سید محمد طباطبایی
سید محمد طباطبایی (۱۲۲۹ق/۱۸۱۴م – ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م) از رهبران جنبش مشروطه ایران و از پیشگامان اندیشهٔ آزادی و عدالت در دوران قاجار بود. وی که در نجف تحصیل کرده و به درجهٔ اجتهاد رسیده بود، پس از اقامت در تهران به یکی از مجتهدان بانفوذ و محبوب میان اصناف و بازاریان بدل شد. طباطبایی با درک عمیق از بحرانهای اجتماعی و سیاسی زمان خود، خواستار تأسیس عدالتخانه و تحدید قدرت شاه شد و از نخستین روحانیانی بود که مفاهیم «قانون»، «ملت» و «آزادی» را در گفتار دینی وارد کرد. رهبری بستنشینیهای مسجد شاه و سفارت انگلیس بهدست او و سید عبدالله بهبهانی، مظفرالدینشاه را وادار به صدور فرمان مشروطه کرد. او پس از تأسیس مجلس شورای ملی از مهمترین حامیان آن بود و در برابر استبداد محمدعلیشاه ایستاد. طباطبایی با نفوذ اجتماعی و منش معتدل خود، حلقهٔ پیوند میان روحانیت، روشنفکران و مردم شد. احمد کسروی او را «پیشوای بزرگ جنبش» مینامد و پژوهشگران معاصر از او بهعنوان یکی از مؤثرترین چهرههای گذار ایران از سنت به سیاست مدرن یاد میکنند.
زندگینامه و پیشینه
سید محمد طباطبایی فرزند سید صادق طباطبایی بود. خاندان او از سادات طباطبایی شناختهشدهٔ کربلا و ایران بودند. طباطبایی تحصیلات حوزوی خود را در عتبات و نجف گذراند و از شاگردان برخی از مراجع بزرگ عصر بود. پس از بازگشت به ایران، در تهران اقامت گزید و بهسرعت در میان روحانیان پایتخت بهعنوان فقیهی صاحبنفوذ شناخته شد.
از اوایل سلطنت مظفرالدینشاه (۱۲۷۵ش)، طباطبایی به دلیل ارتباط با اصناف و بازاریان، نفوذ اجتماعی چشمگیری یافت. جایگاه او در مسجد شاه و بازار تهران، سبب شد که در اعتراضهای مردمی، نقش هدایتکننده ایفا کند (آدمیت، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت، ۱۳۵۶).
آغاز مبارزه و بستنشینیها
مخالفت با استبداد
طباطبایی از نخستین روحانیانی بود که به فساد دربار، بیکفایتی شاه و فشارهای اقتصادی اعتراض کرد. او بارها در منبرهای خود از لزوم اجرای عدالت سخن گفت و خواستار محدود شدن قدرت شاه شد.
بستنشینی در مسجد شاه (۱۲۸۴ش)
هنگامی که عینالدوله (صدر اعظم وقت) فشار مالیاتی و بیدادگریهای حکام را شدت بخشید، طباطبایی در اعتراض به حکومت به مسجد شاه رفت و بست نشست. به روایت کسروی، «این بستنشینی مردم را به گرد او کشانید و جنبش عدالتخواهی از همینجا آغاز شد» (تاریخ مشروطه ایران، ۱۳۲۵).
مهاجرت به قم
با شدت یافتن درگیریها، طباطبایی همراه با گروهی از علما و مردم به قم مهاجرت کرد. این حرکت، که به «مهاجرت صغری» معروف شد، نشانهای از مقاومت علنی در برابر حکومت بود.
نقش در جنبش عدالتخانه و مشروطه
مهاجرت کبری (بستنشینی در سفارت انگلیس)
در تیر ۱۲۸۵ش، طباطبایی همراه با سید عبدالله بهبهانی و جمعی دیگر از علما و مردم به سفارت انگلیس پناه بردند. شمار بستنشینان به بیش از ۱۴ هزار نفر رسید. این واقعه مهمترین فشار سیاسی بر مظفرالدینشاه بود و در نهایت او را واداشت که فرمان مشروطیت را صادر کند. کسروی این رویداد را «پیروزی بزرگ ملت» مینامد و نقش طباطبایی را برجسته میسازد (تاریخ مشروطه ایران، ۱۳۲۵).
حمایت از مجلس
پس از تأسیس مجلس شورای ملی، طباطبایی با نفوذ اجتماعی خود از آن پشتیبانی کرد. او در بسیاری از بحرانها، از جمله تهدیدهای محمدعلیشاه، مدافع اصلی مجلس بود.
رابطه با روشنفکران و جراید
طباطبایی ارتباط نزدیکی با جراید آزادیخواه مانند حبلالمتین، صوراسرافیل و نسیم شمال داشت. روزنامهنگاران مشروطهخواه، سخنان و خطابههای او را منتشر میکردند. به گفتهٔ هما ناطق، طباطبایی «روحانیتی بود که با زبان روشنفکران همراه شد» (ایرانیان و اندیشه تجدد، ۱۳۷۷).
تقابل با مستبدین
با آغاز استبداد صغیر (۱۲۸۷ش)، طباطبایی یکی از هدفهای اصلی محمدعلیشاه شد. شاه کوشید او را از صحنه خارج کند، اما نفوذ اجتماعیاش مانع شد. با این حال، فشارها و تهدیدهای مداوم، فعالیت او را محدود ساخت.
اندیشهها و باورها
- عدالت و قانون: طباطبایی عدالتخانه را نخستین گام برای اصلاح میدانست.
- محدودیت سلطنت: او معتقد بود که شاه باید مقید به قانون باشد.
- همکاری دین و آزادی: برخلاف شیخ فضلالله نوری، طباطبایی معتقد بود که آزادی و مشروطه با دین ناسازگار نیستند.
- حمایت از ملت: در سخنان او واژهٔ «ملت» جای «رعیت» را گرفت.
واپسین سالها
پس از فتح تهران (۱۲۸۸ش) و بازگشت مشروطه، طباطبایی همچنان مورد احترام بود، اما بهتدریج از فعالیتهای روزمرهٔ سیاسی کناره گرفت. او در سال ۱۳۳۲ق (۱۹۱۴م) درگذشت.
جایگاه در تاریخنگاری
- کسروی: طباطبایی را «پیشوای بزرگ جنبش» مینامد و او را آغازگر بیداری در تهران میداند.
- آدمیت: طباطبایی را «رهبر سیاسی ـ مذهبی مشروطه» معرفی میکند که توانست زبان سنت و تجدد را به هم نزدیک کند (فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت، ۱۳۵۶).
- هما ناطق: او را نمایندهٔ روحانیونی میداند که با اندیشههای نو همراه شدند (ایرانیان و اندیشه تجدد، ۱۳۷۷).
- آبراهامیان: طباطبایی را نماد اتحاد طبقاتی میان بازار، اصناف و روحانیت معرفی میکند (ایران بین دو انقلاب، ۱۳۷۷).
- آجودانی: تأکید میکند که طباطبایی نمونهای از «فقیه آزادیخواه» بود که سنت فقهی را با قانون مدرن آشتی داد (مشروطه ایرانی، ۱۳۷۷).
- کسروی، ناظمالاسلام کرمانی (تاریخ بیداری ایرانیان) و دیگر منابع معاصر نیز بارها از او بهعنوان رهبر و خطیب برجستهٔ مشروطه نام بردهاند.
جمعبندی
سید محمد طباطبایی از مهمترین چهرههای انقلاب مشروطه بود که با نفوذ دینی و اجتماعی خود، توانست مردم را از «رعیت» به «ملت» بدل کند. او پلی میان سنت دینی و اندیشهٔ مدرن آزادی بود و نقشی حیاتی در پیروزی مشروطه و تأسیس مجلس شورای ملی ایفا کرد.
منابع
- کسروی، احمد. تاریخ مشروطهٔ ایران. تهران: امیرکبیر، ۱۳۲۵ش.
- کسروی، احمد. تاریخ هجدهسالهٔ آذربایجان. تهران: امیرکبیر، ۱۳۲۳ش.
- ناظمالاسلام کرمانی. تاریخ بیداری ایرانیان. تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۲ش.
- آدمیت، فریدون. فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت. تهران: پیام، ۱۳۵۶.
- ناطق، هما. ایرانیان و اندیشه تجدد. تهران: طرح نو، ۱۳۷۷.
- آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب. ترجمهٔ احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی. تهران: نشر نی، ۱۳۷۷.
- آجودانی، ماشاءالله. مشروطه ایرانی. تهران: اختران، ۱۳۷۷.
- آفاری، ژانت. انقلاب مشروطه ایران. ترجمهٔ یعقوب آژند. تهران: نشر نی، ۱۳۸۷.
- افشار، ایرج. اسناد و نوشتههای مشروطه. تهران: توس، ۱۳۶۴.