کاربر:Khosro/صفحه تمرین صادق شرفکندی
صادق شرفکندی، (متولد ۲۱ دی ۱۳۱۶، روستای تهرهغه از توابع شهر بوکان – ۲۶ شهریور ۱۳۷۱، برلین آلمان) دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران پس از عبدالرحمن قاسملو بود که در رستوران میکونوس در برلین همراه با هیئت همراهش مورد سوءقصد تروریستی توسط عوامل رژیم ایران قرار گرفت و جان باخت. صادق شرفکندی در سال ۱۳۳۸، مدرک لیسانس خود را در رشتهی شیمی از دانشسرای عالی تهران دریافت کرد. او در همان سال بهعنوان دبیر شیمی در شهرهای مهاباد و ارومیه مشغول به کار شد و تا سال ۱۳۴۴، به کار تدریس و معلمی اشتغال داشت. صادق شرفکندی در سال ۱۳۵۱، عازم کشور فرانسه شد و پس از ۴ سال تحصیل در دانشگاه پاریس۶ (دانشگاه پیر و ماری کوری پاریس) موفق به دریافت مدرک دکترا در رشتهی شیمی گردید. او در سال ۱۳۵۵، به ایران بازگشت و بهعنوان استادیار شیمی در دانشگاه تربیت معلم مشغول به تدریس شد.
صادق شرفکندی در سال ۱۳۵۲، در زمانی که دورهی دکترای خود را در پاریس سپری میکرد، توسط دکتر عبدالرحمن قاسملو (رهبر ملیت کردستان) با سیاست و برنامهی حزب دموکرات کردستان ایران آشنا شد و سپس عضو یا حزب گردید. پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، حزب دموکرات کردستان فعالیتهای علنی خود را در سال ۱۳۵۸، آغاز کرد و صادق شرفکندی در اسفندماه همین سال در کنگرهی چهارم حزب، بهعنوان عضو کمیته مرکزی انتخاب گردید و مسئولیت کمیتهی حزب در تهران به او سپرده شد. او در تابستان ۱۳۵۹، در جلسهی کمیته مرکزی حزب، به عضویت دفتر سیاسی حزب انتخاب شد و همچنان در کنگرههای پنجم تا نهم نیز به عضویت دفتر سیاسی حزب انتخاب گردید. دکتر صادق شرفکندی از سال ۱۳۶۵، تا هنگام ترور دکتر قاسملو، معاونت دبیرکل حزب دموکرات را نیز به عهده داشت.
پس از ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو در تیرماه ۱۳۶۸، صادق شرفکندی بهعنوان دبیرکل حزب انتخاب شد و تا هنگام ترور و جان باختنش در این سمت باقی ماند. در شامگاه ۲۶ شهریور ۱۳۷۱، صادق شرفکندی و هیئت همراهش در رستوران میکونوس حضور یافتند تا با فعالان سیاسی ایرانی گفتوگو کنند که در این هنگام همگی آنها مورد سوءقسد ترور قرار گرفتند. در این اقدام تروریستی، صادق شرفکندی، فتاح عبدلی (نماینده حزب دموکرات کردستان در اروپا)، همایون اردلان (نماینده این حزب در آلمان) درجا کشته شدند. یک سال پس از ترور صادق شرفکندی و هیئت همراهش، دادگاهی در آلمان تشکیل شد که به دادگاه میکونوس شهرت یافت. ۵ نفر در رابطه با این عملیات تروریستی دستگیر شدند که یکی از آنها ایرانی و چهار نفر دیگر لبنانی بودند. دادگاه ۲ نفر را به حبس ابد و سه نفر را به حبسهای طولانی محکوم کرد.
دادگاه میکونوس بهصراحت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را مسئول اجرای عملیات ترور صادق شرفکندی و همراهانش در رستوران میکونوس دانست. این دادگاه همچنین در رأی تاریخی خود، ترور میکونوس را بهعنوان تروریست دولتی دانست و شخص سید علی خامنهای و هاشمی رفسنجانی و شمار دیگری از مقامات ارشد رژیم ایران را آمران این ترور معرفی کرد و تحت پیگرد قرار داد. با این وجود، دولت آلمان و سایر کشورهای اروپایی پس از گذشت مدت کوتاهی، از پروندهی ترور میکونوس چشمپوشی کردند و آن را به فراموشی سپردند و به مناسبات سیاسی و اقتصادی خود با رژیم ایران ادامه دادند. با چشمپوشی دولت آلمان و اروپا و اتخاذ سیاسیت مماشات با نظام جمهوری اسلامی ایران، هنوز هم عاملان ترور صادق شرفکندی و همراهانش به مجازات اعمال تروریستی خود نرسیدهاند و به طور آزادانه به کشورهای مختلف جهان سفر میکنند.
زندگی و تحصیلات
صادق شرفکندی در روز ۲۱ دی ۱۳۱۶، در روستای «تهرهغه» از توابع شهر بوکان به دنیا آمد. او در دوران کودکی تحت سرپرستی برادر بزرگترش شاعر کُرد «ههژار» قرار گرفت. دوران کودکی آقای شرفکندی همزمان بود با تأسیس جمهوری کردستان و گسترش مبارزات آزادیخواهانه مردم کردستان که تصاویر و رخدادهای آن مرحله از تاریخ ایران و کردستان در اندیشهی او نقش بست.
صادق شرفکندی تا سال دوم ابتدایی تحصیلاتش را در بوکان گذراند پس از اینکه خانوادهاش به شهر مهاباد مهاجرت کردند، تکمیلی دوران ابتدایی تا دوران دبیرستان را در مهاباد سپری کرد و سال آخر دبیرستان را در تبریز به اتمام رساند. صادق شرفکندی در سال ۱۳۳۸، مدرک لیسانس خود را در رشتهی شیمی از دانشسرای عالی تهران دریافت کرد. او در همان سال بهعنوان دبیر شیمی در شهرهای مهاباد و ارومیه مشغول به کار شد و تا سال ۱۳۴۴، به کار تدریس و معلمی اشتغال داشت.
صادق شرفکندی و شمار دیگری از دبیران و همفکرانش، توسط ساواک به شهرهای مرکزی مانند اراک و کرج تبعید شدند. صادق شرفکندی در سال ۱۳۴۹، به دانشگاه تربیت معلم منتقل گردید و بهعنوان دستیار بخش شیمی مشغول به کار شد. او در سال ۱۳۵۱، عازم کشور فرانسه شد و پس از ۴ سال تحصیل در دانشگاه پاریس۶ (دانشگاه پیر و ماری کوری پاریس) موفق به دریافت مدرک دکترا در رشتهی شیمی گردید. دکتر صادق شرفکندی در سال ۱۳۵۵، به ایران بازگشت و بهعنوان استادیار شیمی در دانشگاه تربیت معلم مشغول به تدریس شد. «کردستان میدیا»
عضویت در حزب دموکرات کردستان
صادق شرفکندی در سال ۱۳۵۲، در زمانی که دورهی دکترای خود را در پاریس سپری میکرد، توسط دکتر عبدالرحمن قاسملو (رهبر ملیت کردستان) با سیاست و برنامهی حزب دموکرات کردستان ایران آشنا شد و سپس عضو یا حزب گردید. او پس از بازگشت به ایران بهعنوان رابط میان آقای قاسملو و اعضاء قدیمی حزب در داخل کشور، وظیفهی حزبی خود را دنبال کرد.
مراحل ترقی در حزب
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، حزب دموکرات کردستان فعالیتهای علنی خود را در سال ۱۳۵۸، آغاز کرد و صادق شرفکندی در اسفندماه همین سال در کنگرهی چهارم حزب، بهعنوان عضو کمیته مرکزی انتخاب گردید و مسئولیت کمیتهی حزب در تهران به او سپرده شد.
صادق شرفکندی در اوایل تابستان ۱۳۵۹، از سوی دکتر قاسملو برای کار تماموقت در حزب دموکرات، به کردستان فراخوانده شد. او در همان تابستان در جلسهی کمیته مرکزی حزب، به عضویت دفتر سیاسی حزب انتخاب شد و همچنان در کنگرههای پنجم تا نهم نیز به عضویت دفتر سیاسی حزب انتخاب گردید.
دکتر صادق شرفکندی در دوران عضویتش در دفتر سیاسی و رهبری حزب، مسئول بخش تبلیغات و انتشارات بود. او همچنین از سال ۱۳۶۵، تا هنگام ترور دکتر قاسملو، معاونت دبیرکل حزب دموکرات را نیز به عهده داشت.
دبیرکلی حزب دموکرات کردستان
پس از ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو در تیرماه ۱۳۶۸، در نخستین جلسه کمیتهی مرکزی حزب دموکرات کردستان، صادق شرفکندی به اتفاق آراء اعضای کمیتهی مرکزی بهعنوان دبیرکل حزب انتخاب شد و تا هنگام ترور و جان باختنش، یعنی تا ۲۶ شهریورماه ۱۳۷۱، در این سمت باقی ماند. «کردستان میدیا»
ترور صادق شرفکندی
صادق شرفکندی (دبیرکل اول حزب دموکرات کردستان) در شهریورماه ۱۳۷۱، به همراه اعضای هیئت نمایندگی حزب دموکرات کردستان ایران جهت شرکت در کنگرهی احزاب سوسیال دموکرات، به آلمان سفر کردند تا با فعالان سیاسی ایرانی گفتگو کنند. برگزاری این نشست در رستورانی به نام میکونوس در شهر برلین صورت گرفت. در شامگاه ۲۶ شهریور ۱۳۷۱، صادق شرفکندی و هیئت همراه در رستوران میکونوس حضور یافتند که در این هنگام همگی آنها مورد سوءقسد ترور قرار گرفتند.
در این اقدام تروریستی، صادق شرفکندی، فتاح عبدلی (نماینده حزب دموکرات کردستان در اروپا)، همایون اردلان (نماینده این حزب در آلمان) درجا کشته شدند. نوری دهکردی مترجم صادق شرفکندی در بیمارستان جان باخت. هیبت غفاری (صاحب رستوران) نیز مورد اصابت دو گلوله قرار گرفت، اما زنده ماند. سه تن از چهرههای سیاسی به نامهای پرویز دستماچی، مهدی ابراهیمزاده و مسعود میراشد هم که همراه با رهبران حزب دموکرات کردستان در جلسه حضور داشتند، جان سالم به در بردند. «بیبیسی»
ترور صادق شرفکندی همزمان با جلسهی انترناسیونال سووسیالیست در برلین صورت گرفت که بسیاری از رهبران اروپایی در این شهر حضور داشتند. آقای صادق شرفکندی قرار بود در رستوران میکونوس با اینگورا کارلسون (نخستوزیر سابق سوئد) و مینا سالین (رهبر حزب سوسیال دموکرات سوئد) دیدار و گفتوگو کند. «ایندیپندنت»
ترور رهبران حزب دموکرات کردستان ایران در رستوران میکونوس، نمونهی همان ترورهایی بود که در ایران با فتوای روحانیون و فرمان مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی صورت میگرفت که در ابتدای ریاستجمهوری محمد خاتمی به «قتلهای زنجیرهای» معروف شد. «رادیو زمانه»
پیش از این نیز عبدالرحمن قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان بههمراه عبدلله قادری آذر (عضو کمیته مرکزی حزب) و فاضل رسول (استاد کرد دانشگاه وین) در ۲۲ تیر ۱۳۶۸، به هنگام مذاکره با نمایندگان رژیم ایران در شهر وین توسط عوامل رژیم ایران مورد سوءقصد تروریستی قرار گرفتند و هر سه نفر جان باختند. «بیبیسی»
نقل قول از شاهد صحنه
پرویز دستماچی، یکی از اعضاء ارشد حزب دموکرات کردستان ایران است که هنگام واقعهی تروریستی، در رستوران میکونوس حضور داشت و جان سالم به در برد. آقای دستماچی شرح واقعه را بهطور مفصل شرح داده که در بخشی از آن آمده است:
«به هنگام ورود من به رستوران، ابتداء گفتگو بر سر این بود که زمان نشست را چه کسی اشتباه گفته است. درهرصورت نتیجهای حاصل نشد و موضوع همچنان ناروشن ماند. سپس از ترورهای رژیم در لندن، وین و پاریس گفتگو شد. شرفکندی میگفت اگر آنها بخواهند کسی را ترور کنند، خواهند کرد، زیرا ما در برابر یک حکومت با تمام امکانات قرار داریم. درهرصورت نتیجهای حاصل نشد و موضوع همچنان ناروشن ماند. سپس از ترورهای رژیم در لندن، وین و پاریس گفتگو شد. شرفکندی میگفت اگر آنها بخواهند کسی را ترور کنند، خواهند کرد، زیرا ما در برابر یک حکومت با تمام امکانات قرار داریم. شام حدود ساعت ده و نیم روی میز چیده شد... سخن برسرمسائل ایران وکردستان بود. من صورتم به طرف شرفکندی و مشغول گفتگو با او بودم که فرد سمت راست من شروع به سخن و گفتگوی ما را قطع کرد. من به سوی او برگشتم که ببینم چه میگوید. در این هنگام از درگاهی میان دو سالن، فردی وارد شد، پشت میرراشد، و تقریبا میان من و او ایستاد. من چون نشسته بودم و نگاهم به صورت میرراشد بود، ابتدا تنها پاهای او را دیدم و فکر کردم شاید یکی از دعوت شدگان است که تازه وارد شده است، و پس نگاهم آهسته به بالا رفت تا ببینم چه کسی آمده است. در لحظهای که نگاه من به سوی صورت تازه وارد به طرف بالا میرفت تا ببینم چه کسی آمده است، در برابر چشمان من، از فاصله شاید یک وجبی صورتم، مسلسلی بالا آمد و شروع به تیراندازی کرد و من سه پوکه اول را که از مسلسل بیرون پریدند، دیدم. در آنزمان به نظرم آمد که به روی مسلسل یک دستمال انداختهاند و از زیر آن شلیک میکنند. بعداً (تحقیقات پلیس) مشخص شد که تیراندازی از درون یک ساک ورزشی انجام گرفته است. درهمین لحظه نگاه من به صورت مسلسل چی افتاد که تا زیر چشم پوشیده بود. من به گونه غریزی خود را از روی صندلی به پشت سر پرت کردم و با صورت، و به روی شکم، به زیر میز پشت سر افتادم. به صادق شرفکندی دوازده گلوله، عمدتا به ناحیه سر، گلو، روده، ریه، جگر و کلیه اصابت کرده بود. او در جا فوت میکند. دو رگبارمسلسل شلیک شد و سپس لحظهای سکوت. من، بدون آنکه تکان بخورم، در لحظه سکوت میان دو رگبار، تنها برای آنکه بدانم چکار باید بکنم، آیا میتوانم برخیزم یا نه، ازهمانجا نگاهم را به سویی انداختم که مسلسل چی ایستاده بود تا ببینم رفته است یا نه. در این حالت دستی را دیدم با کلت و آستینی مشکی (بدون آنکه صورت ضارب را ببینم) که به سوی محلی که شرفکندی نشسته بود تک تیر، تیر خلاص میزد. تیر خلاص زن، پس از شرفکندی، چند گامی جلوتر رفت و دوباره صدای یک تک تیر (بعدا فهمیدم به سوی اردلان رفته است، در آن لحظه نمیدانستم به چه کسی تیر خلاص میزند). در این لحظه جرقهای از مغز من گذشت که اینها به تک تک ما تیر خلاص میزنند، او اکنون به سراغ عبدُلی در کنار من خواهد آمد (که با اصابت گلوله به قلبش فوت کرده بود) و پس از شلیک یک تیر خلاص به او، گلولهای نیز به خود من خواهد زد، که چنین نشد...» «جبهه ملی»
تشکیل دادگاه میکونوس
یک سال پس از ترور صادق شرفکندی و هیئت همراهش، دادگاهی در آلمان تشکیل شد که به دادگاه میکونوس شهرت یافت. نخستین جلسه دادگاه میکونوس در تاریخ ۶ آبان ۱۳۷۲، برگزار شد که تا ۲۱ فروردین ۱۳۷۶، دامه یافت. طی این مدت، ۲۴۷ جلسه دادگاه برگزار شد. دادگاه میکونوس نخستین دادگاه در رابطه با ترورهای مخالفان حکومت جمهوری اسلامی در خارج بود که برای مقامات بلندپایه و ارشد رژیم ایران حکم پیگرد صادر کرد.
۵ نفر از عاملان ترور دستگیر شدند که یکی از آنها ایرانی و ۴ نفر دیگر لبنانی بودند. این افراد عبارت بودند از: کاظم دارابی، عباس راحیل (رائل)، یوسف امین، عطاالله ایاد و محمد عطریس
فرماندهی اصلی این عملیات تروریستی، فردی به نام عبدالرحمان بنیهاشمی بود، که موفق به فرار شد. مطابق اطلاعات دادگاه، عبدالرحمان بنیهاشمی همان فردی است که احمد مرادی طالمی (خلبان پناهندهی ایرانی) را در سال ۱۳۶۶، در ژنو به قتل رسانده بود.
براساس اسناد دادگاه، یوسف امین و عباس رحیل در سالهای ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵، در حومهی شهر رشت در اردوگاه سپاه پاسداران بهمدت ۶ ماه آموزش دیده بودند و پس از شرکت در جنگ داخلی لبنان، عازم آلمان شده بودند. در جریان دادگاه، یوسف امین با جزئیات زیادی طرح ترور و عاملان اصلی پشت پرده را افشاء کرد، اما عباس رحیل سکوت نمود. نیروهای رژیم ایران خانوادهی یوسف امین در لبنان را به گروگان گرفتند و یوسف امین مجبور شد که اعترافات خود را انکار کرده و پس بگیرد. «بیبیسی»
جلسات دادگاه ترور میکونوس
حدوداً ۱۳ ماه از ترور صادق شرفکندی و همراهانش گذشت تا اینکه پرونده میکونوس در آبانماه ۱۳۷۲، در دادگاه جنایی شهر برلین بهطور رسمی کار خود را آغاز کرد. این دادگاه در مجموع ۲۴۷ جلسه برگزار کرد و ۱۷۶ نفر بهعنوان شاهد در این دادگاه حضور یافتند و شهادت دادند. سرانجام پس از حدود ۳ سال و نیم، در روز ۲۳ فروردین ۱۳۷۶، حکم نهایی دادگاه میکونوس در مورد متهمان صادر شد و به شرح زیر اعلام گردید:
- کاظم دارایی، محکوم به حبس ابد
- عباس راحل، محکوم به حبس ابد
- یوسف امین، محکوم به ۱۱ سال زندان
- محمد عطریس، محکوم به ۵ سال و ۳ ماه زندان
- عطاالله ایاد، پس از حدود ۴ سال زندان، آزاد
دادگاه میکونوس بهصراحت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را مسئول اجرای عملیات ترور صادق شرفکندی و همراهانش در رستوران میکونوس دانست. «کردپا»
شورای امور ویژه
هنگام بررسی پرونده ترور میکونوس، بنابر بر اعترافات ابوالقاسم مصباحی (مأمور پیشین وزارت اطلاعات) معروف به «شاهد C»، آمران ترور میکونوس و همچنین ترور دگراندیشان و مخالفان حکومت جمهوری اسلامی، شماری از مقامات ارشد رژیم ایران موسوم به «شورای امور ویژه» بوده است. در بخشی از این تحقیقات به نقل از ابوالقاسم مصباحی آمده است:
«در دوران حیات آیتالله خمینی، تصمیم در باره قتل دگراندیشان در درون یا بیرون بدون استثنا از سوی او گرفته میشد. پس از فوت آیت الله خمینی، و پس از آنکه علی خامنهای در سال ۱۹۸۹ رهبر نظام شد، تحت ریاست و نظارت او شورایی به نام “شورای امور ویژه” تأسیس شد که برفراز حکومت و تمام نهادهای آن بود… وظیفه “شورای امور ویژه” اتخاذ تصمیم در تمام امور مهمی بود که خارج از محدوده وظایف نهادهای قانونی و رسمی حکومت انجام میگرفت و در رابطه با آنها رعایت جنبههای قضائی- دینی لازم بود… تصمیمات اتخاذ شده در “شورای امور ویژه” تعیین وظیفه و تکلیف برای دولت، مجلس و تمام نهادی رسمی حکومت بود و آنها موظف به اجرای تصمیمات آن بودند. زمانیکه “شورای امور ویژه” در باره یک قتل تصمیم میگرفت، تصمیم باید بدون استثناء به تأیید مقام رهبری میرسید و بدون دستور او هیچکس اجازه اقدام نداشت. اعضاء ثابت “شورای امور ویژه” که در باره قتل مخالفان و دگراندیشان تصمیم میگرفتند (در آن زمان)، عبارتند بودند از: علی خامنهای، هاشمی رفسنجانی، علیاکبر ولایتی، علی فلاحیان، محمد محمدی ریشهری، محسن رضایی، سپهبد رضا سیفاللهی، آیتالله خزعلی...» «جبهه ملی»
حکم پیگرد مقامات رژیم ایران
دادگاه میکونوس همچنین در رأی تاریخی خود، ترور میکونوس را بهعنوان تروریست دولتی دانست و شخص سید علی خامنهای و هاشمی رفسنجانی و شمار دیگری از مقامات ارشد رژیم ایران را آمران این ترور معرفی کرد. «به پیش»
دادگاه میکونوس آمران ترور صادق شرفکندی و همراهانش را شماری از بالاترین مقامات ارشد رژیم ایران معرفی کرد که عبارت بودند از:
- سید علی خامنهای (رهبر جمهوری اسلامی ایران)
- هاشمی رفسنجانی (رئیسجمهور وقت)
- علی فلاحیان (وزیر اطلاعات اسبق)
- علیاکبر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت)
- محمد ریشهری (وزیر اطلاعات اسبق)
- محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه پاسداران)
- رضا سیفاللهی ( فرمانده اسبق حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی)
- آخوند خزعلی (عضو پیشین شورای نگهبان) «رادیو فردا»
حکم دادگاه
در بخشی از حکم ۳۹۵ صفحهای دادگاه میکونوس آمده است:
«ریشه این ترور را باید در روابط و مناسباتی دید که پس از انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفته است. تلاش کُردهای ایران، به رهبری حزب دمکرات کردستان ایران، برای کسب خودمختاری، این حزب را به یک حزب سیاسی قدرتمند و مخالف رژیم حاکم بدل ساخته است… لذا، رهبری سیاسی جمهوری اسلامی، برای سرکوب حزب دمکرات کردستان ایران، تصمیم گرفته است که تنها به مبارزات سیاسی علیه حزب بسنده نکند، بل حزب را از نگر فیزیکی نابود کند. قتل دکتر قاسملو و دو تن از یارانش در ۱۳ ژوئیه ۱۹۸۹ در شهر وین، و همچنین قتلی که در این دادگاه مورد بررسی قرار گرفت، از نتایج و پیامدهای عملی سیاستهای ج. ا. ا. است. رابطه میان قتل وین و برلین بسیار روشن و آشکار میباشد… اسناد و مدارک غیرقابل انکار ارائه شده به این دادگاه، شکل و نوع اتخاذ تصمیم راس رهبری سیاسی ایران، و همچنین ساختار و مسئولیتهای این تصمیم گیریها را که با هدف نابودی مخالفان رژیم در خارج از کشور انجام میگیرند، به گونهای بسیار روشن و آشکار نشان میدهند… اتخاذ تصمیم درباره نابودی دگراندیشان و مخالفان رژیم در اختیار نهادی به نام ”شورای امور ویژه” است که نهادی غیرقانونی و به دستور رهبر مذهبی نظام تشکیل شده است… اعضای این شورا عبارتند از رئیس جمهور، وزیر اطلاعات و امنیت، وزیرامور خارجه، رؤسای نیروهای نظامی و انتظامی… و همچنین رهبر مذهبی نظام… دلیل و انگیزه ترور برلین صرفا سیاسی و مربوط به حفظ قدرت سیاسی است… این قتل صرفا با انگیزه سیاسی و با هدف نابودی مخالفان رژیم انجام گرفته است. هدف اصلی رژیم ایران نابودی مخالفان فعال نظام در خارج از کشور است…»«دویچهوله»
آزادی تروریستها
کاظم دارابی در سال ۱۳۸۶، پس از گذراندن ۱۵ سال زندان، آزاد و از آلمان اخراج شد و به ایران بازگشت که مقامات رژیم ایران در فرودگاه از او استقبال کردند. همزمان با آزادی کاظم دارابی، مقامات آلمانی اعلام کردند که عباس رحیل نیز پس از ۱۵ سال حبس، هفته پیش آزاد و از آلمان اخراج شده است. «بیبیسی»
چشمپوشی آلمان و اروپا از ترور میکونوس
با وجود اینکه دولت آلمان به خاطر روابط سیاسی و اقتصادی که با رژیم ایران داشت، قصدش بر این بود که از واقعهی تروریستی میکونوس چشمپشی کند، اما از آنجایی که دادگاه برلین مستقل بود، هویت تروریستها را آشکار کرد و این برای نخستین بار بود که یک دادگاه قضایی در آلمان یک حکومت در دوران زمامداری به ترور مخالفان خود متهم کرد.
با این وجود، دولت آلمان و سایر کشورهای اروپایی پس از گذشت مدت کوتاهی، از پروندهی ترور میکونوس چشمپوشی کردند و آن را به فراموشی سپردند و به مناسبات سیاسی و اقتصادی خود با رژیم ایران ادامه دادند. با چشمپوشی دولت آلمان و اروپا و اتخاذ سیاسیت مماشات با نظام جمهوری اسلامی ایران، هنوز هم عاملان ترور صادق شرفکندی و همراهانش به مجازات اعمال تروریستی خود نرسیدهاند و به طور آزادانه به کشورهای مختلف جهان سفر میکنند. «آنف نیوز»
حتی پس از گذشت مدت کمی از ترور دکتر صادق شرفکندی و همراهانش، نام رستوران میکونوس تغییر کرد و اکنون محلی به این نام وجود ندارد. در واقع برای یک عده، میکونوس جزیرهی کوچک توریستی در یونان محسوب میشود، اما برای میلیونها نفر در سراسر دنیا نام میکونوس یادآور ترورهایی است که ارشدترین مقامات رژیم ایران آمران و عاملان آن بودهاند. «رادیو زمانه»
تروریست رژیم ایران در اروپا
از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۱، تعدادی از برجستهترین چهرههای مختلف مخالفان نظام جمهوری اسلامی در خاک اروپا توسط عوامل رژیم ایران ترور شدند. در تیرماه سال ۱۳۶۸، دکتر عبدالرحمان قاسملو در وین ترور شد. در شهریورماه همان سال غلام کشاور چهرهی برجستهی حزب کمونیست ایران در مقابل چشمان خانوادهاش در قبرس ترور شد. ۱۵ روز بعد، صدیق کمانگر از حزب کمونیست ایران در رانیه کردستان عراق ترور شد. در اردیبهشت ۱۳۶۹، دکتر کاظم رجوی برادر مسعود رجوی که نخستین نماینده جمهوری اسلامی در مقر سازمان ملل متحد در ژنو بود، در حومهی شهر ژنو سوئیس ترور شد. شاپور بختیار در مردادماه ۱۳۷۰، در پاریس ترور شد. فریدون فرخزاد در مردادماه ۱۳۷۱، در شهر بن آلمان ترور شد، و صادق شرفکندی و هیئت همراهش نیز در شهریورماه ۱۳۷۱، در برلین آلمان ترور شدند.
با آغاز ریاست جمهوری محمد خاتمی، عملیات تروریستی رژیم ایران در خاک اروپا مدتی توقف خورد و فضای نسبتاً باز رسانهای بهطور موقت ایجاد شد. در چنین فضایی بود که نقش رژیم ایران در ترورهای پیشین نیز مطرح شد و موضوع قتلهای زنجیرهای هم افشاء گردید.
پس از این مرحله، رژیم ایران ملاحظات پیشین را کنار گذاشت و دوباره سیاست تروریسم گسترده بهویژه در خاک اروپا را از سر گرفت. پس از پایان ریاست جمهوری خاتمی و روی کار آمدن محمود احمدینژاد، سپاه پاسداران اغلب وزارتخانهها را تصاحب کردند و بیشتر از قبل بر نهادهای رسمی دولتی غلبه کردند. خامنهای با گماشتن قاسم سلیمانی بهعنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، نیروی قدس بهسرعت به یکی از تأثیرگذارترین عوامل سازماندهی گروههای تروریستی در منطقهی خاورمیانه و جهان شد.
اکنون اروپا با خواست مردم ایران برای لیستگذاری سپاه پاسداران در گروههای تروریستی مواجه شده است، ایرانیانی که بیشتر از همه واقف به ماهیت تروریستی سپاه پاسداران بوده و با شهروندان اروپا و نقاط مختلف جهان، قربانیان مشترک این گروه هستند. «ایندیپندنت»