کاربر:Abbas/صفحه تمرین1: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:اختلاس در ایران.JPG|جایگزین=اختلاس در ایران|بندانگشتی|اختلاس در ایران]]
{{جعبه زندگینامه
'''اختلاس‌ها در ایران''' پدیده‌ای است که از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی بر اقتصاد ایران سایه انداخته است. در اوایل دهه ۶۰ خورشیدی بازاریان وابسته به حکومت که ارگان‌های اقتصادی جمهوری اسلامی را در اختیار داشتند با سیاست‌های خود و وضع قوانین و دستورالعمل‌های مختلف سودهای کلانی به جیب می‌زدند.  
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =حسینعلی منتظری
| عنوان ۲          =
| نام              =
| تصویر            =منتظری ۲.JPG
| اندازه تصویر      =
| عنوان تصویر      = حسینعلی منتظری
| زادروز            = اول مهر ۱۳۰۱
| زادگاه            = نجف‌آباد اصفهان
| مکان ناپدیدشدن    =
| تاریخ ناپدیدشدن  =
| وضعیت            =
| تاریخ مرگ        = ۲۹ آذر ۱۳۸۸
| مکان مرگ          =
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| علت مرگ          =
| پیداشدن جسد      =
| آرامگاه          =
| بناهای یادبود    =
| محل زندگی        = قم
| ملیت              =
| نام‌های دیگر      =
| نژاد              = ایرانی
| تابعیت            =ایران
| تحصیلات            = تحصیلات حوزوی
| دانشگاه          =
| پیشه              =
| سال‌های فعالیت    =۱۳۴۰ تا ۱۳۸۸
| کارفرما          =
| نهاد              =
| نماینده          =
| شناخته‌شده برای    = مردم ایران
| نقش‌های برجسته    = قائم مقام ولی فقیه
| سبک              =
| تأثیرگذاران      =
| تأثیرپذیرفتگان    =
| شهر خانگی        = نجف‌آباد اصفهان
| دستمزد            =
| دارایی خالص      =
| قد                =
| وزن              =
| تلویزیون          =
| لقب              =
| دوره              =
| پس از            =
| پیش از            =
| حزب              =
| جنبش              =
| مخالفان          = ماموران امنیتی و کارگزاران خامنه‌ای
| هیئت              =
| دین              =اسلام
| مذهب              =
| اتهام            =
| مجازات            =
| وضعیت گناهکاری    =
| منصب              =
| مکتب              =
| آثار              =
| همسر              =
| شریک زندگی        =
| فرزندان          = محمد،    ،      ،      ،
| والدین            = حاج علی
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| signature_alt    =
| وبگاه            =
| imdb_id          =
| Soure_id          =
| پانویس            =
}}
'''حسینعلی منتظری،''' (زاده‌ی اول مهر ۱۳۰۱ در نجف‌آباد – درگذشت ۲۹ آذر ۱۳۸۸ در قم) قائم مقام [[خمینی]] تا سال ۱۳۶۸، رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از مراجع و مدرسین حوزه‌ی قم، از شاگردان خمینی و نماینده تام‌الاختیار او تا زمان عزل از قائم‌مقامی بود. او از مدافعان حکومت مذهبی و از مفسران اصلی نظریه [[ولایت فقیه]] بود و این اصل با مدیریت او وارد قانون اساسی ایران شد. منتظری پس از افشای [[ایران گیت|ماجرای ایران‌گیت]] توسط مهدی هاشمی برادر دامادش و دستگیری و اعدام وی، از سیستم حکومتی ایران انتقاد کرد. حسینعلی منتظری در سال ۱۳۶۷ بدنبال صدور فتوای [[قتل عام ۶۷|قتل‌عام زندانیان سیاسی،]] [[هیئت مرگ]] درصدد گرفتن تاییدیه او بودند اما منتظری آنها را طرد کرده و عمل‌شان را در ردیف بدترین جنایتهای تاریخ خواند. او به این قتل عام اعتراض کرد و نامه‌یی اعتراضی به خمینی نوشت. پس از این نامه خمینی در پاسخ طی نامه‌ای در تاریخ ۶ فروردین ۱۳۶۸ منتظری را از قائم مقامی خود حذف کرد.<ref name=":3">[https://emam.com/posts/view/4196/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D9%82%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%B1%DB%8C-%28%D8%B9%D8%AF%D9%85-%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%B5%D8%AF%DB%8C-%D8%B1%D9%87% سایت جامع خمینی]</ref>               


موضوع اختلاس‌ها در ایران اساسا از ابتدای دهه ۷۰ شمسی مظرح شد. اولین پرونده اختلاس در سال ۱۳۷۱ افشا شد که متهمان اصلی آن مرتضی رفیق دوست و فاضل خداداد بودند که به اختلاس ۱۲۳ میلیاردی معروف شد. پس از آن طی سال‌های دیگر پرونده‌های بسیار دیگری از قبیل پرونده اختلاس غلامحسین کرباسجی، پرونده شهرام جزایری، اختلاس ۳ هزار میلیاردی، اختلای در سازمان تامین اجتماعی، اختلاس بیمه ایران، اختلاس صندوق فرهنگیان، اختلاس در وزارت نفت، گم شدن دکل‌های نفتی و جندین مورد دیگر نیز مطرح شدند که در تمامی آن‌ها رد پای عوامل حکومتی به چشم می‌خورد. در واقع با توجه به حجم و میزان اختلاس در هر یک از این پرونده‌ها شکی باقی نمی‌گذارد که بدون دخالت عوامل قدرتمند وابسته به ارگان‌های حکومتی چنین اختلاس‌هایی ممکن نیست.  
در سالهای بعد منتظری به نقد دیکتاتوری [[ولایت فقیه]] پرداخت، پس از انتقاد از ولایت خامنه‌‌ای در سال ۱۳۶۷ به مدت ۶ سال در حبس خانگی قرار گرفت. خانه او توسط لباس‌ شخصی‌های جمهوری اسلامی و ماموران امنیتی مورد تهاجم قرار گرفت، نامش از معابر پاک شد و مطالبش از نشریات و کتابها حذف گردید و رسانه‌های جمهوری اسلامی از او با طعنه‌ی شیخ ساده‌لوح نام می‌بردند.      


یکی از موضوعات و پرونده‌هایی که در سال‌های اخیر یعنی از سال ۱۳۹۴ و در اوج آن در سال ۱۳۹۶ سرو صدایی زیادی به پا کرد و گستردگی آن تقریبا تمام کشور را در بر گرفت موضوع اختلاس در موسسات مالی و اعتباری بود. در اثر شرایط بی‌ثبات اقتصادی در ایران موسسات مالی رشد قارچ گونه‌ای پیدا کردند و طبق یک گزارش رسمی تعداد آن‌ها به ۷۰۰۰ موسسه رسید. این موسسات با سودهای بالا موفق به جذب سرمایه‌های مردم شدند اما بعد از مدتی اعلام ورشکستگی می‌کردند و پول سرمایه گذاران را که عمدتا از اقشار کم درآمد و متوسط جامعه بودند و به امید سودی برای گذران امور زندگی پول‌های خود را نزد این موسسات به امانت گذاشته بودند را بالا می‌کشیدند. این مسئله به یک بحران اجتماعی در جامعه ایران در سال‌های اخیر تبدیل شده است و به خصوص در سال‌های ۹۶ و ۹۷ روزی نبوده که شاهد اعتراض سپرده گذاران در مقابل موسسات مالی و بانک مرکزی و یا دوائر دولتی و حکومتی نباشیم.
مهمترین اعتراضات او شامل وضعیت زندانیان، رابطه‌ی پنهانی با آمریکا، ادامه‌ی جنگ با عراق پس از آزادی خرمشهر، استقراض خارجی، رعایت حقوق بشر و دخالت حکومت در حوزه‌های علمیه می‌شد.  


== پیشینه اختلاس در ایران ==
منتظری که یکی از پر مخاطب‌ترین شخصیت‌های مذهبی شیعه و از نظر بسیاری اعلم از دیگران بود، در ماه‌های پایانی عمر خود با صدور فتوا‌هایی علیه برخورد حکومت با معترضان در قیام سال ۱۳۸۸ به یکی از مخالفین نظام تبدیل شد.
[[پرونده:عبدالحسین تیمورتاش در کنار رضا خان.JPG|جایگزین=عبدالحسین تیمور تاش اولین متهم اختلاس در تاریخ معاصر ایران|بندانگشتی|عبدالحسین تیمور تاش اولین متهم اختلاس در تاریخ معاصر ایران در کنار رضا خان]]
در کابینه مستوفی‌الممالک، در سال ۱۳۰۶ هجری شمسی و پس از کشمکش‌های طولانی هیات دولت لایحه «قانون اجازه تأسیس بانک ملی ایران» را به مجلس تقدیم کرد که در همان سال تصویب شد. به دولت اجازه داده شد که افراد متخصصی را از میان اتباع آلمان یا سوئیس برای تأسیس بانک استخدام کند. دکتر کورت لیندن بلات آلمانی به همکاری دعوت شدحدود پنج سال از تأسیس بانک ملی گذشته بود؛ در سال ۱۳۱۱ پس از بازگشت تیمورتاش از مذاکرات نفت؛ هیات نظارت بانک ملی ضمن بررسی ترازنامه بانک، به‌سوءاستفاده‌های متعددی در بانک مزبور پی برد. هنگامی که سوءاستفاده‌های مدیر آلمانی بانک کشف شد، وی در مرخصی در آلمان به سر می‌برد. حسینقلی نواب، رئیس هیات نظارت و آقایان رضاقلی هدایت (نیرالملک)، ابراهیم حکیمی (حکیم الملک)، علی سهیلی و شارل کلاویه اعضای هیات نظارت بودند.


سرانجام پس از رسیدگی‌های متعدد معلوم شد قسمتی از سوءجریانات در اثر توصیه و دستورهای تیمورتاش، وزیر دربار بوده است و علاوه بر آن‌که مبالغی خود از بانک در مقابل وثیقه‌های نامطمئن دریافت داشته، به عده‌ای نیز که واجد شرایط دریافت اعتبار و وام نبوده‌اند، قرض داده شده است. گذشته از آنها مبالغی هم وکیل‌الملک دیبا که از گماشته‌گان تیمورتاش بود از بانک ملی قرض کرده است. او متهم شد که در معامله‌ای به‌وسیله حاج امین‌التجار اصفهانی استفاده برده، همچنین در تسعیر ریال به پوند فوایدی برده است.  
مراسم تشییع جنازه‌ی او با حضور صدها هزار نفر برگزار شد، و مراسم ختم وی نیز به اجبار لغو شد.<ref name=":2">[https://www.bbc.com/persian/iran/2009/01/090129_ir_montazari سایت بی بی سی فارسی مقاله زندگینامه منتظری]</ref>


فوراً هیات وزیران احضار و جلسه فوق‌العاده تشکیل شد تا راه‌حل‌هایی برای رفع این بحران اقتصادی ارائه شود. در آن ایام که بانک ملی دچار چنین سرنوشتی شده بود، قسمت اعظم موجودی شاه در بانک ملی بود و رقمی حدود ۲۰ میلیون تومان یعنی ۱۰ برابر سرمایه بانک را تشکیل می‌داد. هیات وزیران عصر آن روز تشکیل شد.
== گاهشمار زندگی منتظری ==
حسینعلی منتظری در سال ۱۳۰۱ در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد. ‏پدرش حاج علی کشاورز ساده‌ای بود که در کنار کار‏ ‏روزانه‌اش با کتاب و کتابخانه سروکار داشت و معلم اخلاق و مدرس قرآن بود. منتظری از هفت سالگی آموختن را با ادبیات فارسی و‏ ‏سپس صرف و نحو عربی آغاز کرد، در سال ۱۳۱۴ یعنی در ۱۳ سالگی برای ادامه تحصیل در حوزه، به قم رفت. ده ماه در قم بود و دوباره به اصفهان برگشت. به مدت پنج، شش سال در اصفهان بود و در سال ۱۳۲۰ به قم بازگشت و دروس حوزه را در قم پیگیری کرد. در قم با مرتضی مطهری آشنا شد. در کلاس‌‌های درس روح‌الله خمینی در قم شرکت می‌کرد. پس از آمدن آیت‌الله بروجردی درزمره‌ی شاگردان و نزدیکان او درآمد و مدتی نماینده او در نجف آباد برای رسیدگی به امور حوزه‌ی علمیه بود.<ref name=":0">[http://www.amontazeri.com/farsi/khaterat/html/0003.htm کتاب متن کامل خاطرات آیت‌الله حسینعلی منتظری]</ref>حسینعلی منتظری در مبارزه با بهاییت و ترویج حکم آیت‌الله بروجردی در مورد بهائیان به خصوص در نجفآباد و اصفهان نقش به سزایی داشت. در اثر اقدامات او بهائیان در این مناطق بسیار تحت فشار قرار گرفتند. او به خاطر این فعالیت‌ها به استانداری اصفهان احضار شد.<ref name=":0" />


حسینقلی نواب، رئیس هیات نظار بانک ملی در جلسه شرکت کرد و به تشریح گزارش خود پرداخت. تخلفات رئیس بانک را برشمرد، ترازنامه او را جعلی دانست و اشاراتی نیز به اقدامات تیمورتاش در امور بانک کرد.  
=== منتظری قبل از انقلاب ۱۳۵۷ ===
پس از فوت سید حسین طباطبایی بروجردی (در سال ۱۳۴۰ خورشیدی)‏ ‏نظر آخوندهای حوزه‌ی علمیه بر اعلمیت سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمد صادق روحانی ومحمدکاظم شریعتمداری، شهاب‌الدین مرعشی نجفی و روح الله خمینی بود. منتظری و مطهری خمینی را تایید می‌کردند. منتظری و مطهری و تعدادی دیگر از نزدیکان و شاگردان روح‌الله خمینی پس از فوت بروجردی برای جا انداختن مرجعیت خمینی تلاش کردند و چون یکی از شرایط مرجعیت برقرار کردن شهریه به طلبه‌ها بود، حسینعلی منتظری برای برقراری شهریه خمینی بسیار تلاش کرد و با جمع‌آوری کمک‌های مالی و وجوهات و پرداخت شهریه یه طلاب سعی در جا انداختن مرچعیت خمینی داشت. منتظری پس از دستگیری و تبعید خمینی نیز مسئولیت پرداخت شهریه خمینی را بر عهده داشت و در زمان تبعید خمینی نماینده تام‌الاختیار او در ایران بود.


هیات وزیران در این جلسه تصمیماتی اتخاذ کردند و نامه‌ای به وزیر مختار آلمان در ایران نوشته و ضمن شرح ماوقع خواستار تحویل دکتر لیندن بلات و محاکمه او شدند.
منتظری خود خاطره‌ای در این باره دارد که می‌‌گوید:<blockquote>«یادم هست در همان وقت (پس از وفات آیت‌الله بروجردی) من رفتم منزل آقای گلپایگانی مردم زیادی آنجا اجتماع کرده بودند، و ایشان را با دسته‌جات زیادی آوردند برای فاتحه آیت‌الله بروجردی، کوچه‌ها پر از جمعیت بود و با تشریفات و اسکورت ایشان را آوردند در مجلس، ولی شب همان روز من رفته بودم در منزل آیت‌الله خمینی،‌ نماز مغرب و عشا را با ایشان خواندم و حدود یک ساعت و نیم نشستیم با ایشان درددل کردیم و راجع به فوت آیت‌الله بروجردی و مسائل آن روز صحبت کردیم. حتی یک نفر نیامد آنجا سر بزند».<ref name=":0" /></blockquote>در سال ۱۳۴۰ حکومت شاه دست به اقداماتی زد که شروع آن از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود و مقدمه‌ای بود برای رشته‌ای از اصلاحات بورژوایی که به عنوان [[انقلاب سفید]] و اصلاحات ارضی معرفی شد. مخالفت خمینی با شاه نیز از همین زمان شروع شد. به طبع منتظری نیز که از نزدیکان و اطرافیان خمینی بود در این داستان با او همراه شد و مخالفت او با حکومت پهلوی از همین‌جا آغاز گردید. حسینعلی منتظری از بنیانگذاران جمعیتی به نام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود.


چند روز از ماجرای پرده‌برداری از اختلاس در بانک ملی نگذشته بود که روزی [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] تیمورتاش را احضار کرد و با تندی به او گفت: <blockquote>«این پسره مزخرف وکیل‌الملک کیست که به دربار آورده‌ای؟ او را فوراً بیرون کن؛ قرار است تحت تعقیب واقع شود.»</blockquote>وکیل‌الملک فردای آن روز از طرف آیرم، رئیس نظمیه بازداشت شد و پرونده‌هایی که از قبل برای او تدارک دیده شده بود، به جریان افتاد.
در عید سال ۱۳۴۵ به دنبال پخش اعلامیه توسط محمد منتظری در حرم حضرت معصومه [[ساواک]] او را به همراه فرزندش بازداشت کرد و پس از هفت ماه از زندان آزاد گردید.


روز ۲۹ بهمن‌ماه ۱۳۱۱ دادستان دیوان کیفری، علیه تیمورتاش کیفرخواست بلندبالایی را ابلاغ کرد. در ادامه در ۲۵ اسفندماه جلسه دادرسی آغاز شد. در کیفرخواست، تیمورتاش را به فساد و ارتشا متهم کردند. البته یکی، دو جلسه هم به‌صورت سری برگزار شد که اطلاع دقیقی از مسائل ردوبدل‌شده در آن جلسات نیست.
‏‏حسین علی منتظری چند ماه پس از آزادی از زندان به طور مخفیانه برای ملاقات با خمینی راهی عراق شد، اما حکومت که از این‏ ‏سفر مطلع شده بود هنگام بازگشت از عراق او را در منطقه‌ی مرزی‏ ‏دستگیر و روانه‌ی زندان کرد، که پس از حدود پنج ماه از زندان‏ ‏آزاد گردید.


در خاتمه دادرسی، تیمورتاش به علت ارتکاب به رشوه‌خواری به سه سال حبس مجرد و محرومیت از کلیه حقوق اجتماعی و استرداد مال حاصل از ارتشا محکوم شد. محاکمه تیمورتاش طی دو جلسه برگزار شد. در دومین جلسه محاکمه تیمورتاش به پنج سال زندان و پرداخت ۹ هزار لیره انگلیسی و ۲۰۰ هزار ریال وجه رایج مملکتی به خزانه دولت محکوم شد. خانه مسکونی او مصادره و اموال او تماماً ضبط و وسایل باارزش و گران‌قیمت؛ نظیر فرش و مبل و سایر ملزومات زندگی‌اش به کاخ‌های سلطنتی خاندان پهلوی انتقال یافت.  
در‏ ‏زمان برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله منتظری به مسجد سلیمان تبعید شد، که این تبعید سه ماه به طول‏ ‏انجامید. پس از آن در مسجد سلیمان به منتظری ابلاغ کردند که نباید به قم‏ ‏برود، ولی او به قم مراجعت کرد تا اینکه ساواک او را به نجف‌آباد منتقل نمود. در نجف‌آباد پس از ایراد چند سخنرانی ساواک مجددا او را دستگیر و پس‏ ‏از محاکمه به سه سال زندان و در دادگاه تجدید نظر به‏ ‏یک سال ونیم زندان محکوم کرد و به زندان قصر انتقال داد.
[[پرونده:Fazel Khodadad 1994.jpg|جایگزین=فاضل خداداد متهم اختلاس ۱۲۳ میلیاردی|بندانگشتی|275x275پیکسل|[[فاضل]] خداداد متهم اختلاس ۱۲۳ میلیاردی که اعدام شد]]
تیمورتاش در مدت زندان به سختی شکنجه می‌شد. از نور آفتاب و گردش در محوطه زندان و غذای کافی نیز محروم بود. وظیفه قتل تیمورتاش را بر عهده ماموران پلیس سیاسی گذاشته و پزشک احمدی، مأمور انجام این ماموریت شد.<ref>[https://way2pay.ir/106063/ اولین اختلاس بانکی ایران چگونه رقم خورد؟]- راه پرداخت</ref>


== اختلاس‌ها در جمهوری اسلامی ==
در‏ ‏اردیبهشت ۱۳۴۹ آزاد و راهی قم گردید؛ دوباره او را به نجف‌آباد تبعید کردند. مدت تبعید به نجف‌آباد مجموعاً حدود سه سال به طول‏ ‏انجامید. بدنبال برخی مواضع او، وی  را به سه سال تبعید در طبس محکوم کردند. در طبس، نامه‌ی سرگشاده به‏ ‏علما و مردم ایران در مورد اتحاد علیه «امپریالیسم و صهیونیسم‏» (آمریکا و اسرائیل) ‏نوشت، که ‏عده‌ای از جمله رهبر کنونی جمهوری اسلامی [[علی خامنه‌ای]]، به جرم توزیع‏ ‏این اعلامیه دستگیر و یا تحت تعقیب قرار گرفتند. یکسال بعد در سال ۱۳۵۳ او را به خلخال تبعید کردند و ۴ ماه بعد او را به سقز تبعید کردند. پس از دستگیری تعدادی از شاگردان وی در درگیری مدرسه‌ی فیضیه در سقز بازداشت و در سال ۱۳۵۴ به زندان اوین منتقل شد. در اوین محاکمه و به ده سال زندان محکوم شد و نهایتا در آبان سال ۱۳۵۷ به همراه آیت‌الله طالقانی از اوین آزاد شد.


=== اختلاس ۱۲۳ میلیاردی ===
منتظری در بحبوحه انقلاب ضد سلطنتی پس از آزادی از زندان در۲۷ آذرماه ۱۳۵۷برای ملاقات با خمینی به پاریس رفت.
نخستین فساد بزرگ چند دهه اخیر که رسانه‌ای شد، فساد موسوم به اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی در اوایل دهه ۷۰ بود. مرتضی رفیقدوست برادر محسن رفیقدوست به همراه فاضل خداداد، متهمان اصلی این پرونده بودند.<ref name=":0" /> مرتضی رفیق دوست که از تاجران میوه و فعالان بازار میوه وتره بار بود با همکاری خداداد کارمند بانک صادرات توانستند با چک تضمینی به مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان از بانک صادرات وام کلان بگیرد و با ضمانت‌نامه بدون پشتوانه، ۳ میلیارد تومان اختلاس کنند، که با دریافت پرداخت‌های مکرر به ۱۲۳ میلیارد رسید.<ref name=":1">[https://www.yjc.ir/fa/news/6710291/%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D8%B3-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7-%D8%B4%D9 با بزرگترین اختلاس گران تاریخ ایران آشنا شوید/ از سیاسی‌ترین فساد مالی تا گم شدن دکل نفتی!]- باشگاه خبرنگاران جوان</ref> پرونده از سال ۱۳۷۱ باز شد و تا سال ۱۳۷۴ که فاضل خداداد اعدام شد، ادامه یافت. مرتضی رفیقدوست هم که به حبس ابد محکوم شده بود، در سال ۸۲ مشمول عفو قرار گرفت و از زندان آزاد شد.


محسن رفیقدوست در مصاحبه‌های متعددی برادر خود را «قربانی» این پرونده توصیف کرده و معتقد است که ابعاد ماجرا به آن بزرگی که توسط دستگاه قضا در رسانه‌ها مطرح شد، نبوده است. به عقیده‌ی او، اعدام فاضل خداداد نیز در کنار اتهامات مالی، دلایل دیگری هم داشته است؛ دلایلی که او هیچ‌گاه حاضر نشد بطور شفاف درباره‌ی آن توضیح دهد.<ref name=":0" />
=== منتظری پس از انقلاب ۱۳۵۷ ===


=== اختلاس غلامحسین کرباسچی ===
==== منتظری در شورای انقلاب و مجلس خبرگان ====
[[پرونده:غلامحسین کرباسچی در دادگاه.JPG|جایگزین=غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران در صحن دادگاه به جرم اختلاس|بندانگشتی|غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران در صحن دادگاه به جرم اختلاس]]
خمینی قبل از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در پاریس شورای انقلاب را که از افراد نزدیک به خود بود تشکیل داد. منتظری نیز به عضویت این شورا درآمد. در سفر به پاریس منتظری نام سیدعلی خامنه‌ای را برای عضویت در شورای انقلاب به خمینی پیشنهاد کرد.  
غلامحسین کرباسچی شهردارتهران، در سال ۷۷ به اتهام اختلاس و نقض صریح قانون بازداشت شد. آنچه در مفاد اتهامات او آمده بود، برداشت مالی وی به نفع کارگزاران سازندگی (حزب مورد علاقه او)، اختلاس به نفع شخصی، برداشت برای نمایندگی ایران در سازمان ملل، تضییع اموال و تصرفات غیر مجاز و غیر قانونی در وجوه شهرداری، به مبلغ ۱۴ میلیارد تومان بود. رای نهایی دادگاه، به استناد ماده ۴۷ قانون مجازات اسلامی، به دو سال حبس و ده سال انفصال از خدمات دولتی و پرداخت جزای نقدی و استرداد وجوه تعلق گرفت و از اغلب موارد اتهامی دیگر تبرئه شد.<ref name=":1" />


=== اختلاس شهرام جزایری ===
پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در ایران برای تدوین قانون اساسی جمهوری جدید مجلسی به نام مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شد و حسینعلی منتظری رئیس آن مجلس شد. در پیش‌نویس قانون اساسی اصل ولایت فقیه وجود نداشت و منتظری اصل ولایت فقیه را وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی کرد. مجلس خبرگان ابتدا برای تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی تشکیل شد و پس از تصویب قانون اساسی باید منحل می‌شد اما خمینی با انحلال آن مخالفت کرد و این مجلس با نام مجلس خبرگان رهبری که وظیفه‌اش تعیین رهبر است به کار خود ادامه داد.
[[پرونده:شهرام جزایری.JPG|جایگزین=شهرام جزایری متهم یک از پر سرو صداترین پرونده‌های اختلاس در ایران|بندانگشتی|شهرام جزایری متهم یک از پر سرو صداترین پرونده‌های اختلاس در ایران]]
یکی از پرونده‌های جنجالی فساد مالی در تاریخ جمهوری اسلامی، موضوع شهرام جزایری بوده است که در سال ۱۳۸۱ بازداشت شد. رفت‌وآمد آسان او به مجلس، ارتباطش با برخی نمایندگان و ارسال چک چند ده میلیونی به دفتر [[سید علی خامنه ای|خامنه‌ای]]، از جمله بحث‌برانگیزترین تحرکات او بود که به زعم برخی، از جمله محمود علیزاده طباطبایی (یکی از وکلای مدافعش) مورد آخر باعث بازداشت او شد. جزایری در اوایل اسفند ۱۳۸۵ در جریان انتقال از زندان برای معرفی برخی اموالش، فرار کرد و سه روز پیش از آغاز سال ۸۶ در عمان مجدداً دستگیر شد. همین اقدام او حکم زندانش را دو سال افزایش داد. در نهایت، شهرام جزایری که توانسته بود از اتهام اخلال در نظام اقتصادی کشور تبرئه شود، بعد از ۱۳ سال از زندان آزاد شد. تحصیل مال از طریق نامشروع، پرداخت رشوه به دفعات و به افراد مختلف، معافیت از سربازی به صورت متقلبانه، اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات قانونی، تصرف غیرمجاز در اموال و وجوه توقیف شده، فرار از زندان و خروج غیرمجاز از کشور، مهم‌ترین اتهامات او بودند.<ref name=":0" />


=== اختلاس ۳هزار میلیاردی ===
منتظری مدتی هم پس از درگذشت آیت‌الله طالقانی امام جمعه تهران بود.
مه‌آفرید امیرخسروی در سال ۱۳۹۰ به فسادی متهم شد که تاکنون از آن با عنوان یکی از بزرگترین مفاسد مالی تاریخ ایران یاد می‌شود. رقم اختلاس در این پرونده ۳۰۰۰ میلیارد تومان بود. یکی از نکات بارز در این پرونده، به میان آمدن نام چند مدیر دولت وقت، چند نماینده مجلس و برخی نزدیکان محمود احمدی‌نژاد و یار نزدیک او اسفندیار رحیم‌مشایی بود. سیدمحمد جهرمی (وزیر پیشین کار در دولت نهم و مدیرعامل اسبق بانک صادرات) در مصاحبه‌ای با رد ادعاهای مطرح شده علیه خود، از برادرزاده اسفندیار رحیم‌مشایی به عنوان یکی از افراد دخیل در این پرونده یاد کرده بود. با وجود طرح چنین ادعاهایی، مشخص نشد که آیا از وزرا، معاونان وزرا یا چند نماینده مجلس که نامشان در این فساد مطرح شده بود، بازجویی شده و به دادگاه احضار شدند یاخیر. در نهایت دو نام در این پرونده باقی ماند؛ مه‌آفرید امیرخسروی و محمودرضا خاوری. خاوری مدیرعامل وقت بانک ملی بود؛ یعنی یکی از بانک‌های درگیر در این فساد اقتصادی. در همان ابتدای طرح رسانه‌ای این پرونده، گفته شد که او به همراه حدود ۳ هزار میلیارد تومان، به کانادا گریخته است. مه‌آفرید در سال ۱۳۹۳ اعدام شد. محمد جهرمی هم نهایتاً به پرداخت ۸ میلیون تومان محکوم شد.<ref name=":0" />


=== اختلاس در سازمان تامین اجتماعی ===
==== قائم مقامی منتظری ====
[[پرونده:مه آفرید امیر خسروی.JPG|جایگزین=مه آفرید امیر خسروی که در جریان پرونده اختلاس ۳ هزار میلیاردی اعدام شد|بندانگشتی|مه آفرید امیر خسروی که در جریان پرونده اختلاس ۳ هزار میلیاردی اعدام شد]]
در سال ۱۳۶۴ مجلس خبرگان رهبری حسین‌علی منتظری را به عنوان قائم مقام رهبری تعیین کرد.<ref>[https://www.parsine.com/fa/news/14201/%D8%A2%D9%8A%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%B1%D9%8A-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%DA%86%D9%86%D8%AF-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C سایت پارسینه]</ref> بنا به گفته خود منتظری در کتاب خاطراتش، طبق قانون اساسی مجلس خبرگان حق چنین کاری را نداشت و فقط در صورت مرگ یا عزل رهبر باید جانشین او را تعیین می‌کرد. مجلس خبرگان برای توجیه این کار آن‌را نه به عنوان مصویه بلکه به عنوان پیشنهاد و خبر که نام منتظری بعد از خمینی به عنوان رهبر آینده مطرح است اعلام کرد. کارگردان این مصوبه در مجلس خبرگان [[سید علی خامنه ای|سیدعلی خامنه‌ای]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی|علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی]] بودند. قرار بر این بود که این مصوبه مخفی باشد، اما امام جمعه وقت قزوین به نام باریک‌بین اولین بار آنرا فاش کرد. پس از او نیز هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران موضوع را اعلام کرد و قضیه علنی شد.
سعید مرتضوی دادستان سابق تهران در زمانی که مدت کوتاهی در زمان احمدی نژاد رئیس سازمان تأمین اجتماعی بود متهم به فساد مالی شد. تنها در یکی از موارد اتهامی، به گفته‌ی یکی از اعضای هیأت مدیره جدید سازمان تأمین اجتماعی، سعید مرتضوی و بابک زنجانی تفاهم‌نامه‌ای امضا کرده بودند که طی آن، در ازای پرداخت ۵٫۳ میلیون یورو از جانب زنجانی، این سازمان ۱۳۷ شرکت زیرمجموعه خود را با نرخ تعیین‌شده بر اساس بورس کالا، به زنجانی بفروشد که البته با روی کار آمدن دولت جدید، عملاً جلوی این اتفاق گرفته شد.
[[پرونده:محمود رضا خاوری.JPG|جایگزین=محمود رضا خاوری مدیر عامل بانک ملی که با ۳ هزار میلیارد تومان پول اختلاسی به کانادا گریخت|بندانگشتی|محمود رضا خاوری مدیر عامل بانک ملی که با ۳ هزار میلیارد تومان پول اختلاسی به کانادا گریخت]]
اما ماجرای سعید مرتضوی تنها به زنجانی و فساد مالی گره نخورده است. قاضی پیشین و دادستان اسبق تهران همیشه حواشی زیادی داشته؛ او همان کسی است که در دوران دولت اصلاحات بویژه در سال ۷۹ ده‌ها نشریه را توقیف کرد. در سال ۷۷ دادگاه مطبوعات را عملاً برای مدتی تعطیل کرد. با حکم یا دخالت او ده‌ها فعال سیاسی، دانشجویی و مطبوعاتی بازداشت شدند. وقتی [[زهرا کاظمی]]، خبرنگار ایرانی - کانادایی، در سال ۸۲ به طرز مشکوکی در زندان اوین جان باخت، کمیته ویژه‌ی بررسی این پرونده در مجلس ششم، مرتضوی را به عنوان متهم ردیف اول معرفی کرد، نامش به عنوان یکی از افراد دخیل در پرونده فروش سؤالات کنکور، از سوی تیم تحقیق و تفحص مجلس هفتم در سال ۸۷ مطرح شد. در پرونده انتقال ده‌ها نفر به بازداشتگاه کهریزک و قتل سه نفر (محسن روح‌الامینی، محمد کامرانی و امیر جوادی‌فر) در این بازداشتگاه در جریان حوادث مربوط به [[تظاهرات ۱۳۸۸|اعتراضات ۸۸]]، به عنوان متهم ردیف اول، دادگاهی شد. در جریان استیضاح وزیر کار دولت دهم در مجلس قول شرف داد که استعفا دهد اما این کار را نکرد و موجبات یکی از پرحاشیه‌ترین جلسات استیضاح در تاریخ مجلس را که به درگیری لفظی احمدی نژاد و [[علی لاریجانی]] منجر شد، رقم زد. مصونیت قضایی او در شهریور ۸۹ توسط دادگاه انتظامی قضات لغو شد.


پرونده مرتضوی همچنان در جریان است. در مورد اتهام فساد و تخلفات مالی او، در یک فقره، چند چک، مجموعاً به مبلغ ۸۲ میلیارد ین ژاپن جابجا شده که ارزش ریالی آن با قیمت امروز، به بیش از ۳ هزار و ۲۵۰ میلیارد تومان می‌رسد؛ با این حال، مبلغ کل تخلفات مرتضوی هنوز از سوی مقامات قضایی اعلامِ رسمی نشده است.<ref name=":0" />
==== شروع اختلاف با [[روح‌الله خمینی]] ====
درزمان خمینی دو قطب اصلی قدرت در جمهوری اسلامی وجود داشت یکی خمینی و حلقه اصلی که بی‌واسطه به او وصل بودند و دیگری منتظری و اطرافیانش. هسته اصلی قدرت شامل علی اکبر هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنه‌ای و سید احمد خمینی که بی‌واسطه به خمینی متصل بود، در صدد قبضه قدرت و تضمین باقی ماندن قدرت در دستان خودشان بعد از خمینی بودند. این هسته در سال ۱۳۶۴ مذاکره با آمریکا را برای اینکه در منازعه قدرت دست بالا داشته باشد، شروع کرده بود و تمام زد و بندهای خارجی و تصمیم گیری‌های مهم را در دایره بسته خود نگه داشته بود.<ref name=":1">کتاب قتل‌عام و بازشناسی الیگارشی قدرت - احسان امین‌الرعایا</ref> بنا به گفته منتظری در کتاب خاطرات خود این هسته به دنبال نفوذ بر بیت منتظری و تسلط بر‌ آن بودند تا بتوانند بعد از خمینی که منتظری ولی فقیه می‌شد قدرت را در دست داشته باشند. دستگیری و قلع و قمع اطرافیان منتظری و اعضای بیت او نیز در همین راستا بوده است. هر کدام از اطرافیان منتظری به بهانه‌ای دستگیر شدند.<ref name=":0" />


=== اختلاس در بیمه ایران ===
در واقع از همین زمان و به خصوص بعد از قضایای مربوط به مهدی هاشمی و جنگ قدرت بین جناح‌های جمهوری اسلامی پروژه عزل منتظری از قائم مقامی رهبری کلید زده شد و خمینی تصمیم خود را برای برکناری قائم مقام خود گرفت اما برای اینکار به دنبال بهانه بود.<ref name=":1" />   
ماجرای فساد و اختلاس در بیمه ایران زمانی برجسته شد که نام معاون اول محمود احمدی نژاد به عنوان متهم ردیف اول مطرح شد. محمدرضا رحیمی وقتی به اتهام اختلاس، فساد مالی، رشوه و سوءاستفاده از موقعیت شغلی، پایش به دادگاه باز شد، نامه‌ای افشاگرانه به رئیس سابق خود نوشت و دفتر رئیس دولت‌های نهم و دهم هم در نامه دیگری، از اتهامات رحیمی اعلام برائت کرد. رحیمی هم متقابلاً نامه‌ای منتشر کرد و در بخشی از آن که با عبارت «چون دوست دشمن است شکایت کجا برم؟» آغاز شده بود، خطاب به احمدی‌نژاد نوشت: «شاید فراموش کرده‌اید که رحیمیِ محکومِ امروز، چوب لجبازی‌ها و آبروبری‌های گاه و بیگاه شما را می‌خورد.»


اتهامات معاون اول پیشین رئیس‌جمهور از جمله اختلاس میلیاردیِ او، ابتدا ۱۵ سال و سپس ۵ سال و ۹۱ روز حبس را در پی داشت.<ref name=":0" />
==== ماجرای سید مهدی هاشمی ====
جمهوری اسلامی ایران در زمان جنگ با کمبود تسلیحات و مهمات مواجه بود. در ادامه زد و بند‌های خارجی در خرداد ۱۳۶۵ هیاتی آمریکایی به سرپرستی رابرت مک فارلین مشاور سابق امنیت ملی آمریکا و یک مقام امنیتی اسرائیلی به همراه یک هواپیما تسلیحات مورد نیاز ایران وارد تهران شدند. این ماجرا مخفی بود و هاشمی رفسنجانی و هسته اصلی قدرت پشت پرده این زد و بند بودند. منوچهر قربانی‌فر تاجر ایرانی و دلال معامله سلاح بین آمریکا و اسرائیل با جمهوری اسلامی پس از اینکه مقامات ایرانی قسمتی از پول این معامله را پرداخت نکردند دو نامه به محسن کنگرلو مشاور امنیتی میرحسین موسی نخست وزیر وقت جمهوری اسلامی نوشت و به این موضوع اعتراض کرد. قربانی‌فر کپی این نامه‌ها را توسط فتح‌الله امید نجف آبادی از اعضای بیت منتظری برای منتظری فرستاد. پس از اینکه منتظری از این ماجرا با خبر شد مهدی هاشمی برادر داماد منتظری این معامله و سفر مک فارلین به ایران را از طریق روزنامه لبناتی الشراع فاش کرد. مهدی هاشمی در شهریور ۱۳۶۵ دستگیر و با پرونده سازی‌های وزارت اطلاعات و پس از گرفتن اعتراف‌های تلویزیونی از وی مبنی بر توطئه علیه جمهوری اسلامی و تشکیل خانه‌ تیمی و همچنین به اتهام قتل سید ابوالحسن شمس آبادی که در زمان شاه اتفاق افتاده بود و چند نفر دیگر به اعدام محکوم و در مهر ماه سال ۱۳۶۶ اعدام شد.


=== اختلاس بایک زنجانی ===
پس از بازداشت مهدی هاشمی، منتظری که مهدی هاشمی را بیگناه می‌دانست به نشانه‌ی اعتراض درس‌های خود را تعطیل کرد. تلاش‌های منتظری برای نجات او، که برادر دامادش بود، بی‌ثمر ماند.<ref name=":2" />
[[پرونده:بابک زنجانی در دادگاه.JPG|جایگزین=بابک زنجانی متهم بزرگترین پرونده اختلاس در تاریخ ایران، در صحن دادگاه که در آن به اعدام محکوم شد|بندانگشتی|بابک زنجانی متهم بزرگترین پرونده اختلاس در تاریخ ایران، در صحن دادگاه که در آن به اعدام محکوم شد]]
پرونده‌ای که نه‌تنها بزرگترین فساد اقتصادی تاریخ ایران محسوب می‌شود، بلکه یکی از بزرگترین فسادهای مالی در تاریخ جهان به حساب می‌آید. نام [[بابک زنجانی]] در اواخر دولت دهم در دوره‌ی محمود احمدی نژاد مطرح شد؛ نه به عنوان مفسد اقتصادی، بلکه به عنوان جوان میلیاردری که ساعت ۱۰۰ میلیون تومانی دست می‌کرد، شرکت هواپیمایی داشت و با مهمانداران آن عکس یادگاری می‌انداخت، در ساخت چند پروژه سینمایی مشارکت داشت، مصاحبه می‌کرد، دست‌ودلبازی‌هایش را به رخ می‌کشید و خود را بسیجی اقتصادی می‌نامید.


از همان زمان هم برخی رسانه‌ها به دست داشتن او در فروش نفت و قراردادهای کلان با مجموعه‌های دولتی اشاره کرده بودند، اما ماجرا زمانی جدی‌تر شد که دولت حسن روحانی روی کار آمد. بیژن نامدار زنگنه که وزیر نفت شد، خیلی صریح درباره فساد بزرگ نفتی در دولت قبل سخن گفت. بر اساس گفته‌های او، در دولت قبل به بهانه تحریم‌ها علیه ایران، امتیازاتی برای فروش نفت به بابک زنجانی داده شده بود. فشارهای دولت یازدهم درباره‌ی این پرونده مؤثر افتاد و در دی‌ماه ۱۳۹۲، زنجانی بازداشت شد. نام او در پرونده رضا ضراب، ایرانیِ دستگیرشده در ترکیه به اتهام قاچاق طلا نیز مطرح شد.
با این موضوع افول منتظری نزد خمینی شروع گردید، و پس از دو سال ادامه این روند با ارسال نامه‌ای‏ ‏از بیت رهبر در تاریخ ‏۱۳۶۸/۱/۶‏‏ ‏به منتظری وارد مرحله‌ی تازه‌ای شد، و سپس جواب او در‏ ‏جهت واگذاری رهبری به انتخاب مجلس خبرگان به وسیله‌ی نامه‌ای در‏ ‏تاریخ ‏۱۳۶۸/۱/۷‏ و نهایتاً اعلام برکناری منتظری از قائم‌مقامی‏ ‏رهبری (تحت عنوان استعفای او) توسط رسانه‌های جمعی‏ ‏همزمان با نامه‌ی خمینی در تاریخ ‏۱۳۶۸/۱/۸‏ منتشر شد.


در پرونده بابک زنجانی، نام چند وزیر دولت دهم مطرح بود و بارها از سوی برخی مقامات اعلام شدکه امضاهای آنها در نامه‌های مساعدت با او دیده می‌شود. حتی از شخص رئیس دولت دهم و اسفندیار رحیم مشاعی هم اسم برده شد. البته این افراد هیچ‌گاه برای حضور در دادگاه احضار نشدند. بدهی بابک زنجانی، تنها به وزارت نفت، بیش از ۲ میلیارد دلار بوده که به گفتۀ وزیر نفت، با احتساب خسارت، به حدود ۴ میلیارد دلار می‌رسد. یعنی با احتساب دلار ۴۵۰۰ تومانی، معادل ۱۸ هزار میلیارد تومان می‌شود. این پول نه فقط از خزانه دولت بلکه از جیب ملت به تاراج رفته و می‌توان گفت که این اختلاس نمی‌توانسته بدون همدستی مسئولان وقت انجام پذیرفته باشد.
پس از بروز اختلافات به دلیل اعتراض آگاهانه و عامدانه‌ی منتظری به اعدام‌های گسترده‌ی زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷  نظر خمینی از قائم‌مقام خویش برگشت و در آخرین نامه‌ای که به خمینی منسوب‏ ‏شده است او را «ساده‌لوح» خوانده و نوشت: «شما پس از این وکیل من نمی‌باشید.»


دستگاه قضایی حکم اعدام بابک زنجانی را صادر کرد. مسئولان قضایی می‌گویند منتظر بازپرداخت پول هستند و اعدام زنجانی برای پول اختلاسی را برنمی‌گرداند؛ حرفی که [[حسن روحانی]] هم پس از صدور حکم اعدام زنجانی بر آن تأکید کرده بود.<ref name=":0" />
‏به دنبال این مسأله بلافاصله ادامه‌ی اقدامات به شکل تخریب دیوار و‏ ‏حصار اطراف بیت، محو و حذف نام و عکس‌های منتظری از کتب درسی،‏ ‏ادارات دولتی و معابر عمومی، تغییر نام خیابان‌ها و اماکنی که به نام‏ منتظری نامگذاری شده بود و جمع‌آوری رساله و تألیفات‏ ‏او و مزاحمت نسبت به بسیاری از شاگردان و علاقه‌مندان‏ ‏او ادامه یافت. علاوه بر فعالیت‌های فیزیکی فوق، تخریب‏ ‏شخصیت منتظری نیز با نوشتن «رنجنامه» توسط احمد خمینی و‏ ‏«خاطرات سیاسی» توسط ری شهری، مقالات توهین‌آمیز در روزنامه‌ها، سخنرانی‌ها و‏ ‏بیانیه‌های اهانت‌آمیز از طریق رادیو و تلویزیون و در مجالس و‏ ‏خطبه‌های نماز جمعه به طور مکرر صورت می‌گرفت؛ همه این موارد‏ ‏در حالی صورت می‌گرفت که وی مجال دفاع از خود را نداشت‏ ‏و هیچ نشریه‌ای مقاله‌ای از وی‏ ‏نمی‌نوشت.


=== اختلاس در بیناد شهید ===
== عزل منتظری  ==
در واپسین روزهای دولت دهم، تحقیق و تفحص از بنیاد شهید به تصویب مجلس رسید. ابتدا صحبت از سوءمدیریت در آن مجموعه و همچنین اختلاسی ۱۵ میلیارد تومانی بود؛ اما بعداً «غلامعلی جعفرزاده» عضو هیأت رئیسه تحقیق و تفحص از بنیاد شهید گفت: <blockquote>«در کمال ناباوری دیدیم هر چه جلوتر می‌رویم، ابعاد فسادها گسترده‌تر می‌شود.»</blockquote>فساد ۱۷۰ میلیارد تومانی، اعطای ۸ هزار میلیارد تومان وام بدون ضمانت و با تبانی، کلاهبرداری از صرافی یکی از بانک‌ها در دوبی به مبلغ ۴۳۳ میلیون درهم، وجود ۵۰ تا ۷۰ نفر در یک شبکه فساد با همکاری برخی مدیران وقت بنیاد شهید و معامله با افراد و بخش‌های ممنوع‌المعامله، بخشی از مفاسدی است که در طول تحقیق و تفحص مجلس از این بنیاد در دوران مدیریت مسعود زریبافان کشف و اعلام شد.
خمینی پس از اعتراض منتظری به اعدام‌ و [[قتل عام ۶۷|کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷]] تصمیم خود را برای برکناری قائم مقام خود گرفت و تنها به دنبال فرصت مناسب بود. منتظری هم‌چنان به مواضع انتقادی و اعتراضی خود علیه جمهوری اسلامی ادامه داد. در بهمن ۱۳۶۷ و به مناسبت پیروزی انقلاب ضد سلطنتی منتظری یک سخنرانی و یک مصاحبه با ستاد دهه فجر انجام داد که در آن‌ها به اقدامات دولت و سیاستهای جمهوری اسلامی اعتراض کرد. او در سخنرانی و مصاحبه خود جنگ ۸ ساله با عراق را زیر سوال برد و اعتراف کرد که ادامه جنگ  اشتباه بوده است. منتظری حتی برگزاری جشنهای بیروزی انقلاب را پرهزینه و کارهای مبتذل و بی‌محتوا خواند که فقط اسراف بیت‌المال است. در اسفند ۱۳۶۷ خورشیدی منتظری آخرین دیدار خود با خمینی را انجام داد و در آن ضمن بیان چند نکته از جمله اعتراض و زیر سئوال بردن استقراض خارجی به حواشی پیش آمده در مورد خود و بیتش پرداخت و گفت: <blockquote>«آقا این مطالبی که راجع به من و بیت من برای شما گفته شده درست نیست، بیت من بیت شماست، من ازطرف شما آنجا هستم، من آگر هم چیزی می‌گویم به عنوان حمایت از اسلام و حمایت از انقلاب است و کسی هم به من خط نمی‌دهد»</blockquote>پس از سخنرانی منتظری به مناسبت پیروزی انقلاب حملات رسانه‌ها و روزنامه‌های حکومتی نسبت به او بالا گرفت. در۲۹ بهمن ۱۳۶۷، مهدی کروبی، مهدی امام جمارانی و سید حمید روحانی نامه‌ای به منتظری نوشتند و به سخنان او اعتراض کردند. چند روز بعد خمینی در یکی از پیامهایش به مواضع منتظری پاسخ داد و گفت، برای لحظه‌ای از عملکرد خود در جنگ پشیمان نیست و منتظری را فردی معرفی می‌کند که برای رضایت لیبرالهای خودفروخته اظهار نظرهایی می‌کند و تمامیت جمهوری اسلامی را زیر سوال می‌برد.  


[[علی لاریجانی]] (رئیس مجلس) یک بار در شهریور سال ۹۵ گفته بود: <blockquote>«تحقیق و تفحص از بنیاد شهید با چند صد میلیون خرج انجام شد و بعد رفت در کمیسیون ماند و اصلا متوجه نشدیم چه شد!»</blockquote>پس از آن بود که امیر خجسته، رئیس هیأت تحقیق و تفحص از بنیاد شهید در نشستی با خبرنگاران اعلام کرد برای این تحقیق و تفحص حدود ۴۰۰ میلیون تومان هزینه صرف شده اما در عوض صدها میلیارد تومان از پول بیت‌المال بازگردانده شده است. با وجود برخی افشاگری‌ها و جزئیات اعلام‌شده درباره فساد در بنیاد شهید، گزارش تحقیق و تفحص از آن، به طور علنی در مجلس قرائت نشد و نمایندگان مجلس و قوه قضاییه جمهوری اسلامی درباره مسببان اصلی این فسادها حرفی نزدند و قضایای آن در ابهام قرار گرفت.<ref name=":0" />
[[اکبر هاشمی رفسنجانی|علی اکبر هاشمی رفسنجانی]] در نمازجمعه روز ۷ آذر ۱۳۷۶ به جریان برکناری منتظری اشاره کرده و گفت که در ۲ فروردین ۱۳۶۸ به دیدار خمینی رفته و خمینی در آن دیدار با صراحت گفته است که تصمیم به برکناری منتظری گرفته است.  


=== ماجرای دکل‌های نفتی ===
در ۲ فروردین ۱۳۶۸ خمینی در پیام به مهاجرین جنگ با صراحت بیشتری مواضع منتظری را زیر سوال برده و می‌گوید، نفوذی‌ها بارها اعلام کرده‌اند که حرف خود را از دهان ساده‌اندیشان موجه می‌زنند. هم‌چنین خمینی به مشکینی رئیس مجلس خبرگان دستور می‌دهد که اعضای مجلس خبرگان را فرابخواند تا منتظری را عزل کنند و بتواند به تصمیم خود برای برکناری منتظری لباس قانونی بپوشاند. 
ماجرای دکل‌های نفتی، نخستین‌بار در زمان مجلس نهم مطرح شد. ابتدا گفته شد یک دکل نفتی در دولت احمدی‌نژاد به وسیله شرکت تأسیسات دریایی و با قیمت ۸۷ میلیون دلار خریداری شده، اما با وجود واریز تمام پول به حساب یک شرکت واسطه، هیچ‌گاه وارد ایران نشده است. این در حالی است که طبق قرارداد، ۸۰ درصد از این مبلغ باید پس از تحویل دکل داده می‌شد اما برخلاف قرارداد، کل مبلغ پرداخت شده بود.
[[پرونده:منتظری.JPG|بندانگشتی|'''منتظری پس از عزل در دفتر کارش در قم''']]
منتظری در ۳ و ۴ فروردین ۱۳۶۸ دو نامه به خمینی نوشت که قاضی خرم‌آبادی مانع از ارسال نامه ۳ فروردین شد. در نامه ۴ فروردین منتظری پاسخ موضوعات مطرح شده در پیام خمینی را می‌دهد. در آن نامه اشاره می‌کند که بیت او همان بیت خمینی است و پاسخ مراجعات مردم و اقشار مختلف و مسئولینی که کمتر دستشان به خمینی می‌رسیده را از طرف او می‌داده است. همچنین اشاره می‌کند که منابع اطلاعاتی و اخبار او همان منابع دولتی و همچنین مسئولین جمهوری اسلامی و اقشار مردم است که به او مراجعه می‌کنند، زیرا در پیام خمینی تصریح شده بود که در اضداد جمهوری اسلامی در بیت منتظری نفوذ کرده‌اند و اطلاعات و اخبار از طریق آنان به منتظری می‌رسد. در آخر نیز منتظری می‌گوید که تا به حال معتقد بوده است که انتقاداتش موجب تقویت جمهوری اسلامی بوده اما اگر نظر خمینی این است که این کار نظام را تضعیف می‌کند نظر او را بر نظر خود مرجح می‌داند.  


بعد از درز این خبر در رسانه‌ها، چند نماینده مجلس نیز درباره آن افشاگری کردند و بعد هم زنگنه، وزیر نفت دولت یازدهم، مفقود شدن دکل نفتی را تأیید و اعلام کرد که با شکایت این وزارتخانه، پرونده‌ای در این زمینه تشکیل شده است. در ادامه روند بررسی این پرونده، فرزند عطاءالله مهاجرانی (وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی) بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شد. سیدمحمود علیزاده طباطبایی، وکیل مهاجرانی، درباره وضعیت پرونده گفته بود: <blockquote>«تقریبا این پرونده جمع شده است، چراکه در کیفرخواست‌های صادره برای سایر متهمان، اسمی از این فرد نیامده است و در پرونده هیچ دلیلی علیه موکل من مطرح نشده بود و به احتمال زیاد برای او قرار منع تعقیب صادر می‌شود. البته این پرونده هنوز مختومه نشده است.»</blockquote>با وجود اینکه ابتدا صحبت از تنها یک دکل نفتی بود، در ادامه مشخص شد که یک دکل دیگر هم مفقود شده است؛ یعنی قرارداد خرید آنها بسته شده اما تحویل گرفته نشده است. پرونده خرید این دو دکل که در مجموع ۱۲۴ میلیون دلار برای آن‌ها هزینه شده بود، همچنان در دست بررسی است.<ref name=":0" />
منتظری در کتاب خاطراتش اشاره می‌کند که قصدش از نوشتن نامه‌ی ۴ فروردین ایجاد سهولت برای خمینی برای برکناریش بوده و خمینی می‌توانست بعد از این نامه خیلی محترمانه از او بخواهد که دیگر در امور مملکت دخالت نکند، اما منابع حکومتی و حلقه نزدیک به خمینی و حاکمیت معتقدند، منتظری که جایگاه قائم مقامی خود را خطر می‌دیده برای حفظ جایگاه خود از مواضع قبلی خود کوتاه آمده و این نامه را نوشته است.  


=== اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان ===
=== نامه عزل منتظری توسط خمینی ===
ماجرای فساد و تخلف اقتصادی در صندوق ذخیره فرهنگیان، از مواردی است که باز هم نخستین‌بار از سوی رسانه‌ها افشا شد. بعد از آن، یکی از نمایندگان مجلس فساد مالی گسترده در این صندوق را تأیید کرد و گفت که مدیرعامل وقت این صندوق، این فساد را قبول دارد و مبلغ آن را ۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان عنوان کرده است. مهرماه ۱۳۹۵، عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران این پرونده را نمونه‌ای از فساد اقتصادی اعلام کرد که در پشت پرده‌ی آن تخلفات و نقش برخی افراد و مسئولان نهفته است.
پس از اعتراضات منتظری به قتل‌عام  سال ۱۳۶۰ خمینی طی نامه‌ای او را عزل کرد:<blockquote>بسم الله الرحمن الرحیم‌</blockquote><blockquote>جناب آقای منتظری‌</blockquote><blockquote>با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته‌شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلًا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مسئله مهدی هاشمیِ قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مسئله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید- که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خرابتر می‌کند- با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید:</blockquote><blockquote>۱- سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.</blockquote><blockquote>۲- از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.</blockquote><blockquote>۳- دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.</blockquote><blockquote>۴- نامه‌ها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان- روحی له الفداء- و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.</blockquote><blockquote>و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.</blockquote><blockquote>سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم‌</blockquote><blockquote>من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم.</blockquote><blockquote>من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام.<ref name=":3" /></blockquote><blockquote>یکشنبه ۶/ ۱/ ۶۸</blockquote><blockquote>روح الله الموسوی الخمینی‌</blockquote>


با وجود اعلام رقم اولیه، بعدها در بررسی‌ها مشخص شد که بیش از ۸ هزار میلیارد تومان، توسط بانک سرمایه که بخش عمده‌ی سهام آن متعلق به صندوق ذخیره فرهنگیان است وام مشکوک‌الوصول داده شده است. محمود صادقی، نماینده‌ی تهران در مجلس، گفت، بخش عمدۀ این تخلفات در دوران دولت دهم صورت گرفته و ۴ هزار میلیارد تومان از دارایی این صندوق از سال ‍۱۲۸۶ تا ۱۳۹۲ معدوم‌الوصول شد. با این حال، دادستان تهران گفت، منتسب کردن جرایم ارتکابی در این موضوع به دولت قبل، مشکلات کنونی و دغدغه مردم را برطرف نمی‌کند.
=== منتظری و [[قتل عام ۶۷]] ===
در مرداد سال ۱۳۶۷ جمهوری اسلامی با استناد به فتوای خمینی که به فرمان قتل‌عام معروف است، هزاران زندانی سیاسی را که ۹۵درصد آنان از اعضا و هواداران [[مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] بودند اعدام کرد. منتظری طی ۲ نامه به خمینی به کشتار زندانیان سیاسی که قبلا توسط دادگاه‌های جمهوری اسلامی حکم گرفته‌بودند و دوران زندان خود را می‌گذراندند اعتراض کرد.


در جریان این پرونده، چند نفر از مدیران صندوق ذخیره و بانک سرمایه و هم‌چنین مدیرعامل سابق این صندوق و همسر و فرزند او بازداشت شدند. یکی از متهمان اصلی این پرونده با حدود ۵۰۰ میلیارد تومان بدهی، گریخت.<ref name=":0" />
در ۲۴ مرداد ۴ تن از مجریان قتل عام  شامل نیری، اشراقی، [[ابراهیم رئیسی|رئیسی]] و [[مصطفی پورمحمدی|پورمحمدی]] به دیدار منتظری می‌روند. منتظری در کتاب خاطرات خود می‌گوید که در اول محرم این ۴ نفر را خواسته و به آنها گفته که در محرم از اعدام‌ها خودداری کنند. عده‌ای معتقدند که خمینی در این دیدار به این ۴ تن ماموریت داده که منتظری را در قتل عام زندانیان سیاسی همراه و شریک کنند. این ۴ تن به منتظری می‌گویند تا به حال ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کرده‌ایم و ۲۰۰ نفر دیگر را نیر به عنوان سرموضع جدا کرده‌ایم و از منتظری می‌خواهند با اعدام آنها موافقت کند. منتظری به درخواست آن‌ها جواب منفی داد و گفت:  <blockquote>«من اگر واسه خاطر شخص امام و انقلاب نبود، نامه‌ام را پخش می‌کردم، می‌دانید چقدر به نفع دشمنان بود؟»</blockquote>منتظری در کتاب خاطراتش می‌گوید اصل هرکدام از نامه‌ها را به بیت خمینی و یک کپی از آن را به شورای عالی قضایی فرستاده است و نامه‌ را به کس دیگری نداده است ولی نامه مورخ ۹ مرداد ۱۳۶۷ منتظری به خمینی در ۵ فروردین ۱۳۶۸ از رادیو بی‌بی‌سی پخش شد. با توجه به اینکه منتظری از منبع درز نامه‌‌اش به بی‌بی‌سی اظهار بی‌اطلاعی می‌کند گمان می‌رود که درز نامه به دست عوامل خمینی و چه بسا به فرمان خود او صورت گرفته باشد تا زمینه عزل او را فراهم کند.     


=== پرونده‌ی حقوق‌های نجومی ===
پس از عزل از قائم مقامی رهبری در نامه‌ای به خمینی نوشت:<blockquote>«آیا می‌دانید در زندان‌های جمهوری اسلامی به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس نشده‌است؟ آیا می‌دانید از بس دزدی و اختلاس مخصوصاً با لباس پاسدار و کمیته زیاد شده مردم احساس امنیت جانی نمی‌کنند؟ آیا می‌دانید در جمهوری اسلامی بر خلاف آنچه در فقه خواندیم نه جان مسلمان محترم است نه مال او و افراد شورای عالی قضایی از ترس یکدیگر و یا ترس از تلفن‌های مقامات و یا جوسازی‌های غلط بر این همه خلاف شرعی‌ها به وسیله‌ی سکوت صحّه می‌گذارند؟ آیا می‌دانید در داخل زندان‌ها جنایت می‌شود و شورای عالی قضایی که وظیفه دارد، یا نمی‌داند و یا جرأت اقدام ندارد؟»</blockquote>در واکنش به سرکوب قیام مردم در سال ۱۳۸۸ چنین خواست:<blockquote>منتظری از مسئولان خواست نسبت به «اشتباهات انجام شده در رویدادهای اخیر»، از مردم عذرخواهی کنند و گفت: «اینکه عده‌ای نسبت به حکومت خودی بوده‏ ‏و بتوانند دست به هر جنایتی بزنند، به خوابگاه دانشجویان حمله کرده و آنها‏ ‏را مورد ضرب و شتم قرار داده و از طبقه بالا به پایین پرتاب کنند، ‏[[قتل‌های زنجیره‌ای]] را انجام دهند و فرهیختگان این ملت را وحشیانه ترور‏ ‏کنند و از مجازات مصون باشند، با هیچ دین و آئینی سازگار نیست.»</blockquote>در اواخر خرداد ماه ۸۸ آیت‌الله منتظری بیانیه‌ای صادر کرد، و نوشت: <blockquote>«با حمایت قاطع خود از حرکتهای غیر خشونت‌بار ملت مسلمان برای دفاع از حقوق حقه خود در چارچوب قانون متقن اساسی جمهوری اسلامی که جمهوریت را رکن اصلی نظام می‌داند، هرگونه اقدامی که منجر به ضرر غیر قابل جبران به جمهوریت نظام گردد را جایز نمی‌دانم. هریک از برادران و خواهران دینی ما موظف است ملت را در دستیابی به حقوق حقه خود یاری دهد. بر این اساس، هرگونه مقاومت در این راستا، به خصوص ضرب و شتم و کشتار ملت را مصداق بارز مخالفت با اصول اساسی اسلام مبنی بر حاکمیت ملت بر سرنوشت خود دانسته و حرام شرعی اعلام می‌کنم.»</blockquote>در پی اعلام نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران و اعتراضات گسترده به آن، آقای منتظری مسئولی را که از «عدالت، امانتداری یا برخوردای از رأی اکثریّت» ساقط شده باشد، فاقد مشروعیت دانسته و نوشته‌است: <blockquote>«اگر چنین مسئولی به زور یا فریب و تقلّب بر آن منصب بماند مردم باید عدم مشروعیّت و مقبولیّت آنها را در نزد خود و برکناری آنان از منصب را با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر… و انتخاب مفیدترین و کم هزینه‌ترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند». بر این اساس، آقای منتظری ابراز چنین خواسته‌ای را وظیفه‌ای همگانی دانسته‌است که کسی نمی‌تواند به بهانه‌ای از آن شانه خالی کند. در ادامه منتظری «ترس از مخلوق» را شرک به خداوند دانسته‌است. همچنین وی گفته‌است «متولّی امور جامعه» که «با احکام شرع، موازین عقل و میثاق‌های ملّی» عمداً مخالفت کند جائر و ولایتش جائرانه است.</blockquote>
مسأله حقوق‌های نجومی در سال ۱۳۹۵ زمانی مطرح شد که برخی رسانه‌ها چند فیش حقوقی ۲۰ تا ۵۰ میلیون تومانی منتشر کردند. ابتدا انتشار و افشای این فیش‌ها به بیمه مرکزی ایران، صندوق توسعه ملی و بانک رفاه کارگران محدود شده بود. کم کم موج افشاگری فیش‌های موسوم به نجومی فراگیرتر شد و حتی پای برخی نهادهای نظامی را وسط کشید.


یکی از مدیرانی که در جریان این مسأله استعفا داد، سیدصفدر حسینی رئیس صندوق توسعه ملی بود. در جریان این پرونده، برخی مدیران استعفا دادند و برخی دیگر هم از سوی دولت برکنار شدند.<ref name=":0" />
== ملاقات هیئت مرگ با منتظری ==
روز ۲۴مرداد ۱۳۶۷ یعنی ۹ روز پس از شروع قتل‌عام زندانیان سیاسی، هیأت مرگ به ملاقات منتظری رفت، منتظری که هنوز قائم‌مقام و جانشین خمینی بود روی همین موضوع دست گذاشت و رو به هیأت مرگ گفت: <blockquote>«قضاوت و حکم باید در جو سالم و خالی از احساسات باشد. لایقض القاضی و هو غضبان. این روایت را همه به یاد دارید. الآن با شعارها و تحریکات جو اجتماعی ما ناسالم است. این مسأله که آقای موسوی اردبیلی که من می‌دانم خودش از همه لیبرال‌تره، تو نماز جمعه میگه که همه بایستی اینها اعدام بشن، اصلاً من مخالف با عفو بودم، خودش بیش از همه مخالفت می‌کرد، حالا اینجوری میگه، بعد تو نماز جمعه میگن زندانی منافق اعدام باید گردد. آخه ما که می‌فهمیم اینها دارند جو درست میکنن. حتی منم که حرف می‌زنم میگن آی اینم داره از منافقین حمایت می‌کنه.»</blockquote>در همین روز منتظری طی نامه‌یی به خمینی قتل‌عام را بدون محاکمه می‌خواند: <blockquote>«این‌گونه قتل‌عام ''بدون محاکمه'' آنهم نسبت به زندانی و اسیر (اسیر شماست دیگه) قطعاً در درازمدت به نفع آنهاست و دنیا ما را محکوم می‌کند و آنان را بیشتر به مبارزه مسلحانه تشویق می‌کند. مبارزه با فکر و ایده از طریق کشتن غلط است».</blockquote>


=== پرونده‌ی املاک نجومی ===
=== نوار صوتی منتظری ===
کمی بعد از مطرح شدن ماجرای حقوق‌های نجومی، موضوع دیگری این‌بار با محوریت شهرداری تهران مطرح شد که از آن با عنوان املاک نجومی یاد می‌کنند. اصل ماجرا، واگذاری املاک به برخی افراد خاص با قیمت‌هایی به شدت پایین‌تر از قیمت واقعیِ آنها بود. این موضوع نخستین بار توسط برخی اعضای شورای شهر تهران و از طریق یک سایت خبری افشا شد. مدتی بعد، مدیر این سایت با شکایت [[محمدباقر قالیباف]] و مهدی چمران، شهردار و رئیس وقت شورای شهر تهران، بازداشت شد.
مهمترین سندی که قتل‌عام زندانیان سیاسی را تا حدی با جزئیاتش افشا می‌کند '''نوار صوتی''' دیدار هیأت مرگ با منتظری است. این دیدار در روزهای پایانی قتل‌عام، روز دوشنبه ۲۴مرداد ۱۳۶۷ انجام شد.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/o2-ahmad-montazeri-mass-execution/27911459.html سایت رادیو فردا]</ref>


[[محمدباقر قالیباف|محمد باقر قالیباف]] شهردار وقت تهران برخی از واگذاری‌های اعلام شده را تکذیب و برخی دیگر را هم بر اساس ضوابط و مقررات عنوان می‌کرد، اما زمانی که سازمان بازرسی اصل موضوع را تأیید و اعلام کرد که ۲۰۰ آپارتمان، خانه ویلایی و زمین شهرداری تهران، در مجموع دو هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان کمتر از قیمت اصلی فروخته شده است، مواضع سفت و سخت‌تری علیه این مسأله اتخاذ شد. سازمان بازرسی کل کشور، پرونده را به دادسرا ارجاع داد و مدتی بعد سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد که در مجموع ۴۵ نفر چنین املاکی دریافت کرده‌اند.<ref name=":0" />
منتظری در این نوار گفت:<blockquote>«به نظر من بزرگترین جنایت که در جمهوری اسلامی شده و در تاریخ ما را محکوم می‌کنند، به دست شما انجام شده و شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ می‌نویسند…»</blockquote>او همچنین در مورد برنامه‌ریزی و طراحی اعدامها از مدتها قبل گفت:<blockquote>«شخص احمد آقا پسر آقای خمینی هم از سه چهار سال قبل هی می‌گفت ”مجاهدین از روزنامه خونش و از مجله خونش و از اعلامیه خونش همه باید اعدام بشند ”. اینا یه همچین فکری می‌کردن؛ و حالا فرصت را مغتنم شمردن…»</blockquote>او معتقد است که دستگاه قضایی با این کار مشروعتیش از بین رفته است:<blockquote>«دستگاه قضایی کشور شما زیر سؤال بردید. چندین سال، شخص آقای نیری، این قاضی اون قاضی، تو این شهر تو اون شهر، یکی رو محکوم کرده به ۵سال یکی رو محکوم کرده به ۶سال، یکی رو محکوم کرده به ده سال، و یکی را محکوم کرده به پانزده سال. خوب این‌که حالا ما بیاییم بدون این‌که فعالیتی تازه باشه بگیریم اعدام کنیم، این معنی‌اش این است که همه ما… خوردیم، همه دستگاه ما، قضایی ما، غلط بود، این معنی‌اش این نیست؟»</blockquote>منتظری '''نقش [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی|وزارت اطلاعات]]''' را در قتل‌عام پررنگ می‌بیند: <blockquote>«آقای پورمحمدی درست است که حالا مسئول است و تو اطلاعات است اما قبل از این‌که مسئول اطلاعات باشه آخونده. جنبه آخوندیش بر اطلاعاتیش می‌افزاید. به‌نظر من این یک چیزی است که اطلاعات روش نظر داشت و سرمایه‌گذاری کرد».</blockquote>یکی از اعضای هیأت مرگ بعد از صحبتهای منتظری می‌گوید:<blockquote>«حاجی ما در رابطه با شیوه کار خودمون از روز اول که شروع کردیم خدا شاهده که ما با این نیت که روز قیامت باید جواب این را بدیم و در خدمت برادرها جلسه تشکیل دادیم و تک‌تک اینها را آوردیم تو اتاق مورد داشتیم که چهار بار این رو آوردیم تو اتاق باهاش صحبت کردیم، کراراً داشتیم که سه بار باهاش صحبت کردیم، یعنی تا آنجایی که واقعاً به مرحله صددرصد نرسیدیم که اون عنوان کرده که این فرد معتقد است، امضا نکردیم».</blockquote>فرد دیگری از اعضای هیأت مرگ ادعا می‌کند:<blockquote>«الان موارد متعددی داریم که دو امضا دارد و ما اصلاً اجرا نکردیم، و از این بابت است حدود ۴۰ مورد داریم که به‌اتفاق آرا امضا کردیم، فقط به‌لحاظ این‌که اینها یا تنها فرزند خانه بودن، یا پسری بوده که خواهرش اعدام شده یا برادرش اعدام شده؛ و حدود بیست و چند نفر هم داریم که اینها وقتی آمدند زندان حدود ۱۶–۱۷ سالشون بوده و الآن بیست و سه چهار سالشونه. حدود چهل و خورده‌یی از اینها که سه تا امضا شده باز هنوز اجرا نکردیم. فقط به این لحاظ که گفتیم تا آخرین روز یه اتمام‌حجت دیگری هم با اینها بشه که اگه واقعاً راهی برای برگشت نبود آنوقت تصمیم گرفته بشه»</blockquote>در قسمت دیگری از دیدار منتظری با هیأت قتل‌عام درنوار صوتی آمده است:


=== اختلاس در وزارت نفت ===
منتظری: «محرم همین حالاست… ۲روز از محرم گذشته حالا»
درسال ۱۳۹۶ مشخص شده فردی که ۳۰ سال در وزارت نفت مشغول به کار بوده، حدود ۱۰۰ میلیارد تومان در این وزارت‌خانه اختلاس کرده و زمانی که فساد او کشف می‌شود، ظرف سه ساعت از کشور خارج می‌شود. به گفته‌ی سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس، او از سال ۸۶ یا حتی قبل از آن اقدام به اختلاس کرده بود. این مورد، جزو معدود موارد فساد و اختلاس است که توسط همان دستگاه درگیر، کشف شد. وزیر نفت نیز در این باره توضیح داد که این فرد، یکی از کارمندان بخش اکتشاف وزارت‌خانه بوده که تخلف کرده و خود کارکنان بخش اکتشافات هم این تخلف را کشف کرده‌اند.


در پی این اختلاس، چند نفر از مسئولانِ اکتشاف وزارت نفت از پست‌هایشان برکنار شدند و چند نفر هم به هیأت تخلفات اداری این وزارت‌خانه معرفی شدند.<ref name=":0" />
نیری: «قرار است ملاقاتها آزاد بشود و این خودش کلی جو شکنی می‌کند…»


=== پرونده فساد در شهردادی تهران ===
یکی از اعضای هیأت قتل‌عام: «راجع به این ماه محرم اگه اجازه بدین حاج آقا، ما یک تعدادی از اینها رو از اتاقاشون آوردیم… اگر اجازه بفرمایید، حدود دویست نفر هستن که اینها رو…»
در سال ۱۳۹۶ محمدعلی نجفی شهردار وقت تهران در صدمین روز فعالیت خود در این سمت، گزارشی درباره عملکرد [[محمدباقر قالیباف|قالیباف]] در ۱۲ سال گذشته ارائه داد که جنجال زیادی به‌پا کرد. عقد قرارداد با ارقام غیرواقعی بین شهرداری تهران و برخی نهادها، صرف کردن پول‌های شهرداری و ارگان‌های تابعه در تبلیغات انتخابات، و موارد متعدد سوءاستفاده‌های مالی، عمده مواردی است که در گزارش ۵۰۰ صفحه‌ایِ نجفی به چشم می‌خورد. در این گزارش، لااقل در آن بخش از آن که رسانه‌ای شده، مجموع رقم تخلفات اعلام نشده اما این سوءمدیریتِ مورد ادعای نجفی، موجب شده تا مجموعاً رقم بدهی‌های ثبت‌شده و ثبت‌نشده‌ی شهرداری تهران به ۵۲ هزار و ۱۱۰ میلیارد تومان برسد.


محسنی اژه‌ای معاون اول و سخنگوی وقت قوه قضائیه درباره‌ی این پرونده گفت: <blockquote>«هر وقت گزارش‌ها را دادند، بررسی می‌شود. معمولاً مسئولان جدید نسبت به مسئولان سابق حرف‌هایی دارند؛ ما هم می‌گوییم گزارش کنید تا رسیدگی کنیم، اما بعضی وقت‌ها حرف می‌زنند و گزارشی نمی‌دهند.»<ref name=":0">[https://www.isna.ir/news/96112614998/%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%81%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DB%B7%DB%B1-%D8%AA%D8%A7-%DB%B9%DB%B6-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85 بزرگ‌ترین فسادهای مالی از ۷۱ تا ۹۶] - خبرگزاری ایسنا</ref></blockquote>
منتظری: «من هیچ اجازه‌یی نمی‌دم، من با یکی‌اش هم مخالفم. من با یکی‌اش هم مخالفم. به من نگویید اجازه بدهید، شما خودتون میدونید».


== پرونده مؤسسات مالی ==
رئیسی یا نیری: «چشم اطاعت می‌کنیم و بقیه‌رو دیگه نمی‌بریم.»
[[پرونده:تجمع سپرده گذران کاسپین.JPG|جایگزین=تجمع سپرده گذاران موسسات مالی که در جریان اختلاس در این موسسات زیاد دیدند|بندانگشتی|تجمع سپرده گذاران موسسات مالی که در جریان اختلاس در این موسسات زیاد دیدند]]
ظهور موسسات و شرکت‌های خلق‌الساعه در بازار پولیایران وایجاد بحران به دهه ۱۳۷۰ شمسی برمی‌گردد. در آن زمان شرکت‌هایی با نام مضاربه‌ای وارد بازار پولی کشور شد.<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran-features-42038962 موسسه‌های مالی غیر مجاز ایران از کجا آمده‌اند؟]- بی‌بی سی فارسی</ref> موسسات مالی پدیده‌ای است که در سال‌های اخیر سرو صدای زیادی حول آن به‌وجود آمده است. یکی از شیوه‌های چپاول‌گری در جمهوری اسلامی، هزاران مؤسسه مالی می‌باشد که با تبلیغات و فریبکاری دارایی مردم را جذب و در نهایت به بهانه‌های مختلف بالا می‌کشند. این مؤسسات اغلب متعلق به نهادها و سردمداران حکومتند که در این میان [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] بیشترین سهم را دارد. این مؤسسات به‌اصطلاح مالی و اعتباری که عمدتاً پوش به‌اصطلاح خیریه هم دارند، با جمع‌آوری پول‌های کلانی از سپرده‌های مردم، پس از این‌که دارایی و ثروت هنگفتی به جیب زدند و پول‌ها را بالا کشیدند اعلام ورشکستگی می‌کنند.


موسسات پولی قارچ گونه اعتباری یک بازار غیرمتشکل پولی است که عموماً پاسخگوی هیچ نهاد مالی رسمی از جمله بانک مرکزی نیستند.<ref name=":2">[https://news.mojahedin.org/i/news/163239 قشر عظیم مالباخته و غارتگران حکومتی]- سایت مجاهد</ref>  
منتظری در بخشی دیگر از سخنانش دردیدار باهیأت قتل‌عام می‌گوید: <blockquote>«در روزنامه‌ها هم الآن در خارج میگند، حالا جرأت نمی‌کنند در روزنامه‌ها در داخل، بعد ها در آینده می‌گن. من دلم نمی‌خواست این‌طور بشه، مردم از ولایت‌فقیه داره چندش شون می‌شه، من دلم نمی‌خواست ولایت‌فقیه به این‌جا برسه».</blockquote><blockquote>«شما حالا خودتون فکر کنید بالاخره یک ماه دیگه دو ماه دیگه بالاخره در زندانا باز می‌شه، بالاخره جواب مردم رو چی میدین؟ مثلاً رفته بودن مثلاً تو باختران، توی اصفهان.. ما بچه‌اش را کشتیم، خوب یک عقیده‌ایی داشت خوب برای عقیده‌اش چرا اعدامش کردی. تو آقای نیری که این بچه منو محکوم کردی به ده سال، به چه مناسبت، فعالیت تازه‌ای کرده بود که اعدامش کردی؟ هیچ جواب نداری بدی. این صاف و پوست کنده.»</blockquote>


رئیس بانک مرکزی در اردیبهشت ۹۴ این مؤسسات را غیرمجاز خواند و گفت:  
== آثار منتظری ==
کتابها و سخنرانی‌های منتشر شده منتظری از این قرار است:
* نهایه الاصول (تقریر درس اصول آیت‌الله ‏بروجردی)


«یک مؤسسه اعتباری در یک نقطه این مملکت شکل می‌گیرد و رشد می‌کند فعالیت می‌کند و ادامه می‌دهد و اعتماد مردم را جلب می‌کند و منابع مردم را در اختیار قرار می‌دهد و با تصمیم‌گیریهای غلطش داراییهای آنها را بر باد می‌دهد این بسیار خطرناک است و اقتصاد ما را با چالشهای بسسار بزرگ مواجه می‌کند.»<ref>شبکه یک تلویزیون ایران - ۲۹اردیبهشت ۹۴</ref>
* البدرالزاهر فی صلاه الجمعه و المسافر (تقریر درس فقه‏ آیت‌الله بروجردی)


در بازار پولی ایران نزدیک به ۷هزار مؤسسه مالی و اعتباری خارج از نظارت بانک مرکزی با عملکردی اغلب مخرب، فعالند و شش مؤسسه غیرمجاز حدود ۱۵ درصد حجم کل نقدینگی آن را در اختیار دارند.<ref>روزنامه جهان صنعت ۱۲ اسفند ۹۳</ref>
* دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه در چهار جلد. ترجمه ‏ ‏فارسی آن با نام «مبانی فقهی حکومت اسلامی »منتشر گردیده است، خلاصه این‏ ‏اثر تحت عنوان «نظام الحکم فی الاسلام » در یک جلد به چاپ‏ ‏رسیده است.


موسسات اعتباری کاسپین، میزان، پدیده شاندیز، کوثر، ثامن الحجج، مهرآریا، ایرانیان، عسگریه و از این شمارند.<ref name=":2" />
* کتاب الزکوه در چهار جلد
 
* کتاب الخمس و الانفال
* کتاب الحدود
* دراسات فی المکاسب المحرمه در سه جلد
* التعلیقه علی العروه الوثقی
* مباحث فقهی الصلوه، الغصب، الاجاره و الوصیه (تقریر‏ ‏درسهای آیت‌الله بروجردی)
* مباحث استصحاب، تعادل و تراجیح (تقریر درسهای‏ خمینی)
* درسهایی از نهج البلاغه در ده جلد که شش جلد آن تاکنون چاپ‏ ‏شده
* درسهایی از اصول کافی
* مناظره مسلمان و بهایی
* شرح خطبه فاطمه زهرا(س ) به زبان فارسی و‏ ‏اردو
* از آغاز تا انجام (در گفتگوی دو دانشجو) به زبان فارسی و‏ ‏عربی
* رساله توضیح المسائل به زبانهای فارسی و عربی و اردو
* رساله استفتائات در دو جلد
* استفتائات مسائل ضمان
* رساله حقوق
* احکام پزشکی
* معارف و احکام نوجوان
* معارف و احکام بانوان
* احکام و مناسک حج
* اسلام، دین فطرت
* کتاب خاطرات در دو جلد
* کتاب دیدگاهها در دو جلد
* کتاب خاطرات
* کتاب واقعیت‌ها و قضاوت‌ها
* مجموعه سخنرانی ها، پیام‌ها، مصاحبه ها، خطبه‌های نمازجمعه ‏‏تهران و قم، که تاکنون ده جلد آن منتشر شده است.<ref>[https://www.jameehmodarresin.org/azae-jameeh/azae-sabeq/155-montazeri/3788-2014-05-28-06-50-43.html سایت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]</ref>
 
== درگذشت ==
حسین‌علی منتظری ساعت ۱ بامداد روز یک‌شنبه ۲۹ آذر سال ۱۳۸۸ درگذشت. ناصر منتظری یکی از نوادگان منتظری در گفتگو با آسوشیتدپرس گفت که وی در خواب فوت کرده‌است. به گفته‌ی یکی از فرزندانش او به مرگ طبیعی مرده‌است.
 
بعد از دفن منتظری مردم در خیابان ارم مشغول راهپیمایی و سردادن شعارهای تند علیه جمهوری اسلامی و علی خامنه‌‌ای شدند و شعار می‌دادند «تسلیت کینه‌ای نمی‌خوایم، نمی‌خوایم» ، «منتظری نستوه راهت ادامه دارد، حتی اگر دیکتاتور بر ما گلوله بارد» ، «منتظری مظلوم، آزادیت مبارک» ، «منتظری نمرده، این دولته که مرده» ، «دیکتاتور دیکتاتور، منتظری راهش ادامه دارد»


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۰۳

حسینعلی منتظری
منتظری ۲.JPG
حسینعلی منتظری
زادروزاول مهر ۱۳۰۱
نجف‌آباد اصفهان
درگذشت۲۹ آذر ۱۳۸۸
محل زندگیقم
تبارایرانی
تابعیتایران
تحصیلاتتحصیلات حوزوی
سال‌های فعالیت۱۳۴۰ تا ۱۳۸۸
شناخته‌شده برایمردم ایران
نقش‌های برجستهقائم مقام ولی فقیه
شهر خانگینجف‌آباد اصفهان
مخالفانماموران امنیتی و کارگزاران خامنه‌ای
دیناسلام
فرزندانمحمد، ، ، ،
والدینحاج علی

حسینعلی منتظری، (زاده‌ی اول مهر ۱۳۰۱ در نجف‌آباد – درگذشت ۲۹ آذر ۱۳۸۸ در قم) قائم مقام خمینی تا سال ۱۳۶۸، رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از مراجع و مدرسین حوزه‌ی قم، از شاگردان خمینی و نماینده تام‌الاختیار او تا زمان عزل از قائم‌مقامی بود. او از مدافعان حکومت مذهبی و از مفسران اصلی نظریه ولایت فقیه بود و این اصل با مدیریت او وارد قانون اساسی ایران شد. منتظری پس از افشای ماجرای ایران‌گیت توسط مهدی هاشمی برادر دامادش و دستگیری و اعدام وی، از سیستم حکومتی ایران انتقاد کرد. حسینعلی منتظری در سال ۱۳۶۷ بدنبال صدور فتوای قتل‌عام زندانیان سیاسی، هیئت مرگ درصدد گرفتن تاییدیه او بودند اما منتظری آنها را طرد کرده و عمل‌شان را در ردیف بدترین جنایتهای تاریخ خواند. او به این قتل عام اعتراض کرد و نامه‌یی اعتراضی به خمینی نوشت. پس از این نامه خمینی در پاسخ طی نامه‌ای در تاریخ ۶ فروردین ۱۳۶۸ منتظری را از قائم مقامی خود حذف کرد.[۱]

در سالهای بعد منتظری به نقد دیکتاتوری ولایت فقیه پرداخت، پس از انتقاد از ولایت خامنه‌‌ای در سال ۱۳۶۷ به مدت ۶ سال در حبس خانگی قرار گرفت. خانه او توسط لباس‌ شخصی‌های جمهوری اسلامی و ماموران امنیتی مورد تهاجم قرار گرفت، نامش از معابر پاک شد و مطالبش از نشریات و کتابها حذف گردید و رسانه‌های جمهوری اسلامی از او با طعنه‌ی شیخ ساده‌لوح نام می‌بردند.

مهمترین اعتراضات او شامل وضعیت زندانیان، رابطه‌ی پنهانی با آمریکا، ادامه‌ی جنگ با عراق پس از آزادی خرمشهر، استقراض خارجی، رعایت حقوق بشر و دخالت حکومت در حوزه‌های علمیه می‌شد.

منتظری که یکی از پر مخاطب‌ترین شخصیت‌های مذهبی شیعه و از نظر بسیاری اعلم از دیگران بود، در ماه‌های پایانی عمر خود با صدور فتوا‌هایی علیه برخورد حکومت با معترضان در قیام سال ۱۳۸۸ به یکی از مخالفین نظام تبدیل شد.

مراسم تشییع جنازه‌ی او با حضور صدها هزار نفر برگزار شد، و مراسم ختم وی نیز به اجبار لغو شد.[۲]

گاهشمار زندگی منتظری

حسینعلی منتظری در سال ۱۳۰۱ در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد. ‏پدرش حاج علی کشاورز ساده‌ای بود که در کنار کار‏ ‏روزانه‌اش با کتاب و کتابخانه سروکار داشت و معلم اخلاق و مدرس قرآن بود. منتظری از هفت سالگی آموختن را با ادبیات فارسی و‏ ‏سپس صرف و نحو عربی آغاز کرد، در سال ۱۳۱۴ یعنی در ۱۳ سالگی برای ادامه تحصیل در حوزه، به قم رفت. ده ماه در قم بود و دوباره به اصفهان برگشت. به مدت پنج، شش سال در اصفهان بود و در سال ۱۳۲۰ به قم بازگشت و دروس حوزه را در قم پیگیری کرد. در قم با مرتضی مطهری آشنا شد. در کلاس‌‌های درس روح‌الله خمینی در قم شرکت می‌کرد. پس از آمدن آیت‌الله بروجردی درزمره‌ی شاگردان و نزدیکان او درآمد و مدتی نماینده او در نجف آباد برای رسیدگی به امور حوزه‌ی علمیه بود.[۳]حسینعلی منتظری در مبارزه با بهاییت و ترویج حکم آیت‌الله بروجردی در مورد بهائیان به خصوص در نجفآباد و اصفهان نقش به سزایی داشت. در اثر اقدامات او بهائیان در این مناطق بسیار تحت فشار قرار گرفتند. او به خاطر این فعالیت‌ها به استانداری اصفهان احضار شد.[۳]

منتظری قبل از انقلاب ۱۳۵۷

پس از فوت سید حسین طباطبایی بروجردی (در سال ۱۳۴۰ خورشیدی)‏ ‏نظر آخوندهای حوزه‌ی علمیه بر اعلمیت سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمد صادق روحانی ومحمدکاظم شریعتمداری، شهاب‌الدین مرعشی نجفی و روح الله خمینی بود. منتظری و مطهری خمینی را تایید می‌کردند. منتظری و مطهری و تعدادی دیگر از نزدیکان و شاگردان روح‌الله خمینی پس از فوت بروجردی برای جا انداختن مرجعیت خمینی تلاش کردند و چون یکی از شرایط مرجعیت برقرار کردن شهریه به طلبه‌ها بود، حسینعلی منتظری برای برقراری شهریه خمینی بسیار تلاش کرد و با جمع‌آوری کمک‌های مالی و وجوهات و پرداخت شهریه یه طلاب سعی در جا انداختن مرچعیت خمینی داشت. منتظری پس از دستگیری و تبعید خمینی نیز مسئولیت پرداخت شهریه خمینی را بر عهده داشت و در زمان تبعید خمینی نماینده تام‌الاختیار او در ایران بود.

منتظری خود خاطره‌ای در این باره دارد که می‌‌گوید:

«یادم هست در همان وقت (پس از وفات آیت‌الله بروجردی) من رفتم منزل آقای گلپایگانی مردم زیادی آنجا اجتماع کرده بودند، و ایشان را با دسته‌جات زیادی آوردند برای فاتحه آیت‌الله بروجردی، کوچه‌ها پر از جمعیت بود و با تشریفات و اسکورت ایشان را آوردند در مجلس، ولی شب همان روز من رفته بودم در منزل آیت‌الله خمینی،‌ نماز مغرب و عشا را با ایشان خواندم و حدود یک ساعت و نیم نشستیم با ایشان درددل کردیم و راجع به فوت آیت‌الله بروجردی و مسائل آن روز صحبت کردیم. حتی یک نفر نیامد آنجا سر بزند».[۳]

در سال ۱۳۴۰ حکومت شاه دست به اقداماتی زد که شروع آن از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود و مقدمه‌ای بود برای رشته‌ای از اصلاحات بورژوایی که به عنوان انقلاب سفید و اصلاحات ارضی معرفی شد. مخالفت خمینی با شاه نیز از همین زمان شروع شد. به طبع منتظری نیز که از نزدیکان و اطرافیان خمینی بود در این داستان با او همراه شد و مخالفت او با حکومت پهلوی از همین‌جا آغاز گردید. حسینعلی منتظری از بنیانگذاران جمعیتی به نام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود.

در عید سال ۱۳۴۵ به دنبال پخش اعلامیه توسط محمد منتظری در حرم حضرت معصومه ساواک او را به همراه فرزندش بازداشت کرد و پس از هفت ماه از زندان آزاد گردید.

‏‏حسین علی منتظری چند ماه پس از آزادی از زندان به طور مخفیانه برای ملاقات با خمینی راهی عراق شد، اما حکومت که از این‏ ‏سفر مطلع شده بود هنگام بازگشت از عراق او را در منطقه‌ی مرزی‏ ‏دستگیر و روانه‌ی زندان کرد، که پس از حدود پنج ماه از زندان‏ ‏آزاد گردید.

در‏ ‏زمان برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله منتظری به مسجد سلیمان تبعید شد، که این تبعید سه ماه به طول‏ ‏انجامید. پس از آن در مسجد سلیمان به منتظری ابلاغ کردند که نباید به قم‏ ‏برود، ولی او به قم مراجعت کرد تا اینکه ساواک او را به نجف‌آباد منتقل نمود. در نجف‌آباد پس از ایراد چند سخنرانی ساواک مجددا او را دستگیر و پس‏ ‏از محاکمه به سه سال زندان و در دادگاه تجدید نظر به‏ ‏یک سال ونیم زندان محکوم کرد و به زندان قصر انتقال داد.

در‏ ‏اردیبهشت ۱۳۴۹ آزاد و راهی قم گردید؛ دوباره او را به نجف‌آباد تبعید کردند. مدت تبعید به نجف‌آباد مجموعاً حدود سه سال به طول‏ ‏انجامید. بدنبال برخی مواضع او، وی را به سه سال تبعید در طبس محکوم کردند. در طبس، نامه‌ی سرگشاده به‏ ‏علما و مردم ایران در مورد اتحاد علیه «امپریالیسم و صهیونیسم‏» (آمریکا و اسرائیل) ‏نوشت، که ‏عده‌ای از جمله رهبر کنونی جمهوری اسلامی علی خامنه‌ای، به جرم توزیع‏ ‏این اعلامیه دستگیر و یا تحت تعقیب قرار گرفتند. یکسال بعد در سال ۱۳۵۳ او را به خلخال تبعید کردند و ۴ ماه بعد او را به سقز تبعید کردند. پس از دستگیری تعدادی از شاگردان وی در درگیری مدرسه‌ی فیضیه در سقز بازداشت و در سال ۱۳۵۴ به زندان اوین منتقل شد. در اوین محاکمه و به ده سال زندان محکوم شد و نهایتا در آبان سال ۱۳۵۷ به همراه آیت‌الله طالقانی از اوین آزاد شد.

منتظری در بحبوحه انقلاب ضد سلطنتی پس از آزادی از زندان در۲۷ آذرماه ۱۳۵۷برای ملاقات با خمینی به پاریس رفت.

منتظری پس از انقلاب ۱۳۵۷

منتظری در شورای انقلاب و مجلس خبرگان

خمینی قبل از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در پاریس شورای انقلاب را که از افراد نزدیک به خود بود تشکیل داد. منتظری نیز به عضویت این شورا درآمد. در سفر به پاریس منتظری نام سیدعلی خامنه‌ای را برای عضویت در شورای انقلاب به خمینی پیشنهاد کرد.

پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در ایران برای تدوین قانون اساسی جمهوری جدید مجلسی به نام مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شد و حسینعلی منتظری رئیس آن مجلس شد. در پیش‌نویس قانون اساسی اصل ولایت فقیه وجود نداشت و منتظری اصل ولایت فقیه را وارد قانون اساسی جمهوری اسلامی کرد. مجلس خبرگان ابتدا برای تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی تشکیل شد و پس از تصویب قانون اساسی باید منحل می‌شد اما خمینی با انحلال آن مخالفت کرد و این مجلس با نام مجلس خبرگان رهبری که وظیفه‌اش تعیین رهبر است به کار خود ادامه داد.

منتظری مدتی هم پس از درگذشت آیت‌الله طالقانی امام جمعه تهران بود.

قائم مقامی منتظری

در سال ۱۳۶۴ مجلس خبرگان رهبری حسین‌علی منتظری را به عنوان قائم مقام رهبری تعیین کرد.[۴] بنا به گفته خود منتظری در کتاب خاطراتش، طبق قانون اساسی مجلس خبرگان حق چنین کاری را نداشت و فقط در صورت مرگ یا عزل رهبر باید جانشین او را تعیین می‌کرد. مجلس خبرگان برای توجیه این کار آن‌را نه به عنوان مصویه بلکه به عنوان پیشنهاد و خبر که نام منتظری بعد از خمینی به عنوان رهبر آینده مطرح است اعلام کرد. کارگردان این مصوبه در مجلس خبرگان سیدعلی خامنه‌ای و علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی بودند. قرار بر این بود که این مصوبه مخفی باشد، اما امام جمعه وقت قزوین به نام باریک‌بین اولین بار آنرا فاش کرد. پس از او نیز هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران موضوع را اعلام کرد و قضیه علنی شد.

شروع اختلاف با روح‌الله خمینی

درزمان خمینی دو قطب اصلی قدرت در جمهوری اسلامی وجود داشت یکی خمینی و حلقه اصلی که بی‌واسطه به او وصل بودند و دیگری منتظری و اطرافیانش. هسته اصلی قدرت شامل علی اکبر هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنه‌ای و سید احمد خمینی که بی‌واسطه به خمینی متصل بود، در صدد قبضه قدرت و تضمین باقی ماندن قدرت در دستان خودشان بعد از خمینی بودند. این هسته در سال ۱۳۶۴ مذاکره با آمریکا را برای اینکه در منازعه قدرت دست بالا داشته باشد، شروع کرده بود و تمام زد و بندهای خارجی و تصمیم گیری‌های مهم را در دایره بسته خود نگه داشته بود.[۵] بنا به گفته منتظری در کتاب خاطرات خود این هسته به دنبال نفوذ بر بیت منتظری و تسلط بر‌ آن بودند تا بتوانند بعد از خمینی که منتظری ولی فقیه می‌شد قدرت را در دست داشته باشند. دستگیری و قلع و قمع اطرافیان منتظری و اعضای بیت او نیز در همین راستا بوده است. هر کدام از اطرافیان منتظری به بهانه‌ای دستگیر شدند.[۳]

در واقع از همین زمان و به خصوص بعد از قضایای مربوط به مهدی هاشمی و جنگ قدرت بین جناح‌های جمهوری اسلامی پروژه عزل منتظری از قائم مقامی رهبری کلید زده شد و خمینی تصمیم خود را برای برکناری قائم مقام خود گرفت اما برای اینکار به دنبال بهانه بود.[۵]

ماجرای سید مهدی هاشمی

جمهوری اسلامی ایران در زمان جنگ با کمبود تسلیحات و مهمات مواجه بود. در ادامه زد و بند‌های خارجی در خرداد ۱۳۶۵ هیاتی آمریکایی به سرپرستی رابرت مک فارلین مشاور سابق امنیت ملی آمریکا و یک مقام امنیتی اسرائیلی به همراه یک هواپیما تسلیحات مورد نیاز ایران وارد تهران شدند. این ماجرا مخفی بود و هاشمی رفسنجانی و هسته اصلی قدرت پشت پرده این زد و بند بودند. منوچهر قربانی‌فر تاجر ایرانی و دلال معامله سلاح بین آمریکا و اسرائیل با جمهوری اسلامی پس از اینکه مقامات ایرانی قسمتی از پول این معامله را پرداخت نکردند دو نامه به محسن کنگرلو مشاور امنیتی میرحسین موسی نخست وزیر وقت جمهوری اسلامی نوشت و به این موضوع اعتراض کرد. قربانی‌فر کپی این نامه‌ها را توسط فتح‌الله امید نجف آبادی از اعضای بیت منتظری برای منتظری فرستاد. پس از اینکه منتظری از این ماجرا با خبر شد مهدی هاشمی برادر داماد منتظری این معامله و سفر مک فارلین به ایران را از طریق روزنامه لبناتی الشراع فاش کرد. مهدی هاشمی در شهریور ۱۳۶۵ دستگیر و با پرونده سازی‌های وزارت اطلاعات و پس از گرفتن اعتراف‌های تلویزیونی از وی مبنی بر توطئه علیه جمهوری اسلامی و تشکیل خانه‌ تیمی و همچنین به اتهام قتل سید ابوالحسن شمس آبادی که در زمان شاه اتفاق افتاده بود و چند نفر دیگر به اعدام محکوم و در مهر ماه سال ۱۳۶۶ اعدام شد.

پس از بازداشت مهدی هاشمی، منتظری که مهدی هاشمی را بیگناه می‌دانست به نشانه‌ی اعتراض درس‌های خود را تعطیل کرد. تلاش‌های منتظری برای نجات او، که برادر دامادش بود، بی‌ثمر ماند.[۲]

با این موضوع افول منتظری نزد خمینی شروع گردید، و پس از دو سال ادامه این روند با ارسال نامه‌ای‏ ‏از بیت رهبر در تاریخ ‏۱۳۶۸/۱/۶‏‏ ‏به منتظری وارد مرحله‌ی تازه‌ای شد، و سپس جواب او در‏ ‏جهت واگذاری رهبری به انتخاب مجلس خبرگان به وسیله‌ی نامه‌ای در‏ ‏تاریخ ‏۱۳۶۸/۱/۷‏ و نهایتاً اعلام برکناری منتظری از قائم‌مقامی‏ ‏رهبری (تحت عنوان استعفای او) توسط رسانه‌های جمعی‏ ‏همزمان با نامه‌ی خمینی در تاریخ ‏۱۳۶۸/۱/۸‏ منتشر شد.

پس از بروز اختلافات به دلیل اعتراض آگاهانه و عامدانه‌ی منتظری به اعدام‌های گسترده‌ی زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷  نظر خمینی از قائم‌مقام خویش برگشت و در آخرین نامه‌ای که به خمینی منسوب‏ ‏شده است او را «ساده‌لوح» خوانده و نوشت: «شما پس از این وکیل من نمی‌باشید.»

‏به دنبال این مسأله بلافاصله ادامه‌ی اقدامات به شکل تخریب دیوار و‏ ‏حصار اطراف بیت، محو و حذف نام و عکس‌های منتظری از کتب درسی،‏ ‏ادارات دولتی و معابر عمومی، تغییر نام خیابان‌ها و اماکنی که به نام‏ منتظری نامگذاری شده بود و جمع‌آوری رساله و تألیفات‏ ‏او و مزاحمت نسبت به بسیاری از شاگردان و علاقه‌مندان‏ ‏او ادامه یافت. علاوه بر فعالیت‌های فیزیکی فوق، تخریب‏ ‏شخصیت منتظری نیز با نوشتن «رنجنامه» توسط احمد خمینی و‏ ‏«خاطرات سیاسی» توسط ری شهری، مقالات توهین‌آمیز در روزنامه‌ها، سخنرانی‌ها و‏ ‏بیانیه‌های اهانت‌آمیز از طریق رادیو و تلویزیون و در مجالس و‏ ‏خطبه‌های نماز جمعه به طور مکرر صورت می‌گرفت؛ همه این موارد‏ ‏در حالی صورت می‌گرفت که وی مجال دفاع از خود را نداشت‏ ‏و هیچ نشریه‌ای مقاله‌ای از وی‏ ‏نمی‌نوشت.

عزل منتظری

خمینی پس از اعتراض منتظری به اعدام‌ و کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ تصمیم خود را برای برکناری قائم مقام خود گرفت و تنها به دنبال فرصت مناسب بود. منتظری هم‌چنان به مواضع انتقادی و اعتراضی خود علیه جمهوری اسلامی ادامه داد. در بهمن ۱۳۶۷ و به مناسبت پیروزی انقلاب ضد سلطنتی منتظری یک سخنرانی و یک مصاحبه با ستاد دهه فجر انجام داد که در آن‌ها به اقدامات دولت و سیاستهای جمهوری اسلامی اعتراض کرد. او در سخنرانی و مصاحبه خود جنگ ۸ ساله با عراق را زیر سوال برد و اعتراف کرد که ادامه جنگ اشتباه بوده است. منتظری حتی برگزاری جشنهای بیروزی انقلاب را پرهزینه و کارهای مبتذل و بی‌محتوا خواند که فقط اسراف بیت‌المال است. در اسفند ۱۳۶۷ خورشیدی منتظری آخرین دیدار خود با خمینی را انجام داد و در آن ضمن بیان چند نکته از جمله اعتراض و زیر سئوال بردن استقراض خارجی به حواشی پیش آمده در مورد خود و بیتش پرداخت و گفت:

«آقا این مطالبی که راجع به من و بیت من برای شما گفته شده درست نیست، بیت من بیت شماست، من ازطرف شما آنجا هستم، من آگر هم چیزی می‌گویم به عنوان حمایت از اسلام و حمایت از انقلاب است و کسی هم به من خط نمی‌دهد»

پس از سخنرانی منتظری به مناسبت پیروزی انقلاب حملات رسانه‌ها و روزنامه‌های حکومتی نسبت به او بالا گرفت. در۲۹ بهمن ۱۳۶۷، مهدی کروبی، مهدی امام جمارانی و سید حمید روحانی نامه‌ای به منتظری نوشتند و به سخنان او اعتراض کردند. چند روز بعد خمینی در یکی از پیامهایش به مواضع منتظری پاسخ داد و گفت، برای لحظه‌ای از عملکرد خود در جنگ پشیمان نیست و منتظری را فردی معرفی می‌کند که برای رضایت لیبرالهای خودفروخته اظهار نظرهایی می‌کند و تمامیت جمهوری اسلامی را زیر سوال می‌برد.

علی اکبر هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه روز ۷ آذر ۱۳۷۶ به جریان برکناری منتظری اشاره کرده و گفت که در ۲ فروردین ۱۳۶۸ به دیدار خمینی رفته و خمینی در آن دیدار با صراحت گفته است که تصمیم به برکناری منتظری گرفته است.

در ۲ فروردین ۱۳۶۸ خمینی در پیام به مهاجرین جنگ با صراحت بیشتری مواضع منتظری را زیر سوال برده و می‌گوید، نفوذی‌ها بارها اعلام کرده‌اند که حرف خود را از دهان ساده‌اندیشان موجه می‌زنند. هم‌چنین خمینی به مشکینی رئیس مجلس خبرگان دستور می‌دهد که اعضای مجلس خبرگان را فرابخواند تا منتظری را عزل کنند و بتواند به تصمیم خود برای برکناری منتظری لباس قانونی بپوشاند.

منتظری پس از عزل در دفتر کارش در قم

منتظری در ۳ و ۴ فروردین ۱۳۶۸ دو نامه به خمینی نوشت که قاضی خرم‌آبادی مانع از ارسال نامه ۳ فروردین شد. در نامه ۴ فروردین منتظری پاسخ موضوعات مطرح شده در پیام خمینی را می‌دهد. در آن نامه اشاره می‌کند که بیت او همان بیت خمینی است و پاسخ مراجعات مردم و اقشار مختلف و مسئولینی که کمتر دستشان به خمینی می‌رسیده را از طرف او می‌داده است. همچنین اشاره می‌کند که منابع اطلاعاتی و اخبار او همان منابع دولتی و همچنین مسئولین جمهوری اسلامی و اقشار مردم است که به او مراجعه می‌کنند، زیرا در پیام خمینی تصریح شده بود که در اضداد جمهوری اسلامی در بیت منتظری نفوذ کرده‌اند و اطلاعات و اخبار از طریق آنان به منتظری می‌رسد. در آخر نیز منتظری می‌گوید که تا به حال معتقد بوده است که انتقاداتش موجب تقویت جمهوری اسلامی بوده اما اگر نظر خمینی این است که این کار نظام را تضعیف می‌کند نظر او را بر نظر خود مرجح می‌داند.

منتظری در کتاب خاطراتش اشاره می‌کند که قصدش از نوشتن نامه‌ی ۴ فروردین ایجاد سهولت برای خمینی برای برکناریش بوده و خمینی می‌توانست بعد از این نامه خیلی محترمانه از او بخواهد که دیگر در امور مملکت دخالت نکند، اما منابع حکومتی و حلقه نزدیک به خمینی و حاکمیت معتقدند، منتظری که جایگاه قائم مقامی خود را خطر می‌دیده برای حفظ جایگاه خود از مواضع قبلی خود کوتاه آمده و این نامه را نوشته است.

نامه عزل منتظری توسط خمینی

پس از اعتراضات منتظری به قتل‌عام سال ۱۳۶۰ خمینی طی نامه‌ای او را عزل کرد:

بسم الله الرحمن الرحیم‌

جناب آقای منتظری‌

با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته‌شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلًا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مسئله مهدی هاشمیِ قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مسئله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید- که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خرابتر می‌کند- با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید:

۱- سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.

۲- از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

۳- دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.

۴- نامه‌ها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان- روحی له الفداء- و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.

و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.

سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم‌

من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم.

من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام.[۱]

یکشنبه ۶/ ۱/ ۶۸

روح الله الموسوی الخمینی‌

منتظری و قتل عام ۶۷

در مرداد سال ۱۳۶۷ جمهوری اسلامی با استناد به فتوای خمینی که به فرمان قتل‌عام معروف است، هزاران زندانی سیاسی را که ۹۵درصد آنان از اعضا و هواداران مجاهدین خلق بودند اعدام کرد. منتظری طی ۲ نامه به خمینی به کشتار زندانیان سیاسی که قبلا توسط دادگاه‌های جمهوری اسلامی حکم گرفته‌بودند و دوران زندان خود را می‌گذراندند اعتراض کرد.

در ۲۴ مرداد ۴ تن از مجریان قتل عام شامل نیری، اشراقی، رئیسی و پورمحمدی به دیدار منتظری می‌روند. منتظری در کتاب خاطرات خود می‌گوید که در اول محرم این ۴ نفر را خواسته و به آنها گفته که در محرم از اعدام‌ها خودداری کنند. عده‌ای معتقدند که خمینی در این دیدار به این ۴ تن ماموریت داده که منتظری را در قتل عام زندانیان سیاسی همراه و شریک کنند. این ۴ تن به منتظری می‌گویند تا به حال ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کرده‌ایم و ۲۰۰ نفر دیگر را نیر به عنوان سرموضع جدا کرده‌ایم و از منتظری می‌خواهند با اعدام آنها موافقت کند. منتظری به درخواست آن‌ها جواب منفی داد و گفت:

«من اگر واسه خاطر شخص امام و انقلاب نبود، نامه‌ام را پخش می‌کردم، می‌دانید چقدر به نفع دشمنان بود؟»

منتظری در کتاب خاطراتش می‌گوید اصل هرکدام از نامه‌ها را به بیت خمینی و یک کپی از آن را به شورای عالی قضایی فرستاده است و نامه‌ را به کس دیگری نداده است ولی نامه مورخ ۹ مرداد ۱۳۶۷ منتظری به خمینی در ۵ فروردین ۱۳۶۸ از رادیو بی‌بی‌سی پخش شد. با توجه به اینکه منتظری از منبع درز نامه‌‌اش به بی‌بی‌سی اظهار بی‌اطلاعی می‌کند گمان می‌رود که درز نامه به دست عوامل خمینی و چه بسا به فرمان خود او صورت گرفته باشد تا زمینه عزل او را فراهم کند. پس از عزل از قائم مقامی رهبری در نامه‌ای به خمینی نوشت:

«آیا می‌دانید در زندان‌های جمهوری اسلامی به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس نشده‌است؟ آیا می‌دانید از بس دزدی و اختلاس مخصوصاً با لباس پاسدار و کمیته زیاد شده مردم احساس امنیت جانی نمی‌کنند؟ آیا می‌دانید در جمهوری اسلامی بر خلاف آنچه در فقه خواندیم نه جان مسلمان محترم است نه مال او و افراد شورای عالی قضایی از ترس یکدیگر و یا ترس از تلفن‌های مقامات و یا جوسازی‌های غلط بر این همه خلاف شرعی‌ها به وسیله‌ی سکوت صحّه می‌گذارند؟ آیا می‌دانید در داخل زندان‌ها جنایت می‌شود و شورای عالی قضایی که وظیفه دارد، یا نمی‌داند و یا جرأت اقدام ندارد؟»

در واکنش به سرکوب قیام مردم در سال ۱۳۸۸ چنین خواست:

منتظری از مسئولان خواست نسبت به «اشتباهات انجام شده در رویدادهای اخیر»، از مردم عذرخواهی کنند و گفت: «اینکه عده‌ای نسبت به حکومت خودی بوده‏ ‏و بتوانند دست به هر جنایتی بزنند، به خوابگاه دانشجویان حمله کرده و آنها‏ ‏را مورد ضرب و شتم قرار داده و از طبقه بالا به پایین پرتاب کنند، ‏قتل‌های زنجیره‌ای را انجام دهند و فرهیختگان این ملت را وحشیانه ترور‏ ‏کنند و از مجازات مصون باشند، با هیچ دین و آئینی سازگار نیست.»

در اواخر خرداد ماه ۸۸ آیت‌الله منتظری بیانیه‌ای صادر کرد، و نوشت:

«با حمایت قاطع خود از حرکتهای غیر خشونت‌بار ملت مسلمان برای دفاع از حقوق حقه خود در چارچوب قانون متقن اساسی جمهوری اسلامی که جمهوریت را رکن اصلی نظام می‌داند، هرگونه اقدامی که منجر به ضرر غیر قابل جبران به جمهوریت نظام گردد را جایز نمی‌دانم. هریک از برادران و خواهران دینی ما موظف است ملت را در دستیابی به حقوق حقه خود یاری دهد. بر این اساس، هرگونه مقاومت در این راستا، به خصوص ضرب و شتم و کشتار ملت را مصداق بارز مخالفت با اصول اساسی اسلام مبنی بر حاکمیت ملت بر سرنوشت خود دانسته و حرام شرعی اعلام می‌کنم.»

در پی اعلام نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران و اعتراضات گسترده به آن، آقای منتظری مسئولی را که از «عدالت، امانتداری یا برخوردای از رأی اکثریّت» ساقط شده باشد، فاقد مشروعیت دانسته و نوشته‌است:

«اگر چنین مسئولی به زور یا فریب و تقلّب بر آن منصب بماند مردم باید عدم مشروعیّت و مقبولیّت آنها را در نزد خود و برکناری آنان از منصب را با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر… و انتخاب مفیدترین و کم هزینه‌ترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند». بر این اساس، آقای منتظری ابراز چنین خواسته‌ای را وظیفه‌ای همگانی دانسته‌است که کسی نمی‌تواند به بهانه‌ای از آن شانه خالی کند. در ادامه منتظری «ترس از مخلوق» را شرک به خداوند دانسته‌است. همچنین وی گفته‌است «متولّی امور جامعه» که «با احکام شرع، موازین عقل و میثاق‌های ملّی» عمداً مخالفت کند جائر و ولایتش جائرانه است.

ملاقات هیئت مرگ با منتظری

روز ۲۴مرداد ۱۳۶۷ یعنی ۹ روز پس از شروع قتل‌عام زندانیان سیاسی، هیأت مرگ به ملاقات منتظری رفت، منتظری که هنوز قائم‌مقام و جانشین خمینی بود روی همین موضوع دست گذاشت و رو به هیأت مرگ گفت:

«قضاوت و حکم باید در جو سالم و خالی از احساسات باشد. لایقض القاضی و هو غضبان. این روایت را همه به یاد دارید. الآن با شعارها و تحریکات جو اجتماعی ما ناسالم است. این مسأله که آقای موسوی اردبیلی که من می‌دانم خودش از همه لیبرال‌تره، تو نماز جمعه میگه که همه بایستی اینها اعدام بشن، اصلاً من مخالف با عفو بودم، خودش بیش از همه مخالفت می‌کرد، حالا اینجوری میگه، بعد تو نماز جمعه میگن زندانی منافق اعدام باید گردد. آخه ما که می‌فهمیم اینها دارند جو درست میکنن. حتی منم که حرف می‌زنم میگن آی اینم داره از منافقین حمایت می‌کنه.»

در همین روز منتظری طی نامه‌یی به خمینی قتل‌عام را بدون محاکمه می‌خواند:

«این‌گونه قتل‌عام بدون محاکمه آنهم نسبت به زندانی و اسیر (اسیر شماست دیگه) قطعاً در درازمدت به نفع آنهاست و دنیا ما را محکوم می‌کند و آنان را بیشتر به مبارزه مسلحانه تشویق می‌کند. مبارزه با فکر و ایده از طریق کشتن غلط است».

نوار صوتی منتظری

مهمترین سندی که قتل‌عام زندانیان سیاسی را تا حدی با جزئیاتش افشا می‌کند نوار صوتی دیدار هیأت مرگ با منتظری است. این دیدار در روزهای پایانی قتل‌عام، روز دوشنبه ۲۴مرداد ۱۳۶۷ انجام شد.[۶]

منتظری در این نوار گفت:

«به نظر من بزرگترین جنایت که در جمهوری اسلامی شده و در تاریخ ما را محکوم می‌کنند، به دست شما انجام شده و شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ می‌نویسند…»

او همچنین در مورد برنامه‌ریزی و طراحی اعدامها از مدتها قبل گفت:

«شخص احمد آقا پسر آقای خمینی هم از سه چهار سال قبل هی می‌گفت ”مجاهدین از روزنامه خونش و از مجله خونش و از اعلامیه خونش همه باید اعدام بشند ”. اینا یه همچین فکری می‌کردن؛ و حالا فرصت را مغتنم شمردن…»

او معتقد است که دستگاه قضایی با این کار مشروعتیش از بین رفته است:

«دستگاه قضایی کشور شما زیر سؤال بردید. چندین سال، شخص آقای نیری، این قاضی اون قاضی، تو این شهر تو اون شهر، یکی رو محکوم کرده به ۵سال یکی رو محکوم کرده به ۶سال، یکی رو محکوم کرده به ده سال، و یکی را محکوم کرده به پانزده سال. خوب این‌که حالا ما بیاییم بدون این‌که فعالیتی تازه باشه بگیریم اعدام کنیم، این معنی‌اش این است که همه ما… خوردیم، همه دستگاه ما، قضایی ما، غلط بود، این معنی‌اش این نیست؟»

منتظری نقش وزارت اطلاعات را در قتل‌عام پررنگ می‌بیند:

«آقای پورمحمدی درست است که حالا مسئول است و تو اطلاعات است اما قبل از این‌که مسئول اطلاعات باشه آخونده. جنبه آخوندیش بر اطلاعاتیش می‌افزاید. به‌نظر من این یک چیزی است که اطلاعات روش نظر داشت و سرمایه‌گذاری کرد».

یکی از اعضای هیأت مرگ بعد از صحبتهای منتظری می‌گوید:

«حاجی ما در رابطه با شیوه کار خودمون از روز اول که شروع کردیم خدا شاهده که ما با این نیت که روز قیامت باید جواب این را بدیم و در خدمت برادرها جلسه تشکیل دادیم و تک‌تک اینها را آوردیم تو اتاق مورد داشتیم که چهار بار این رو آوردیم تو اتاق باهاش صحبت کردیم، کراراً داشتیم که سه بار باهاش صحبت کردیم، یعنی تا آنجایی که واقعاً به مرحله صددرصد نرسیدیم که اون عنوان کرده که این فرد معتقد است، امضا نکردیم».

فرد دیگری از اعضای هیأت مرگ ادعا می‌کند:

«الان موارد متعددی داریم که دو امضا دارد و ما اصلاً اجرا نکردیم، و از این بابت است حدود ۴۰ مورد داریم که به‌اتفاق آرا امضا کردیم، فقط به‌لحاظ این‌که اینها یا تنها فرزند خانه بودن، یا پسری بوده که خواهرش اعدام شده یا برادرش اعدام شده؛ و حدود بیست و چند نفر هم داریم که اینها وقتی آمدند زندان حدود ۱۶–۱۷ سالشون بوده و الآن بیست و سه چهار سالشونه. حدود چهل و خورده‌یی از اینها که سه تا امضا شده باز هنوز اجرا نکردیم. فقط به این لحاظ که گفتیم تا آخرین روز یه اتمام‌حجت دیگری هم با اینها بشه که اگه واقعاً راهی برای برگشت نبود آنوقت تصمیم گرفته بشه»

در قسمت دیگری از دیدار منتظری با هیأت قتل‌عام درنوار صوتی آمده است:

منتظری: «محرم همین حالاست… ۲روز از محرم گذشته حالا»

نیری: «قرار است ملاقاتها آزاد بشود و این خودش کلی جو شکنی می‌کند…»

یکی از اعضای هیأت قتل‌عام: «راجع به این ماه محرم اگه اجازه بدین حاج آقا، ما یک تعدادی از اینها رو از اتاقاشون آوردیم… اگر اجازه بفرمایید، حدود دویست نفر هستن که اینها رو…»

منتظری: «من هیچ اجازه‌یی نمی‌دم، من با یکی‌اش هم مخالفم. من با یکی‌اش هم مخالفم. به من نگویید اجازه بدهید، شما خودتون میدونید».

رئیسی یا نیری: «چشم اطاعت می‌کنیم و بقیه‌رو دیگه نمی‌بریم.»

منتظری در بخشی دیگر از سخنانش دردیدار باهیأت قتل‌عام می‌گوید:

«در روزنامه‌ها هم الآن در خارج میگند، حالا جرأت نمی‌کنند در روزنامه‌ها در داخل، بعد ها در آینده می‌گن. من دلم نمی‌خواست این‌طور بشه، مردم از ولایت‌فقیه داره چندش شون می‌شه، من دلم نمی‌خواست ولایت‌فقیه به این‌جا برسه».

«شما حالا خودتون فکر کنید بالاخره یک ماه دیگه دو ماه دیگه بالاخره در زندانا باز می‌شه، بالاخره جواب مردم رو چی میدین؟ مثلاً رفته بودن مثلاً تو باختران، توی اصفهان.. ما بچه‌اش را کشتیم، خوب یک عقیده‌ایی داشت خوب برای عقیده‌اش چرا اعدامش کردی. تو آقای نیری که این بچه منو محکوم کردی به ده سال، به چه مناسبت، فعالیت تازه‌ای کرده بود که اعدامش کردی؟ هیچ جواب نداری بدی. این صاف و پوست کنده.»

آثار منتظری

کتابها و سخنرانی‌های منتشر شده منتظری از این قرار است:

  • نهایه الاصول (تقریر درس اصول آیت‌الله ‏بروجردی)
  • البدرالزاهر فی صلاه الجمعه و المسافر (تقریر درس فقه‏ آیت‌الله بروجردی)
  • دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه در چهار جلد. ترجمه ‏ ‏فارسی آن با نام «مبانی فقهی حکومت اسلامی »منتشر گردیده است، خلاصه این‏ ‏اثر تحت عنوان «نظام الحکم فی الاسلام » در یک جلد به چاپ‏ ‏رسیده است.
  • کتاب الزکوه در چهار جلد
  • کتاب الخمس و الانفال
  • کتاب الحدود
  • دراسات فی المکاسب المحرمه در سه جلد
  • التعلیقه علی العروه الوثقی
  • مباحث فقهی الصلوه، الغصب، الاجاره و الوصیه (تقریر‏ ‏درسهای آیت‌الله بروجردی)
  • مباحث استصحاب، تعادل و تراجیح (تقریر درسهای‏ خمینی)
  • درسهایی از نهج البلاغه در ده جلد که شش جلد آن تاکنون چاپ‏ ‏شده
  • درسهایی از اصول کافی
  • مناظره مسلمان و بهایی
  • شرح خطبه فاطمه زهرا(س ) به زبان فارسی و‏ ‏اردو
  • از آغاز تا انجام (در گفتگوی دو دانشجو) به زبان فارسی و‏ ‏عربی
  • رساله توضیح المسائل به زبانهای فارسی و عربی و اردو
  • رساله استفتائات در دو جلد
  • استفتائات مسائل ضمان
  • رساله حقوق
  • احکام پزشکی
  • معارف و احکام نوجوان
  • معارف و احکام بانوان
  • احکام و مناسک حج
  • اسلام، دین فطرت
  • کتاب خاطرات در دو جلد
  • کتاب دیدگاهها در دو جلد
  • کتاب خاطرات
  • کتاب واقعیت‌ها و قضاوت‌ها
  • مجموعه سخنرانی ها، پیام‌ها، مصاحبه ها، خطبه‌های نمازجمعه ‏‏تهران و قم، که تاکنون ده جلد آن منتشر شده است.[۷]

درگذشت

حسین‌علی منتظری ساعت ۱ بامداد روز یک‌شنبه ۲۹ آذر سال ۱۳۸۸ درگذشت. ناصر منتظری یکی از نوادگان منتظری در گفتگو با آسوشیتدپرس گفت که وی در خواب فوت کرده‌است. به گفته‌ی یکی از فرزندانش او به مرگ طبیعی مرده‌است.

بعد از دفن منتظری مردم در خیابان ارم مشغول راهپیمایی و سردادن شعارهای تند علیه جمهوری اسلامی و علی خامنه‌‌ای شدند و شعار می‌دادند «تسلیت کینه‌ای نمی‌خوایم، نمی‌خوایم» ، «منتظری نستوه راهت ادامه دارد، حتی اگر دیکتاتور بر ما گلوله بارد» ، «منتظری مظلوم، آزادیت مبارک» ، «منتظری نمرده، این دولته که مرده» ، «دیکتاتور دیکتاتور، منتظری راهش ادامه دارد»

منابع