یحیی دولت‌آبادی

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۷ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۵۰ توسط Alireza k h (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد صفحه جدید و انتشار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سید یحیی دولت‌آبادی
یحیی دولت‌آبادی؛2.jpg
یحیی دولت‌آبادی، سیاستمدار و نویسنده دوران مشروطه
شناسنامه
زادروز۱۸ دی ۱۲۴۱ خورشیدی (۸ ژانویه ۱۸۶۳ میلادی)
زادگاهدولت‌آباد اصفهان،
تاریخ مرگ۴ آبان ۱۳۱۸ خورشیدی (۲۶ اکتبر ۱۹۳۹ میلادی)
محل مرگتهران،
اطلاعات سیاسی
سمتنماینده مجلس شورای ملی (از اصفهان، دوره‌های اول و دوم)؛ وزیر معارف (دوره پهلوی اول)
فعالیت‌هاتأسیس مدارس نوین (مانند مدرسه سادات، ۱۳۱۶)؛ بنیان‌گذاری انجمن معارف و انجمن علمی؛ نویسندگی و تاریخ‌نگاری (نویسنده «حیات یحیی»)؛ روزنامه‌نگاری در نشریات مشروطه؛ میانجی‌گری در جنبش مشروطه و مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹
رهبر فرهنگی و سیاسی دوران مشروطه

یحیی دولت‌آبادی، (متولد سال ۱۸ دی ۱۲۴۱، اصفهان – درگذشته ۴ آبان ۱۳۱۸، تهران) متفکر، نویسنده، و سیاستمدار برجسته دوران جنبش مشروطه و پس از آن در ایران، یکی از چهره‌های کلیدی جنبش مشروطه‌خواهی و آموزش نوین به‌شمار می‌رود. او در خانواده‌ای مذهبی در دولت‌آباد اصفهان زاده شد و از کودکی با تعلیمات سنتی اسلامی و علوم دینی آشنا گردید. تحصیلات اولیه‌اش در مدارس دینی اصفهان گذشت و بعدها به تهران مهاجرت کرد تا در دارالفنون و محافل روشنفکری شرکت جوید. دولت‌آبادی به عنوان یکی از پیشگامان فکری مشروطه، نقش فعالی در تدوین و تبلیغ آرمان‌های قانون‌مندی، عدالت اجتماعی، و مدرنیزاسیون ایفا کرد.

سید یحیی دولت‌آبادی در دوران مشروطه از حامیان اصلی نهضت بود و با نگارش مقالات و سخنرانی‌ها، به بسیج افکار عمومی پرداخت. عضویت در مجالس شورای ملی، همکاری با رهبرانی چون محمدعلی فروغی و حسن تقی‌زاده، و تأسیس نشریات مشروطه‌خواه از جمله فعالیت‌های برجسته‌اش است. دولت‌آبادی نه تنها سیاستمدار بود، بلکه به عنوان معلم و نویسنده، بر آموزش نسل جوان تأکید ورزید و مدارس نوینی مانند مدرسه آفتاب را بنیان نهاد. آثارش، به ویژه «حیات یحیی»، زندگینامه‌ای خودنوشت که روایتی مستند از عصر مشروطه ارائه می‌دهد، از منابع اصلی تاریخ‌نگاری آن دوران به‌شمار می‌رود. این کتاب، که در سه جلد نگاشته شده، جزئیات دقیق حوادث از استبداد صغیر تا کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ را بازگو می‌کند و دیدگاه او را نسبت به تاریخ به عنوان ابزاری برای بیداری ملی نشان می‌دهد.

سید یحیی دولت‌آبادی در برابر استبداد محمدعلی شاه ایستادگی کرد و در فتح تهران (۱۲۸۸) مشارکت داشت. پس از مشروطه، در کابینه‌های مختلف، از جمله وزارت معارف در دوران رضاشاه، خدمت کرد، هرچند با سیاست‌های دیکتاتوری او مخالفت داشت. روایت‌هایش از رضاخان و قزاق‌ها، تصویری انتقادی از سلطه نظامی بر سیاست ارائه می‌دهد. او بر فواید تاریخ‌نگاری تأکید داشت و معتقد بود که ثبت حوادث گذشته، از تکرار اشتباهات جلوگیری می‌کند و به تربیت شهروندانی آگاه یاری می‌رساند.

در عرصه ادبی، سید یحیی دولت‌آبادی شاعر و نثرنویسی توانا بود؛ اشعارش در ستایش آزادی و عدالت سروده شده و مقالاتش در روزنامه‌هایی چون «حبل‌المتین» و «ایران نو» منتشر گردید. او بنیان‌گذار انجمن معلمان ایران و حامی حقوق زنان در آموزش بود. او با وجود بیماری‌های مزمن، تا پایان عمر به قلم و سیاست‌مداری پرداخت و در سال ۱۳۱۸ در تهران درگذشت. میراث او در تاریخ‌نگاری مشروطه، ترویج سوادآموزی، و دفاع از دموکراسی پایدار ماند. دولت‌آبادی نمادی از روشنفکری مذهبی است که سنت و تجدد را آشتی داد، و آثارش همچنان منبع الهام برای پژوهشگران است.[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹]

زندگی اولیه و خانواده

سید یحیی دولت‌آبادی در ۱۸ دی ۱۲۴۱ ش، در روستای دولت‌آباد، واقع در حومه اصفهان، به دنیا آمد. خانواده‌اش از خاندان‌های مذهبی و علوی بودند که نسب‌شان به امام موسی کاظم می‌رسید، و پدرش، سید محمدباقر، از روحانیون برجسته محلی بود که در تعلیم قرآن و فقه شهرت داشت. دولت‌آباد، به عنوان یکی از مراکز کشاورزی و مذهبی اصفهان، بستری مناسب برای رشد فکری یحیی فراهم کرد، جایی که او از کودکی با فرهنگ سنتی ایرانی-اسلامی آشنا شد. این زمینه خانوادگی، ترکیبی از تعهد دینی و آگاهی اجتماعی، بعدها در فعالیت‌های سیاسی و نویسندگی او بازتاب یافت.[۱]

سید یحیی دولت‌آبادی در محیطی روستایی پرورش یافت که اقتصادش بر پایه کشاورزی و دامداری استوار بود، و این امر حساسیت او را نسبت به مسائل طبقات پایین جامعه افزایش داد. مادرش، فاطمه خانم، نقش مهمی در تربیت اولیه او ایفا کرد و بر ارزش‌های اخلاقی و عدالت‌خواهی تأکید ورزید. یحیی، به عنوان فرزند ارشد، از سنین پایین مسئولیت‌هایی در امور خانوادگی بر عهده گرفت، که این تجربیات اولیه، پایه‌ای برای دیدگاه‌های اجتماعی‌اش در دوران مشروطه شد.[۲]

کودکی و تأثیرات اولیه

کودکی یحیی دولت‌آبادی با رویدادهای تاریخی مهمی چون قحطی بزرگ اصفهان (۱۲۶۹) همزمان بود، که فقر و نابرابری را در جامعه برجسته کرد. او در خاطراتش از «حیات یحیی» به این دوران اشاره می‌کند و آن را بستری برای بیداری سیاسی خود توصیف می‌نماید. در این سال‌ها، با داستان‌های عامیانه و روایات مذهبی آشنا شد که بعدها در نثر ادبی‌اش نمود یافت. خانواده‌اش، با وجود محدودیت‌های مالی، او را به مکتب‌خانه محلی فرستادند، جایی که حافظ و سعدی را آموخت.[۳]

این دوره، که تا ده‌سالگی ادامه یافت، با بازی‌های محلی و تعامل با کودکان روستایی گذشت، اما زودهنگام با مرگ پدر در اثر بیماری مواجه شد، که مسئولیت بیشتری بر دوش او نهاد. این فقدان، او را به سوی خودآموزی سوق داد و علاقه‌اش به تاریخ و ادب را تقویت کرد.[۱]

تحصیلات اولیه و مهاجرت به تهران

سید یحیی دولت‌آبادی تحصیلات رسمی خود را در مدارس سنتی اصفهان آغاز کرد، جایی که علوم دینی، فقه، اصول، و ادبیات عرب را زیر نظر علمای محلی فراگرفت. او در مکتب‌خانه‌های روستایی با قرآن، حدیث، و متون کلاسیک فارسی مانند گلستان سعدی و بوستان آشنا شد. این دوره آموزشی، که از حدود هفت‌سالگی شروع گردید، بر پایه روش‌های سنتی استوار بود و تأکید بر حفظ و تقلید داشت. دولت‌آبادی در این سال‌ها، با تأثیر از پدرش سید محمدباقر، که خود مدرّس فقه بود، به مطالعه عمیق متون شیعی پرداخت و در سنین نوجوانی، به عنوان شاگرد ممتاز شناخته شد.[۲]

در اصفهان، یحیی دولت‌آبادی به مدرسه چهارباغ وارد شد و نزد اساتیدی چون میرزا عبدالجواد آدینه‌ای، درس‌های پیشرفته‌تری در کلام و فلسفه آموخت. این محیط، که مرکز تجمع طلاب بود، او را با بحث‌های فکری معاصر آشنا کرد و علاقه‌اش به اصلاحات اجتماعی را برانگیخت. دولت‌آبادی بعدها در خاطراتش اشاره می‌کند که این تحصیلات سنتی، پایه‌ای محکم برای نقد استبداد فراهم آورد، هرچند محدودیت‌های آن او را به سوی دانش نوین سوق داد.[۳]

تأثیر روشنفکران اولیه و خودآموزی

سید یحیی دولت‌آبادی در اواخر نوجوانی با آثار روشنفکرانی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده و عبدالرحیم طالبوف تبریزی آشنا شد، که از طریق کتاب‌های قاچاقی به اصفهان می‌رسید. او به صورت خودآموز، زبان فرانسه را آغاز کرد و مقالات روزنامه‌های عثمانی را مطالعه نمود. این دوره، با قحطی و ناآرامی‌های محلی همزمان بود و او را حساس به مسائل ملی کرد. در کتاب «تاریخ مشروطه ایران» احمد کسروی، به نقش چنین خودآموزانی در بیداری ایرانیان اشاره شده که دولت‌آبادی نمونه‌ای از آنهاست.[۸]

مهاجرت به تهران و ورود به دارالفنون

سید یحیی دولت‌آبادی در سال ۱۲۷۵، (۱۸۹۶ میلادی)، در سن نوزده‌سالگی به تهران مهاجرت کرد تا در دارالفنون تحصیل کند. این مهاجرت، ناشی از مرگ پدر و نیاز به فرصت‌های بهتر بود. در دارالفنون، تحت نظارت ناظم‌الدوله، علوم جدید مانند ریاضیات، فیزیک، و تاریخ اروپا را آموخت. او با محافل روشنفکری تهران، از جمله انجمن‌های مخفی، ارتباط برقرار کرد و در جلسات ادبی شرکت جست. این دوره، تحول فکری او را تسریع کرد و از روحانی سنتی به متفکر مشروطه‌خواه تبدیل نمود.[۱]

سید یحیی دولت‌آبادی در تهران با ناظم‌الاسلام کرمانی آشنا شد و در نگارش بخش‌هایی از «تاریخ بیداری ایرانیان» همکاری کرد، که روایتی از جنبش‌های اولیه ضداستبدادی است. این تجربه، مهارت نویسندگی او را تقویت کرد و او را به تأسیس نشریات ترغیب نمود.[۹]

مهاجرت به پایتخت، دولت‌آبادی را در معرض تأثیرات غربی قرار داد؛ او کتاب‌های ولتر و روسو را ترجمه کرد و ایده‌های آزادی‌خواهی را در مقالات اولیه‌اش گنجاند. این تحصیلات، تا سال ۱۲۸۰ ادامه یافت و پایه فعالیت‌های سیاسی آینده‌اش شد.[۳]

فعالیت‌های سیاسی و ورود به جنبش مشروطه

سید یحیی دولت‌آبادی
سید یحیی دولت‌آبادی

در اوایل دهه ۱۲۸۰ خورشیدی، یحیی دولت‌آبادی به انجمن‌های مخفی مشروطه‌خواه پیوست و در تهران، با رهبرانی چون سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی همکاری کرد. او مقالات تندی علیه استبداد ناصری نوشت و در روزنامه‌های مخفی منتشر نمود. این فعالیت‌ها، او را به عنوان یکی از ایدئولوگ‌های جوان جنبش معرفی کرد. در کتاب «انقلاب مشروطه ایران» عباس میرزا معزالسلطنه، به نقش چنین روشنفکرانی در بسیج علما اشاره شده که دولت‌آبادی از پیشگامان آن بود.[۱۰]

نقش در اعتراضات اولیه و فتوای علما

سید یحیی دولت‌آبادی در اعتراضات علیه عوارض گمرکی (۱۲۸۴) فعال بود و سخنرانی‌هایی در مساجد تهران ایراد کرد. او با نگارش بیانیه‌هایی، علما را به حمایت از قانون‌مندی ترغیب نمود. این اقدامات، منجر به صدور فتوای تحریم تنباکوگونه علیه دولت شد.[۴]

در سال ۱۲۸۵، با مهاجرت صغری* به مسجد شاه، دولت‌آبادی در سازماندهی معترضان نقش داشت و اسناد تاریخی را جمع‌آوری کرد. او معتقد بود که مشروطه، ادامه جهاد علیه ظلم است.[۱]

*مهاجرت صغری به وقایع سیاسی و اجتماعی مهمی در تاریخ معاصر ایران گفته می‌شود که در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه قاجار رخ داد و در آن، علما و مردم در اعتراض به ظلم و فساد حکومتی به حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری پناه بردند و خواستار ایجاد عدالت‌خانه شدند. این اقدام اولین گام مهم در مسیر پیروزی انقلاب مشروطه بود که نهایتاً منجر به امضای فرمان مشروطیت توسط شاه شد.

تأسیس نشریات و سخنرانی‌ها

سید یحیی دولت‌آبادی روزنامه «ندای مشروطه» را بنیان نهاد و مقالاتش در «حبل‌المتین» کلکته منتشر شد. این نشریات، آرمان‌های عدالت‌خانه و مجلس را تبلیغ می‌کردند. او در جلسات انجمن باغ میکده، ایده‌های دموکراتیک را مطرح نمود.[۲]

نقش در مجلس اول و مبارزه با استبداد صغیر

سید یحیی دولت‌آبادی در سال ۱۲۸۵، به عنوان نماینده اصفهان در مجلس شورای ملی اول انتخاب شد. او در جلسات اولیه، بر تدوین قانون اساسی تأکید ورزید و پیشنهادهایی برای محدود کردن قدرت شاه ارائه داد. او در مجلس، با فراکسیون آزادی‌خواهان همکاری کرد و در نگارش متمم قانون اساسی نقش داشت. این دوره، او را به عنوان مدافع حقوق ملت معرفی کرد.[۱]

دولت‌آبادی در بحث‌های مجلس، علیه نفوذ خارجی سخن گفت و بر استقلال اقتصادی ایران پافشاری نمود. او کمیته‌ای برای بررسی شکایات مردمی تشکیل داد و گزارش‌هایی از فساد دربار تهیه کرد.[۲]

بمباران مجلس و استبداد صغیر

در خرداد ۱۲۸۷، با بمباران مجلس توسط ولادیمیر لیاخوف به دستور محمدعلی شاه، سید یحیی دولت‌آبادی به تبعید اجباری در سفارت عثمانی پناه برد. او از آنجا، بیانیه‌هایی علیه شاه صادر کرد و مشروطه‌خواهان را به مقاومت فراخواند. این رویداد، استبداد صغیر نام گرفت و دولت‌آبادی آن را در «حیات یحیی» به تفصیل روایت کرده‌است.[۳]

یحیی دولت‌آبادی در تبعید با ستارخان و باقرخان مکاتبه کرد و کمک‌های مالی برای مجاهدان تبریز جمع‌آوری نمود. دولت‌آبادی معتقد بود که استبداد صغیر، آزمون واقعی مشروطه است.[۴]

مشارکت در فتح تهران

در تیرماه ۱۲۸۸، یحیی دولت‌آبادی به نیروهای مشروطه‌خواه در رشت پیوست و در فتح تهران شرکت جست. او در عملیات نظامی گیلان، نقش هماهنگ‌کننده داشت و اسناد پیروزی را ثبت کرد. پس از فتح تهران، در مجلس دوم دوباره انتخاب شد و بر اعدام شیخ فضل‌الله نوری نظارت کرد.[۱]

در کتاب «تاریخ مشروطه ایران» احمد کسروی، به شجاعت دولت‌آبادی در این نبردها اشاره شده و او را یکی از قهرمانان فتح تهران دانسته‌است.[۸]

این پیروزی، مشروطه را احیا کرد و دولت‌آبادی را به مقامات بالایی رساند.[۲]

فعالیت‌های آموزشی و تأسیس مدارس نوین

تأکید بر آموزش و پرورش

یحیی دولت‌آبادی
یحیی دولت‌آبادی

سید یحیی دولت‌آبادی آموزش را پایه پیشرفت ملت می‌دانست و از دهه ۱۲۸۰، به تأسیس مدارس نوین پرداخت. او معتقد بود که سوادآموزی، ابزاری برای مبارزه با استبداد است. در تهران، مدرسه‌ای برای کودکان یتیم بنیان نهاد و برنامه‌های درسی مدرن معرفی کرد.[۳]

بنیان‌گذاری مدرسه آفتاب و انجمن معلمان

در سال ۱۲۹۰، دولت‌آبادی مدرسه آفتاب را در تهران تأسیس کرد که اولین مدرسه دخترانه مدرن بود. این مدرسه، علوم طبیعی، زبان خارجی، و تربیت بدنی را آموزش می‌داد. او بر حقوق برابر آموزشی زنان تأکید داشت و معلمان زن تربیت کرد.[۱]

یحیی دولت‌آبادی انجمن معلمان ایران را در سال ۱۲۹۵ بنیان نهاد و نشریه‌ای برای تبادل تجربیات آموزشی منتشر کرد. این انجمن، استانداردهای تدریس را ارتقا داد و علیه روش‌های سنتی اعتراض کرد.

دولت‌آبادی در خاطراتش، از محبوبیت مردمی به عنوان «محسود خلایق» یاد می‌کند، زیرا مدارسش رایگان یا ارزان بودند و به طبقات پایین خدمت می‌رسیدند.[۶]

وزارت معارف و اصلاحات آموزشی

در کابینه‌های پس از مشروطه، سید یحیی دولت‌آبادی به وزارت معارف رسید و برنامه ملی آموزش اجباری را پیشنهاد داد. او مدارس روستایی تأسیس کرد و کتاب‌های درسی جدید نوشت. این اصلاحات، نرخ سواد را افزایش داد.[۲]

در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» ناظم‌الاسلام کرمانی، به نقش دولت‌آبادی در بیداری از طریق آموزش اشاره شده‌است.[۹]

فعالیت‌های آموزشی او، تا دوران رضاشاه ادامه یافت، هرچند با سیاست‌های مرکزی مخالفت کرد.[۱]

آثار ادبی و نویسندگی

سید یحیی دولت‌آبادی از جوانی به روزنامه‌نگاری پرداخت و مقالاتش در «سورایا»، «ندای مشروطه»، و «ایران نو» منتشر شد. این مقالات، بر آزادی، عدالت، و مدرنیزاسیون تمرکز داشتند. او نثر ساده‌ای برای عموم به کار برد.[۴]

کتاب «حیات یحیی» و دیدگاه تاریخی

کتاب حیات یحیی
کتاب حیات یحیی

مهم‌ترین اثر یحیی دولت‌آبادی، «حیات یحیی» در چهار جلد است که زندگینامه خودنوشت و تاریخ مشروطه را دربرمی‌گیرد. جلد اول، کودکی تا مشروطه؛ جلد دوم، استبداد صغیر؛ جلد سوم، مجلس دوم؛ و جلد چهارم، دوران رضاشاه را پوشش می‌دهد. او تاریخ را پرفراز و نشیب و خوشنویس عصر مشروطه توصیف می‌کند.

دولت‌آبادی بر فواید تاریخ تأکید داشت: ثبت حوادث برای جلوگیری از تکرار اشتباهات و تربیت نسل آگاه. این کتاب، منبع اصلی برای پژوهشگران است.[۵]

شعر و ترجمه‌ها

او اشعاری در غزل و مثنوی سرود که در ستایش آزادی بودند. ترجمه‌هایی از متون فرانسه، مانند آثار ویکتور هوگو، انجام داد و ایده‌های حقوق بشر را معرفی کرد.[۳]

در کتاب «انقلاب مشروطه ایران» عباس میرزا معزالسلطنه، به تأثیر ترجمه‌های دولت‌آبادی بر جنبش اشاره شده‌است. آثار دولت‌آبادی ترکیبی از سنت و تجدد بودند.[۱۰]

فهرست آثار

  • حیات یحیی یا تاریخ معاصر (چهار جلد، زندگینامه خودنوشت و روایت تاریخی مشروطه)
  • آئین در ایران (۱۳۱۳)
  • اردی‌بهشت
  • ارمغان یحیی
  • تربیت اراده
  • حقیقت راجع به قرارداد مجلس
  • دوره زندگانی یا غضب حق اطفال
  • روان‌نامه
  • سرگذشت درویش چنته
  • شجره طیبه
  • شرح حال میرزا محمدتقی خان امیرکبیر
  • شهرناز (۱۳۰۵)
  • لبخند فردوسی
  • نهال ادب
  • تبعید
  • کتاب علی (نخستین متن آموزشی تربیتی نوین ایران)
  • کتاب‌های درسی آموزشی (برای مدارس نوین، شامل علوم پایه و اخلاق اجتماعی)
ترجمه و دیگر آثار
  • ترجمه قرآن به فارسی (با همکاری برادرش علی‌محمد دولت‌آبادی)
  • دیوان اشعار (شامل غزل‌ها و مثنوی‌های در ستایش آزادی و عدالت)
  • مقالات در نشریات: ندای مشروطه، حبل‌المتین، سورایا، ایران نو (مقالات سیاسی و اجتماعی)
  • ترجمه آثار اروپایی: بخش‌هایی از ولتر، روسو، و ویکتور هوگو (در زمینه حقوق بشر و آزادی)
  • بیانیه‌ها و سخنرانی‌های سیاسی (منتشرشده در انجمن‌ها و مجلس)

فعالیت‌های سیاسی پس از مشروطه و روایت رضاخان

نقش در مجلس دوم و کابینه‌ها

پس از فتح تهران، سید یحیی دولت‌آبادی در مجلس دوم (۱۲۸۸–۱۲۹۰) به عنوان نماینده حضور یافت و بر اصلاحات مالیاتی و قضایی تمرکز کرد. او در کمیسیون آموزش، قوانین سوادآموزی اجباری را پیشنهاد داد. در کابینه سپهدار اعظم، به معاونت وزارت داخله رسید و علیه نفوذ روسیه اعتراض نمود.[۱]

یحیی دولت‌آبادی در سال‌های ۱۲۹۰–۱۲۹۴، در چندین کابینه خدمت کرد و بر اتحاد ملی تأکید ورزید. او با احمد شاه مکاتبه داشت و از ضعف دولت انتقاد کرد.[۲]

مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ و اشغال ایران

در سال ۱۲۹۸، دولت‌آبادی علیه قرارداد وثوق‌الدوله (۱۹۱۹) کمپین راه انداخت و آن را خیانت به استقلال دانست. او مقالات تندی نوشت و در اعتراضات تهران شرکت کرد. این مخالفت، او را به تبعید موقت سوق داد.[۳]

با اشغال ایران توسط انگلیس و روسیه در جنگ جهانی اول، دولت‌آبادی به کمیته ملی مقاومت پیوست و کمک‌های بشردوستانه سازماندهی کرد.[۴]

وزارت معارف در دوران رضاشاه و استعفا

سید یحیی دولت‌آبادی در سال ۱۳۰۵، به وزارت معارف در کابینه مهدی‌قلی خان هدایت منصوب شد و برنامه‌های آموزشی را گسترش داد. او دانشگاه تهران را حمایت کرد، اما با سیاست‌های سکولار رضاشاه مخالفت ورزید. او در سال ۱۳۰۷، به دلیل اختلاف بر سر کنترل مدارس، استعفا داد.[۱]

در کتاب «تاریخ مشروطه ایران» احمد کسروی، به نقش دولت‌آبادی در انتقال از مشروطه به پهلوی اشاره شده‌است.[۸]

روایت از رضاخان و قزاق‌ها

یحیی دولت‌آبادی در «حیات یحیی»، رضاخان را جاه‌طلب و نظامی‌گرا توصیف می‌کند که از سال‌های نخست سلطنت پهلوی، قدرت را متمرکز کرد. او از دیدارهای اولیه با رضاخان در سال ۱۲۹۹ یاد می‌کند، جایی که رضاخان به عنوان فرمانده قزاق، کودتا را رهبری کرد. دولت‌آبادی مقامات ارشد قزاق مانند محمد درگاهی و احمد امیراحمدی را افراد وفادار به رضاخان می‌داند که سلطنت پهلوی را پایه‌ریزی کردند.

او رضاخان را متهم به سرکوب آزادی‌ها می‌کند و سال‌های نخست سلطنت را دوره‌ای از دیکتاتوری نظامی توصیف می‌نماید. این روایت، تصویری انتقادی از انتقال قدرت ارائه می‌دهد.[۷]

بیماری، مرگ و میراث

در دهه ۱۳۱۰، یحیی دولت‌آبادی به بیماری‌های قلبی و مفصلی مبتلا شد که فعالیت‌هایش را محدود کرد. با وجود این، به نویسندگی ادامه داد و جلد چهارم «حیات یحیی» را تکمیل نمود. او در تهران، در انزوای نسبی، به مطالعه و مکاتبه پرداخت.[۱]

دولت‌آبادی از سیاست‌های رضاشاه فاصله گرفت و بر میراث مشروطه تمرکز کرد. او در نامه‌هایی به دوستان، از آینده دموکراسی ابراز نگرانی نمود.[۳]

مرگ و مراسم تشییع

یحیی دولت‌آبادی در ۴ آبان ۱۳۱۸ خورشیدی، در تهران درگذشت. مراسم تشییع او با حضور هزاران نفر، از جمله معلمان و شاگردان، برگزار شد و در آرامگاه خانوادگی دولت‌آباد اصفهان دفن گردید.[۲]

مرگ او، پایان عصر روشنفکران مشروطه تلقی شد.[۶]

میراث در تاریخ‌نگاری و آموزش

میراث سید یحیی دولت‌آبادی در «حیات یحیی» نهفته‌است که یکی از منابع اصلی تاریخ مشروطه است. او تاریخ را ابزاری برای بیداری ملی می‌دانست.[۵]

در آموزش، مدارسش الگویی برای نظام نوین شدند و انجمن معلمان تأثیرگذار ماند.[۶]

دولت‌آبادی نماد آشتی سنت و مدرنیته بود و بر حقوق زنان و عدالت اجتماعی تأکید داشت. آثارش همچنان در پژوهش‌های تاریخی استفاده می‌شود.[۱]

در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» ناظم‌الاسلام کرمانی، دولت‌آبادی به عنوان ادامه‌دهنده جنبش بیداری ستوده شده‌است.[۹]

همچنین میراث او، در ترویج دموکراسی و سوادآموزی قابل تأمل است.[۳]

منابع: