کاربر:Khosro/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(ویراستار نهایی مقاله قبل از انتشار)
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|1148x1148px]]'''صدیقه دولت‌آبادی'''، (متولد ۱۰ دی ۱۲۶۱، اصفهان – درگذشته ۶ مرداد ۱۳۴۰، تهران) یکی از پیشگامان جنبش حقوق زنان در ایران، نماد مبارزه برای آموزش، حجاب اختیاری و برابری جنسیتی در دوران گذار از قاجار به پهلوی بود. صدیقه دولت‌آبادی زاده خانواده‌ای مذهبی و فرهنگی در اصفهان، از کودکی با آموزه‌های سنتی و اسلامی آشنا شد و تحت تأثیر والدین و برادرانش به مطالعات دینی پرداخت. خانواده‌اش، که با [[شیخ فضل‌الله نوری]] دشمنی طولانی‌مدت داشتند، زمینه‌ای برای تعهد او به اصلاحات فراهم آورد. تجربه سفر به اروپا در اوایل جوانی (۱۳۰۳) و تماس با جوامع غربی، دیدگاهش را دگرگون کرد و او را به سوی دفاع از حقوق زنان سوق داد. بازگشت به ایران در ۱۳۰۵ با تأسیس انجمن نسوان وطن‌خواه و راه‌اندازی مدرسه دخترانه نماد ترقی، او را به چهره‌ای برجسته در [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] و پس از آن تبدیل کرد. صدیقه دولت‌آبادی با انتشار نشریه «زبان زنان»، نخستین صدای مطبوعاتی زنان ایران را بنیان نهاد و بر لزوم آموزش، کار اجتماعی و مشارکت سیاسی زنان تأکید ورزید. او در [[کشف حجاب]] (۱۷ دی‌ماه ۱۳۱۴) پیشرو بود و بدون اجبار [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، حجاب را کنار گذاشت، که این عمل نمادین، الهام‌بخش هزاران زن شد. فعالیت‌هایش فراتر از ایران، به سفرهای تبلیغی به مصر (۱۳۲۱) و کنفرانس‌های بین‌المللی زنان رسید، جایی که از حقوق زنان شرقی دفاع کرد. صدیقه دولت‌آبادی در دوران پهلوی، با وجود محدودیت‌ها، به تربیت معلمان و نویسندگان زن پرداخت و کتاب‌هایی چون «خاطرات» و «زندگی من» را نگاشت. صدیقه دولت‌آبادی، که هرگز ازدواج نکرد و تمام عمر را وقف آموزش و آزادی زنان کرد، در برابر فشارهای مذهبی و سیاسی ایستادگی ورزید و از سوی برخی محافظه‌کاران «زن بی‌حجاب» نامیده شد، اما میراثش در احیای هویت زنانه ایرانی پایدار ماند. درگذشتش در ۶ مرداد ۱۳۴۰، بر اثر سرطان، با مراسم ساده‌ای در تهران همراه بود و پیکرش در جوار برادرش [[یحیی دولت‌آبادی]] در امامزاده اسماعیل زرگنده به خاک سپرده شد، اما یاد او در جنبش‌های فمینیستی معاصر ایران زنده است. صدیقه دولت‌آبادی زنی بود که با شجاعت، آموزش را ابزار رهایی زنان ساخت و در برابر سنت‌های سرکوبگر ایستاد، بدون آنکه از ریشه‌های فرهنگی خویش جدا شود.  
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]]
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = یرواند آبراهامیان (Ervand Abrahamian)
| تصویر                  = آبراهامیان؛1.jpg
| توضیح تصویر            = یرواند آبراهامیان
| نام اصلی              =
| زمینه فعالیت          = تاریخ‌نگاری، تاریخ معاصر ایران، خاورمیانه‌شناسی
| ملیت                  = آمریکایی (ایرانی‌تبار ارمنی)
| تاریخ تولد            = ۱۳۱۹ ش (۱۹۴۰ م)
| محل تولد                = تهران، ایران
| والدین                =
| تاریخ مرگ              =
| محل مرگ                =
| علت مرگ                =
| محل زندگی              = نیویورک، ایالات متحده آمریکا
| مختصات محل زندگی        =
| مدفن                  =
| مذهب                  =
| در زمان حکومت          =
| اتفاقات مهم            =
| نام دیگر              =
| لقب                    =
| بنیانگذار              =
| پیشه                  = مورخ، استاد دانشگاه، پژوهشگر تاریخ ایران مدرن
| سال‌های نویسندگی        =
| سبک نوشتاری            = آکادمیک، دانشنامه‌ای، نئومارکسیستی فرهنگی
| کتاب‌ها                = ایران بین دو انقلاب، تاریخ ایران مدرن، کودتا، بحران نفت در ایران، خمینیسم و...
| مقاله‌ها                = مقالات متعدد در جامعه‌شناسی سیاسی ایران، «پارانوید در سیاست ایران» و …
| نمایشنامه‌ها            =
| فیلم‌نامه‌ها              =
| دیوان اشعار            =
| تخلص                    =
| فیلم ساخته بر اساس اثر=
| همسر                    =
| شریک زندگی            =
| فرزندان                =
| تحصیلات                  = دکترای تاریخ
| دانشگاه                = دانشگاه آکسفورد، دانشگاه کلمبیا
| حوزه                  = تاریخ خاورمیانه، تاریخ ایران معاصر
| شاگرد                  =
| استاد                  =
| علت شهرت              = پژوهش‌های بنیادی در تاریخ معاصر ایران، کتاب «ایران بین دو انقلاب»، تحلیل طبقاتی و اجتماعی تحولات سیاسی ایران
| تأثیرگذاشته بر        =
| تأثیرپذیرفته از        =
| وب‌گاه                  =
| گفتاورد                =
| امضا                  =
|اندازه تصویر=260پیکسل}}
'''یرواند آبراهامیان'''، (Ervand Abrahamian) (متولد ۱۳۱۹، تهران) مورخ ایرانی-ارمنی‌تبار آمریکایی، در سال ۱۹۴۰ در تهران متولد شد و در خانواده‌ای ارمنی پرورش یافت. او تا کلاس سوم ابتدایی در تهران تحصیل کرد و سپس در سال ۱۳۳۳، برای ادامه آموزش به مدرسه‌ای شبانه‌روزی در انگلستان اعزام شد. تحصیلات دانشگاهی وی در رشته تاریخ در دانشگاه آکسفورد آغاز گردید و مدرک کارشناسی را در سال ۱۳۴۲، اخذ کرد. پس از آن به ایالات متحده مهاجرت کرد و مدرک کارشناسی ارشد اول را در سال ۱۳۴۵، از دانشگاه کلمبیا، کارشناسی ارشد دوم را در سال ۱۳۴۷، از آکسفورد و دکترای تاریخ را در سال ۱۳۴۸، از کلمبیا دریافت نمود. آبراهامیان در دهه ۱۹۷۰، به عضویت کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی درآمد که مخالف [[محمدرضا پهلوی|رژیم پهلوی]] بود و در سال ۱۹۷۶ به عنوان نایب‌رئیس کمیته برای آزادی هنر و اندیشه در ایران برگزیده شد. او در دانشگاه‌های پرینستون، نیویورک و آکسفورد به تدریس پرداخت و اکنون استاد تاریخ جهانی و خاورمیانه در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک است. آبراهامیان در سال ۲۰۱۰ به عضویت وابسته آکادمی هنر و علوم آمریکا درآمد.


== زندگی اولیه و خانواده ==
آثار آبراهامیان عمدتاً بر تاریخ معاصر ایران تمرکز دارد و شامل کتاب‌هایی همچون «ایران بین دو انقلاب» (۱۹۸۲)، که تحولات اجتماعی و سیاسی از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی را واکاوی می‌کند؛ «تاریخ ایران مدرن» (۲۰۰۸)، که تغییرات سیاسی و اقتصادی از قرن نوزدهم تا دوران معاصر را تحلیل می‌نماید؛ «کودتا» (۲۰۱۳)، که نقش آمریکا و بریتانیا در [[کودتای ۲۸ مرداد|کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] را بر پایه اسناد محرمانه توصیف می‌کند؛ و «بحران نفت در ایران» (۲۰۲۱)، که تأثیر کشف نفت بر سیاست و اقتصاد ایران را پوشش می‌دهد. دیگر آثار وی عبارتند از «مردم در سیاست ایران»، «اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی»، «خمینیسم: مقالاتی دربارهٔ جمهوری اسلامی»، و «اعترافات شکنجه‌شدگان». دیدگاه‌های او بر پایه مارکسیسم آکادمیک یا فرهنگی استوار است و بر نقش نیروهای اجتماعی، طبقات، جنبش‌های مردمی و روابط دولت و جامعه تأکید دارد. او دولت را پدیده‌ای تنیده در جامعه می‌بیند و تحولات تاریخی ایران را از منظر داخلی و اجتماعی تفسیر می‌کند، نه صرفاً خارجی. در مصاحبه‌های اخیر، اعتراضات ایران را شورش می‌داند نه انقلاب، و آینده رژیم را با چالش‌های مشروعیت و جانشینی روبرو می‌بیند، اما سقوط فوری آن را بعید می‌شمارد.<ref name=":0">[https://taaghche.com/author/%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%A2%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86 یرواند آبراهامیان - طاقچه]</ref><ref name=":1">[https://www.radiozamaneh.com/301375/ نگرش‌های تاریخی پرفسور یرواند آبراهامیان - رادیو زمانه]</ref><ref name=":2">[https://paymanonline.ir/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%81%D8%B3%D9%88%D8%B1-%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%A2%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7/ تاریخ‌نگاری پروفسور یرواند آبراهامیان - پیمان آنلاین]</ref><ref name=":3">[https://jomhouri.com/jomhouri/archives/28801 کارنامه یرواند آبراهامیان: سرنوشت ایران بین دو انقلاب - اتحاد جمهوری‌خواهان ایران]</ref><ref name=":4">[https://www.iranglobal.info/fa/node/80092 یرواند آبراهامیان و چپ سنتی - ایران گلوبال]</ref><ref name=":5" /><ref name=":6" />
صدیقه دولت‌آبادی در ۱۰ دی ۱۲۶۱ خورشیدی (۳۱ دسامبر ۱۸۸۲ میلادی؛ ۲۰ صفر ۱۳۰۰ قمری) در محله دروازه شیراز اصفهان، در خانواده‌ای مذهبی و با پیشینه فرهنگی زاده شد. پدرش، حاج میرزا هادی دولت‌آبادی، از روحانیون متجدد و ملاکین سرشناس شهر بود که به علوم دینی علاقه‌مند بود و با علمای برجسته ارتباط داشت. مادرش، خاتمه بیگم، زنی فاضل و خانه‌دار بود که نقش مهمی در تربیت اولیه صدیقه ایفا کرد. خانواده دولت‌آبادی، که ریشه در روستای دولت‌آباد اصفهان داشت، از طبقه متوسط رو به بالای جامعه بودند و صدیقه هفتمین فرزند (تنها دختر پس از شش برادر) بود. این ترکیب خانوادگی، با تأکید بر آموزه‌های اسلامی و ارزش‌های سنتی، زمینه‌ای دوگانه برای رشد او فراهم آورد: از یک سو، تعهد عمیق به دین و از سوی دیگر، دسترسی به کتابخانه خانوادگی غنی از متون کلاسیک فارسی و عربی. خانواده‌اش با شیخ فضل‌الله نوری و برخی علمای دیگر دشمنی طولانی‌مدت داشتند و شیخ فضل‌الله سال‌ها در مجالس علناً نسبت به خانواده دولت‌آبادی بدگویی می‌کرد.


از کودکی، صدیقه در مکتب‌خانه قرآن، ادبیات و فقه آموخت. با این حال، فضای بسته آموزشی برای دختران در آن دوران، او را به مطالعه خودآموز سوق داد. منابع تاریخی تأکید دارند که خانواده‌اش، هرچند محافظه‌کار، از هوش و کنجکاوی او حمایت می‌کردند و پدرش او را تشویق به تحصیل مانند برادرانش می‌کرد تا از ارث محروم نشود. این دوران اولیه، پایه‌ای برای تعهد مادام‌العمر او به آموزش زنان شد، چرا که خود قربانی محدودیت‌های جنسیتی بود.  
== زندگی و تحصیلات ==
یرواند آبراهامیان در سال ۱۳۱۹ در تهران، در خانواده‌ای ارمنی متولد شد. وی تا کلاس سوم ابتدایی در مدارس تهران به تحصیل پرداخت و آموزش اولیه خود را در این شهر دریافت کرد. این دوره کودکی در محیط فرهنگی متنوع تهران، که شامل جوامع ارمنی بود، سپری شد و پایه‌ای برای علاقه‌مندی‌های بعدی وی به تاریخ و مسائل اجتماعی فراهم آورد.<ref name=":0" />


'''<ایران نامگ>''' '''<فضول محله>'''
آبراهامیان خود را به عنوان فردی ایرانی با تبار ارمنی معرفی کرده و از دیدگاه‌های شکاکانه علمی و سوسیال‌دموکراتیک برخوردار است. او اغلب نسبت به مسائل مذهبی بی‌تفاوت یا انکارکننده بوده و هویت فرهنگی خویش را بر پایه ریشه‌های ایرانی و ارمنی استوار ساخته‌است. این زمینه خانوادگی و تجربیات اولیه در تهران، وی را با چالش‌های فرهنگی و سیاسی مرتبط با ایران آشنا کرد، که بعدها در پژوهش‌های تاریخی‌اش بازتاب یافت.<ref name=":1" />


== تحصیلات و سفر به اروپا ==
=== مهاجرت به انگلستان و تحصیلات متوسطه ===
در سنین نوجوانی، صدیقه دولت آبادی در مدرسه‌های دینی اصفهان آموزش دید، اما محدودیت‌های جنسیتی او را به سوی مطالعه خصوصی سوق داد. او به طور خودآموز، زبان‌های عربی، فارسی و انگلیسی را آموخت و با آثار نویسندگان شاعران کلاسیک مانند [[سعدی]] و [[حافظ]] آشنا شد. علاقه او به حقوق زنان از خواندن متون اسلامی آغاز شد، جایی که برابری معنوی زنان و مردان را در قرآن تفسیر می‌کرد. در سال ۱۳۰۰، با تشویق خانواده، به تهران مهاجرت کرد تا در کنار عمویش، به مطالعات پیشرفته‌تر بپردازد. این دوره، مصادف با اوج جنبش مشروطه، او را با ایده‌های نوین آزادی‌خواهی آشنا کرد. '''(دانشنامه جهان اسلام)'''
در سال ۱۳۳۳، مادر آبراهامیان وی را برای ادامه تحصیل به یک مدرسه شبانه‌روزی در انگلستان فرستاد. در این مدرسه، تمرکز آموزشی بیشتر بر تاریخ اروپا بود و این محیط جدید، وی را با رویکردهای آموزشی غربی آشنا کرد. این مهاجرت در سن نوجوانی، تأثیرات عمیقی بر مسیر حرفه‌ای وی داشت و زمینه‌ای برای گسترش دانش تاریخی‌اش فراهم نمود.<ref name=":0" />


=== '''سفر به اروپا و تحول فکری''' ===
این دوره مهاجرت زودهنگام، آبراهامیان را با تفاوت‌های فرهنگی بین شرق و غرب روبرو ساخت و به تقویت دیدگاه‌های انتقادی وی نسبت به تاریخ کمک کرد. تجربیات شبانه‌روزی در انگلستان، وی را برای ورود به دانشگاه‌های معتبر آماده ساخت و علاقه‌اش به تاریخ جهان سوم را تقویت کرد.<ref name=":2" />
نقطه عطف زندگی صدیقه دولت‌آبادی، سفر به اروپا در سال ۱۳۰۳، (۱۹۲۴ میلادی) بود. او به همراه خانواده، برای درمان پدر به پاریس رفت و در آنجا با جوامع فمینیستی فرانسوی تماس گرفت. بازدید از مدارس دخترانه، کتابخانه‌ها و مجالس بحث زنان، دیدگاه او را نسبت به حجاب و آموزش دگرگون کرد. این سفر، نه تنها او را با مدرنیته غربی آشنا کرد، بلکه او را به این باور رساند که زنان ایرانی می‌توانند سنت و پیشرفت را آشتی دهند. بازگشت به ایران در سال ۱۳۰۵، با کوله‌باری از ایده‌های نو، او را به تأسیس اولین نهادهای زنانه سوق داد. '''(کار آنلاین)'''


در این سفر، صدیقه دولت‌آبادی با نویسندگان فمینیست مانند ویکتور هوگو و ژول ورن آشنا شد و کتاب‌هایی به زبان فرانسه خواند که بر نقش اجتماعی زنان تأکید داشتند. این تجربه، او را از یک دختر سنتی به پیشگامی آگاه تبدیل کرد، بدون آنکه از هویت اسلامی خویش جدا شود. '''(آسو)'''
==== تحصیلات دانشگاهی (آکسفورد و کلمبیا) ====
یرواند آبراهامیان تحصیلات عالی خود را در دانشگاه آکسفورد آغاز کرد و مدرک کارشناسی تاریخ را در سال ۱۹۶۳ از این دانشگاه دریافت کرد. سپس به نیویورک نقل مکان کرد و مدرک کارشناسی ارشد اول را در سال ۱۹۶۶ از دانشگاه کلمبیا اخذ نمود. وی مدرک کارشناسی ارشد دوم را در سال ۱۹۶۸ از دانشگاه آکسفورد گرفت و سرانجام، دکترای تاریخ را در سال ۱۹۶۹ از دانشگاه کلمبیا به دست آورد. تمرکز آموزشی وی بر تاریخ عمومی، به ویژه تاریخ اروپای جدید و جهان سوم، بود که پایه‌ای محکم برای تحقیقات بعدی‌اش در مورد خاورمیانه و ایران فراهم آورد.


'''<دانشنامه جهان اسلام>''' '''<کار آنلاین>''' '''<آسو>'''
در طول این دوره تحصیلات، آبراهامیان با رویکردهای نئومارکسیستی آشنا شد و بر تحلیل‌های اجتماعی-اقتصادی تأکید کرد. این مراحل آموزشی، وی را برای تدریس و پژوهش در دانشگاه‌های برجسته آماده ساخت و دیدگاه‌هایش را در مورد تاریخ از پایین شکل داد. او از این تجربیات برای توسعه روش‌شناسی تاریخی خود بهره برد که بر نقش نیروهای اجتماعی تمرکز دارد.<ref name=":0" /><ref name=":2" />


== فعالیت‌های دوران مشروطه و تأسیس نهادهای زنانه ==
== فعالیت‌های سیاسی اولیه ==
صدیقه دولت‌آبادی در اوج جنبش مشروطه (۱۲۸۵-۱۲۹۰)، با وجود سن کم، به فعالیت‌های اجتماعی روی آورد. او در تهران، با انجمن‌های مخفی زنان مانند انجمن مخدرات وطن همکاری کرد و در جلسات بحث بر سر حقوق زنان شرکت جست. منابع تاریخی نشان می‌دهند که او از طریق نامه‌نگاری با رهبران مشروطه، بر لزوم آموزش دختران تأکید می‌ورزید و حجاب را مانعی برای پیشرفت می‌دانست. در این دوره، با تأثیر از شخصیت‌هایی چون تاج‌السلطنه (دختر [[ناصرالدین شاه]])، به نوشتن مقالات کوتاه در نشریات محلی پرداخت که بر برابری جنسیتی تمرکز داشت. فعالیت‌هایش در مشروطه، او را به عنوان یکی از نخستین زنان فعال سیاسی معرفی کرد، هرچند به دلیل محدودیت‌های اجتماعی، اغلب پنهانی عمل می‌کرد. '''(پرتال جامع علوم انسانی)'''


=== '''تأسیس مدرسه نماد ترقی و انجمن نسوان وطن‌خواه''' ===
=== عضویت در کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی ===
صدیقه دولت‌آبادی پس از بازگشت از اروپا در سال ۱۳۰۵، نخستین مدرسه دخترانه مدرن را در اصفهان با نام «نماد ترقی» بنیان نهاد. این مدرسه، که شامل دروس فارسی، عربی، فرانسه، ریاضیات و علوم طبیعی بود، بیش از ۱۰۰ دانش‌آموز دختر جذب کرد و معلمان زنی مانند خواهرش را به کار گرفت. او شخصاً بر برنامه درسی نظارت داشت و بر آموزش عملی مانند خیاطی و بهداشت تأکید ورزید. همزمان، انجمن نسوان وطن‌خواه را در سال ۱۳۰۶ تأسیس کرد که هدفش حمایت از زنان بی‌سرپرست، آموزش سواد و مبارزه با کودک‌همسری بود. او انجمن جلسات هفتگی برگزار می‌کرد و کلاس‌های شبانه برای زنان شاغل دایر نمود. این نهادها، نخستین گام‌های سازمان‌یافته برای جنبش زنان در ایران بودند و الگویی برای مدارس بعدی شدند. '''(زنان نیروی تغییر)'''
در دهه ۱۹۷۰، آبراهامیان به عضویت کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی درآمد، سازمانی که در خارج از ایران فعالیت می‌کرد و مخالف حکومت [[محمدرضا پهلوی]] بود. این کنفدراسیون از طریق بیانیه‌ها و فشارهای سیاسی، به رژیم پهلوی اعتراض وارد می‌کرد و بر مسائل حقوق بشر و آزادی‌های سیاسی تمرکز داشت. عضویت وی در این گروه، نشان‌دهنده تعهد اولیه‌اش به مسائل سیاسی ایران از خارج کشور است.


صدیقه دولت‌آبادی در اداره مدرسه، با مخالفت علمای سنتی روبرو شد که آموزش دختران را حرام می‌دانستند، اما با حمایت خانواده و برخی روشنفکران، مدرسه را تا سال ۱۳۱۰ حفظ کرد. او دانش‌آموزان را به مطالعه آثار نویسندگان زن اروپایی تشویق می‌کرد و کتابخانه‌ای کوچک در مدرسه راه‌اندازی نمود. '''(فضول محله)'''
این فعالیت‌ها بخشی از جنبش گسترده‌تر دانشجویان ایرانی در خارج بود که به دنبال تغییرات سیاسی در ایران بودند. آبراهامیان از این پلتفرم برای بیان دیدگاه‌های انتقادی خود نسبت به رژیم شاه استفاده کرد و این تجربیات، تأثیراتی بر آثار تاریخی بعدی وی داشت.


'''<پرتال جامع علوم انسانی>''' '''<زنان نیروی تغییر>''' '''<فضول محله>'''
=== نایب‌رئیسی کمیته‌ی آزادی هنر و اندیشه در ایران ===
در سال ۱۳۵۵، آبراهامیان به عنوان نایب‌رئیس «کمیته برای آزادی هنر و اندیشه در ایران» انتخاب شد. این کمیته هدفش حمایت از آزادی بیان و اندیشه در برابر سرکوب‌های رژیم پهلوی بود و فعالیت‌هایی برای برجسته‌سازی [[نقض حقوق بشر در ایران|نقض حقوق در ایران]] انجام می‌داد.


== فعالیت‌های مطبوعاتی، بنیان‌گذاری نشریه زبان زنان ==
آبراهامیان خود را مورخ چپ آکادمیک معرفی می‌کند، نه از نوع حزبی یا ارتدوکس، بلکه در چارچوب نئومارکسیسم تامپسون‌محور، که بر عاملیت انسانی و فرایندهای اجتماعی تأکید دارد. این دیدگاه‌ها ریشه در فعالیت‌های سیاسی اولیه وی دارند و در آثارش بازتاب یافته‌اند. کمیته مذکور بخشی از تلاش‌های گسترده‌تر برای حمایت از روشنفکران ایرانی بود.<ref name=":0" /><ref name=":3" />
صدیقه دولت‌آبادی نخستین نشریه اختصاصی زنان ایران را با عنوان «زبان زنان» در سال ۱۲۹۸، در اصفهان منتشر کرد. این نشریه، که به صورت دوهفته‌نامه و با تیراژ اولیه ۲۰۰۰ نسخه بود، تا سال ۱۳۰۰ شمسی، ادامه یافت و ۳۲ شماره منتشر کرد. محتوای آن شامل مقالات در زمینه آموزش زنان، حقوق مدنی، نقد حجاب اجباری، بهداشت خانواده و گزارش فعالیت‌های انجمن‌های زنانه بود. صدیقه دولت‌آبادی خود سردبیر و نویسنده اصلی بود و از همکاران زنی مانند خواهرش فرخ‌رو دولت‌آبادی بهره برد. نشریه بر زبان ساده و قابل فهم برای زنان عادی تأکید داشت و از تصاویر زنان بدون حجاب برای نخستین بار استفاده کرد. '''(دانشنامه جهان اسلام)'''


=== '''محتوا و تأثیرات نشریه''' ===
== حرفهٔ دانشگاهی ==
مقالات نشریه زبان زنان بر موضوعاتی چون لزوم سوادآموزی دختران، مخالفت با ازدواج اجباری و نقش زنان در اقتصاد خانواده تمرکز داشت. صدیقه دولت‌آبادی در سرمقاله نخستین شماره نوشت که زنان نیمی از جامعه هستند و بدون آموزش، پیشرفت ملی ممکن نیست. نشریه همچنین به مسائل بین‌المللی مانند جنبش سافرجت در انگلیس پرداخت و زنان ایرانی را به الگوبرداری دعوت کرد. با وجود سانسور دولتی در دوران [[احمد شاه]]، نشریه تا توقیف در سال ۱۳۰۰ ادامه یافت و هزاران زن را به فعالیت اجتماعی ترغیب کرد. پس از توقیف، دولت‌آبادی نسخه‌های باقی‌مانده را مخفیانه توزیع کرد. '''(ایران وایر)'''


در دوره دوم انتشار نشریه زبان زنان (۱۳۰۶-۱۳۰۸) در تهران، این نشریه پیشرفته‌تر شد و شامل مصاحبه با زنان برجسته، نقد قوانین مدنی و گزارش کنفرانس‌های زنان بود. این دوره مصادف با کشف حجاب بود و نشریه از سیاست‌های رضاشاه حمایت مشروط کرد، اما بر اختیاری بودن تأکید ورزید. '''(همبستگی زنان ایران)'''
=== تدریس در دانشگاه‌های معتبر ===
یرواند آبراهامیان در دانشگاه‌های پرینستون، نیویورک و آکسفورد به تدریس تاریخ ایران و خاورمیانه پرداخت. وی بر پژوهش‌های مرتبط با تاریخ معاصر ایران تمرکز داشت و دوره‌های آموزشی‌اش شامل تاریخ عمومی با تأکید بر اروپای مدرن و جهان سوم بود.  


'''<دانشنامه جهان اسلام>''' '''<ایران وایر>''' '''<همبستگی زنان ایران>'''
او همچنین به عنوان پژوهشگر در برخی دانشگاه‌ها فعالیت کرده و بر تاریخ و سیاست خاورمیانه، به ویژه ایران، تحقیق می‌کند.


== پیشگامی در کشف حجاب ==
==== استادی در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک ====
صدیقه دولت‌آبادی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ خورشیدی، همزمان با فرمان کشف حجاب رضاشاه، حجاب را کنار گذاشت، اما این عمل پیش از فرمان رسمی و به اختیار خود بود. او از سال ۱۳۰۵، پس از بازگشت از اروپا، در جلسات خصوصی بدون حجاب ظاهر می‌شد و زنان را به این کار تشویق می‌کرد. در مراسم رسمی کشف حجاب در دانشسرای مقدماتی تهران، صدیقه دولت‌آبادی سخنرانی کرد و حجاب را نماد عقب‌ماندگی دانست، بدون آنکه از سیاست‌های دولتی دفاع کند. این عمل، او را به هدف حملات محافظه‌کاران تبدیل کرد که او را «زن بی‌حجاب» نامیدند. '''(آسو)'''
آبراهامیان اکنون استاد تاریخ جهانی، خاورمیانه و سیاست در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک است. در این جایگاه، وی بر آموزش و پژوهش در زمینه‌های تاریخ معاصر ایران و مسائل مرتبط با خاورمیانه تمرکز دارد.  


=== '''فعالیت‌های آموزشی و اجتماعی در پهلوی اول''' ===
او در کالج باروک، دوره‌هایی را در مورد تاریخ ایران مدرن و تحولات اجتماعی تدریس می‌کند.  
صدیقه دولت‌آبادی در دوران رضاشاه، به تربیت معلمان زن پرداخت و در تأسیس دانشسرای دختران اصفهان نقش داشت. او کلاس‌های آموزشی برای زنان روستایی دایر کرد و بر بهداشت و سواد تمرکز ورزید. همچنین، در کانون بانوان (۱۳۱۴) عضویت یافت و برنامه‌های رادیویی برای زنان تهیه کرد. او با وجود حمایت از مدرنیزاسیون، از دیکتاتوری رضاشاه انتقاد پنهان داشت و بر حقوق سیاسی زنان تأکید می‌ورزید. '''(کار آنلاین)'''


صدیقه دولت‌آبادی در این دوره، کتابخانه عمومی زنان را در تهران راه‌اندازی کرد و هزاران کتاب اهدا نمود. او زنان را به کار در ادارات دولتی تشویق کرد و خود در وزارت معارف مشاور بود. '''(فیمینیست)'''
در سال ۲۰۱۰، آبراهامیان به عنوان عضو وابسته آکادمی هنر و علوم آمریکا انتخاب شد.<ref name=":1" /><ref name=":2" />


'''<آسو>''' '''<کار آنلاین>''' '''<فیمینیست>'''
== آثار اصلی ==
[[پرونده:ایران بین دو انقلاب.jpg|بندانگشتی|300x300پیکسل|ایران بین دو انقلاب]]


== فعالیت‌های بین‌المللی و سفرهای خارجی ==
=== ایران بین دو انقلاب (۱۹۸۲) ===
یکی از  آثار آبراهامیان، کتاب «ایران بین دو انقلاب» منتشرشده در سال ۱۹۸۲ است. این کتاب تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ را بررسی می‌کند. تمرکز آن بر ساختارهای اجتماعی، نقش طبقات، حزب توده، کودتای ۲۸ مرداد و نقش روح‌الله خمینی است و از منابع گوناگونی مانند آرشیوهای وزارت خارجه بریتانیا، روزنامه‌ها، خاطرات و مصاحبه‌ها بهره برده‌است.


=== '''سفر به مصر و کنفرانس زنان شرق''' ===
آبراهامیان در این کتاب، تحولات را از منظر اجتماعی تحلیل می‌کند و تأثیرات اقتصادی را برجسته می‌سازد.
صدیقه دولت‌آبادی در سال ۱۳۲۱ (۱۹۴۲ میلادی)، به دعوت انجمن زنان مصر به قاهره سفر کرد و در کنفرانس زنان شرقی شرکت جست. او در این کنفرانس، که با حضور نمایندگان کشورهای اسلامی برگزار شد، سخنرانی کرد و بر مشترکات فرهنگی زنان شرق تأکید ورزید. دولت‌آبادی حجاب را مسئله‌ای فرهنگی دانست نه دینی و از زنان مصری خواست تا آموزش را اولویت دهند. این سفر، نخستین حضور رسمی یک زن ایرانی در مجامع بین‌المللی زنان بود و گزارش آن در نشریات مصری منتشر شد. او با هدى شعراوی، رهبر فمینیست مصری، دیدار کرد و ایده تأسیس اتحادیه زنان شرق را مطرح نمود. '''(زنان نیروی تغییر)'''


=== '''مشارکت در کنگره‌های جهانی زنان''' ===
=== تاریخ ایران مدرن (۲۰۰۸) ===
صدیقه دولت‌آبادی در سال ۱۳۰۷ (۱۹۲۸ میلادی)، به کنگره بین‌المللی زنان در پاریس دعوت شد، اما به دلیل محدودیت‌های مالی شرکت نکرد و مقاله‌ای ارسال نمود که بر حقوق زنان در جوامع اسلامی تمرکز داشت. در سال‌های بعد، از طریق نامه‌نگاری با سازمان‌هایی مانند اتحادیه بین‌المللی زنان، از جنبش‌های فمینیستی حمایت کرد. او گزارش کنگره برلین (۱۳۰۹) را در نشریه زبان زنان ترجمه و منتشر کرد تا زنان ایرانی را آگاه سازد. این فعالیت‌ها، ایران را در نقشه جنبش جهانی زنان قرار داد. '''(پرتال جامع علوم انسانی)'''
کتاب «تاریخ ایران مدرن» در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران از اواسط قرن نوزدهم تا ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد را پوشش می‌دهد. این اثر شامل کشف نفت، دخالت‌های سلطنتی، ظهور و سقوط رژیم پهلوی، انقلاب ضدسلطنتی، جنگ ایران و عراق، تغییرات اجتماعی و ظهور طبقات جدید است. تمرکز آن بر فرایندهای مدرن‌سازی و تأثیرات اقتصادی است.


در دوران پهلوی دوم ([[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه پهلوی]])، صدیقه دولت‌آبادی با سازمان ملل متحد مکاتبه داشت و گزارش‌هایی از وضعیت زنان ایران ارسال می‌کرد، به ویژه در زمینه آموزش روستایی و مبارزه با بی‌سوادی. '''(ایران وایر)'''
آبراهامیان در این کتاب، گذار ایران به مدرنیسم را از طریق تحلیل ساختارهای اجتماعی توصیف می‌کند و نقش دولت در دگرگونی‌ها را برجسته می‌سازد. این اثر، منبعی جامع برای درک تاریخ معاصر ایران فراهم می‌آورد.


'''<زنان نیروی تغییر>''' '''<پرتال جامع علوم انسانی>''' '''<ایران وایر>'''
=== کودتا: ۱۳۳۲ (۲۰۱۳) ===
کتاب «کودتا: ۱۳۳۲، سیا و ریشه‌های روابط ایران و ایالات متحده در عصر جدید» در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. این اثر نقش آمریکا و بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه مصدق را بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، آرشیوهای بریتیش پترولیوم، مصاحبه‌های منتشرشده و جدول زمانی بررسی می‌کند. فصل‌های آن شامل ملی‌شدن نفت، مذاکرات بریتانیا-ایران، کودتا و میراث آن هستند.


== آثار مکتوب، دیدگاه‌ها و زندگی شخصی ==
این کتاب نشان می‌دهد چگونه کودتا راه را برای تغییرات سیاسی بعدی در ایران هموار کرد و تأثیرات بلندمدت آن بر روابط بین‌المللی را تحلیل می‌کند.  
صدیقه دولت‌آبادی چندین کتاب و مقاله نگاشت که مهم‌ترین آن‌ها «خاطرات صدیقه دولت‌آبادی» است، که در آن جزئیات زندگی از کودکی تا فعالیت‌های اجتماعی را روایت می‌کند. این کتاب، که بخشی از آن در سال‌های پایانی عمر نوشته شد، منبع اصلی برای درک دیدگاه‌های اوست. او همچنین «زندگی من» را تألیف کرد که بر تجربیات سفر به اروپا و تحول فکری تمرکز دارد. مقالاتش در نشریه زبان زنان، شامل نقدهایی بر قوانین ارث و ازدواج بود و بر تفسیر برابرخواهانه از اسلام تأکید داشت. صدیقه دولت‌آبادی شعر نیز می‌سرود و اشعاری در مدح آزادی زنان دارد که در نشریات منتشر شد. '''(دانشنامه جهان اسلام)'''


=== '''دیدگاه‌ها در مورد حقوق زنان و جامعه''' ===
=== بحران نفت در ایران (۲۰۲۱) ===
صدیقه دولت‌آبادی آموزش را کلید رهایی زنان می‌دانست و معتقد بود بدون سواد، برابری ممکن نیست. او حجاب را اختیاری می‌پنداشت و از کشف اجباری انتقاد می‌کرد، هرچند از نتیجه آن استقبال نمود. در مسائل سیاسی، از مشروطه حمایت کرد اما از استبداد رضاشاه فاصله گرفت. او ازدواج را برای زنان مانع پیشرفت نمی‌دانست اما خود هرگز ازدواج نکرد تا تمام وقت را به فعالیت اختصاص دهد. دیدگاه‌هایش ترکیبی از اسلام اصلاح‌طلبانه و مدرنیسم غربی بود. '''(آسو)'''
کتاب «بحران نفت در ایران: از ناسیونالیسم تا کودتا» در سال ۲۰۲۱ منتشر شد. این اثر بر اساس اسناد محرمانه آمریکا، کشف نفت، تأثیر آن بر سیاست و اقتصاد ایران، نهضت ملی‌کردن نفت و نقش آمریکا و انگلیس را تحلیل می‌کند. تمرکز آن بر وقایع ۱۳۳۰–۱۳۳۲ است و نشان می‌دهد چگونه کودتای ۱۳۳۲ راه را برای انقلاب ۱۳۵۷ هموار کرد.


=== '''زندگی شخصی و روابط''' ===
آبراهامیان در این کتاب، نقش نفت را به عنوان عامل کلیدی در تحولات سیاسی ایران برجسته می‌سازد و تحلیل‌های اقتصادی را با رویدادهای تاریخی ترکیب می‌کند. این اثر، درک عمیق‌تری از بحران‌های نفتی ارائه می‌دهد.
صدیقه دولت‌آبادی با خواهرش فرخ‌رو دولت‌آبادی همکاری نزدیک داشت و برادرانش در فعالیت‌های تجاری حمایت کردند. او روابط دوستانه با روشنفکرانی مانند [[محمدتقی بهار|ملک‌الشعرای بهار]] داشت و در منزلش جلسات ادبی برگزار می‌کرد. زندگی ساده‌ای داشت و درآمد مدرسه و انجمن را به امور خیریه اختصاص می‌داد. '''(فضول محله)'''


'''<دانشنامه جهان اسلام>''' '''<آسو>''' '''<فضول محله>'''
=== اسلام رادیکال: مجاهدین ایرانی (۱۹۸۹) ===
کتاب «اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی» در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. این اثر سازمان مجاهدین خلق را به عنوان جنبشی اجتماعی بررسی می‌کند و تحولات ایدئولوژیک و سیاسی آن را توصیف می‌نماید. تمرکز آن بر نقش این سازمان در تاریخ معاصر ایران است.<ref name=":1" />


== دوران پایانی، درگذشت و میراث ==
=== خمینیسم (۱۹۹۳) ===
کتاب «خمینیسم: مقالاتی دربارهٔ جمهوری اسلامی» در سال ۱۹۹۳ منتشر شد. این مجموعه مقالات، جنبه‌های ایدئولوژیک و سیاسی جمهوری اسلامی را بررسی می‌کند و بر پایه تحلیل‌های تاریخی تنظیم شده‌است. تمرکز آن بر تحولات پس از انقلاب ۱۳۵۷ است.


=== '''فعالیت‌ها در پهلوی دوم و انزوا''' ===
آبراهامیان در این اثر، خمینیسم را به عنوان یک ایدئولوژی پوپولیستی توصیف می‌کند و تأثیرات آن بر سیاست ایران را تحلیل می‌نماید. این کتاب، دیدگاه‌های نوینی نسبت به جمهوری اسلامی ارائه می‌دهد.
صدیقه دولت‌آبادی پس از شهریور سال ۱۳۲۰، با اشغال ایران، به اصفهان بازگشت و مدرسه‌ای کوچک دایر کرد. در دوران [[دکتر محمد مصدق]]، از جنبش ملی حمایت کرد اما به دلیل سن بالا، فعالیت محدود شد. او با کانون بانوان همکاری داشت و بر حقوق رأی زنان تأکید ورزید که در سال ۱۳۴۲ محقق شد. در سال‌های ۱۳۴۰، به دلیل بیماری، از صحنه عمومی فاصله گرفت اما به نامه‌نگاری با فعالان جوان ادامه داد. '''(کار آنلاین)'''


=== '''درگذشت''' ===
=== اعترافات شکنجه‌شدگان (۱۹۹۹) ===
صدیقه دولت‌آبادی در نیمه‌شب ۶ مرداد ۱۳۴۰ خورشیدی (۱۹۶۱ میلادی)، در سن ۸۲ سالگی، بر اثر سرطان در منزل شخصی‌اش در تهران درگذشت. مراسم خاکسپاری ساده‌ای با حضور خانواده و شاگردان سابق برگزار شد و طبق وصیت خودش، بدون حضور زنان با حجاب، پیکرش در جوار قبر برادرش یحیی دولت‌آبادی در قبرستان امامزاده اسماعیل زرگنده به خاک سپرده شد. این قبرستان بعدها به پارک تبدیل شد و در سال‌های پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]، قبر او مورد تعرض قرار گرفت. '''(آسو)'''
کتاب «اعترافات شکنجه‌شدگان: زندان‌ها و ابراز ندامت‌های علنی در ایران مدرن» در سال ۱۹۹۹ منتشر شد. این اثر تجربیات زندانیان تحت شکنجه را توصیف می‌کند و نقش زندان‌ها در کنترل سیاسی را بررسی می‌نماید. تمرکز آن بر دوره‌های مدرن ایران است.


=== '''میراث و تأثیر بر جنبش زنان''' ===
آبراهامیان در این کتاب، مکانیسم‌های ابراز ندامت علنی را تحلیل می‌کند و تأثیرات روانشناختی شکنجه را برجسته می‌سازد. این اثر، منبعی برای درک سیستم زندان در ایران مدرن فراهم می‌آورد.<ref name=":1" />
میراث صدیقه دولت‌آبادی در تأسیس نهادهای آموزشی، نشریه زبان زنان و پیشگامی در کشف حجاب نهفته است. او الهام‌بخش نسل‌های بعدی فمینیست‌های ایرانی مانند [[سیمین دانشور]] و [[فروغ فرخزاد]] بود. مدارس و انجمن‌های او الگویی برای سازمان‌های زنان پس از انقلاب شدند. امروز، نام صدیقه دولت‌آبادی در دانشنامه‌ها به عنوان نماد آزادگی زنان ثبت است و فعالیت‌هایش در مطالعات جنسیتی بررسی می‌شود. '''(فیمینیست)'''


'''<کار آنلاین>''' '''<آسو>''' '''<فیمینیست>'''
=== مردم در سیاست ایران و دیگر آثار ===
کتاب «مردم در سیاست ایران» شامل پنج مقاله در مورد انقلاب مشروطه، کودتای ۱۳۳۲، انقلاب ۱۳۵۷، جنبش‌های کارگری و نقش احزاب سیاسی است. این اثر نقش مردم در تحولات سیاسی را از منظر جنبش‌های مردمی تحلیل می‌کند.


== منابع: ==
آبراهامیان همچنین کتاب‌هایی مانند «آنارشیسم در انقلاب روسیه» (۱۹۷۳) و «یک آنارشیست آمریکایی» (۱۹۷۸) نوشته که به مسائل خارج از ایران مربوط می‌شوند. آثار وی با زبانی ساده و دقیق نوشته شده و بر تحلیل ظریف وقایع سیاسی تمرکز دارند. دیگر مقالات وی شامل «پارانوید در سیاست ایران» و مقالاتی در جامعه‌شناسی ایران است.<ref name=":0" /><ref name=":1" />
 
== لیست کامل آثار منتشرشده ==
* ایران بین دو انقلاب (۱۹۸۲)
* اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی (۱۹۸۹)
* خمینیسم: مقالاتی دربارهٔ جمهوری اسلامی (۱۹۹۳)
* اعترافات شکنجه‌شدگان: زندان‌ها و ابراز ندامت‌های علنی در ایران مدرن (۱۹۹۹)
* تاریخ ایران مدرن (۲۰۰۸)
* کودتا (۲۰۱۳)
* بحران نفت در ایران: از ناسیونالیسم تا کودتا (۲۰۲۱)
* مردم در سیاست ایران
* مقالاتی در جامعه‌شناسی ایران
* آنارشیسم در انقلاب روسیه (۱۹۷۳)
* یک آنارخیست آمریکایی (۱۹۷۸)
* مقاله «پارانوید در سیاست ایران»
 
== رویکرد و روش تاریخ‌نگاری ==
 
=== مارکسیسم فرهنگی و نئومارکسیسم ===
تاریخ‌نگاری یرواند آبراهامیان بر معرفت‌شناسی دیالکتیکی استوار است و تاریخ را گفتگویی بین چارچوب مورخ و داده‌های تاریخی می‌بیند. وی چارچوب‌های خود را به صراحت بیان می‌کند و اذعان دارد که تفسیرها از منظر خاصی هستند. رویکردش ادغام جامعه‌شناسی سیاسی نئومارکسیستی است، با تمرکز بر طبقه (به عنوان رویداد و حرکت، نه ساختار ثابت)، قومیت و روابط دولت-جامعه.
 
او مارکسیسم را از سیاسی به آکادمیک گذار می‌دهد، تحت تأثیر گرامشی، تامپسون و آنالز، که بر طبقه، فرهنگ و حقوق فردی تأکید دارد. در خاورمیانه، در دهه ۱۹۶۰ شکوفا شد و شورش‌های عربی را چالش می‌بیند که عوامل غیرطبقاتی را برجسته می‌کند. آبراهامیان بر مارکسیسم فرهنگی تأکید دارد و برتری اقتصاد بر همه چیز را نادرست می‌داند.
 
=== تأکید بر طبقات اجتماعی و جنبش‌های مردمی ===
یرواند آبراهامیان از روش‌های علی-تبیینی استفاده می‌کند، عمدتاً تحلیل علی ساختاری، از منظر نئومارکسیستی. تک‌علی فرهنگی یا نژادی را رد می‌کند. در «مقالاتی در جامعه‌شناسی سیاسی ایران»، استبداد شرقی را از طریق ساختارهای اجتماعی قاجار نقد می‌کند. در «ایران بین دو انقلاب»، گذارها را از طریق پویایی طبقاتی-قومی و تأثیر غربی تحلیل می‌کند.
 
او توده‌ها را سازندگان تاریخ می‌بیند، نه نخبگان. جامعه ایران را طبقاتی می‌داند و بر تضاد طبقاتی تأکید دارد. در «شکل‌گیری پرولتاریا در ایران مدرن»، جنبش‌های ۱۳۲۰–۱۳۳۲ را تحلیل می‌کند و عوامل داخلی مانند تورم و سازمان‌های سیاسی را محرک می‌داند، نه فقط اشغال شوروی.<ref name=":1" /><ref name=":2" />
 
=== رابطهٔ دولت و جامعه در تاریخ ایران ===
آبراهامیان دولت را رکن جامعه می‌بیند، نه جدا از آن، و از مارکس الهام می‌گیرد که دولت ابزار طبقه حاکم است اما می‌تواند خودمختاری نسبی داشته باشد. او با مکتب مدرنیست و مارکسیست‌هایی مانند اسکوکپل مخالف است که دولت را خودمختار قوی می‌دانند. در ایران، خودمختاری دولت پهلوی را عامل ضعف و انزوای اجتماعی می‌داند که به انقلاب منجر شد، در حالی که وابستگی جمهوری اسلامی به طبقات خاص، پایه اجتماعی آن را تقویت کرد.
 
او در کتاب «تاریخ ایران مدرن»، دولت را موتور دگرگونی‌ها می‌بیند و گذار از فئودالیسم به سرمایه‌داری دولتی را ردیابی می‌کند. او تاریخ ایران را از منظر جامعه‌شناختی بررسی می‌کند و بر شکاف‌های افقی (طبقاتی) و عمودی (قومی، قبایل) تأکید دارد. تا دوره [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، تاریخ ایران را قبایل‌محور می‌بیند و قدرت سیاسی را از خاستگاه قبایل ناشی می‌داند، سپس به ساختارهای بوروکراتیک مدرن گذار کرد.<ref name=":1" /><ref name=":3" />
 
== دیدگاه‌های کلیدی ==
 
=== دولت، استبداد و جامعهٔ مدنی در دورهٔ قاجار و پهلوی ===
در دوره قاجار، شاهان مستبد بودند اما بدون ابزار استبداد ملی، و ایران فاقد جامعه مدنی نبود. یرواند آبراهامیان استبداد شرقی را نقد می‌کند و بر ساختارهای اجتماعی تأکید دارد. خودمختاری دولت پهلوی را عامل انزوا می‌بیند که به انقلاب منجر شد.
 
او دولت را پدیده‌ای تنیده در جامعه می‌بیند و تحولات را از منظر داخلی تفسیر می‌کند. در دوره پهلوی، وابستگی به طبقات خاص را عامل ثبات یا ضعف می‌داند.
 
=== نقش طبقه و پرولتاریای ایران مدرن ===
از تعریف [[ولادیمیر لنین|لنین]] طبقه (گروه‌های مبتنی بر روابط تولید) و نقل از تامپسون (طبقه به عنوان حرکت و تضاد) استفاده می‌کند. فقدان مطالعات طبقاتی در ایران را به جدایی دولت-جامعه در علوم غربی، ناسیونالیسم و استبداد نسبت می‌دهد. جامعه ایران را طبقاتی می‌داند و تضادها را برجسته می‌سازد.
 
در تحلیل پرولتاریا، عوامل داخلی را محرک جنبش‌ها می‌بیند و نقش سازمان‌های سیاسی را تأکید می‌کند. این دیدگاه، درک طبقاتی از تاریخ ایران فراهم می‌آورد.
 
=== جمعیت، اعتراض خیابانی و انقلاب‌های ایران ===
در انقلاب مشروطه، جمعیت را متشکل از طبقات متوسط (تجار، مذهبیون، کارگران) می‌بیند که غیرخشونت‌آمیز و هدفمند بودند. با لوبون مخالف است که جماعت را غیرعقلانی می‌داند و با رود مقایسه می‌کند: جمعیت در ایران ابزار بیان توده‌ها، کانون در بازار و محلات متوسط، محرک گرسنگی، و موفق‌تر در ایران.
 
او انقلاب‌ها و اعتراضات خیابانی را ملهم از فرهنگ تاریخی ایرانی می‌بیند، نه صرفاً نفوذ خارجی. نقش مردم در سیاست را از منظر جنبش‌های مردمی تحلیل می‌کند.<ref name=":1" /><ref name=":3" />
 
=== دین، پوپولیسم و تشیع سیاسی ===
یرواند آبراهامیان دین را ایدئولوژی متغیر می‌داند که گاه نظام را تقویت یا تضعیف می‌کند. کمتر از اقتصاد و جامعه ناشی می‌شود، اما بخشی از آگاهی عمومی است. تشیع نه مخدر توده‌ها است و نه همیشه انقلابی؛ واکنش به بحران‌های اقتصادی و اخلاقی کمک می‌کند.
 
نظام [[روح‌الله خمینی|خمینی]] را پوپولیستی می‌خواند، نه بنیادگرایانه، و پراگماتیسم آن را عامل احتمالی تغییر می‌داند. دو گونه پوپولیسم (چپ و راست) را در انقلاب تشخیص می‌دهد؛ پوپولیسم چپ در آغاز مسلط بود اما راست غالب شد، که به فشارهای خارجی نسبت می‌دهد.<ref name=":1" /><ref name=":4" />
 
=== نقد استبداد شرقی و تاریخ‌نگاری کلاسیک ===
یرواند آبراهامیان در قضاوت‌های ارزشی محتاط است و اقدامات را به خاستگاه‌های طبقاتی-قومی نسبت می‌دهد، هرچند ارزش‌های نئومارکسیستی (ضد امپریالیسم، دموکراسی، سکولاریسم) به طور ظریف ظاهر می‌شوند. استبداد شرقی را از طریق ساختارهای اجتماعی نقد می‌کند و تاریخ‌نگاری کلاسیک را چالش می‌کشد.
 
او تک‌علی فرهنگی را رد می‌کند و بر تحلیل ساختاری تأکید دارد. در آثارش، گاه از توضیحات «یک‌بارگی» استفاده می‌کند اما به تحلیل ساختاری بازمی‌گردد.<ref name=":1" /><ref name=":2" />
 
=== رابطه با چپ سنتی ایران ===
آبراهامیان از سیاست‌ها و مواضع چپ سنتی در ایران دفاع می‌کند و اسطوره‌هایی مانند نقش [[حزب توده ایران|حزب توده]] در تضعیف [[دکتر محمد مصدق]] یا جلوگیری از کودتا را رد می‌کند. حمایت چپ سنتی از نظام خمینی را بر اساس برنامه‌های اقتصادی (ملی کردن صنایع، نظام بانکی، بازرگانی خارجی) و اجتماعی (گسترش تأمین اجتماعی، توسعه روستاها) توجیه می‌کند و آن را نشانه برنامه پیشرو و ضد امپریالیستی می‌داند.
 
بیگانه‌ستیزی خمینی را گرایش ضد امپریالیستی تفسیر کرده و عدم مخالفت چپ سنتی با رژیم در دوران جنگ ایران و عراق را مسئولانه می‌خواند، زیرا آن را جنگ دفاع ملی مشابه جنگ جهانی دوم می‌بیند. او جواد ظریف را با مصدق مقایسه می‌کند و هر دو را مدافع استقلال ملی می‌داند. این دیدگاه‌ها، رابطه وی با چپ سنتی را برجسته می‌سازد.<ref name=":4" />
 
== دیدگاه‌های معاصر (مصاحبه‌های اخیر) ==
 
=== ایران در عصر کهنسالی علی خامنه‌ای ===
آبراهامیان در مصاحبه‌ای با ایران وایر دیدگاهای خود را دربارهٔ [[سید علی خامنه ای|خامنه‌ای]] و نظام جمهور اسلامی بیان می‌کند. او در بخشی از مصاحبه خود چنین می‌گوید:
 
خامنه‌ای، اکنون ۸۵ ساله و یک سال جوان‌تر از خمینی در زمان مرگش در ژوئن ۱۹۸۸، جانشین واضحی ندارد؛ مجمع تشخیص مصلحت با ۸۸ روحانی می‌تواند روحانی استبدادی دیگری انتخاب کند، که ممکن است چالش‌هایی بر سر جانشینی پسر خامنه‌ای ایجاد کند و به [[رژیم ولایت فقیه|ولایت فقیه]] موروثی منجر شود، که رژیم اسلامی را بیشتر تضعیف کند.
 
جمهوری اسلامی عمیقاً نهادینه شده‌است و خمینی جانشینی را از تاریخ اولیه اسلام جاسازی کرد؛ نهادها بدون توجه به افراد ادامه می‌یابند و جایگزین‌های مشابهی می‌سازند، بدون بحران عمده اما با خفه کردن جامعه و فرسایش مشروعیت، زیرا مشارکت عمومی در انتخابات کاهش می‌یابد. چالش‌های بلندمدت ممکن است میان نخبگان بر سر بهترین رهبر ایجاد شود، اما این داخلی هسته است و جامعه گسترده را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد.
 
آبراهیمیان [[ابراهیم رئیسی]] را قرون‌وسطی می‌بیند، ریشه در پاکسازی‌های انکیزیسیونی مانند اعدام‌های ۱۹۸۸ (بر اساس سؤالاتی در مورد آخرت، قرآن و محمد)، که ایدئولوژیکی بودند نه صرفاً سیاسی و به اجرای شریعت تحت لفظی منجر شدند. اعدام‌های ۱۹۸۸ دوران جدیدی از افراطی‌گرایی ایدئولوژیک را آغاز کرد و میانه‌روها را از جنبش انقلابی خمینی (شامل ملی‌گرایان و روشنفکران) پاکسازی کرد تا فقط سخت‌گیران باقی بمانند.
 
آبراهامیان می‌گوید، مسائل زنان جایگزین ارتداد به عنوان آزمون شده، با تقاضا برای چادر اجباری بیش از حجاب ساده، برای تضمین حمایت سخت‌گیران و ثبات، اما پایه را باریک می‌کند؛ این بحران فرهنگی عمیق‌تری ایجاد می‌کند، زیرا گفتمان رژیم (حقوق الهی) با گفتمان عمومی (حقوق طبیعی، آزادی، برابری) برخورد می‌کند.
 
هیچ خروج آسانی از بن‌بست سرکوب-اعتراض وجود ندارد؛ ناآرامی تشدیدشده ممکن است فرماندهان سپاه را به تصاحب قدرت به عنوان «رضاشاه جدید» وادارد، اما این مشروعیت را بیشتر کاهش می‌دهد و گفتمان حقوق را حل‌نشده می‌گذارد.<ref name=":5">[https://iranwire.com/fa/features/130123-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%B5%D8%B1-%DA%A9%D9%87%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%88%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%A2%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86/ ایران در عصر کهنسالی خامنه‌ای؛ گفت‌وگو با یرواند آبراهامیان - ایران وایر]</ref>
 
=== اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و امکان انقلاب ===
آبراهامیان در مصاحبه با یورو نیوز، اعتراضات اخیر ایران (مانند «[[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]]») را «شورش» می‌نامد و تصور تبدیل آنها به انقلاب را اغراق‌آمیز و خوشبینانه می‌داند. از دیدگاه تاریخی، بسیاری از شورش‌ها به انقلاب منجر نمی‌شوند و انقلاب واقعی تنها زمانی رخ می‌دهد که قیام عمومی از پایین رژیم را سرنگون کند، مانند انقلاب ۱۹۷۹.
 
آبراهامیان می‌گوید: رژیم شاه مشروعیتی نداشت، در حالی که جمهوری اسلامی هنوز ۱۵ تا ۲۰ درصد مشروعیت دارد (بر اساس حمایت مذهبی بخش کوچکی از جامعه). بدون اتفاق غیرمنتظره (مانند حمله خارجی یا بحران داخلی شدید)، رژیم سقوط نخواهد کرد و تقابل مداوم به چندقطبی شدن جامعه منجر می‌شود.
 
هرچند مشروعیت در ۲۰ سال گذشته کاهش یافته (به دلیل انتخابات بی‌معنی، حاشیه‌روی اصلاح‌طلبان و مشکلات اقتصادی)، اما برای سرنگونی کافی نیست. مشارکت پایین در انتخابات (کمتر از ۴۰ درصد در آخرین دور) نارضایتی را نشان می‌دهد، اما بحران دائمی است زیرا گفتمان رژیم (ولایت فقیه و حقوق الهی) با گفتمان مردم (حقوق بشر، آزادی، برابری و حقوق زنان) متفاوت است. این ناهماهنگی حل‌شدنی نیست، زیرا رژیم نمی‌تواند جامعه تحصیل‌کرده را کنترل کند؛ حدود ۸۰ درصد جامعه به گفتمان روشنگری باور دارند. تنها راه رژیم، حرکت تدریجی به سمت ایده‌های روشنگری بدون عبور از خط قرمز مشروعیت الهی است، اما چنین افرادی در قدرت دیده نمی‌شوند.
 
مردم به حجاب اختیاری، اقتصاد بهتر و آموزش اهمیت می‌دهند و اگر رژیم تأمین کند، انقلاب دیگری رخ ندهد؛ جامعه می‌تواند بدون نام سکولار، عملی سکولار عمل کند. تفاوت با انقلاب ۱۹۷۹ در مشروعیت رژیم است: شاه پس از سرکوب‌ها مشروعیت را از دست داد، اما جمهوری اسلامی حمایت مذهبی دارد.
 
در ضمن حملات به روحانیت جدید نیست و ریشه در تاریخ دارد، اما رابطه‌ای بین بخشی از جامعه و روحانیت باقی است. اگر شرایط ثابت بماند، بی‌ثباتی ادامه یابد، نارضایتی افزایش یابد، اما رژیم سقوط نکند و جامعه چندقطبی‌تر شود.
 
قشر خاکستری ممکن است با اعتصابات گسترده بپیوندد، اما اعتراضات سازمان‌یافته نیست. انقلاب‌ها اغلب بدون رهبر شروع می‌شوند و رهبری ممکن است اعتراضات را تضعیف کند؛ حضور رضا پهلوی می‌تواند رژیم جمهوری اسلامی را تقویت کند، زیرا مردم بدبین هستند و اعتبار سکولار او را زیر سؤال می‌برند.<ref name=":6">[https://parsi.euronews.com/2023/03/16/exclusive-interview-with-yervand-abrahamian-idea-of-turning-irans-protests-into-a-revolut «تصور تبدیل اعتراضات در ایران به انقلاب، اغراق‌آمیز بود»  - یورو نیوز]</ref>
 
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۰۹

برای صفحه تمرین.jpg
یرواند آبراهامیان (Ervand Abrahamian)
آبراهامیان؛1.jpg
یرواند آبراهامیان
زمینهٔ کاری تاریخ‌نگاری، تاریخ معاصر ایران، خاورمیانه‌شناسی
زادروز ۱۳۱۹ ش (۱۹۴۰ م)
تهران، ایران
ملیت آمریکایی (ایرانی‌تبار ارمنی)
محل زندگی نیویورک، ایالات متحده آمریکا
پیشه مورخ، استاد دانشگاه، پژوهشگر تاریخ ایران مدرن
سبک نوشتاری آکادمیک، دانشنامه‌ای، نئومارکسیستی فرهنگی
کتاب‌ها ایران بین دو انقلاب، تاریخ ایران مدرن، کودتا، بحران نفت در ایران، خمینیسم و...
نوشتارها مقالات متعدد در جامعه‌شناسی سیاسی ایران، «پارانوید در سیاست ایران» و …
مدرک تحصیلی دکترای تاریخ
دانشگاه دانشگاه آکسفورد، دانشگاه کلمبیا
حوزه تاریخ خاورمیانه، تاریخ ایران معاصر
دلیل سرشناسی پژوهش‌های بنیادی در تاریخ معاصر ایران، کتاب «ایران بین دو انقلاب»، تحلیل طبقاتی و اجتماعی تحولات سیاسی ایران

یرواند آبراهامیان، (Ervand Abrahamian) (متولد ۱۳۱۹، تهران) مورخ ایرانی-ارمنی‌تبار آمریکایی، در سال ۱۹۴۰ در تهران متولد شد و در خانواده‌ای ارمنی پرورش یافت. او تا کلاس سوم ابتدایی در تهران تحصیل کرد و سپس در سال ۱۳۳۳، برای ادامه آموزش به مدرسه‌ای شبانه‌روزی در انگلستان اعزام شد. تحصیلات دانشگاهی وی در رشته تاریخ در دانشگاه آکسفورد آغاز گردید و مدرک کارشناسی را در سال ۱۳۴۲، اخذ کرد. پس از آن به ایالات متحده مهاجرت کرد و مدرک کارشناسی ارشد اول را در سال ۱۳۴۵، از دانشگاه کلمبیا، کارشناسی ارشد دوم را در سال ۱۳۴۷، از آکسفورد و دکترای تاریخ را در سال ۱۳۴۸، از کلمبیا دریافت نمود. آبراهامیان در دهه ۱۹۷۰، به عضویت کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی درآمد که مخالف رژیم پهلوی بود و در سال ۱۹۷۶ به عنوان نایب‌رئیس کمیته برای آزادی هنر و اندیشه در ایران برگزیده شد. او در دانشگاه‌های پرینستون، نیویورک و آکسفورد به تدریس پرداخت و اکنون استاد تاریخ جهانی و خاورمیانه در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک است. آبراهامیان در سال ۲۰۱۰ به عضویت وابسته آکادمی هنر و علوم آمریکا درآمد.

آثار آبراهامیان عمدتاً بر تاریخ معاصر ایران تمرکز دارد و شامل کتاب‌هایی همچون «ایران بین دو انقلاب» (۱۹۸۲)، که تحولات اجتماعی و سیاسی از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی را واکاوی می‌کند؛ «تاریخ ایران مدرن» (۲۰۰۸)، که تغییرات سیاسی و اقتصادی از قرن نوزدهم تا دوران معاصر را تحلیل می‌نماید؛ «کودتا» (۲۰۱۳)، که نقش آمریکا و بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را بر پایه اسناد محرمانه توصیف می‌کند؛ و «بحران نفت در ایران» (۲۰۲۱)، که تأثیر کشف نفت بر سیاست و اقتصاد ایران را پوشش می‌دهد. دیگر آثار وی عبارتند از «مردم در سیاست ایران»، «اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی»، «خمینیسم: مقالاتی دربارهٔ جمهوری اسلامی»، و «اعترافات شکنجه‌شدگان». دیدگاه‌های او بر پایه مارکسیسم آکادمیک یا فرهنگی استوار است و بر نقش نیروهای اجتماعی، طبقات، جنبش‌های مردمی و روابط دولت و جامعه تأکید دارد. او دولت را پدیده‌ای تنیده در جامعه می‌بیند و تحولات تاریخی ایران را از منظر داخلی و اجتماعی تفسیر می‌کند، نه صرفاً خارجی. در مصاحبه‌های اخیر، اعتراضات ایران را شورش می‌داند نه انقلاب، و آینده رژیم را با چالش‌های مشروعیت و جانشینی روبرو می‌بیند، اما سقوط فوری آن را بعید می‌شمارد.[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷]

زندگی و تحصیلات

یرواند آبراهامیان در سال ۱۳۱۹ در تهران، در خانواده‌ای ارمنی متولد شد. وی تا کلاس سوم ابتدایی در مدارس تهران به تحصیل پرداخت و آموزش اولیه خود را در این شهر دریافت کرد. این دوره کودکی در محیط فرهنگی متنوع تهران، که شامل جوامع ارمنی بود، سپری شد و پایه‌ای برای علاقه‌مندی‌های بعدی وی به تاریخ و مسائل اجتماعی فراهم آورد.[۱]

آبراهامیان خود را به عنوان فردی ایرانی با تبار ارمنی معرفی کرده و از دیدگاه‌های شکاکانه علمی و سوسیال‌دموکراتیک برخوردار است. او اغلب نسبت به مسائل مذهبی بی‌تفاوت یا انکارکننده بوده و هویت فرهنگی خویش را بر پایه ریشه‌های ایرانی و ارمنی استوار ساخته‌است. این زمینه خانوادگی و تجربیات اولیه در تهران، وی را با چالش‌های فرهنگی و سیاسی مرتبط با ایران آشنا کرد، که بعدها در پژوهش‌های تاریخی‌اش بازتاب یافت.[۲]

مهاجرت به انگلستان و تحصیلات متوسطه

در سال ۱۳۳۳، مادر آبراهامیان وی را برای ادامه تحصیل به یک مدرسه شبانه‌روزی در انگلستان فرستاد. در این مدرسه، تمرکز آموزشی بیشتر بر تاریخ اروپا بود و این محیط جدید، وی را با رویکردهای آموزشی غربی آشنا کرد. این مهاجرت در سن نوجوانی، تأثیرات عمیقی بر مسیر حرفه‌ای وی داشت و زمینه‌ای برای گسترش دانش تاریخی‌اش فراهم نمود.[۱]

این دوره مهاجرت زودهنگام، آبراهامیان را با تفاوت‌های فرهنگی بین شرق و غرب روبرو ساخت و به تقویت دیدگاه‌های انتقادی وی نسبت به تاریخ کمک کرد. تجربیات شبانه‌روزی در انگلستان، وی را برای ورود به دانشگاه‌های معتبر آماده ساخت و علاقه‌اش به تاریخ جهان سوم را تقویت کرد.[۳]

تحصیلات دانشگاهی (آکسفورد و کلمبیا)

یرواند آبراهامیان تحصیلات عالی خود را در دانشگاه آکسفورد آغاز کرد و مدرک کارشناسی تاریخ را در سال ۱۹۶۳ از این دانشگاه دریافت کرد. سپس به نیویورک نقل مکان کرد و مدرک کارشناسی ارشد اول را در سال ۱۹۶۶ از دانشگاه کلمبیا اخذ نمود. وی مدرک کارشناسی ارشد دوم را در سال ۱۹۶۸ از دانشگاه آکسفورد گرفت و سرانجام، دکترای تاریخ را در سال ۱۹۶۹ از دانشگاه کلمبیا به دست آورد. تمرکز آموزشی وی بر تاریخ عمومی، به ویژه تاریخ اروپای جدید و جهان سوم، بود که پایه‌ای محکم برای تحقیقات بعدی‌اش در مورد خاورمیانه و ایران فراهم آورد.

در طول این دوره تحصیلات، آبراهامیان با رویکردهای نئومارکسیستی آشنا شد و بر تحلیل‌های اجتماعی-اقتصادی تأکید کرد. این مراحل آموزشی، وی را برای تدریس و پژوهش در دانشگاه‌های برجسته آماده ساخت و دیدگاه‌هایش را در مورد تاریخ از پایین شکل داد. او از این تجربیات برای توسعه روش‌شناسی تاریخی خود بهره برد که بر نقش نیروهای اجتماعی تمرکز دارد.[۱][۳]

فعالیت‌های سیاسی اولیه

عضویت در کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی

در دهه ۱۹۷۰، آبراهامیان به عضویت کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی درآمد، سازمانی که در خارج از ایران فعالیت می‌کرد و مخالف حکومت محمدرضا پهلوی بود. این کنفدراسیون از طریق بیانیه‌ها و فشارهای سیاسی، به رژیم پهلوی اعتراض وارد می‌کرد و بر مسائل حقوق بشر و آزادی‌های سیاسی تمرکز داشت. عضویت وی در این گروه، نشان‌دهنده تعهد اولیه‌اش به مسائل سیاسی ایران از خارج کشور است.

این فعالیت‌ها بخشی از جنبش گسترده‌تر دانشجویان ایرانی در خارج بود که به دنبال تغییرات سیاسی در ایران بودند. آبراهامیان از این پلتفرم برای بیان دیدگاه‌های انتقادی خود نسبت به رژیم شاه استفاده کرد و این تجربیات، تأثیراتی بر آثار تاریخی بعدی وی داشت.

نایب‌رئیسی کمیته‌ی آزادی هنر و اندیشه در ایران

در سال ۱۳۵۵، آبراهامیان به عنوان نایب‌رئیس «کمیته برای آزادی هنر و اندیشه در ایران» انتخاب شد. این کمیته هدفش حمایت از آزادی بیان و اندیشه در برابر سرکوب‌های رژیم پهلوی بود و فعالیت‌هایی برای برجسته‌سازی نقض حقوق در ایران انجام می‌داد.

آبراهامیان خود را مورخ چپ آکادمیک معرفی می‌کند، نه از نوع حزبی یا ارتدوکس، بلکه در چارچوب نئومارکسیسم تامپسون‌محور، که بر عاملیت انسانی و فرایندهای اجتماعی تأکید دارد. این دیدگاه‌ها ریشه در فعالیت‌های سیاسی اولیه وی دارند و در آثارش بازتاب یافته‌اند. کمیته مذکور بخشی از تلاش‌های گسترده‌تر برای حمایت از روشنفکران ایرانی بود.[۱][۴]

حرفهٔ دانشگاهی

تدریس در دانشگاه‌های معتبر

یرواند آبراهامیان در دانشگاه‌های پرینستون، نیویورک و آکسفورد به تدریس تاریخ ایران و خاورمیانه پرداخت. وی بر پژوهش‌های مرتبط با تاریخ معاصر ایران تمرکز داشت و دوره‌های آموزشی‌اش شامل تاریخ عمومی با تأکید بر اروپای مدرن و جهان سوم بود.

او همچنین به عنوان پژوهشگر در برخی دانشگاه‌ها فعالیت کرده و بر تاریخ و سیاست خاورمیانه، به ویژه ایران، تحقیق می‌کند.

استادی در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک

آبراهامیان اکنون استاد تاریخ جهانی، خاورمیانه و سیاست در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک است. در این جایگاه، وی بر آموزش و پژوهش در زمینه‌های تاریخ معاصر ایران و مسائل مرتبط با خاورمیانه تمرکز دارد.

او در کالج باروک، دوره‌هایی را در مورد تاریخ ایران مدرن و تحولات اجتماعی تدریس می‌کند.

در سال ۲۰۱۰، آبراهامیان به عنوان عضو وابسته آکادمی هنر و علوم آمریکا انتخاب شد.[۲][۳]

آثار اصلی

ایران بین دو انقلاب

ایران بین دو انقلاب (۱۹۸۲)

یکی از آثار آبراهامیان، کتاب «ایران بین دو انقلاب» منتشرشده در سال ۱۹۸۲ است. این کتاب تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ را بررسی می‌کند. تمرکز آن بر ساختارهای اجتماعی، نقش طبقات، حزب توده، کودتای ۲۸ مرداد و نقش روح‌الله خمینی است و از منابع گوناگونی مانند آرشیوهای وزارت خارجه بریتانیا، روزنامه‌ها، خاطرات و مصاحبه‌ها بهره برده‌است.

آبراهامیان در این کتاب، تحولات را از منظر اجتماعی تحلیل می‌کند و تأثیرات اقتصادی را برجسته می‌سازد.

تاریخ ایران مدرن (۲۰۰۸)

کتاب «تاریخ ایران مدرن» در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران از اواسط قرن نوزدهم تا ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد را پوشش می‌دهد. این اثر شامل کشف نفت، دخالت‌های سلطنتی، ظهور و سقوط رژیم پهلوی، انقلاب ضدسلطنتی، جنگ ایران و عراق، تغییرات اجتماعی و ظهور طبقات جدید است. تمرکز آن بر فرایندهای مدرن‌سازی و تأثیرات اقتصادی است.

آبراهامیان در این کتاب، گذار ایران به مدرنیسم را از طریق تحلیل ساختارهای اجتماعی توصیف می‌کند و نقش دولت در دگرگونی‌ها را برجسته می‌سازد. این اثر، منبعی جامع برای درک تاریخ معاصر ایران فراهم می‌آورد.

کودتا: ۱۳۳۲ (۲۰۱۳)

کتاب «کودتا: ۱۳۳۲، سیا و ریشه‌های روابط ایران و ایالات متحده در عصر جدید» در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. این اثر نقش آمریکا و بریتانیا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه مصدق را بر اساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، آرشیوهای بریتیش پترولیوم، مصاحبه‌های منتشرشده و جدول زمانی بررسی می‌کند. فصل‌های آن شامل ملی‌شدن نفت، مذاکرات بریتانیا-ایران، کودتا و میراث آن هستند.

این کتاب نشان می‌دهد چگونه کودتا راه را برای تغییرات سیاسی بعدی در ایران هموار کرد و تأثیرات بلندمدت آن بر روابط بین‌المللی را تحلیل می‌کند.

بحران نفت در ایران (۲۰۲۱)

کتاب «بحران نفت در ایران: از ناسیونالیسم تا کودتا» در سال ۲۰۲۱ منتشر شد. این اثر بر اساس اسناد محرمانه آمریکا، کشف نفت، تأثیر آن بر سیاست و اقتصاد ایران، نهضت ملی‌کردن نفت و نقش آمریکا و انگلیس را تحلیل می‌کند. تمرکز آن بر وقایع ۱۳۳۰–۱۳۳۲ است و نشان می‌دهد چگونه کودتای ۱۳۳۲ راه را برای انقلاب ۱۳۵۷ هموار کرد.

آبراهامیان در این کتاب، نقش نفت را به عنوان عامل کلیدی در تحولات سیاسی ایران برجسته می‌سازد و تحلیل‌های اقتصادی را با رویدادهای تاریخی ترکیب می‌کند. این اثر، درک عمیق‌تری از بحران‌های نفتی ارائه می‌دهد.

اسلام رادیکال: مجاهدین ایرانی (۱۹۸۹)

کتاب «اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی» در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. این اثر سازمان مجاهدین خلق را به عنوان جنبشی اجتماعی بررسی می‌کند و تحولات ایدئولوژیک و سیاسی آن را توصیف می‌نماید. تمرکز آن بر نقش این سازمان در تاریخ معاصر ایران است.[۲]

خمینیسم (۱۹۹۳)

کتاب «خمینیسم: مقالاتی دربارهٔ جمهوری اسلامی» در سال ۱۹۹۳ منتشر شد. این مجموعه مقالات، جنبه‌های ایدئولوژیک و سیاسی جمهوری اسلامی را بررسی می‌کند و بر پایه تحلیل‌های تاریخی تنظیم شده‌است. تمرکز آن بر تحولات پس از انقلاب ۱۳۵۷ است.

آبراهامیان در این اثر، خمینیسم را به عنوان یک ایدئولوژی پوپولیستی توصیف می‌کند و تأثیرات آن بر سیاست ایران را تحلیل می‌نماید. این کتاب، دیدگاه‌های نوینی نسبت به جمهوری اسلامی ارائه می‌دهد.

اعترافات شکنجه‌شدگان (۱۹۹۹)

کتاب «اعترافات شکنجه‌شدگان: زندان‌ها و ابراز ندامت‌های علنی در ایران مدرن» در سال ۱۹۹۹ منتشر شد. این اثر تجربیات زندانیان تحت شکنجه را توصیف می‌کند و نقش زندان‌ها در کنترل سیاسی را بررسی می‌نماید. تمرکز آن بر دوره‌های مدرن ایران است.

آبراهامیان در این کتاب، مکانیسم‌های ابراز ندامت علنی را تحلیل می‌کند و تأثیرات روانشناختی شکنجه را برجسته می‌سازد. این اثر، منبعی برای درک سیستم زندان در ایران مدرن فراهم می‌آورد.[۲]

مردم در سیاست ایران و دیگر آثار

کتاب «مردم در سیاست ایران» شامل پنج مقاله در مورد انقلاب مشروطه، کودتای ۱۳۳۲، انقلاب ۱۳۵۷، جنبش‌های کارگری و نقش احزاب سیاسی است. این اثر نقش مردم در تحولات سیاسی را از منظر جنبش‌های مردمی تحلیل می‌کند.

آبراهامیان همچنین کتاب‌هایی مانند «آنارشیسم در انقلاب روسیه» (۱۹۷۳) و «یک آنارشیست آمریکایی» (۱۹۷۸) نوشته که به مسائل خارج از ایران مربوط می‌شوند. آثار وی با زبانی ساده و دقیق نوشته شده و بر تحلیل ظریف وقایع سیاسی تمرکز دارند. دیگر مقالات وی شامل «پارانوید در سیاست ایران» و مقالاتی در جامعه‌شناسی ایران است.[۱][۲]

لیست کامل آثار منتشرشده

  • ایران بین دو انقلاب (۱۹۸۲)
  • اسلام رادیکال مجاهدین ایرانی (۱۹۸۹)
  • خمینیسم: مقالاتی دربارهٔ جمهوری اسلامی (۱۹۹۳)
  • اعترافات شکنجه‌شدگان: زندان‌ها و ابراز ندامت‌های علنی در ایران مدرن (۱۹۹۹)
  • تاریخ ایران مدرن (۲۰۰۸)
  • کودتا (۲۰۱۳)
  • بحران نفت در ایران: از ناسیونالیسم تا کودتا (۲۰۲۱)
  • مردم در سیاست ایران
  • مقالاتی در جامعه‌شناسی ایران
  • آنارشیسم در انقلاب روسیه (۱۹۷۳)
  • یک آنارخیست آمریکایی (۱۹۷۸)
  • مقاله «پارانوید در سیاست ایران»

رویکرد و روش تاریخ‌نگاری

مارکسیسم فرهنگی و نئومارکسیسم

تاریخ‌نگاری یرواند آبراهامیان بر معرفت‌شناسی دیالکتیکی استوار است و تاریخ را گفتگویی بین چارچوب مورخ و داده‌های تاریخی می‌بیند. وی چارچوب‌های خود را به صراحت بیان می‌کند و اذعان دارد که تفسیرها از منظر خاصی هستند. رویکردش ادغام جامعه‌شناسی سیاسی نئومارکسیستی است، با تمرکز بر طبقه (به عنوان رویداد و حرکت، نه ساختار ثابت)، قومیت و روابط دولت-جامعه.

او مارکسیسم را از سیاسی به آکادمیک گذار می‌دهد، تحت تأثیر گرامشی، تامپسون و آنالز، که بر طبقه، فرهنگ و حقوق فردی تأکید دارد. در خاورمیانه، در دهه ۱۹۶۰ شکوفا شد و شورش‌های عربی را چالش می‌بیند که عوامل غیرطبقاتی را برجسته می‌کند. آبراهامیان بر مارکسیسم فرهنگی تأکید دارد و برتری اقتصاد بر همه چیز را نادرست می‌داند.

تأکید بر طبقات اجتماعی و جنبش‌های مردمی

یرواند آبراهامیان از روش‌های علی-تبیینی استفاده می‌کند، عمدتاً تحلیل علی ساختاری، از منظر نئومارکسیستی. تک‌علی فرهنگی یا نژادی را رد می‌کند. در «مقالاتی در جامعه‌شناسی سیاسی ایران»، استبداد شرقی را از طریق ساختارهای اجتماعی قاجار نقد می‌کند. در «ایران بین دو انقلاب»، گذارها را از طریق پویایی طبقاتی-قومی و تأثیر غربی تحلیل می‌کند.

او توده‌ها را سازندگان تاریخ می‌بیند، نه نخبگان. جامعه ایران را طبقاتی می‌داند و بر تضاد طبقاتی تأکید دارد. در «شکل‌گیری پرولتاریا در ایران مدرن»، جنبش‌های ۱۳۲۰–۱۳۳۲ را تحلیل می‌کند و عوامل داخلی مانند تورم و سازمان‌های سیاسی را محرک می‌داند، نه فقط اشغال شوروی.[۲][۳]

رابطهٔ دولت و جامعه در تاریخ ایران

آبراهامیان دولت را رکن جامعه می‌بیند، نه جدا از آن، و از مارکس الهام می‌گیرد که دولت ابزار طبقه حاکم است اما می‌تواند خودمختاری نسبی داشته باشد. او با مکتب مدرنیست و مارکسیست‌هایی مانند اسکوکپل مخالف است که دولت را خودمختار قوی می‌دانند. در ایران، خودمختاری دولت پهلوی را عامل ضعف و انزوای اجتماعی می‌داند که به انقلاب منجر شد، در حالی که وابستگی جمهوری اسلامی به طبقات خاص، پایه اجتماعی آن را تقویت کرد.

او در کتاب «تاریخ ایران مدرن»، دولت را موتور دگرگونی‌ها می‌بیند و گذار از فئودالیسم به سرمایه‌داری دولتی را ردیابی می‌کند. او تاریخ ایران را از منظر جامعه‌شناختی بررسی می‌کند و بر شکاف‌های افقی (طبقاتی) و عمودی (قومی، قبایل) تأکید دارد. تا دوره رضاشاه، تاریخ ایران را قبایل‌محور می‌بیند و قدرت سیاسی را از خاستگاه قبایل ناشی می‌داند، سپس به ساختارهای بوروکراتیک مدرن گذار کرد.[۲][۴]

دیدگاه‌های کلیدی

دولت، استبداد و جامعهٔ مدنی در دورهٔ قاجار و پهلوی

در دوره قاجار، شاهان مستبد بودند اما بدون ابزار استبداد ملی، و ایران فاقد جامعه مدنی نبود. یرواند آبراهامیان استبداد شرقی را نقد می‌کند و بر ساختارهای اجتماعی تأکید دارد. خودمختاری دولت پهلوی را عامل انزوا می‌بیند که به انقلاب منجر شد.

او دولت را پدیده‌ای تنیده در جامعه می‌بیند و تحولات را از منظر داخلی تفسیر می‌کند. در دوره پهلوی، وابستگی به طبقات خاص را عامل ثبات یا ضعف می‌داند.

نقش طبقه و پرولتاریای ایران مدرن

از تعریف لنین طبقه (گروه‌های مبتنی بر روابط تولید) و نقل از تامپسون (طبقه به عنوان حرکت و تضاد) استفاده می‌کند. فقدان مطالعات طبقاتی در ایران را به جدایی دولت-جامعه در علوم غربی، ناسیونالیسم و استبداد نسبت می‌دهد. جامعه ایران را طبقاتی می‌داند و تضادها را برجسته می‌سازد.

در تحلیل پرولتاریا، عوامل داخلی را محرک جنبش‌ها می‌بیند و نقش سازمان‌های سیاسی را تأکید می‌کند. این دیدگاه، درک طبقاتی از تاریخ ایران فراهم می‌آورد.

جمعیت، اعتراض خیابانی و انقلاب‌های ایران

در انقلاب مشروطه، جمعیت را متشکل از طبقات متوسط (تجار، مذهبیون، کارگران) می‌بیند که غیرخشونت‌آمیز و هدفمند بودند. با لوبون مخالف است که جماعت را غیرعقلانی می‌داند و با رود مقایسه می‌کند: جمعیت در ایران ابزار بیان توده‌ها، کانون در بازار و محلات متوسط، محرک گرسنگی، و موفق‌تر در ایران.

او انقلاب‌ها و اعتراضات خیابانی را ملهم از فرهنگ تاریخی ایرانی می‌بیند، نه صرفاً نفوذ خارجی. نقش مردم در سیاست را از منظر جنبش‌های مردمی تحلیل می‌کند.[۲][۴]

دین، پوپولیسم و تشیع سیاسی

یرواند آبراهامیان دین را ایدئولوژی متغیر می‌داند که گاه نظام را تقویت یا تضعیف می‌کند. کمتر از اقتصاد و جامعه ناشی می‌شود، اما بخشی از آگاهی عمومی است. تشیع نه مخدر توده‌ها است و نه همیشه انقلابی؛ واکنش به بحران‌های اقتصادی و اخلاقی کمک می‌کند.

نظام خمینی را پوپولیستی می‌خواند، نه بنیادگرایانه، و پراگماتیسم آن را عامل احتمالی تغییر می‌داند. دو گونه پوپولیسم (چپ و راست) را در انقلاب تشخیص می‌دهد؛ پوپولیسم چپ در آغاز مسلط بود اما راست غالب شد، که به فشارهای خارجی نسبت می‌دهد.[۲][۵]

نقد استبداد شرقی و تاریخ‌نگاری کلاسیک

یرواند آبراهامیان در قضاوت‌های ارزشی محتاط است و اقدامات را به خاستگاه‌های طبقاتی-قومی نسبت می‌دهد، هرچند ارزش‌های نئومارکسیستی (ضد امپریالیسم، دموکراسی، سکولاریسم) به طور ظریف ظاهر می‌شوند. استبداد شرقی را از طریق ساختارهای اجتماعی نقد می‌کند و تاریخ‌نگاری کلاسیک را چالش می‌کشد.

او تک‌علی فرهنگی را رد می‌کند و بر تحلیل ساختاری تأکید دارد. در آثارش، گاه از توضیحات «یک‌بارگی» استفاده می‌کند اما به تحلیل ساختاری بازمی‌گردد.[۲][۳]

رابطه با چپ سنتی ایران

آبراهامیان از سیاست‌ها و مواضع چپ سنتی در ایران دفاع می‌کند و اسطوره‌هایی مانند نقش حزب توده در تضعیف دکتر محمد مصدق یا جلوگیری از کودتا را رد می‌کند. حمایت چپ سنتی از نظام خمینی را بر اساس برنامه‌های اقتصادی (ملی کردن صنایع، نظام بانکی، بازرگانی خارجی) و اجتماعی (گسترش تأمین اجتماعی، توسعه روستاها) توجیه می‌کند و آن را نشانه برنامه پیشرو و ضد امپریالیستی می‌داند.

بیگانه‌ستیزی خمینی را گرایش ضد امپریالیستی تفسیر کرده و عدم مخالفت چپ سنتی با رژیم در دوران جنگ ایران و عراق را مسئولانه می‌خواند، زیرا آن را جنگ دفاع ملی مشابه جنگ جهانی دوم می‌بیند. او جواد ظریف را با مصدق مقایسه می‌کند و هر دو را مدافع استقلال ملی می‌داند. این دیدگاه‌ها، رابطه وی با چپ سنتی را برجسته می‌سازد.[۵]

دیدگاه‌های معاصر (مصاحبه‌های اخیر)

ایران در عصر کهنسالی علی خامنه‌ای

آبراهامیان در مصاحبه‌ای با ایران وایر دیدگاهای خود را دربارهٔ خامنه‌ای و نظام جمهور اسلامی بیان می‌کند. او در بخشی از مصاحبه خود چنین می‌گوید:

خامنه‌ای، اکنون ۸۵ ساله و یک سال جوان‌تر از خمینی در زمان مرگش در ژوئن ۱۹۸۸، جانشین واضحی ندارد؛ مجمع تشخیص مصلحت با ۸۸ روحانی می‌تواند روحانی استبدادی دیگری انتخاب کند، که ممکن است چالش‌هایی بر سر جانشینی پسر خامنه‌ای ایجاد کند و به ولایت فقیه موروثی منجر شود، که رژیم اسلامی را بیشتر تضعیف کند.

جمهوری اسلامی عمیقاً نهادینه شده‌است و خمینی جانشینی را از تاریخ اولیه اسلام جاسازی کرد؛ نهادها بدون توجه به افراد ادامه می‌یابند و جایگزین‌های مشابهی می‌سازند، بدون بحران عمده اما با خفه کردن جامعه و فرسایش مشروعیت، زیرا مشارکت عمومی در انتخابات کاهش می‌یابد. چالش‌های بلندمدت ممکن است میان نخبگان بر سر بهترین رهبر ایجاد شود، اما این داخلی هسته است و جامعه گسترده را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد.

آبراهیمیان ابراهیم رئیسی را قرون‌وسطی می‌بیند، ریشه در پاکسازی‌های انکیزیسیونی مانند اعدام‌های ۱۹۸۸ (بر اساس سؤالاتی در مورد آخرت، قرآن و محمد)، که ایدئولوژیکی بودند نه صرفاً سیاسی و به اجرای شریعت تحت لفظی منجر شدند. اعدام‌های ۱۹۸۸ دوران جدیدی از افراطی‌گرایی ایدئولوژیک را آغاز کرد و میانه‌روها را از جنبش انقلابی خمینی (شامل ملی‌گرایان و روشنفکران) پاکسازی کرد تا فقط سخت‌گیران باقی بمانند.

آبراهامیان می‌گوید، مسائل زنان جایگزین ارتداد به عنوان آزمون شده، با تقاضا برای چادر اجباری بیش از حجاب ساده، برای تضمین حمایت سخت‌گیران و ثبات، اما پایه را باریک می‌کند؛ این بحران فرهنگی عمیق‌تری ایجاد می‌کند، زیرا گفتمان رژیم (حقوق الهی) با گفتمان عمومی (حقوق طبیعی، آزادی، برابری) برخورد می‌کند.

هیچ خروج آسانی از بن‌بست سرکوب-اعتراض وجود ندارد؛ ناآرامی تشدیدشده ممکن است فرماندهان سپاه را به تصاحب قدرت به عنوان «رضاشاه جدید» وادارد، اما این مشروعیت را بیشتر کاهش می‌دهد و گفتمان حقوق را حل‌نشده می‌گذارد.[۶]

اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ و امکان انقلاب

آبراهامیان در مصاحبه با یورو نیوز، اعتراضات اخیر ایران (مانند «اعتراضات سراسری ۱۴۰۱») را «شورش» می‌نامد و تصور تبدیل آنها به انقلاب را اغراق‌آمیز و خوشبینانه می‌داند. از دیدگاه تاریخی، بسیاری از شورش‌ها به انقلاب منجر نمی‌شوند و انقلاب واقعی تنها زمانی رخ می‌دهد که قیام عمومی از پایین رژیم را سرنگون کند، مانند انقلاب ۱۹۷۹.

آبراهامیان می‌گوید: رژیم شاه مشروعیتی نداشت، در حالی که جمهوری اسلامی هنوز ۱۵ تا ۲۰ درصد مشروعیت دارد (بر اساس حمایت مذهبی بخش کوچکی از جامعه). بدون اتفاق غیرمنتظره (مانند حمله خارجی یا بحران داخلی شدید)، رژیم سقوط نخواهد کرد و تقابل مداوم به چندقطبی شدن جامعه منجر می‌شود.

هرچند مشروعیت در ۲۰ سال گذشته کاهش یافته (به دلیل انتخابات بی‌معنی، حاشیه‌روی اصلاح‌طلبان و مشکلات اقتصادی)، اما برای سرنگونی کافی نیست. مشارکت پایین در انتخابات (کمتر از ۴۰ درصد در آخرین دور) نارضایتی را نشان می‌دهد، اما بحران دائمی است زیرا گفتمان رژیم (ولایت فقیه و حقوق الهی) با گفتمان مردم (حقوق بشر، آزادی، برابری و حقوق زنان) متفاوت است. این ناهماهنگی حل‌شدنی نیست، زیرا رژیم نمی‌تواند جامعه تحصیل‌کرده را کنترل کند؛ حدود ۸۰ درصد جامعه به گفتمان روشنگری باور دارند. تنها راه رژیم، حرکت تدریجی به سمت ایده‌های روشنگری بدون عبور از خط قرمز مشروعیت الهی است، اما چنین افرادی در قدرت دیده نمی‌شوند.

مردم به حجاب اختیاری، اقتصاد بهتر و آموزش اهمیت می‌دهند و اگر رژیم تأمین کند، انقلاب دیگری رخ ندهد؛ جامعه می‌تواند بدون نام سکولار، عملی سکولار عمل کند. تفاوت با انقلاب ۱۹۷۹ در مشروعیت رژیم است: شاه پس از سرکوب‌ها مشروعیت را از دست داد، اما جمهوری اسلامی حمایت مذهبی دارد.

در ضمن حملات به روحانیت جدید نیست و ریشه در تاریخ دارد، اما رابطه‌ای بین بخشی از جامعه و روحانیت باقی است. اگر شرایط ثابت بماند، بی‌ثباتی ادامه یابد، نارضایتی افزایش یابد، اما رژیم سقوط نکند و جامعه چندقطبی‌تر شود.

قشر خاکستری ممکن است با اعتصابات گسترده بپیوندد، اما اعتراضات سازمان‌یافته نیست. انقلاب‌ها اغلب بدون رهبر شروع می‌شوند و رهبری ممکن است اعتراضات را تضعیف کند؛ حضور رضا پهلوی می‌تواند رژیم جمهوری اسلامی را تقویت کند، زیرا مردم بدبین هستند و اعتبار سکولار او را زیر سؤال می‌برند.[۷]

منابع