کاربر:Khosro/صفحه تمرین
محمد اسماعیل امیرخیزی، (متولد ۱۹ آذر ۱۲۵۵، تبریز - درگذشته ۲۷ بهمن ۱۳۳۴، تهران) متخلص به هنر و گرامی، فرزند محمدتقی، نویسنده، شاعر، پژوهشگر، ادیب، محقق، مورخ و از رجال برجسته نهضت مشروطیت ایران، در محله امیرخیز تبریز زاده شد. او تا ۱۴ سالگی مقدمات ادب فارسی و عربی را در مکتبخانههای تبریز فرا گرفت و سپس در تجارتخانه پدرش (دکان بزازی) مشغول به کار شد. اسماعیل امیرخیزی در سن ۲۷ سالگی به حج رفت و در استانبول با مفاهیم مشروطه و جمهوری از طریق جراید و گفتگوها آشنا شد. از آغاز نهضت مشروطیت به آزادیخواهان پیوست و به عنوان نماینده اردبیل در انجمن ایالتی آذربایجان شرکت کرد. پس از اعتبار یافتن سردار ملّی ستارخان، به عنوان منشی ظاهری و مستشار باطنی او منصوب شد و در دستگاه او عاملی مؤثر بود.
پس از افتتاح مجلس شورای ملی دوره دوم، همراه ستارخان به تهران رفت، اما پس از حادثه پارک اتابک (تیرخوردن ستارخان)، با اجازه او به تبریز بازگشت. در ۱۳۳۰ قمری/۱۹۱۲ میلادی به دلیل تجاوز روسها و فشار استبداديان به استانبول هجرت کرد، سپس به دعوت سیدحسن تقیزاده به برلین رفت و در کمیته میلیون ایرانی فعالیت کرد. در ۱۳۳۳ قمری/۱۹۱۵ میلادی برای کمک به میلیون به بغداد رفت، اما پس از سقوط بغداد به دست انگلیس، به استانبول بازگشت و دو سال ماند. پس از ۷ سال دوری، با خروج روسها از آذربایجان، به تبریز بازگشت و در ۱۲۹۸ شمسی به وزارت معارف پیوست و در دبیرستان محمودیه تدریس کرد. محمداسماعیل امیرخیزی به شیخ محمد خیابانی پیوست و با پیشنهاد او به هیئت مدیره قیام درآمد؛ پیشنهاد تغییر نام آذربایجان به آزادیستان از او بود. از یاران و مشاوران شیخ بود و در انتخاب ریاست گارد ملی، کلنل محمدتقی خان پسیان را پیشنهاد داد (هرچند سید مرتضی دیبا منصوب شد). او در فرستادن مجاهدان به اهر، پیشنهاد نگهداشتن نیروها در پل آجی را داد. پس از قتل خیابانی، از سیاست کناره گرفت و به امور فرهنگی روی آورد.
تا ۱۳۱۴ شمسی، اسماعیل امیرخیزی اداره مدرسه فردوسی را بر عهده داشت، سپس به تهران رفت و ریاست دارالفنون را عهدهدار شد. در ۱۳۲۱ شمسی به تبریز بازگشت و ریاست فرهنگ آذربایجان را بر عهده گرفت، اما دو سال بعد به تهران آمد و از ۱۳۲۵ شمسی دوباره ریاست دارالفنون را بر عهده داشت. در ۱۳۲۸ شمسی بازنشسته شد و در ۲۷ بهمن ۱۳۴۴ شمسی، در تهران درگذشت و در بهشت زهرا دفن شد. آثارش شامل تصحیح بوستان سعدی، تصحیح دیوان عنصری، قیام آذربایجان و ستارخان، تاریخ فرهنگ و ادب آذربایجان، قطعات منتخبه زبان فارسی و اشعار و مقالات متعدد در جراید است. اسماعیل امیرخیزی معلم شهریار بود و تأثیرگذار بر ادبیات آذربایجان؛ تأکید بر حفظ زبان فارسی، تعلیم دختران، تشکیل شورای فرهنگ، و آموزش بزرگسالان داشت. با وجود مجاهدات، قربانی توطئه سکوت شد و نامش در سایه ستارخان و خیابانی قرار گرفت.
زندگی و تحصیلات
محمد اسماعیل امیرخیزی، متخلص به هنر و گرامی، در ۱۹ آذر ۱۲۵۵ شمسی (۵ ذیالحجه ۱۲۹۴ قمری) در محله تاریخی امیرخیز تبریز، از محلههای قدیمی و معروف این شهر، به دنیا آمد. پدرش، محمدتقی، تاجر بزازی بود و دکانی در بازار تبریز داشت. خانواده او از طبقه متوسط بودند و در محیطی فرهنگی و تجاری رشد کردند. محمد اسماعیل تا ۱۴ سالگی، به دلیل شرایط خانوادگی، در تجارتخانه پدرش مشغول به کار شد و در کنار آن به تحصیل پرداخت. این تجربه اولیه در بازار تبریز او را با فرهنگ و اجتماع شهر آشنا کرد و زمینهساز گرایشهای بعدیاش به مسائل اجتماعی و سیاسی شد. تبریز در آن دوره مرکز فعالیتهای فکری و سیاسی بود که تأثیر زیادی بر شکلگیری شخصیت او داشت. (پژوهشکده تاریخ معاصر) (مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی) (نصرنیوز) (شانجان)
تحصیلات و رشد ادبی
محمد اسماعیل امیرخیزی در سال ۱۲۶۲ ش، در سن ۷ سالگی، وارد مکتبخانهای در تبریز شد و مقدمات ادب فارسی و عربی را آموخت. در سال ۱۲۶۵ ش، به مکتب سید حسین زنوزی، یکی از برجستهترین مکتبخانههای تبریز، رفت و در آنجا علوم ادبی و دینی را فراگرفت. این مکتب به دلیل حضور اساتید برجسته، نقش مهمی در تربیت ادیبان داشت. پس از اتمام دوره مکتب، او به تکمیل معلومات خود نزد اساتید بزرگ ادامه داد. استعداد فطریاش در شعر و ادب او را به یکی از ادیبان جوان و بنام آذربایجان تبدیل کرد. توانایی او در قصیدهسرایی و نثر ادبی از همان جوانی مورد توجه قرار گرفت. این پایه ادبی بعدها در آثارش، مانند تصحیح متون کهن و نگارش تاریخ، نمود یافت. محیط فرهنگی تبریز، که در آن زمان مرکز نشر جراید و فعالیتهای روشنفکری بود، به رشد فکری او کمک کرد. (همنوا) (مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی) (شانجان)
سفر حج و آشنایی با ایدههای مشروطه
در سال ۱۲۸۲ ش، در سن ۲۷ سالگی، محمد اسماعیل به سفر حج رفت. در بازگشت، چند روز در استانبول اقامت کرد و از طریق مطالعه جراید عثمانی و گفتگو با روشنفکران، با مفاهیم مشروطه و جمهوری آشنا شد. این تجربه نقطه عطفی در زندگی او بود، زیرا او را با اندیشههای آزادیخواهی و اصلاحات سیاسی آشنا کرد. این آشنایی زمینه پیوستن او به نهضت مشروطیت را فراهم کرد و دیدگاهش را نسبت به استبداد قاجاری تغییر داد. بازگشت او به تبریز با انگیزه مشارکت در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی همراه بود. (پژوهشکده تاریخ معاصر) (همنوا) (مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی) (شانجان)
نقش در نهضت مشروطیت
پیوستن به مشروطهخواهان و همکاری با ستارخان
محمد اسماعیل امیرخیزی از آغاز نهضت مشروطیت به جمع آزادیخواهان پیوست. در سال۱۲۸۶ ش، به طور رسمی به طرفداران مشروطیت ملحق شد و به عنوان نماینده اردبیل در انجمن ایالتی آذربایجان، که نهادی کلیدی برای هماهنگی مشروطهخواهان بود، شرکت کرد. پس از شهرت یافتن ستارخان به دلیل شجاعتش در دفاع از مشروطه، انجمن ایالتی او را به عنوان منشی ظاهری و مستشار باطنی ستارخان منصوب کرد. در دستگاه سردار ملی، نقش مشورتی او بسیار برجسته بود و ستارخان در بسیاری از تصمیمگیریها به نظرات او تکیه میکرد. امیرخیزی با دانش ادبی و سیاسی خود، به تنظیم مکاتبات، هماهنگی فعالیتها، و ارائه راهبردهای سیاسی کمک کرد. او در حفظ انسجام نیروهای مشروطهخواه در تبریز نقش مهمی داشت و به عنوان حلقه اتصال بین انجمن ایالتی و ستارخان عمل کرد. این همکاری نشاندهنده تعهد عمیق او به آرمانهای مشروطیت بود. (پژوهشکده تاریخ معاصر) (مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی) (نصرنیوز) (آذرپژوه) (شانجان)
سفر به تهران و بازگشت به تبریز
پس از افتتاح مجلس شورای ملی دوره دوم در سال ۱۲۸۸ ش، محمد اسماعیل همراه ستارخان به تهران رفت تا در استقرار نظام مشروطه مشارکت کند. اما پس از حادثه پارک اتابک (۱۲۸۹ شمسی)، که در آن ستارخان تیر خورد و زخمی شد، امیرخیزی با اجازه او به تبریز بازگشت. این بازگشت به دلیل ناامنیهای سیاسی و نیاز به ادامه فعالیتهای مشروطهخواهانه در آذربایجان بود. او در تبریز به سازماندهی نیروهای محلی و حفظ روحیه آزادیخواهان کمک کرد. این دوره نشاندهنده وفاداری او به آرمانهای مشروطه و رابطه نزدیکش با ستارخان بود. (پژوهشکده تاریخ معاصر) (مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی) (نصرنیوز)
هجرت به خارج و فعالیتهای ملی
در سال ۱۳۳۰ قمری (۱۲۹۱ شمسی/۱۹۱۲ میلادی)، به دلیل تجاوز روسها به آذربایجان و فشار استبداديان، محمد اسماعیل به استانبول هجرت کرد. در آنجا به دعوت سیدحسن تقیزاده به برلین رفت و در کمیته میلیون ایرانی، که گروهی از فعالان مشروطهخواه بود، فعالیت کرد. در سال ۱۳۳۳ قمری (۱۲۹۴ شمسی/۱۹۱۵ میلادی)، برای کمک به میلیون به بغداد سفر کرد، اما پس از سقوط بغداد به دست نیروهای انگلیسی، به استانبول بازگشت و دو سال در آنجا ماند. پس از خروج روسها از آذربایجان در سال ۱۲۹۷ شمسی، پس از ۷ سال دوری، به تبریز بازگشت. این دوره هجرت نشاندهنده تعهد او به مبارزه برای آزادی و استقلال ایران در سطح بینالمللی بود. (پژوهشکده تاریخ معاصر) (مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی) (نصرنیوز) (شانجان) محل قرارگیری در پیوستار تاریخی: این زیربخش به دوره هجرت (۱۲۹۱–۱۲۹۷ شمسی) مربوط است.
قیام خیابانی و فعالیتهای سیاسی بعدی
پیوستن به شیخ محمد خیابانی و نقش در قیام آزادیستان
محمد اسماعیل امیرخیزی در سال ۱۲۹۹ ش، به شیخ محمد خیابانی، رهبر قیام آزادیستان، پیوست. این قیام از ۱۷ فروردین تا ۲۲ شهریور ۱۲۹۹ ش، با هدف اصلاحات سیاسی و استقلال آذربایجان از سلطه خارجی شکل گرفت. با پیشنهاد خیابانی، امیرخیزی به هیئت مدیره قیام ملحق شد و نقش مشورتی کلیدی ایفا کرد. او پیشنهاد تغییر نام آذربایجان به «آزادیستان» را مطرح کرد که نشاندهنده اعتقادش به آرمانهای آزادیخواهی بود. در انتخاب رئیس گارد ملی، او کلنل محمدتقی خان پسیان را پیشنهاد داد، اما شیخ، سید مرتضی دیبا را منصوب کرد. هنگام اعزام ۲۰۰ مجاهد به اهر برای مقابله با نیروهای مخالف، امیرخیزی پیشنهاد کرد نیروها در پل آجی (محل استراتژیک نزدیک تبریز) نگه داشته شوند تا از پراکندگی جلوگیری شود. این پیشنهاد نشاندهنده هوش استراتژیک او بود. او در تنظیم مکاتبات و هماهنگی فعالیتهای قیام نیز نقش داشت. پس از سرکوب قیام و قتل خیابانی در شهریور ۱۲۹۹، امیرخیزی از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت و به امور فرهنگی و آموزشی روی آورد. این تصمیم احتمالاً به دلیل فشارهای سیاسی و ناامیدی از شکست قیام بود. (پژوهشکده تاریخ معاصر) (مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی) (آذرپژوه) (شانجان)
کنارهگیری از سیاست و تمرکز بر فرهنگ
پس از قتل شیخ محمد خیابانی، محمد اسماعیل امیرخیزی به دلیل فضای سنگین سیاسی و سرکوب آزادیخواهان، از فعالیتهای سیاسی فاصله گرفت. او تصمیم گرفت انرژی خود را صرف امور فرهنگی و آموزشی کند. این تغییر جهت نشاندهنده انعطاف او در حفظ آرمانهایش از طریق آموزش و ادبیات بود. در سال ۱۲۹۸ ش، پیش از قیام، به وزارت معارف پیوسته بود و این زمینه را برای فعالیتهای بعدیاش فراهم کرد. او معتقد بود که آموزش و ترویج فرهنگ میتواند به تقویت هویت ملی و بیداری اجتماعی کمک کند، بهویژه در آذربایجان که تحت تأثیر تهاجمات خارجی و استبداد داخلی بود. این دوره نشاندهنده گذار او از مبارزه سیاسی به نقشآفرینی فرهنگی بود که بعدها در تدریس و نگارش آثارش نمود یافت. (پژوهشکده تاریخ معاصر) (نصرنیوز) (آذریها) (شانجان)
فعالیتهای آموزشی و مدیریت فرهنگی
تدریس و مدیریت مدرسه فردوسی
محمد اسماعیل امیرخیزی در سال ۱۲۹۸ ش، به وزارت معارف پیوست و در دبیرستان محمودیه (بعدها فردوسی) تبریز به تدریس ادبیات فارسی پرداخت. تا سال ۱۳۱۴ ش، اداره این مدرسه را بر عهده داشت و به تربیت نسل جدیدی از دانشآموزان کمک کرد. او به آموزش ادبیات کلاسیک و مدرن اهتمام داشت و با روشهای نوین تدریس، دانشآموزان را به مطالعه متون کهن فارسی تشویق میکرد. یکی از شاگردان برجسته او محمدحسین شهریار، شاعر نامدار، بود که تا سال ۱۲۹۹ در این مدرسه درس خواند و خود را مدیون آموزشهای امیرخیزی میدانست. او با وساطت نزد ملکالشعرای بهار، مقدمهای برای دیوان شهریار فراهم کرد. مدیریت او در مدرسه فردوسی به تقویت آموزش در تبریز کمک کرد و این دوره به عنوان یکی از نقاط اوج فعالیتهای آموزشیاش شناخته میشود. (مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی) (نصرنیوز) (آذریها) (شانجان)
ریاست فرهنگ آذربایجان و دارالفنون
در سال ۱۳۱۴ ش، امیرخیزی به تهران نقل مکان کرد و ریاست دارالفنون، یکی از معتبرترین مراکز آموزشی ایران، را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۲۱ ش، به تبریز بازگشت و به عنوان رئیس فرهنگ آذربایجان منصوب شد. در این سمت، او به توسعه آموزش در منطقه اهتمام ورزید. او به تعلیم دختران و تأسیس مدارس دخترانه اهمیت زیادی داد و شورای فرهنگ را برای بحث در مسائل آموزشی تشکیل داد. همچنین، در آموزش بزرگسالان تلاش کرد و انجمنی از علاقهمندان فرهنگ تأسیس نمود تا زبان فارسی را ترویج کند و مسائل فرهنگی را بررسی نماید. در جلسات حزبی، او گفتگوها را به زبان فارسی مصوب کرد تا هویت ملی تقویت شود. در سال ۱۳۲۳ ش، به تهران بازگشت و از ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۸، دوباره ریاست دارالفنون را بر عهده داشت. در ۱۳۲۸ بازنشسته شد، اما تأثیراتش در نظام آموزشی باقی ماند. این دوره نشاندهنده تعهد او به پیشرفت فرهنگی و آموزشی ایران بود. (مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی) (نصرنیوز) (آذریها) (همنوا)
آثار و میراث تاریخی و ادبی-فرهنگی
محمد اسماعیل امیرخیزی آثار متعددی در حوزه ادبیات و تاریخ از خود به جا گذاشت. او تصحیح بوستان سعدی را در سالهای ۱۳۱۰ و ۱۳۱۲ ش، در تبریز منتشر کرد که نشاندهنده تسلط او بر متون کلاسیک فارسی بود. همچنین، دیوان عنصری را تصحیح کرد که یکی از کارهای برجسته او در احیای متون کهن است. کتاب «قیام آذربایجان و ستارخان» از مهمترین آثار اوست که به شرح نقش مشروطهخواهان و سردار ملی در نهضت مشروطیت میپردازد و سندی ارزشمند از تاریخ معاصر ایران است. دیگر اثر او، «تاریخ فرهنگ و ادب آذربایجان»، به بررسی سیر تحولات فرهنگی و ادبی منطقه پرداخت و منبعی مهم برای مطالعات منطقهای است. او همچنین «قطعات منتخبه زبان فارسی (نظم و نثر)» را تدوین کرد که گزیدهای از آثار ادبی فارسی بود. اشعار و مقالات او در جراید مختلف منتشر شد و مجموعه خطی آثارش در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود. او قصیدهسرای برجستهای بود و یک شعر به سبک سانِتهای اروپایی سرود که نشاندهنده نوآوری او در شعر بود. این آثار نقش او را به عنوان ادیب و مورخ تثبیت کرد. (مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی) (نصرنیوز) (آذرپژوه) (آذریها)
تأثیر بر ادبیات و آموزش
اسماعیل امیرخیزی تأثیر عمیقی بر ادبیات و آموزش آذربایجان گذاشت. او معلم محمدحسین شهریار در مدرسه فردوسی بود و با آموزش ادبیات کلاسیک، بر سبک شاعری او اثر گذاشت. شهریار خود را مدیون او میدانست و مقدمه دیوانش با وساطت امیرخیزی توسط ملکالشعرای بهار نوشته شد. او بر حفظ و ترویج زبان فارسی تأکید داشت و در جلسات حزبی، گفتگوها را به فارسی مصوب کرد تا هویت ملی تقویت شود. فعالیتهای او در شورای فرهنگ و آموزش بزرگسالان به توسعه سواد و فرهنگ در آذربایجان کمک کرد. تأسیس انجمن علاقهمندان فرهنگ نیز فضایی برای بحثهای ادبی و فرهنگی فراهم کرد. او با احیای متون کهن و نگارش تاریخ مشروطیت، به حفظ میراث ادبی و تاریخی ایران کمک کرد. با این حال، به دلیل قرار گرفتن در سایه شخصیتهایی مانند ستارخان و خیابانی، نامش کمتر مورد توجه قرار گرفت و قربانی «توطئه سکوت» شد. (آذریها) (همنوا) (نصرنیوز)
درگذشت و ارزیابی میراث
محمد اسماعیل امیرخیزی در ۲۷ بهمن ۱۳۴۴ شمسی (۲۵ شوال ۱۳۸۵ قمری) در تهران درگذشت و در بهشت زهرا دفن شد. با وجود نقش برجستهاش در مشروطیت، قیام خیابانی، و آموزش، نام او در تاریخ معاصر ایران کمتر شناخته شده است. برخی او را قربانی «توطئه سکوت» میدانند، زیرا فعالیتهایش در سایه شخصیتهای بزرگی مانند ستارخان و خیابانی قرار گرفت. با این حال، آثار تاریخی و ادبی او، بهویژه «قیام آذربایجان و ستارخان»، سندی ارزشمند از تاریخ مشروطیت است و نقش او در ترویج فرهنگ و آموزش غیرقابل انکار است. او به عنوان ادیب، مورخ، و معلم، به حفظ هویت فرهنگی و ادبی ایران کمک کرد و میراثش در کتابخانه مجلس و آثار شاگردانش مانند شهریار باقی مانده است. (مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی) (نصرنیوز) (آذریها) (آذرپژوه)