کاربر:Khosro/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
ویراستار نهایی مقاله قبل از انتشار
(ویراستار نهایی مقاله قبل از انتشار)
خط ۸۲: خط ۸۲:


=== اعدام ===
=== اعدام ===
در سحرگاه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ (می ۱۹۸۲)، گیتی نظیری به همراه هشت تن دیگر از اعضای سازمان مجاهدین خلق در تپه‌های اوین به جوخه تیرباران سپرده شد. او تا آخرین لحظات از آرمان‌های مجاهدین دفاع کرد، شعار داد و سرود خواند. پیکر او پس از اعدام به بهشت زهرا منتقل و در قطعه ۹۲ به‌صورت بی‌نام و نشان دفن شد.<ref name=":0" />  
در سحرگاه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ (می ۱۹۸۲)، گیتی نظیری به همراه هشت تن دیگر از اعضای سازمان مجاهدین خلق در تپه‌های اوین به جوخه تیرباران سپرده شد. او تا آخرین لحظات از آرمان‌های مجاهدین دفاع کرد، شعار داد و سرود خواند. پیکر او پس از اعدام به بهشت زهرا منتقل و در قطعه ۹۲ به‌صورت بی‌نام و نشان دفن شد.<ref name=":0" /> <ref name=":3">[https://martyrs.mojahedin.org/i/martyrs/13281 گرامی باد یاد و خاطره مجاهد شهید گیتی نظیری]</ref>  


= خاطرات و تأثیرات =
= خاطرات و تأثیرات =
[[پرونده:گیتی نظیری؛1.jpg|جایگزین=گیتی نظیری|بندانگشتی|260x260پیکسل|گیتی نظیری]]
=== خاطرات همکاران ===
=== خاطرات همکاران ===
گیتی نظیری به دلیل روحیه شاد، فداکاری و تعهد انقلابی‌اش در میان همکارانش در رادیو و تلویزیون شناخته شده بود. یکی از یارانش می‌گوید: <blockquote>«گیتی در اوج فعالیت‌های خود هر از چند گاه با دوستانش که درگیر مشکلات خانوادگی بودند تماس می‌گرفت و تلاش می‌کرد مشکلات آن‌ها را حل کند. پس از حل مشکلاتشان، با شور و شادی از برطرف شدن ناراحتی‌های آن‌ها یاد می‌کرد و می‌گفت: اگر این کارها مانع و سد مسئولیت‌های انقلابی ما نباشد، باید آن‌ها را نیز انجام دهیم. روحیه شاد و پرتحرک او همواره در بین همکارانش شادی می‌آفرید و عشق و ایمان او به سازمان، مزدوران رژیم در رادیو و تلویزیون را کلافه کرده بود.»</blockquote>یکی دیگر از همکارانش اظهار گفته است: <blockquote>«هرگاه به اداره وارد می‌شدیم، صدای بحث و صحبت گیتی در مورد سازمان و دفاع از خطوط سیاسی انقلابی مجاهدین به گوش می‌رسید. او آن‌چنان به روشنی و وضوح جواب مرتجعین مزدور [[روح‌الله خمینی|خمینی]] و [[حزب توده ایران|توده‌ای‌ها]] را می‌داد که همواره آن‌ها با عصبانیت و خشم از او یاد می‌کردند و حتی پس از شهادتش نیز می‌گفتند که حقش بود و می‌بایست تیرباران شود.»<ref name=":0" /></blockquote>
گیتی نظیری به دلیل روحیه شاد، فداکاری و تعهد انقلابی‌اش در میان همکارانش در رادیو و تلویزیون شناخته شده بود. یکی از یارانش می‌گوید: <blockquote>«گیتی در اوج فعالیت‌های خود هر از چند گاه با دوستانش که درگیر مشکلات خانوادگی بودند تماس می‌گرفت و تلاش می‌کرد مشکلات آن‌ها را حل کند. پس از حل مشکلاتشان، با شور و شادی از برطرف شدن ناراحتی‌های آن‌ها یاد می‌کرد و می‌گفت: اگر این کارها مانع و سد مسئولیت‌های انقلابی ما نباشد، باید آن‌ها را نیز انجام دهیم. روحیه شاد و پرتحرک او همواره در بین همکارانش شادی می‌آفرید و عشق و ایمان او به سازمان، مزدوران رژیم در رادیو و تلویزیون را کلافه کرده بود.»</blockquote>یکی دیگر از همکارانش اظهار گفته است: <blockquote>«هرگاه به اداره وارد می‌شدیم، صدای بحث و صحبت گیتی در مورد سازمان و دفاع از خطوط سیاسی انقلابی مجاهدین به گوش می‌رسید. او آن‌چنان به روشنی و وضوح جواب مرتجعین مزدور [[روح‌الله خمینی|خمینی]] و [[حزب توده ایران|توده‌ای‌ها]] را می‌داد که همواره آن‌ها با عصبانیت و خشم از او یاد می‌کردند و حتی پس از شهادتش نیز می‌گفتند که حقش بود و می‌بایست تیرباران شود.»<ref name=":0" /> <ref name=":3" /></blockquote>


=== خاطرات برادرش، بهزاد نظیری ===
=== خاطرات برادرش، بهزاد نظیری ===
[[پرونده:گیتی نظیری؛3.jpg|جایگزین=گیتی نظیری و برادرش بهزاد|بندانگشتی|260x260پیکسل|گیتی نظیری و برادرش بهزاد]]
[[پرونده:گیتی نظیری ۳.jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل]]
 


بهزاد نظیری، برادر گیتی، که خود در سال ۱۳۶۱ دستگیر و پس از سه سال از زندان اوین فرار کرد، از فعالیت‌های فرهنگی و ژورنالیستی خواهرش و همچنین از تأثیرات عاطفی اعدام او بر خانواده یاد می‌کند. او می‌گوید: <blockquote>«خواهرم به‌عنوان یک خبرنگار خیلی فعال به جبهه‌های جنگ ایران و عراق فرستاده می‌شد، فیلم تهیه می‌کرد، نمایشگاه‌های عکس از شرایط مردم جنگ‌زده ترتیب می‌داد و آن‌ها را در تهران نمایش می‌داد. او به موسیقی علاقه‌مند بود و شاعر بود… مادرم پس از اعدام گیتی که تنها ۲۴ سال داشت، دچار بحران روحی شد.» </blockquote>بهزاد نظیری همچنین اشاره کرد که پس از فرارش از زندان، رژیم پدرش را به‌عنوان گروگان دستگیر کرد. بهزاد با کمک شبکه مقاومت مجاهدین از طریق مرز سیستان و بلوچستان به کراچی پاکستان فرار کرد.<ref name=":1" />  
بهزاد نظیری، برادر گیتی، که خود در سال ۱۳۶۱ دستگیر و پس از سه سال از زندان اوین فرار کرد، از فعالیت‌های فرهنگی و ژورنالیستی خواهرش و همچنین از تأثیرات عاطفی اعدام او بر خانواده یاد می‌کند. او می‌گوید: <blockquote>«خواهرم به‌عنوان یک خبرنگار خیلی فعال به جبهه‌های جنگ ایران و عراق فرستاده می‌شد، فیلم تهیه می‌کرد، نمایشگاه‌های عکس از شرایط مردم جنگ‌زده ترتیب می‌داد و آن‌ها را در تهران نمایش می‌داد. او به موسیقی علاقه‌مند بود و شاعر بود… مادرم پس از اعدام گیتی که تنها ۲۴ سال داشت، دچار بحران روحی شد.» </blockquote>بهزاد نظیری همچنین اشاره کرد که پس از فرارش از زندان، رژیم پدرش را به‌عنوان گروگان دستگیر کرد. بهزاد با کمک شبکه مقاومت مجاهدین از طریق مرز سیستان و بلوچستان به کراچی پاکستان فرار کرد.<ref name=":1" />  

منوی ناوبری