ایرج جنتی عطایی

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
ایرج جنتی عطایی
ایرج جنتی عطایی.JPG
ایرج جنتی عطایی
زادروز ۱۹دی ۱۳۲۵/ ۹ژانويه ۱۹۴۷
مشهد
پدر و مادر حیدر شاملو، کوکب عراقی
جایگاه خاکسپاری امام‌زاده طاهر کرج
رویدادهای مهم کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب ضدسلطنتی
نام(های)
دیگر
الف. بامداد
شریک(های)
زندگی
شیهن
مدرک تحصیلی فارغ‌التحصیل رشته‌ی «تئاتر» در دانشکده‌ی هنرهای نمایشی ـ دکترای رشته‌ی «جامعه‌شناسی هنر»
دانشگاه دانشگاه تهرانـ کالج چلسی
دلیل سرشناسی ترانه‌سرایی، شعر
اثرگذاشته بر ترانه‌ی نوین ایران
اثرپذیرفته از نیما یوشیج

ایرج جنتی عطائی، (زاده‌ی ۱۹ دی ۱۳۲۵ در مشهد) شاعر و ترانه‌سرای مشهور ایرانی است. ایرج جنتی عطایی را می‌توان آغازگر راهی نو در ترانه‌ دانست. او با نوشتن ترانه‌هایی با مفاهیم اجتماعی و با زبان روز مردم این هنر را وارد عرصه‌ای جدید کرد. ترانه‌های ایرج جنتی عطایی گاهی به شعر بیشتر نزدیک می‌شود اما همین موضوع یکی از عواملی است که وی را در ترانه‌سرایان ایران برجسته می‌کند. ایرج جنتی عطایی را به همراه شهریار قنبری و اردلان سرفراز مثلث ترانه‌ی ایران می‌نامند.

زندگی‌نامه‌ی ایرج جنتی عطایی

ایرج جنتی عطائی در ۱۹ دی ۱۳۲۵ در مشهد بدنیا آمد. پدر ایرج جنتی عطایی با اصالتی تبریزی و مادرش از تبار مهاجران عشق‌آباد بود. مادر در خانه اهل کتاب و مطالعه بود و پدر که از پرسنل نیروی هوائی ارتش بود و از جمله در استودیوی رادیو نیروی هوائی صدابرداری می‌کرد، در خانه بطور تجربی سازهای تار و فلوت می‌نواخت و کلام زمزمه‌هایش را از متن سروده‌های شاعرانی چون شهریار، عماد خراسانی، رهی معیری و ... بر حسب نوایی که می‌نواخت تأمین می‌کرد. در همان ایستگاه رادیویی ترانه‌ها و نمایش‌های رادیویی هم پخش می‌شد.[۱]

اولین تجربه‌ی‌ بازیگری

ایرج ۶ ـ ۷ ساله بود که نمایشی رادیویی به ‌نام «کوروش» به‌ کارگردانی «خسرو شریف‌پور» برای آن رادیو ساخته می‌شد. بواسطه‌ی شغل و رابطه‌ی پدر با کارگردان، نقش دوره‌ی کودکی «کوروش» به ایرج سپرده شد و این اولین تجربه‌ی هنری او در عالم نمایش بود.

ترانه‌سرایی

ایرج جنتی عطایی از همان دوره‌ی کودکی شعرهایی نیز برای خودش می‌نوشت تا این که در ۱۶ ـ ۱۷ سالگی طی رابطه با دوستی در دبیرستان به ‌نام «علی‌رضا کاووسی» که ویلون می‌نواخت کار ترانه را بطور جدی تجربه کرد. بعد با یک نوازنده‌ی سنتور به ‌نام «میلاد کیایی» آشنا شد و با او به ساخت ترانه برای صدای یک خواننده‌ی زن پرداخت. خود ایرج نام این خواننده را «خانم فراست» عنوان کرده است. محصول کار این ترکیب شب‌های سه‌شنبه از برنامه‌‌ای غیرحرفه‌ای در رادیوایران پخش می‌شد.

ایرج از طریق دوست و هم‌محله‌ای خود، «بابک بیات» در ملاقاتی با «سلیمان اکبری» آهنگساز شاغل در رادیو ملودیی گرفت که روی آن ترانه بنویسد. سروده‌ی ایرج بر خلاف تلاش ترانه‌سرایی دیگران بر روی این ملودی از نظر آهنگساز موفق بود. این ترانه «شکوه» نام گرفت و با صدای «الهه» اجراء و ضبط شد. ترانه‌ی «شکوه» جمعه‌روزی از برنامه‌ی «شما و رادیو» پس از معرفی توسط خواننده با ذکر نام ترانه‌سرای جوان «ایرج جنتی عطائی» شنیده شد.

همکاری با بابک بیات

ایرج جنتی عطایی پس از آن با یکی از درخشان‌ترین چهره‌های آهنگسازی موسیقی پاپ در دهه‌ی ۴۰ و اوائل دهه‌ی ۵۰ خورشیدی به ‌نام «پرویز مقصدی» آشنا شد و شروع به همکاری کرد. از نتیجه‌ی همکاری ایرج و «پرویز مقصدی» در دهه‌ی ۴۰ خورشیدی می‌توان به این ترانه‌ها اشاره کرد.

  • «گل سرخ» و «غروب آشنایی» با صدای «ویگن دردریان» معروف به «ویگن»
  • «برگشته‌مژگان» با صدای «عارف عارف‌کیا» معروف به «عارف»
  • «قصه‌ی وفا» و «بی‌قرار» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش»
  • «دریا، دریا» و «نم‌نم بارون» با صدای «آذر محبی تهرانی» معروف به «رامش»
  • «بذار امشب بخوابم» و «لالائی» با صدای «منوچهر سخائی»

ایرج جنتی عطائی در همین دوره نیز چندین ترانه با موسیقی «محمد سریر» برای صدای «محمد نوری» سرود.

کار در استودیو طنین

پس از این دوره ترانه‌سرایی را در «استودیو طنین» ادامه داد، مکان و نهادی اساساً مستقل که فعالیت در آن با «تورج نگهبان» و «شهریار قنبری» و آهنگسازانی چون «پرویز اتابکی»، «بابک افشار»، واروژان» موج نوی ترانه را بیشتر و بهتر حرکت بخشید. ایرج جنتی عطائی بین سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۷ را دوره‌ای می‌داند که ترانه در خروج از قالب کهن و مقام سنتی به اوج طلایی خود رسید و البته بر اهمیت نقش پیشینیان این دوره که ترانه‌سرایانی چون «ناصر رستگارنژاد»، «نوذر پرنگ»، «مسعود هوشمند»، «هوشنگ شهابی» و مهمتر از همه «پرویز وکیلی» بودند تأکید می‌کند که تلاش کرده بودند هنجارها، قالب‌ها و ساختار زبانی را در ترانه تغییر دهند و همینطور بطور خاص از «تورج نگهبان» که در هر ۲ دوره ترانه می‌سرود و طی مدت فعالیت ایرج در «استودیو طنین» مشوق او بود و میدان عمل را برای او و ترانه‌سرایان جوان‌تر باز می‌گشود، با احترام یاد می‌کند. او از هم‌دوره‌‌ای‌های ترانه‌ی نوین که اساساً پس او به این کاروان پیوستند، به «شهریار قنبری»، «اردلان سرفراز»، «فرهاد شیبانی»، «مسعود امینی»، «کریم محمودی»، «محمدعلی بهمنی»، «حسین منزوی»، «علی‌رضا طبائی»، «مهدی اخوان لنگرودی»، «بامداد جویباری»، «منصور تهرانی»، «اکبر ذوالقرنین»، «سعید دبیری»، «رضا شمسا»، «محمدعلی شیرازی»، و «محمد صالح‌علا» و خانم‌ها «آذر صراف‌پور»، «شهین حنانه»، «مینا اسدی» و «زویا زاکاریان» اشاره می‌کند.

دستگیری ایرج جنتی عطایی

ترانه‌های «بن‌بست»، «خونه» و «جنگل» در ۱۳۵۲ با سروده‌های ایرج جنتی عطائی، موسیقی «بابک بیات» و اجرای «داریوش اقبالی» منتشر شد. سرایش ترانه‌ی «جنگل» بطور مشخص تحت تأثیر قیام سیاهکل بود و این ترانه‌ها توجه ساواک حکومت پهلوی را به خود جلب کرد و منجر به دستگیری ایرج جنتی عطائی در ۱۳۵۳ شد. پس از آن با محدودیت‌هایی در کار ترانه‌سرایی مواجه بود ولی به ‌هر ترتیب از فعالیت باز نماند و در سیری صعودی ترانه‌های درخشان دیگری سرود. از ترانه‌های برجسته‌تر او از آغاز دهه‌ی ۵۰ خورشیدی تا سال ۱۳۵۷ می‌توان به این آثار اشاره کرد:

  • با موسیقی «پرویز اتابکی» و تنظیم «واروژ هاخباندیان» معروف به «واروژان»:

«هم‌خونه» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش» «عروسک شکسته» با صدای «شمسی اشتری» معروف به «نلی»

  • با موسیقی «علی‌حسین بیات زرندی مطلق» معروف به «بابک بیات» و تنظیم «واروژ هاخباندیان» معروف به «واروژان»

«غریبه» (ای خدا) با صدای «عارف عارف‌کیا» معروف به «عارف» «فریاد زیر آب» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» «کتیبه» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش» «هیچ‌کی مثل تو نبود» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش» با موسیقی «علی‌حسین بیات زرندی مطلق» معروف به «بابک بیات» و تنظیم «محمد اوشال» «خونه» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» «خورشید خانوم» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» «یه نفر یه روز می‌آد» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش» «خاکستری» با صدای «ابراهیم حامدی» معروف به «ابی» «مولای سبزپوش» با صدای «ابراهیم حامدی» معروف به «ابی» با موسیقی و تنظیم «واروژ هاخباندیان» معروف به «واروژان» «دریایی» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش» «شب شیشه‌ای» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش» «وقتشه» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش» «هم‌سفر» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش» «خوابم یا بیدارم» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش» «باور کن» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش» «پل» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش» «ماه‌پیشونی» با صدای «فائقه آتشین» معروف به «گوگوش» «کندو» با صدای «ابراهیم حامدی» معروف به «ابی» «پوست شیر» با صدای «ابراهیم حامدی» معروف به «ابی» «برادرجان» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» «عشق من عاشقم باش» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» با موسیقی و تنظیم «علی‌حسین بیات زرندی مطلق» معروف به «بابک بیات» «شهر غم» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» «علی کنکوری» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» «بن‌بست» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» «جنگل» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» «رسول رستاخیز» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» «طلایه‌دار» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» «شب آفتابی» (عروسک) با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» «خانه‌به‌دوش» با صدای «عبدالحسن ستارپور» معروف به «ستار» «تپش» با صدای «ابراهیم حامدی» معروف به «ابی» «خاتون» با صدای «ابراهیم حامدی» معروف به «ابی» «سایه» با صدای «ابراهیم حامدی» معروف به «ابی» «خورجین» با صدای «ابراهیم حامدی» معروف به «ابی» «سبد» با صدای «ابراهیم حامدی» معروف به «ابی» با موسیقی «منوچهر طاهرزاده» و تنظیم «منوچهر چشم‌آذر» «شب‌خوون» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» با موسیقی «فرید زلاند» و تنظیم «واروژ هاخباندیان» معروف به «واروژان» «یاور همیشه‌مؤمن» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» با موسیقی «سیاوش قمیشی» و تنظیم «آندرانیک آساطوریان» معروف به «آندرانیک» «گل بارون‌زده» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» با موسیقی و تنظیم «آندرانیک آساطوریان» معروف به «آندرانیک» «جشن دل‌تنگی» با صدای «داریوش اقبالی» معروف به «داریوش» با موسیقی و تنظیم «اسفندیار منفرزاده» «سقف» با صدای «فرهاد» معروف به فرهاد»[۱]

جنتی عطایی پس از انقلاب

ایرج جنتی عطایی پیش از انقلاب ضد سلطنتی به انگلستان مهاجرت کرد، طی سال‌های اول در تکمیل تحصیلاتش به دکترای رشته‌ی جامعه‌شناسی هنر از کالج چلسی دست یافت و تا امروز در تبعید به آفرینش آثار هنری ادامه داده است.[۲]

او در پاسخ سوال خبرنگار رادیو فردا در علت ترک ایران می‌گوید:

«...این موضوع، یک موضوع نبود. برای اینکه در آن شرایط [و] پیش از آن، افت و خیزهایی در سراسر ایران به وجود آمده بود و قبل از آن هم به هر روی، به خاطر سانسور و بازجویی و تهدید و ممنوعیت فعالیت و این تجربه‌های شخصی، در جایی قرار گرفته بودم که گُم گیجگی من را در بر گرفته بود. بعد هم به دلیل اینکه آنچه باید در جامعه بر ضد نظام موجود می‌گذشت، برای من حکم واحدی را نداشت و مانیفست روشن و مشخصی برای جایگزینی وجود نداشت و من هم از هر دو سو تحت تهدید بودم. یعنی خویشاوندی داشتم که در اداره مخابرات وزارت اطلاعات کار می‌کرد، او دیده بود و به عمه‌ام گفته بود اسم ایرج در لیست کسانی هست که در حکومت نظامی و این جور چیزها باید مواظب خودش باشد. از سوی دیگر در نشست‌هایی با دوستان و همکاران یا آشنایانی که داشتم، [شنیدم که] می‌گفتند باید به یکی از این تفکرها یا تشکل‌های موجود، به ویژه بخش مذهبی، اظهار علاقه کنی وگرنه جانت در خطر است... من چاره‌ای ندیدم جز این که بتوانم فرار کنم، پنهان بشوم، سنگر بگیرم، بنابراین آن زمان، سیزدهم آذرماه ۱۳۵۷ گریختم.»[۳]

و در آخر می‌گوید:

«من آرزویم این است که بتوانند آن چیزی را که ما تجربه نکردیم، تجربه کنند و در جامعه‌ای زندگی کنند که فقر نباشد، ظلم نباشد، اختلاف و تناقض از هر نوعش نباشد، چه جنسیتی، چه از نظر نژادی، چه از نظر طبقاتی. شکنجه نباشد، زندان نباشد، سانسور و سرکوب نباشد، آزادی و برابری باشد، و عدالت اجتماعی.»[۳]

منابع