شیرزاد احمدینژاد
شیرزاد احمدینژاد | |
---|---|
![]() شیرزاد احمدینژاد | |
زادروز | ۲۰ آذر ۱۳۶۰ بوکان |
ناپدیدشدن | ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ بوکان |
درگذشت | ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ بازداشتگاه ارومیه |
علت مرگ | جان باختن زیر شکنجه |
آرامگاه | آرامستان میرآوا، بوکان |
تحصیلات | دیپلم |
پیشه | شغل آزاد |
شیرزاد احمدینژاد، (متولد ۲۰ آذر ۱۳۶۰، بوکان – درگذشته ۲۲ اسفند ۱۴۰۱، بازداشتگاه ارومیه) جوان ۴۱ سالهای بود که در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، دستگیر شد و زیر شکنجه جان باخت. شیرزاد احمدینژاد شغل آزاد داشت و پارچهفروشی میکرد. او دارای ۳ فرزند، یک پسر بهنام محمد و دو دختر بهنامهای شیوا و آنیا بود. شیرزاد احمدینژاد در روز چهارشنبه ۲۶ بهمنماه، توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران در شهرستان بوکان ربوده شد و به مکان نامعلومی منتقل گردید.
خانوادهی شیرزاد احمدینژاد از زمان ناپدید شدن شیرزاد هیچ اطلاعی از او نداشتند تا اینکه شیرزاد پس از ۱۹ روز، در یک تماس کوتاه تلفنی به خانوادهاش اطلاع میدهد که در بازداشتگاه اطلاعات سپاه پاسداران ارومیه است. نهادهای امنیتی روز ۲۳ اسفندماه ۱۴۰۱، با خانوادهی شیرزاد احمدینژاد تماس گرفته و میگویند برای آزادی شیرزاد باید وثیقه بیاورید، اما روز بعد، یعنی در ۲۴ اسفند به خانوادهاش اعلام میکنند که شیرزاد بهدلیل سکته قلبی فوت کرده است.
این درحالی بود که نزدیکان شیرزاد احمدینژاد مطلع شده بودند که او توسط مأموران امنیتی در زیر شکنجه جان باخته است. روز ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۱، مراسم خاکسپاری شیرزاد احمدینژاد در آرامستان «میرآوا» بود که تحت تدابیر شدید امنیتی صورت گرفت. نهادهای امنیتی برای خانوادهی شیرزاد شرط گذاشته بودند که بهجز نزدیکان او نباید کسی حضور داشته باشد و پس از آن نیز نهادهای امنیتی خانوادهی او را تهدید کرده و تحت فشار قرار داده بودند که چیزی دربارهی کشتهشدن شیرزاد در شبکههای اجتماعی منتشر نکنند.
پس از انتشار خبر کشتهشدن شیرزاد احمدینژاد، در شامگاه همان روز، جمعیت بسیاری از مردم بوکان در اعتراض به قتل او دست به تظاهرات زدند و در خیابانها آتش روشن کردند. مردم معترض شعار میدادند: «شهید نمیمیرد»، «مرگ بر خامنهای»، «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر جاش»
زندگی شیرزاد احمدینژاد
شیرزاد احمدینژاد در ۲۰ آذرماه ۱۳۶۰، در شهرستان بوکان استان کردستان متولد شد. او تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد، اما در همان سن جوانی برای تأمین مخارج خود و خانوادهاش مجبور شد وارد کار شود. شیرزاد احمدینژاد شغل آزاد داشت و مدتی مشغول به کار خیاطی بود و سپس به کار پارچهفروشی روی آورد. او دارای ۳ فرزند، یک پسر بهنام محمد و دو دختر بهنامهای شیوا و آنیا بود. تنها آرزوی او بزرگ کردن بچههایش و سر و سامان گرفتن زندگی آنها بود.[۱]
ربودهشدن و کشتهشدن زیر شکنجه
در جریان اعترضات سراسری ۱۴۰۱، شیرزاد احمدینژاد و یک شهروند دیگر از اهالی بوکان بهنام خالق محمدنژاد در روز چهارشنبه ۲۶ بهمنماه، توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران در شهرستان بوکان ربوده شدند و به مکان نامعلومی منتقل گردیدند. خانوادهی شیرزاد احمدینژاد از زمان ناپدید شدن شیرزاد هیچ اطلاعی از او نداشتند تا اینکه شیرزاد پس از ۱۹ روز، در یک تماس کوتاه تلفنی به خانوادهاش اطلاع میدهد که در بازداشتگاه اطلاعات سپاه پاسداران ارومیه است.[۲]
شیرزاد احمدینژاد بیماری کلیوی داشت و از آن رنج میبرد، اما در طی مدت بازداشت از هرگونه دسترسی به خدمات درمانی محروم بود.[۳]
نهادهای امنیتی روز ۲۳ اسفندماه ۱۴۰۱، با خانوادهی شیرزاد احمدینژاد تماس گرفته و میگویند برای آزادی شیرزاد باید وثیقه بیاورید، اما روز بعد، یعنی در ۲۴ اسفند به خانوادهاش اعلام میکنند که شیرزاد بهدلیل سکته قلبی فوت کرده است. این درحالی بود که نزدیکان شیرزاد احمدینژاد مطلع شده بودند که او توسط مأموران امنیتی در زیر شکنجه جان باخته است.[۲]
تاریخ دقیق جان باختن شیرزاد محمودینژاد مشخص نیست، اما بر روی سنگ مزار او ۲۲ اسفند ۱۴۰۱، حک شده است.
خاکسپاری و تحت فشار قراردادن خانواده
روز ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۱، مراسم خاکسپاری شیرزاد احمدینژاد در آرامستان «میرآوا» بود که تحت شدید تدابیر امنیتی صورت گرفت. نهادهای امنیتی برای خانوادهی شیرزاد شرط گذاشته بودند که بهجز نزدیکان او نباید کسی حضور داشته باشد و پس از آن نیز نهادهای امنیتی خانوادهی او را تهدید کرده و تحت فشار قرار داده بودند که چیزی دربارهی کشتهشدن شیرزاد در شبکههای اجتماعی منتشر نکنند. یکی از نزدیکان خانوادهی شیرزاد احمدینژاد در این باره گفته است:
«گفتند باید آرامستان بوکان آروم بشه و مردم برن و دیر وقت بشه تا بشه خاکش کنن. شرط خانواده برای دفن این بود که توی آرامستان میرآوا بوکان دفن بشه و شرط نیروهای امنیتی این بود که مردم نیان و فقط نزدیکان بیان. نیروهای امنیتی با دوشکا و رگبار پیکر شیرزاد را به آرامستان میرآوا آوردند. خانواده و نزدیکان هم بودند. کل آرامستان تحت نظر نیروهای امنیتی بود. همهجا رو تحت کنترل گرفته بودند. بعد از دفن شیرزاد خانواده تحت نظر هستند. هرچی میرن پزشکی قانونی و جواب میخوان کسی پاسخی نمیده. فقط نیروهای امنیتی مرتب به خانوادهش هشدار میدن. مرتب میگن در شبکههای اجتماعی چیزی ننویسن وگرنه باهاشون برخورد میشه.»
تصویری از پسر شیرزاد احمدینژاد (محمد) در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که بر سر مزار پدرش شعار میدهد: کاک شیرزاد قهرمانه / شهید کردستانه». بر مزار شیرزاد احمدینژاد این جمله نوشته شده است:
«تو نیرومندی و هرگز نخواهی مرد، مرگ در مقابل تو زبون و ناتوان است.»
یکی از نزدیکان خانوادهی شیرزاد احمدینژاد، در مورد شرایط سخت زندگی خانوادهی او پس از جانباختن شیرزاد گفته است:
«زندگی بدون شیرزاد برای خانواده خیلی سخته. هنوز توی شوک هستند. خیلی مهربان و خانوادهدوست بود. عاشق زن و بچههاش بود. بچههاش خیلی بهش وابسته بودن. به همه خانواده نزدیک بود. پشت و پناه یه طایفه بود. حلال همه مشکلات بود.»[۴]
تظاهرات و شعارهای مردم بوکان
پس از انتشار خبر کشتهشدن شیرزاد احمدینژاد، در شامگاه همان روز جمعیت بسیاری از مردم بوکان در اعتراض به قتل او دست به تظاهرات زدند و در خیابانها آتش روشن کردند. مردم معترض شعار میدادند: «شهید نمیمیرد»، «مرگ بر خامنهای»، «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر جاش»[۳]
همچنین در روز ۲۶ اسفندماه نیز جمع کثیری از مردم بوکان از هر طرف روانهی خیابانها شدند و با شعارهای ضدحکومتی دست به اعتراض و تظاهرات زدند.[۱]
پیشینه شکنجه و قتل معترضان
بیش از چهل سال از زمان روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران تا کنون، شکنجه و قتل متهمان سیاسی و عقیدتی، روزنامهنگاران، مخالفان حجاب اجباری، معترضان بازداشتی و سایر شهروندان بهصورت مستمر ادامه داشته که رژیم ایران هیچ مسئولیتی در قبال مرگ آنها تحتشکنجه نپذیرفته است. فقط در این هفت هشت سال اخیر، یعنی از اعتراضات دیماه ۱۳۹۶، تا اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸، و اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، بسیاری از معترضان و زندانیان سیاسی در زیر شکنجههای نهادهای امنیتی و نیروهای انتظامی بهقتل رسیده و جان خود را از دست دادهاند.
بهعنوان نمونه کاووس سیدامامی (فعال محیطزیست)، سارو قهرمانی، سینا قنبری، کیانوش زندی و وحید حیدری (معترضان اعتراضات سراسری دیماه ۱۳۹۶)، تحت شکنجه نیروهای امنیتی جان خود را از دست دادهاند. همچنین در روز ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، مهسا امینی (ژینا) توسط گشت ارشاد تهران بهاتهام بدحجابی بازداشت شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت که بر اثر جراحات وارده در ۲۵ شهریور جان خود را از دست داد. قتل مهسا امینی نقطهی آغاز یک قیام سراسری و خیزش مردمی در تمامی شهرهای ایران شد که در جریان آن دهها هزار نفر از شهروندان معترض بازداشت و توسط نیروهای امنیتی نظام جمهوری اسلامی تحتشکنجه و تجاوز و تعرض جنسی قرار گرفتند.
از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ به بعد نیز، جواد روحی، سپهر شیرانی، دکتر زهرا بنییعقوب، سعید امامی، ابراهیم لطفاللهی، محمود رخشانی، آرمیتا گراوند نوجوان ۱۶ ساله و… از جانباختگان تحتشکنجه در زندانها و بازدادشگاههای نظام جمهوری اسلامی هستند.
پیش از این نیز ستار بهشتی (وبلاگنویس و فعال اجتماعی)، زهرا کاظمی (خبرنگار و عکاس ایرانی-کانادایی)، محمد کامرانی، محسن روحالامینی و امیر جوادیفر در بازداشتگاه کهریزک تحت شکنجه جان خود را از دست داده بودند.
علاوه بر بازداشتشدگان معترض و زندانیان سیاسی، شمار بسیاری از متهمان بازداشتی با جرائم عمومی نیز در بازداشتگاهای نیروهای حکومتی رژیم ایران در شهرهای مختلف، تحتشکنجه و ضرب و شتم جان خود را از دست دادهاند.
شکنجهی شهروندان و معتراضان در ایران درحالی اعمال و اجرا میشود که براساس اصل ۳۸ قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی، هرگونه آزار و شکنجه برای گرفتن اعتراف و یا گرفتن اطلاعات ممنوع است.[۵]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ نگاهی به سرگذشت شهید قیام شیرزاد احمدنژاد - سایت ایران آزادی
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ شیرزاد احمدینژاد اهل بوکان زیر شکنجه کشته شد - سازمان حقوق بشری ههنگاو
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ شیرزاد احمدینژاد زیر شکنجه عوامل سپاه کشته شد؛ اعتراض گسترده در بوکان با شعارهای ضدحکومتی - سایت ایران اینترنشنال
- ↑ جانباختگان اعتراضهای ایران؛ شیرزاد احمدنژاد در بازداشتگاه اطلاعات سپاه جان سپرد - سایت بیبیسی
- ↑ در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی چه میگذرد - سایت ایران اینترنشنال