی یک آهنگر و مارکسیستی پرشور و مادرش رزا موسولینی یک معلم مدرسه ابتدایی و کاتولیک بود. پدر بنیتو در ناحیهای که از نظر تاریخی یک منطقهی انقلابی شناختهمیشد، یک فرد انقلابی بود. او پسر خود را به یاد «بنیتو هوارز» قهرمان آزادی مکزیک، بنیتو نامید. <ref name=":0">سرگذشت عجیب موسولینی نوشته میلتون براکر ص ۱۲۴ کتاب از ولگردی تا دیکتاتوری</ref>خانواده موسولینی درآمد چندانی نداشت، در خانه آنها کتاب زیاد بود و بنیتو مطالعه را دوست داشت. بنیتو بدخلق بود و به ندرت میخندید و دوستی نداشت. بنیتو زورگو و خشن بود دوست داشت با دیگر بچهها دعوا راه بیندازد. او مینویسد: | بنیتو موسولینی، در ۲۹ جولای ۱۸۸۳ در روستای دوویادی پرداپیو متولد شد. نام پدر او آلساندرو موسولینی یک آهنگر و مارکسیستی پرشور و مادرش رزا موسولینی یک معلم مدرسه ابتدایی و کاتولیک بود. پدر بنیتو در ناحیهای که از نظر تاریخی یک منطقهی انقلابی شناختهمیشد، یک فرد انقلابی بود. او پسر خود را به یاد «بنیتو هوارز» قهرمان آزادی مکزیک، بنیتو نامید. <ref name=":0">سرگذشت عجیب موسولینی نوشته میلتون براکر ص ۱۲۴ کتاب از ولگردی تا دیکتاتوری</ref>خانواده موسولینی درآمد چندانی نداشت، در خانه آنها کتاب زیاد بود و بنیتو مطالعه را دوست داشت. بنیتو بدخلق بود و به ندرت میخندید و دوستی نداشت. بنیتو زورگو و خشن بود دوست داشت با دیگر بچهها دعوا راه بیندازد. او مینویسد: | ||
[[پرونده:موسولینی ۳.JPG|بندانگشتی|'''تصویری از دوران جوانی موسولینی''']] | [[پرونده:موسولینی ۳.JPG|بندانگشتی|'''تصویری از دوران جوانی موسولینی''']] | ||
«بارها با سری که | «بارها با سری که سنگخورده و شکسته، خونین و مالین به خانه برگشتم. ولی بلد بودم که چطور از خودم دفاع کنم.» | ||
مادرش را که به او میگفت کارهای بزرگی از او بر میآید، میپرستید. | مادرش را که به او میگفت کارهای بزرگی از او بر میآید، میپرستید. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در سال ۱۹۱۴، قتل فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش آغاز جنگ جهانی اول را رقم زد. در ۳ آگوست ۱۹۱۴، دولت ایتالیا اعلام کرد که کاملا بیطرف باقی خواهدماند. | در سال ۱۹۱۴، قتل فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش آغاز جنگ جهانی اول را رقم زد. در ۳ آگوست ۱۹۱۴، دولت ایتالیا اعلام کرد که کاملا بیطرف باقی خواهدماند. | ||
موسولینی در ابتدا از موضع خود به عنوان سردبیر ''Avanti استفاده کرد!'' از همکاران سوسیالیست بخواهید که از دولت در موضع بیطرفی خود حمایت کنند. موسولینی یک دکترین پایهای سوسیالیسم یعنی مساواتخواهی را رد کرد و تحت تاثیر اندیشههای ضدمسیحی نیچه به ویژه خدا | موسولینی در ابتدا از موضع خود به عنوان سردبیر ''Avanti استفاده کرد!'' از همکاران سوسیالیست بخواهید که از دولت در موضع بیطرفی خود حمایت کنند. موسولینی یک دکترین پایهای سوسیالیسم یعنی مساواتخواهی را رد کرد و تحت تاثیر اندیشههای ضدمسیحی نیچه به ویژه خدا مرده است قرار داشت و باور داشت که اندیشههای نیچه سوسیالیسم را نیرومند خواهد ساخت. نوشتههای وی نشان داد که سرانجام او مارکسیسم و مساواتخواهی را به سود مفهوم ابرانسان نیچه و ضدیت وی با مساواتخواهی رها ساخته است. | ||
دیدگاه موسولینی درباره جنگ به زودی تغییر کرد. در سپتامبر ۱۹۱۴، موسولینی چندین مقاله به حمایت از کسانی که از ورود ایتالیا به جنگ پشتیبانی میکردند، نوشت. سرمقالههای موسولینی موجب ترس و وحشت در میان سوسیالیستها شد و در نوامبر ۱۹۱۴، پس از جلسه حزب، او به طور رسمی از حزب سوسیالیست اخراج شد.<ref name=":0" /> | دیدگاه موسولینی درباره جنگ به زودی تغییر کرد. در سپتامبر ۱۹۱۴، موسولینی چندین مقاله به حمایت از کسانی که از ورود ایتالیا به جنگ پشتیبانی میکردند، نوشت. سرمقالههای موسولینی موجب ترس و وحشت در میان سوسیالیستها شد و در نوامبر ۱۹۱۴، پس از جلسه حزب، او به طور رسمی از حزب سوسیالیست اخراج شد.<ref name=":0" /> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
موسولینی دراکتبر سال ۱۹۲۲ با ترتیب دادن یک تظاهرات فاشیستی در رم ، ویکتور امانوئل سوم پادشاه ایتالیا را وادار به واگذاری پست نخستوزیری به خود نمود. او پس از رسیدن به قدرت اقدام به احداث جاده، راه آهن و خشک کردن باتلاقها کرد. موسولینی در اندیشه احیای امپراطوری روم باستان بود. | موسولینی دراکتبر سال ۱۹۲۲ با ترتیب دادن یک تظاهرات فاشیستی در رم ، ویکتور امانوئل سوم پادشاه ایتالیا را وادار به واگذاری پست نخستوزیری به خود نمود. او پس از رسیدن به قدرت اقدام به احداث جاده، راه آهن و خشک کردن باتلاقها کرد. موسولینی در اندیشه احیای امپراطوری روم باستان بود. | ||
[[پرونده:سلام فاشیستی.JPG|بندانگشتی|'''اجرای سلام فاشیستی توسط کودکان حزب فاشیست ایتالیا''']] | [[پرونده:سلام فاشیستی.JPG|بندانگشتی|'''اجرای سلام فاشیستی توسط کودکان حزب فاشیست ایتالیا''']] | ||
در سال ۱۹۲۶ با اعزام ژنرال گراتزیانی، (رودولفو گراتزیانی یکی از ژنرالهای موسولینی که در پایان جنگ جهانی دوم به ارتکاب جنایات جنگی متهم شد و در دو جنگ ایتالیا برای استعمار شمال آفریقا در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی، به «قصاب» معروف شد) به لیبی نسبت به آغاز استعمار آن کشور اقدام نمود و در ماه می سال ۱۹۳۶ با حمله به اتیوپی و فتح آدیسآبابا پایتخت آن کشور و حمله به اریتره و سومالی، مستعمرات شرق آفریقای ایتالیا را بنا نهاد. در جنگ داخلی اسپانیا موسولینی و هیتلر بصورت مشترک با ارسال کمکهای تسلیحاتی و مستشاران نظامی به تجهیز ژنرال فرانکو اقدام نمودند. او و هیتلر در بحرانهای سودتلند، آنشلوس ( الحاق اتریش به آلمان )، چکسلواکی، و لهستان و با ایجاد پیمان محور رم – برلین اروپا را بسوی جنگ هدایت کردند. موسولینی در طول زندگی از بیشتر مردم فاصله میگرفت. او هیچ دوست نزدیکی نداشت. به هیچ کس اعتماد نمیکرد و حتی سلام رومی را گسترش داد تا جانشین دست دادن شود، او از تماس با بیشتر مردم اکراه داشت. موسولینی میگفت: رهبر نه همتا دارد، نه دوست و هیچ کس را محرم راز خود | در سال ۱۹۲۶ با اعزام ژنرال گراتزیانی، (رودولفو گراتزیانی یکی از ژنرالهای موسولینی که در پایان جنگ جهانی دوم به ارتکاب جنایات جنگی متهم شد و در دو جنگ ایتالیا برای استعمار شمال آفریقا در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی، به «قصاب» معروف شد) به لیبی نسبت به آغاز استعمار آن کشور اقدام نمود و در ماه می سال ۱۹۳۶ با حمله به اتیوپی و فتح آدیسآبابا پایتخت آن کشور و حمله به اریتره و سومالی، مستعمرات شرق آفریقای ایتالیا را بنا نهاد. در جنگ داخلی اسپانیا موسولینی و هیتلر بصورت مشترک با ارسال کمکهای تسلیحاتی و مستشاران نظامی به تجهیز ژنرال فرانکو اقدام نمودند. او و هیتلر در بحرانهای سودتلند، آنشلوس ( الحاق اتریش به آلمان )، چکسلواکی، و لهستان و با ایجاد پیمان محور رم – برلین اروپا را بسوی جنگ هدایت کردند. موسولینی در طول زندگی از بیشتر مردم فاصله میگرفت. او هیچ دوست نزدیکی نداشت. به هیچ کس اعتماد نمیکرد و حتی سلام رومی را گسترش داد تا جانشین دست دادن شود، او از تماس با بیشتر مردم اکراه داشت. موسولینی میگفت: رهبر نه همتا دارد، نه دوست و هیچ کس را محرم راز خود نمیکند. از سال ۱۹۲۴ موسولینی پارلمان ایتالیا را بدل به وجودی بیخاصیت کرد، تعداد شرکتکنندگان در انتخابات عمومی را کم کرد و به سانسور مطبوعات پرداخت، اتحادیههای کارگری را منحل ساخت و کارگران را از حق اعتصاب محروم و سایر احزاب سیاسی را از دور خارج کرد. دستگاه پلیس مخفی ایجاد و دادگاههای مخصوصی برای محاکمه مخالفین حکومتش تاسیس کرد. تعدادی از سران باند مافیای سیسیل را بازداشت کرد. | ||
=== موسولینی و جنگجهانی دوم === | === موسولینی و جنگجهانی دوم === | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
ایتالیا در تمام جبههها متحمل شکست شد. زمانی که رم و دیگر شهرهای بزرگ ایتالیا زیر بمباران متفقین بود موسولینی با هیتلر ملاقاتی انجام داد تا کاری انجام دهند. | ایتالیا در تمام جبههها متحمل شکست شد. زمانی که رم و دیگر شهرهای بزرگ ایتالیا زیر بمباران متفقین بود موسولینی با هیتلر ملاقاتی انجام داد تا کاری انجام دهند. | ||
[[پرونده:موسولینی ۴.JPG|بندانگشتی|'''تصویری دیگر از موسولینی در لباس رسمی فاشیستها''']] | [[پرونده:موسولینی ۴.JPG|بندانگشتی|'''تصویری دیگر از موسولینی در لباس رسمی فاشیستها''']] | ||
در این زمان موسولینی از مقام فرماندهی کل قوا عزل شد و ارتش را به پادشاه سپرد. او حمایت حزب خود و بسیاری از ایتالیاییها را از دست | در این زمان موسولینی از مقام فرماندهی کل قوا عزل شد و ارتش را به پادشاه سپرد. او حمایت حزب خود و بسیاری از ایتالیاییها را از دست داده بود. به دنبال ورود انگلستان و آمریکا به ساحل سیسیل، بسیاری از دستیاران موسولینی در نشست شورای بزرگ فاشیست در ۲۵ ژوئیهی ۱۹۴۳ به مخالفت با او برخاستند. و این مخالفت فرصتی را در اختیار پادشاه قرار داد تا دستور برکناری و دستگیری موسولینی را صادر کند. پادشاه ویکتور امانوئل سوم فیلدمارشال پیترو بادگلیو را به عنوان نخستوزیر جدید ایتالیا منصوب کرد. | ||
=== نجات موسولینی توسط آلمانها === | === نجات موسولینی توسط آلمانها === | ||
چند ماه بعد موسولینی توسط آلمانیها از اقامتگاهش در بالای کوهی در ایتالیا آزاد شد. او به شمال ایتالیا رفت و در آن جا کوشید تا یک دولت فاشیست جدید و دستنشانده آلمان را ایجاد کند. موسولینی تحت فشارهای هیتلر و چند فاشیست وفادار که دولت جمهوری سالو را تشکیل دادند تسلیم شد و نقشهی اعدام کسانی را که به او خیانت | چند ماه بعد موسولینی توسط آلمانیها از اقامتگاهش در بالای کوهی در ایتالیا آزاد شد. او به شمال ایتالیا رفت و در آن جا کوشید تا یک دولت فاشیست جدید و دستنشانده آلمان را ایجاد کند. موسولینی تحت فشارهای هیتلر و چند فاشیست وفادار که دولت جمهوری سالو را تشکیل دادند تسلیم شد و نقشهی اعدام کسانی را که به او خیانت کرده بودند کشید. او به عنوان رئیس دولت و وزیر امور خارجه برای جمهوری اجتماعی ایتالیا انتخاب شد، در این زمان او خاطرات بسیاری نوشت. روزنامهی دا کاپو (Da Capo) زندگینامهی شخصی و خاطرات او را با عنوان "صعود و سقوط من" تلفیق و منتشر کرد. | ||
==== سرانجام موسولینی ==== | ==== سرانجام موسولینی ==== | ||
موسولینی و همراهانش در نزدیکی روستای دونگو بازداشت شدند. آنها سعی داشتند به منظور فرار به اسپانیا با هواپیمایی از سوئیس بروند. موسولینی با ارتش فراری آلمان مسافرت میکرد. او سعی کرد با پوشیدن یک لباس نظامی آلمانی فرار کند. پس از چندین تلاش نا موفق آنها به کومو رسیدند. آنها در نهایت به مزگرا | موسولینی و همراهانش در نزدیکی روستای دونگو بازداشت شدند. آنها سعی داشتند به منظور فرار به اسپانیا با هواپیمایی از سوئیس بروند. موسولینی با ارتش فراری آلمان مسافرت میکرد. او سعی کرد با پوشیدن یک لباس نظامی آلمانی فرار کند. پس از چندین تلاش نا موفق آنها به کومو رسیدند. آنها در نهایت به مزگرا برده شدند جایی که آخرین شب خود را با خانوادهی دیماریا سپری کردند. | ||
موسولینی و پتاچی را روز بعد به روستای جیولینو دی مزگرا بردند و در آن جا به ضرب گلوله اعدام کردند. | موسولینی و پتاچی را روز بعد به روستای جیولینو دی مزگرا بردند و در آن جا به ضرب گلوله اعدام کردند. | ||
روز ۲۸ آوریل ۱۹۴۵ کمیتهی آزادیبخش ملی به | روز ۲۸ آوریل ۱۹۴۵ کمیتهی آزادیبخش ملی به کلنل والریو دستور داد تا حکم را اجرا کند. نام واقعی کلنل والریو والتر اُدیسیو بود. او موسولینی، پتاچی و فاشیستهای دیگر را درکامیونهایی به روستای جیولینو دیمزگرا برد و در آنجا پتاچی موسولینی را در آغوش گرفت و مانع از رفتن او شد. پتاچی تیر خورد و هنگامی که بدن شل و بیجان او بر روی زمین افتاد موسولینی پیراهن خود را باز کرده و فریاد زد، "تیر را به سینهی من شلیک کنید!" و اُدیسیو تیر را به سمت سینهی او نشانه رفت. موسولینی افتاد، اما نمرد. | ||
اُدیسیو به موسولینی که به سختی نفس میکشید نزدیک شد و گلولهی دیگری را در سینهی او خالی کرد. روز بعد برای مشاهدهی عموم اجساد بیجان موسولینی و | اُدیسیو به موسولینی که به سختی نفس میکشید نزدیک شد و گلولهی دیگری را در سینهی او خالی کرد. روز بعد برای مشاهدهی عموم اجساد بیجان موسولینی و فاشیستهای دیگر به صورت وارونه از سقف ایستگاه پمپ بنزین آویزان و از پایین توسط مردم شهر سنگباران شد. | ||
برندا هاوگن نویسنده کتاب «بنیتو موسولینی دیکتاتور فاشیست ایتالیا» نوشت: <blockquote>«او هیچ گاه بر سر عقیدهای محکم نایستاد. هرجا که به نفعش بود نظرات و عقاید خود را عوض کرد. در سرتاسر زندگی بسته به این که مخاطبش که باشد یا این که به این باور برسد که تغییر مشی سیاسی قدرت بیشتری در اختیارش میگذارد، خط مشی خود را عوض میکرد.»</blockquote> | برندا هاوگن نویسنده کتاب «بنیتو موسولینی دیکتاتور فاشیست ایتالیا» نوشت: <blockquote>«او هیچ گاه بر سر عقیدهای محکم نایستاد. هرجا که به نفعش بود نظرات و عقاید خود را عوض کرد. در سرتاسر زندگی بسته به این که مخاطبش که باشد یا این که به این باور برسد که تغییر مشی سیاسی قدرت بیشتری در اختیارش میگذارد، خط مشی خود را عوض میکرد.»</blockquote> | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
== سخنان موسولینی == | == سخنان موسولینی == | ||
گزیدهای از سخنان موسولینی: | گزیدهای از سخنان موسولینی: | ||
* <blockquote> | * <blockquote>«ستارهی من سقوط کرده، دیگر هیچ انگیزهی مبارزهای در من باقی نمانده است. من کار و تلاش میکنم، در حالی که میدانم تمام اینها یک نمایش مضحک است. . . من چشم به پایان این تراژدی دوختهام و به طرز عجیبی از همه چیز فاصله گرفتهام، از بازیگری هیچ نمیدانم. احساس میکنم من آخرین تماشاگر هستم».</blockquote> | ||
موسولینی راجع به انگلیسیها اینگونه میگفت: <blockquote>«یک مشت خوک که فقط با هوسشان فکر میکنند.» </blockquote><blockquote>«انگلیسیها همیشه از افرادی که از اقشار پاییندست به مراتب بالا رسیده باشند، متنفر هستند.» </blockquote>نظر موسولینی در باره اسپانیاییها:<blockquote>«اسپانیاییها هم افراد بیمصرف، تنبل و بیخاصیتی بودند که خونشان با خون اعراب مخلوط | موسولینی راجع به انگلیسیها اینگونه میگفت: <blockquote>«یک مشت خوک که فقط با هوسشان فکر میکنند.» </blockquote><blockquote>«انگلیسیها همیشه از افرادی که از اقشار پاییندست به مراتب بالا رسیده باشند، متنفر هستند.» </blockquote>نظر موسولینی در باره اسپانیاییها:<blockquote>«اسپانیاییها هم افراد بیمصرف، تنبل و بیخاصیتی بودند که خونشان با خون اعراب مخلوط شده بود. رهبر آنها، فرانکو نیز یک احمق بود که در جنگهای داخلی کشورش باید به سادگی پیروز میشد اما نبردها را به راحتی واگذار میکرد!»</blockquote>نظر موسولینی در باره فرانسویها:<blockquote>فرانسویها بدترین مردم اروپا هستند. آنها افراد فاسد و منحطی بودند که با آبله گیج و با روزنامههای آزاد، مسموم شده بودند. | ||
«فرانسویها کاملا از دست رفته و مردمی تهوعآور هستند.» | «فرانسویها کاملا از دست رفته و مردمی تهوعآور هستند.» |
ویرایش