آذر رضایی
آذر رضایی، (متولد سال ۱۳۳۹، تهران – درگذشته ۱۹ بهمن ۱۳۶۰، تهران) یکی دیگر از شهیدان خانوادهی رضایی است که در حماسه روز ۱۹ بهمن ۱۳۶۰، (عاشورای مجاهدین) در نبرد با سپاه پاسداران و نیروهای رژیم ایران جان خود را از دست داد. آذر رضایی از همان دوران کودکی توسط برادرانش رضا و احمد تربیت شد و توسط آنها قدم در راه مبارزه گذاشت و در سن یازده سالگی در ارتباط با جنبش مسلحانهی انقلابی ایران و مجاهدین خلق قرار گرفت. او دو بار در سن نوجوانی دستگیر و زندانی شد. اعدام و جان باختن برادرانش، رضا رضایی، مهدی رضایی و احمد رضایی، و رفتن به پشت درِ زندان برای ملاقات با اعضای خانواده مانند مادر، برادر و خواهرانش و از طرف دیگر آزار و اذیت و فشار ساواک بر خانوادهاش به بهانههای مختلف و همچنین فعالیتهای سیاسی خودش علیه رژیم شاه، شخصیت آذر رضایی را به یک مبارز پولادین، محکم، مقاوم و در عین حال بردبار و صبور تبدیل کرده بود. آذر رضایی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، فعالیتها خود در در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق در بخش دانشآموزی ادامه داد که مسئولیت او سازماندهی بخشی از مدارس دخترانه جنوب شهر تهران بود. آذر رضایی با انتشار مقالات، اخبار و نقد و بررسیهای انقلابی، به ترویج ارزشهای انقلاب و انگیزههای مبارزهای انقلابی کمک میکرد تا این ارزشها در جامعه ترویج پیدا کنند. او پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مبارزه مسلحانه، رو به زندگی مخفی آورد و سرانجام در حماسه ۱۹ بهمن ۱۳۶۰، در نبرد با سپاه پاسداران به شهادت رسید.
زندگی مبارزاتی
آذر رضایی در سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد. او از همان دوران کودکی توسط برادرانش رضا و احمد تربیت شد و توسط آنها قدم در راه مبارزه گذاشت و در سن یازده سالگی در ارتباط با جنبش مسلحانهی انقلابی ایران و مجاهدین قرار گرفت.
شخصیت انقلابی
آذر رضایی در سال ۱۳۵۳ و بار دیگر در سال ۱۳۵۴، در حالیکه نوجوان چهارده-پانزده سالهی بود، بههمراه سایر اعضای خانوادهاش دستگیر و زندانی شد.
اعدام و جان باختن برادرانش، رضا، مهدی و احمد، و همچنین رفتن به پشت درِ زندان برای ملاقات با اعضای خانواده مانند مادر، برادر و خواهرانش و از طرف دیگر آزار و اذیت و فشار ساواک بر خانوادهاش به بهانههای مختلف و همچنی فعالیتهای سیاسی خودش علیه رژیم شاه، شخصیت آذر رضایی را به یک مبارز پولادین، محکم، مقاوم و در عین حال بردبار و صبور تبدیل کرده بود.[۱]
پرشوری و انگیزه بالا
آذر رضایی با انتشار مقالات، اخبار و نقد و بررسیهای انقلابی، به ترویج ارزشهای انقلاب و انگیزههای مبارزهای انقلابی کمک میکرد تا این ارزشها در جامعه ترویج پیدا کنند. نشاط و پرشوری یکی از ویژگیهای بارز آذر بود. او در هر شرایط سختی چهرهای خندان و روحیهای بالایی داشت و میگفت:
«سختیها و ابتلائات بخشی از مبارزه است و باید پرشور و پرانرژی و خندان به استقبال آنها رفت و نباید از آنها ترسید. باید در مسیر مبارزه ظرفیت را بالا برد و هیچوقت نباید فکر کرد آزمایش و ابتلا دیگر تمام شده است.»
پس از پیروزی انقلاب
آذر رضایی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، فعالیتها خود در در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق در بخش دانشآموزی ادامه داد که مسئولیت او سازماندهی بخشی از مدارس دخترانه جنوب شهر تهران بود. او همزمان مسئولیتهای مختلفی در انتشار نشریه «نسل انقلاب»، ارگان دانشآموزی سازمان مجاهدین را به عهده گرفت. آذر رضایی در این دوران با رابطههای انسانی، گرم و صمیمی با دانشآموزان مناطق محروم و فقیرنشین، نقش چشمگیری در پیشبرد اهداف انقلابی مجاهدین داشت.
پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، و آغاز مبارزه مسلحانه که مجاهدین سرکوب و در زندانهای نظام جمهوری اسلامی قتلعام میشدند، آذر رضایی در نامهای به یکی از نزدیکانش نوشته بود:
«خمینی مسلماً سرنوشتش صدبار بدتر و شومتر از شاه است. مگر میشود ملتی را تا ابد با فشار و خفقان و با اعدام ساکت کرد. اگر ما معتقد باشیم که راهمان درست است، پس حتماً به اینکه خمینی هم سرنگون میشود، اعتقاد داریم».
او در نامهای دیگر با اشاره به مبارزان راه آزادی نوشته است:
«به امید روزی که با شنیدن خبر سقوط رژیم و هلاکت خمینی جلاد، دوباره لبخند به لبها برگرده و شادی توی دلها خونه کنه. درهای زندان باز بشه و سرود آزادی بر هر کوی و برزن طنینانداز بشه. به امید آنروز، به امید آنروز زندهایم و میجنگیم. میجنگیم پس زندهایم. زنده آنانند که پیکار میکنند. آنها که جان و تنشان از عزمی راسخ آکنده است. آنها که از نشیب تند سرنوشتی بلند بالا میروند. آنها که اندیشمند بهسوی هدفی عالی راه میسپرند و روز و شب پیوسته در خیال خویش، یا وظیفهای مقدس دارند و یا عشقی بزرگ…»[۱]
درگیری و شهادت
آذر رضایی پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مبارزه مسلحانه، رو به زندگی مخفی آورد و سرانجام در حماسه ۱۹ بهمن ۱۳۶۰، (عاشورای مجاهدین) در نبرد با سپاه پاسداران و نیروهای رژیم ایران جان خود را از دست داد.[۲]
مسعود رجوی درباره حماسه ۱۹ بهمن، موسی خیابانی، آذر رضایی و همرزمانشان، گفته است:
«اما در عاشورای مستمر مجاهدین نقطه اوج، ۱۹بهمن همان سال بود که آزمایشی صعب و دشوار را روسفیدانه از سر گذراندیم. در آنروز قافلهسالار ما موسی بود و بسیاری دیگر از مجاهدان که بعضاً از بدنهای خویش پلی برای عبور سردارشان میساختند. همه دلیر و گردنفراز و از زن و مرد تماماً شجاع و پاکباز. دشمن غدار بود و مجهز و همچون روح پلید شیطان تشنه به خون انسان. از آن سو کمیت بسیار بود و از اینسو اندک، اما در معنا و کیفیت بیگمان جز عاشورای سرور آزادگان حسین علیهالسلام را تداعی نمیکرد. سردار و پرچمدارمان موسی بود و همسرش آذر (رضایی) خواهر نازنین من با طفلی در شکم؛ و سپس فوجی از دلیرترین فرماندهان و جنگاوران مجاهد…»[۳]
شهیدان خانواده رضایی
سه برادر آذر رضایی در نبرد با دیکتاتوری شاه شهید شدند و یک خواهر او نیز در عملیات فروغ جاویدان در نبرد با نظام جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید.
مجاهد خلق احمد رضایی برادر بزرگ آذر رضایی بود که در ۱۱ بهمن ۱۳۵۰، در یک درگیری و نبرد نابرابر با مأموران ساواک شاه، با کشیدن نارنجک جان خود را از دست داد و چیزی جز پیکر بیجان و سلاح قطعهقطعه شدهاش به دست مأموران ساواک نیفتاد. (در این درگیری چهار ساواكی كشته و سهتن دیگر زخمی شدند).
مجاهد خلق رضا رضایی در ۲۵ خرداد ۱۳۵۲، درجریان یک حادثه تصادفی، در محل استقرار خود در خانهای در خیابان غیاثی (جنوبشرقی تهران) توسط ساواک مورد حمله قرار گرفت، از طبقه دوم ساختمان به پایین پرید و با این که پایش شکسته بود، برای شکستن حلقه محاصره، با مأموران ساواک درگیر شد. ساواک تعداد زیادی از مأموران خود را برای دستگیری وی وارد صحنه کرد. سرانجام پس از جنگ و گریزی دو ساعته مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. [رضا رضایی]
مجاهد خلق مهدی رضایی برادر دیگر آذر بود که در سن ۱۹ سالگی در سحرگاه ۱۶ شهریور ۱۳۵۱، توسط رژیم شاه به جوخه اعدام سپرده شد. مهدی در جریان دادگاه نظامی شاه چنین گفت:
«بگذار تا ما را شکنجه کنند، بگذار تا گوشت و پوست ما را بسوزانند، اما تا ظلم هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، شکست و پیروزی هم هست، اما سرانجام پیروزی از آن مردم خواهد بود.»
مردم ایران در بحبوحه انقلاب ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷، به مهدی رضایی لقب گل سرخ انقلاب دادند.
مجاهد خلق مهین رضایی، خواهر کوچک آذر رضایی بود که فرماندهی یکی از تیپهای پیاده مکانیزه ارتش آزادیبخش ملی ایران را در عملیات فروغ جاویدان به عهده داشت. مهین رضایی در جریان این عملیات، در نبرد با سپاه پاسداران رژیم ایران به شهادت رسید.[۳]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ با یاد مجاهد شهید آذر رضایی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ آذر رضایی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ مرضیه رضایی، آذری ماه گونه و مهین در آسمان میهن - سایت ایران افشاگر