ساواک: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
[[ویلیام سولیوان]] آخرین سفیر امریکا در ایران در مورد ساواک سازمان اطلاعات و امنیت کشور میگوید: «در سال ۱۹۵۷ سازمان سیا طرح و چارچوب تشکیلاتی یک سازمان جدید اطلاعاتی را به شاه داد و خود در تأسیس و سازمان دادن به آن مشارکت کرد. این تشکیلات که به نام سازمان اطلاعات و امنیت کشور نامیده میشد به زودی به نام مخفف آن یعنی ساواک شهرت یافت».<ref>ویلیام سولیوان، ماموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران ۱۳۶۱ صفحه ۶۹</ref> | [[ویلیام سولیوان]] آخرین سفیر امریکا در ایران در مورد ساواک سازمان اطلاعات و امنیت کشور میگوید: «در سال ۱۹۵۷ سازمان سیا طرح و چارچوب تشکیلاتی یک سازمان جدید اطلاعاتی را به شاه داد و خود در تأسیس و سازمان دادن به آن مشارکت کرد. این تشکیلات که به نام سازمان اطلاعات و امنیت کشور نامیده میشد به زودی به نام مخفف آن یعنی ساواک شهرت یافت».<ref>ویلیام سولیوان، ماموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران ۱۳۶۱ صفحه ۶۹</ref> | ||
این سازمان اطلاعاتی از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۵۷ درجهت تحکیم حکومت شاه با دستگیری، [[شکنجه]] و اعدام زندانیان سیاسی به مقابله با مخالفان میپراخت. ساواک همچنین با در اختیار گرفتن رسانههای عمومی، از جمله رادیو تلویزیون، مطبوعات و نیز کنترل و نظارت بر چاپ کتاب، افکار عمومی را به نفع رژیم شاه سمت میداد. سرکوب و مقابله با گروههای مخالف، اعم از گروههای چریکی مانند [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] و [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]،و احزاب و جریانهای سیاسی مانند [[حزب توده ایران|حزب توده]]، [[نهضت آزادی]] و نیروهای ملیگرا و مذهبی مخالف، از جمله وظایف ساواک بود. | این سازمان اطلاعاتی از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۵۷ درجهت تحکیم حکومت شاه با دستگیری، [[شکنجه]] و اعدام زندانیان سیاسی به مقابله با مخالفان میپراخت. ساواک همچنین با در اختیار گرفتن رسانههای عمومی، از جمله رادیو تلویزیون، مطبوعات و نیز کنترل و نظارت بر چاپ کتاب، افکار عمومی را به نفع رژیم شاه سمت میداد. سرکوب و مقابله با گروههای مخالف، اعم از گروههای چریکی مانند [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] و [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]،و احزاب و جریانهای سیاسی مانند [[حزب توده ایران|حزب توده]]، [[نهضت آزادی]] و نیروهای ملیگرا و مذهبی مخالف، از جمله وظایف ساواک بود. پس از انقلاب برخی از مأمورین ساواک اعدام شدند اما بسیاری از آنها توسط خمینی برای راه اندازی دستگاه جدید امنیتی بکار گرفته شدند. | ||
== شکل گیری ساواک == | == شکل گیری ساواک == |
نسخهٔ ۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۰۰
ساواک (س.ا.و.ا. ک) مخفف سازمان اطلاعات و امنیت کشور است. پس از کودتای ۲۸ مرداد بدلیل موقتی بودن شرایط حکومت نظامی و با پایان گرفتن فرمانداری نظامی که پس از کودتای ۲۸ مرداد برای مقابله با بحران، تا سال ۱۳۳۶ برقرار بود، با پیشنهاد آمریکا و با الگوی سازمان امنیت داخلی امریکا (اف بی آی) در تاریخ ۲۹ اسفند سال ۱۳۳۶ سازمان اطلاعات و امنیت کشور تأسیس شد.
ویلیام سولیوان آخرین سفیر امریکا در ایران در مورد ساواک سازمان اطلاعات و امنیت کشور میگوید: «در سال ۱۹۵۷ سازمان سیا طرح و چارچوب تشکیلاتی یک سازمان جدید اطلاعاتی را به شاه داد و خود در تأسیس و سازمان دادن به آن مشارکت کرد. این تشکیلات که به نام سازمان اطلاعات و امنیت کشور نامیده میشد به زودی به نام مخفف آن یعنی ساواک شهرت یافت».[۱]
این سازمان اطلاعاتی از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۵۷ درجهت تحکیم حکومت شاه با دستگیری، شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی به مقابله با مخالفان میپراخت. ساواک همچنین با در اختیار گرفتن رسانههای عمومی، از جمله رادیو تلویزیون، مطبوعات و نیز کنترل و نظارت بر چاپ کتاب، افکار عمومی را به نفع رژیم شاه سمت میداد. سرکوب و مقابله با گروههای مخالف، اعم از گروههای چریکی مانند سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران،و احزاب و جریانهای سیاسی مانند حزب توده، نهضت آزادی و نیروهای ملیگرا و مذهبی مخالف، از جمله وظایف ساواک بود. پس از انقلاب برخی از مأمورین ساواک اعدام شدند اما بسیاری از آنها توسط خمینی برای راه اندازی دستگاه جدید امنیتی بکار گرفته شدند.
شکل گیری ساواک
به پیشنهاد مشاوران آمریکایی شاه و درجهت تضمین بقای حکومت سلطنتی، تشکیل دو سازمان اطلاعات خارجی و امنیت داخلی مانند سازمان سیا (سازمان اطلاعات خارجی آمریکا) و اف.بی. آی (سازمان امنیت داخلی آمریکا) در دست مطالعه قرار گرفت. قرار بر این بود که دو سازمان وظیفه کشف توطئههای داخلی و خارجی علیه حکومت شاه را برعهده بگیرند اما درنهایت شاه با ایجاد یک سازمان موافقت کرد. هسته اولیه این سازمان در فرمانداری نظامی تهران تشکیل شد و روز ۱۱ مهر ماه ۱۳۳۵ خبر آن در مطبوعات به اطلاع عموم رسید. چندی بعد لایحه تشکیل «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» که بعدها به اختصار ساواک نام گرفت، توسط دولت تهیه و به مجلس سنا فرستاده شد. در ۲۳ اسفند ۱۳۳۵ قانون تشکیل ساواک تصویب و در فروردین سال بعد تأسیس شد.
در مجلس سنا عدهای از سناتورها با لایحه مذکور مخالفت کردند. یکی از سناتورها به نام سناتور خواجهنوری این قانون را ظالمانهترین قانون دولت خواند. وی با اشاره به ظلم و ستمهایی که از سوی مأموران نظامی با استفاده از این قانون میتواند صورت گیرد، این قانون را موجب محروم شدن مردم از تمام حقوق دمکراتیک و آزادیهایشان دانست. عباسقلی گلشائیان، وزیر دادگستری وقت، ضمن ردّ گفتههای خواجهنوری به دفاع از لایحه مذکور پرداخته و تأکید کرد که این لایحه از ترکیب و هماهنگی قوانین گذشته به وجود آمده است و چیز جدیدی نیست. سپهبد احمد امیر احمدی نیز در دفاع از آن لایحه به حوادث ناگواری که در گذشته، امنیت کشور را به خطر انداخته بود اشاره کرد. او یادآور شد که لایحه تشکیل ساواک برای جلوگیری از این حوادث میباشد.
سناتور جمال امامی، یکی دیگر از نمایندگان مجلس سنا بود که به مخالفت با لایحه پرداخت و با اشاره به سخنان امیراحمدی، قانون تشکیل ساواک را عاملی برای بروز حوادث ذکر کرد و در ادامه گفت:
«امروز باید تمام کوششمان را بکنیم که مردم را راضی نگه داریم، توی سر مردم نزنیم، تا وقتی که مردم تخطی نکردند با آنان برخورد نکنیم، همه میدانیم که مردم ایران سرشتشان این است که خطاکار نیستند، ولی وقتی کارد به استخوانشان رسید جنب و جوش میکنند؛ کارد را به استخوانشان نرسانید.»[۲]
پس از سخنان جمال امامی، سرلشکر وثوق، وزیر جنگ وقت، به دفاع از لایحه پرداخت. او نیز متذکر شد که لایحه تشکیل ساواک، فعالیتهای دستگاههای مختلف امنیتی ـ اطلاعاتی مانند رکن ۲ ارتش و دایره سیاسی شهربانی و… را در یک دستگاه متمرکز میکند.
لایحه مذکور، با وجود مخالفتهایی که ذکر شد در شور اول به تصویب رسید و پس از بررسی مجدد در کمیسیون شماره یک مجلس سنا، در شور دوم مطرح شد. قانون تشکیل ساواک با اکثریت آراء به تصویب سناتورها رسید. لایحه مذکور پس از آن در مجلس شورای ملی مطرح شد و بدون هیچگونه اعتراضی به تصویب رسید. به این ترتیب، ساواک فعالیت خود را رسماً از اوایل سال ۱۳۳۶ به ریاست تیمور بختیار، فرماندار نظامی تهران، آغاز کرد.
قانون تشکیل ساواک
قانون تشکیل ساواک در برگیرنده سه ماده اصلی بود.
- ماده یک:
برای حفظ امنیت کشور و جلوگیری از هر گونه توطئه که مضر به مصالح عمومی است، سازمانی به نام اطلاعات و امنیت کشور وابسته به نخست وزیری تشکیل میشود. رئیس سازمان امنیت، معاونت نخست وزیر را داشته و به فرمان اعلیحضرت همایونی شاهنشاهی منصوب خواهد شد.
- ماده دو:
سازمان اطلاعات و امنیت کشور دارای وظایف زیر است:
الف) تحصیل و جمع آوری اطلاعات لازم برای حفظ امنیت کشور
ب) تعقیب اعمالی که متضمن قسمتی از اقسام جاسوسی است و عملیات عناصری که بر ضد استقلال و تمامیت کشور و یا به نفع اجنبی اقدام میکنند.
ج) جلوگیری از توطئه و اسبابچینی بر ضد امنیت کشور
و) بازرسی و کشف و تحقیقات نسبت به بزه های زیر:
- بزههای منظور در قانون مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال مملکتی مصوب ۲۲ خرداد ۱۳۱۰
- جنحه و جنایاتی که در فصل اول باب دوم قانون کیفر عمومی مصوب ۲۲ دی ماه ۱۳۰۴ پیش بینی شده است.
- ماده سه:
مامورین سازمان اطلاعات و امنیت کشور از حیث طرز تعقیب بزههای مذکور در این قانون و انجام وظایف، در زمره ضابطین نظامی خواهند بود و از تاریخ تصویب این قانون، رسیدگی به کلیه بزههای مذکور فوق، در صلاحیت دادگاه های دائمی نظامی خواهد بود.
تبصره ۱ - انجام وظایف و تکالیف سازمان اطلاعات و امنیت کشور از حیثی که ضابط نظامی محسوب می شوند، به هیچ وجه مانع انجام وظایف و تکالیفی که به موجب قانون دادرسی و کیفر ارتش بر عهده ضابطین نظامی است نخواهد بود و همچنین مواد این قانون و احکام و آییننامهها و مقرراتی که مربوط به تکالیف مامورین نظامی و ژاندارمری و شهربانی نسبت به انجام وظایف و خدمات محوله است، نمی باشد.
تبصره ۲- رسیدگی به بزههایی که به موجب این قانون، در صلاحیت دادگاه دائمی نظامی شناخته شده و متهمین به ارتکاب بزههای مزبور که قبل از تصویب این قانون در مراجع صالح دیگر تحت تعقیب قرار گرفتهاند، هر گاه بر علیه متهمین کیفر خواست صادر نگردیده و پروندههایی که کیفر خواست صادره شده، در دادگاه مربوط رسیدگی خواهد شد.
ماده ۴- کارمندان سازمان اطلاعات و امنیت کشور، هر گاه به ارتکاب بزهی متهم شوند که راجع به خدمت بوده یا ملازمه با خدمات و وظایف آنها داشته باشد، در حکم نظامیان و خدمتگزاران ارتش هستند و با رعایت مقررات قانون دادرسی و کیفر ارتش مصوب ۱۳۱۷ تابع در دادگاههای نظامی دائمی خواهند بود.
ماده ۵- اساسنامه سازمان و آیین نامه های داخلی و استخدامی و مالی مربوط به این قانون، با تصویب هیات دولت قابل اجراست.»[۳]
هدف تأسیس ساواک
هدف اصلی از تأسیس ساواک حفظ و استمرار حکومت سلطنتی در ایران بود.
هرچند هدف از تشکیل ساواک مبارزه علیه کمونیسم، ایجاد امنیت و تمرکز نیروهای امنیتی عنوان شده بود، اما در عمل این سازمان فراتر از حدود وظایف و اختیارات قانونی خود عمل میکرد.
«ساواکمیتوانست رسانههای گروهی را سانسور کند، متقاضیان مشاغل دولتی را گزینش کند و بر پایهی اظهارات منابع قابل اعتماد غربی، از هر شیوهای از جمله شکنجه، برای از بین بردن مخالفان استفاده کند.»[۴]
محمدرضا پهلوی در باره علت تأسیس ساواک میگوید:
«ساواک تأسیس شد تا به فعالیتهای مخربی که در داخل و خارج انجام میشد و برای ایران خطرناک بود پایان دهد. در ایران نیز مانند هرجای دیگر خائنان، جاسوسان، آشوبگران و خرابکاران حرفهای به سر میبردند که حضورشان میبایست به دولت و نیروهای نظامی اطلاع داده میشد. این وظیفه بر عهده ساواک بود.»[۵]
مسئولیت بنیانگذاری ساواک به سپهبد تیمور بختیار تفویض شد. وی در این کار از «سیا» کمک خواست. تعداد زیادی از کارمندان ساواک برای طی دورههای آموزشی به آمریکا رفتند و در ادارۀ مرکزی «سیا» به کارآموزی پرداختند. همچنین دورههای کارآموزی و بازآموزی انفرادی و دستهجمعی، برای کارمندان سازمان اطلاعات و امنیت کشور در غالب سازمانهای اطلاعاتی اروپای غربی ترتیب یافت تا با روشهای آنان آشنایی حاصل کنند.[۶]
هدف دیگری که برای تشکیل ساواک بیان شده بود، برخورد با کمونیسم و جلوگیری از گسترش آن در ایران بود، این هدف مورد توجه آمریکا و سازمان جاسوسی آن (سیا) بود. ایران که در همسایگی شوروی قرار داشت، پس از تشکیل حکومت کمونیستی در آن کشور، همواره در معرض ورود و گسترش افکار کمونیستی بود و از طرف دیگر، با آگاهی آمریکا و شاه ازعلاقه شدید مردم ایران به مذهب، میکوشید که هدف اصلی از تأسیس ساواک را جلوگیری از ورود و گسترش کمونیسم بیان کنند. مسئولان ساواک نیز با توجه به این موضع هرحرکتی علیه رژیم شاه را به کمونیستها منتسب میکردند تا مردم را نسبت به آنها بدبین کنند. مثلاٌ بجای استفاده از نام سازمان مجاهدین خلق ایران، نام مارکسیستهای اسلامی را به کار می بردند.
«در سال ۱۳۵۴، سر آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در ایران که از دانشگاه تهران بازدید میکرد، نفرت دانشجویان را نسبت به رژیم شرح میدهد. همچنین خاطرنشان میکند که حضور اتومبیل لندرور ساواک «جزئی از منظره همیشگی بود». حضور ساواک در ادارات در کلیه سطوح جامعه محسوس و جزئی از زندگی روزمره در شهرهای بزرگ شده بود.»
علاوه بر نیروهای رسمی ساواک که بدون هیچ ابایی خود را وابسته به این سازمان معرفی کرده و آشکارا وظایف خود را اجرا میکردند، این سازمان با توجه به انگیزههایی چون ترس، پول و … نیروهایی را به عنوان خبرچین در خدمت خود میگرفت. نیروهایی که برخلاف نیروهای رسمی ساواک پنهانی عمل میکردند و با القای حضور همهجاگیرشان ترس و واهمه را در شئون مختلف زندگی و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و حتی حرف و سخنهای خصوصی نهادینه کرده بودند. کریستین دلانوا نویسنده کتاب ساواک در این رابطه میگوید:
«ساواک ایرانیان را به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا کرده است. بخشی از جمعیت بخاطر ترس از ساواک از سیاست حرف نمیزند، بخش دیگر چون از سیاست حرف میزند متهم به ساواکی بودن است!»[۲]
قبل از تشکیل ساواک، رکن ۲ در ارتش، دایره سیاسی یا آگاهی در شهربانی و نیز فرمانداری نظامی تهران وجود داشتند ولی هرکدام از آنها وظیفهای مخصوص داشتند و در عین حال ماهیت هیچکدام از آنها کشف و خنثی سازی مخالفتها قبل از وقوع آن نبود، آنها حداکثر میتوانستند بعد از بروز مخالفتها و ایجاد بحران از ادامه آن جلوگیری کنند. از اینرو، ساواک به وجود آمد تا بتواند دقیقتر و سریعتر مخالفتهای افراد و گروهها را کنترل کند و از بین ببرد و مهمتر از آن اینکه از ایجاد هرگونه مخالفتی علیه رژیم و شاه جلوگیری نماید.
همچنین ساواک بر رفتار دولت، مجلسین و احزاب کنترل کامل داشت و اعمال آنان را به شاه گزارش میداد.
سیا و ساواک در زمینههای مختلف امنیتی با هم همکاری داشتند. رئیس سیا در تهران مرتباً با شاه، رئیس ساواک و نمایندههای آن سازمان تماس داشت.
ساواک نیز در آمریکا نماینده داشت و به عنوان یکی از اعضای نمایندگی ایران در سازمان ملل در آمریکا فعالیت میکرد. این دو سازمان همچنین اخبار و اطلاعات خود را با هم مبادله می کردند. در دهه ۵۰ شمسی روابط این دو سازمان بیشتر شد. در سال ۱۳۵۳ سیا مرکز فرماندهی خود در خاورمیانه را به ایران منتقل کرد. به این ترتیب سیا حضور خود را در ایران افزایش داد.
علاوه بر سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) نیز در حکومت شاه با ساواک همکاری داشت. در سال ۱۳۳۹ گروهی از مأموران موساد برای آموزش کارکنان ساواک به ایران آمدند و در مدت حضور خود در ایران آموزشهای لازم را به کارکنان ساواک دادند. همچنین موساد در مواردی مانند، فروش وسایل جاسوسی، تبادل اخبار و اطلاعات، نیز با ساواک همکاری داشت.[۷]
ادارات مختلف ساواک
ساواک از سه قسمت اصلی تشکیل شده بود: حوزه ریاست، ادارات کل و ساواکها (ساواک تهران و سایر شهرها) و نمایندگی ساواک، در سایر کشورها.
۱. حوزه ریاست
حوزه ریاست ساواک طبق نمودار تهیه شده در سال ۱۳۵۲، شامل قسمتهای زیر بود:
- دفتر ریاست ساواک
- دفتر قائم مقام ساواک
- صندوق ویژه
- مشاوران رئیس ساواک
- کنترلی
- بازرس کلّی
- دبیرخانه شورای امنیت ملی
- پیمانها
۲. ادارات کلّ ساواک
- اداره یکم، امور اداری
- اداره کلّ دوم، جمع آوری اطلاعات خارجی
- اداره کلّ سوم، امنیت داخلی
- اداره کلّ چهارم، حفاظت
- اداره کلّ پنجم، فنی
- اداره کلّ ششم، امور مالی
- اداره کلّ هفتم، بررسی اطلاعات خارجی
- اداره کلّ هشتم، ضد جاسوسی
- اداره کلّ نهم، تحقیق
۱۰. اداره کل دهم، آموزش[۸]
ساواک در سایر شهرها
ساواک در تمامی شهرهای ایران دفتر و نمایندگی داشت که به امور امنیتی محل ماموریت خود میپرداخت.
ساواک در خارج از کشور
ساواک در خارج از ایران دانشجویان و ایرانیان خارج از کشور را کنترل میکرد و برای این امر با پلیس سایر کشورها نیز همکاری متقابل داشت.
این سازمان به گفتهی آبراهامیان، «بالغ بر ۵۳۰۰ مأمور تماموقت و شمار بسیاری از جاسوسان ناشناس را در بر میگرفت.»
شیوههای کار ساواک
۱- نفوذ
نفوذ در سازمانهای مخالف رژیم از شیوههای ساواک بود که در این رابطه از افرادی مانند سیروس نهاوندی،
عباس علی شهریاری نژاد «رهبر تشکیلات تهران حزب توده» افسر ساواک، و از امیر حسین فطانت نفوذی در محفل خسرو گلسرخی و کرامت الله دانشیان… نام برده می شود.[۹]
محمد کتابچی به عنوان منبع ساواک، با شماره رمز ۱۰۰۲۸، که اقدامات او به کشف خانه تیمی و قتل حمید اشرف، رهبر نامدار سازمان چریکهای فدائی خلق از نیمه سال ۱۳۵۰ تا تیر ۱۳۵۵، انجامید.[۱۰]
- شنود و استراق سمع
- خبر چینی و جمع آوری اطلاعات
- جاسوسی و ضد جاسوسی
- حفاظت
- بازجویی و شکنجه
- ترور و حذف مخالغان
سایر نهادهای امنیتی
بعد از تأسیس ساواک، رکن ۲ و اداره آگاهی و فرمانداری نظامی در کنار ساواک به کار خود ادامه دادند و بر مبنای خواسته شاه که باید اطلاعات و اخبار از راههای مختلف به دست آید؛ نهادهای دیگری مانند «سازمان بازرسی شاهنشاهی» و «دفتر ویژه اطلاعات» نیز به وجود آمد. ساواک در دوران فعالیت خود با تمام آنها در ارتباط بود و در بعضی موارد از آنها کمک میگرفت. همچنین در سال ۱۳۵۲ با افزایش فعالیتهای گروههای مسلح، ساواک به همراه شهربانی و ارتش و ژاندارمری «کمیته مشترک ضدخرابکاری» را بهوجود آورد تا آن گروهها را سریعتر شناسایی کرده و از بین ببرند.
بنابراین علاوه بر ساواک، واحدهایِ پلیسی شهربانی، گارد شاهنشاهی، ژاندارمری و نیز واحدهای اطلاعاتی و سرّی رکن دوم ارتش، بازرسی شاهنشاهی و دفتر ویژه اطلاعات، وظیفه حفظ امنیت در قلمرو و حکومت شاهنشاهی ایران را عهدهدار شدند.
رؤسا و مقامات ساواک
- سرلشکر تیمور بختیار از ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۰ رئیس ساواک
- سرتیپ حسن پاکروان از ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۴ رئیس ساواک
- سپهبد نعمت الله نصیری از ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۶ رئیس ساواک
- سپهبد ناصر مقدم از ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷ رئیس ساواک
- حسن علویکیا ۱۳۳۵–۱۳۴۱ معاون
- حسین فردوست (۲۸ آبان ۱۳۴۱–۱۹ فروردین ۱۳۵۲) معاون
- ناصر مقدم (۲۳ فروردین ۱۳۵۲–۳۰ فروردین ۱۳۵۲) معاون
- علی معتضد (فروردین ۱۳۵۲–۱۷ خرداد ۱۳۵۷) معاون
- پرویز ثابتی (خرداد ۱۳۵۷–۳ آبان ۱۳۵۷) معاون
معاونان و مدیران ادارهٔ کل سوم ساواک (ادارهٔ امنیت داخلی)
- حسن علویکیا
- صمد صمدیانپور
- مصطفی امجدی (۱۳۳۸–۱۵ خرداد ۱۳۴۲)
- ناصر مقدم (خرداد ۱۳۴۲–۲۳ فروردین ۱۳۵۲)
- پرویز ثابتی ۱۳۵۲–۱۳۵۷
- سرتیپ طباطبایی
افسران ارشد ساواک
- سرلشکر علی معتضد، رئیس اطلاعات خارجی ساواک
- سرتیپ منوچهر هاشمی ریاست اداره کل هشتم ساواک (ضدجاسوسی)
- مرتضی موسوی، از سال ۱۳۵۲ تا انقلاب ایران، ریاست اداره سوم عملیات اداره کل ضدجاسوسی ساواک
بازجویان کمیته مشترک ضدخرابکاری
- بهمن نادریپور، از بازجویان ساواک (با اسم مستعار تهرانی) در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری.
- فرجالله سیفی کمانگر از بازجویان کمیته مشترک ضد خرابکاری.
- رضا عطارپور مجرد، از بازجویان ساواک در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری
- دکتر منوچهری، از بازجویان ساواک در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری
- فریدون توانگری، از بازجویان ساواک (با اسم مستعار آرش) در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری.
- محمدحسن ناصری
- هوشنگ ازغندی
- همایون کاویانی دهکردی
- احمد معصومی کوچصفهانی
- ناصر نوذری
انواع شکنجهها
ساواک شکنجههای مختلفی را بر روی زندانیان و مخالفان سیاسی اعمال میکرد. برخی از انواع آنها را تحت آموزش موساد اسرائیل آموخته بود و مورد استفاده قرار میداد. از جمله شکنجههای مورد استفاده ساواک موارد زیر است:
- بستن دستها و پاها به تخت و شلاق و زدن با کابلهای نازک و کلفت به کف و روی پاها که منجر به ریختن ناخنها میگردید.
- بستن دستها و پاها توسط آپولو و گذاشتن کلاه مخصوص همراه با سر و صدا و زدن کابل و شوک الکتریکی به جاهای حساس بدن.
- زدن دستبند قپانی و آویزان کردن با همین حالت و زدن کابل از نوک پا تا فرق سر
- «قفس هیتردار»،
- صلیبی آویزان کردن از نردههای اطراف فلکه (طبقات) همراه با شوک، زدن با کابل و انواع آزار و اذیتها مانند سوزاندن و لگد کردن
- آویزان کردن به وسیله دو دست یا یک دست از قلابهای اتاق بازجویان پس از تحمل شکنجههای اتاق شکنجه
- سوزاندن جاهای حساس به وسیله سیگار، فندک، شمع، بخاری برقی، قفس آهنی، مانند روی دستها، پشت کمر، باسن، سینهها، روی پاها، روی کتفها
- «صندلی هیتردار»،
- ایستادن تک پا و دواندن زندانی و رفتن بازجو با کفش روی پاهای مضروب و مجروح و به شدت ورم کرده و سیاه شده.
- بیخوابیهای ممتد و ایستاده همراه با گرسنگی و تشنگی دادن
- بستن دستها و پاها به تخت و بستن چشمها و قرار دادن زندانی در کنار هشتی بند برای مدت بسیار طولانی در شبانه روز (یک روز تا ۵ روز مشاهده شده)
- نگه داشتن در سلول انفرادی برای مدت طولانی همراه با بازجوییهای مستمر وقت و بیوقت (چندین ماه)
- تحقیر و توهین و دادن فحشهای رکیک و مستهجن به همه بستگان زندانی
- دادن شوک به وسیله باطوم الکتریکی
- کشیدن ناخنها و زدن روی دستها و پاهای متورم و مجروح و چرک کرده و متعفن شده
- فرو کردن سوزن یا سنجاق زیر ناخنها و داغ کردن آنها به وسیله فندک و کبریت و عفونی شدن ناخنها
- زدن سیلیهای ممتد توی صورت و گوش افراد که منجر به پاره شدن پرده گوش میشد.
- و شکنجه سفید ازجمله اعمال و رفتار سازمان اطلاعات و امنیت کشور مشهور به «ساواک» با زندانیان بود.[۱۱]
شکنجه شدهگان توسط ساواک
ساواک در طول حیات خود هزاران نفر از مخالفین شاه را شکنجه کرد. برخی از این شکنجهشدگان به بدلایل مختلف شهرت یافتند:
و …
برخی از زندانیان در اثر شکنجه ماموران کمیته زیر شکنجه جان باختند که از جمله آنان، امیر مراد نانکلی، حسین کرمانشاهی اصل، و فاطمه امینی هستند.
منابع
- ↑ ویلیام سولیوان، ماموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران ۱۳۶۱ صفحه ۶۹
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ساواک، نوشته کریستین دلانوا، ترجمه نیک گوهر، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۱ صفحه ۱۲۵
- ↑ فرمان تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور توسط وزیر کشور وقت
- ↑ کتاب ایران بین دو انقلاب نوشته یرواند آبراهامیان نشر نی سال ۱۳۹۰
- ↑ محمد رضا پهلوی کتاب «پاسخ به تاریخ»، تهران سال ۱۳۷۱
- ↑ محمد رضا پهلوی، پاسخ به تاریخ به کوشش شهریار ماکان تهران، شهرآب، ۱۳۷۱ صفحه ۳۷۱
- ↑ بخشهایی از کتاب «ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه» نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی سال ۱۳۷۸
- ↑ ساواک، سازمان اطلاعات و امنیت کشور، موسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی
- ↑ کتاب ساواک و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل صفحه ۳۷۳
- ↑ کتاب چریکهای فدایی خلق، از نخستین کنش ها تا بهمن ۱۳۵۷ نوشته محمود نادری انتشار ۱۳۸۷
- ↑ شکنجه به روایت شکنجه گران ساواک صفحات ۱۰۲ تا ۱۰۴