مریم آروین

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مریم آروین
مریم آروین؛2.JPG
مریم‌السادات آروین
زادروزسال ۱۳۷۲
سیرجان
درگذشت۱۸ بهمن ۱۴۰۱
سیرجان
علت مرگتزریق سرم در زندان
آرامگاهآرامستان سیرجان
ملیتایرانی
تحصیلاتدکترای حقوق
از دانشگاهدانشگاه فردوسی مشهد
شناخته‌شده برایمردم استان کرمان و ایران
والدینطیبه نظری

مریم آروین، (متولد سال ۱۳۷۲، سیرجان، درگذشته ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، سیرجان) وکیل دادگستری و عضو کانون وکلای استان کرمان بود. او یکی از دانشجویان ممتاز دانشگاه فردوسی مشهد بود که در سال ۱۳۹۷، یعنی در سن ۲۵ سالگی وکیل شد و سه سال بعد در سن ۲۸ سالگی دکترای تخصصی حقوق را دریافت کرد. مریم آروین اهل شعر و نویسندگی بود و رساله‌ای هم با عنوان «حقوق متهم در مراحل دادرسی با رویکرد فقهی» به نگارش درآورده و منتشر نمود. او در سیرجان دفتر وکالت داشت و در عین حال مدرس دانشگاه نیز بود. مریم آروین پرونده‌های بچه‌های کار، بچه‌های بهزیستی و محرومان را به صورت داوطبانه و رایگان، دنبال می‌کرد. او هم‌چنین در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، وکالت شماری از معترضان بازداشت‌شده را پذیرفته و چندین بار نیز به دادستانی سیرجان برای پذیرش وکالت معترضان بازداشت‌شده و به‌دست گرفتن پرونده‌های آن‌ها مراجعه کرده بود.

مریم آروین در بحبوحه اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، توسط اداره آگاهی سیرجان برای پاسخ به چند سؤال احضار شد و او هنگام مراجعه به این اداره، متوجه شد که برایش پرونده‌سازی کرده‌ و او را متهم به فراخوان و شرکت در اعتراضات نموده‌اند. مریم آروین درخواست نشان دادن مدرک می‌کند که به او می‌گویند فردا صبح در دادسرا حضور یابد. صبح روز شنبه پنجم آذرماه، مریم آروین همراه با مادرش (طیبه نظری) به دادسرای شهرستان سیرجان مراجعه کردند که در همان‌جا یک مأمور زن به‌نام زهرا علیزاده با توهین و خشونت دست‌بند به دست مریم آروین زده و هنگامی هم که مادر مریم اعتراض می‌کند، او را نیز دست‌بند زده و بازداشت می‌کنند.

مریم آروین و مادرش در روز ۲۲ آذرماه، با قرار وثیقه به‌طور موقت از زندان آزاد شدند، اما در روز ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، کانون وکلای کرمان طی بیانیه‌ای اعلام کرد که مریم آروین ۲ ماه پس از آزادی از زندان جان خود را از دست داد. در بیانیه‌ی کانون وکلای کرمان علت مرگ مریم آروین مشخص نشده بود. مادر مریم فاش کرد که در زندان به مریم سرم وصل کرده و وی را کشته‌اند و دکتر زندان نیز در نامه‌ای آسیب‌هایی که مریم رسیده بود را تأیید کرده است. پیکر دکتر مریم آروین پس از چهار روز، یعنی در روز جمعه ۲۱ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، در آرامستان شهرستان سیرجان به خاک سپرده شد.

مریم آروین نخستین معترضی نبود که پس از آزادی از زندان جان باخته است، بلکه معترضان دیگری نیز بودند که پس از آزادی از زندان یا به‌طرز مشکوکی جان باخته‌اند و یا دست به خودکشی زده‌اند. معلوم نیست که آیا مسئولان زندان پیش از آزادی به این معترضان، مواد مخدر یا سمی کشنده می‌خورانده یا ترزریق می‌کرده‌اند و یا این‌که به دلیل شکنجه‌های روحی و روانی که در دوران بازداشت و زندان متحمل شده‌اند، باعث جان باختن و یا خودکشی آن‌ها شده است. مقامات قضایی و نیروهای امنیتی رژیم ایران از قیام سراسری ۴۰۱، تا کنون دلیل جان باختن بسیاری از معترضان و دستگیرشدگان را خودکشی، سقوط از ارتفاع، تصادف، خودآسیب‌رسانی، مسمومیت و موارد مشابه عنوان کرده‌اند.

تحصیلات و شغل

دکتر مریم آروین
دکتر مریم آروین

مریم‌السادات آروین در سال ۱۳۷۲، در سیرجان متولد شد. او یکی از دانشجویان ممتاز دانشگاه فردوسی مشهد بود که در سال ۱۳۹۷، یعنی در سن ۲۵ سالگی وکیل شد و سه سال بعد در سن ۲۸ سالگی دکترای تخصصی حقوق را دریاف کرد. او اهل شعر و نویسندگی بود و یک رساله‌ای هم با عنوان «حقوق متهم در مراحل دادرسی با رویکرد فقهی» به نگارش درآورده و منتشر نمود. مریم آروین در سیرجان دفتر وکالت داشت و در عین حال مدرس دانشگاه نیز بود.[۱]

پذیرفتن وکالت محرومان و معترضان

دست‌نوشته‌هایی از مریم آروین به‌دست آمده که مربوط به پیش از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، است. دست‌نوشته‌های او حاکی از آن است که وی نگران حقوق زنان بوده که به‌خاطر تبعیض در سیستم آموزشی و هم‌چنین در جامعه قربانی شده‌اند. مریم آروین پرونده‌های بچه‌های کار، بچه‌های بهزیستی و محرومان را به صورت داوطبانه و رایگان، دنبال می‌کرد.

نزدیکان مریم آروین می‌گویند که او پس از آغاز قیام سراسری با شنیدن اخبار و دیدن تصاویر دختران و پسرانی که هر روز در جریان اعتراضات کشته می‌شدند و به زندان می‌رفتند، بسیار ناراحت و برافروخته می‌شد تا جایی که معده‌اش درد می‌گرفت. مریم آروین هم‌چنین به خانواده‌ی معترضانی که در شهرستان سیرجان دستگیرشده بودند، مشاوره می‌داد.

براساس گزارشات منتشرشده، مریم آروین به خاطر دفاع از یک پسر نوجوان ۱۵ ساله یتیم که پولی بابت گرفتن وکیل نداشت، با قاضی دادگاه درگیری لفظی پیدا کرد. او نسبت به حکم قاضی اعتراض کرده و گفته بود که این پسر باید به کانون اصلاح و تربیت می‌رفت و نه به زندان[۱]

دفتر وکالت دکتر مریم‌السادات آروین در شهر بابک استان کرمان بود. او در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، وکالت شماری از معترضان بازداشت‌شده را پذیرفته و چندین بار نیز به دادستانی سیرجان برای پذیرش وکالت معترضان بازداشت‌شده و به‌دست گرفتن پرونده‌های آن‌ها مراجعه کرده بود. پس از این مراجعات بود که او مورد تهدید دستگاه‌های امنیتی قرار گرفت و سرانجام نیز بازداشت شد.[۲]

پرونده‌سازی

مریم آروین
مریم آروین

مریم آروین در بحبوحه اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، توسط اداره آگاهی سیرجان برای پاسخ به چند سؤال احضار شد و او هنگام مراجعه به این اداره، متوجه شد که برایش پرونده‌سازی کرده‌اند و وی را متهم به فراخوان و شرکت در اعتراضات نموده‌اند. مریم آروین درخواست نشان دادن مدرک می‌کند که به او می‌گویند فردا صبح در دادسرا حضور یابد.

دستگیری و زندان

صبح روز شنبه پنجم آذرماه، مریم آروین همراه با مادرش به دادسرای شهرستان سیرجان مراجعه کردند که در همان‌جا یک مأمور زن به‌نام زهرا علیزاده با توهین و خشونت دست‌بند به دست مریم آروین زده و هنگامی هم که مادر مریم اعتراض می‌کند، او را نیز دست‌بند زده و بازداشت می‌کنند.[۱]

جان باختن پس از آزادی

مریم آروین

مریم آروین و مادرش در روز ۲۲ آذرماه، با قرار وثیقه به‌طور موقت از زندان آزاد شدند، اما در روز ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، کانون وکلای کرمان طی بیانیه‌ای اعلام کرد که مریم آروین ۲ ماه پس از آزادی از زندان جان خود را از دست داد. در بیانیه‌ی کانون وکلای کرمان علت مرگ مریم آروین مشخص نشده بود.[۱]

مریم آروین پس از آزادی از زندان، دست‌نوشته‌ای منتشر کرد که در آن نوشته بود:

«امروز دیگه من اون آدم سه ماه پیش نیستم و رسالتم هزار برابر شده. امروز باید به بودن و ماندن و رشد کردن بیندیشم. باید بیشتر بخوانم، بدانم و بنویسم و نهال کوچک وجودم را به درختی تنومند تبدیل کنم که طوفان حوادث به‌راحتی مرا خم نکند.»

مریم آروین در حال آماده شدن برای رفتن به مراسم عروسی دوستش بود که ناگهان به کما رفته و در روز ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، کبد و ریه‌اش از کار می‌افتد و جان می‌بازد.

مریم آروین در عرض سه هفته، ۷ کیلو وزن کم کرده بود و به طور مرتب به او آب‌میوه می‌دادند که احتمالاً دارو در آن ریخته بودند.

طیبه نظری (مادر مریم) اعلام کرد که در زندان به دخترش به بهانه‌ی مسکن و آرام‌بخش سُرُم وصل کرده‌اند و علت مرگش هم مسمومیت دارویی بوده و دکتر زندان نیز در نامه‌ای آن را تأیید کرده است.[۳]

مراسم خاکسپاری

مزار مریم آروین
مزار مریم آروین

پیکر دکتر مریم آروین پس از چهار روز، یعنی در روز جمعه ۲۱ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، در آرامستان شهرستان سیرجان به خاک سپرده شد. در همین روز دادسرای عمومی و انقلاب سیرجان با صدور اطلاعیه‌ای مدعی شد که مریم آروین خودکشی کرده است. محسن نیک‌ورز (دادستان) ادعا کرد که مریم آروین با مصرف دارو دست به خودکشی زده است، اما مادر مریم افشا کرد که علت مرگ دخترش وصل سرم در زندان بوده است.[۱]

نیروهای امنیتی برای خاکسپاری فوری مریم آروین، خانواده‌ی او را تحت فشار قرار داده بودند.[۳]

در مراسم خاکسپاری مریم آروین، اقوام و تعدادی از وکلا و هم‌چنین جمعی از مردم شرکت و حضور داشتند. برخی از بستگان مریم آروین مواردی از اقدام‌های دادستان سیرجان و دستگاه‌های امنیتی برای فشار و اذیت و آزار مریم آروین را فاش کردند، از جمله نقش دادستان سیرجان و تلاش او برای ابطال پروانه‌ی وکالت مریم آروین و هم‌چنین تهدیدهای نیروهای امنیتی علیه او که در مراسم خاکسپاری افشا شد.

یکی از بستگان مریم آروین در این مراسم گفت:

«مریم آروین نزدیک به یک ماه بازداشت بود و زندان را به‌دلیل صدور قرار بازداشت موقت از طرف دادستان بی‌سواد تحمل کرد، در حالی‌که این قرار برای افراد با جرایم خطرناک صادر می‌شود.»[۲]

صدور حکم برای مادر مریم آروین

یک هفته پس از جان باختن مریم آروین، شعبه‌ی ۱۰۳ کیفری دادگاه سیرجان برای طیبه نظری (مادر مریم آروین) حکم غیابی ۱۵ ماه زندان، مبلغ یک میلیون تومان جریمه و ۴۰ ضربه شلاق صادر کرد که البته بعداً تعلیق شد.[۱]

مرگ‌های مشکوک

مریم آروین نخستین معترضی نبود که پس از آزادی از زندان جان باخته است، بلکه معترضان دیگری نیز بودند که پس از آزادی از زندان یا به‌طرز مشکوکی جان باخته‌اند و یا دست به خودکشی زده‌اند. معلوم نیست که آیا مسئولان زندان پیش از آزادی به این معترضان، مواد مخدر یا سمی کشنده می‌خورانده یا ترزریق می‌کرده‌اند و یا این‌که به دلیل شکنجه‌های روحی و روانی که در دوران بازداشت و زندان متحمل شده‌اند، باعث جان باختن و یا خودکشی آن‌ها شده است.[۱]

مقامات قضایی و نیروهای امنیتی رژیم ایران از قیام سراسری ۴۰۱، تا کنون دلیل جان باختن بسیاری از معترضان و دستگیرشدگان را خودکشی، سقوط از ارتفاع، تصادف، خودآسیب‌رسانی، مسمومیت و موارد مشابه عنوان کرده‌اند.[۲]

به‌عنوان نمونه، یلدا آقافضلی (هنرمند و معترض ۱۹ ساله)، عرشیا امام قلی‌زاده (نوجوان ۱۶ ساله اهل جلفا)، محسن جعفری‌راد (روزنامه‌نگار، مستندساز و منتقد و کارگردان سینما)، هستی حسین‌پناهی (دانش‌آموز ۱۶ ساله اهل دهگلان) و نمونه‌های مشابه دیگر که همگی پس از آزادی از زندان، یا به طرز مشکوکی جان باخته‌اند یا خودکشی کرده‌اند.[۴]

افشاگری مادر مریم آروین

مریم آروین و مادرش (طیبه نظری)
مریم آروین و مادرش (طیبه نظری)
پست طیبه نظری در اینستاگرام
پست طیبه نظری در اینستاگرام

طیبه نظری مادر دکتر مریم آروین که مدرس ادبیات در دبیرستان‌های سیرجان است، در روز ۸ خردادماه ۱۴۰۲، در حساب اینستاگرام خود در مورد جان باختن دخترش نوشت که به مریم که به خاطر دفاع از موکلانش دستگیرشده بود، به بهانه دادن آرام‌بخش و مسکن تقویتی، در زندان به او سرم وصل کرده و وی را کشته‌اند و دکتر زندان نیز در نامه‌ای آسیب‌هایی که مریم رسیده بود را تأیید کرده است.

طیبه نظری هم‌چنین نسبت به اعمال خشونت و دستگیری دخترش نوشته که یک مأمور زن به‌نام زهرا علیزاده، معروف به مبینا همراه با یک مأمور اطلاعاتی نیروی انتظامی دیگر به‌نام حمید زیدآبادی، مریم را در راهرو دادسرا دستبند زده و مقنعه‌اش را درآوردند و او را روی زمین کشیدند.[۱]

طیبه نظری درباره ویژیگی‌های انسان‌دوستانه و مسئولیت‌پذیری دخترش و هم‌چنین چگونگی جان باختن او نوشته است:

زمانی که من و دخترم را در راهروهای دادسرا به خاک می‌شیدند، دختر شجاعم که واقعاً بهش افتخار می‌کنم با صدای بلند فریاد می‌زد: من مانند بعضی افراد نانم را در خون جوانان کشورم نمی‌زنم و به‌جای این داغ مهر که بر پیشانی دارید، کاش ذره‌ای شرافت و انسانیت داشتید. خلاصه من و دخترم را به اطلاعات نیروی انتظامی بردند و در آن‌جا به زور مرا از دخترم جدا ساختند و من به گمان این‌که می‌خواهند مرا آزاد کرده و به خانه بفرستند، گفتم فردا پیش مسئولین بالات شهر می‌روم و برای آزادی دخترم تلاش می‌کنم؛ غافل از این‌که تمام این مسئولین سلسله‌وار هوای هم را دارند. مأمور زن و مرد دختر مرا با جثه‌ی کوچک و ظریفش در ماشین ون نشاندند با دست‌بند، انگار که یک جانی و قاتل و خلافکار را دستگیر کرده‌اند و به زندان کهن شهر بردند.

بعد از یک روز جنازه دخترم را تحویلم دادند وعلت مرگ نامعلوم اعلام شد. در بیمارستان مرتب می‌گفتند ریه‌اش مشکل داشته؟ خلاصه دختر دست گل مرا فقط به جرم دفاع از موکلین محرومش نابود کردند. وکیلی که مرتب پرونده‌های محرومین را بدون هزینه یا هزینه‌ای اندک قبول می‌کرد، دختر جوانی که از کمک به بچه های بهزیستی وبچه های کار دریغ نمی ورزید دختری که از کمک به حیوانات بیمار و رساندن آن‌ها به دامپزشکی کوتاهی نمی‌کرد، جوانی که اهل پیاده‌روی وکوهنوردی بود، دختری که عاشق طبیعت ومحیط زیست و گل‌وگیاه بود، دختری که هر وقت از بیرون می‌آمد با یه بغل کتاب یا گل و گلدان به خانه می‌آمد، دختری که فعال و خوش‌پوش بود و زیبایی را دوست داشت. فرشته‌ای به تمام معنا، از جنس نور و روشنی، صلح‌دوست وحق‌طلب، مدافع حقوق زنان، دلسوز جامعه که به خاطر شرافت شغلی‌اش با جانش بها پرداخت کرد؛ و چراغ عمرش را در ۲۹ سالگی که هنوز هزاران امید و آرزو داشت و دو ماه بیشتر از عقدش نمی‌گذشت، خاموش کردند. نه می‌بخشم ونه فراموش می‌کنم. زندگی من وخانواده‌ام را نابود کردند و تازه بعد از این داغ بزرگی که رو دلم گذاشتند و دخترم را نابود کردند، هنوز یک هفته از مرگ دلبندم نگذشته بود که قاضی شعبه ۱۰۳ کیفری صالح صفی‌نتاج با کمال بی‌شرمی و در غیاب بنده برای خودم هم ۱۵ ماه زندان و یک میلیون جریمه و۴۰ ضربه شلاق حکم صادر کرد، بدون هیچ شواهد و اسنادی حتی ما تقاضا کرده بودیم که فیلم‌های دوربین‌های دادسرا را چک کنند و درخواست نامه پزشک زندان را که نوشته بود چقدر به دخترمن آسیب رسیده را داده بودیم، اما بدون این همه شواهد برای من هم حکم صادر شد، ولی از خجالتشون چون هیچ‌گونه مدرک و اسنادی در دست نداشتند، تعلیق کردند. ننگ و شرم بر چنین قضات و دادسرا و دادگاهی…[۵][۶]

بازتاب‌های داخلی و خارجی

خودکشی و جان باختن برخی از دستگیرشدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، پس از آزادی از زندان، بازتاب‌های جنجالی و پرحاشیه‌ای در داخل و خارج از کشور داشته است و برخی بر این باورند که خودکشی و یا جان باختن این معترضان به دلیل آزار و اذیت‌های جسمی و روحی و تعرض جنسی به معترضان در زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها بوده است.

براساس یک سند افشاشده از سازمان زندان‌های جمهوری اسلامی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است، نشان می‌دهد که دو مأمور سپاه پاسداران به‌نام‌های علیرضا حسینی و علیرضا صادقی در جریان دستگیری دو تن از معترضان زن در تهران، به آن‌ها تجاوز کرده‌اند. البته دامنه‌ی آزار جنسی به زنان معترض ایرانی بسیار فراتر از این موارد است و رژیم ایران از این روش برای سرکوب و ارعاب زنان و دختران استفاده می‌کند و هرگز هم مسئولیت آن را به عهده نگرفته است.[۴]

منابع