محمد محمدی گیلانی

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
محمدی گیلانی
گیلانی.JPG
شناسنامه
نام کاملمحمد محمدی دعوی‌سرایی
زادروز۱۳۰۷
زادگاهروستای رودسر، ایران
تاریخ مرگ۱۸ تیرماه ۱۳۹۳
محل مرگتهران، ایران
تحصیلاتتحصیلات حوزوی
دینمسلمان
اطلاعات سیاسی
سمتحاکم شرع و رئیس دادگاه‌های انقلاب، دبیر شورای نگهبان، رئیس دیوان عالی کشور، حاک شرع، عضو مجلس خبرگان و…

محمد محمدی گیلانی، (زاده‌ی سال ١٣٠٧،در یکی از روستاهای شهرستان رودسر- درگذشته‌ی ۱۸ تیرماه ۱۳۹۳، تهران) با نام اصلی محمد محمدی دعوی‌سرایی، معروف به آیت‌الله گیلانی، پس از صادق خلخالی از طرف خمینی به ریاست دادگاه‌های انقلاب منصوب شد. وی همچنین رئیس حاکمان شرع از سال ۶۰ تا ۶۲ و در نتیجه مسئول تمامی اعدام‌های دهه‌ی شصت بود. [۱]او همچنین در جمهوری اسلامی مناصبی چون دبیر شورای نگهبان، رئیس دیوان عالی کشور، عضو مجلس خبرگان و… را برعهده داشت. محمدی گیلانی علاوه بر اعدام بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی، شامل جوانان و نوجوانان، به جرم هواداری از احزاب سیاسی، فروش نشریه یا خواندن کتاب، حکم اعدام دو تن از فرزندان خودش را نیز صادر کرده است. محمد گیلانی نقش کلیدی در سرکوب مخالفان رژیم ایران، سرکوب و اعدام اقلیت های مذهبی و دگراندیشان داشته است. آیت‌الله گیلانی در ۱۸ تیرماه سال ۱۳۹۳ در بیمارستان در اثر عارضه ریوی درگذشت.

پیشینه‌ی محمدی گیلانی

محمد محمدی دعوی سرایی معروف به آیت الله گیلانی، پس از دوره دبستان با پدرش در صحرا به کشاورزی می‌پرداخت. وقتی در سال ۱۳۲۳ حوزه علمیه رودسر درست شد؛ در ۱۶ سالگی برای تحصیل دروس آخوندی به آن‌جا رفت.

در ۱۸ سالگی به قم رفته و پای درس آیت الله گیلانی و سپس خمینی نشست. پیش از انقلاب و بعد از انقلاب در حوزه علمیه امام صادق درس آخوندی می‌داد. آیت الله گیلانی در هنگام انقلاب ۵۰ سال داشت و به حکم خمینی حاکم شرع شد؛ سپس به ریاست دادگاه‌های انقلاب اسلامی درآمد.[۱]

محمدی گیلانی از همان اوایل بقدرت رسیدن جمهوری اسلامی که توسط خمینی به‌عنوان حاکم شرع و رئیس دادگاه‌های انقلاب منصوب شد، حکم اعدام تعداد زیادی از اعضا و هواداران احزاب مختلف و به ویژه مجاهدین خلق را صادر نمود.

او همچنین تعداد بی‌شماری احکام زندان و شکنجه و اعدام علیه اقلیت‌های مذهبی چون بهائیان صادر کرد. او به‌عنوان عضو شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو مجلس خبرگان و رئیس دیوان عالی کشور، هم‌واره یکی از مهره‌های مهم دستگاه سرکوب و اختناق جمهوری اسلامی بود.[۲]

مناصب محمدی گیلانی

محمدی گیلانی پس از انقلاب ضدسلطنتی به ریاست دادگاه‌های انقلاب اسلامی منصوب شد. سپس در سال ۱۳۶۲، به عضویت شورای نگهبان درآمد. در سال ۱۳۶۷، پس از صافی گلپایگانی، به‌عنوان دبیر شورای نگهبان انتخاب شد؛ و تا مهرماه سال ۱۳۷۱، در این منصب بود. پس از مرگ خمینی در سال ۱۳۶۸، عضویت وی در شورای نگهبان از طرف سید علی خامنه‌ای به مدت ۶ سال دیگر تمدید شد. در اسفند سال ۱۳۷۳، از شورای نگهبان استعفا داد و به ریاست دیوان عالی کشور منصوب گردید.

محمدی گیلانی

سوابق محمدی گیلانی به‌ترتیب عبارتند از:

  • دبیر شورای نگهبان،
  • رئیس دیوان عالی کشور،
  • مشاور عالی قوه قضائیه،
  • نماینده‌ی روح‌الله خمینی و علی خامنه‌ای دردانشگاه‌ها،
  • رئیس هیئت عفو خمینی،
  • حاکم شرع و رئیس دادگاه‌های انقلاب اسلامی،
  • عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام،
  • عضو شورای بازنگری قانون اساسی،
  • عضو مجلس خبرگان،
  • عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.[۳]

اعدام‌های پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

تظاهرات نیم میلیونی ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

محمدی گیلانی رئیس تمامی حاکمان شرع در ابتدای انقلاب بود. به عبارتی او مسئول تمامی اعدام‌های اوایل انقلاب تا سال ۱۳۶۲ است. او از جمله مسئول هزاران اعدام از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تا پایان این سال بود. ۳۰ خرداد روزی است که بنا به فراخوان سازمان مجاهدین صدها هزار نفر به صورت مسالمت‌آمیز به تظاهرات پرداختند. این تظاهرات به فرمان خمینی به رگبار بسته شد و تعداد قابل توجهی در میدان فردوسی کشته شدند. هم‌چنین تعداد زیادی دست‌گیر و سپس به حکم دادگاه‌های انقلاب به ریاست محمدی گیلانی اعدام شدند. در این اعدام‌ها هیچ دادگاه و وکیل و محاکمه‌ای وجود نداشت. دستگیرشدگان حتی در مواردی بدون آنکه تعیین هویت شوند به جوخه‌های اعدام سپرده شدند. روزنامه اطلاعات در ۳ تیر ۱۳۶۰ عکسی از ۱۲ دختر جوان که بدون احراز هویت اعدام شده بودند منتشر کرد. در این روزنامه از خانواده‌های اعدام شدگان خواسته شده بود برای مشخص کردن هویت اعدام شدگان به دادستانی مراجعه کنند. پس از کشتارهای وسیع اولیه، گیلانی در کنار اسدالله لاجوردی یک کنفرانس خبری برگزار می‌کند. محمدی گیلانی در این کنفرانس می‌گوید:

«مسئله آزادی گروهک‌ها، مطلقاً این‌جا توی دادگاه عنوان محاکمه نمی‌شود. این سمپات است و این هوادار است و این عضو است… عناوین ملغی است. آنچه که میعار و میزان در محاکمه دادگاه شرع است عبارت از عملی که این فرد به منصه ظهور رسانده، عمل ملاک نقادی و محاکمه است.»

صدها تن از کودکان زیر ۱۸ سال به جرم مشارکت در این تظاهرات، توسط محمدی گیلانی اعدام شدند.

یک زندانی در مورد اعدام‌های بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، می‌گوید:

هر شبی بین ۱۰ تا ۲۰ تا ۱۰۰ و بعضی شب‌ها تا سیصد تک‌تیر خلاص را تمام زندان می‌شنید و با شمارش این تک‌تیرها می‌فهمیدیم که چند نفر کشته شده‌اند.

یک زن زندانی دیگر می‌گوید:

سرکوب تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

«شب‌های دوشنبه بچه‌ها را به صورت جمعی اعدام می‌کردند. از پا به بالا این‌ها را مورد هدف قرار می‌دادند. به فاصله نسبتاً طولانی، تیر خلاص را به این‌ها می‌زدند. این‌ها در خون خودشان می‌غلتیدند. پاسدارها با شلنگی که باید خون این‌ها را می‌شستند آب‌بازی می‌کردند و رو به ما می‌خندیدند. من تا صبح گریه می‌کردم و می‌لرزیدم. هنوز هم این احساس لرزش با یادآوری اون خاطرات به من دست می‌دهد. فضیلت دارایی یکی از هم‌بندی‌هام بود که اصلاً هنوز دادگاه نرفته بود. یک شب بردنش و بعد دیگر برنگشت. در این دوران حتی افراد عادی که به اشتباه دست‌گیر می‌شدند گاهی بدون هیچ محاکمه و پرسشی اعدام می‌شدند. هم‌چنین دین و مذهب می‌توانست ملاک باشد.»[۱]

شهرت محمدی گیلانی نه به‌خاطر فرزندکُشی و نه به‌خاطر برنامه‌های تلویزیونی‌اش، بلکه بخاطر اعدام هزاران نفر با اتهاماتی نظیر خواندن یک نشریه، شرکت در تظاهرات، به‌همراه داشتن چند سکه برای استفاده از تلفن عمومی، به‌همراه داشتن قرص ضدبارداری و یا حتی پوشیدن کفش ورزشی بود که می‌توانست نشانه‌ی چریک بودن فرد باشد.[۲]

سرکوب و اعدام بهائیان

محمدی گیلانی در کنفرانس خبری خود می‌گوید: بهائیان همه جاسوس و اعدامی هستند. او به طعنه می‌گویند:

«البهایی، و ما ادرک ماالبهایی. بهایی طنار علی المنار. این گروه جاسوس یا فرقه جاسوس که برای سازمان‌های استعماری جاسوسی می‌کنند و خسارتی که این فرقه ضاله مظلمه به مملکت ما وارد آورده‌اند. الله اکبر»[۱]

احکام دست‌گیری و اعدام مخالفان

محمد محمدی گیلانی هم‌چنین بر پرونده افراد مشهور سیاسی به صورت مستقیم نظارت می‌کرد. از جمله عباس امیرانتظام توسط وی محاکمه شد. او مخالف موجودیت مجلس خبرگان بود. عباس امیرانتظام معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت، توسط محمدی گیلانی به اعدام محکوم شد که با فعالیت‌های مهندس بازرگان حکم او به حبس ابد کاهش پیدا کرد.

هم‌چنین دکتر محمد ملکی توسط آیت الله محمدی گیلانی محاکمه شد. محمد ملکی رئیس وقت دانشگاه تهران بود. او ۱۲ تیر ۱۳۶۰ بازداشت شد. دکتر محمد ملکی در مورد علت دست‌گیری خود می‌گوید:

«بعد از یک‌سال از انقلاب فرهنگی در یک جلسه‌ای من در مورد اثرات انقلاب فرهنگی صحبت کردم و یک مقاله‌ای نوشتم به نام انقلاب فرهنگی یا کودتای فرهنگی… بعد مرا به مجاهدین ارتباط دادند زیرا مجاهدین در سال ۱۳۵۸، من را به‌عنوان کاندید خودشان برای مجلس شورای اسلامی معرفی کرده بودند.»

محمد ملکی تحت نظارت گیلانی مورد شکنجه‌های بسیاری قرار می‌گیرد که منجر به کور شدن یکی از چشم‌های وی می‌شود. دکتر محمد ملکی در مورد دادگاه خود به ریاست محمد محمدی گیلانی می‌گوید:

یک روز آمدن دنبال من که رفتیم اتاق بازجویی… بازجویی به نام کمالی دوباره به جان من افتاد و می‌زد. سرم را به دیوار می‌زد، چک می‌زد، لگد می‌زد. گفتم چرا می‌زنی؟ گفت الان می‌فهمی. حدود ساعت ۱۰ صبح بود دست من را گرفت بُرد پشت یک اتاق، من رفتم توی اتاق دیدم یک عده‌ای دخترو پسر نشستند. گفت این‌جا دادگاه است. دو دقیقه بعد آقای محمدی گیلانی که به اصطلاح حاکم شرع و رئیس دادگاه بود. آقای لاجوردی به‌عنوان دادستان و بازجو و کمک بازجو به‌عنوان قاضی. من دیدم دستگاه فیلم‌برداری آن‌جا گذاشتند. این‌ها فکر می‌کردند که من تحت تأثیر فشار و کتک تسلیم می‌شوم یا توبه می‌کنم و تواب می‌شوم. می‌خواستند یک فیلمی در تلویزیون نشان بدهند.[۱]

دفاع از احکام اعدام

محمد محمدی گیلانی در سال ۶۲ به حکم روح‌الله خمینی عضو شورای نگهبان و سپس دبیر شورای نگهبان شد. او اوایل ۶۹ رئیس دیوان عالی کشور شده و نیری که یکی از اعضای هیئت ویژه اعدام در سال ۱۳۶۷، بود را معاون حقوقی خود کرد. بعضی از کسانی که اوایل انقلاب به روایت سازمان‌های معتبر حقوق بشر بین‌المللی جنایت کردند، در سال‌های اخیر تغییر موضع دادند اما گیلانی تا لحظه‌ی اغما رفتن از همه‌ی کارهای خود و هم‌کارش لاجوردی دفاع می‌کرد. محمدی گیلانی در این رابطه می‌گوید:

«ملت محترم ایران بدانند که اگر قاطعیت شهید لاجوردی در طول آشوب عمله استعمار که زمان عصمت به آن‌ها منافقین لقب دادند، اگر قاطعیت این شهید بزرگوار نمی‌بود، برای ما پایداری جمهوری اسلامی مقدور نبود.»[۱]

اعدام پسران خود توسط محمدی گیلانی

کاظم محمدی گیلانی

دلیل اصلی شهرت محمد محمدی گیلانی به خاطر نقشی است که در مقام قاضی شرع دادگاه انقلاب در ماجرای دست‌گیری، محاکمه و اعدام سه تن از پسرانش ایفا کرد؛ و همچنین بحث‌هایی که در مورد صحت و سقم این ماجرا وجود داشته است.

در جریان درگیری بین سازمان مجاهدین خلق و جمهوری اسلامی در سال ١٣٦٠، پسران آیت‌الله محمدی گیلانی به اتهام ارتباط و فعالیت به نفع سازمان مجاهدین، بازداشت و برای محاکمه به دادگاه انقلاب برده شدند. در ادامه این ماجرا محمدی گیلانی طی ساعات شب، پسرانش را محاکمه و احکام اعدام آنان را صادر کرد و این احکام به اجرا گذاشته شد.

اگرچه موضوع اعدام پسران محمد محمدی گیلانی به دستور خود او برای سال‌ها قطعی به نظر می‌آمد، اما در سال های اخیر پس از تلاش‌های مقامات نظام برای تبرئه کردن خود از جنایت‌های دهه‌ی شصت، در این رابطه نیز سخنان متفاوتی زده شد:

در سال ۱۳۹۱، روزنامه جمهوری اسلامی، نقش محمدی گیلانی در محاکمه و اعدام پسرانش را تکذیب کرد و نوشت:

«جالب این است که یکی از سه پسر آیت‌الله محمدی گیلانی در درگیری با مأموران کشته شد، و دو پسر دیگر ایشان در حال فرار به سوی مرز ترکیه، در اطراف ارومیه با واژگون شدن خودرویشان و از ترس این‌که مبادا توسط مأموران دست‌گیر شوند، با خوردن سیانور خودکشی کردند»

از طرف دیگر خبرگزاری مهر در همان زمان نوشت که "روایت برخورد آیت‌الله محمدی گیلانی با دو فرزند خود نیز از عجایب انقلاب است." در ادامه این مطلب آمده است که محمدی گیلانی در جریان درگیری‌های خرداد سال ١٣٦٠، "فرزندان خود را در جمع تعداد زیادی از مجاهدین می‌یابد و شخصاً محاکمه فرزندانش را انجام می‌دهد. در تیرماه سال ١٣٨٨، محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری سابق، هنگام اعطای نشان به محمدی گیلانی گفت:

«کسانی می‌توانند در مسیر درست حرکت کنند که در گام نخست عدالت را در مورد خودشان اجرا کنند و آیت‌الله گیلانی اجرای عدالت را از خودشان شروع کردند.»

به گفته همگان، اشاره آقای احمدی‌نژاد به نقش محمدی گیلانی در اعدام فرزندانش بوده است.

به دنبال درگذشت محمدی گیلانی، خبرگزاری فارس اطلاعیه جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم را منتشر کرد که در آن تأیید شده است که وی پس از انقلاب در نهادهای مختلف به تکلیف انقلابی خود عمل کرد و حتی در این راه با صدور احکام درباره افراد نزدیک خود نیز در اجرای احکام الهی و شرعی دریغ نکرد.[۴]

اعتراف موسوی تبریزی

سیدحسین موسوی تبریزی، دادستان کل انقلاب در سال‌های اول انقلاب در مصاحبه‌ای ماجرای فرزند آیت الله جنتی، و همچنین فرزند آیت الله محمدی گیلانی، دومین رئیس دادگاه های انقلاب در سالهای دهه ۶۰ سخن گفته است. به روایت موسوی تبریزی که اکنون از فعالان سیاسی اصلاح طلب است«فرزندان این دو که پدرانشان از سران جمهوری اسلامی هستند، در خانه های تیمی سازمان مجاهدین فعالیت می‌کردند و از کادرهای مهم این سازمان بوده‌اند. به گفته او فرزند آیت الله جنتی در عملیات علیه یکی از خانه های تیمی مجاهدین کشته شد و دو فرزند آیت الله محمدی گیلانی که در خانه‌های تیمی مجاهدین بودند؛ یکی از آن‌ها پس از آن‌که موفق به فرار می شود، در حالی که می‌خواست از ارومیه به خارج از کشور فرار کند، کشته شد.» [۵]

آخوند حسین موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب پس از روی کار آمدن خمینی در ایران در مصاحبه‌ای از ماجرای کشته شدن فرزندان محمد محمدی گیلانی عضو فقها و دبیر شورای نگهبان و نماینده‌ی خمینی در دانشگاه‌ها پرده برداشت. آخوند موسوی تبریزی گفت:

ما به این خانه تیمی حمله کردیم و از این طریق به سایر بزرگان آن‌ها هم‌چون پسر مرحوم آقای محمد محمدی گیلانی و پسر آقای جنتی که در خانه‌های تیمی بودند، رسیدیم… در گیری مسلحانه با افراد این خانه تیمی با دستور خمینی و اجرای من و حسین شریعتمداری مسئول روزنامه کیهان انجام گرفت. در این درگیری همگی کشته شدند. پسران برخی از بزرگان هم‌چون آقای جنتی نیزکشته شدند و پسر آقای گیلانی هم فرار کرد؛ ولی در مسیری که می‌خواست از ارومیه به خارج فرار کند کشته شد. برخی هم دست‌گیر شدند که فوری اعدام شدند. کاظم و محمدمهدی محمدی گیلانی از اعضاء مجاهدین خلق بودند که در سال ۱۳۶۱، در درگیری با نیروهای رژیم ایران کشته شدند.

شایان ذکر است که محمدحسین جنتی فرزند آخوند احمد جنتی نیز پس از روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران از هواداران سازمان مجاهدین خلق بود که در درگیری مسلحانه با سپاه پاسداران کشته شد. گفته می‌شود که فرزند وی نزد آیت‌الله جنتی بزرگ شده و در کودکی توسط او شکنجه می‌شد. دختر میرحسین موسوی از رفتار وحشیانه‌ی وی با نوه‌اش پرده برداشته است. او نوشته است که آیت‌الله جنتی نوه‌اش را با سیخ داغ و شلنگ شکنجه می‌کرد.[۶]

روزنامه جمهوری اسلامی نیز درباره فرزندان آخوند محمدی گیلانی نوشت: «فرزندان آیت‌الله محمدی گیلانی در درگیری مسلحانه با نیروهای سپاه و با سیانور کشته شدند.»[۷]

تقریباً همه اعضای خانواده محمدی گیلانی از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. دختر او و ۳ پسر هرسه از هواداران مجاهدین خلق بودند. پسر بزرگ‌تر او در سال ۱۳۵۸ در تصادف اتوموبیل به همراه همسرش به قتل رسید. پسران دیگر او مهدی و کاظم به گفته‌ی یکی از افراد خانواده محمدی گیلانی از طرف خود گیلانی حکم اعدام گرفتند. او ذکر می‌کند که مادر آن‌ها از این موضوع بسیار متأثر بوده و رنج کشیده است. مهدی در یک درگیری در سال ۱۳۶۱، دست‌گیر و سپس اعدام شد. هم‌چنین گفته می‌شود که کاظم نیز در تور پاسدارها افتاد که به رغم خوردن سیانور زنده مانده و سپس توسط محمدی گیلانی اعدام شد. آنچه روشن است، این است که آیت‌الله محمدی گیلانی هیچ‌وقت صدور حکم اعدام برای یک یا دو فرزندش را تکذیب نکرد.[۱]

آیت‌الله بچه‌کُش

اعطای مدال عدالت به محمدی گیلانی توسط محمود احمدی‌نژاد

در سال ۱۳۹۱ احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور به محمدی گیلانی نشان عدالت داد و گفت او مدال افتخار بر سینه ملت ایران است و اجرای عدالت را از خودش شروع کرد. منظور احمدی‌نژاد اشاره به اعدام فرزندان گیلانی توسط خودش بود. آیت‌الله گیلانی به همین دلیل به آیت‌الله بچه کش شهرت یافته بود. با مدال دادن احمدی‌نژاد به محمد محمدی گیلانی ماجرای اعدام شدن یک یا دو پسر گیلانی به دست خودش بعد از ۲۸ سال دوباره مطرح شد و روزنامه‌ها با هدف حمله به رفسنجانی این موضوع را به میان آوردند. از جمله روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به سرمقاله چند روز قبل کیهان درباره مقایسه فرزندان هاشمی رفسنجانی با فرزندان محمدی گیلانی نوشت:

با برگشتن مهدی هاشمی برخی افراد و جریانات داستان سرایی‌های عجیب و غریب را شروع کرده‌اند یک نمونه از این اقدامات به رخ کشیدن دادن دستور بازداشت و صدور حکم اعدام فرزندان آیت‌الله محمد گیلانی توسط ایشان است که در سرمقاله یک روزنامه (کیهان) و گزارش یک هفته نامه با آب و تاب به چاپ رسیده تا از آن چنین بهره‌برداری شود که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم باید در مورد فرزندان خود مثل ایشان عمل کند. جالب این است که یکی از ۳ پسر آیت‌الله محمدی گیلانی در درگیری با مأموران کشته شد و ۲ پسر دیگر ایشان در حال فرار به سور مرز ترکیه در اطراف ارومیه با واژگون شدن خودروشان و از ترس این‌که مبادا توسط مأموران دستگیر شوند با خوردن سیانور خودکشی کردند.[۱]

روایت مجاهدین خلق از پسران گیلانی

مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران در مورد خاطراتی از فرزندان مجاهد محمدی گیلانی می گوید:

«از سال ۱۳۵۹، و اوایل دهه‌ی ۶۰ از سه پسر مجاهد محمدی گیلانی سردژخیم و رئیس دادگاه خمینی در شکنجه‌گاه اوین خاطراتی دارم…. محمدی گیلانی، سه پسر داشت و هر سه، مجاهد خلق بودند. برادرمان جعفر از کادرهای سازمان و مجاهد بسیار والاقدری بود. جعفر در فاز سیاسی در یک تصادف اتومبیل حین مأموریت به شهادت رسید. دو مجاهد دیگر، محمد مهدی و کاظم بودند که یکی در درگیری به شهادت رسید و حکم اعدام دیگری را محمدی گیلانی خودش داد. وقتی که موج اعدام‌های مجاهدین به حکم همین محمدی گیلانی که قاضی شرع خمینی بود، بالا گرفت. یک روز من نامه‌ای از کاظم و مهدی دریافت کردم که نوشته بودند:

«ما دیگر طاقت و تحمل این دژخیم را نداریم و به سادگی آب خوردن می‌توانیم و می‌خواهیم که او را به جزای این همه حکم اعدام برسانیم.»

تا وقتی که این نامه در آن شرایط به من برسد، چند روز طول کشیده بود، بنابر این بلادرنگ برای مهدی و کاظم پیام دادم که دست نگه دارید؛ و چرا می‌خواهید حساب کسی را برسید که به هر حال پدرتان است. چند روز بعد، یک پیام شفاهی دریافت کردم که مهدی و کاظم گفته بودند این چه سؤالی است که از ما شده؟ مگر ما بچه‌ایم و سازمان به ما اعتماد ندارد و مگر ما کلام ۵۵ در نهج‌البلاغه را نخوانده‌ایم؟ جمله‌ای که از همان زمان در گوشم زنگ می‌زند و آن دو مجاهد شهید نوشته و پیام داده بودند، این بود که: «به برادر مسعود بگویید یک بار دیگر کلام ۵۵ را بخواند و روی ما هم حساب کند. ما مجاهدیم…» برای این که کارشان را متوقف کنند، من زود پیام دادم که به لحاظ سیاسی خواهش می‌کنم این کار را نکنید، ممکن است به ضررمان تمام شود. البته در آن زمان، من نمی‌دانستم که دژخیم بر ما پیش‌دستی خواهد کرد و حکم اعدام پسر را، خودش خواهد داد تا پیش خمینی عزیزتر شود و بعدها هم از پاسدار احمدی‌نژاد نشان عدالت بگیرد.»[۸]

محمدی گیلانی در بیمارستان به‌هنگام مرگ

مرگ محمدی گیلانی

محمدی گیلانی در سن ۸۶ سالگی، پس از یک دوره طولانی بیماری ریوی، در ۳۰ آردیبهشت ۱۳۹۳ در بیمارستان بستری شد. وی۲۰ خرداد هشیاری‌اش را به طور کامل از دست داد؛ و در۱۸ تیرماه همان سال درگذشت.[۱]

رسانه های متعددی خبر مرگ محمدی گیلانی را منتشر کردند و در مورد او نوشتند. نحوه ارائه خبر مرگ محمدی گیلانی قابل توجه است. رسانه‌های اصلاح طلبان رژیم ایران و در رأس آن‌ها رادیو بی‌بی‌سی در سایت خود کمترین اشاره‌ای به جنایات محمدی گیلانی و احکام زندان و شکنجه و اعدام صادر شده از طرف او نکردند و به‌جای آن به بحث درباره‌ی صدور یا عدم صدور حکم اعدام پسران گیلانی از طرف او و روایات مختلف در این باره پرداختند.[۲]

منابع: