قتل زیر شکنجه

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ ژوئن ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۱۸ توسط Alireza k h (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «جایگزین=قتل زیر شکنجه|بندانگشتی|'''قتل زیر شکنجه'''|560x560px '''قتل زیر شکنجه،''' در بازداشتگاه‌های جمهوری اسلامی ایران سابقه‌ای طولانی دارد و به‌عنوان یکی از چالش‌های جدی حقوق بشر در این کشور مطرح است. این موضوع به‌ویژه ب...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
قتل زیر شکنجه
قتل زیر شکنجه

قتل زیر شکنجه، در بازداشتگاه‌های جمهوری اسلامی ایران سابقه‌ای طولانی دارد و به‌عنوان یکی از چالش‌های جدی حقوق بشر در این کشور مطرح است. این موضوع به‌ویژه با گسترش شبکه‌های اجتماعی در دهه‌های اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته، اما بسیاری از موارد، به‌خصوص در شهرهای کوچک، همچنان از دید عموم پنهان می‌مانند. اسناد تاریخی، مانند نامه آیت‌الله منتظری به خمینی در دهه ۶۰، از وقوع جنایات هولناک در زندان‌ها، از جمله قتل زیر شکنجه، تجاوز، و آسیب‌های جسمانی شدید به زندانیان خبر می‌دهند که در رژیم پیشین بی‌سابقه بوده است.

گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشری و منابع معتبر نشان می‌دهند که در سه دهه اخیر، دست‌کم ده‌ها نفر در اثر شکنجه در بازداشتگاه‌ها جان خود را از دست داده‌اند.

مقامات قضایی ایران با بی‌توجهی به این جنایات، به عادی‌سازی خشونت و شکنجه در بازداشتگاه‌ها کمک کرده‌اند. این بی‌توجهی، همراه با اصرار بر اعمال مجازات‌های غیرانسانی، نشان‌دهنده تلاش برای مشروعیت‌بخشی به شکنجه به‌عنوان بخشی از روند مجازات است.

عفو بین‌الملل فقدان تحقیقات مستقل درباره مرگ‌های مشکوک در بازداشت را نشانه‌ای از سلب خودسرانه حق حیات توسط مقامات می‌داند و خواستار محاکمه عاملان شده است. گزارش‌های این سازمان از سال ۲۰۱۰ به بعد از حداقل ۷۲ مورد مرگ در بازداشتگاه‌های ۱۶ استان ایران خبر می‌دهند که عمدتاً ناشی از شکنجه، بدرفتاری، یا استفاده غیرقانونی از سلاح و گاز اشک‌آور بوده است. فقدان پاسخگویی در مواردی مانند مرگ‌های گزارش‌شده در سال‌های اخیر، مصونیت عاملان این جنایات را تقویت کرده است.

شکنجه‌های شدید جسمانی و محرومیت از درمان پزشکی از عوامل اصلی مرگ زندانیان بوده‌اند. نمونه‌هایی مانند مرگ دراویش گنابادی، فعالان سیاسی، و وبلاگ‌نویسان نشان‌دهنده شدت خشونت و بی‌توجهی به وضعیت سلامت زندانیان است.

این جنایات در دهه‌های مختلف، از جمله دهه ۶۰ با اعدام‌های گسترده، دهه ۷۰ با سیاست ترور و انکار مخالفان، و دهه‌های ۸۰، ۹۰ و ۱۴۰۰ ادامه یافته است. در دهه ۶۰، قتل‌های انبوه زیر شکنجه گزارش شد، در حالی که در دهه‌های بعدی، افرادی مانند شاعران، نویسندگان، مخالفان سیاسی و فعالان محیط زیست قربانی این سیاست‌ها شدند.

مقامات ایرانی مسئولیت این قتل‌ها را نپذیرفته و اغلب با توجیهاتی مانند خودکشی یا بیماری، از پاسخگویی طفره رفته‌اند. سازمان‌های حقوق بشری خواستار ایجاد سازوکارهای بین‌المللی برای جمع‌آوری شواهد و محاکمه عادلانه عاملان شده‌اند. این الگوهای مکرر شکنجه و قتل، همراه با مصونیت عاملان، نشان‌دهنده یک سیاست نظام‌مند برای سرکوب مخالفان و نقض گسترده حقوق بشر است که با سکوت و انکار مقامات، به عادی‌سازی خشونت در سیستم قضایی ایران منجر شده است.

در دههٔ ۷۰ علاوه بر قتل‌های زنجیره‌ای و شکنجه و سربه‌نیست کردن مخالفان، بسیاری از دانشجویان دستگیر، شکنجه و ناپدید شدند. امری که در دهه‌های بعدی تا همین امروز ۳۰ شهریور ۱۴۰۳ ادامه دارد.

قتل زیر شکنجه در جمهوری اسلامی

شکنجه و بدرفتاری با زندانیان و کشته شدن افراد تحت این شکنجه‌ها سابقه‌ای طولانی در جمهوری اسلامی ایران دارد. بسیاری از این موارد در سال‌های گذشته و به واسطه بالارفتن قدرت شبکه‌های اجتماعی، بیشتر اطلاع‌رسانی شد. بسیاری از این موارد هم که عمدتا در بازداشت‌گاه‌های شهرهای کوچک و کم‌تر شناخته شده اتفاق می‌افتد، شاید هیچ‌وقت رسانه‌ای نشوند.[۱]

نامه آیت‌الله حسینعلی منتظری قائم مقام وقت رهبری به خمینی:

«آیا می‌دانید که جنایاتى در زندان‌هاى جمهورى اسلامى بنام اسلام در حال وقوع‌اند که شبیه آن در رژیم منحوس شاه هرگز دیده نشد؟ آیا می‌دانید که تعداد زیادى از زندانی‌ها تحت شکنجه توسط بازجویانشان کشته شده‌اند؟ آیا می‌دانید که در زندان (شهر) مشهد، حدود ۲۵ دختر بخاطر آنچه بر آنها رفته بود … مجبور به درآوردن تخمدان یا رحم شدند؟ آیا می‌دانید که در برخى زندان‌هاى جمهورى اسلامى دختران جوان به زور مورد تجاوز قرار می‌گیرند؟»[۲]

سایت‌‌های «فکت‌نامه» و «دویچه‌وله» اسامی ۳۱ نفر را که طی سه دهه ۷۰ تا ۹۰ در زیر شکنجه به قتل رسیده‌اند، درج کرده‌اند.[۲] [۳]

عادی‌سازی قتل زیر شکنجه

تداوم روند برخوردهای خشونت‌آمیز با بازداشت‌شدگان در سال‌های گذشته و بالارفتن تعداد زندانیانی که به دلیل شکنجه جان خود را از دست داده‌اند، نشان دهنده آن است که مقامات و مسئولان قضایی در جمهوری اسلامی ایران با بی‌توجهی به این موضوع سعی در «عادی‌» جلوه دادن این‌گونه برخوردهای خشن و رواج مجازات‌های خشونت‌آمیز غیرانسانی دارند.

اصرار حاکمیت بر شکنجه و بدرفتاری و اعمال زور و خشونت بر فرد بازداشت شده گواه آن است که مقامات در صدد مشروعیت بخشی به این روایت‌اند که «شکنجه بخشی از مجازات فرد بازداشتی‌ست». بی‌تفاوتی مقامات به جان زندانیان در ایران و سکوت مداوم آنها برابر فریاد دادخواهی خانواده‌های برخی از این زندانیان نشان می‌دهد که مقامات ایران علی‌رغم تمام واکنش‌های بین‌المللی و افکار عمومی جامعه ایرانی، بر رویه خود مبنی بر اعمال شکنجه و سکوت برابر چرایی مرگ بسیاری از زندانیان اصرار دارد.[۱]

هبا مورایف، مدیر دفتر خاورمیانه و شمال آفریقا در عفو بین‌الملل، نیز این فقدان تحقیقات مستقل در مورد موارد مرگ تحت بازداشت را «نمود تلخی از عادی‌سازی سلب خودسرانه حق حیات توسط مقامات حکومتی» دانست و خواستار انجام تحقیقات جنایی و محاکمه مقامات «مظنون به شکنجه زندانیان تا سرحد مرگ» شد.[۴]

پاسخگو نبودن مقامات به قتل زیر شکنجه

سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای به موارد متعدد مرگ «ناشی از شکنجه یا سایر بدرفتاری‌ها یا استفاده مرگبار از سلاح گرم و گاز اشک آور توسط مقامات» اشاره کرده است. در بیانیه مطبوعاتی سازمان عفو بین‌الملل با استناد به تحقیقات و مستندات قبلی سازمان عفو بین‌الملل و بررسی جامع گزارش‌های معتبر سایر گروه‌های حقوق بشری، تصریح شده است: «از ژانویه سال میلادی۲۰۱۰ تا کنون، دست‌کم ۷۲ مورد مرگ در ۴۲ زندان و بازداشتگاه در ۱۶ استان در سراسر کشور رخ داده است.»

عفو بین‌الملل در این بیانیه که روز ۲۴ شهریور منتشر شد، گفته است: «این عدم پاسخ‌گویی در حالی ادامه یافته که بر اساس گزارش‌های قابل اعتنا، مرگ‌ این افراد ناشی از شکنجه یا سایر بدرفتاری‌ها یا استفاده مرگبار از سلاح گرم و گاز اشک‌آور توسط مقامات بوده است.

عفو بین‌الملل برای نمونه به فقدان هرگونه پاسخگویی در رابطه با مرگ یاسر منگوری، ۳۱ ساله، که روز ۱۷ شهریور ۱۴۰۰ توسط مسئولان وزارت اطلاعات در ارومیه به خانواده وی گزارش شد،‌ به عنوان تازه‌ترین مورد اشاره کرده و گفته است: «تا به امروز، حتی یک نفر از مسئولان در قبال این مرگ‌های در حین بازداشت مجبور به پاسخگویی نشده و به دست عدالت سپرده نشده [است.]»[۴]

مصوینت از مجازات عاملان

عفو بین‌الملل با اشاره به ویدیوهای درز کرده از شواهد بدرفتاری در اوین، این را «نشان‌دهنده بحران دیرینه مصونیت از مجازات در ایران ... که موجب شده شکایات مرتبط با شکنجه و کشتار توسط ماموران حکومتی همواره بدون تحقیق و عقوبت باقی بمانند.» عفو بین‌الملل با انتشار فهرست و برخی مشخصات افرادی که در حین بازداشت جان باخته‌اند، تاکید کرده که ده‌ها مورد مرگ در بازداشت «که گمان می‌رود با محرومیت از مراقبت‌های پزشکی در ارتباطند» در این فهرست نیست.

عفو بین‌الملل به همراه ۹ سازمان حقوق بشری دیگر از کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد خواسته است با تاسیس «یک سازوکار تحقیقاتی و پاسخگویی برای جمع آوری، نگهداری و تجزیه و تحلیل شواهد و اسناد مرتبط با جدی‌ترین جنایات بین‌المللی صورت گرفته در ایران ... زمینه برگزاری محاکمه‌های کیفری عادلانه را فراهم سازند.»[۴]

چگونگی قتل زیر شکنجه

شکنجه شدید و ممانعت از درمان

در برخی موارد شکنجه‌های شدید جسمانی در کنار ممانعت مقامات زندان از فراهم آوردن شرایط درمانی برای فرد بازداشت شده، موجبات مرگ او را به وجود آورده است. بهنام محجوبی، از دراویش گنابادی بازداشت شده و ساسان نیک‌نفس، زندانی سیاسی، به دلیل شرایط نامناسب جسمانی و عدم دسترسی به امکانات درمانی جان خود را از دست دادند. کشته شدن ستار بهشتی، کارگر و وبلاگ‌نویس بازداشتی، زیر شکنجه‌های شدید ماموران در سال ۱۳۹۱ هم یکی از تلخ‌ترین نمونه‌های مرگ زندانیان تحت شکنجه است.[۱]

کرنولوژی قتل‌ زیر شکنجه

می‌توان گفت در همه دهه‌ها قتل زیر شکنجه در جمهوری اسلامی تداوم داشته است. با توجه به گزارش نهایی جاوید رحمان از کشتار در دهه ۶۰ که آن را جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی خوانده است موادر قتل زیر شکنجه به صورت انبوه در همین دوره صورت گرفته است ولی در دهه‌های بعد نیز ادامه داشته به صورتی‌که می‌توان از آن به عنوان یک قاعده نام برد.

بر اساس تحقیقات کمپین حقوق بشر در ایران، از سال ۲۰۰۳ بدین سو، دست‌کم ۳۲ زندانی سیاسی که همگی آنها  پس از متهم‌شدن به انتقاد از سیاست‌های حکومت در ایران زندانی شدند، در بازداشت حکومت جان باخته‌اند.[۱]

به تازگی سازمان عفوبین‌الملل در بیانیه‌ای گفته است که «مقامات ایرانی در مورد دست‌کم ۷۲ نفر که از ژانویه ۲۰۱۰ در بازداشتگاه‌های جمهوری اسلامی جان خود را از دست داده‌اند، پاسخی نداده‌اند.» [۱]

قتل زیر شکنجه در دهه ۶۰

تنها در جریان دستگیری‌هایی که در روز ۵ مهر ۱۳۶۰ که آخرین تظاهرات مجاهدین علیه حکومت خمینی بود ۱۱۴۲ نفر اعدام و یا به قتل رسیدند که حداقل ۳۳ نفر از آنان زیر شکنجه به قتل رسیدند و ۹۲ نفر از آنها به فتوای حاکم‌شرع‌های خمینی در خیابان تمام‌کش شدند. جمهوری اسلامی اسامی بیش از ۸۰۰ نفر از این کشته‌ها را در روزنامه‌های خودش اعلام کرد.

حسن جمالی از اعضای فدایی اقلیت که در سال ۶۴ دستگیر شده بود، چندین روز با قپانی و کابل شکنجه شد که بعد از چند روز در زیر شکنجه به قتل رسید.[۵]

بهروز فتحی همسر آناهیتا رحمانی از رهبران سربداران در قیام آمل در سال ۶۲ دستگیر و در همان ماه‌های اول زیر شکنجه به قتل رسید.[۵]

قتل زیر شکنجه در دهه ۷۰

در گزارش تهیه شده توسط ترانمای عدالت برای ایران صفحه ۲۴ نسخه پی‌دی اف آن آمده است:

«جمهوری اسلامی که موفق شده بود نسلی از مخالفان خود را در دهه ۶۰ با استفاده از سیاست زندان و اعدام سرکوب کند، در دهه ۷۰ که دیگر با آن تعداد وسیع مخالفان روبه رو نبود سیاستی متفاوت برای سرکوب مخالفان خود در پیش گرفت که می‌توان به آن نام سیاست ترور و انکار نام نهاد در چارچوب این ،سیاست دولت ایران مخالفان سیاسی خود در خارج و داخل ایران را هدف قرار داد.»[۶]

سایت مجاهد در این رابطه نوشته است: در دههٔ ۷۰ علاوه بر قتل‌های زنجیره‌یی و شکنجه و سربه‌نیست کردن مخالفان، بسیاری از دانشجویان را ـ در جریان وقایع کوی دانشگاه تهران ـ با فرمان خلیفهٔ ارتجاع، دستگیر، شکنجه و ناپدید کردند.[۷]

علی‌اکبر سعیدی سیرجانی در ۶ آذر ۱۳۷۳ به‌قتل رسید.

او نویسنده‌ای مستقل بود که کتابهایش بنا بر گفته خودش در دهه ۷۰ ممنوع الانتشار شد. او ۲۴ اسفند ۱۳۷۲ پس از خروج از منزلش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. در سالهای ۱۳۷۱ و ۱۳۷۲ آقای سعیدی سیرجانی  طی سه نامه سرگشاده به خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، فضای امنیتی و خفقان‌آور حاکم بر حوزه فرهنگ و مطبوعات را به نقد کشید و به استبداد سیاسی و مذهبی حاکم اعتراض کرد.

در پاسخ به یکی از این نامه‌ها،‌ خامنه‌ای پاسخ تندی را از طریق کیومرث صابری فومنی برای وی فرستاد. لحن این جوابیه آنچنان عتاب‌آلود بود که بنا به گفته خود آقای سعیدی «قاصد را نیز شرمنده کرده بود و از هر مسلمان باتقوایی بعید می نمود». آقای سعیدی سیرجانی آخرین نامه‌اش به رهبری را در پاسخ به این جوابیه نوشت و به قول خودش فرمان آتش را صادر کرد:

«آدمیزاده‌ام، آزاده‌‏ام و دلیلش همین نامه، که در حکم فرمان آتش است و نوشیدن جام شوکران. بگذارید آیندگان بدانند که ‏در سرزمین بلاخیز ایران هم بودند مردمی که دلیرانه از جان خود گذشتند و مردانه به استقبال مرگ رفتند.‏» (وبسایت سعید سیرجانی)[۸]

در حالی‌که بنا به گفته خانواده‌اش او هیچ سابقه بیماری قلبی نداشته است (گزارشگر ویژه سازمان ملل، ۱۶ ژانویه ۱۹۹۵) روزنامه دولتی جمهوری اسلامی به نقل از یک «منبع موثق» علت مرگ او را عارضه حاد قلبی اعلام کرد (دوشنبه ۷ آذر ۱۳۷۳). تاریخ دقیق مرگ او برای خانواده‌اش مشخص نیست و این تاریخ در وبسایت رسمی آقای سعیدی سیرجانی ۴ آذر ۱۳۷۳ اعلام شده است[۸]

بنا بر گفته عمادالدین باقی یکی از همکاران سعید امامی نزد یکی از روحانیان مشهور که نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی بود، فاش کرده بود که سعیدی سیرجانی در زندان توسط سعید امامی و با استعمال شیاف حاوی پتاسیم که منجر به سکته می‌شود به قتل رسید و پزشکی قانونی هم در همان زمان مرگ او را ناشی از سکته قلمداد کرد.[۸]

فرشته علیزاده دانشجویی که در ۱۸ تیر سال ۷۸ همگام با واقعه‌ی تلخ کوی دانشگاه، همچون سعید زینالی مفقود شد و هیچ‌کدام از نهادهای امنیتی مسئولیت این اتفاق را برعهده نگرفته و بعد از گذشت ۲۴ سال هنوز هم هیچ خبری از سرنوشت دقیق مسئول برد انجمن الزهرا در دست نیست.[۹]

موسوی خوئینی می‌گوید:

«دانشگاه الزهرا و خانم رهنورد تأیید کردند خانم علیزاده، دانشجوی این دانشگاه بوده و مفقود شده است. تأیید کردند که فعالیت‌هایی هم داشته و یک دانشجوی عادی که فقط کلاس درس برود نبوده. خانم رهنورد در این حد از بخش‌های مختلف دانشگاه کسب اطلاع کرده بود و پیگیری‌های ایشان هم نتیجه ای نداشت. خیلی ناراحت بود و می‌گفت هرچه داریم پیگیری می‌کنیم کسی برعهده نمی‌گیرد که ایشان را بازداشت کرده باشد.»[۱۰]

سعید امامی، از شکنجه‌گران و قاتلان معروف جمهوری اسلامی است که نام او در جریان قتل‌های زنجیره‌ای در رسانه‌ها پیچید. در نهایت او برای سفیدسازی وزارت اطلاعات از جانب همین وزارت به قتل‌ رسید. سایت ایران دیدبان در این باره نوشته است:

«سعید امامی بر اثر شکنجه فوت کرد. در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای، شهبازی بر اساس نظریات خود معتقد به وجود شبکه نفوذ سازمان یافته و گسترده اسرائیل است. تیم بازجویی پرونده نیز که به همین نگاه معتقد است، برای رسیدن به این اعترافات، متوسل به شکنجه متهمان می‌شوند. روندی که نهایتا منجر به کشته شدن سعید امامی و مجروحیت شدید همسرش و سایر متهمان می‌شود.[۱۱]

سعید زینالی فارغ‌التحصیل رشته کامپیوتر زاده ۱۳۵۵ روز ۲۳ تیر ۱۳۷۸ از منزل خارج و طبق گفته همسایه افراد ناشناس او و چراغی زنجانی را به زور سوار ماشین کرده و بردند. احمد باطبی که در آن زمان در زندان توحید (کمیته مشترک سابق) بوده است عنوان کرده که صدای ماموران زندان را می‌شنیده است که مرد جوانی به نام زینالی را برای بازجویی می‌بردند و به سلول انفرادی باز می‌گردادند.

آقای باطبی نام کوچک او را نمی‌داند. خانواده او همه‌گونه تلاش برای یافتن ردی از او کرده‌اند. گونه‌های مختلفی از پاسخ را از ارگانهای مختلف شنیده‌اند. از جمله در سال ١٣٨٦، معاون دادستان تهران به خانم زینالی گفت که سعید «وطن فروش» و «منافق» است، اطلاعات امنیتی را به سازمان مجاهدین خلق رسانده و در حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران زندانی است. او به خانم زینالی گفت که سراغ پسرش را از حفاظت اطلاعات سپاه و بیت رهبری بگیرد. وی ادامه داد که سعید زینالی «تا کنون همکاری نکرده» است.[۱۲]

قتل زیر شکنجه در دهه ۸۰

زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی‌تبار در تیرماه ۱۳۸۲ و در دور دوم ریاست‌جمهوری خاتمی، به جرم عکس‌برداری از تجمع خانواده‌های زندانیان در مقابل زندان اوین دستگیر شد و زیر شکنجه به‌قتل رسید.[۱۳]

زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی‌ـ‌کانادایی که در سال ۱۳۸۲ و پس از سفر به ایران دستگیر شد، در جریان بازجویی جان باخت و روایت حاکمیت از این قتل یکی از این موارد است. زهرا کاظمی در حالی که مدت ۱۸ روز در بازداشت به سر می‌برد، به دلایلی بسیار مشکوک جان باخت. مقامات دادستانی دلیل مرگ او را «غش‌کردن» و «برخورد سر زهرا کاظمی با زمین و نهایتاً ضربه مغزی» ذکر کردند. با این‌حال روایت‌های زیادی از دلیل مرگ او بر اثر شکنجه منتشر شد.[۱]

زهرا بنی‌یعقوب، پزشک نابغهٔ همدانی به جرم مبهم و مسخرهٔ «ارتکاب جرم مشهود» از سوی مزدوران ستاد امر به معروف و نهی از منکر همدان دستگیر شد و در اثر ضرب و شتم و شکنجه در مهر ۱۳۸۶ به‌قتل رسید.[۱۳] پدر زهرا بنی‌یعقوب یکی از اعضاء سپاه پاسداران بود.[۱۴]

(۲۵دی ۱۳۸۶) ابراهیم لطف‌اللهی، دانشجوی سال چهارم حقوق را دستگیر کرده و زیر شکنجه به‌قتل رساندند.[۷] مسئولان بازداشتگاه علت مرگ او را خودکشی اعلام کردند.[۱۵]

در جریان قیام ۸۸ بسیاری از دستگیر شدگان (محسن روح‌الامینی، محمد کامرانی، امیر جوادی‌فر، رامین قهرمانی، احمد نجاتی کارگر...) را مخفیانه در زندان کهریزک زیر شکنجه به‌قتل رساندند؛ در این قتل‌ها پاسدار رادان سرکردهٔ کنونی نیروی انتظامی نقش اصلی را داشت. حتی رامین پوراندرجانی پزشک کهریزک را به‌جرم اطلاع از قتل‌های کهریزک، در ساختمان بهداری نیروی انتظامی کشتند.[۷]

ترانه موسوی‌ (۱۳۸۸ – ۱۳۶۰) زن جوانی بود که به‌گفته وب‌گاه نوروز در تجمع ۷ تیر ۱۳۸۸ در اطراف مسجد قبا در خیابان شریعتی توسط نیروهای لباس شخصی دستگیر شد و به‌گفته وب‌گاه پیک ایران احتمال تجاوز جنسی به او وجود دارد. به گفته یکی از دوستان موسوی جسد سوخته وی در حومه قزوین پیدا شده است. ترانه موسوی ۲۸ ساله توسط عوامل حسن طائب، فرمانده بسیج زیر فشار شکنجه و نیز تجاوز جنسی به شهادت رسیده است.[۱۴]

اکبر محمدی اهل آمل به همراه تعداد زیادی از دانشجویان، در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ دستگیر و بازداشت شد. آقای محمدی در طی دوران بازداشت به شدت مورد شکنجه، بد رفتاری و آزار جسمی قرار گرفت. این شکنجه‌ها به حدی بود که به صدمات جدی به دیسک کمر، ستون فقرات، دستگاه گوارش و کلیه‌های او منجر شد. اکبر محمدی به عنوان متهم ردیف دوم پرونده کوی دانشگاه، در شهریور ۱۳۷۸ به اعدام محکوم شد. این حکم در فروردین ۱۳۸۰ به ۱۵ سال حبس تقلیل یافت.

از مرخصی استعلاجی به زندان برگردانده شد که علت را وکیل خانواده محمدی انتشار کتاب خاطرات ایشان عنوان نمود. بعد از اعتصاب غذا و وخامت حالش و انتقال به بهداری زندان توسط هم‌بندی‌هایش او را در حالی که به گفته خودش سکته خفیف قلبی کرده بود به بند برگرداندند و این در حالی بود که رئیس بهداری به مدیریت زندان هشدار داده بود ایشان اگر به شرایط ایشان پاسخ ندهید، خواه ناخواه با یک جنازه روبرو خواهیم بود که مدیریت دستور می‌دهد به بند برگردانیدش و بگذارید همانجا بمیرد». (پیک ایران – ۱۷ مرداد ۱۳۸۵).

آقای محمدی در روز نهم از اعتصاب غذا، در حالی که از دو روز پیش دست به اعتصاب غذای خشک زده بود، در حمام زندان اوین دچار ایست قلبی شد و تلاش پزشکان زندان برای احیای وی بی‌نتیجه ماند و ایشان در ۸ مرداد ۱۳۸۵ در پی ۹ روز اعتصاب غذا در زندان اوین درگذشت. (ایران پرس نیوز – ۹ مرداد  ۱۳۸۵)[۱۶]

امیرحسین حشمت ساران در سال ۱۳۸۳ به جرم تاسیس گروهی به نام «جبهه اتحاد ملی ایران» محاکمه و در دادگاه انقلاب شهریار به هشت سال حبس محکوم شد.[۱۷] در حالی که امیرحسین حشمت‌ساران در زندان به سر می‌برد، با در نظر گرفتن یکی از احکام تعلیقی پیشین، محکومیتش به ۱۶ سال افزایش داده شد.[۱۸]

زندانی سیاسی امیر حسین ساران ،پس از تجویز داروهایی که بصورت پورد شده و چند دارو با هم مخلوط بود و از محتوای این داروها اطلاعی دردست نیست مسموم شد و در حدود 48 ساعت در کوما بسر برد تا اینکه صبح امروز جاودانه شد.[۱۹]

کاوه عزیز پور ۲۵ ساله و ساکن مهاباد، دو سال پیش به اتهام ارتباط با احزاب اپوزیسیون کرد از سوی اداره اطلاعات مهاباد بازداشت و صبح جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۷پس از اینکه نزدیک به ۲۰ روز را به دلیل سکته مغزی در نتیجه شکنجه در حالت کما گذراند، در بیمارستان ارومیه درگذشت.[۲۰] بازجویان اطلاعات عزیزپور را زیر شکنجه کشته‌اند.[۲۱]

امیدرضا میرصیافی، سوم اردیبهشت ماه ۱۳۸۷، امیدرضا میرصیافی، وبلاگ‌نویس که وبلاگ «روزنگار» را با محتوایی بیشتر فرهنگی و گاه سیاسی می‌نوشت، دستگیر شد. میرصیافی ۴۱ روز بعد از بازداشت، با وثیقه‌ی ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. آبان ماه همان سال از سوی دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۶ ماه زندان، و به اتهام توهین به آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله خمینی به دوسال حبس محکوم شد و برای اجرای حکم راهی زندان اوین شد.

نزدیک به چهارماه بعد، در ۲۸ اسفندماه ۱۳۸۷، امیدرضا میرصیافی در زندان اوین درگذشت و نام او در جهان به عنوان اولین وبلاگ‌نویسی که در زندان‌های نظام‌های سرکوب‌گر جان خود را از دست داد، به ثبت رسید.[۲۲] دکتر حسام فیروزی، پزشک و فعال حقوق‌بشر زندانی نیز که به عنوان متخصص شاهد مرگ میرصیافی بوده، گفته است که مرگ وی نتیجه‌ی بی‌توجهی مسئولان زندان و کادر پزشکی بوده است.[۲۳]

قتل زیر شکنجه در دهه ۹۰

در ۱۳۹۷ دستکم هشت نفر زیر شکنجه جان خود را از دست دادند. و در ۱۳۹۸ دستکم شش نفر تحت شکنجه جان خود را از دست دادند.[۲۴]

محسن دگمه‌چی، زندانی سیاسی که به جرم کمک به خانواده زندانیان سیاسی و داشتن فرزندی در کمپ اشرف به زندان محکوم شده بود روز دوشنبه ۸ فروردین ۱۳۹۰ در سن ۵۳ سالگی در بیمارستانی در تهران‌دار فانی را وداع گفت، آقای محسن دگمه‌چی در زندان به بیماری سرطان پانکراس مبتلا شده بود و علیرغم دردهای شدید و کاهش وزن مقامات زندان هرگز اجازه درمان و یا ملاقات حضوری با خانواده را به او ندادند.

به گفته یکی از همبندی‌های او هنگامی که حال آقای دگمه‌چی رو به وخامت گذاشت او را به بیمارستان بردند و حتی در زمان عمل جراحی نیز او را با دست‌بند و پابند به تخت بسته بودند. علاوه بر فشارهای جسمی و ندادن دارو و ندادن اجازه برای شیمی درمانی حتی خانواده آقای دگمه‌چی نیز قادر به ملاقات یا مراقبت از وی نبودند. مرگ اقای دگمه‌چی یک اعدام از قبل برنامه‌ریزی شده بود.

مقامات زندان با علم به عواقب عدم درمان به‌طور عمد اقای دگمه‌چی را در سن ۵۳ سالگی به دام مرگ فرستادند. عدم درمان زندانیان سیاسی و عدم رسیدگی به بیماران یکی از روش‌های رایج شکنجه در زندان‌های ایران است که کمتر مورد توجه مقامات بین‌المللی قرار گرفته است.[۲۵]

محسن دگمه‌چی که در شهریور ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شده بود، از سوی یکی از شعبه‌های دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به ۱۰ سال حبس تعزیری و تبعید به زندان کرج محکوم شده بود. از وی به عنوان یک فعال سیاسی در بازار نام برده شده است، کمک مالی به خانواده زندانیان سیاسی اعلام شده است. هر چند در برخی گزارش‌های دیگر هواداری از مجاهدین خلق هم یکی دیگر از اتهام‌های این زندانی سیاسی برشمرده شده است.[۲۶]

ستار بهشتی، جوان وبلاگ‌نویس اهل رباط‌ کریم که در آبان ۱۳۹۱ توسط پلیس فتا دستگیر شد. به جرم «اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکهٔ اجتماعی و فیس‌بوک» به زیر شکنجه رفت و سپس به‌قتل رسید.[۱۳][۷]

کاووس سیدامامی (در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۹۶)، فعال محیط زیست ایرانی‌ـ‌کانادایی که در روایت مقامات قضایی از مرگ او به عنوان خودکشی یاد می‌شود نیز یکی دیگر از نمونه‌های سناریوسازی مقامات درباره کشته شدن بازداشت‌شدگان است. دو هفته پس از بازداشت کاووس سید امامی مقامات قضایی با اعلام مرگ وی در زندان مدعی شدند که وی خودکشی کرده است.

در آن زمان وکیل خانواده سیدامامی اعلام کرده بود در گزارش معاینه اولیه پزشکی قانونی «میزان کبودی‌ها در نقاط مختلف بدن، جای تزریق پوستی روی جسد و وضعیت جمود نعش که نشان می‌دهد فوت چه زمانی اتفاق افتاده‌است» مشهود بوده‌ است. وکیل سیدامامی گفته بود که علت دقیق مرگ از سوی پزشکی قانونی اعلام نشده‌ است.[۱] [۲۷]

در جریان قیام ۹۶ سینا قنبری، وحید حیدری، سارو قهرمانی زیر شکنجه به‌قتل رسیدند.[۷]

علیرضا شیرمحمدعلی ۲۱ ساله که از جمله به اتهام "توهین به رهبری" زندانی بود دوشنبه شب به دست دو زندانی دیگر در زندان فشافویه در ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ در جنوب تهران به قتل رسید. علیرضا شیرمحمدعلی به نگهداری خود با زندانیانی که جرایم غیرسیاسی داشتند معترض بود و به همین دلیل در اسفند ۹۷ اعتصاب کرده بود. او در نامه‌ای سرگشاده از "عدم امنیت جانی" و "شرایط غیر انسانی زندان فشافویه" انتقاد کرده بود. علیرضا شیرمحمدعلی ۲۴ تیرماه ۱۳۹۷ به دلیل فعالیت در فضای مجازی بازداشت شد.

بهنام محجوبی، زندانی سیاسی و درویش گنابادی که جسدش در بیمارستان در گروگان مقام‌های قضایی بود، مرگ و زندگی ۵ روز آخر زندگیش از سوی بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی «قتل زیر شکنجه» و «جنایت» توصیف شده است. «خودکشی» نشان دادن مرگ بهنام محجوبی پردهٔ آخر یک سناریوی برنامه‌ریزی‌‌ شده است که از ۳۱ خرداد تا ۳ بهمن ۹۹ طراحی و اجرا شد.[۲۸]

مهرداد تالشی، جوان کُرد بازداشت شده که گفته شده او نیز زیر شکنجه طی روزهای گذشته جانش را ازدست‌ داده است.[۲۹]

مهرداد سپهری، در ۴ آبان ۱۳۹۹ جوان مشهدی به نام مهرداد سپهری توسط پلیس دستگیر شده است. در این فیلم تلخ جوان مشهدی صحبت می‌کند و پلیس به زعم خود برای تادیب او از اسپری فلفل استفاده می‌کند و آن را به صورت جوان می‌زند و جایی که می‌بیند اسپری افاقه نمی‌کند، در حالیکه مهرداد سپهری را به ستون برق بسته، به صورت متوالی به بدن او شوکر برقی می‌زند.

نکته دردناک‌تر اینکه مردمی که تماشاچی ماجرا هستند، زمانی که پلیس از اسپری یا شوکر استفاده می‌کند، بلندتر می‌خندند. آنگونه که منابع محلی از مشهد خبر داده‌اند حجم ضرب و جرح بر بدن مهرداد سپهری در حدی بوده که بدن نیمه جان او را سوار ماشین پلیس می‌کنند و او در راه جان باخته است. [۳۰]

یک مامور نیروی انتظامی در حالی که این جوان را بازداشت کرده و او را با دست‌بند به تیرکی در شهرک «حجت» مشهد بسته است، به طور مکرر با شوکر او را مورد شکنجه قرار می‌دهد و به صورت و چشمانش اسپری فلفل می‌پاشد.[۳۱]

هدی رضازاده صابر، در ۲۱ خرداد ۱۳۹۱، هدی رضازاده صابر، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، فعال ملی مذهبی و زندانی سیاسی در دهمین روز اعتصاب عذای خود در راه انتقال به بیمارستان جان باخت. زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین با امضای شهاد‌ت‌نامه‌ای، علت مرگ هدی صابر را ضرب و شتم از سوی ماموران زندان اوین اعلام کردند. حکومت ایران با رد این شهادت‌نامه، مرگ این زندانی سیاسی را نارسایی قلبی عنوان کرد.[۳۲]

زندانیان دیگر گزارش کرده‌اند که او در بهداری اوین توسط مامورانی که لباس پرستار پوشیده بودند مورد ضرب وشتم واقع شده و بر اثر آن جان باخت.(ایران پدیا هدی صابر)

محمد راجی، به گزارش سایت مجذوبان نور محمد راجی، یکی از دراویش گنابادی که در روز اول اسفند ماه ۱۳۹۶در تهران بازداشت شده بود‌‌"بر اثر ضربات وارده در حین بازجویی در بازداشتگاه پلیس" جان خود را از دست داده است.

محمد راجی یکی از صدها دراویش گنابادی بود که در جریان درگیری‌های روز اول اسفند در خیابان پاسداران تهران بازداشت شدند.[۳۳] آقای راجی قبلا از اعضای سپاه پاسداران بود که استعفا داده و متعاقبا به سلک دروایش گنابادی در‌آمد. سپاه پاسداران تلاش زیادی برای انصراف او از درویش شدن نمود اما او راهش را انتخاب کرده بود. در پی حمله نیروهای امنیتی در سی بهمن ماه ۱۳۹۶ بازداشت شد. 

او بعد از ظهر همان روز، به همراه شماری از دراویش در اعتراض مقابل کلانتری ۱۰۲ پاسداران حضور پیدا کرده بود و از ناحیه سر زخمی شده بود. بنا به اطلاعات موجود، مرگ آقای راجی پس از بازداشتش روز ۱ اسفند ۱۳۹۶ به وقوع پیوسته است.[۳۴]

وحید صیادی نصیری، زندانی سیاسی - عقیدتی، پس از شصت روز اعتصاب غذای خشک جان سپرد. صیادی نصیری که به اتهام‌های سیاسی - عقیدتی محکوم به حبس شده بود در بند زندانیان جرائم خطرناک زندان قم نگهداری می‌شد و خواستار انتقال به زندان اوین یا گوهردشت کرج بود.[۳۵]

وحید صیادی نصیری، زندانی سیاسی-عقیدتی، پس از حدود دو ماه اعتصاب غذا در زندان لنگرود قم درگذشت. این خبر را مسئولان زندان، امروز چهارشنبه ۲۱ آذر به خانواده او اعلام کرده‌اند. آقای نصیری به سبب آسیب‌های ناشی از اعتصاب غذا در بیمارستان بستری شده بود و در همانجا درگذشت. درخواست او در هنگام اعتصاب غذا، دادرسی عادلانه و انتقال به زندان اوین یا گوهردشت کرج به دلیل تفکیک جرائم بود.[۳۶]

فرهاد وثوقی در زندان مرکزی خرم‌آباد زیر شکنجه نیروهای امنیتی زندان به قتل رسیده است. بر اساس گزارش سازمان هه‌نگاو، شامگاه سه‌شنبه ٢٠ آبان ۹۹ ، یک زندانی ۲۷ ساله اهل هرسین و ساکن نورآباد لرستان با هویت «فرهاد وثوقی» در زندان مرکزی خرم‌آباد زیر شکنجه نیروهای امنیتی زندان به قتل رسیده است.

برادر فرهاد وثوقی این خبر را تایید کرده و گفته که جسد شکنجه شده برادرش را در پزشکی قانونی خرم‌آباد مشاهده کرده است.[۳۷] [۳۸]دادستان جمهوری اسلامی ضمن قتل خواندن این فوتی آن را ناشی از درگیری با زندانیان و احتمال وقوع مصرف مواد افیونی اعلام کرد.[۳۹]

شهیدان قیام دی ۱۳۹۶ در زندان

در یک برآورد حداقلی می‌توان از سینا قنبری[۴۰]، وحید حیدری[۴۱]،  آریا روزبهی بابادی[۴۲]، سارو قهرمانی[۴۲]، کیانوش زندی[۴۲]، علی پولادی[۴۲]، سید شهاب الدین ابطحی زاده[۴۲]، مریم (فروزان) جعفرپور[۴۲]، طالب بساطی[۴۲]، افشین (مالک) کریم پور[۴۲]، بهمن عقابی[۴۲] به عنوان شهیدان قیام ۹۶ نام برد که اغلب زیر شکنجه به قتل رسیده‌اند.

در وبلاگی با تیتر «زندانیان کشته‌شده در زندان‌های ایران» در رابطه با همین شهیدان آمده است:[۴۳]

سینا قنبری جوان ۲۳ ساله دستگیرشده در قرنطینه زندان اوین درگذشت. «مراجع اطلاعاتی» مدعی شدند که خودکشی بوده، محمود صادقی با اشاره به تماس دانشجویان و خانواده‌ها تأکید کرد که «مجلس باید» این موضوع را به صورت رسمی بررسی کند، اگرچه تعطیل است و انفرادی پیگیری می‌شود.

وحید حیدری جوان ۲۳ ساله اهل اراک، در زندان این شهر درگذشت. در سه‌شنبه ۱۹ دی، دادستان عمومی و انقلاب استان مرکزی، مرگ دومین بازداشتی اعتراض‌ها در ایران را تأیید و ادعا کرد او نیز خودکشی کرده‌است.[۶۸] کمپین حقوق بشر در ایران به نقل از نزدیکان وحید حیدری گزارش داد که در زمان رویت جنازه، روی سر او آثار ضرب و شتم و کبودی دیده شده‌است.

آریا روزبهی بابادی، جوانی از طایفه بابادی ایل بختیاری که جنازه وی در ۱۹ دی در رود کارون پیدا شد. وی درطی تظاهرات دی ماه مفقود شده بود.

سارو قهرمانی جوان ۲۴ ساله اهل سنندج که در ۱۲ دی دستگیر شد و در تاریخ ۲۳ دی ماه جنازه وی برای دفن سریع به خانواده اش تحویل شد. مادر سارو قهرمانی تأکید کرد که بر روی جنازه او آثار ضرب و شتم وجود داشته‌است.

کیانوش زندی جوان ۲۴ ساله اهل سنندج که بعد از اعلام خبر کشته شدن سارو قهرمانی، توسط اقوام سارو اعلام شد فردی به نام کیانوش زند نیز همانند سارو در زندان و تحت شکنجه کشته شده‌ است.

در ۳۰ دی ۱۳۹۶ و ۶ روز پس از آنکه سرهنگ بازنشسته نیروی انتظامی و شوهر خاله سارو قهرمانی یعنی محمدرضا آرین، به فرد دیگری به نام کیانوش زند اشاره کرد که همراه با سارو در زندان سنندج جان خود را از دست داده‌ بود.

کمپین حقوق بشر در ایران اعلام کرد که در گفتگو با خانواده کیانوش زندی، به آن‌ها اعلام شده‌ است که در ۲۳ دی ماه مأموران وزارت اطلاعات با مراجعه به خانه کیانوش زندی، مادر او را برای دفن جسد در قبری که از پیش در بهشت محمدی سنندج آماده کرده بودند برده و او را دفن کرده‌اند. براساس گفتهٔ خانواده وی، کیانوش در ۱۲ دی مفقود شده بود.

علی پولادی جوان ۲۶ ساله اهل روستای گویتر از توابع بخش مرزن آباد شهرستان چالوس، به ظن تیراندازی توسط نیروی انتظامی دستگیر و در ۲۳ دی ماه به خانواده وی اعلام شد که برای تحویل جنازه وی مراجعه کنند.

سید شهاب‌الدین ابطحی زاده جوان ۲۰ ساله اهل اراک که در ۱۲ دی دستگیر شد و جنازه وی در ۲۲ دی در مقابل منزلش رها شد. قاسم عبداللهی رئیس کل دادگستری استان مرکزی در ۲۷ دی ماه ضمن تأیید پیدا شدن جنازه این فرد در جمعه ۲۲ دی در یک منزل متروکه در حاشیه شهر اراک، اعلام کردکه با بررسی‌های انجام شده، این فرد به دلیل تزریق مواد مخدر جان خود را از دست داده‌است.[۷۶] بر روی بدن شهاب ابطحی، جراحاتی دیده می‌شد که به نظر می‌رسید بر اثر جراحات باتوم ایجاد شده بود.

مریم (فروزان) جعفرپور جوان ۲۷ ساله دانشجوی مهندسی برق که به نقل از پدرش، در یکی از تجمع‌های اعتراضات سراسری بازداشت می‌شود و سپس جسد او را پس از کالبدشکافی تحویل خانواده می‌دهند. فعلاً جزئیات بیشتری از این فرد دردسترس نیست.

طالب بساطی، کارمند اورژانس شهرستان ملکشاهی و دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه ایلام که جنازه وی هشت روز پس از بازداشت در یک‌شنبه ششم اسفند به خانواده وی تحویل شد. به گفته خانوادی وی، در گواهی فوت آقای بساطی ذکر شده بود که وی به دلیل «ترومای مغزی» فوت کرده‌است. پس از انتشار اخبار درگذشت وی در رسانه‌ها، نماینده وقت ایلام اعلام کرد که طالب بساطی بعد از ناآرامی‌های دی ماه بازداشت شده و بر اثر شکنجه در زندان فوت کرده‌است.

افشین (مالک) کریم پور، که در جریان شورش‌های زنجیره‌ای در زندان‌های ایران و در زندان سپیدار اهواز دچار خفگی ناشی از استنشاق گاز شد که در نهایت علت فوت مسمومیت غذایی اعلام شد.

در ۲۶ دی ۱۳۹۹ بهمن عقابی شهروند ۳۵ ساله اهل اسلام‌آباد غرب در استان کرمانشاه که به اتهام قتل در بازداشت بود، و از روز روز ۱۴ دی بر اثر ضرب و شتم و شکنجه توسط مأموران اداره آگاهی به کما رفته بود، بعد از دوازده روز در بیمارستان جان باخت.

قتل زیر شکنجه در دهه ۱۴۰۰

بکتاش آبتین نویسنده، شاعر و فیلم‌ساز که نام اصلی‌اش مهدی کاظمی بود در ۱۸ دی ۱۴۰۰ به دلیل کرونا و ناشی از محروم‌کردنش از درمان به قتل رسید.

ساسان نیک‌نفس، طبق گفته هم‌بندانش توسط قوه قضاییه به قتل رسید.[۴۴] [۴۵]

ساسان نیک‌نفس به‌رغم وضعیت نامناسب سلامت جسمی که مناسب حبس نبود زندانی شد. ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ ـــ یک زندان سیاسی دیگر در بازداشت حکومت جمهوری اسلامی ایران جان داده است.

بر اساس اطلاعیه‌‌ی سازمان زندان‌های تهران که خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در تاریخ ۱۷ خرداد منتشر کرد، ساسان نیک‌نفس، که به‌رغم بروز مشکلات متعدد سلامت جسم و روان زندانی شده بود، در تاریخ ۱۵ خرداد پس از آن‌که «داشت از هوش می‌رفت» در بیمارستان فیروزآبادی درگذشت. این در حالی‌ست که بهدارانِ زندان سرگرم معاینه‌ی نیک‌نفس بودند. سعید دهقان، وکیل حقوق بشر، پس از انتشار خبر جان دادن ساسان نیک‌نفس، در صفحه توئیتر خود نوشت، «مرگ ساسان نیک‌نفس به‌دلیل بی‌توجهی مقامات به عدم‌ تحمل کیفر او می‌تواند قتل عمد باشد».[۴۶]

شهپر شیرانی، دانشجوی ۱۸ساله اهل فنوج زاهدان که به‌دلیل فعالیت‌های سیاسی در فضای مجازی از سوی اطلاعات سپاه در بهمن ۱۴۰۲ بازداشت شد و چند روز بعد (۱۲ بهمن ۱۴۰۲) پیکر کبود و شکنجه‌شدهٔ وی را تحویل خانواده‌اش دادند.[۱۳]

سیدمحمد میرموسوی، جوان گیلک اهل شهرستان لاهیجان استان گیلان پس از بازداشت توسط نیروهای یگان ویژه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، تحت شکنجه در بازداشتگاه‌ این نهاد امنیتی به قتل رسید. خانواده این جوان توسط نهادهای امنیتی تحت فشار قرار گرفته‌اند تا این جنایت را رسانه‌ای نکنند.[۴۷]

یک شهروند با هویت “ع . م” در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۴۰۳، یک روز پس از بازداشت توسط نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ایران در بازداشتگاه مقر انتظامی شهرستان گیلانغرب در اثر شکنجه‌ی این نیروها جان خود را از دست داد. این شهروند به اتهام دست داشتن در قتل عمد یک شهروند دیگر بازداشت شده بود.[۴۸]

قتل‌های وحشیانه‌یی که در جریان قیام ۱۴۰۱ با قتل نیکا شاکرمی، دکتر آیدا رستمی و... ادامه داشت و هم‌چنان ادامه دارد.[۷]

سایت آزادی بیان در ۵ دی ۱۴۰۱ نوشته است: تازه‌ترین گزارش‌ها از جان باختن یک شهروند بازداشت‌شده در بوکان زیر شکنجه و یک دختر دانش‌آموز ۱۴ ساله در تهران بر اثر تجاوز در بازداشت و خونریزی ناشی از پارگی واژن حکایت دارند.[۱۴]

او پس از برداشتن حجاب در مدرسه توسط دوربین‌ها شناسایی و بازداشت شده بود.[۴۹]

عاطفه نعامی آنچه از صحنه فوت خانم نعامی پیداست مشخص است که او را در زیر فشار و شکنجه کشته‌اند و صحنه خودکشی با گاز برایش درست کرده‌اند. او از بالکن خانه‌اش شعار می‌داده و به نوعی نقش هدایت تظاهرکنندگان را بر عهده داشته است. خانواده خانم نعامی معتقدند که او به دست ماموران حکومتی کشته شده و فرضیه خودکشی‌اش را به دلائل مختلف رد می‌کنند.[۵۰] [۵۱]

سیاوش بهرامی یک روز پس از اعلام خبر مرگ مشکوک سیاوش بهرامی، زندانی سیاسی کُرد که چند روز پیش از آن از زندان آزاد شده بود، نزدیکان او می‌گوید که مرگ او بر اثر تزریق آمپول در زندان رخ داده است. به گزارش سایت حقوق بشری «هه‌نگاو» آقای بهرامی ۲۵ ساله روز شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۱‍ سه روز پس از آزادی از زندان پاوه «در حالی که هیچ‌گونه نشانه‌ای از بیماری و درد نداشت، به‌طور ناگهانی در خانه برادرش جان باخته و ساعتی بعد جسد او کاملاً کبود شده است.»[۵۲]

رامین فاتحی، اسماعیل دزوار، امید حسینی، هیمن آمان، شادمان احمدی، محمد حاجی رسول‌پور و شهریار عادلی در جریان خیزش انقلابی در کردستان، بعد از بازداشت زیر شکنجه به قتل رسیدند.[۵۳]

شادمان احمدی، شهروند اهل دهگلان در تاریخ هفدهم آذرماە ١٤٠١ زیر شکنجه نیروهای امنیتی - سرکوبگر جان خود را از دست داد.[۵۳]

جمهوری اسلامی و انکار قتل‌های زیر شکنجه

رژیم ایران هیچ‌گاه مسئولیت قتل‌های زیر شکنجه را نپذیرفته است و معمولا آن را توجیه می‌کند. سایت سازمان مجاهدین خلق ایران می‌نویسد:

قاعده دیگر هم وقاحت رژیم در ماستمالی کردن جنایت‌هاست. نمونه‌اش هم اطلاعیه‌های نیروی انتظامی تحت‌امر پاسدار مؤمنی وزیر کشور رژیم که پزشکیان وی را مأمور تحقیق کرده است.

این نیروی سرکوبگر در اطلاعیهٔ نفرت‌انگیزش، قربانی را مقصر و «دارای سابقه شرارت» معرفی کرده و با وقاحت می‌نویسد:

«متوفی در پاسگاه انتظامی شروع به فحاشی و استنکاف از دستورات عوامل انتظامی و درگیری با مأموران نموده که این روند تا حضور در بازداشتگاه ادامه پیدا می‌کند» و «متأسفانه به‌دلیل هیجان ناشی از اصطکاک صورت‌گرفته میان مرحوم میرموسوی و عوامل انتظامی و عدم کنترل خشم و احساسات از طرف برخی کارکنان و بی‌اعتنایی به وضعیت متهم این اتفاق رخ می‌دهد».[۷]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ کمپین حقوق بشر ایران - مرگ بازداشت‌شدگان زیر شکنجه؛ از مصونیت شکنجه‌گران تا وارونه کردن واقعیت به دست حاکمیت
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ فکت‌نامه-شکنجه در ایران: تخلف‌ موردی یا سازمان‌یافته؟
  3. دویچه‌وله-شکنجه در ایران: تخلف‌ یک بازجو یا روش یک نظام؟
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ صدای آمریکا- عفو بین‌الملل: مقامات ایران از ژانویه ۲۰۱۰ از پاسخگویی درباره مرگ ۷۲ فرد بازداشت‌شده سر باز زده‌اند
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ جنایات بی انتهای جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ فراموش شدنی نیست
  6. جنایت بی عقوبت بخش دوم دهه ۷۰ و ۸۰
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ ۷٫۵ ۷٫۶ قتل زیر شکنجه، استثنا یا قاعده؟
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ بنیاد برومند- علی‌اکبر سعیدی سیرجانی
  9. فرشته علیزاده کجاست؟
  10. ۲۲ سال پس از کوی دانشگاه ۱۳۷۸؛ فرشته علیزاده کجاست؟
  11. سعید امامی بر اثر شکنجه فوت کرد نه داروی نظافت!           
  12. بنیاد برومند - یک سرگذشت - سعید زینالی
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ سایت مجاهد-قتل شقاوت‌بار محمد میرموسوی در زیر شکنجه
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ آزادی بیان - مرگ دختر دانش‌آموز ۱۴ ساله بر اثر تجاوز به او در زندان!
  15. بی بی سی - مرگ یک فعال دیگر کرد در زندان
  16. بنیاد برومند - یک سرگذشت - اکبر محمدی
  17. رادیو فردا - زندانی سیاسی «در اثر کوتاهی مقامات ایرانی» درگذشت
  18. رادیو فردا - یکی از زندانیان سیاسی در گوهردشت کرج درگذشت
  19. بالاترین - زندانی سیاسی امیرحسین حشمت‌ساران در زندان گوهردشت به قتل رسید.
  20. کاوه عزیز پور، فعال سیاسی کرد، بر اثر شکنجه درگذشت
  21. اعلامیه هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
  22. دویچه‌وله یادبود روز آزادی وبلاگ‌نویسی که در زندان جان داد
  23. درگذشت وبلاگ‌نویس ایرانی در زندان اوین
  24. ایران – شکنجه، مجازات بی‌رحمانه‌ای که در قانون ایران نهادینه شده است
  25. سایت مجاهد -زجر کش کردن زندانیان سیاسی قتل عمد حساب شده است و باید متوقف شود
  26. رادیو فردا - درگذشت یک زندانی سیاسی در بیمارستان
  27. رادیو فردا - کاووس سید امامی، استاد دانشگاه «دو هفته پس از بازداشت در زندان درگذشت»
  28. پرونده بهنام محجوبی؛ گزارش یک «قتل زیر شکنجه»
  29. شکنجه سیستماتیک زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران؛ جمهوری سرکوب
  30. سایت رویداد ۲۴- مرگ دلخراش مهرداد سپهری جوان مشهدی و چند سوال
  31. ایران اینترنشنال - معاون حقوقی روحانی: رفتار پلیس با مهرداد سپهری نقض آشکار حقوق شهروندان است
  32. ۵ سال پس از مرگ هدی ‌صابر، پرونده‌ای که هنوز باز است
  33. محمد راجی، یکی از دراویش گنابادی "حین بازجویی" کشته شده است
  34. بنیاد برومند - یک سرگذشت محمد راجی
  35. آ ان اف - وحید صیادی نصیری پس از شصت روز اعتصاب غذا جان داد
  36. بی بی سی - وحید صیادی نصیری بر اثر اعتصاب غذا در زندان قم درگذشت
  37. یک جوان هرسینی در زندان و زیر شکنجه کشته شد  
  38. هه‌نگاو - یک زندانی در زندان خرم‌آباد زیر شکنجه به قتل رسید
  39. رادیو فردا - دادستان لرستان وقوع «فوت مشکوک به قتل» در زندان خرم‌آباد را تایید کرد
  40. تایید خبر مرگ یکی از بازداشت‌شدگان در اوین؛‌ صادقی نسبت به وقوع «کهریزک دوم»‌ هشدار داد
  41. بنیاد برومند - یک سرگذشت وحید حیدری
  42. ۴۲٫۰ ۴۲٫۱ ۴۲٫۲ ۴۲٫۳ ۴۲٫۴ ۴۲٫۵ ۴۲٫۶ ۴۲٫۷ ۴۲٫۸ برخی شهیدان راه آزادی ایران، از جنبش سبز تا هم اکنون
  43. زندانیان کشته‌شده در زندان‌های ایران
  44. اطلاعات نت - بیانیه هم‌بندان ساسان نیک‌نفس: او توسط قوه قضاییه به قتل رسیده است
  45. ایران آزادی - ساسان نیک نفس توسط قوه قضائیه به قتل رسید!
  46. کمپین حقوق بشر-انتخابات ایران؛ زندانیان سیاسی زیر نظر ابراهیم رئیسی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری، جان می‌دهند
  47. هه‌نگاو-لنگرود؛ جوان گیلک زیر شکنجه یگان ویژه به قتل رسید
  48. ایران آزادی - قتل یک جوان دیگر زیر شکنجه این بار در گیلانغرب!
  49. مدیر کمپین حقوق‌بشر ایران: یک دانش‌آموز بعد از تجاوز ماموران امنیتی جان باخت
  50. خانواده عاطفه نعامی: او خودکشی نکرده، معترض بود، به قتل رسیده است
  51. بنیاد برومند - عاطفه نعامی
  52. خانواده سیاوش بهرامی: مرگ او پس از آزادی، براثر تزریق آمپول در زندان بود
  53. ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ روایتی از نحوه قتل حکومتی شادمان احمدی در زیر شکنجه